درنگی در کتاب مدینة الاسلام روح التمدن

این کتاب در سال 1346 قمری یعنی در 74 سال قبل توسط شیخ احمد شاهرودی به نگارش درآمد و در قطع وزیری با 363 صفحه در مطبعه مبارکه علایه در نجف اشرف به طبع رسیده است. موضوع کتاب که مؤلف روی جلد بدان اشاره کرده است عبارت است از:
(… در سیاست اسلامیه و توافق آن با روح تمدن. در این کتاب با یک ادله منطقی و شواهد و براهین فلسفی که کمال موافقت با روح عصر را دارد اثبات نموده اند که قانونی که عائله بشر را بتواند اداره و جامعه را حفظ کند همان دین مقدس اسلام است و تنها همان دیانت است که وسطیّت را از هر جهت حائز و دارا است.)
کتاب های دیگر مؤلف که به چاپ رسیده عبارت است از: (حق المبین, مرآت العارفین, تنبیه الغافلین, ایقاظ النائمین, ازالة الاوهام فی جواب ینابیع الاسلام, عبدالمسیح مسیحی).
کتاب در زمانی چاپ شده است که ایران در کشمکش تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی قراردارد و اروپا نیز جنگ جهانی اوّل را پشت سر گذارده و انگلستان سیطره و نفوذ خود را در بیشتر کشورهای اسلامی از جمله عراق حفظ کرده است و در روسیه انقلاب اکتبر به پیروزی رسیده و با تشکیل کمنیترن اندیشه های سوسیالیستی و مساوات طلبانه به شرق و غرب عالم گسترش می یابد.
این دوره ای است که بیشتر محققان از آن به دورانِ شیفتگی و خودباختگی ملل شرق نسبت به تمدن و پیشرفت اروپا, یاد می کنند. تأثیر سریع و شگرف استعمار غربی در این ممالک و فروپاشی ساختارهای کهن در عرصه های گوناگون خصوصاً فرهنگی و اعتقادی بسیاری از متدینین فرهیخته را بر آن داشت که به دفاع علمی از شریعت بپاخیزند.
نویسنده در سبب نگارش کتاب می گوید:
(زمزمه تازه ای است که… دیانت اسلامیه کافیه وافیه لحوائج الجامعه و مایحتاج الیه الملة نیست و یا آن که اگر کافیه باشد عملی نیست و یا اگر عملی باشد با تمدن حاضره عصریه مطابق نیست… پس برای سعادت بشر و عمارت مدینه باید از او صرف نظر نمود و یکسره غربی اروپایی شده لباساً و معاشاً, لساناً و خطاً, رسوماً و عاداتاً, علماً و عملاً, تعلیماً و تعلّماً, مشقاً و سلوکاً.)
ییعنی همان توهم تقابل دیرینه علم و دین. واکنش نویسنده نسبت به چنین زمزمه هایی دفاعِ شورانگیز از دیانت و رفع توهم تقابل است:
(و چون مفاسد و مضار این رفتار و کردار, بسیار و شنایع و قبایح این گفتار ناگوار, بیشمار و حماسه دینیه و وطنیه و محابه قومیه و عاطفه ملکیه سکوت و سکون را ناروا و تجافی و صموت را جور و جفا می یابد.)
دست به کار می شود تا معلوم گرداند:
(نظام و سیاست اسلام نه تنها در روحانیات و عقلانیات بلکه در جسمانیات, حسیّات و ماینفع فی معاشر العباد و عمارة البلادهم اکمل الادیان را جمع القوانین و انفعها است.)
وی در مقدمه با استفاده از مضمون آیه شریفه (وکذلک جعلناکم امة وسطاً) وسطیت دین اسلام را اثبات می کند. به این معنا که:
(چنان نظم عباد و بلاد دهد که اخلال به معاد ننماید تا تفریط لازم نیاید و چنان سوق الی المعاد فرماید که فساد معاش لازم نیاید.)
سپس در ضمن چهار مقاله به ترتیب به موضوعات زن در اسلام, اهتمام اسلام به حفظ الصحه, شرح مدینه فاضله, نظام و سیاست در اسلام می پردازد. وی در تمام مباحث می کوشد وسطیت و دوری از افراط و تفریط بودن قوانین و نظامات اسلامی را تبیین نماید.
مقاله اوّل شامل مباحث ذیل است:
(در فضیلت ازدواج و شرایط آن, فلسفه تعدد زوجات, مسئله تساوی بین زن و مرد از دیدگاه علم جدید و نظر اسلام, معامله اسلام با زن و مسئله حجاب) عمده مطالبی که وی مطرح می کند در واقع پاسخ به اوهام, شبهات, اتهامات و زمزمه های شومی است که (معاندین اسلام) مطرح می کنند چالشی بین علم و دین, عقل و دین و به طور خلاصه نزاع و کشمکش بین دنیای قدیم و جدید, مسائلی که هنوز هم مورد توجه و عنایت اندیشمندان مسلمان است و هر زمان پاسخی نو برحسب مقتضیات زمان می طلبد; به عنوان مثال (اوهامی) که در مورد حجاب ذکر کرده اند و وی پاسخ گفته چنین است:
(… با عدم حجاب در صحرانشینان و اهل بوادی و قری و کثرت مخالطه نساء و رجال و نظر به یکدیگر سفاح [زنا] در آن ها کمتر و در شهری ها و متمدنین با عض بصر و عدم مخالطه و نقاب و حجاب زنا و سفاح بیشتر. پس معلوم است که حجاب مؤثر در منع زنا و نظر موجب وقوع در خطر سفاح نیست.)
(وسوسه آن که الانسان حریص علی مامنع پس اگر ممنوع نباشد حریص نخواهد بود.)
(… زیادتی نظر به واسطه عدم حجاب, چشم را پر و دل را سیر می کند و به واسطه این پری و سیری در محذور واقع نشود.)
(آن که حجاب مانع ترقیات و استکمالات و تعلمات نساء است و موجب محرومی از فضائل علوم خواهد بود.)
وی پس از پاسخ به این سئوال بحث مبسوطی راجع به مشارکت زنان در علوم و فنون و مشاغل مختلف را مطرح می نماید.
(آن که داستان زواج با فرض حجاب از معاملات غرریه غبنیه شود….)
(… در بسیاری از اوقات و حالات زنان محتاج به معاشرت با مردان و مکالمه با ایشان… می شوند که تستر و حجاب عسر شدید و حرج اکید خواهد بود.)
(اصل تستر و حجاب نساء… عسر و حرج است و مخالف شریعت سهله و نتیجه حجاب آن است که مرئه مسلمه مظلومه و مغصوبه و محصوره و محرومه خواهد بود.)
در مقاله دوم با عنوان اهتمام اسلام به حفظ الصحة ضمن مباحثی در ضرورت رعایت بهداشت و اهتمام شرع به نظافت و صحت مسئله حرمت شراب و هم چنین مسئله قصاص را به تفصیل مورد بحث قرار داده و به تمامی اشکالات مخالفین پاسخ می دهد.
نویسنده در مقاله سوم وارد اصل موضوع نوشته خود می شود که به نوعی تداعی کننده آرای ابو نصر فارابی در مدینه فاضله است. انواع اجتماعات و جوامع بشری, مناسبات و قوانین هر یک از جوامع و بیان مدینه فاضله از منظر اندیشه اسلامی, می نویسد:
(پس از آن که به اصل اول ازدواج که مقاله اولی باحثه از آن بوده نسلی پدیدار, و به اصل ثانوی یعنی حفظ و بقا و اکثار که مقاله ثانیه شارحه آن بود کثرت و تزاید آشکار, می گوییم حس حاجت به معاون و مشارک که زندگی و معیشت بدون آن دشوار و ناگوار بلکه متعذر و ناپایدار, تشکیل مدینه خواهد داد… که آن لامحاله یا عادله فاضله یا ظالمه فاجره خواهد بود….)
وی سپس به معنا و مفهوم فضیلت می پردازد و موجب و باعث آن را بیان نموده و در فرجام بحث به (فاضله از مداین برحسب صغری کدام و از معرفت هر یک به قاعده تعرف الاشیاء باضدادها حال ضد آن معلوم خواهد گردید.)
وی آرا و افکار گروه های مختلف مانند (بلشویکی, جمهوری طلبان, سوسیالیست ها, دمکراسی جویان و آزادی خواهان) را به تفاریق در خلال مباحث خود نقل و نقد می نماید. این بخش از کتاب هم چون کشکولی است مشتمل بر مباحث عرشی و فرشی. از دیدگاه اسلام نسبت به علوم جدیده و تعارض میان عقل و دین و علم و دین تا بیان امتیازات قوانین شریعت قبل از انعقاد نطفه تا بعد از مرگ, از نقل قول (لرد کرومر) در خصوص منشأ تمدن و آبادی تا فلسفه و اهمیت عزاداری و فواید بهداشتی روزه, از اهمیت علم و دانش در اسلام تا بیان شبهات (جماعتی از سفهاء الاحلام واخالیل الانام که خود را در شمار سیاسیین و متمدنین می دانند.)
به عقیده وی علل ضعف و انحطاط مسلمین عبارت است از:
1 ضعف و ناتوانی مسلمین در حفظ حدود و حقوق خود و سلطه و سیطره و نفوذ کلمه مخالفین برایشان;
2 سقوط قوانین و سنن و رسوم اسلام در میانشان و جاری بودن آداب و عادات مشرکین در ممالک ایشان;
3 فقر و حاجت مسلمین در معاش و امور زندگی خود به مشرکین یا عقب ماندگی از ایشان;
4 فقد و کسر و نقص در آلاتِ حربیه باقسامها و قوای جندیه بکثرتها برخلاف مشرکین;
5 ضیق و کسران در مالیه مسلمین و توسعه در خراج و خزینه و مالیه مشرکین;
6 تکاهل در علوم صناعیه.
وی منشأ این اموری که (منافی تمدن و استعلا است را (مسامحه و مساهله و نوم وسنه مسلمین) می داند که تارک دستورات اسلام شده اند پس ذم و قدح آن بر مسلمین است نه بر اسلام.)
دفاع از اسلام به عنوان یک کلیت جامع و مانع که برای خرد و کلان مسائل در عرصه فرد و اجتماع برنامه و دستور و نظام دارد چه بسا ناشی از نگرشی تاریخی به عصر دعوت تا شهادت حضرت علی(ع) و پس از آن دوران شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در قرن های سوم تا ششم است. وی مکرراً از کتاب ها و مجله هایی که در مصر و لبنان چاپ می شود و حاوی شبهات, اشکالات و افکار و اندیشه های جدید است, نقل قول و شاهد مثال می آورد و معلوم می شود که فضای سیاسی فرهنگی دوران که عرصه چالش های سهمگین بوده است را دریافته ولی با این همه هیچ گاه چند و چون و علل دور و نزدیک و مقدمات و زمینه های تفوق غربیان را نمی کاود و مسئله استعمار و پیشرفت اروپا و ضعف و انحطاط شرق را به معلول هایی بدیهی فرو می کاهد. در فرجام, مقاله سوم وارد کارزاری سهمگین با اندیشه و آرای اشتراکی (سوسیالیستی) می گردد و در قالب (ان قلت) (قلت) تمامی شبهات, اتهامات و اشکالات آنان به دین عموماً و اسلام خصوصاً را نقل کرده و پاسخ می دهد و برتری و مزیت و صحت قوانین اسلام را اثبات کرده مرام و مسلک اشتراکی را ابطال می نماید پاره ای از مباحث این بخش بدین شرح است:
(بیان مرام اشتراکی, مفاسد اختصاص, محاسن اشتراک, ثروت و منشأ آن و نقد آرای مارکس, نظر توماس مور در کتاب اتوپیا, حزب و مفاسد آن.)
(المقالة الرابعه فی النظام والسیاسة) پایان بخش کتاب است.
وی در ابتدا وضعیت فعلی ممالک اسلامی را چنین تشریح می کند:
(تا زمانی که مسلمین به مشق و تربیت و جنبش و حرکت متحرک بودند روز به روز بر مدارج ترقی و تعالی افزودند, وقتی که یقظه به نوم و حرارت به سردی و حرکت به بطالت و اتحاد و اجتماع به تفرقه و اختلاف تبدیل یافت… آثار انحطاط و تنزل طاری گشت… تا در عصر حاضر دولت اسلامی از دول منحطه و مملکتشان از مخروبات غامره به شمار آمد… وقیحان و خیانت کاران و جاهلان زبان به شماتت و ملامت گشادند و مسلمین خاصه طبقه روحانیین را مورد سب و ناسزا قرار دادند, خزعبلات مزخرفات به هم بافته که: س نگفتیم اسلام عملی نیست, اسلام وافی نیست, نسرودیم که با مقتضیات وقت موافق نیست, بوق نزدیم که با تجدد و تمدن مناسب نیست, جار نزدیم تا اروپایی نشویم از ذلت انحطاط خارج نشویم, تا متجدد نگردیم متمدن نشویم, تا روحانیت با عظمت است از سعادت و ترقی دوریمز.)
وی در ابتدا به مسئله تجدد می پردازد:
(تجدد که لفظی است کمعناه شریف و عنصری است کمرماه نظیف و لطیف… ولی تجدد در عقلیات مستقلات و وجدانیات ضروریات, نیست.
ولی در متعارفات عادیه که راجع به نحوه معاش و زندگی است از کیفیات مساکن و مراکب و نحوه مآکل و مشارب و اقسام ملبوسات و ما یلحق بها از اثاثیات یا تزینات و تجملات و یا تنظیفات, پس تجدد در آن جائز است.)
و این دو قسم را به تفصیل بیان می کند.
وی سپس به ترتیب موضوعات ذیل را مطرح و درباره هر یک بحث مستوفایی ارائه می دهد:
قانون گذاری و عجز بشر از آن
جنایات غربیان
انحصار قانون مصلح به دین الهی
فواید نفیسه دارالشوری در امور غیر منصوصه
مالیه اسلام که قائم به رکنین رکینین عدالت و کفایت است
جهاد, ثمرات آن و شئون مجاهدین
شئون و رسوم جهاد اسلامی
دستورات بیست گانه مخصوصه جهاد در اسلام
الدفاع لاالجهاد
نظام و سیاست صالحه
قضاوت و فصل حصومت
حدود و تعزیرات
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان