ماهان شبکه ایرانیان

معرفی و نقد کتاب شیعیان عرب ؛ مسلمانان فراموش شده*

کتاب شیعیان عرب؛ مسلمانان فراموش شده در بخش «ترجمه و نقد» مؤسسه شیعه شناسی ترجمه شده و اکنون در دست چاپ است.

اشاره

کتاب شیعیان عرب؛ مسلمانان فراموش شده در بخش «ترجمه و نقد» مؤسسه شیعه شناسی ترجمه شده و اکنون در دست چاپ است.

این کتاب به مطالعه وضعیت اجتماعی و سیاسی جوامع شیعه در جهان عرب می پردازد؛ امری که متأسفانه تاکنون موضوع بحث یک کتاب محققانه واقع نشده است. فصل آغازین کتاب به هویّت شیعی و آن دسته از مسائل تاریخی و مذهبی، که تشیّع را از تسنّن متمایز می سازند، می پردازد و بازتاب این تمایزات را در زندگی سیاسی و اجتماعی

شیعیان بررسی می کند. فصل دوم کتاب به ارائه تصویری کلی از وضعیت شیعیان در کشورهای عربی تحت حاکمیت اهل تسنّن مبادرت می ورزد و این واقعیت را برملا می سازد که شیعیان در آن دسته از کشورهای عرب، که اقلّیتی قابل توجه یا حتی اکثریت جمعیت را تشکیل می دهند، به گونه ای غیرعلنی مورد تبعیض قرار دارند. شیعیان حتی گاهی از

انجام مراسم دینی ویژه خود نیز منع می شوند. فصل سوم کتاب این امر را مورد بحث قرار می دهد که شیعیان عرب چگونه تصوری از نیازهای خویش دارند و چه راه کارهایی برای تخفیف آلام خود برگزیده اند. در فصل چهارم، نقش ایران به عنوان مهم ترین کشور شیعه جهان، به ویژه پس از انقلاب اسلامی، مورد بررسی قرار گرفته است. فصول پنجم تا نهم وضعیت شیعیان در کشورهای گوناگون عربی را به بحث می گذارند و اشاره می کنند که حکومت عراق برای چند دهه متوالی، شیعیان را به طور بی رحمانه سرکوب کرده است. در بحرین نیز اکثریت شیعه سال ها از حقوق سیاسی خویش محروم بوده و از تنگناهای شدید اقتصادی رنج برده است. در کویت، موقعیت شیعیان که مدت ها مورد سوء ظن بود، تنها پس از جنگ خلیج فارس تا حدی بهبود یافت. در عربستان، شیعیان رسما مورد تبعیض واقع می شوند. تنها در لبنان پس از جنگ داخلی، موقعیت سیاسی و اجتماعی شیعیان به گونه ای جدّی بهبود یافت. در فصل دهم، نویسندگان کتاب به بررسی این امر می پردازند که جهان غرب و جوامع شیعه در جهان عرب چه تصوری از یکدیگر دارند، و در نهایت، توصیه هایی برای سیاست خارجی ایالات متحده در این باب ارائه می کنند.

آنچه مهم است آنکه این کتاب به بررسی مسئله تبعیض نهان، اما شدید علیه شیعیان می پردازد؛ امری که اساسا وجود آن نه تنها توسط دولت های عرب، بلکه جوامع عرب نیز نفی می شود. علاوه بر این، شیعیان نیز خود تمایل چندانی به بحث عمومی درباره آن ندارند. از آن رو که آرمان اتحاد اسلامی، عربی و ملّی در این کشورها از اهمیتی ویژه برخوردار است، سخن گفتن در باب حقوق اقلّیت ها یک تابو به شمار می آید. اشتیاق شدید برای وحدت، پرده ای بر رنج اقلّیت های قومی و مهم تر از آن، اقلّیت های درون مذهبی کشیده و گاهی نیز به بهانه ای برای سرکوب اقلّیت ها مبدّل شده است. از این رو، مسئله اقلّیت ها به یک منشأ اصلی نارضایتی در جهان عرب مبدّل شده، مسئله ای که هیچ گاه راه حل مناسبی برای آن جست وجو نشده است. در نتیجه، جهان اسلام و عرب امروزه نه تنها نشانه ای از اتحاد را باز نمی نمایاند، بلکه بیش از هر زمان دیگر، از هم گسیخته است. مسئله تبعیض میان پیروان مذاهب گوناگون امری حسّاسیت برانگیز در میان مسلمانان به شمار می آید که به ژرفای هویّت و تاریخ آنان مرتبط می شود. مسلمانان عمدتا از این مسئله آگاهند، ولی ترجیح می دهند آن را فقط در حلقه های خصوصی مورد بحث قرار دهند تا چهره ای متحد از جهان اسلام به نمایش بگذارند. پیامد امتناع از بحث عمومی در این باره سبب شده است که جنبه های گوناگون این مسئله بررسی نشود و مسلمانان، به ویژه اعراب، وقتی واقعیت تبعیض میان مذاهب اسلامی مطرح می شود، دچار سردرگمی گردند. اشتیاق برای همگونگی در سطح جهان اسلام و جهان عرب و در سطوح ملّی، سبب شده است چندگانگی به عنوان شاخصه ای از غنای فرهنگی مورد ستایش قرار نگیرد. واقعیت آن است که در فرهنگ سیاسی خاورمیانه، چندگانگی در هر شکلی از آن، تهدیدی علیه دولت ها شمرده می شود. ستیز با چندگانگی در برخورد با اقلّیت های درون مذهبی همچون تشیّع بیشتر دیده می شود تا در برابر اقلّیت های قومی؛ همانند اکراد در عراق، یا بربرها در الجزایر. وحدت ملّی یا عربی بهانه ای برای نادیده گرفتن تبعیضات موجود بوده است. در نتیجه، هیچ گاه برخوردی واقع بینانه با مسئله اقلّیت ها در جهان عرب صورت نگرفته است و نه تنها آرمان وحدت تحقق نیافته، بلکه خشم های فروخورده ناشی از تبعیضات هرگاه که فرصت یافته اند، خود را به شدیدترین وجه نشان داده اند.

این کتاب از نثر شیوایی برخوردار است و در کل، توصیف ها و داوری های قابل تأمّلی ارائه می دهد. نکته جالب آنکه این کتاب نه تنها به توصیف و تبیین می پردازد، بلکه دربرگیرنده توصیه هایی برای سیاست خارجی آمریکا نیز هست که فارغ از پسندیدگی یا ناپسندیدگی آن، خواندن آن را جذّاب می سازد. مهم تر آنکه حمله آمریکا به عراق و رویدادهای پس از آن نشان می دهند که این کتاب، که چهار سال پیش از وقوع آن حمله به نگارش درآمده، در تکوین سیاست خارجی آمریکا در مورد عراق نقشی اساسی داشته است. و این البته چندان دور از انتظار نیست؛ چراکه گراهام فولر، یکی از نویسندگان کتاب، به مدت هفده سال در خاورمیانه دارای سمت های دیپلماتیک بوده و سپس در مقام معاون شورای ملّی اطلاعاتی(3) سازمان سیا در زمینه پیش بینی های بلند مدت ایفای نقش نموده است.

یک نقطه ضعف این کتاب آن است که به بررسی عمیق بسیاری از نکاتی که مطرح می کند، نمی پردازد. برای مثال، آن گاه که زمینه تاریخی و مذهبی فرهنگ شیعه، تفاوت های موجود در درون جامعه شیعه، یا نگرش های جدید برخی از روحانیان را ذکر می کند، ماهیت آن ها را به حد کافی توضیح نمی دهد، که البته شاید با توجه به گستردگی موضوعات مورد بحث در کتاب قابل توجیه باشد. نویسندگان، مسائل جامعه شیعه را در بطن جوامع عرب بررسی می کنند؛ جوامعی که حتی اکثریت اهل تسنّن نیز از حقوق خود بی بهره اند. مؤلّفان تنها راه چاره را تأمین آزادی های سیاسی و دموکراسی می دانند که نه تنها شیعیان، بلکه اهل تسنّن را نیز منتفع می سازد. با این حال، تحقق دموکراسی در عراق و بحرین را برنده شدن شیعیان به بهای بازنده شدن سنّیان می شمارند. چنین برداشتی البته نادرست است؛ زیرا اگرچه دموکراسی در این دو کشور ممکن است اکثریت شیعه را به قدرت برساند، اما چنین روندی به سود سنّیان نیز خواهد بود؛ چرا که در غیر این صورت، حکومت های ناکارآمد و فاسد تحت رهبری قدرتمندان سنّی نه تنها شیعیان، بلکه توده های سنّی را نیز متضرّر خواهند کرد.

مسئله دیگر آنکه مؤلّفان در موارد چندی تصدیق می کنند که این انقلاب اسلامی ایران بود که عمق محنت شیعیان عرب را آشکار ساخت و به جنبش های آن ها حرکت بخشید و در مجموع، سیاست ایران در قبال آنان را نفع جویانه می خوانند. بدین روی، معتقدند: به استثنای لبنان، وضعیت جوامع شیعه عرب بدتر از آن شد که پیش از انقلاب ایران بود. این نکته شاید درست باشد که شیعیان عرب پس از انقلاب اسلامی ایران در کشورهای خود مورد ایذا و آزار بیشتری واقع شدند، اما بر خلاف نظر نویسندگان کتاب، چنین وضعیتی را نمی توان به سیاست خارجی نفع طلبانه ایران نسبت داد؛ چرا که سیاست خارجی ایران در دهه 1980 میلادی و تا حد قابل توجهی حتی پس از آن، بر مبنای نگرش های ایدئولوژیک و نه منافع ملّی ایران شکل گرفت. حتی آن گاه که سیاست خارجی ایران آشکارا به زیان شیعیان تمام شد مثلاً در جریان قیام شیعیان عراق و پس از شکست صدام در جنگ کویت این سیاست در جهت مبارزه با ایالات متحده، که دشمن اتحاد تمامی مسلمانان تلقّی می شد، شکل گرفته بود. به عبارت دیگر، دولت جمهوری اسلامی در مواردی چند منافع متحدان طبیعی خود، یعنی شیعیان و حتی منافع ملّی خود را فدای آنچه منافع عام مسلمانان تلقّی می کرد، نمود.

مؤلّفان کتاب همچنین از مغرور بودن ایرانیان در برخورد با شیعیان عرب سخن می گویند و برای مثال، مدعی شده اند که از نظر ایرانیان، در خاورمیانه، جز از عثمانی ها و ایرانی ها سخن نمی توان گفت. این ادعا در مورد غرور ایرانیان گزافه ای بیش نیست.

مطالعه این کتاب برای علاقه مندان مسائل جهان اسلام، خاورمیانه و به ویژه جوامع شیعی مفید است و راه را بر مطالعات عمیق تر در مورد جوامع شیعی، مشکلاتشان، نوآوری های نظری و عملی شان و نیز روابطشان با اهل تسنّن در سایر نقاط جهان اسلام خواهد گشود. همچنین ترجمه، انتشار و نقد آن انگیزه ای جدّی در محققان ایرانی برای بازشناسی وضعیت همکیشان خود در سایر نقاط جهان اسلام به وجود خواهد آورد. بر خلاف آنچه تصور می شود، آگاهی یافتن بر ستم های وارد شده بر اقلّیت های درون مذهبی در کشورهای اسلامی و شناخت آمال این اقلّیت ها، ضربه ای بر وحدت اسلامی نخواهد زد، بلکه گامی است در جهت شناخت راه های برخورد هوشیارانه با مسئله تبعیض و بی عدالتی درون مذهبی، به این امید که جوامعی آرام تر و عادلانه تر در کشورهای اسلامی پدید آیند.

پی نوشت ها

* نوشته گراهام فولر و رِند رحیم فرانکه

1. مطلب مزبور ابتدا در Nationalism and Ethnic Politics, vol. 8, no. 4 (2002) به چاپ رسید و در اینجا با اضافات دیگری درج گردید.

2. Graham E. Fuller and Rend Rahim Francke, The Arab Shia; the Forgotten Muslims (New York: St. Martin's Press, 1999, ISBN 0 312221789, pp 290.

3. The National Intelligence Council.

 


1. دکترای علوم سیاسی و مدرس دانشگاه.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان