تلاش های دکتر رواقی بارآورد

«زبان فارسی فرارودی» که به زبان تاجیکی نیز اشتهار دارد، عنوان کتابی است از دکتر علی رواقی. بر این کتاب، پرفسور رحیم مسلمانیان قبادیانی، معرفی تحلیل گونه ای نوشته ای است و به برخی نکات مثبت و نکاتی از نارسایی های آن از زاویه نگاه خویش اشاره کرده است

«زبان فارسی فرارودی» که به زبان تاجیکی نیز اشتهار دارد، عنوان کتابی است از دکتر علی رواقی. بر این کتاب، پرفسور رحیم مسلمانیان قبادیانی، معرفی تحلیل گونه ای نوشته ای است و به برخی نکات مثبت و نکاتی از نارسایی های آن از زاویه نگاه خویش اشاره کرده است. مسلمانیان قبادیانی، اهل تاجیکستان و استاد ادبیات فارسی (تاجیکی) در آن سرزمین بود. وی سالیانی است که در ایران - وطن خویش- سکنی گزیده و در عرصه تحقیق و نوشتن، فعالیت جدی دارد.

تلاش های دکتر رواقی بارآورد

دکتر علی رواقی، کار بزرگی را انجام داد: به دنبال زحمات بیش از بیست ساله، کتاب بزرگ حجم «زبان فارسی فرارودی قدس سره تاجیکی [ »- را به چاپ رساند (1). در پیشگفتاری، که 93 صفحه دارد، اطلاعاتی مفصل درباره زبان تاجیکی، تاریخ آن، پیشرفت و شکست هایش، سبب های این اتفاقات به قلم آمده.

کتاب از واژه « آب» آغاز یافته، با «یک لخت» به پایان می رسد، و در مجموع تفسیر و توضیح بیشتر از 330 مدخل را دربردارد. این نکته شایسته تأکید یافته که:«گونه فارسی فرارودی یا زبان فارسی ماوراءالنهری جغرافیایی ایران تفاوت های واژگانی، ساختاری و آوایی دارد». (ص 10).

در واقع، از سده شش میلادی، در شمال شرقی ایرانویچ تاریخی، در زمینه زبان های مستقل سغدی، خوارزمی، دری، سکایی، بلخی، و ... یک زبان- دری- تشکل یافت و رشد کرد و جایگزین زبان های دیگر شد. حق با استاد رواقی است که زبان هر منطقه ویژگی های خود را دارد:«اگر چه زبان فارسی، زبان کاربردی در سراسر ایران بوده است، ولی همین زبان به دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقلیمی و اقتصادی، و اثرپذیری از گونه ها و گویش های محلی و زبان های ایرانی دیگر، در حوزه های گوناگون، ناهمگونی ها و ناهمخوانی هایی پیدا کرده است، و از این روست که از گذشته های بسیار دور و دوره آغازین فارسی نوین، با گونه فارسی فرارودی تفاوت های واژگانی و ساختاری و آوایی داشته و دارد». (ص 22)

نویسنده پیشگفتار، این معنا را نیز درست تأکید کرده:«متون فارسی نشان می دهند که زبان فارسی در حوزه های جغرافیایی مختلف، هم از نظر واژه و هم از نگاه ساخت و آوا، ناهمخوانی و ناهمگونی های فراوان دارد»(ص 22) . این گفته واقعیت دارد که «زبان فارسی فرارودی از همان آغاز، ناهمگونی های واژگانی، ساختاری، صرفی، و نحوی فراوانی با زبان معیار آن روزگار و گونه های دیگر زبان فارسی داشته است (ص 23) . این یافته نیز قابل توجه است:«دریافته ایم که گونه فارسی ماوراءالنهری، با نگهداشتن بسیاری از ویژگی های واژگانی و ساختاری و آوایی خود، از زبان های ایرانی میانه شرقی سرچشمه گرفته بود. اکنون برای توانمند کردن بیشتر خود، به سراغ برخی از گویش ها و گونه های دیگری از زبان فرارود رفته است»(ص 50).

با گذشت زمان، اکنون سه کشور داریم و با یک زبان، گفت و گو می کنیم که در ایران «فارسی» می گویند و در افغانستان همان «دری» و در تاجیکستان «تاجیکی». اصطلاحات «پارسی» و «دری» قدیمی هستند، اما «تاجیکی» نیز تازه نیست، در نیمه سده نوزده ضبط شده است. مؤلف پیشگفتار این واقعیت را درست به قلم داده:«ناهمخوانی زبانی میان گونه های زبان فارسی این سه کشور، بدان اندازه نیست که در درک سخن یکدیگر بازمانیم» (ص 62).

در ضمن، دکتر رواقی این واقعیت را پی برده که میان گفت و گوی مردمی و زبان معیار در منطقه ها، ویژگی خود را داشته است، در حالی که زبان «فردوسی و بیهقی و انوری یک زبان ادبی نوشتاری است و حتی نظامی و خاقانی و مجیر بیلقانی با همه تفاوت های زبانی، که با نویسندگان و سرایندگان دیگر حوزه های جغرافیایی دارند، بی گمان بیشتر رنگ و چهره ای ادبی دارند تا محلی و حوزه ای» (ص 63).

ناخواسته این پرسش پیش می آید: چرا در خراسان بزرگ، زبان گفتاری از نوشتاری (ادبی - معیار) تفاوت داشته، و اما در این سوی، تفاوت نظررس نیست؟ مؤلف خود این واقعیت را پی برده که درزبان کنونی تاجیکان ، واژه های باستانی هنوز هم کاربرد دارند:

«خواندن نوشته های نویسندگان معاصر فرارودی مرا شگفت زده می کرد. چرا که بسیاری از کاربردهای واژگانی و ساختاری متون قدیم فارسی را در لابه لای سطرهای نوشته های معاصر فرارودی می دیدم قدس سره...[ و بسیاری از آنها درفارسی معاصر ما کارآیی نداشتند» (ص 83).

پرسشی پیش می آید: دلیل این واقعیت که میان گفتار و نوشتار در «این سوی» تفاوت به نظر نمی رسد، چه باشد؟

دکتر رواقی می گوید:« این واژه ها در زبان گفتار و نوشتار مردم آن دیار، کاربرد داشته و دارند. اما درحوزه زبان نوشتاری کشورما «ایران» این واژه ها چندان کارآیی ندارند.

چرا که شما بسیاری از این واژه ها، نتیجه اثرپذیری زبان فارسی فرارودی از واژگان زبان های ایرانی میانه شرقی است»(ص 84).

مؤلف، این نکته را نیز اشاره کرده:«نوشته های فرارودی نشان می دهند که حدوداً از قرن هفتم تا قرن دهم، گونه گفتاری و نوشتاری حوزه ماوراءالنهر با یکدیگر همراه می شود و زبان فرارودیان آمیزه ای می شود از پاره ای از ویژگی های زبان گفتار و نوشتار. از شدت کاربرد واژه های محلی، کاسته می شود و شاعران و نویسندگان کمتر دوگونه گفتاری و نوشتاری را جداگانه به کار می گیرندقدس سره...[ اما به دلایل گوناگون، پاره ای از ناهمخوانی های ساختاری و واژگانی گونه فارسی فرارودی، که از زبان های ایرانی میانه شرقی اثرپذیری داشته است، همچنان دراین زبان پایدار می ماند.»(ص 64). این نتیجه گیری درست است، اما دلیل این واقعیت، یعنی دوگانگی درآن طرف و یگانگی دراین طرف چه باشد؟

این حقیقت است که ماه نیز داغی دارد: دراین کتاب ارزشمند هم نارسایی هایی به نظر می رسد. از جمله گفته شده:«از این سه سده نخست هجری اثری به زبان فارسی به دست ما نرسیده است» (ص 8). درحالی از سده های یکم و دوم و سوم هجری قمری، آثار مستند دراختیار قرار دارند. نخستین نمونه مکتوب دسترس، این بیت است که سال 56 ه . ق دربخارا به دنبال شکست سعید ابن عثمان درسمرقند، سروده شده:

کور خمیر آمد

خاتون دروغ کنده (2)

مثالی دیگر هم از سال 108ه. ق مشهور است:

از خُته لان آمدی یه!

به رو تباه آمدی یه!

آواره باز آمدی یه!

خشنگ و زار آمدی یه! (3)

از گفتاری طولانی که در بالا پیش آمد، این پرسش جا دارد. چرا در«آن سوی» میان گفت وگوی مردمی و زبان ادبی (معیار) تفاوت هست، و اما در «این سوی» نیست؟ پاسخ می تواند همین باشد که: گفتاری دری در «آن سوی» از دهان مردم به ادبیات کتبی، به عبارتی دیگر از گفتار به نوشتار، رفته است، و اما در «این سوی»، یعنی ایران کنونی، زبان از ادبیات، از نوشتار، به دهان مردم آمده است؛ به عبارتی دیگر، گفتار دری از «آن سوی» به «آن سوی» سفر کرده و ماندگار شده.

یکی دیگر از ارزش های مهم کتاب استاد رواقی، آن است که نگاهی به تاریخ تحول زبان تاجیکی و سرگذشت آن انداخته، و این معنا را به قلم داده:«تیر سیاست هویت زدایی دولت شوروی، بیش از پیش از خلق های دیگر به سینه تاجیکان کمانه کرد. زیرا که تاجیکان فارسی زبان، ملت باستانی، اصیل و صاحب فرهنگ آسیای مرکزی بودند»، و هستند (ص 67). درواقع، تاجیکان حریفانی پرزور داشت و دارد. این نکته درست تأکید شده که «تضعیف هویت و فرهنگ و زبان تاجیکان و درپی آن تضعیف جایگاه اجتماعی و سیاست ملت تاجیک، برای پان ترکیست ها به منزله خوار داشتن رقیب اصلی و بالا بردن فرهنگ خودشان بود و برای حکومت شوروی،سرکوب یک عنصر استوار و سرکش یعنی تاجیکان و فرهنگ آنها»(ص 67)

واژه و ترکیب های ساخته ای درپیشگفتار به نظر می رسند که چندان روان نیستند، از نگاه ما البته، مانند: حکومتگران، زاد و رود، جمله گونه هایی، جیره خوار اندیشگی، نماد و نمون، بارقه های توجه، هزار و چند ده بیت، گاهی مبدای جمله با خبر موافقت ندارد:«من نمی دانم شما که ایرانی هستی و این نوشته را می خوانی از کدامین دیاری؟»

درست است که این حال درفارسی معاصر چندان عجایب ندارد، و اما درتاجیکی درشمار عیوب می آید. اشتباهاتی درعلامتگذاری به نظر می رسد، مانند: چربو-charbu ،خدوKhadurk - ،زاغوته-Zaghuta ،زمبروغ-Zamburugh فراشتروک-

Frashturuk،گوجوم -guyumدرواقع، ما دو نوع «و او»- را داریم که درایران معروف به مجهول گفته می شود. معروف U، مجهول U درنمونه های بالا همه واو معروف هستند، یعنی درصورت U باید می آمد که درشکل مجهول (ع) ضبط شده.

درعرف تاجیکان زبان سه گونه دارد: ادبی (معیار)، گفت وگویی و گویش کسانی منفی.

زبان دو گروه اول روشن است، و اما گروه سوم توضیح می خواهد: نویسنده بایستی طینت آدمان بدرا، از طریق رفتار زشت و ناشایسته آشکار کند و درضمن، واژه و ترکیباتی را از زبان وی بیاورد که شایسته نیستند. یعنی مؤلف، شخصیت وی را نه تنها با رفتار کردار، بلکه ازطریق گفتار نیز فردی )fardi( می کناند. و اما احساس می شود که درایران، دراساس زبان معیار کاربرد دارد، جز این که گاهی، برای لطف، واژه هایی شکسته را به قلم می دهند. درواقع در «این سوی» از راه نوشتار آمده است. مثلا به «چهارراهه» اینجا «تقاطع» گفته می شود؛ گاهی واژه های دری را نیز در قالب عربی جمع می بندند: «اکراد»، «افاغنه». در سبک تاجیکی بسیاری از واژه های عربی در قالب تاجیکی شکسته می شوند. فهمیدن، فهماندن، فهما؛ جاهلانه، بدقصدانه، واژه هایی مرکبی کاربرد دارند که بخشی عربی و بخشی تاجیکی است؛ عالم افروز، لطیف دست، زرین ورق، مسافرخانه، همینطور واژه های مرکبی نیز هستند که هردو بخش عربی هستند واما قالب تاجیکانه: لیلی صفت، نبی سیرت، علی همت، دولت شعار.

نارسایی ها، بدون شک جزیی و اصلاح شونده هستند. به تکرار می توان گفت، کار بزرگی انجام شده. و حسن خاتمه این مطلب می تواند این سخنان خود مؤلف باشد: «تدوین و نشر چنین فرهنگ در کنار آن که غرامت و ظرفیت فوق العاده زبان فارسی را نشان می دهد، درخودشناسی و نزدیکی و پیوند بیشتر یافتن مردمان فارسی زبان و هرچه کم رنگتر شدن آن گسل اسف بار فرهنگ سهم و نقش ویژه خواهدداشت» (ص 3) و باز: «سیاست های پان ترکیست ها و دولت شوروی در راستای از میان بردن هویت و زبان تاجیکان بویژه در دو دهه اول حکومت، بسیار هدفمند، تند و تیز و بنیاد برانداز بوده است» قدس سره 67[

پی نوشت ها:

1- زبان فارسی فرارودی (تاجیکی)، پژوهش علی رواقی، با همکاری شکیبا صیاد،... تهران: هرمس، 1383؛ 93+12+540+20ص.

2- نک: رحیم مسلمانیان قبادیانی، زبان و ادب فارسی در فرارودی قدس سره تاجیکی [، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1376، ص 38، «همو» زادگاه زبان و ادب تاجیکی، فصلنامه اکو، پاییز 1380، ص 24؛ همو. پارسی دری...

تهران: امیرکبیر، 1383، صص 16-13.

3- همان، صص 17-16.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان