تفسیر آیات الولایة
این تفسیر به زبان فارسی به قلم عارفِ متالّه، میرزا ابوالقاسم ذهبی، متخلّص به «راز» و مشهور به «میرزا بابا» است. وی این تفسیر را در چند بخش نوشته است:
1 ـ مقدمه: مؤلف پس از خطبه ای فارسی به حمد خداوند پرداخته و در پیِ آن قصیده ای در نعتِ حضرتِ سبحان می آورد. بعد از این با اشاره به پایان پذیرفتن ترجمه تفسیرِ منسوب به امام حسن عسگری علیه السلام قصد خود را از نگارش این کتاب که شرح و تفسیر هزار و یک آیه از قرآن کریم است، بیان داشته و وجه تسمیّه کتاب به آیات الولایه پرداخته است.
2 ـ متن کتاب: او در پیِ مطالعه حزب به حزبِ قرآن به حدود سیصد آیه که در نظر عامه و خاصّه درباره ولایت است و تتمّه آن را با استفاده از مأثورات شیعی و درایاتِ باطنی استخراج کرده و به تفسیر آنها پرداخته است. وی تصریح دارد که در صدد تفسیر این آیه ها ازدیدگاه های فلسفی و عرفانی نبوده و فقط با تمسّک به احادیث به این عمل همّت گمارده است. این تفسیر در دو جلد و حدود 905 صفحه در قطع رحلی به خطِّ نسخ خوش در سال 1326 ه . ق. در تبریز به چاپ سنگی انتشار یافته است.
تفسیر ابن عباس
ابن عباس از نامدارترین مفسّرانِ صدر اولِ اسلام است. هنگامِ رحلتِ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نوجوانی بیش نبود و صحابی بودنش تنها در حدّ درکِ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود. او پسر عموی پیامبر و ملازم با امیرمؤمنان علی علیه السلام و شاگرد سترگِ وی در تفسیر محسوب می شود و بارها به این تلمّذ بالیده و به دیگران یادآور شده است.
وی در جایی می گوید: «بیشتر آنچه را که یافتم. در تفسیر از علی است.» از سویِ دیگر پس از رحلتِ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تنها کسانی می توانستند با حضرتش مرتبط باشند که یا نسبت خویشاوندی می داشتند یا وفاداری به حضرتش را بیش از حدّ معمول می داشتند و به تهدیدها و ارعاب ها وقعی نمی نهادند و ابن عباس دقیقا از این گروه بود. به همین دلیل بیشتر تأکید می گردد به شیعی بودن این مفسّر نه صبغه شیعیِ آثار تفسیری موجود و منسوب به او. زیرا شهرت و عظمت مقام ابن عباس و به قدرت رسیدن بنی عباس و عوامل دیگر موجب آن شد که هرکس مطلبی داشت، آن را به ابن عباس نسبت دهد یا در کلماتِ او اختلال وارد کند و سخنانِ نادرست خویش را با نقلیّات تحریف شده تثبیت کند.
به همین دلیل روایاتی از ابن عباس نقل شده که با هم متناقض اند و نمی تواند همه آنها گفته وی باشد حجمِ طُرقِ روایی تفسیر ابن عباس به بیش از چهارده راوی رسیده است که می تواند بیانگر توجه فوق العاده به روایات وی و تأثیر عوامل سیاسی در این نقل ها باشد، اما مشهورترین این طرق «صحیفه علی بن ابی طلحه» است که شاید قابل اعتمادترین آنها باشد و تاکنون چندین بار چاپ شده است. او خودش از موالیانِ عباس و از علاقه مندان به اهل بیت و ضدّ اموی بوده است.
تفسیر ابن عربی
بیشتر اهلِ تحقیق، این تفسیر را منسوب به ابن عربی می دانند و کسانی هم هستند که این نسبت را راست می انگارند و باور دارند که ابن عربی، مؤلفِ حقیقی آن است.
در این کتاب، دو نوع رویکرد تفسیری وجوددارد: تفسیر نظری و صوفیانه، تفسیر اشاری. اغلبِ مباحثِ نظری موجود در آن، مُبتنی بر وحدتِ وجود است. و تفاسیرِ اشاری آن اغلب با معنی و مراد الفاظ آیات فاصله دارد و کتاب از لحاظ معنی بسیار پیچیده است و دارای تأویلات دور و دراز است.
دومین ویژگی این تفسیر، رویکرد اشراقیِ آن است؛ برخی از صوفیان معتقدند که تفسیر اهلِ حقیقت از آیاتِ قرآنی، تفاوتی با خودِ آیات قرآن ندارند. چرا که اعتقاد دارند آنچه را که فیوضِ الهی می نامند، از سوی پروردگارشان بر دلِ آنها نازل شده است.
در این کتاب، تلاش شده است که با تمسّک به توجیه و تأویل مضامینِ آیات با نظریه وحدتِ وجود سازگار افتد. نقد و نظرهای بسیاری درباره چنین رویکردی در تفسیر ابراز شده و تاکنون کتاب های بسیاری در ردّ یا تأیید آن نوشته شده است.
تفسیر روض الجنان
این تفسیر، از بهترین و سودبخش ترین تفاسیرِ جهانِ اسلام و مقبولْ افتاده ترین نگارش هایِ قرآنیِ فارسیِ امامیّه در تاریخ است که به دستِ حسین بن علی بن محمدبن احمد خزاعیِ نیشابوری معروف به شیخ ابوالفتوح رازی در قرن ششم نوشته شده است. نام این تفسیر بر اساسِ دستنوشته های کهن «روض الجِنان و روح الجَنان» می باشد.
این تفسیر که در بیست جلد نوشته شده است، یکی از مفصّل ترین تفاسیرِ موجود فارسی است. این اثر از همان اوایل با اقبالِ فراوان روبرو شد.
کامیابیِ شیخ در تفسیر نگاری چندان است که برخی تفسیر شیخ ابوالفتوح را روی هم رفته، بر تفاسیر بزرگی چون «تبیان» و «مجمع البیان» ترجیح می دهند.
تردیدی نیست که اگر تفسیر ابوالفتوح به عربی نگاشته شده بود، آوازه ای بس بلندتر از آنچه دارد، می یافت.
ابوالفتوح از «تبیان» شیخِ طوسی در تفسیرش بهره گرفته ولی ظاهرا از کارِ علامه طبرسی، صاحبِ «مجمع البیان» اطلاّعی نداشته است. چه ابوالفتوح و چه طبرسی به نقلِ آراء مفسّرانِ اهلِ سنّت هم اهتمام ورزیده اند و در کنارِ منابعِ نابِ شیعی، گفته های مفسران اهلِ سنّت را هم نقل می نمایند.
با این همه نباید پنداشت که او در طرحِ ناهمسانی های کلامی و فقهی شیعه و اهلِ سنّت کوتاهی نموده، بلکه با رویکردی گسترده به آراء و روشن گری های تفسیری اهل بیت علیهم السلام وبا توجه به دیدگاه های فقهی و کلامیِ شیعه، به تفسیر دست می یازد و بنا بر ضرورت از آن ها دفاع می کند و هم چنین به ذکرِ فضایلِ اهل بیت می پردازد.
ابوالفتوح اگر چه به نقل قصص در تفسیرش عنایت داشته، اما نمی توان تفسیر وی را ادامه دهنده تفاسیر قصه گو مانند تفسیر سورآبادی شمرد. تفسیر شیخ، خصلتی واعظانه دارد و هم چنین دارای جامعیّتی است که با واعظانگیِ آن بی پیوند نیست.
نثر این تفسیر از نمونه های ممتاز نثر مُرسل و شیوای فارسی است.
از این اثرِ ارزشمند قرآنی، تاکنون چاپ هایِ مختلفی به بازار عرضه شده است اما دقیق ترین و محقّقانه ترین تصحیح موجود از این کتاب، توسط بنیاد پژوهش های اسلامی آستانِ قدسِ رضوی و به کوشش دکتر محمدجعفر یاحقّی و دکتر محمدمهدی ناصح در بیست جلد به چاپ رسیده است.