ماهان شبکه ایرانیان

طراحی پیرامون «میراث فقهی »

می دانیم که دانش فقه دانشی نو پیدا و نو پدید نیست، بلکه دارای پیشینه ای صدها ساله است و بدون تسلط و اشراف و احاطه بر میراث فقهی گذشتگان نمی توان از موضع فقه اظهار نظر کرد.

می دانیم که دانش فقه دانشی نو پیدا و نو پدید نیست، بلکه دارای پیشینه ای صدها ساله است و بدون تسلط و اشراف و احاطه بر میراث فقهی گذشتگان نمی توان از موضع فقه اظهار نظر کرد.

از سوی دیگر، بخش مهمی از آثار فقهی شیعه هم چنان به صورت دست نوشت و مخطوط و پراکنده در گوشه و کنار کتاب خانه های شخصی و عمومی - باقی است و یا به شکل چاپ سنگی و مغلوط و غیرمحققانه منتشر شده که استفاده از آن ها آسان نیست. بلکه با این تشتت و پراکندگی، دسترسی به آن ها برای بیشتر فقه پژوهان از محالات عادی است. بر فرض که دست یابی به کتاب های دوره ای و شناخته شده فقه چندان مشکل نباشد، اما آثار و انظار فقهی منحصر به این گونه کتاب ها نیست; زیرا بسیاری از فقهای نامدار علاوه بر کتاب هایی که در سراسر یا بخشی از فقه نگاشته اند، در زمینه بسیاری از مسائل - به دلایلی از جمله اهمیت ویژه آن ها - رساله های جداگانه و مستقل پرداخته اند، مانند: نماز جمعه در عصر غیبت، تقلید میت، تقلید اعلم، اراضی، غنا، رضاع، ارث زوجه، عدالت، قبله، هلال، طهارت و نجاست و ذبایح اهل کتاب و به گفته حضرت استاد حسن زاده آملی (دامت برکاته):

رسائل عالمان، تراث علمی و ارزشمند آنان است که در موضوعات خاص با اهتمام فارد و عزم واحد تحقیق و تصنیف شده اند; لذا غالبا در موضوعاتشان انفع از صحف مبسوطه و اوقع فی النفوس اند. (1)

واضح است که تصحیح و نشر آراسته و وزین و پاکیزه این گونه نوشته ها در کنار هم و به ترتیبی خاص - به شکلی که در دفتر اول میراث فقهی مشاهده می شود - از جهات گوناگون سودمند است. به دلیل اهمیت بسیار و فایده فراوان این کار، چند سال پیش تصمیم گرفتیم رسائل موضوعات مهم و مبتلا به فقهی را به شکل موضوعی - همراه با مطالب دیگر مناسب با آن موضوع - تحقیق و منتشر کنیم. از این رو از بین موضوعات و مسائل فقهی، چهل موضوع مهم انتخاب شد که نخستین آن ها مسئله «غنا» بود. نامی که برای این طرح بزرگ انتخاب شد «میراث فقهی » است که نخستین موضوع آن یعنی غنا در سه مجلد حجیم در حدود سه هزار صفحه منتشر شده است. حجم سایر موضوعات را نمی توان به دقت پیش بینی کرد، ولی به طور مسلم حجم رساله های موضوعاتی مانند نماز جمعه، تقلید، ارث، وقت و قبله بیش از سه جلد خواهد شد. اینک پس از زحمات چند ساله این بنده و دوستان گرامی نخستین موضوع این طرح عظیم منتشر شده است. پیش از ذکر ضرورت و فواید این کار، فهرست موضوعات طرح «میراث فقهی » یاد می شود:

1. غنا، موسیقی

2. رؤیت هلال

3. ولایت فقیه

4. ولایت اب و جد

5. ربا

6. صید و ذباحه

7. قضا و شهادت

8. حدود، قصاص، دیات، تعزیر، تبعید، زندان

9. حق و حکم

10. عدالت (معتبر در قاضی، مفتی، رهبر و...)

11. جهاد و دفاع

12. زمین

13. پول، درهم و دینار

14. خمس

15. زکات

16. اهل کتاب (طهارت و نجاست، ذبایح، منکوحات و...)

17. بلوغ (دختر و پسر)

18. تقلید اعلم

19. تقلید میت

20. وقت و قبله

21. تقیه

22. قاعده لاضرر، عسر و حرج

23. قاعده لاتعاد

24. قاعده ید

25. لباس مشکوک

26. نیت

27. کفارات

28. اخذ اجرت بر واجبات

29. نماز جمعه

30. نماز و روزه مسافر

31. مواسعه و مضایقه

32. حج و عمره

33. ارث و حبوه

34. ارث زوجه

35. خیارات و شروط ضمن عقد

36. نکاح و طلاق

37. وصایا و منجزات مریض

38. امربه معروف و نهی ازمنکر

39. وقوف و صدقات

40. عقود و ایقاعات

احیای میراث فقهی بدین شکل، و دسته بندی تحقیقات فقهی، فواید بسیاری دارد که به شمه ای از آن ها اشاره می شود:

الف) با این کار، عمده منابع مورد نیاز فقه پژوه در مسئله، اعم از مجتهد و مدرس و استاد و شاگرد، یک جا در پیش دید او خواهد بود و اگر می خواست با قطع نظر از این گونه آثار به منابع مسئله دسترسی پیدا کند، چه بسا به بیش از یکی دو رساله دسترسی پیدا نمی کرد یا اساسا از وجود و تالیف چنان رساله ها و آثار در موضوع مسئله بی خبر می ماند.

ب) مقدار نوآوری و ابتکارات هر فقیه در مسئله روشن می شود و نیز معلوم می شود که هر فقیه از چه کسان و کتاب ها و آثاری تاثیر پذیرفته و بر چه کسان و کتاب ها و آثاری تاثیر گذاشته است. هم چنین منشا بسیاری از سخنان که طبق رسم معمول در گذشته کم تر به قائل آن ها اشاره ای می شد به دست می آید. پیداست که در فهم مراد سخن فقیهان، دانستن این که منشا فلان سخن کجاست و صدر و ذیل و قراین حافه به آن کدام است نقش به سزایی دارد.

ج) حجم عظیم کارنامه فقهی سلف صالح، نمایان و اهتمام و تلاش و کوشش بسیار و درخورشان مبرهن می شود. حقیقت آن است که نه تنها اکثر مردم شیعه، بلکه بسیاری از خواص و عالمان شیعه هم از چند و چون میراث علمی شیعه بی خبرند. نوآوری های عالمان شیعه در زمینه های مختلف هم چنان در پس پرده ابهام باقی است و این ابهام مایه استفاده نکردن از آن ها شده است.

امروزه بسیاری از معاصران درباره غنا و موسیقی رساله ها و آثار مستقل پدید آورده اند و به جرات می توان گفت که همه یا اغلب مؤلفان آن ها حتی بر پنج رساله فقهی ویژه غنا از فقیهان پیشین وقوف نداشته و از آن ها استفاده نکرده اند. در حالی که فقهای سلف، از زمان محقق سبزواری (م 0901) تا کنون بیش از چهل رساله فقهی ویژه غنا تالیف کرده اند که ما به فضل الهی با فحص زیاد به حدود سی عدد از آن ها وقوف یافتیم که در دفتر اول میراث فقهی آمده است.

ممکن است گفته شود با مراجعه به کتاب شناسی های شیعه مانند «الذریعه » می شود بر این آثار وقوف یافت. ولی جان کلام این جاست که در «الذریعه » و سایر کتاب شناسی ها نیز حدود یک سوم رساله های موجود غنا معرفی شده است. علاوه بر این، از لحاظ کیفی هم این معرفی ناقص است و با مراجعه به «الذریعه » و مانند آن نمی توان از چند و چون آن ها آگاه شد.

این نکته در سایر موضوعات هم صادق است. تا پیش از برگزاری کنگره شیخ مفید و مقدس اردبیلی - رضوان الله علیهما - بسیاری از خواص هم از چند و چون کارهای علمی و نظریات این دو بزرگوار بی اطلاع بودند.

از این رو نمی توان برای شناخت میراث علمی گذشتگان به کتاب شناسی های شیعه - که بسیار هم گران بها و ارزنده اند - اکتفا کرد. فی المثل، از رساله شیخ حر عاملی - طاب ثراه - در غنا - گذشته از کتاب شناسی ها - در هیچ یک از کتاب های تذکره و سرگذشت نامه ها ذکری نرفته است.

د) شناخت این که فلان فرع فقهی از چه زمانی وارد فقه شده و چه مسیرهایی را پیموده است، برای استنباط، معد و دست مایه خوبی است و این امر در پرتو نشر آثار فقهی به شکل مجموعه حاضر به راحتی میسر است. استاد شهید مطهری (طیب الله ثراه و جعل الجنة منقلبه و مثواه) گوید:

آثار فقها در بسیاری از مسائل فقهی باید جمع آوری و منظم شود تا تاریخچه آن مسئله و فتاوای مربوط به آن روشن باشد. (2) نیز جناب آقای دکتر گرجی گوید:

قطعا ما به تاریخ فقه نیازمندیم. باید تاریخ فقه نگاشته شود; اما نه از قبیل آن چه تا کنون نوشته شده است... بررسی زمینه شکل گیری مباحث فقهی و چگونگی تطور آن بسیار لازم است.

باید مسائل فقهی در این تاریخ، به گونه ای بررسی شود که به اصطلاح شان نزول هر یک از مسائل فقه مشخص شود و این که چرا این مسئله مطرح شده و تطور آن چگونه بوده است.

من پی گیری فلسفه و علت احکام را نمی گویم. شان نزول و علت پیدایش، مرتبه پایین تر از علت و فلسفه احکام است. اگر ما چنین تاریخ فقهی داشته باشیم خیلی به ما کمک می کند تا بسیاری از مسائل مبهم فقه را آن طور که واقعیت اقتضا دارد باز و روشن کنیم. بررسی ریشه و اساس احکام در جهت دادن درست به فقیه در استنباط بسیار مفید و مؤثر است.

در این تاریخ حتی باید به شان نزول روایات گوناگون از ائمه معصومین(ع) نیز پرداخته شود. در این صورت ما خیلی بهتر به مفاد روایات پی خواهیم برد. ممکن است کسی بگوید: باب آگاهی به معظم این مسائل مسدود است، لیکن بنده با این سخن موافق نیستم. ممکن است تا حدی محدود و مشکل باشد; اما به کلی مسدود نیست. اگر نتوان به تک تک مسائل فقهی این گونه پی برد و ریشه یابی کرد، در قسمت اعظم آن این کار امکان پذیر است.

قطعا این کاوش در نتیجه استنباط بسیار مؤثر و مفید است. بنده بعضی از علمای خیلی بزرگ و تراز اول را دیده ام که مثلا به ظاهر روایتی استناد کرده و معنای خاصی از آن برداشت کرده اند و بر اساس همین معنا با مخالفان خود درافتاده اند و آنان را تخطئه کرده اند که اگر به شان نزول روایت توجه می کردند به خوبی درمی یافتند که آن چه از روایت فهمیده اند درست نیست و اتفاقا قول مخالفان درست است. (3)

علاوه بر فقه که از علوم نقلی است محققان در علوم عقلی هم توجه به تاریخ علم و سیر مسائل و تطور آن ها را لازم می دانند. بی توجهی به این نکات حتی در علوم عقلی هم فجایعی را به بار می آورد چه رسد به علوم نقلی. (4)

با جمع آوری و تصحیح و نشر آثار مربوط به غنا حقایق زیادی در این موضوع روشن می شود که در این جا به پاره ای از آن ها اشاره می کنم:

نخستین رساله موجود فقهی در باب غنا رساله ای از محقق سبزواری صاحب کفایه (م 1090) است. پیش از وی رساله ای در غنا سراغ نداریم (5) و از زمان محقق سبزواری تا زمان ما رساله های فراوان در این باب تالیف شده است. این نشان می دهد که پیش از آن این مسئله روز نبوده است و لزومی نداشته که به صورت مستقل به آن پرداخته شود. از این رو به همان مقدار اندکی که در دوره های فقهی آمده است اکتفا می کردند. دلیل نضج تالیف رساله های غنا در اواخر دوره صفویان و پس از آن، دو چیز می تواند باشد:

1) رشد فرهنگ صوفیان در اواخر دوره صفوی و شیوع آداب و رسوم آنان که از جمله آن ها مسئله سماع و غناست. عالمان دین که حراست از دین را وظیفه خود می دانستند، در این دوره کتاب های زیادی در رد صوفیان نگاشته اند و بسیاری از این دست کتاب ها فصلی را به غنا اختصاص داده اند; مانند اثنا عشریه شیخ حر عاملی - قدس سره - و السهام المارقه شیخ علی عاملی - طاب ثراه - افزون بر رساله های مستقل که در باب غنا نوشته اند و در آغاز آن ها انگیزه خود را همین امر دانسته اند.

2) نظریه معروف فیض کاشانی - رحمة الله علیه - در باب غنا که آن را در کتاب های وافی، المحجة البیضاء، مفاتیح و مقدمات تفسیر صافی آورده است و نیز نظریه محقق سبزواری صاحب کفایه در این کتاب - و نیز در رساله ای مستقل - مبنی بر استحباب غنا در قرائت قران، که تا آن زمان در شیعه سابقه نداشته، باز تاب ها و واکنش های بسیاری در پی داشته و بسیاری از رساله های غنا در رد نظریه این دو بزرگوار نوشته شده است; مانند رساله های شیخ علی عاملی نواده صاحب معالم، ملا اسماعیل خواجوئی، میرلوحی، و شیخ حر عاملی. به طوری که وحید بهبهانی - قدس سره - در حاشیه اش بر مسالک اچفهام فرموده است:

و صاحب الکفایة استثنی الغناء فی القران، و سمعت ان الفضلاء کتبوا رسائل کثیرة ازید من عشرین رسالة ردا علیه کلهم تلامذة وحید عصره و فرید دهره الاقا حسین الخوانساری رحمه الله، کلهم کانوا من او حدی الزمان. (6)

برخی از رساله ها هم به انگیزه دفاع از عزاداری حضرت سیدالشهداء - ارواح العالمین له الفداء - و پاسخ به شبهات کسانی که آن را آمیخته با غنای حرام می دانسته اند نوشته شده است; مثلا مرحوم سیدمهدی کشمیری - طاب ثراه - با توجه به عزاداری مردم کشمیر در رساله اش در غنا گوید:

انا قد اثبتنا سابقا استحالة صدق الغناء المحرم فی المراثی... ولذا انقلبت القضیة لو انقلبت القرینة کما فی بلدنا الکشمیر; فان عادة الشیعة من اهل القری فی ذلک البلد انهم یقرؤون المراثی باصوات مرتفعة.... (7)

... القدر المتیقن من الغناء هو ما اشتمل علی اچشعار الباطلة و اقترن باللهو او غیره من المناهی، و اچمران کلاهما منتفیان فی محل النزاع، فان المرجع فی ثبوت الموضوعات هو العرف و هو عندهم منتف هیهنا حتی انه لو قیل لهم: «ان هذا المجلس لیس مجلس التعزیة و الطاعة بل مجلس الغناء و اللهو و المعصیة »، یتبرؤون عن القائل به و یکذبونه جزما... فانها کلمة کاد ان تکون کفرا عندهم!

فاندفع اشکال اورد فی المراثی المتعارفة للشهید المظلوم (روحی و روح العالمین له الفداء) بحیث عسی ان ینسد ابواب اغلب مجالسها ب. (8)

باری، یکی از امتیازات سبک فقهی فقیه مسلم و بلند پایه مرحوم آیة الله بروجردی - قدس الله نفسه الزکیه - توجه به تاریخچه مسائل و سیر تاریخی آن هاست. یکی از شاگردان آن بزرگوار در این زمینه گوید:

هر مسئله فقهی را که عنوان می کردند سیر تاریخی آن مسئله را هم بیان می کردند که در طول زمان چه نشیب و فرازهایی را پیموده و مبدا پیدایش این مسئله فقهی چه زمانی بوده و در طول ازمنه و اعصار در کتب عامه و خاصه چه مراحلی را تا امروز پیموده است.

هم چنین پس از نقل اقوال به تاریخ صدور اقوال می پرداخت. حتی اگر یکی از فقها کتاب های فقهی متعدد، و در آن ها فتاوای مختلف داشت چون محیط بود می دانست که کدام یک از آن کتاب ها مقدم و کدام مؤخر است به طوری که روشن می کردند که فلان قضیه که دارای اقوال متعدد است کدام قولش مقدم و کدام مؤخر است و این اقوال چه ترتیبی دارند. (9)

ه) گذشته از این که وجود آثار و رساله هایی با موضوع واحد به ترتیبی خاص در مجموعه ای یک جا و در کنار هم فواید خاص خود را دارد، جهت احیاء و زنده کردن آثار گذشتگان شیعه فی حدنفسه ارزشمند است و فواید گوناگونی در شناخت آثار شیعه بر آن مترتب است. ما در این زمینه به نتایجی دست یافتیم که در مقدمه رساله ها به آن ها اشاره شده است از قبیل شناخت مؤلف برخی رساله ها که در منابع شناخته نشده اند (10) و نیز رفع اشتباهات فراوان کتاب شناسی ها و فهرست های نسخه های خطی کتاب خانه ها و هم چنین رفع پاره ای از اغلاط متن رساله ها و مانند آن.

و) آگاهی از آثار علمی گذشتگان بدین شکل، ثمره مهم دیگری که دارد جلوگیری از تکرار مکررات و کارهای کم مایه و بدون استناد و اتکا به منابع پیشین است. فراوان مشاهده می شود که دانشمندی مدت ها زحمت کشیده و در موضوعی اثری پدید آورده است که مانند یا حتی بهتر از آن سال ها پیش از آن تالیف شده بوده است و چه بسا رایی را انتخاب کرده که با دلایل متقن در آثار پیشین به تفصیل طرح و نقد شده است. این نکته افزون بر هدر دادن امکانات بسیار و عمر گران بهای انسان ها، مایه عدم پیش رفت علم و در جا زدن آن می شود; فی المثل عالمی که بداند تا کنون بیش از یک صد و پنجاه شرح و حاشیه بر رسائل شیخ انصاری - علیه رضوان الله الباری - نوشته شده، که بسیاری از آن ها در دست است، (11) نیازی نمی بیند به این موضوع بپردازد و یا حداقل بدون مراجعه به آن ها و بدون دست یافتن به این نتیجه که آن ها برای مقصودش کافی نیست به شرح نویسی اقدام نمی کند و اگر نکته مهمی به نظرش برسد که سایر شارحان و حاشیه نویسان از آن غفلت ورزیده اند همان نکته را در مقاله یا کتابی عرضه می کند و از تکرار سخنانی که بارها گفته و نوشته و چاپ شده است رخ برمی تابد. این نکته در خصوص بسیاری از تالیف های مستقل و ترجمه ها هم صادق است.

نخستین دفتر میراث فقهی ویه مبحث غنا و موسیقی در سه مجلد و در حدود سه هزار صفحه در سال های 77 و78 به همت انتشارات مرصاد و مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی منتشر شد و دومین دفتر آن ویژه رؤیت هلال است که در آینده نزدیک ان شاءالله منتشر خواهد شد. گفتنی است که کار مجلدات اول و دوم غنا در مرکز تحقیقات مدرسه ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که به همت حضرت حجة الاسلام والمسلمین محمدصادق لاریجانی (دامت تاییداته) اداره می شود، انجام شده است.

اینک توضیحات کوتاهی درخصوص بخش های ششگانه نخستین دفتر میراث فقهی:

بخش اول: رساله های غنا

در این بخش که مهمترین و مفصلترین بخشهاست و دو مجلد از این مجموعه را به خود اختصاص داده است، 28 رساله فقهی غنا که همه تالیف فقیهان در گذشته اند تصحیح و به ترتیب تاریخ وفات مؤلفان آنها مرتب و چاپ شده است. فقیهان شیعه حدود چهل رساله در این باب نگاشته اند ولی آنچه از دست تطاول روزگار مصون مانده و به دست ما رسیده ست سی رساله است.

با فحص بسیار در کتابخانه ها و فهرستهای نسخ خطی کتابخانه ها و پرس وجو از اهل فن موفق شدیم تنها از وجود دست نوشت یا نسخه چاپی همین سی رساله آگاه شویم. با توجه به اینکه حدود نیمی از نسخه های خطی ایران هنوز شناسایی و فهرست نشده است (12) ، نمی توان ادعا کرد که بیش از این تعداد از رساله های غنا موجود نیست. سختگیری برخی از متولیان کتابخانه ها (هداهم الله سبیل الرشاد) برغم اصرار و مراجعه مکرر مانع از این شد که از نسخه های فهرست نشده کتابخانه ها آگاه شویم. بنابراین، هرچه تا این تاریخ شناسایی شد تصحیح و در این مجموعه درج شد. ولی نباید از وقوف یافتن بر سایر رساله ها مایوس بود.

شایان ذکر است که معاصران و عالمان در قید حیات هم کتابها و رساله هایی در باب غنا تالیف کرده اند که آنها را در بخش چهارم این مجموعه یعنی کتابشناسی غنا معرفی کرده ایم تا فایده ای فوت نشود و به طور کلی - بنا به مصالحی - از عالمان در قید حیات رساله یا گفتاری در باب غنا نیاورده ایم.

از آنجا که علاوه بر فایده فقهی این مجموعه، جهت احیایی و زنده کردن آثار گذشتگان شیعه نیز مد نظر بوده است، در صدد گزینش رساله ها - به حسب قوت و ضعف آنها یا جانبداری از تحلیل یا تحریم غنا - نبودیم و همین که مؤلف رساله ای فقهی، شیعه و موضوع آن غنا بود به تصحیح و نشر آن اقدام کردیم، هرچند سخن تازه ای در موضوع غنا نداشته باشد; چون تنها فایده فقهی این کار مدنظر نبوده است تا به گزینش رساله ها اقدام کنیم. وانگهی همه رساله ها ابتدا یکجا در دسترس نبود تا تعدادی از آنها را برای تصحیح برگزینیم، بلکه نسخه ها در طول بیش از دو سال از گوشه و کنار ایران از کتابخانه های شخصی و عمومی با زحمت و مشقت بسیار فراهم شد و سزاوار نبود پس از اینکه با تلاش فراوان رساله ای شناسایی شد و سپس با مشقت بیشتر نسخه ای از آن فراچنگ آمد به بهانه اشتمال بر تکرار یا نداشتن حرف نو آن را به یک سو نهاد.

البته در رساله ها مطالب تکراری هم هست، از قبیل ذکر معانی واژه غنا یا احادیث غنا، ولی به هیچ روی روا نبود که به بهانه حذف مطالب تکراری، آثار بزرگان را مثله و جرح و تعدیل کنیم; علاوه بر این نخواستیم درباره محتوای رساله ها از این زاویه اظهار نظر کنیم و داوری در این باره را بر عهده خوانندگان محقق وانهادیم. بلی، در پایان رساله بیستم پاره ای از احادیث غنا بدون هیچ توضیح یا نکته خاصی درج شده بود که به دلیل اینکه احادیث غنا به تفصیل در بخش پنجم درج شده است، ذیل رساله مذکور را حذف کردیم. همچنین در رساله دوم تعریضات و توهینهایی به محقق سبزواری (طاب ثراه) شده بود که چون نشر از آن را خلاف رعایت ادب در حق اساطین فقه و بزرگان دانستیم، آن قسمت را حذف، و با سه نقطه مواضع حذف را مشخص کردیم.

محتوای همه رساله ها منحصر به بحث فقهی غنا نیست، بلکه مطالب سودمند دیگری هم در پاره ای از آنها یافت می شود مانند رساله های شماره 3، 5، 23 و 24.

این را هم بیفزایم که بیشتر رساله ها بی واسطه یا باواسطه از رساله محقق سبزواری استفاده کرده اند، ولی بیشتر رساله های پیشین در اختیار مؤلفان رساله های بعدی نبوده و ازیکدیگر استفاده شایانی نکرده اند که البته سابقا به دلایلی خاص، بدون اطلاع از همه تحقیقات دیگران، در مساله ای تحقیق و تالیف می کرده اند ولی امروزه این روش پسندیده نیست و همین عدم اطلاع از سایر تحقیقات مایه تکرار مطالب شده و حتی دو رساله یعنی رساله بیست و چهارم از سید محمدباقر رضوی کشمیری (م 1346) و رساله بیست و ششم از ابوالمجد، محمدرضا نجفی اصفهانی (1362م) به یک نام یعنی -به ترتیب الروضة الغناء (13) فی عدم جواز استماع الغناء، والروضة الغناء فی تحقیق معنی الغناء موسوم شده اند بدون اینکه این دو بزرگوار (رضوان الله علیهما) از تالیف یکدیگر اطلاعی داشته باشند.

تاثیر و تاثر در دو رساله 17 و 18 بیش از سایر رساله ها مشهود است به طوری که عمده مطالب رساله 18 ماخوذ از رساله 17 است.

در اینجا تذکر چند نکته لازم است:

1. تعدادی از این رساله ها بر اساس نسخه منحصربه فرد و تنها نسخه شناخته شده موجود تصحیح شده اند - مانند رساله های شماره 3، 12، 17، 18، 19، 22، 25، 28 که گاهی زحمت تصحیح آنها دو چندان شده است; بخصوص که پاره ای از نسخه ها بسیار مغلوط و بدخط و دشوارخوان بود. از این رو کار خود را بی عیب و نقص نمی دانیم و تاکید می کنیم که با توجه به مجموعه شرایط تا آنجا که در توان داشتیم در بهبود و بسامان شدن این کار کوشیدیم. البته در تصحیح به همان مقدار که وظیفه مصحح است بسنده کردیم و به رد و ایراد و جرح و تعدیل مطالب رساله ها نپرداختیم.

در تخریج مطالب منقول نیز به کمال کوشیدیم و هرجا مطلبی تخریج نشده است به این دلیل بوده که پس از فحص و تنقیب، در مظانش آن را نیافته ایم.

2. از رساله های غنا تنها تعداد بسیار کمی - آن هم به شکل سنگی یا مغلوط و غیر محققانه - پیش از این چاپ شده و حدود هفتاد درصد رساله ها پیش از این مطلقا چاپ نشده است مانند شماره های 1، 2،3، 4،7، 8،9، 11، 12، 13، 14، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 24، 25، 28، و نیز دو رساله لاهیجی و سیدکاظم رشتی که همان طور که پیشتر گفته شد در بخش دوم این مجموعه درج شده اند. رساله هایی هم که پیشتر چاپ شده اند عبارتند از شماره های 5،6، 10، 15، 16، 23، 26، 27 که پاره ای از اینها چاپ سنگی است مانند شماره 15 و پاره ای مشحون از اغلاط بسیار مانند شماره 5 و پاره ای بر اساس یک نسخه و یا به طور ناقص تصحیح شده بوده اند مانند شماره 6 و 26 که ما آنها را با نسخه های دیگر نیز مقابله و تصحیح کرده ایم. رساله بیست و سوم یعنی ذریعة الاستغناء هرچند پیش از این چاپ شده است ولی هنگامی که ما آن را تصحیح و حروف چینی کردیم از چاپ آن خبری نبود و هنگامی چاپ شد که ما آن را تصحیح و حروفچینی کرده بودیم و سزاوار نبود که زحمات همکارانمان را در تصحیح آن نادیده انگاریم; علاوه بر اینکه می خواستیم این مجموعه جامع رساله های موجود باشد. افزون بر اینها در آن چاپ کاستی ها و خطاهایی دیده می شود.

3. در کتابشناسی های مهم شیعه مانند الذریعه تنها حدود نیمی از رساله های موجود غنا معرفی شده و سایر رساله ها با فحص بلیغ در کتاب ها و کتابخانه ها به دست آمده است. مثلا از رساله های شماره 3، 4، 5، 8،9، 12، 17، 18، 21، 22، 23، 25 و 28 در الذریعه و سایر کتابشناسی ها ذکری نرفته است.

4. برای سهولت ارجاع و پاره ای جهات دیگر برای هر رساله دو شماره صفحه قرار داده شد: یکی شماره پیاپی کل مجموعه در بالای صفحات، و دیگری شماره مستقل هر رساله در پایین صفحات.

بخش دوم: گفتارهای پراکنده درباره غنا

بجز رساله های مستقل و نیز بجز دوره های فقهی، که طبعا مشتمل بر بحث غنا هم هست، عالمان شیعه در دیگر آثار خود به مناسبتی بحث غنا را مطرح کرده اند که بسیاری از طالبان فقه و فقه پژوهان خبری از آن مباحث ندارند و یا بر فرض اطلاع، به آنها دسترسی ندارند. از این رو، علاوه بر اینکه در بخش چهارم، کتابهای فقهی مشتمل بر بحث غنا را معرفی کرده و جای بحث غنا در آنها را نشان داده ایم، در بخش دوم، اصل سخنانی را که به مناسبتی در غیر کتابهای دوره ای فقهی راجع به غنا ذکر شده آورده ایم. پاره ای از این گفتارها همچنان به صورت خطی بوده و پیش از این چاپ نشده است، از قبیل برخی استفتاءات حجة الاسلام شفتی، حدیقة الشیعه رضوی، فوائد السماع لاهیجی، بخشی از گفتار شیخ علی عاملی و گفتاری از سیدکاظم رشتی.

البته پاره ای از مطالبی که در این بخش آمده در کتابهای دوره ای فقه هم هست ولی نقل آن در این بخش دلیل خاصی داشته است. مثلا سخنان محقق سبزواری در کفایه را به چند دلیل تصحیح و در بخش دوم آوردیم: نخست آنکه آراء وی در باب غنا محور بحث بسیاری از رساله ای غناست و در کفایه نظری دارد بر خلاف رساله موجودش که در بخش اول آمده است. ثانیا، شیخ انصاری (قدس سره) کلام محقق سبزواری در کفایه را درمکاسب نقل کرده است و از آنجا که نسخه چاپی کفایه مغلوط و دارای سقط است و برخی مطالب منقول در مکاسب در آن نیست مرحوم شهیدی (طاب ثراه) در حاشیه مکاسب و مصححان چاپ جدید مکاسب، شیخ را به مغلق گویی و رعایت نکردن امانت در نقل مطالب دیگران متهم کرده اند. (14) در حالی که مطالب منقول در مکاسب در نسخه های خطی مصحح کفایه هست. ثالثا، برخی فهرستها دو رساله در غنا به محقق سبزواری نسبت داده اند. پس از تهیه نسخه ها معلوم شد که یکی از آنها رساله ای مستقل در غنا نیست بلکه همان قسمت غنای کفایه است. از این رو، این قسمت کفایه را بر اساس نسخه مذکور و نسخه ای نفیس و مصحح از کفایه مقابله و تصحیح کردیم و در بخش دوم آوردیم.

البته از درج گفتارهای پراکنده ای که عینا نقل از دیگران بود یا در گفتاری دیگر از همان نویسنده آمده است پرهیز کرده ایم. مثلا در فضائح الصوفیة (ص 216 و 227) و خیراتیه (ج 2، ص 268 -304) و لالی اچخبار (ج 5، ص 222 - 225) مطالبی درباره غنا هست که مطالب اولی ماخوذ از عین الحیاة علامه مجلسی (قدس سره) و دومی ماخوذ از اعلام اچحباء سبزواری و سومی ماخوذ از مکاسب شیخ اعظم است. از این رو، در بخش دوم این مطالب درج نشد. همچنین شیخ حر عاملی در الفوائد الطوسیة (ص 83 -96) مطالبی درباره غنا ذکر کرده که با تغییراتی اندک همان مطالب الاثنا عشریه (ص 123 -147) اوست که به درج مطالب کتاب دوم بسنده کرده ایم.

در این بخش نیز مجموعه گفته ها و نوشته های حضرت امام خمینی (اعلی الله کلمته) درباره غنا - بجز مطالب المکاسب المحرمة و تحریر الوسیلة - را نقل کرده ایم تا داوری درباره رای ایشان در غنا با توجه به مجموع سخنانش باشد نه پاره ای از آنها.

بخش سوم: آراء فقیهان درباره غنا

چنانکه گذشت فقیهان شیعه از سده یازدهم به این سو در غنا رساله های مستقل نوشته اند و این مساله از آن زمان به بعد معرکة الاراء شده است. پیش از آن به همان مقدار اندکی از بحث که معمولا در دوره های فقهی در کتاب التجارة یا کتاب الشهادات ذکر می شد بسنده می کرده اند; چون ظاهرا مساله روز نبوده و چندان ابهام یا اهمیتی نداشته است. از این رو در بخش سوم عین سخنان فقیهان شیعه تا آغاز سده یازدهم را از کتابهای دوره ای فقه تصحیح و به ترتیب تاریخ وفات آنان در این بخش درج کرده ایم.

از آنجا که از آغاز سده یازدهم به بعد، رساله های مبسوط غنا موجود است و عمده سخنان در آنها آمده است نیازی به نقل عین مطالب کتابهای فقهی این دوره احساس نمی شد، علاوه بر اینکه چون حجم مباحث آنها و نیز تعداد آنها زیاد است، صفحات زیادی را اشغال می کرد. ولی برای اینکه فایده ای فوت نشود این دسته از آثار را در بخش چهارم معرفی کرده ایم و جایگاه بحث غنا را در آنها نشان داده ایم.

بخش چهارم: کتابشناسی غنی

این بخش مشتمل بر سه فصل است:

الف) آثار مستقل;

ب) آثار مشتمل;

ج) آثار چاپ شده.

در فصل اول همه رساله های غنا - اعم از آنچه نسخه دارد یا ندارد - به اجمال معرفی شده است. در پرتو این فصل، مشخص می شود چه تعداد از رساله های غنا از بین رفته و یا به دست ما نرسیده و چه تعداد به دست آمده و در این مجموعه چاپ شده است.

در فصل دوم دوره های فقهی که مشتمل بر مبحث غناست معرفی و جایگاه بحث غنا در آن کتابها نشان داده شده است. البته به استثنای کتابهایی که در بخش سوم اصل کلامشان همراه با ذکر دقیق مشخصات ماخذ درج شده است.

در فصل سوم رساله ها و کتابهایی که معاصران در باب غنا نوشته اند و چاپ شده به تفصیل معرفی شده است. واضح است که آثاری در این فصل معرفی شده که در بخش اول مجموعه درج نشده است; خواه به دلیل اینکه از حد رساله خیلی فراتر بوده، و خواه به دلیل اینکه نویسنده از عالمان در قید حیات بوده است که طبعا از موضوع بخش اول مجموعه خارج بوده است.

بخش پنجم: احادیث غنا

در این بخش، متن و سند همه احادیث باب غنا که در رساله های غنا به آنها استشهاد شده یا در منابع حدیثی مانند کتب اربعه و نیز بحار، وافی، وسائل، مستدرک و دیگر کتابها، در باب غنا آمده است به طور کامل همراه با توضیحاتی با نظم و دسته بندی خاصی درج شده است; تا برای فقه پژوهان که می خواهند همه احادیث غنا را - فارغ از اظهارنظر و تحلیلهای بزرگان - یکجا پیش دید داشته باشند سودمند افتد.

روشن است که همه احادیث غنا در هیچ یک از کتابهای حدیثی این چنین منظم و یکجا گرد نیامده است و الا همان مغنی از این بخش بود و دوباره کاری روا نبود.

بخش ششم: اهل سنت و غنا

آنچه در بخشهای پنج گانه پیشین درج شده آثار و احادیث شیعی است، ولی از آنجا که به تعبیر مرحوم آیة الله بروجردی (طاب ثراه) فقه شیعه به گونه حاشیه بر فقه عامه محسوب می شود و بدون اطلاع از فقه عامه استنباط درست میسور نیست و بسیاری از احادیث ائمه(هم) ناظر به مذاهب و کلمات آنان است (15) ; از این رو محض نمونه در بخش ششم تقریبا چکیده ای از مباحث مشابه پنج بخش گذشته را از فقه عامه درج کرده ایم، یعنی برای نمونه دو رساله از رساله های فقهی سنیان در غنا را - یکی در تحریم و یکی در تحلیل - آورده ایم تا فقه پژوهان با سخنان و سبک استدلال سنیان در این مساله آشنا شوند. علاوه بر این در برخی از رساله های فقهی عالمان شیعه در همین مجموعه هم مطالبی از آثار عامه در باب غنا نقل و به آنها استشهاد شده است و این ایجاب می کرد که اصل سخنان آنان یکجا در پیش دیده خواننده باشد.

همچنین در این بخش رساله های فقهی مستقل عامه در باب غنا و نیز دوره های فقهی مشتمل بر بحث غنا شناسانده شده است.

علاوه بر اینها سخنان ده تن از سرشناسان عامه مانند غزالی و ابن جوزی درباره غنا در آن بخش درج شده است.

از رهگذر نقل سخنان عامه معلوم می شود پاره ای از سخنانی که امروز برخی بر زبان می رانند و آن را نوآوری و ابتکاری از خویش می دانند سابقه هزار ساله دارد و پیشتر سرجنبانان عامه گفته اند.

پی نوشت ها:

1. یازده رساله فارسی، ص 12، مقدمه.

2. ر.ک: ده رساله، ص 6، مقدمه.

3. حوزه، شماره 36 (بهمن و اسفند 1368) ص 131 - 132، «دیدار با صاحب نظران ».

4. ر.ک: آینه پژوهش، شماره 46 (مهر و آبان 1367) ص 7 - 11، «نگاهی به شرح فصوص الحکم ».

5. البته ملا احمد تونی (م 1083) هم رساله ای در غنا نوشته است که نسخه ای از آن به دست نیامد.محتمل است وی پیش از محقق سبزواری این رساله را نوشته باشد.

6. ر.ک: میراث فقهی(1)، ص 8.

7. همان، ص 925.

8 . همان، ص 928 -929.

9. حوزه، شماره 27 (مرداد و شهریور 1367) ص 41 - 42.

10. مثلا به برکت رساله بیستم پدید آورنده رساله نوزدهم شناخته شد.

11. ر.ک: نور علم، شماره های 27 و 28 (مرداد تا آبان 1367) ص 78 -91، 139 - 154، مقاله «کتاب شناسی کتب درسی حوزه ».

12. ر.ک: فهرست آثار خطی شیخ مفید، ص 4.

13. زمخشری در اساس البلاغة (ص 330، «غنن)» گوید: «ومن المجاز: واد اغن، وروضة غناء: لطنین الذبان او لخفیف الریح فی خلاله... وتقول: غنت لنا روضة غناء، للذبان فیها غناء».

14. مرحوم شهیدی در حاشیه اش بر مکاسب یعنی هدایة الطالب (ص 71،77) گوید: «... کی تری ان المصنف کیف غیر فی النقل فحصل من جهته ما تراه من الاغلاق والاضطراب حتی لا تغتر یعظم شان الناقل بل تراجع الی الکتاب المنقول منه...»، «لیس فی الکفایة من الاستدلال به اثر» نیز ر.ک: المکاسب، ج 1، ص 302 -308، تحقیق کنگره شیخ انصاری.

15. ر.ک: نهایة التقریر: تقریر درس فقه آیة الله بروجردی (قدس سره) ج 2، ص 6.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان