ماهان شبکه ایرانیان

واحد پاسخ به سئوالات اعتقادی رشته تخصصی کلام حوزه علمیه قم

پدیده «اینترنت » از پدیده های مفید و سودمندی است که جهان را به صورت دهکده واحدی بلکه اطاق بزرگتری درآورده که همه انسانها می توانند در یک زمان با یکدیگر تماس برقرار کنند و چهره یکدیگر را ببینند و سخنانشان را بشنوند. ولی با این اعتراف یک پدیده دو لبه است که در عین مفید بودن می تواند خطرناک نیز باشد.

سوره های دروغین در شبکه اینترنت

پدیده «اینترنت » از پدیده های مفید و سودمندی است که جهان را به صورت دهکده واحدی بلکه اطاق بزرگتری درآورده که همه انسانها می توانند در یک زمان با یکدیگر تماس برقرار کنند و چهره یکدیگر را ببینند و سخنانشان را بشنوند. ولی با این اعتراف یک پدیده دو لبه است که در عین مفید بودن می تواند خطرناک نیز باشد.

با توجه به این اصل بر دانشمندان بزرگ اسلام وظیفه است که در عین بهره گیری از این پدیده قرن که عقلها و خردها را مبهوت ساخته، مراقب سمپاشیها و دروغ پردازیهای دشمنان اسلام و تشیع نیز باشند.

با این که از عمر این پدیده چند صباحی بیش نمی گذرد، ولی طیف استعمار که بیشتر در متزلزل ساختن باورهای جوانان ماست از طرق مختلف وارد شده و هجوم فرهنگی همه جانبه را آغاز کرده تا آنجا که به فکر افتاده به میدان تحدی قرآن بیاید و به گمان خام، نظیر آن را عرضه بدارد و از این طریق مسلمانان را خلع سلاح کند.

افرادی بی مایه، با سر هم کردن جمله های به ظاهر شبیه جمله های قرآن، با اقتباس از جمله ها و آیات آن به فکر افتاده اند که 4 سوره مانند سوره های قرآن، تنظیم و ارائه کنند و بگویند ما 4 سوره مانند سوره های قرآن را آوردیم و به تحدی قرآن پایان بخشیدیم!

قرآن مجید در سوره ای، از منکران می خواهد مانند آن را بیاورند، آنجا که می فرماید:

««فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین »» (طور/34).

«مانند قرآن را بیاورید اگر راستگو هستید».

در جای دیگر نرخ تحدی را پایین می آورد ویادآور می شود که فقط ده سوره مانند سوره های قرآن بیاورید، چنان که می فرماید:

««ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات...»» (هود/13).

«بلکه می گویند این قرآن به خدا به عنوان دروغ بسته شده، پیامبر به آنان بگو ده سوره مانند سوره های دروغین آن بیاورید».

و در آیه سوم نرخ را بیشتر پایین آورده وبه یک سوره اکتفا ورزیده چنان که می فرماید:

««وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله...»» (بقره/23).

«بگو اگر در آنچه که بر بنده خود نازل کردیم تردید دارید، برخیزید مانند سوره ای از سوره آن را بیاورید».

روی این اساس باید دید مقصود از تحدی با قرآن یا ده سوره یا یک سوره از سوره های آن چیست؟

مقصود از مبارزه با قرآن این است که فردی یا افرادی با صیاغت جدید وانشائی نو، مفاهیم و مقاصد عالی را در جمل و کلماتی بریزد که از نظر شیرینی وحلاوت وجذابیت و کشش بسان آیات قرآن باشد به گونه ای که اگر این دو را در کنار هم نهادند می گویند نظیر آن را آورده است.

مثلا هرگاه فرضا سوره کوثر جزء قرآن نبود و بشری آن را در زمان پیامبر یا پس از او عرضه می کرد این، یک نوع مبارزه با قرآن بود، و اما اقتباس جمله هایی از قرآن و ردیف کردن یک رشته الفاظ و مفاهیم پوچ به سبک ظاهری قرآن، تحدی نیست.

اگر بنا بود چنین دست و پاهایی تحدی حساب شود قرنها از این نوع تحدی ها صورت گرفته و احدی برای آنها ارزش قایل نشده است.

مسیلمه کذاب نخستین کسی است که به فکر مبارزه با قرآن افتاد، او پس از ایمان به پیامبر از این آیین برگشت، و ادعای نبوت نمود و به پیامبر نامه ای به شرح زیر نوشت:

من مسیلمة رسول الله الی محمد رسول الله.

سلام علیک

اما بعد، فانی قد اشرکت فی الامر معک، وان لنا نصف الارض و لقریش نصف الارض ولکن قریشا قوم یعتدون.

ما خواننده گرامی را از ترجمه این جمله ها بی نیاز می دانیم، زیرا روی سخن در این مقاله با کسانی است که با زبان عربی آشنایی دارند.

حالا ببینیم پیامبر در پاسخ او چه نوشت:

پیامبر در پاسخ او نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

من محمد رسو ل الله الی مسیلمة الکذاب.

السلام علی من اتبع الهدی.

اما بعد، ««...ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین »» (اعراف/128). (1)

شما آیه ای را که پیامبر برای او نوشت با جمله ای که او به عنوان تحدی آورده است مقایسه کنید فقط یک شباهت ظاهری مختصری دارند و الا چه از نظر مضمون و محتوا و چه از نظر بلاغت و فصاحت و رفعت کلام قابل قیاس نیست.

مسیلمه بار دیگر برای تحدی به فکر افتاد تا کلماتی سر هم کند که جمل آن شبیه سوره اعلی باشد، ولی فاصله سخن او با سوره اعلی آن چنان زیاد است که هرگز به هم اشتباه نمی شوند، قرآن می فرماید: ««سبح اسم ربک الاعلی× الذی خلق فسوی× والذی قدر فهدی× والذی اخرج المرعی× فجعله غثاء احوی »» (اعلی/1-5).

ولی او در مقابل، این چنین گفت:«لقد انعم الله علی الحبلی، اخرج منها نسمة تسعی، بین صفاق وخشا». (2)

آنچه که نویسندگان مسیحی به عنوان تحدی در این سوره یادآور شده اند دست کم از بافته های مسیلمه کذاب و دیگر همفکران او نیست.

آنان تصور می کنند که تنها وزن و آهنگ و وجود فواصل بین دو جمله در تحدی کافی است، در حالی که از دیگر شرایط تحدی که همان رفعت معانی و شیرینی جمل و جذابیت کلام است کاملا غافلند و لذا این نوع ترهات را نوعی تحدی تلقی می کنند.

باز ما در این جا نمونه ای به اصطلاح تحدی های عصر را می آوریم تا روشن شود هر نوع تحدی به صورت حفظ وزن و فواصل، تحدی واقعی نیست.

قرآن در بیان واقعه قیامت این جمله ها را دارد:

««الحاق ة× ما الحاقة× وما ادراک ما الحاقة »» (حاقه/1-3).

در جای دیگر می فرماید:

««القارعة× ما القارعة× وما ادراک ما القارعة »» (قارعه/1-3).

آنگاه به دنبال این از یک حادثه عظیمی گزارش می دهد و می گوید: روزی که مردم چون پروانه های پراکنده محشور می شوند و کوهها مانند پشم زده رنگین شود.

حالا این جمله ها را با جمله های زیر که ساخته و پرداخته اندیشه و مغزهای خام پس از درگذشت رسول خدا است مقایسه فرمایید و آن این که:

«الفیل، وما ادراک ما الفیل، له ذنب وبیل، وخرطوم طویل ».

با توجه به این مقدمه کوتاه ما به نقل این سور مجعوله می پردازیم و به روشنی ثابت می کنیم که قسمت اعظم جمله های آنها اقتباس از قرآن و باقی مانده نیز یک رشته جمله های بی معنا است که به هم وصل شده و خواسته اند از قرآن تقلید کنند.

توضیح این که چند ماه قبل یک شرکت آمریکایی به نام «آمریکا آن لاین » با اقدامی شیطنت آمیز، جهت معارضه با قرآن کریم به اصطلاح سوره هایی را با نامهای «مسلمون، تجسد، وصایا و ایمان » با تقلید و تحریف آیات قرآن و با مضامین باطل و خرافی بر روی شبکه اینترنت عرضه کرد که ظاهرا با واکنش شدید مجامع اسلامی از جمله دانشگاه الازهر و برخی نویسندگان عرب مسلمان مواجه، و نهایتا تعطیل شد.

اخیرا سایت دیگری متعلق به یک شرکت انگلیسی به نام Suralikeit.UK اقدام به ارایه ونشر همان صفحات چهارگانه کرده و در بیانیه موذیانه ای با مظلوم نمایی، این اقدام را پاسخی به تحدی قرآن دانسته و ضمن تقسیم بندی مسلمانان به معتدل و افراطی ادعا نموده که معتدلها از این صفحات استقبال و افراطیها با آن شدیدا برخورد کرده اند.

چنان که پیش از این اشاره شد، باید توجه داشت که در طول تاریخ حیات اسلام عزیز، افراد پر مدعا لکن جاهل و کم خرد به فکر معارضه با قرآن افتاده و برای عملی ساختن کار خود جملاتی را از خود قرآن تقلید و سرقت نموده و بعضی الفاظش را تغییر داده، یک سری مهملاتی را سر هم کرده به عنوان تحدی با قرآن، عرضه کرده اند و بدین وسیله مقدار ارزش معلومات خویش را آشکار ساخته اند و در نهایت به شکست خود اعتراف کرده و خود را مفتضح و ذلیل ساخته اند. این صفحات چهارگانه نیز شبیه آنها است، که نویسنده این صفحات با تقلید از قرآن عزیز، و سرقت و مونتاژ ناشیانه و مضحک که بیشتر به یک شوخی و طنز شبیه است تا تحدی عالمانه و علمی، و تغییر الفاظ و ضمیرهای آیات شریفه آن، و با به کار گرفتن آیات و الفاظی که معمولا یک یا دوبار در قرآن آمده است، یک سری مطالب و جملات خرافی و باطلی را سر هم کرده، به خیال باطل خود به عنوان معارضه با قرآن، به شبکه اینترنت عرضه کرده است. لکن هر کس مقداری با قرآن آشنایی داشته باشد ، می فهمد که این تحریف قرآن است نه معارضه.

راستی نویسنده این صفحات چهارگانه تا اینجا هم تشخیص نداده است که اگر یک نفر شاعر ویا نویسنده ای بخواهد با گفتاری در مقام معارضه بیاید، باید در مقابل آن، کلامی بیاورد که با داشتن استقلال در الفاظ و ترکیب و اسلوب مخصوص به خود، یا حداقل در یک جهت و در یک هدف با آن متحد و یکسان باشد؟! معنای معارضه این نیست که شخص در مقام معارضه با یک کلام فصیح از اسلوب و ترکیب آن، تقلید کند و تنها بعضی از الفاظ و کلمات آن را تغییر دهد و جمله دیگری از آن بسازد ونام این عمل را معارضه بگذارد.

اگر معنای معارضه این باشد، می توان با هر کلامی معارضه نمود، و این آسانترین راه برای اعرابی بود که با پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و سلم معاصر بودند، ولی چون آنها با اسلوب معارضه آشنا بودند و رموز بلاغت قرآن را درک می کردند به همین جهت زیر بار معارضه با قرآن نرفتند و بر عجز و ناتوانی خویش اعتراف نمودند، عده ای ایمان آورده و عده ای دیگر آن را به سحر و جادو نسبت داده و گفتند: ««ان هذا الاسحر یؤثر»» (مدثر/24)، گذشته از این، چگونه می توان این جملات را که آثار تکلف و تصنع در آنها نمایان است با قرآن مقایسه نمود؟!! که بتواند مثل قرآن و یا سوره ای از سوره های آن را نیز بیاورد، زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیبات نخواهد بود.

چگونه می توان ادعا نمود که تمام افراد بشر می توانند کاخهای مجللی را بسازند، به دلیل این که همه آنها توانایی آن را دارند که آجری را در ساختمانی کار بگذارند؟!!

و نیز چگونه می توان گفت، هر عرب زبانی توانایی ایراد خطبه ها و انشای قصیده های فصیح و بلیغ را دارد، زیرا همه عربها می توانند یکایک کلمات و مفردات این قصاید و خطبه ها را تلفظ کنند؟!!

خلاصه: در طول تاریخ، دشمنان اسلام بالاخص دستگاه مسیحیت و استکبار جهانی هزینه های سنگینی را متحمل شده و پولهای گزافی را صرف کرده اند تا بلکه بتوانند از عظمت اسلام و مسلمانان بکاهند و مقام الهی و ارجمند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و قرآن مجید را کوچک و حقیر جلوه دهند، این مبارزه همچنان ادامه داشته بلکه با شدت عمل بیشتر به صورت یک برنامه منظم و گسترده ای انجام می شود.

این تلاش های مذبوحانه، جز رسوایی آنان، چیزی دیگر را به دنبال نخواهد داشت.

اینک به طور اختصار، در دو زمینه (بافت ظاهری و محتوایی) مطالب مدعیان تحدی!! را نقد می کنیم:

1 - نمونه هایی از سرقت ها و تغییرهای صفحات چهارگانه از قرآن کریم.

لازم به ذکر است در این صفحات مجعوله در بعضی از موارد، از دو آیه و در جایی از سه، چهار، تا پنج آیه ، سرقت نموده و جملات آن را درست کرده اند.

اکنون ما به شیوه تحریف و سرقت آن اشاره می کنیم:

صفحه مسلمون

الصم(1) قل یا ایها المسلمون انکم لفی ضلال بعید(2) ان الذین کفروا بالله ومسیحه لهم فی الآخرة نار جهنم وعذاب شدید(3) وجوه یومئذ صاغرة مکفهرة تلتمس عفو الله والله یفعل ما یرید(4) یوم یقول الرحمن یا عبادی قد انعمت علی الذین من قبلکم بالهدی منزلا فی التوراة والانجیل(5) فما کان لکم ان تکفروا بما انزلت وتضلوا سواء السبیل(6) قالوا ربنا ما ضللنا انفسنا بل اضلنا من ادعی انه من المرسلین(7) واذ قال الله یا محمد اغویت عبادی وجعلتهم من الکافرین(8) قال ربی انما اغوانی الشیطان انه کان لبنی آدم اعظم المفسدین(9) ویغفر الله للذین تابوا ممن اغواهم الانسان یبعث بالذی کان للشیطان نصیرا الی جهنم وبئس المصیر(10) وان قضی الله امرا فانه اعلم بما قضی وهوعلی کل شی ء قدیر(11)

الف)صفحه مسلمون)

آیات قرآن کریم

1. ««المص »» (اعراف/1).

2. ««قل یا ایها الناس...»» (یونس/104)،««انکم لفی قول مختلف »» (ذاریات/8)، ««...لفی ضلال بعید»» (شوری/18).

3. ««ان الذین یکفرون بالله ورسله...»» (نساء/150).

4.««...ان الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید...»» (آل عمران/4)، ««...ولهم فی الآخرة...»» (بقره/114)، ««... نار جهنم...»» (فاطر/36).

5. ««وجوه یومئذ خاشعة »» (غاشیه/8).

6. ««...ولکن الله یفعل ما یرید»» (بقره/253).

7.««قل یا عبادی الذین آمنوا...»» (زمر/10)، ««... اذکر نعمتی التی انعمت...»» (بقره/40)، ««... علی الذین من قبلکم...»» (بقره/184)، ««انزل التوراة والانجیل ×من قبل هدی للناس...»» (آل عمران/4-3).

8. ««...وماکان لهم...»» (هود/20)، ««...ان تکفروا...»» (ابراهیم/8)، ««...بما انزلت...««بقره/41)، ««... وضلوا عن سواءالسبیل »» (مائده /77).

9. ««...اذا قضی الله ورسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم...»» (احزاب/36).

10. ««...الی اللهمرجعکم وهو علی کل شی ء قدیر»» (هود/4).

11.««وقالوا ربنا انا اطعنا سادتنا وکبراءنا فاضلونا السبیلا»» (احزاب/68).

12. ««واذ قال الله یا عیسی ابن مریم ءانت قلت للناس اتخذونی وامی الهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق...»» (مائده/116).

جمله های مجعوله

«الصم ».(1)

«قل یا ایها المسلمون انکم لفی ضلال بعید».(2)

«ان الذین کفروا بالله ومسیحه ».(3)

«ان الذین کفروا بالله ومسیحه لهم فی الآخرة نار جهنم وعذاب شدید».(3)

«وجوه یومئذ صاغرة ».(4)

«والله یفعل ما یرید».(4)

«یوم یقوم الرحمن یا عبادی قد انعمت علی الذین من قبلکم بالهدی منزلا فی التوراة والانجیل ».(4)

«فما کان لکم ان تکفروا بما انزلت وتضلوا سواء السبیل ».(6)

«وان قضی الله امرا فانه اعلم بما قضی »(11)

«وهو علی کل شی ء قدیر».(11)

«قالوا ربنا ما ضللنا انفسنا بل اضلنا من ادعی انه من المرسلین ».(7)

«واذ قال الله یا محمد اغویت عبادی وجعلتهم من الکافرین، قال ربی انما اغوانی الشیطان ».(8)

لازم به یادآوری است که در جمله های مجعوله به نام سوره «مسملون » نود درصد آن، از قرآن است.

صفحه تجسد

سبحان الذی خلق السموات فلم یجعل لها حدا(1) وخلق الارض وکورها وجعلها ماء وجلدا(2) قل للذین خدعوا بدعوة الشیطان عمیت بصائرکم فافتریتم علی الله کذبا وکنتم للشیطان سندا(3) ان الشیطان کان للانسان عدوا الدا(4) لو شاء ربکم لاتخذ من الحجارة اولادا له اذ هو الذی قال للکون کن فکان وسبحانه ان یستشیر فی امره احدا(5) سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا.(6) قل للذین یمترون فیما انزل من قبل لیس المسیح خلیقة الله اذ کان مع الله قبل البدء و هو معه ابدا(7) فیه و منه کان مع روح قدسه الها سرمدیا واحدا احدا(8) واذ بعث به الاب للعالمین کما وعد(9) حل فی بطن عذراء کلمة، وخرج منه جسدا(10) عاشر الانسان، علم الانسان،مات عن الانسان فدی، وکالانسان رقد(11) والی ابیه السماوی بعدثلاثة ایام صعد(12) ان الذین کفروا بآیاته وقالوا قولا ادا(13) لن یجعل الله لهم من امده بدا(14) اما الذین آمنوا بالله ومسیحه فلهم مغفرة وجنات نعیم خالدین فیها ابدا(15)

ب)صفحه تسجد

آیات قرآن کریم

1.««ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا»» (اسراء/53).

2. ««ولو شاء ربک »» (انعام/112 و یونس/10).

3. ««لو اراد الله ان یتخذ ولدا لاصطفی مما یخلق ما یشاء»» (زمر/4)

4. ««اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون »» (آل عمران/47).

5. ««ولا یشرک فی حکمه احدا»» (کهف/26).

6. ««ماکان لله ان یتخذ من ولد سبحانه...»» (مریم/35).

7. ««سبحان الله رب العالمین »» (نمل/8).

8. ««خلق السماوات والارض بالحق یکور اللیل علی النهارویکور النهار علی اللیل »» (زمر/5).

9. ««والسلام علی یوم ولدت ویوم اموت ویوم ابعث حیا× ذلک عیسی ابن مریم قول الحق الذی فیه یمترون »» (مریم/33- 34).

««لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم...»» (مائده/72).

««ما المسیح ابن مریم الا رسول قدخلت من قبله الرسل وامه صدیقة...»» (مائده/75).

10. ««الها واحدا»» (بقره/133).

11. ««اذ بعث فیهم رسولا»» (آل عمران/164).

12.««لم یجعل الله له »» (نور/40).

13. ««ان الذین کفروا بآیات الله »» (آل عمران/4).

14.««وقولوا قولا سدیدا»» (احزاب/32).

15.««والذین آمنوا وعملوا الصالحات سندخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا»» (نساء/122).

16. ««والذین آمنوا بالله ورسله...»» (نساء/152)

17.««فتکون للشیطان ولیا»» (مریم/45).

جمله های مجعوله

«ان الشیطان کان للانسان عدوا الدا».(4)

«لو شاء ربکم ».(5)

«لو شاء ربکم لاتخذ من الحجارة اولادا له ».(5)

«هو الذی قال للکون کن فکان ».(5)

«سبحانه ان یستشیر فی امره احدا».(5)

«سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا».(6)

«سبحانه رب العالمین ».(6)

«خلق السماوات فلم یجعل لها حدا.(1)

خلق الارض وکورها وجعلها».(2)

«قل للذین یمترون فیما انزل من قبل لیس المسیح خلیقة الله اذ کان مع الله قبل البدء وهو معه ابدا».(7)

«الها سرمدیاواحدا».(8)

«واذ بعث به الاب للعالمین ».(9)

«لم یجعل لها».(1)

«ان الذین کفروا بآیاته ».(13)

«وقالوا قولا ادا».(13)

«اما الذین آمنوا بالله ومسیحه فلهم مغفرة وجنات نعیم خالدین فیها ابدا».(15)

«الذین آمنوا بالله ومسیحه ».(15)

«وکنتم للشیطان سندا».(3)

در حدود 75% صفحه تجسد، از قرآن استفاده و سرقت شده است.

صفحه وصایا

المذ(1) انا ارسلناک للعالمین مبشرا ونذیرا(2) تقضی بما یخطر بفکرک وتدبر الامورتدبیرا(3) فمن عمل بما رایت فلنفسه ومن لم یعمل فلسوف یلقی علی یدیک جزاءمریرا(4) انا اعطینا موسی من قبلک من الوصیات عشرة ونعطیک عشرات اخری اذ قد ختمنا بک الانبیاء وجعلناک علیهم امیرا(5) فانسخ مالک ان تنسخ مما امرناهم به فقد سمعنا لک ان تجری علی قراراتنا تغییرا(6) قل لعبادی الذین آمنوا ان تثاءبوا یستعیذوا بالرحمن ان لا یضحک منهم الشیطان ولیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا(7) وان لا یقتنوا فی بیوتهم کلبا ولا یضعوا علی حیطانهم تصویرا(8) واذا ارادوا انتعالا فلیبداوا بالیمین قبل الشمال وان لم یفعلوا فقد اقترفوا نهبا کبیرا(9) وان تبرزوا فلیمسحوا مؤخراتهم بحجار ثلاثة وینتهوا عن الروث اذ قد جعلناه للجن غذاء وعلی المؤمنین امرامحظورا(10) قل لعبادی الذین آمنوا یغزوا من ارادوا ویقتلوا من اجل رزقهم ومن لم یغز منهم او لم یحدث نفسه بغزو مات منافقا منکورا(11) وللذین یخشون سحرا یاکلوا سبع عجوات ینجیهم الله من السحر ویبعد عنهم شرا مستطیرا.(12) قل لعبادی ان ارادوا ان یحلفوا فلیحلفوا بالله ولا یخافوا تبذیرا(13) وان ینکحوا ما طاب لهم من النساء مثنی وثلاث ورباع او ما ملکت ایمانهم انا جعلنا لهم الدین امرا یسیرا(14) واذا فرغت من بین یدیک الوصایا فاطلب الیک جبریل یاتیک ساعیا مامورا(15) وان شغل جبریل عنک فعلیک بورقة بن نوفل واستفذ منه قبل ان نتوفاه فیصبح الوحی علیک امرا عسیرا(16)

ج)صفحه وصایا

آیات قرآن کریم

1. ««انا ارسلناک شاهدا ومبشرا ونذیرا»» (فتح/8).

- ««وماارسلناک الارحمة للعالمین »» (انبیاء/107).

2. ««من عمل صالحا فلنفسه...»» (جاثیه/15).

3. ««قل لعبادی الذین آمنوا یقیموا الصلاة...»» (ابراهیم/31).

4. ««...ولتکبروا الله علی ما هداکم...»» (بقره/185).

««ولم یکن له ولی من الذل وکبره تکبیرا»» (اسراء/17).

5.««...فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنی وثلاث ورباع فان خفتم الاتعدلوا فواحدة اوما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الاتعولوا»» (نساء/3).

جمله های مجعوله

«انا ارسلناک للعالمین مبشرا ونذیرا».(1)

«فمن عمل بما رایت فلنفسه ».(2)

«قل لعبادی الذین آمنوا ان تثاءبوا».(7)

«ولیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا».(7)

«وان ینکحوا ما طاب لهم من النساء مثنی وثلاث ورباع او ما ملکت ایمانهم انا جعلنا لهم الدین امرا یسیرا».(14)

صفحه ایمان

واذکر فی الکتاب الحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون(1) اذ تراعی علی المیاه لهم طیف المسیح یمشی، فقالوا اهو ربنا یهزا بنا ام قد مسنا ضرب من جنون(2) فجاءهم صوت المعلم ان لا تخافوا انی انا هو افلا تبصرون(3) فهتف هاتف منهم یقول ربی مرنی ان کنت حقا هو، آتی علی المیاه الیک، عسی ان یبدل الله شکی بیقین(4) قال فاسع الی ولتکن للناس آیة لعلهم یتذکرون.(5) واذ طفق الحواری یمشی رای شدة الریح فخاف وبدا یغرق فصاح بربه یستعین(6) فمد بیمینه له فاخذه بها وقال یا قلیل الایمان هذا جزاء الممترین(7) واذ رکب السفینة معه سکنت الریاح لتوها فسبح الحواریون بحمده، وهتفوا له قائلین(8) انت هو ابن الله حقا، بک نحن آمنا، وامامک نخر ساجدین(9) قال طوبی للذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بشک فاولئک هم المفلحون(10)

د)«صفحه ایمان »

آیات قرآن کریم

1.««واذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا»» (مریم/16).

2. ««ویبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون »» (بقره/221).

3. ««اذا کنتم فی الفلک وجرین بهم بریح طیبة وفرحوا بها جائتها ریح عاصف وجاء الموج من کل مکان وظنوا انهم احیط بهم دعو الله مخلصین له الدین لئن انجیتنا من هذه لنکونن من الشاکرین »» (یونس/22).

جمله های مجعوله

«واذکر فی الکتاب الحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون ».(1)

«ولتکن للناس آیة لعلهم یتذکرون ».(5)

«واذ رکب السفینة معه سکنت الریاح لتوها فسبح الحواریون بحمده وهتفوا له قائلین. (8)واذ طفق الحواری یمشی رای شدة الریح فخاف وبدا یغرق فصاح بربه یستعین ».(6)

2. «جملات مهمل، بی هدف و بی محتوای صفحات چهارگانه

در این صفحات، در جاهایی که از الفاظ قرآن کریم کمتر استفاده شده است، جملات مهمل و بی محتوا و خنده آور، شبیه گفتار بذله گویان، رخ نمایان می کند به گونه ای که خود، ادعاهای دروغین نویسندگان آن را پوچ جلوه می دهد. به نمونه هایی از آن توجه فرمایید; و با دقت قضاوت کنید.

صفحه وصایا به ترتیب شماره های (7، 8، 9، 10، 11، 12 و16).

«قل لعبادی الذین آمنوا ان تثاءبوا(خمیازه کردن) یستعیذوا بالرحمن ان لا یضحک منهم الشیطان ولیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا(7) وان لا یقتنوا فی بیوتهم کلبا ولا یضعوا علی حیطانهم تصویرا(8) واذا ارادوا انتعالا فلیبداوا بالیمین قبل الشمال و ان لم یفعلوا فقد اقترفوا ذنبا کبیرا(9) وان تبرزوا (ای تغوطوا) فلیمسحوا مؤفراتهم بحجارثلاثة وینتهوا عن الروث(کثافت) اذ قد جعلناه للجن غذاء وعلی المؤمنین امرا محظورا(ای ممنوعا)(10) قل لعبادی الذین آمنوا یغزوا (یعنی جنگ کنند) من ارادوا ویقتلوا من اجل رزقهم ومن لم یغزوا من ارادوا ویقتلوا من اجل رزقهم ومن لم یغز منهم او لم یحدث نفسه بغذو مات منافقا مذکورا(11) وللذین یخشون سحرا یاکلوا سبع عجوات(خرمای عجوه) ینجیهم الله من السحر ویبعد عنهم شرا مستطیرا(12) وان شغل جبریل عنک فعلیک بورقة بن نوفل واستفد منه قبل ان نتوفاه فیصبح الوحی علیک امرا عسیرا(16»).

(ترجمه): بگو به ان دسته از بندگان من که ایمان آوردند اگر خمیازه کردند پناه ببرند به خدا که شیطان به آنها نخندد، و تکبیر بگویند خدا را اگر عطسه نمودند تکبیر کردنی(7) و اینکه نگه ندارند در منزلهای خود سگی را و بر روی دیوارهای خود عکسی را نچسبانند.(8) و اگر می خواهند کفش بپوشند، کفش راست را قبل از چپ بپوشند اگر این کار را انجام ندادند گناه بزرگی را مرتکب شده اند.(9) و اگر تغوط کردند سه سنگ به دبر خود بکشند و دور شوند از آن کثافت، چون قرار دادیم آن را برای جن غذا و بر مؤمنین امری ممنوع(10) بگو به بندگان مؤمن من جنگ کنند با هر کس که می خواهند و بکوشند برای روزی خود، و هر کس جنگ نکند از آنها و بنای جنگ کردن نداشته باشد، منافق و بی نام و نشان بمیرد.(11) و کسانی که از سحر می ترسند هفت دانه خرمای عجوه بخورند، نجات می دهد خدا او را از سحر و دور می کند از آنها شر پراکنده را.(12) و اگر از تو مشغول شد جبرئیل بر تو باد به ورقه فرزند نوفل و استفاده کن از او قبل از آن که او را بمیرانیم که در این صورت وحی بر تو امر سختی شود.(16).

در شماره 8 صفحه تجسد می گوید:«فیه ومنه کان مع روح قدسه الها سرمدیا واحدااحدا» یعنی در او و از او بود با روح قدس او پروردگاری دائم و یکی و یگانه.

و در شماره های 13 و14 می گوید:«ان الذین کفروا بآیاته وقالوا قولا ادا(13) لن یجعل الله لهم من امده بدا»(14).

یعنی کسانی که به آیات او کافر شدند، وحرف سخت گفتند(13) خدا برای آنها از قدرت خود چاره قرار نمی دهد(14).

و نیز به چند نمونه از صفحه ایمان شماره های 1-9 توجه فرمایید:

«واذکر فی الکتاب الحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون(1) اذ تراءی علی المیاه لهم طیف المسیح یمشی فقالوا اهو ربنا یهذا بنا ام قد مسنا ضرب من جنون (2) فجاء هم صوت المعلم ان لا تخافوا انی انا هو افلا تبصرون(3) واذ طفق الحواری یمشی رای شدة الریح فخاف وبدا یفرق فصاح بربه یستعین(6) فمد بیمینه له فاخذه بها وقال یا قلیل الایمان هذا جزاء الممترین(7»).

«یعنی یاد کن در کتاب حواریین وقتی که بادبانها وزید در شب و آنها در دریا بودند(1) به نظر آنها آمد روی آب خیال مسیح که راه می رود پس گفتند آیا او پروردگار ماست که ما را مسخره می کند( یا با ما شوخی می کند) یا به ما دیوانگی روی داده است(2) پس آمد به آنها صدای معلم این که نترسید من او هستم آیا نمی بینید؟!!(3) و چون حواری به راه رفتن شروع کرد دید باد سختی می وزد، و ترسیدو نزدیک بود غرق شود داد زد به پروردگار و از او استعانت جست(6) پس دست راست خود را به سوی او دراز کرد و به او گفت ای کم ایمان این جزای شک کنندگان است ».

این جمله های بی مغز و پوچ و مبتذل که شبیه گفتار بذله گویان بی هدف و داستانهای تخیلاتی غیر واقعی است، و گوینده آنها خواسته است که یک نوع تقلید خنک و مونتاژی از جمله های متین و استوار قرآن به عنوان تحدی و معارضه با قرآن بیاورد لکن فاقد بلاغت و گیرایی تعبیر و شیوایی بیان و عظمت و بلندی معانی است. این جملات نه تنها به پایه یک صدم بلاغت قرآن نمی رسد بلکه به مراتب از کلام عادی که در قلوب مردم جای می گیرد پایین تر است.

این جملات شایستگی آن را ندارند که در تمام جوانب مورد بحث و دقت قرار گیرند، زیرا بی محتوایی و سبکی این جملات با کمترین دقت و توجه بر همگان روشن است.

و کسانی که یک رشته الفاظ بی معنی و مهمل را به هم بافته و خواسته باشند به مقابله با قرآن برخیزند نتیجه ای جز رسوایی عاید آنان نمی گردد و بهترین مصداق شعر زیر است:

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می بری و زحمت ما می داری

3. گفتارهای متناقض در صفحات چهارگانه

آنچه مسلم و قطعی است، این است که آیات مبارکه قرآن کریم در مدت 23 سال به تدریج بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده و در مجموع آن کوچکترین تضاد و اختلافی مشاهده نمی شود و این خود راه دیگر برای تحدی بوده و مبین وجوه دیگر اعجاز قرآن است که غیر از اصل بلاغت، یکنواختی بلاغت آن را در طول تاریخ نزول به اثبات می رساند. لکن این صفحات چهارگانه با توجه به کمی الفاظ و زمان درج آن دارای تناقضات مختلفی است. ذیلا به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:

1. در صفحه تجسد فقره (6) می گوید:«سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا» یعنی منزه است پروردگار عالمیان که قرار دهد از مردمان برای خود فرزندی. این عبارت تصریح دارد به این که برای خداوند هیچگونه فرزندی نیست و از طرفی پدر کسی هم نیست.

لکن در همین صفحه فقره 9و12 می گوید:«واذ بعث به الاب للعالمین کما وعد» و «والی ابیه السماوی بعد ثلاثة ایام صعد». یعنی و زمانی که فرستاد او را پدر برای عالمیان چون وعده داده بود. و به سوی پدر آسمانی خود بعد از سه روز بالا رفت.

و در فقره 9 صفحه «ایمان » می گوید: «انت هو ابن الله حقا» تو حقیقتا فرزند خدا هستی.

2. در فقره 7 صفحه «تجسد» می گوید:«لیس المسیح خلیقة الله اذ کان مع الله قبل البدء وهو معه ابدا» یعنی: مسیح مخلوق خدا نیست، چون که او قبل از خلقت با خدا بود و تا ابد با خدا هست.

این عبارت دلالت دارد که خلقت مسیح ابدی و ازلی است و به ناچار باید گفت که نعوذ بالله دو خدا وجود دارد یکی خدا و دیگری مسیح. و در فقره 8 می گوید: «فیه و منه کان مع روح قدسه » در او و از او بود با روح قدس. و در نهایت قایل به تثلیث می شود.

و در صفحه « ایمان » فقره 2و3 مسیح را رب توصیف می کند:«فقالوا اهو ربنا...فجاء هم صوت المعلم... انی انا هو».« پس گفتند آیا او پروردگار ماست... پس آمد به آنها صدای معلم... من او هستم ».

- اما در صفحه « ایمان » شماره 9 می گوید: «انت هو ابن الله حقا».

و در شماره های 9، 10، 11و212 صفحه تجسد می گوید:«واذ بعث به الاب للعالمین کما وعد. حل فی بطن عذراء کلمة وفرج منه جسدا. عاشر الانسان، علم الانسان، مات عن الانسان فدی وکالانسان رقد».

یعنی وزمانی که فرستاد او را پدر برای عالمیان چون وعده داده بود. حلول کرد در شکم عذراء کلمه ای و خارج شد از او با جسد. معاشرت کرد با مردمان، تعلیم کرد مردمان را، خدای انسان شد و مرد و مانند انسان خوابید(که اشاره به مرگ است).

ونیز فقره 2و5 صفحه وصایا، بلکه مضمون وعبارت تمام آن صفحه دلالت دارد به این که مسیح رسول خدا است، چنان که می گوید: «انا ارسلناک للعالمین مبشرا ونذیرا(2) انا اعطینا موسی من قبلک من الوصیات عشرة و نعطیک عشرات اخری اذ قد ختمنا بک الانبیاء وجعلناک علیهم امیرا». ما شما را برای عالمیان بشیر و نذیر فرستادیم. ما دادیم به موسی قبل از تو ده تا وصایا و می دهیم به تو ده تا وصیت دیگر، چون ختم کردیم به تو پیغمبران را و قرار دادیم تو را بر آنها فرماندار.

- تمام این عبارات بیانگر آن است که مسیح مخلوق خدا است.

خلاصه، از این صفحات چهارگانه استفاده می شود که حضرت مسیح علیه السلام ، هم خدا و هم مخلوق و هم رسول است!! !

راستی چگونه می شود یک موجود هم خالق باشد و هم مخلوق، هم رسول باشد و هم مرسل؟!!!

فاعتبروا یا اولی الابصار. چه کسی می تواند این معما را حل کند؟!!!! کدام عاقل می تواند چنین امر محال را قبول کند؟ خداوند خطاب به اهل کتاب می فرماید:

««یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الاالحق انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله وکلمته القیها الی مریم وروح منه فآمنوا بالله ورسله ولا تقولوا ثلاثة انتهوا خیرا لکم انما الله اله واحد سبحانه ان یکون له ولد له ما فی السماوات وما فی الارض وکفی بالله وکیلا»» (نساء/171).

««یا اهل الکتاب لم تکفرون بآیات الله وانتم تشهدون× یا اهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل وتکتمون الحق وانتم تعلمون »» (آل عمران/70- 71)شگفت این که در صفحه «تجسد» فقره 7و8 قایل به تثلیث (خدا، مسیح و روح القدس) می شود، سپس در توصیف آنها می گوید: «الها سرمدیا واحدا احدا». این عبارت نشان می دهد که نویسنده این فقرات چقدر سر درگم وغافل بوده که حتی عداد و ریاضیات را هم فراموش کرده و به هذیان گویی افتاده است. عدد یک را، سه می خواند، و سه را یک می گوید، سفید را سیاه و سیاه را سفید می بیند، زن را مرد و مرد را زن قلمداد می کند!!! خداوند چه زیبا فرمود: ««ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا»» (نساء/82).

چگونه وقتی کلام از انسان است در آن اختلاف پدید می آید؟و حکمت و فلسفه این اختلاف چیست؟ و چرا بشر نمی تواند مثل کلام خدا را بیاورد؟

اولا انسان مثل سایر موجودات مادی در این عالم محدود و دایما در حال تغییر و تحول است، یک موجود متغیر و محدود نمی تواند نقش موجود نامتناهی وغیر محدود را به عهده بگیرد. توضیح این که تغییرات محیط و تغییرات درونی انسان ، در حالات روحی و آثاری که از آنها ظاهر می شود مؤثر است او پیوسته در حال تکامل است، چیزهایی را یاد می گیرد که قبلا نمی دانسته است. این دانش جدید می تواند در نفس و جان او اثر گذاشته و دگرگونش سازد. همچنین در اثر کارهای جدیدی که می کند، آماده می شود تا کارهای بعدی را بهتر انجام دهد. و از طرفی حالات انسان از قبیل غم و شادی، ترس ، امید ... تحت تاثیر عوامل خارجی و احیانا درونی، تغییر می کند و در کلام او اثر می گذارد به طوری که انسان در اوج شادی یک جور سخن می گوید و در موقع حزن و اندوه طوری دیگر. او به واسطه این که یک موجود مادی است و تحت تاثیر عوامل مختلف قرار می گیرد. بنابراین یک فرد نمی تواند در طول عمر، آن چنان سخن بگوید که همه اش از نظر بلاغت یکنواخت باشد و به ناچار سطح کلامش در مواقع گرسنگی و سیری، غم و شادی، سلامتی و ناخوشی، اضطراب واطمینان، شکست و پیروزی و ... تفاوت فاحشی خواهد داشت.

قرآن کریم در تمام این موارد سخن گفته است، آن وقتی که پیامبر در نهایت سختی و پیروزی، فقر مالی و نیروی انسانی، در حال صحت و سلامتی وبالاخره در طول 23 سال از لحاظ بلاغت یکنواخت سخن گفته است به طوری که اولین آیات نازل شده به همان اندازه محکم و شامل حقایق علمی است که آخرین آنها همان اعتبار و ارزش را دارد.

ثانیا: خدای متعال هدفش را بهتر از همه می شناسد، و حال بندگانش را هم در تمام ابعاد بهتر از همه می داند، و احاطه او بر ترکیبات الفاظ از همه بیشتر است، لذا فقط خداست که می تواند هدف خود را براساس مقتضای حال به بهترین وجهی بیان کند. اما دیگران نمی توانند چنین احاطه ای داشته باشند، و نمی دانند دقیقا چه نکته هایی را باید رعایت کنند، و چگونه حال همه مخاطبان را در نظر بگیرند و بر اساس چنین فرمول پیچیده ای سخن بگویند. سراین که کسی نمی تواند مثل قرآن را بیاورد همین است چون انسان هر قدر بخواهد نکته های مختلفی را در نظر بگیرد، بالاخره ذهنش محدود است و توجه او به یک یا چند مطلب خاص معطوف می شود و بر همه جهات مسلط نیست لذا آوردن مثل قرآن برای کسی ممکن نمی باشد.

به راستی در جهانی که همه موجودات آن دستخوش تغییر و تحول هستند، آیا ممکن است انسانی که خود جزو این جهان طبیعت و محکوم به تغییر و تحول در آن می باشد، و با این وصف بتواند در همه شئون عالم بشری دخالت نموده و کتابی مشتمل بر معارف، علوم، قوانین، مواعظ، امثال و قصص، به دنیا عرضه نماید، که در آن از تمام ابعاد زندگی سخن گفته شده و در هر رشته ای از علوم و معارف اظهار نظر شده باشد و حق سخن درهمه موارد، یکسان و درسطحی اعلی ادا شده باشد و مطالب آن در مدت طولانی (23سال) و در اوضاع مختلف القاء گردیده باشد، و در عین حال، حتی یک حرف آن هم باطل نشده باشد؟ با این که هیچ انسانی در این مدت به یک حال باقی نمی ماند، خواه ناخواه دستخوش تغییر وتحول می شود!

خلاصه اشکالات و تناقضات دیگر نیز در این صفحات وجود دارد لکن به جهت اطاله کلام از آن صرف نظر می کنیم. زیرا بطلان این عبارات و بی محتوایی و عدم بلاغت آنها برای اهل علم و انصاف روشن است. (2)

پی نوشت ها:

× ضمن تشکر از برادر فاضل و ارجمند جناب مستطاب آقای اکبر اسد علیزاده، که این پاسخ را تحقیق کرده، در اختیار مجله قرار داده است.

1. سیره ابن هشام:2/600; تاریخ طبری: 2/399. 2. تاریخ طبری:2/394.

2. برای توضیح بیشتر در معجزه بودن قران کریم و مساله 3ی تحدی قرآن و مباحث مربوط به آن، به مصادر فارسی زیر مراجعه شود:

البیان، آیت الله خوئی رحمه الله;

شناخت اعجاز قرآن،;

تفسیر المیزان ج 1;

رسالت جهانی پیامبران،آیت الله سبحانی;

راه و راهنما شناسی، آیت الله مصباح یزدی;

اعجاز قرآن علامه طباطبائی رحمه الله ;

قرآن در اسلام;

ماهیت و منشا دین، فضل الله کمپانی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان