ماهان شبکه ایرانیان

کی روش؛ یک مربی درخشان

بهتر است از اظهارنظر اسطوره باشگاه منچستریونایتد شروع کنم؛ الکس فرگوسن در کتاب اتوبیوگرافی اش درباره کی روش نوشته است: «یک مرد درخشان، واقعا درخشان، برجسته، هوشمند و دقیق.

هفته نامه مثلث - جلال چراغپور: بهتر است از اظهارنظر اسطوره باشگاه منچستریونایتد شروع کنم؛ الکس فرگوسن در کتاب اتوبیوگرافی اش درباره کی روش نوشته است: «یک مرد درخشان، واقعا درخشان، برجسته، هوشمند و دقیق. او همکار خوبی برای من بود. مانند فردی بود که می شد دغدغه تیم را به او سپرد و رفت.» نشانه ای دقیق از قدرت مربیگری او.

کی روش، مرد 63 ساله پرتغالی متولد موزامبیک، تاکنون در ایران هر چه دیده و شنیده یا طرفداری محض بوده و تحسین یا مخالفت محض بوده و انتقاد. شش سال حضور در ایران و در مسند سرمربی تیم ملی فوتبال زمان کمی نبوده که کسی نتواند شخصیت او را مطالعه کند؛ اما ویژگی های شخصیتی «کارلوس مانوئل کی روش» نیز همواره مورد بی اعتنایی قرار گرفته است.

بسیاری از منتقدان «کارلوس کی روش» به او خرده می گیرند که به دفعات مصاحبه می کند و درباره هر چیزی مواضعش را به صورت رسمی اعلام می کند که همین باعث بحث و حاشیه در فوتبال پر حاشیه ایران می شود. با مروری بر زندگی حرفه ای «کی روش» می توان دریافت که او با کارش و مسائل مربوط به آن بسیار درگیر می شود و حتی خانواده اش نیز در این راه در اولویت دوم او هستند: «من همیشه یک پدر غایب هستم.»، «من در حال حاضر روز به روز برنامه ریزی می کنم.
 
 کی روش؛ یک مربی درخشان
 
یکسری مسائل قراردادی است و من به آنها تعهد دارم اما در کنار آن، مسائل مربوط به خانواده دو دوستان هم مهم هستند؛ البته بعضی اوقات مدیریت این دو مسئله در کنار هم برایم دشوار است.»، «به بازیکنانم گفتم ما می توانیم قهرمان جهان شویم که این حرف باعث خنده بازیکنان شد. هنگامی که در فینال یورو به شوروی باختیم، دوباره به آنها گفتم که ما به عنوان نایب قهرمان اروپا می توانیم قهرمان جهان شویم؛ اما این بار دیگر کسی نخندید.»

آنچه به عنوان وجه مشترک زندگی «کارلوس کی روش» در موزامبیک، پرتغال، آفریقای جنوبی، آمریکا، انگلیس، اسپانیا، ژاپن، امارات و ایران می توان دریافت، همین توجه اجتماعی است که او به خوبی راه و رسم به دست آوردن آن را بلد است.

اما در عین حال وقتی به کارنامه کی روش نگاه می کنیم، چالش ها و تنش های زیادی می بینیم. برای این که منظورم را بهتر بگویم برای شما مثال هایی می زنم.

1. درگیری با جومو سونو که مدیر فنی تیم آفریقای جنوبی و جانشین کی روش بود. خود کی روش می گوید: «او در روزنامه سووتو، کمپینی به راه انداخت و با متهم کردن من به نژادپرستی مدعی شد که سیاه پوستان را به تیم ملی دعوت نمی کنم که البته همه اینها در نهایت به سود من شد؛ چون این موضوع باعث دیدار من با ماندلا شد... اما حملات شدید سونو به من ادامه پیدا کرد که کار را برایم غیرممکن کرد و حتی کار داشت به برخورد فیزیکی ما در حضور ماندلا می کشید که بسیار ناراحت کننده بود؛ به این ترتیب با نوشتن نامه ای به ماندلا دلایلم برای استعفا را توضیح دادم.»

2. درگیری پنهان با «روی کین»، کاپیتان تیم منچستریونایتد، تا حدی که شایعه شد ورود مجدد «کی روش» به این تیم، یکی از دلایل خروج «کین» بود. او با مسئولیت های زیاد این مربی پرتغالی و تاکتیک هایش کنار نمی آمد و در یکی از مصاحبه ها به طور مستقیم وی را هدف انتقاداتش قرار داد.
 
کی روش؛ یک مربی درخشان

3. درگیری با ماموران ضد دوپینگ قبل از جام جهانی 2010: «در این اتفاق چند چیز دخیل بود و من برای اولین بار در زمانی اشتباه در مکانی اشتباه بودم! ماموران کنترل دوپینگ ساعت 7 صبح وقتی که بازیکنان پیش از بازی با کیپ ورد در حال استراحت بودند به هتل آمدند. اگر شما جای من بودید چه می کردید؟ سپس در تعطیلات موزامبیک بودم که خبر از محرومیتم دادند. به دادگاه عالی ورزش شکایت کردم. در این راه هزینه کردم و شاید چندین سال پیر شدم تا زمانی که به حقم رسیدم.»

4. درگیری با رئیس فدراسیون فوتبال پرتغال در جریان پرونده دوپینگ: «وقتی ما از آفریقا برگشتیم، مادایل قول داد که تا پایان از ما در این پرونده حمایت خواهد کرد؛ اما به محض جدی شدن ماجرا او پشتش لرزید و پشت من را خالی کرد.»

5. درگیری با صاحب منصبان و نهاد قضایی پرتغال در جریان پرونده دوپینگ: «خوشبختانه بسیاری از کسانی که علیه من توطئه کرده بودند بعدا در پرونده های مالی گرفتار شدند. تمام ماجرای من فقط یک پاپوش بود تا بر تخلفات اقتصادی خود سرپوش بگذارند. دکتر پینتو مونتیرو و قاضی از کوویلیا طی دو روز، حکم محکومیت مرا صادر کردند که در کشوری که به عدالت شناخته شده، خیلی عجیب است.»

6. درگیری با برخی از بازیکنان تیم ملی پرتغال از جمله «کریستیانو رونالدو»: «من در این فوتبال روزی را دیدم که رونالدو 130 میلیون قرارداد بست که بر اساس واقعیات جهان نیست.» کاپیتان تیم ملی پرتغال در جام جهانی 2010 و بازیکن نام دار رئال مادرید که امسال توپ طلای فیفا را دریافت کرد، بعد از حذف پرتغال در آن دوره از بازی ها به صراحت «کی روش» را عامل اصلی دانست، صراحتی که اگرچه «کی روش» برخلاف مشی خود در مقابل آن موضع گیری تندی نکرد، اما در جریان انتخاب مرد سال فوتبال جهان، در سال های اخیر که به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران حق رأی داشت، همواره «مسی» آرژانتینی را بر می گزیند.

7. درگیری های مکررش با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران در مدت شش سال حضورش در صدر تیم ملی فوتبال که به قصه تکراری برای مردم و رسانه ها تبدیل شده است. درگیری اخیر او با سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس و استعفاهای چندباره او.

اما با همه اینها به نظرم کی روش به شدت وظیفه شناس است. این عامل به میزان سختکوشی، پیشرفت گرایی و وقت شناسی مربوط است. آنهایی که در سطح بالای این عامل قرار دارند، به طور فوق العاده ای اهل کارند و ساعات زیادی به کار سخت مداوم می پردازند تا پیشرفت کنند. کار امروزشان را به فردا موکول نمی کنند و از هیچ کاری طفره نمی روند.
 
کی روش؛ یک مربی درخشان

در واقع وظیفه شناسی بالا مولفه تعیین کننده ای برای موفقیت است. همین عامل پسرک فقیر دو رگه موزامبیکی پرتغال را به صدر فوتبال جهان رسانده است.

قرار داشتن «کی روش» در سطح بالای این عامل، بزرگ ترین دلیل مشکلاتی است که او با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران در این شش سال گذشته داشته است. مدیران سابق و تا حدی کنونی فدراسیون فوتبال افرادی با سطح پایینی از عامل وظیفه شناسی هستند و به تاخیر انداختن کارها یا بی توجهی به بنیادی ترین مسائل برای شان کار راحتی است. این اتفاق «یک روش» وظیفه شناس را عصبانی می کند.

او این وظیفه شناسی را قبلا در قبال تیم های ملی فوتبال پرتغال و منچستریونایتد به اثبات رسانده است. مدیران فدراسیون فوتبال کاش بدانند که انتقادهای مکرر «کی روش» از همین وظیفه شناسی و البته پرخاشگری اش صادر می شود. با همراهی و درک مشترک می توان میزان این اختلافات را به حداقل ممکن رساند.

کارلوس کی روش در تمامی بندهای زندگی اش می جنگد و هر وقت ببیند که پیروزی اش محتمل است، آن را ادامه می دهد و هر وقت شواهدی مبنی بر پیروز نشدن ببیند، بلافاصله مسیر را تغییر می دهد اما متوقف نمی شود. همین ثبات هیجانی است که توانسته به رغم اختلافات بی نظیرش با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران، به او عنوان ماندگارترین سرمربی تاریخ تیم ملی فوتبال ایران را بدهد؛ عنوانی که پیش از او به رقیب جدی اش، «برانکو ایوانکوویچ» تعلق داشت.

هر فردی یک طرح واره کلی یا روایت کلان در ذهنش برای کلیت زندگی اش دارد. «کی روش» چه روایتی برای زندگی اش دارد؟ برای پسر فقیر دورگه ای که تمامی گودکی اش با فقر گذشت، قطعا پول می تواند عنصر مهمی در بزرگسالی باشد.

«من تا 12 سالگی از نامپولا خارج نشده بودم. من فکر می کردم تمام جهان همین است و پرتغال فقط یک چشم انداز دور از دسترس بود. اولین سفر من که یک ماجراجویی بزرگ برایم محسوب می شد، به ژوهانسبورگ بود.
 
من در آفریقا زندگی کردم و زندگی ام با سفیدها و سیاهان گره خورد. من در تیم راه آهن نامپولا بازی می کردم که اکثریت قریب به اتفاق اعضای آن دورگه [سرنگرو] بودند. حتی زمانی که 17 سالم بود اختلافات طبقاتی وجود داشت و سفیدها طبقه بالا و دو رگه ها در طبقات پایین تر جامعه حضور داشتند؛ به عنوان مثال به خاطر دارم که من اجازه پیدا نکردم که به عضویت باشگاه تنیس ناکالا دربیایم، البته نه به خاطر دورگه بودنم، بلکه به این خاطر که پدرم به اندازه کافی پول نداشت که مرا به عضویت این باشگاه در آورد.»

اما اشتباه نکنیم. با بررسی دقیق تر این حرف ها در می یابیم که پول برای کی روش یک هدف نیست و ابزاری است برای اجرای درست روایت اصلی زندگی اش؛ جنگیدن و پیروز شدن.
 
کی روش؛ یک مربی درخشان

او با این جنگندگی حتی «فرگوسن» را نیز ترسانده بود؛ چرا که او در جایی گفته است: «وقتی کارلوس کی روش را می بینی که همیشه ریشش را می تراشد، لبخند خاصی بر لب دارد و طوری پرشور برخورد می کند و منتظر است کار را شروع کند، تو با خودت می گویی وای؛ او دارد جای من را می گیرد؟»

این روزها خیلی ها نگران رفتن او از تیم ملی هستند. در این مورد باید به سرگذشت او رجوع کنیم. کی روش نشان داده که وقتی در جایی یا تیمی نمی تواند پیشرفت کند تصمیم به ترکش می گیرد.

او در هر برهه ای که تیم ملی جوانان و بزرگسالان پرتغال، اسپورتینگ، نیویورک مترواستارز، تیم ملی امارات، تیم ملی آفریقای جنوبی، رئال مادرید یا منچستر را ترک کرده است، به خاطر این بوده که نشانه های پیروزی و تعالی را نیافته است. دارنده نشان لیاقت بین المللی از فدراسیون پرتغال، بعد از شش سال حضور در ایران، با تمامی فراز و نشیب هایش، هنوز بارقه هایی از امید می یابد که تیم را رها نکند و نرود. به خصوص حالا بعد از صعود به یادماندنی در استادیوم آزادی. او احتمالا این جنگ را تا جام جهانی روسیه در سال 2018 ادامه می دهد و آنگاه به میدانی دیگر برای جنگیدن می رود.

می خواهم بگویم که جنگیدن برای او به معنای چشم فروبستن و حرکت کردن نیست. اتفاقا برعکس؛ او هوشمندانه می جنگد و فقط وقتی مبارزه اش را بی فایده ببیند، آن را رها می کند: «روزی که دیگر نتوانم با این مسائل کنار بیایم، از فوتبال کنار خواهم رفت.»
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان