گودتای ارتش در کشور همسایه و مسلمان، پاکستان و سرنگونی دولت «نوازشریف »، در این مدت کوتاهی که از عمر کودتا می گذرد،همچنان جزء اخبار مهم جهان قرار دارد و توسط خبرگزاریها ومطبوعات و تحلیل گران سیاسی، مورد بحث و بررسی و تحلیل است.
کودتای ژنرال «پرویز مشرف »، رئیس ستاد ارتش پاکستان که چهارمین گودتا پس از استقلال این گشور است، بار دیگر ثابت کردکه ارتش در این گشور -همچون بعضی دیگر از کشورهای همسایه- حرف اول را می زند. نگاهی به تاریخ پاکستان نشان می دهد که ارتش این گشور بنابر سوابقی همچون:
1 - نقش ارتش در جنگهای دوران استقلال و جایگاه ویژه آن درقانون اساسی پاکستان.
2 - وقوع جنگ های متعدد میان هند و پاکستان و شرایط حاکم برپاکستان.
3 -سابقه چند گودتا و چشمداشت دیرینه نظامیان جهت حضور درصحنه سیاسی، همواره عامل تعیین کننده ای در صحنه سیاسی این کشوربوده و هست.
با این حال، امروز کودتا در جهان مقبولیت قانونی و وجهه بین المللی ندارد و رژیم های نظامی را قادر به اجرای برنامه های اصلاحی نمی دانند هرچند توسط ارتش با اعتبار ملی همچون ارتش پاکستان صورت گرفته باشد. باید توجه داشت که در هر کشوری که کودتا رخ می دهد، ریشه ها و زمینه های داخلی و گاهی حامی و محرک خارجی دارد، اینک باید دید حرکت ارتش پاکستان از کجا نشات گرفته است؟
در این زمینه تحلیل گران مسائل پاکستان چند عامل یاد شده درزیر را مؤثر می دانند:
1 - سرخوردگی ارتش از شکست های کارگیل(منطقه مرزی کشمیر) وموضع انفعالی دولت نوازشریف در برابر هند در اثر فشار آمریکا.
2 - مخالفت نوازشریف با ارتش و برکناری ارتشبد مشرف از قدرت،توسط نوازشریف، اندکی پیش از کودتا.
3 - مشکلات اقتصادی.
4 - عدم برخورد قاطع دولت با تروریست ها و خستگی مردم از هرج ومرج جاری به ویژه طی ماه های اخیر.
در این نوشتار، عامل چهارم که شاید بیشترین تاثیر را در وقوع کودتا داشته است، بیشتر مورد توجه ما است. ژنرال مشرف، نوازشریف را به بی کفایتی در برقراری ثبات و آرامش در کشور متهم کرده است. تمامی قرائن و شواهد، این اتهام را تایید می کند.
طی چند ماه اخیر، عملیات تروریستی توسط سپاه صحابه به اوج خودرسیده بود و هرج و مرج و آشوب در بسیاری از نقاط کشور حاکم بود. عدم برخورد قاطع دولت نوازشریف با تروریست ها، وآشوب طلبان، و رفتار متظاهرانه او در این زمینه مردم را خسته کرده بود به طوری که طی چند هفته پیش چهل شخصیت مذهبی و سیاسی از جمله چند مقام ارشد دولت، توسط تروریست ها از پای درآمدند.
گویا به همین دلیل است که ملت پاکستان تاکنون عکس العمل شدید وفوق العاده ای در برابر کودتا از خود نشان ندادند زیرا برقراری امنیت توسط ارتش از خواسته های اصلی مردم پاکستان است که فعلابه آن تمکین کرده اند.
قابل توجه است که از زمان وقوع کودتا تا کنون، هیچ ترور وقتلی در پاکستان گزارش نشده است و چنین آرامشی طی چنین مدتی در دولت نوازشریف (و نیز دولت بی نظیر بوتو) بی سابقه است!
اما در کنار این ره آورد، باید قبول کرد که نظامیان پاکستان دربرابر آزمایش بزرگی قرار دارند و آینده روشن خواهد کرد که درجهت تسکین آلام ملت پاکستان تا چه حد موفق خواهند بود؟ و آیادر برقراری حکومت قانونی و مردمی اقدام سریعی خواهند کرد؟
