مهرماه و بایدهای برنامه ریزی در آغاز سال تحصیلی
درآمد
آیا کسی یا کسانی را می شناسید که «همیشه در وقت صحیح و در جای صحیح و با برنامه صحیح » باشند چنین فرد یا افرادی عمدتا در آغاز راه و از ابتدای حرکت دارای «روش » هستند . ما همیشه در مورد افراد موفق پرسیده ایم چرا موفق می شوند ولی نپرسیده ایم و جست وجو نکرده ایم چه می کنند؟ این مقاله با محوریت «مهرماه » و «آغاز سال تحصیلی » ، به موشکافی این مساله می پردازد . انسان ها دو دسته اند: «نتیجه گرا» و «فرایندگرا» . شناخت این دو تیپ، ما را در طراحی برنامه ها بسیار یاری می دهد . افراد موفق عمدتا فرایندگرا هستند; چرا که «آغاز، میانه و انتهای » کار را می بینند و «هزینه زمان » را می پردازند . این افراد در مهر سال تحصیلی «مهرورزانه » بازمان پیش می روند . «نه فردا سپارند» و نه «دیروز کش » ; و اغلب نکات طلایی موجود در این مقاله را به کار می گیرند .
به طور کلی، دو دیدگاه درباره برنامه و برنامه ریزی وجود دارد: نتیجه گرایی و فرایندگرایی . عمدتا افرادی که به صورت فرایندی و فرایندنگری به برنامه ریزی نگاه می کنند، موفق تر عمل کرده اند . در تعریف دیدگاه نتیجه گرایی باید گفت: «افراد نتیجه گرا» فقط نهایت کار را می نگرند و فقط در این اندیشه اند که عاقبت چه خواهد شد; و چون زمان بین آغاز و انجام کار طولانی است، برای زمان حال برنامه ریزی خاصی صورت نمی دهند . فقط مترصد در انتظار نزدیک شدن زمان نتیجه گیری به سر می برند و سپس با دغدغه بالا و عجله زیاد جهت کسب نتیجه به تکاپو می افتند; و چه بسا به نسبت غفلت های گذشته و شتاب حاضر، به نتیجه مورد انتظار دست نمی یابند . «افراد فرآیندگرا» از آغاز یا اصطلاحا «فاز صفر» شروع می کنند و مراحل مختلف را به صورت «گام به گام » می پیمایند . چون تقسیم زمان را پذیرفته اند، نوعی «مدیریت زمان » را در فعالیت خویش جاری می سازند و هر ساعت و هر روز خود را بر این مبنا سازگار می کنند .
اساس مدیریت زمان سه چیز است:
الف) استفاده مؤثر از زمان مطلوب (نه هر فرصت)
ب) تقسیم بندی صحیح وغیر ذهنی و برنامه ای زمان
ج) ایمان به برنامه و اجرای آن تا حصول نتیجه
البته این بعد نیازمند آن است که فرد اهداف خود را بشناسد; فعالیت های منجر به این اهداف را تعیین کند و فوریت هر فعالیت را مشخص سازد تا به نتایج مورد انتظار دست یابد .
عموما افراد فرایند گرا «آغاز، میانه، و انتهای کار» را با هم می بینند; برای آن طراحی و برنامه ریزی عملیاتی می کنند و در قالب زمان به تعریف آن می پردازند . افراد فرایند گرا، اگر دانش آموز یا دانشجو باشند، از همان آغاز سال تحصیلی با برنامه پیش می روند; هزینه زمان را می پردازند; با تلاش کافی بار ذهنی، یادگیری و اندوخته های خود را غنی می سازند و از آشفتگی و گسیختگی جلوگیری می کنند .
هزینه زمان
پژوهشگران مباحث برنامه ریزی ارتباطات معتقدند، اگر کسی در این جهان فضیلتی کسب کرد که مطلوب دیگری است، او نیز می تواند همان فضیلت را به دست آورد; در صورتی که بکوشد و «هزینه زمان » آن را بپردازد; 2البته باید با سعی و اهتمام هزینه زمان را قسط بندی کند .
مهرماه و برنامه ریزی آغاز راه
امروزه بر کسی پوشیده نیست که اساس «موفقیت ها، شدن ها، بالندگی ها، رشدها» و به «مدارج شایسته و بایسته » رسیدن ها از معبر «سرمایه گذاری زمان » می گذرد . در زندگی تحصیلی، مهرماه آغاز یک فاز از رشد و تحصیل است که عموما به صورت ترم تحصیلی پایان می یابد .
اگر فرد از همان آغاز راه در طراحی برنامه های خود بکوشد، کلید موفقیت را به دست گرفته است . اغلب ما انسان ها «فردا سپاریم » و «دیروزکش » ; یعنی در حال حاضر غصه وقت کشی دیروز را می خوریم و دل به فرداهای مبهم می بندیم; ولی به تفسیر زمان «حال » نمی پردازیم و شرایط حاضر را در قالب برنامه تعریف نمی کنیم .
چند نکته طلایی
1 . عموما «آغاز سال تحصیلی با سنگینی ذهنی شروع می شود» ; زیرا اشتغالات غیر درسی و مطالعات آزاد با جدیت زمان تحصیلی متفاوت است . در آغاز مهر باید با درس و مطالعه آشتی مجدد صورت گیرد .
2 . در مهرماه، ایجاد ارتباط با مباحث و محتواهای آموزش اندکی کند صورت می گیرد و نیازمند «پیش مطالعه » است . پس در آغاز مهر از پیش مطالعه مطالب درسی غافل نشویم . پیش مطالعه دروس نقش «روغن کاری » حافظه و یادگیری را ایفا می کند .
3 . توصیه می شود دروس در طی ترم، به خصوص در آغاز سال تحصیلی، پیش از تدریس استاد و حتی به صورت بسیار گذرا مرور شود تا «دریافت ذهنی » در کلاس راحت تر صورت گیرد .
4 . برای ایجاد شرایط بهتر یادگیری در آغاز مهر و سرعت بخشی به تکاپوی ذهنی، بهتر است از روش «یادداشت برداری » که از «روش شنیداری » مؤثرتر است، استفاده شود; یعنی هنگام تدریس استاد، سعی کنیم، حتی اگر کتاب درسی در دسترس ست یادداشت برداریم .
5 . داشتن یک برنامه حداقل سه ساعته مخصوص مطالعه آزاد محتوای دروس و منابع معرفی شده و ایمان به این برنامه و ارتقاء آن به سطوح 4 تا 6 ساعت در روز چنان موفقیت هایی به ارمغان می آورد که «دانشجوی عادی با استعداد متوسط به فردی توانمند، حاضر جواب، مسلط به مباحث و با پشتکار بالا» تبدیل می شود .
6 . فراموش نشود، «ایمان به روش ها و برنامه » پیش شرط هر گونه دانش نظام مند و هر گونه فعل هدفمند و هر گونه زیستن شایسته است . 7 «گسیختگی مطالعاتی و ساده انگاری » فعالیت ها در آغاز سال تحصیلی ممکن است ترکش های خود را در سراسر ترم تحصیلی یا سال تحصیلی رها سازد . آن وقت امکان بهره گیری بهینه از زمان کم تر تحقق می یابد .
پژوهش ها و کارهای عملی در محوریت برنامه ریزی
نکته دیگری که در مهرماه برای دانشجویان، در امر برنامه ریزی و کاربری موفق زمان و کاهش دغدغه ها و استرس های تحصیلی، بسیار حائز اهمیت است و در مقوله برنامه ریزی، با عنوان «تقسیم کیفی وقت » برای فعالیت های علمی همراه درس از آن یاد می شود، سعی و اهتمام دانشجو در انجام تحقیقات استادان پیش از پایان ترم تحصیلی یا گذشت زمان و فرصت های بهینه است . اگر موضوعاتی که برای «تهیه مقاله، ترجمه، تحقیق و کار عملی » توسط استادان در آغاز سال تحصیلی، تعیین می شود در نظر بگیریم و آن ها را در 5/2 ماه آغازین ترم زمان بندی کنیم، در نهایت با کمبود زمان و فشار مضاعف در زمان اندک مواجه نمی شویم . پیامدهای روانی، فشارهای مضاعف درسی و تکالیف، به ویژه در دوران دانشجویی، آثار مخربی در زندگی ایشان برجای می نهد; و عامل آن نیز سپردن انجام کارها به فرداهای مبهم است .
اصل 90- 10
یکی از اصولی که «در مدیریت و برنامه ریزی زمان » مطرح است، اصل 90- 10 است . طبق این اصل بیش تر افراد موفق 90 درصد از نتایج مطلوب خود را در 10 درصد از زمان اختصاصی و درست خود در طول برنامه یا فرصت به دست می آورند; زیرا کسانی که از زمان خوب استفاده می کنند، اطمینان دارند در این 10 درصد فرصت مناسب که دقیق و بدون دغدغه شتاب و ترس و دلهره انتخاب شدن، بالاترین اولویت ها را به کار گرفته اند . 3 از طرف دیگر، بسیاری از افرادی که زمان را به کشتارگاه فرداها گسیل می دارند، در فرصت های مستعجل، با تراکم و حجم مطالب و تکالیف و با شتاب و هیجان و وحشت شاید 10 درصد بهره را به دست نمی آورند .
نکته دیگر این است که معمولا هر کس به خوبی می داند در چه زمانی از شبانه روز، کارایی بیش تری دارد . پس باید اولویت های کاری خود را در این زمان عملی سازد . اگر لحظات اقبال و کارآیی ذهنی خود را کشف کنیم، یقنیا با 10 درصد زمانی موفقیت 90 درصدی حاصل خواهیم کرد . حضرت علی علیه السلام می فرماید: «لکل قلب اقبال و ادبار، هر دل و اندیشه ای لحظات شوق و اقبال و دلزدگی و انزجار دارد .»
ما در هر شبانه روز درمعرض «تهدیدها و فرصت ها» هستیم . آغاز و میانه و انجام همه کارهای انسان از فرصت و تهدید آکنده است . اگر انسان در آغاز کارها فرصت ها را غنیمت بشمارد، تهدیدهای میانه و انتها کاهش می یابد و نوعی «معادله » شکل می گیرد .
«در آغاز برنامه ها» باید دوید; و گرنه باید در سراشیبی کرختی و کسالت شلاق گذر زمان را تحمل کرد . پیتر دراکر می گوید: وقتی که صبح می دمد و خورشید طلوع می کند، آهو به خود می گوید که باید آن قدر تند بدوم که از تندترین شیرها تندتر باشم . و وقتی که صبح می دمد و خورشید طلوع می کند، شیر به خود می گوید که باید آن قدر تند بدوم که از کندترین آهوها تندتر باشم . مهم نیست ما آهو باشیم یا شیر; وقتی که صبح دمید، باید دوید . 4
آهو در تهدید به سر می برد . پس باید از تندترین شیرها تندتر باشد تا طعمه شیری نشود . شیر در فرصت است و برایش تفاوت ندارد کدام آهو را به مسلخ ببرد; اما این نکته را می داند که برای زنده ماندن باید از کندترین آهوها تندتر باشد; چون اگر از کندترین آهوها کندتر باشد، محکوم به مرگ است . پس حتی در شرایط فرصت هم حداقلی از توان و برنامه لازم است . با هوش ترین فرد هم بدون برنامه حداقلی قادر به رقابت، رشد، تحول و پیشرفت نیست . انسان تمام موقعیت و رشد خود را مدیون فرصت ها و انتخاب های خویش است . در زمان تحصیل این فرصت ها و انتخاب ها با زمان گره می خورند . در آغاز «مهر» ، اگر «مهرورزانه » با زمان معامله کنیم، می توانیم شاهد بالندگی علمی و رشد باشیم; و گرنه در «قعر مدفن فرصت ها» سرگردان می شویم .
فرصت الگوگیری
مهرماه فرصتی است تا از الگوهای پیرامونی استفاده کنیم . هر سال در مهر ماه و در دوران تحصیل بخشی از آدم های اطراف ما عوض می شوند . این افراد جدید گاه دانشجویان جدید و انتقالی اند و گاه استادان و مسؤولان جدید . «انسان های پیرامون ما پر از الگوهای قابل استفاده اند» ; همان گونه که محیط پیرامون از فرصت آکنده است . بسیاری از افراد مجال ارتباط با افراد دیگر همکلاسی و هم دانشگاهی و حتی استادان را به تعارفات و سلام و مباحث کلی و سیاسی می گذارنند این ارتباطات لازم است; اما نکته قابل تامل این است که باید در ارتباطات برخی از الگوها، توانمندی ها، روش ها و موفقیت ها را از همدیگر بیاموزیم . چه بسا آموختن یک روش فعال در یادگیری و مطالعه از دوست نزدیک یا همکلاسی به توفیقات «زمان شکن » و برکات بسیار در زندگی انجامد .
«آنتونی رابینز» در کتاب «قدرت نامتناهی » «الگوسازی را گذرگاه فضیلت می داند: «کسانی که جهان را پیش می برند و یا تکانی می دهند، اغلب در الگوگیری حرفه ای اند .» 5 در بحث «ارتباطات » که عمدتا محوریت با انسان است، عقیده بر این است که «انسان از الگو ناگزیر است » «و الگو معیار زیستن و سر مشق حرکت است » . اینان نیز در طول تاریخ حیات بشری آمده اند تا افزون بر «راه » شیوه «راه رفتن » و رهایی از «بازدارنده ها» و عوامل توقف آخرین را بشناسانند و مخاطبان را به سمت «شیوه های تحول آفرین » گسیل دارند . ما هماره نیازمندیم که بدانیم «راه » کدام است؟ خطرگاه ها و کمین گاه های فکری و زمانی و محیطی کدامند؟ چگونه می توان، باالگوهای صحیح، مسیر دقیق برون رفت از روزمرگی را یافت؟ نباید فراموش کنیم که «انسان بدون برنامه و بدون الگو و سرمشق، وقت خالی و اضافی هم ندارد; چون در سرگردانی به سر می برد .»
«الگو» قرار دادن یعنی پیروی از کسی که راه را می شناسد، آغاز و انجامش را می داند، خود آن را پیموده است، همه را به آن فرا می خواند و یقین دارد مردم را به سعادت می رساند . «ارسطو» می گوید: «کسی که هرگز یاد نگرفته اطاعت و پیروی کند، نمی تواند فرماندهی خوب باشد .» 7
«حافظ شیرازی،» شاعر ارجمند پارسی گوی، نیز پیروی را مقدمه راهبری می داند:
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
افراد موفق فقط در پرتو بهره هوشی بالا و مطالعات زیاد و حتی تحصیلات پیوسته به موفقیت دست نمی یابند . یکی از عمده ترین ابزار موفقیت «پشتکار و خلاقیت » و استفاده از «تجارب و روش های هوشمندانه دیگران است » . عبارات استفهامی زیر برخی از این روش ها را می نمایاند:
1 . افراد چگونه به «لیست کردن اهداف » در مدت یک هفته یا یک ماه اقدام می کنند؟
2 . افراد چگونه به «درجه بندی اهداف » مطابق اهمیت آن ها می پردازند؟
3 . افراد فهرست کردن «فعالیت های ضروری » را برای رسیدن به هر یک از اهداف چگونه انجام می دهند؟
4 . دیگران اولویت بندی فعالیت های روزانه را چگونه شکل می دهند؟
5 . افراد طراحی برنامه «زمان بندی هفتگی » را چگونه انجام می دهند؟
6 . افراد در تشخیص زمان های «مناسب مطالعه » چگونه عمل می کنند؟
7 . چگونه با «کاوش در درون خویش » و آگاهی از عادت های روحی - روانی و بدنی خود از زمان بهره بیش تر ببریم؟
8 . کاربرد «تقویت مثبت » و دادن پاداش به خویش را چگونه انجام دهیم؟
9 . چگونه می توان در جلوگیری از «اعتیادات تکنولوژیکی (تلویزیون، کامپیوتر، بازی های کامپیوتری و) . . .» موفق شد؟
10 . آیا افراد دیگر «به گونه دیگر» عمل می کنند؟
11 . آیا «فرایند توزیع زمان » ، در نظر گاه (افراد موفق پیرامون ما) به گونه ای دیگر است؟
12 . در آغاز سال تحصیلی، افراد موفق چه «استراتژی هایی » پیش می گیرند؟
13 . «اسرار آرامش » و موفقیت افراد موفق در چه چیزهایی نهفته است؟
14 . «دیگران چگونه در آغاز مهرماه مطالعه درسی را شروع می کنند؟»
15 . «افراد موفق » در انجام تحقیقات و تکالیف تحصیلی چه الگوهایی دارند؟
این موارد و پرسش ها بر ضرورت بصیرت ما تاکید می کنند . باید بصیر باشیم از پیرامون خویش بیاموزیم، بهره ببریم و روش ها را به دست آوریم . امروزه یادگیری و مرحله شدن یکی از کلیدهای ورود به قرن بیست و یکم مطرح شده است . همه افراد باید در این مسیر خلاقانه قرار بگیرند; مطابق نیاز زمان حرکت کنند; فرصت ها را بشناسند و نقش و جایگاه خود را در محور تحول ببینند .
استادان قافله سالاران بارهای اندیشه
یکی از بهترین و در دسترس ترین «افراد الگو ده » استادانی هستند که با آن ها ارتباط داریم . در آغاز سال تحصیلی، استادان جدید معمولا خود را معرفی می کنند و دانشجویان نیز به معرفی خود می پردازند; ولی کم تر اتفاق افتاده است از یک استاد خواسته شود روش یا روش هایی در خصوص موفقیت، مطالعه، پیشرفت و تحول به ما بیاموزد . البته هستند استادان عزیزی که تجارب خود را منتقل می کنند; ولی باید از استاد خواسته شود تجارب، الگوها و روش های موفق خود را به دانشجو انتقال دهد . البته شاید بسیاری از افراد نتوانند از هر تجربه ای الگو بگیرند; اما نباید فراموش کنیم که بالاخره، در بین چند روش و الگو، یک یا دو الگو با دو حیات ما سازگار است . در «حقیقت ما، در معرض انتخاب و گلچین کردن الگوها هستیم . به قول وایلدر: «در این دنیا علاوه بر اتکا به هوش خویش باید شکارچی شیوه های عملی و الگوهای موفق دیگران باشی .» 8
روان شناسان نیز معتقدند نظم، ترتیب، داشتن الگو و با برنامه زیستن آرامش روانی را نوید می بخشد . این مهم در آغاز «فصول و مراحل زندگی » مانند «سال تحصیلی، ترم تحصیلی آمادگی برای آزمون ها، دوره خاص و . . .» حائز اهمیت است .
پاول ویلسون می نویسد: «اگر نکات مورد بحث خود را منظم و مرتب کنید و برنامه هایتان را جهت دهید و به دیگران اجازه ندهید شما را آشفته یا وقت شما را به بطالت بکشانند، وقت بیش تری برای «آرام بودن » می یابید . 9
آرام بودن و شاد زیستن با ریسک کردن و زحمت کشیدن و خطر کردن منافات ندارد . در بحث فرصت ها، عقیده بر این است که آغاز راه و تصمیم و نقطه شروع بسیار مهم و تعیین کننده است . به همین خاطر، چنانچه آغاز کارها صحیح و روشمند باشد، ما به بهشت متعادل رفتار و نتیجه گام می نهیم . اندرو متیوس می نویسد: «این شما هستید که انتخاب می کنید و لازمه شادزیستن، جست و جوی زیبائی ها و خوبی ها است که در آغاز هر برنامه ای فراوانند .» 10 کانتزاکیس نیز می نویسد: «قلم و رنگ در اختیار شما است . بهشت را نقاشی کنید و بعد وارد آن شوید .» 11
مهر ماه آغاز راهی دیگر به سمت رشدی بالنده تر است . بیایید دوباره این مقاله را از اول تا آخر مرور کنیم . مطالب کلیدی آن را در یک صفحه خلاصه کرده، اصل (90- 10) را بیازماییم; نکات طلایی اش را بررسی کنیم; فرصت الگوگیری را مورد تامل قرار دهیم و از تجارب پانزده گانه افراد هوشمند قدحی برداریم . شاید مطالعه مجدد آن خالی از لطف نباشد .
پی نوشت ها:
1- مدیریت رفتار سازمانی، علی رضائیان . ص 127 .
2. StePhen Robbins, Management, OP Cit P.P 266-267.
3- یادداشت های مدیریتی، محمد مقیمی .
4- منشور مدیریت، دکتر سید محمد مقیمی، ص 20 .
5- احزاب (33): 21 .
6- منشور مدیریت، ص 20 .
7- مجموعه سخنان قصار جهان، کانی رابرتسون، ترجمه حسین یعقوبی، ص 9 .
8- کتاب کوچک آرامش، «رازهای دست یابی به آرامش » ، ترجمه باجلان فرخی، ص 98 .
9- راز شاد زیستن، اندرو متیوس، ترجمه وحید افضلی راد، ص 54 .
10- همان .