ماهان شبکه ایرانیان

توسعة فرهنگی و برنامه‎ریزی رسانة آموزش دینی در ایران

آموزش یکی از مباحث و توجهات اساسی در توسعه فرهنگی به شمار می‎آید وبخش عمده‎ای از محتوای هر سیاست فرهنگی به این امر مهم اختصاص دارد

چکیده

آموزش یکی از مباحث و توجهات اساسی در توسعه فرهنگی به شمار میآید وبخش عمدهای از محتوای هر سیاست فرهنگی به این امر مهم اختصاص دارد. از آن جا که توسعهی اجتماعی در زمینههای گوناگون باید بر پایهی یک برنامه صورت پذیرد. مسئله برنامهریزی آموزشی حوزة سیاستگذاریها و برنامهریزیهای مربوط به توسعة فرهنگی جایگاهی ویژه یافته است. در این میان در جامعهی دینی ما که ارزشهای دینی و اخلاقی جایگاهی ویژه در توسعه فرهنگی دارند، درس دینی در برنامههای آموزشی از موقعیت والایی برخوردار بوده و به تبع آن کتابهای درسی دینی، به عنوان مهمترین رسانهی آموزش دینی و حائز نقش و تأثیر بسیاری گشته است.

این مقاله با هدف تبیین اجمالی شرایط برنامهریزی کتابهای درسی دینی در مقطع زمانی سالهای 130 تا 1375 و بررسی نقاط ضعف و قوت آن تهیه گردیده و در پایان نیز مدلی مناسب در خصوص برنامهریزی این رسانه ارائه شده است. نگارنده امید دارد که با توجعه به اهداف خاص رشتهی فرهنگ و ارتباطات، مسائل مربوط به یکی از حوزههای مشترک فرهنگ، ارتباطات و دین در این مقاله تبیین میگردد.

مقدمه:

آموزش یکی از مباحث و توجهات اساسی در توسعه فرهنگی به شمار میآید و بخش عمدهای از محتوای هر سیاست فرهنگی به این امر مهم اختصاص دارد. «امروز بواسطه نزدیکی مسائل

آموزش و فرهنگ و تاثیرات متقابل آنها تعداد قابل توجهی از وزارتخانهها و مؤسسات دنیا نام

فرهنگ و آموزش را درکنار یکدیگر برگزیدهاند و پیوند ناگسستنی آنها سبب شده است که بسیاری از پژوهشهای فرهنگی آموزش را در صدر توجهات خود قرار دهند.

(Fabrzio, 1981, P.450)

از آنجا که «توسعة فرهنگی اساساً از بدست آوردن آموزشهای تخصصی ترکیب میگردد... و توسعه فرهنگی در تحلیل نهایی بستگی دارد به غنی کردن و شکل دادن به فرهنگ شخصی هر فرد به نحوی که او را قادر سازد تا خود را بیان کند و فرهنگ خود را تحلیل کند» (پهلوان: 1358، ص 21) امر برنامهریزی آموزشی در حوزة سیاست گذاری و برنامهریزیهای مربوط به توسعه فرهنگی جایگاهی ویژه یافته است. سازمان یونسکو با تشکیل کنفرانسهای بین المللی و برنامهریزی آموزشی در پاریس، داکار، هامبورگ، بانکوک و غیره به تشکیل سازمانهای برنامهریزی آموزشی کمک رسانده است.

برنامهریزی درسی و توسعة فرهنگی

بیگمان توسعة اجتماعی در زمینههای گوناگون باید بر پایة یک برنامه صورت پذیرد تا از امکانات و منابع و نیروهای انسانی موجود استفادة بهینه به عمل آید که این مسأله اهمیت برنامهریزی را در توسعه گوشزد مینماید.

برای برنامهریزی تعریفهای متعددی بیان شده است که ذیلاً به یکی از آنها اشاره میشود:

«برنامهریزی ایجاد یک مکانیزم هدایت منطقی عملیات و یا بهترین نوع استفاده از منابع و امکانات موجود (اعم از امکانات و منابع بالفعل یا بالقوه) در جهت تأمین هدفها (اساسیترین نیازهای جامعه) است». (پرونده 1356، ص 40).

در حقیقت برنامهریزی پاسخهای حساب شده به سؤالات زیر است:

«1- غرض و هدف اصیل از انجام این عمل چیست؟

2- با چه روشی بهتر میتوان این عمل را انجام داد؟

3- به چه نوع وسایلی احتیاج داریم؟

4- مراحل انجام عمل دارای چه نظمی بوده و به چه صورتهای انجام شود؟

5- با چه ضوابطی میبایست انجام این عمل و نتایج حاصله را ارزشیابی نمود؟

به این ترتیب در مفهوم برنامه پنج عنصر یا رکن اساسی نهفته است: هدف، روش، وسایل، عمل، ارزشیابی» (احمدی، 1350، ص 8). این عناصر ارکان اصلی یک برنامه را تشکیل میدهند. به طور اساسی برنامهریزی از دو مرحله مجزا ولی مربوط به هم طراحی و اجرا تشکیل شده است که در مرحله طراحی نباید به هیچ اقدام عملی دست زد، البته در مرحله طراحی، محاسبات و پیش بینیهای لازم درباره ترتیبات اجرا و ضوابط ارزشیابی نیز مد نظر قرار میگیرد. پس از پایان یافتن مرحله طراحی نباید کار برنامهریزی را تمام شده تلقی نمود بلکه باید توجه داشت که مرحله بسیار مهم و حساس برنامهریزی یعنی مرحلة اجرای برنامه طراحی شده هنوز در پیش رو قرار دارد و در مرحله اجراست که نقاط ضعف و قوت یک برنامه آشکار میشود و امکان شناخت نقایص و کمبودها در برنامهمیسر میگردد.

امر برنامهریزی در حوزه مسائل آموزشی توسعة فرهنگی بر عهدة برنامهریزی درسی است. برای برنامهریزی درسی نیز تعریفهای گوناگونی ارائه شده است، از جمله:

«فعالیت عملی است که با توجه به اصول و مبانی علوم مختلفه و با در نظر گرفتن نیازهای فردی و اجتماعی و احتساب مختصات شرایط و امکانات موجود در سطوح و ابعاد مختلف طراحی و اجرا گردد.» (پروند، 1356، ص 40)

« به وجود آوردن طرحی جهت آماده کردن مجموعهای از فرصتهای یادگیری برای افراد تحت تعلیم»(سیلور، 1372 ،ص 40).

در حوزههای مختلف مربوط به آموزش، برنامهریزی درسی با در برداشتن مفهوم تفکر و محاسبه و پیشبینی قبل از عمل، رکنی اساسی و مهم به شمار میآید و چنانچه این مرحله در هر اقدام آموزشی به خوبی تدوین گردد، میتوان به آینده فعالیتهای آموزشی امیدوار بود.

مراحل سه گانه تعیین هدف تعیین روش (انتخاب و سازماندهی محتوا)و ارزشیابی از اصول مورد اتفاق در برنامهریزی درسی است و هیچ برنامهای بدون توجه به این مراحل نمیتواند از صحت و اعتبار لازم برخوردار باشد.

تیلر (Tyler) برنامهریزی آموزشی را پاسخ به 4 سؤال زیر میداند:

«1- آموزش باید در جستجوی کدام مقاصد ترتیبی باشد؟

2- کدام تجربیات تربیتی برای حصول چنین مقاصدی فراهم میشود؟

3- این تجربیات چگونه میتواند به نحو کارآمدی سازماندهی شود؟

4- چگونه ما میتوانیم تعیین کنیم که آیا چنین مقاصدی تحصیل شده است یا خیر؟»(Tyler,1949,p.1)

بر این اساس تیلر مدلی ارائه نمود که به وسیله سایر نویسندگان برنامه درسی مورد پذیرش قرار گرفت؛ مثلاً مدل هفت مرحلهای تا با (Taba) بسط چهار سؤال تیلر بود:

«1- تشخیص نیازها

2- فرمول بندی هدفها

3- انتخاب محتوا

4- سازماندهی محتوا

5- انتخاب تجربیات یادگیری

6- سازماندهی تجربیات یادگیری

7- تعیین اینکه چه چیز را ارزشیابی کنیم و طرق و وسایل انجام آن» (Taba , 1962, p.12)

پوفام (Popham) و بیکر (Baker) از یک مدل چهار مرحلهای هدف – مرجع حمایت کردهاند:

«1- مشخص کردن هدفهای عینی

2- سنجش مقدماتی

3- آموزش

4- ارزشیابی»(سیلور، 1372، ص 47 و 48)

کتاب درسی دینی مهمترین رسانة آموزش دینی

فرآیند یاددهی و یادگیری در سیستم آموزشی از عوامل متعددی تاثیر میپذیرد که از جمله میتوان به خانواده، معلم، کتاب، گروه همسالان اجتماع و وسایل ارتباط جمعی اشاره داشت، اما هنگامی که بجز کتاب درسی، مواد درسی دیگری موجود نباشد و هنگامی که سایر رسانههای در مورد علایق فراگیران رقابتی با کتاب درسی ندارند، در آن صورت کتاب درسی نقش محوری را به عنوان مهمترین رسانة آموزشی در طرح برنامه درسی پیدا خواهد کرد و برنامهریزی این رسانهنقشی ویژه و اساسی در برنامه آموزشی مییابد و این مسئله همان واقعیتی است که امروزه در کشور ما رخ داده است.

درس دینی در برنامههای آموزشی و در سیاستگذاریهای مربوط به توسعة فرهنگی در کشور ما از جایگاهی ویژه برخوردار است. زیرا توسعة فرهنگی بر مبنای یک نظام ارزشی قوام و بنیانهای خود را محکم میسازد که دین و اخلاق از بنیانهای این نظام ارزشی محسوب میشوند، به خصوص آنکه در جامعة دینی ما این ارزشهای دینی و اخلاقی همواره اهمیتی مضاعف و نقشی محوری در فرهنگ ایرانی داشتهاند. اگر آموزش و پرورش را یکی از مؤثرترین شیوههای انتقال و گسترش این ارزشها بدانیم در سیستم کتاب محوری موجود، کتابهای درسی دینی ما مهمترین عامل در بسط ارزشهای مذکور خواهد بود. از این رو، موضوع برنامهریزی این رسانة آموزش دینی در مباحث توسعه فرهنگی کشور ما جایگاهی ویژه مییابد.

این مقاله با هدف تبیین اجمالی شرایط برنامهریزی کتابهای درسی دینی از سال 1360 تا 1375 و بررسی نقاط ضعف و قوت آن و ارائه پیشنهاداتی چند تهیه شده است. نگارنده با داشتن تجربه چندین سال مشارکت در امر برنامهریزی و تألیف این کتابها امید دارد با طرح اجمالی برخی از این مسائل، زمینه توجه هر چه بیشتر کارشناسان به این امر مهم را فراهم آورد.

تشکیلات سازمانی برنامهریزان کتابهای درسی

وزارتخانه آموزش و پرورش عهدهدار امر تعلیم و تربیت بیش از 18 میلیون نفر دانش آموزان میباشد (نجفی، 1374، ص8) که از این نظر بزرگترین وزارتخانه و مهمترین آنها در امر تعلیم و تربیت محسوب میشود. یکی از معاونتهای این وزارتخانه معاونت پژوهشی است که کلیه فعالیتهای آن در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی متمرکز میباشد. این سازمان دارای 5 دفتر است که هر یک در زمینه خاصی فعالیت مینمایند: این دفاتر که حکم ادارات کل را دارند، عبارتند از: دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی، دفتر چاپ و توزیع، دفتر کمک آموزشی، دفتر تحقیقات آموزشی و دفتر تکنولوژی آموزشی.

دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی عهدهدار امر برنامهریزی کتابهای گوناگون درسی از دوره ابتدایی تا پایان تربیت معلم و سپس انجام امور مربوط به تالیف آنها و نیز کتابهای روش تدریس میباشد. همچنین این دفتر موظف است بر پایه ارزیابیهای انجام شده و تحقیقات صورت پذیرفته، هر ساله تغییرات و تعدیلهای مناسب و مطلوب را متون درسی انجام دهد.

دفتر چاپ و توزیع، وظیفه آماده سازی کتابهای درسی و کمک درسی و چاپ و توزیع آنها را بر عهده دارد.

سیاستگذاریهای مربوط به کتابهای کمک درسی و تایید کتابهای منتشر شده به عنوان کتاب کمک درسی، چاپ مجلات رشد آموزشی به عنوان وظایف دفتر کمک آموزشی محسوب میشود، این دفتر عهدهدار امور مربوط به انتشارات مدرسه نیز میباشد.

در دفتر تحقیقات آموزشی، پژوهشهایی که در ارتقای سطح آموزش مؤثر میباشند، مورد بررسی وتصویب قرار گرفته و به کارشناسان ومحققان مربوطه – برای اجرا – سفارش داده میشود. همچنین انتشار فصلنامه «تعلیم و تربیت» که منعکس کننده مقالات و تحقیقات انجام شده میباشد از جمله وظایف این دفتر است.

تهیه فیلمها و نوارها صوتی و تصویری و سایر وسایل و تکنولوژیها آموزشی مهمترین وظیفه دفتر تکنولوژی آموزشی محسوب میشود (عالمی 1374، ص 10).

تاریخچه برنامهریزی کتابهای درسی دینی

مجموعه کتابهای درسی دینی آموزش و پرورش، هفتاد جلد میباشدکه چهار دوره تحصیلی دبستان، راهنمایی، دبیرستان و تربیت معلم را شامل است. در این مجموعه علاوه بر کتابهای عمومی اهل تشیع، کتابهای خاصی نیز برای اهل سنت و اقلیتهای دینی تالیف گردیده است که امور مربوط به برنامهریزی و تالیف این مجموعه بر عهده گروه درسی دینی دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی بوده است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به واسطه شرایط جدید و ضرورتهای پیش آمده عدهای از صاحبنظران عهدهدار تالیف کتابهای جدید درسی دینی و قرآن گردیدند. این کتابها با توجه به ضرورتهای پیش آمده به طور عمده بدون رعایت ضوابط موجود در برنامهریزی کتابهای درسی تالیف شد و از آنجا که کارشناسیهای لازم در امر تالیف این کتابها انجام نپذیرفته بود، نواقص و کمبودهای آشکاری در این زمینه وجود داشت.[1]

از سال 1369 پس از بخشنامه رسمی دفتر تحقیقات و برنامهریزی و تالیف جهت تشکیل کمیتههای برنامهریزی[2] این رسانة آموزشی در کمیتههای تخصصی برنامهریزی مورد توجه کارشناسانه قرار گرفت. این کمیته موظف شدند تا کار برنامهریزی را به صورت زیر انجام دهند:

1- برنامهریزی و تالیف برنامههای درسی

الف: تدوین هدفهای خاص هر درس با توجه به هدفهای کلی هر دوره.

ب: تدوین اصول و روشهای تهیه برنامههای درسی.

ج: انتخاب روشها و فعالیتهای تدریس و معرفی منابع و وسایل کمک آموزشی

د: تهیه رئوس مطالب با توجه به ارتباط افقی و عمومی آنها و هماهنگ با هدفها.

2-نظارت بر تألیف و بررسی محتوای تهیه شده از نظر انطباق با هدفها، اصول و رئوس مطالب.

3-همکاری با مؤلفان در انتخاب اجزاء مختلف محتوا و عکس، تصویر، آمار، جداول، نمودارها و ...)

4- همکاری در ارزشیابی از برنامه.

5- بررسی و تجدید نظر مستمر در برنامههای درسی براساس پیشرفتهای علمی و نتایج ارزشیابیها.

6- تایید برنامههای آموزش ضمن خدمت معلمان با توجه به برنامههای و نیازهای آموزشی آنان.

7- بررسی و تعیین ضوابط و آییننامههای آموزشی و ارزشیابی درس مربوطه.

به این ترتیب کمیتههای برنامهریزی به طور جدی کار خود را آغاز نمود که تاکنون تنها تا مرحله تعیین اهداف و روشها کار خود را پیش برده است.[3]

نقد و بررسی

نقد و بررسی وضعیت موجود برنامهریزی رسانة آموزش دینی را میتوان از چند جهت مطرح نمود:

1- سابقه کمیتههای برنامهریزی درسی در ایران نشانگر این است که تجربه مفید کار تخصصی در این زمینه وجود ندارد و این گونه کمیتهها با مشکلات و نواقص متعددی روبر بودهاند که برخی از آنها عبارتند از:

« - تعداد این نوع کمیتهها بسیار محدود بوده است.

- کار تشکیل این نوع کمیتهها در ایران نسبتاً دیر شروع شده است.

- اعضای شرکت کننده در این کمیتهها بیشتر مسؤلان اداری آموزش و پرورش و تنی چند از صاحبنظران و مؤلفان کتب درسی بودهاند.

- به جای انجام بررسیهای و تحقیقات لازم بر روی منابع مربوط، کار کمیتهها بیشتر بحث و تبادل نظر و مشورت بوده است.

- گاهی بعد از چند جلسه تبادل نظر و مشورت، نتایج در قالب کلمات و جملات کلی و نامفهومی ارائه شده است.

- بیشتر نتایج اعلام شده بدون در نظر گرفتن شرایط، نیازها و امکانات اجرایی تعیین و اعلام شدهاند.

- کار این کمیتهها موقت بوده و بعد از اعلام نتایج منحل شدهاند. بنابراین مراحل دریافت بازخوردها و انجام تغییرات لازم در آن صورت نمیگرفته است». (پروند، 1356، ص 204).

2-امروزه برنامهریزی درسی تنها به برنامهریزی کتابهای درسی محدود شده و کتاب نیز به تنها طرح برنامه درسی مورد استفاده تبدیل شده است. ضعف این قبیل موقعیتها در کتاب درسی نیست، بلکه ضعف آن درعدم حضور و یا عدم توجه به یک طرح برنامهدرسی است که میتواند استفاده صحیح از کتاب درسی را در ارتباط با هدفهای آموزشی تسهیل بخشد.

در چنین موقعیتهایی، طرح برنامه درسی اگر بتوان آن را واقعاً به این نام خواند، از الگویی پیروی خواهد کرد که در آن : «1) هدفهای نویسنده کتاب درسی اقتباس میشود، 2) قلمرو و توالی کتاب درسی به عنوان الگوی برنامهدرسی مورد اقتباس قرار میگیرد، 3) تدابیر و استراتژیهای آموزشی پیشنهادی کتاب مورد استفاده قرار میگیرد، 4) ارزشیابی به صورت مجموعهای از آزمونهای مهارت فراگیران در کتاب درسی تبدیل میشود، در چنین موقعیتی آنچه که به طور کلی فراموش میشود، جنبههای طرحریزی برنامه درسی توصیف شده در این کتاب نظیر: مطالعه یافتههایی که در مورد فراگیران مورد نظر به دست آمده، ارتباط دادن هدفهای کلی و برنامهدرسی به نیازهای فراگیران و عوامل اجتماعی در حال عمل در جامعه، طرحبندی تدابیر آموزشی در ارتباط با هدفهای کلی فراگیران و تدارک بازخورد پیوسته در ارتباط با کارآیی فرصتهای یادیگری فراهم شده میباشد.» (سیلور، 1372، ص 40).

2- « به نظر میرسد در نظام برنامهریزی درسی فعلی کشور، روند برنامهریزی و تألیف کتاب درسی از نظم و قاعده مشخص و معینی پیروی نمیکند و یا اگر هم چنین نظم و قاعدهای وجود دارد، مدون و فراگیر نیست. به عبارت دیگر به پرسشهایی از قبیل: چرا یک کتاب با هدفهای خاص (اگر هدفها تدوین شده باشند) تألیف میگردد و در چه زمانی و چرا یک کتاب دستخوش تجدید نظر و یا تغییر کلی میشود، نمیتوان به وضوح پاسخ داد. به تعبیر دیگر در نظام برنامهریزی درسی موجود کتابهای دسری فاقد شناسنامه هستند». (کیامنش و احمدی و موسیپور. 1374، ص 3).

در برنامهریزی کتابهای درسی دینی در ایران تا سال 1369 این مراحل با تکیه بر متخصصان این حوزه هیچ گاه مورد توجه جدی قرار نگرفته است و از این نظر برنامهریزیهای پیشین دچار اشکالات و نواقص متعددی است، اما پس از سال 1369 سعی شده است تا این مراحل در برنامهریزیها مورد توجه قرار گیرد، اگر چه هنوز هیچ یک از برنامهریزیهای انجام شده به مرحله تالیف و سپس ارزشیایی کتابها نرسیده است.

3- معمولاً برنامهریزی آموزشی و درسی در هر جامعه تحت یکی از دو نظام متفاوت ذیل انجام میشود:

1- نظام برنامهریزی متمرکز، 2- نظام برنامهریزی غیر متمرکز.

در برنامهریزی متمرکز، برنامههای آموزشی برای تمام مدارس یک کشور به صورت متحد الشکل و یکسان تهیه و تنظیم میگردد. اغلب تصمیمگیریها و سیاستگذاریها درباره برنامهها و دروس مختلف کتابهای درسی و مواد آموزشی و حتی، خط مشی اجرایی و مقررات اداری آموزشی در سطح وزارت آموزش و پرورش و مؤسسات وابسته به آن اتخاذ میگردد. در این نظام کتابهای و مواد درسی به صورت متحدالشکل برای هر درس در هر یک از مقاطع تحصیلی تهیه و برای تمام مدارس کشور ارسال میگردند. در حقیقت برنامهریزی در نظام متمرکز همواره از سطوح بالا شروع میشود و برای اجرا به سطوح پایینتر ابلاغ میگردد. در این نظام مجریان حقیقی برنامههای آموزشی یعنی مدیران و معلمان و دانش آموزان دخالتی در تصمیمگیریهای مهم آموزشی و اداری ندارد و راه ارتباط و تبادل نظر برنامهریزان در سطوح بالاتر و مجریان حقیقی برنامه در سطوح پایینتر تقربیاً مسدود است. در این نظام برنامهریزی، ارتباطها به صورت یکطرفه و از جانب مقامات در سطوح بالا به طرف مجریان در سطوح پایین جریان دارد.

در نظام برنامهریزی آموزشی غیر متمرکز، تصمیمها در پایینترین سطح یعنی در کلاس و مدرسه اتخاذ میگردد و در سطوح بالاتر به تدریج تکمیل میشود، بطوریکه برنامهآموزش حاصل نتیجهایست از کل تصمیمهای که در هر سطح با توجه به نیازها و شرایط و امکانات موجود در آن سطح و در هماهنگی و ارتباط با نیازها و امکانات در سطوح دیگر گرفته شده است. در نظام برنامهریزی غیر متمرکز ارتباط به صورت دو طرفه و در تمام سطوح جریان دارد.

«هم اکنون در بسیاری از کشورهایی که سالهاست از نظام برنامهریزی آموزشی غیر متمرکز استفاده نمودهاند، یک گرایش محسوس بطروف تمرکز نسبی در برنامهریزی آموزشی به خوبی آشکار شده است. از طرف دیگر بعضی از کشورهایی که سالها از نظام برنامهریزی متمرکز استفاده نمودهاند، از جمله کشور ما، نیز گرایش محسوسی به طرف نظام آموزشی غیر متمرکز به وجود آمده است.» (پروند 1356، ص 28).

اما درخصوص برنامهریزیهای مربوط به کتب درسی به علت مشکلات متعددی که وجود دارد، این امر به طور متمرکز صورت میپذیرد و با تالیف کتابهایی واحد برای مناطق مختلف جغرافیایی ایران که دارای تنوع فرهنگی بسیار زیادی میباشند، کمتر به نیازهای محلی و کمیت و کیفیت امکانات و شرایط موجود توجه شده است و حال آنکه باید زمینههایی را فراهم آورد تا بخشی از محتوای درسی کتابها متناسب با نیازها و شرایط فرهنگی مناطق مختلف تهیه گردیده و از امکانات موجود محلی حداکثر استفاده به عمل آید. اگر چه تحقق این مهم با توجه به مشکلات مالی آموزش و پرورش و امکانات اندک آن ساده نخواهد بود، اما نباید این مشکلات سبب گردد که در برنامهریزیها به کلی از آن غافل ماند. دست کم متون درسی به مشترکات فرهنگی تکیه نموده و در تهیه کتابهای روش تدریس این ویژگیهای جغرافیایی و فرهنگی مناطق مختلف را مد نظر قرار داد.

4- در بررسی محتوای موجود کتابهای دینی در مقاطع مختلف تحصیل به این مهم پی میبریم که نبود برنامهریزی صحیح و عدم توجه به مراحل گوناگون تدوین کتاب درسی، ضعفهایی در محتوای انتخاب شده به وجود آورده است که مهمترین آنها عبارتند از:

- نبود اهداف مشخص برای کتابهای درسی دینی سبب شده است که ارتباط طولی و عرضی کتابها رعایت نگردیده و ناهماهنگیها و تکرارهای متعددی به وجود آید. در ارتباط طولی که رابطة کتابهای دینی با یکدیگر در آن منظور میگردد، خط سیر مشخصی برای آغاز از یک نقطه در آموزش معارف دینی و همراه شدن با دانش آموزان برای آشنایی گام به گام او با معارف گوناگون دینی و سرانجام وصول به مقصودی معین وجود ندارد، بلکه دانش آموز با فراز و نشیبهای بسیاری از دورة ابتدایی تا پایان دوره دبیرستان روبرو میشود که در هر مقطع، گاه به کلی زمینههای پیشین دینی وی به دست فراموشی سپرده شده و مطالبی به او آموزش داده میشود که یا به کل مقدمات پیشین آنها فراهم نیامده است (مانند ارتباط کتابهای دینی دبیرستان و راهنمایی) و یا کاملاً تکرار آموختههای پیشین اوست (مانند ارتباط کتابهای دینی راهنمایی و دبستان).

در ارتباط عرضی کتابها که در آن ارتباط کتابهای دینی با سایر کتب مدنظر قرار میگیرد، نیز این ناهماهنگیها مشهود است. در حالی که در هر پایه یا مقطع تحصیلی مؤلفان کتابهای مختلف درسی موظفند با توجه به اهداف کلی هر پایه یا مقطع تحصیلی، در هماهنگی محتوای کتابها با یکدیگر به منظور تکمیل آموختههای دانش آموز در زمینههای مختلف علمی بکوشند، در مواردی این مهم مورد غفلت قرار میگیرد و به تکرارهایی منجر میشود (مانند ارتباط محتوای کتابهای دینی با کتابهای تاریخ و فارسی دبستان و ارتباط کتابهای دینی دوره راهنمایی با کتابهای تعلمیات اجتماعی این دوره).

- واقعیت موجود نشانگر این نکته است که تمرکز اصلی محتوای کتابها بر حیطة شناختی است و از توجه به حیطههای عملی و عاظفی معارف دینی تا حد بسیاری غفلت شده است. حال آنکه اگر ارزشهای دینی را محصور به یکسری اعتقادات نماییم و از انگیزش احساسها و عواطف مذهبی و عادات و مهارتهای عملی و اجتماعی آن دور بمانیم، نباید به رسوخ و گسترش این ارزشها در جامعه امید داشته باشیم. همانگونه که حضرت علی (ع) میفرمایند:

«الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان» (نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 227) « ایمان اعتقاد به دل، اقرار به زبان و عمل به اعضاء است».

این ضعف چنانچه در سطح جامعه تسری یابد، نظام ارزشی جامعه را که مبتنی بر تفکر، احساسها و رفتارهاست تحت تاثیر قرار خواهد داد و توسعه فرهنگی را که نیز مبتنی بر توسعه انسانی در هر سه زمینه است دچار مشکل خواهد ساخت. چگونه جامعهای مانند جامعة ما که بر نظام ارزشی دینی استوار است برای توسعه خود بر انسانهایی متکی خواهد بود که تنها معارفی را آموختهاند، ولی در درون قلب و اندیشه آنها و در رفتارها و کردار ایشان این معارف رسوخ نیافته است؟!

- نبود اهداف و اصول معین برای محتوای موجود، سبب شده است که نتوان ارزشیابی صحیحی درخصوص محتوای موجود به عمل آورد و میزان موفقیت مؤلفان در تحصیل آن اهداف و اصول را تعیین نموده و در صورت نیاز به اصلاح و تغییر آنها دست زد. به این ترتیب سیستم ارزشیابی کتابها نیز به واسطه نبود پیشینه روشن در این خصوص مختل گردیده و این مسئله سبب شده است که محتوای کتابها در طول سالیان گذشته بر مبنای صحیحی تغییرات لازم را پیدا ننماید.

ناگفته نماند که با مقایسه محتوای موجود کتابها و اهداف تعیین شده برای کتابهای دینی در دورههای مختلف با اهداف کلی آموزش و پرورش همسویی و هماهنگی آنها روشن میگردد و باید اذعان کرد که از این نظر کتابهای دینی در راستای اهداف کلی آموزش و پرورش قرار دارد ولی نکته مهم چگونگی دستیابی به این اهداف و اتخاذ شیوههای صحیح در این جهت است که جای تامل و بازنگری دارد.

یک مدل

با توجه به مباحث مطروحه و مدلهای متعددی که درخصوص برنامهریزی درسی بیان شده است، میتوان از میان آنها مدلی را مطرح نمود که در عین رعایت ضوابط خاص مطروحه در برنامهریزی کتابهای درسی و ملاکهای مورد نظر، با شرایط موجود در آموزش و پرورش کشور ما تطابق بیشتری داشته باشد که تجربیات شخصی نگارنده نیز از پیاده شدن نسبی این مدل در برنامهریزی کتابهای درسی مختلف، نشانگر موفقیت اجرای آن است. [4]نقطه قوت این مدل را باید در توجه به عوامل و مراحل مختلف در امر برنامهریزی درسی و بیان آشکار ارتباط آنها با یکدیگر بدانیم. به این ترتیب، علاوه بر اینکه روند برنامهریزی و تالیف کتاب درسی از نظم و قاعده مشخصی پیروی خواهد نمود، زمینة تهیة یک طرح کلی برنامة درسی را براساس نیازهای واقعی مخاطبان فراهم میسازد که میتواند استفاده صحیح از کتاب درسی را در ارتباط با هدفهای آموزشی تسهیل بخشد.[5]

بیان اجمالی مدل

برنامهریزی درسی به عنوان یک فعالیت دارای مراحلی است که برنامه درسی را پدید میآورند. «این برنامهریزی که با سنجش نیازها و تعیین هدفها آغاز میگردد، با تعیین روش (انتخاب، سازماندهی و ارائه محتوا) ادامه مییابد و با تعیین شیوههای ارزشیابی به پایان میرسد». (کیامنش و احمدی و موسی پور، 1374. ص 1). بر پایه اهداف و روشهای تعیین شده در برنامه درسی نیز مسؤلان اجرایی آن را به مرحله اجرا میگذارند که ابتدا این برنامه در مقیاس کوچک اجرا میگردد و پس از بررسی نتایج حاصله و رفع کاستیها به صورت سراسری اجرا میگردد.

برای انجام هر یک از این مراحل کمیتههایی مرکب از متخصصان مربوطه تشکیل میشود که وظیفه اصلی اعضای این کمیتهها، در درجه اول اقدام به مطالعات و بررسیهای دامنهداری در زمینه منابع گوناگون به منظور جمعآوری اطلاعات، آمار و حقایق مورد احتیاج برای انجام صحیح و دقیق تصمیمگیریهاست تا پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده و انجام بحثها و تبادل نظرها، کار را در آن مرحله انجام دهند. اطلاعات اصولی در این زمینه به طور عمده از سه منبع اساسی به دست میآید: 1) طبیعت فراگیران تحت تعلیم، 2) جامعهای که مؤسسات تربیتی را فراهم آورده و اداره میکند، 3) دانش گردآوری شده موجود و در اختیار، برای تربیت فراگیران. (سیلور، 1372، ص 190). کار اعضای این کمیتهها کاری مستمر است، زیرا ایشان میبایست براساس بازخوردهای اجرایی، در مراحل مختلف تجدید نظر و مطالعه نمایند.[6]

عنصر ارزشیابی

ارزشیابی عنصری مهم در مراحل برنامهریزی درسی به شمار میآید و هیچیک از مراحل بی نیاز از ارزشیابی نیست، در تمام مراحل، برنامهریز درسی با انتخاب سر و کار دارد که از طرفی باید مناسبترین را انتخاب کند و از طرف دیگر باید از انتخاب صحیح خود اطمینان یابد که هر دو هدف را ارزشیابی برآورده میسازد. در این بخش بواسطه اهمیت موضوع ارزشیابی، به طور مستقل به این مسئله اشاره خواهد شد.

اگر چه سابقه تدوین کتاب درسی در ایران به بیش از یک قرن میرسد، اما شواهد حاکی از این است که در این نوع فعالیتها به اصول و مراحل برنامهریزی درسی کمتر توجه شده و به ویژه ارزشیابی برنامه درسی جدی گرفته نشده است. ارزشیابیهای به عمل آمده معمولاً به سنجش نگرشها درباره کتاب درسی از ابعادی خاص، محدود بودهاند.

بنابراین لازم است ارزشیابی از برنامههای درسی موجود (که معمولاً محدود به کتاب درسی هستند) برای شناخت ضعفها و قوتهای آنها و ارزشیابی از برنامههای درسی در حال تهیه برای دوری از خطاها و به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد. گرچه ارزشیابی کتاب درسی جدای از ارزشیابی برنامه درسی صورت نمیگیرد، اما به دلیل آن که برنامههای درسی موجود در کشور عملاً به کتاب درسی محدود شدهاند و این نوع کتابها نیز قبلاً تهیه گردیدهاند و این نوع اطلاعات لازم در باب روند تهیه و تألیف آنها به طور کامل در دسترس نمیباشد، به ناچار برای ارزشیابی این مواد به ارزشیابی کتاب درس بسنده میشود.

در مدل ارائه شده به عنصر ارزشیابی توجه خاص مبذول شده است. از آنجا که ارزشیابی در تمام مراحل برنامهریزی درسی وجود دارد، در این مدل نیز مراحل ارزشیابی به شرح زیر میباشد که عمدتاً از طریق پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و تحلیل محتوا قابل حصولاند:

- ارزشیابی نیازها و اهداف تدوین شده: سنجش میزان واقعی بودن نیازها و سنجش اهمیت فلسفی و تناسب روان شناختی هدفها، مورد نظر میباشد که اطلاعات لازم بایستی از متخصصان رشتههای درسی، روانشناسی رشد و جامعه شناسی تربیتی اخذ شوند.

- ارزشیابی محتوای انتخاب شده: سنجش میزان انطباق محتوای انتخاب شده با هدفهای برنامه درسی در اینجا هدف اصلی است که منابع اطلاع رسان برای این نوع ارزشیابی متخصصان رشتههای درسی و معلمان با تجربه میباشند.

- ارزشیابی سازماندهی محتوا: این مرحله به منظور اطلاع از میزان به کارگیری اصول و معیارهای سازماندهی محتوا به عمل میآید و نشان خواهند داد که آیا اصولی مثل مداومت و وحدت صحیح بکار گرفته شدهاند. منابع اطلاع رسان بر این ارزشیابی، متخصصان برنامهریزی درسی و معلمان با تجربه میاشند. دراین جا پرسشهای از این قبیل مطرح میباشند: آیا تقدم و تأخر مطالب به خوبی رعایت شده است؟ آیا مطالب به نحوی ارتباط یافتهاند که تقویت کننده یکدیگر باشند؟ آیا مطالب یک برنامه درسی با سایر برنامههای درسی هماهنگی دارد؟

- ارزشیابی نحوه ارائه محتوا: هدف این ارزشیابی آن است که نشان دهد آیا روشهای انتخاب شده برای ارائه محتوا مبتنی بر اصول انتخاب شدهاند و آیا قادرند هدفهای مورد نظر را تحقق بخشند. اطاع رسانهای اصلی دراینجا متخصصان برنامهریزی درسی، متخصصان تدریس، متخصصان تألیف و معلمان با تجربه میباشند.

- ارزشیابی برنامه درسی پیشنهادی: ارزشیابی برنامه درسی در واقع ارزشیابی مجموعه اجزایی است که قبلاً به صورت مجزا ارزشیابی شدهاند اما اکنون هدف سنجش وضعیت آنها به صورت یک کل متعمال است. دراین سطح از ارزشیابی میتوان به جای برنامه درسی فقط کتاب درسی را مورد خطاب قرار داد. معلمان، دانش آموزان،مدیران جرایی، اولیای دانش آموزان و متخصصان برنامهریزی درسی میتوانند به عنوان اطلاع رسان مطرح باشند.[7]

در پایان امید میرود با توجه روز افزون به اصول و ضوابط مربوط به برنامهریزی درسی و استفاده بهینه از کارشناسان این رشته در کشور، برنامهریزی رسانة آموزش دینی نیز در آینده به سطح مطلوب خود نزدیک گردد.

1- اطلاعات مذکور برپایه بررسی سوابق موجود در آرشیو گروه دینی دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی، پروندههای 102و 103 و 104 و 105 مطرح شده است .

2- بخشنامه شماره 910/472/1 مورخ 1369/6/3 دفتر تحقیقات و برنامهریزی و تألیف.

3- ر.ک: آرشیو گروه دینی دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی، پروندههای 102و 103 و 104 و 105

4- مانند کتابهای تعلیمات اجتماعی و فارسی دورهی راهنمایی و قرآن دورههای ابتدایی و راهنمایی

5- این مدل برگرفته از طرح کلی ارزشیابی نوشته علیرضا کیامنش، غلامعلی احمدی و نعمت اله موسی پور در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی.

6- برای توضیح بیشتر درخصوص نحوهی کار و ترکیب اعضا این کمیتهها مراجعه شود به کتابهای اصول اساسی و برنامهریزی درسی و آموزشی، نوشته رولف تایلر، ترجمه محمد کظیمی و برنامهریزی آموزشی نوشته محمّدحسن پروند.

7- برای توضیح بیشتر مراحعه شویم:

- کیامنش و احمدی و موسی پور، 1374

- 0 میلور، 1372، فصل 7

کتابنامه :

احمدی، حسن، روش برنامهریزی در بخش فرهنگ، تهران، سازمان برنامه و بودجه، 1350.

پروند، محمد حسن، مقدمات برنامهریزی آموزشی، تهران، چاپخانه اتحاد، 1356.

پهلوان، چنگیز، فرهنگ و برنامهریزی، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران ، 1358.

سیلور، جی، ویلیام ام.الکساندر و آرتورجی.لوییس، برنامه ریزی درسی، ترجمه غلامرضا خوی نژاد، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1372.

عالمی، روح الله ، مصاحبه، نشریه نگاه، شماره 46، تهران ، 1374.

نهج البلاغه

کیامنش، علیرضا و غلامعلی احمدی و نعمت اله موسی پور، طرح کلی ارزشیابی برنامههای درسی، تهران، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، 1374

نجفی، محمد علی، مصاحبه، نشریه نگاه، شماره 46، تهران، 1374

Agazzi, Evandro, Goals of Development Paris, Unesco, 1988.

Baeck, Louis, Shifts in Concepts and Goals of Development, Paris, Unesco, 1988.

Fabrizio, Clavdio, Cultural Development: paris,unesco, 1083. Tala, hilda, Cumiculm Development: Regional and Experiences, Paris, Unesco, 1981.

Sinacevr, M.A , A New Concept of Development: Theory and Practice, Newyork,Harcourt Brace and World, 1962.

Tyler, Ralph, Basic Principles of Curriculum andInstuructios. Chicago; University of Chicago Press, 1949.

Unesco, Cultural Development: Regional Experiences, paris: Unesco, 1981.

یادداشت :

[1] اطلاعات مذکور بر پایه بررسی سوابق موجود در آرشیو گروه دینی دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی، پروندههای 102 و 103 و 104 و 105 مطرح شده است.

[2] بخشنامهشماره 1/ 4726/910 مورخ 3/6/1369 دفتر تحقیقات و برنامهریزی و تالیف.

[3] ر.ک: آرشیو گروه دینی دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی، پروندههای 102 و 103 و 104و 105

[4] این مدل برگرفته از طرح کلی ارزشیابی نوشته علیرضا کیامنش، غلامعلی احمدی و نعمت الله موسی پور در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میباشد.

[5] برای توضیح بیشتر درخصوص نحوه کار و ترکیب اعضاء این کمتیهها مراجعه شود به کتابهای اصول اساسی و برنامهریزی درسی و آموزشی، نوشته رولف تایلر، ترجمه محمد کظیمی و برنامهریزی آموزشی نوشته محمد حسن پروند.

[6] برای توضیح بیشتر درخصوص نحوه کار و ترکیب اعضاء این کمیتهها مراجعه شود به کتابهای اصول اساسی و برنامهریزی درسی و آموزشی، نوشته رولف تایلر، ترجمه محمد کظیمی و برنامهریزی آموزشی نوشته محمد حسن پروند.

[7] برای توضیح بیشتر مراجعه شود به:

- کیامنش واحمدی و موسی پور، 1374

- سیلور، 1372 ، فصل

________________________

*عضو ﻫیﺄت علمی و دانشجوی دوره دکتری فرهنگ وارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان