بهره یابی از دو نعمت زبان و قلم

قرآن مجید آخرین و کاملترین کتاب خدا که در پانزده سده پیش به آخرین و برترین پیامبران فرود آمد، توسط کاتبان وحی بر ابزارهای نوشتنی آن زمان نقش بست و هم اکنون میلیون ها مسلمان در سراسر جهان از آن بهره می برند

زبان و قلم دو نعمت بزرگند از نعمت های بی کران الهی در اختیار آدمی. فرزندان آدم با نیروی خداداد عقل و برخورداری از آزادی و اختیار می توانند با دو ابزار قلم و زبان، سود یا زیان فراوان به خویش یا دیگران برسانند. می توان گفت که خواست آفریدگار حکیم از اعطاء نعمت ها آن که بندگان از آنها سود برند و به دیگران هم سود برسانند و سرانجام به خشنودی منعم مهربان که از برترین نعمت هاست، نائل آیند. «...ذلک هو الفوز العظیم » (1) (1) .

قرآن مجید آخرین و کاملترین کتاب خدا که در پانزده سده پیش به آخرین و برترین پیامبران فرود آمد، توسط کاتبان وحی بر ابزارهای نوشتنی آن زمان نقش بست و هم اکنون میلیون ها مسلمان در سراسر جهان از آن بهره می برند. نیز سخنان پیامبرانه خاتم النبیین و گفتار گهربار معصومین علیهم السلام به وسیله قلم و زبان نویسندگان و گویندگان به اسلامیان رسیده است. همچنین آراء و نظریات علمی، ادبی، اخلاقی و... دانشمندان پیشین توسط همین دو عامل کارساز از گذشته به حال انتقال یافته است و از این پس هم آراء و نظریات دانشمندان امروز با بهره یابی از زبان و قلم به آینده انتقال خواهد یافت.

باری، بار درخت قلم ممکن است در شمار باقیات صالحات در آید یا در عداد باقیات طالحات! نقش قلم گاهی منشور آزادی، استقلال و عزت است و زمانی سند بندگی و ذلت! اقبال نامه مقدس ازدواج را با زبان قلم آرایش می دهند. نیز ادبارنامه مدنس طلاق را که مبغوض رسول خدا صلی الله علیه وآله است، با زهرابه قلم سیاه می کنند! گاه تراوشی از زبان قلم از زبانه تیغی زره شکن کاریتر است! شاهد صادق فتوای عزت آور میرزا حسن شیرازی (ره) در تحریم تنباکو است که در جمادی الاولی 1309، صادر شد و صاعقه وار معاهده ذلت بار میان ناصرالدین قاجار شاهنشاه تبه کار و یک شرکت غارتگر انگلیسی را سوزانید و خاکسترش را در دیده عاقدان قرارداد پاشید.

دیگر بار گامی پستتر نهید تا به سیاه نامه ای برسید سیاه تر از قلب پاسکیویچ موسوم به عهدنامه ترکمان چای که میان دو طرف پیکار یکی غالب و دیگری مغلوب منعقد شد! طرف مغلوب فتحعلی شاه قاجار بود و طرف غالب سردار متجاوز روسی بود. همو بود که در جنگ سالهای 1241 تا 1243 قمری سپاه ایران را شکست داد و به سازشی ننگین کشانید! آوخ که بر اثر آن صلحنامه ننگین چندین ولایت نازنین از پرنعمت ترین ولایات شمالی ایران از پیکر میهن ما بریده شد و به کام اژدهای روسیه تزاری اندرآمد! شاعری خوش زبان چه مدبرانه فرموده است:

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی که در نظام طبیعت ضعیف پامال است

البته ماجرای ما هم با متجاوزان پایان نیافته است و به قول حافظ شیرازی:

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نه ای ز اسرار غیب باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور

مژده مسرت بخش همانا تحولات خوشایند ملل اسلامی همسایه است در شمال کشورمان. مللی که پس از هفتاد سال اسارت در چنگال عفریته کمونیسم، مشتاقانه به هویت اسلامی خویش پی برده اند و بیداردلان آن سامان خود را حقا پاره ای از تن ایران می دانند و زبان حالشان با رب مهربانشان این دو بیت سروده شاعر فارسی زبان سعدی شیرازی است:

خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود

ور از جهل غائب شدم روز چند کنون کامدم در به رویم مبند

امیدواریم امت اسلامی ایران در پرتو استعداد و لیاقت خداداد، با کار پی گیر و تلاش تعطیل ناپذیر به پایه ای از شوکت و اقتدار برسد و به رزم افزاری هراس انگیز و دشمن شکار (به سفارش خدای قهار: «ترهبون به عدو الله و عدوکم ») دست یابد که به استیفاء همه حقوق از دست رفته خود نائل آید و این بر خدای توانا دشوار نیست.

در روزگار ما، روزگار مسابقه در میدان سلطه جوئی و برتری طلبی، چنانکه شاهد و ناظریم، دو رکن معتبر در دستگاه های پرتوان رسانه های گروهی دو وسیله مهم القاءگر فرهنگ و آئین و رسوم ملت ها بر یکدیگر همانا زبان و قلمند. علماء فن نگارش در تاثیر شگرف قلم و زبان بر جسم و جان آدمیان متحدالقولند و برای گفتار و نوشتار ادیب پسند شرائطی بر شمرده اند. از جمله گفته اند سخن نغز و شیوا و دل نشین آن است که با دو گوهر سخن آرا یعنی فصاحت و بلاغت آرایش یافته باشد. اینک تعریفی کوتاه از این دو گوهر سخن آرا و آنگاه ارائه نمونه های اعلایش در کلام خدا.

فصاحت در لغت به معنی درست گفتاری و روشن گوئی است و کسی را فصیح گویند که واضح و درست بگوید یا واضح و رست بنویسد و گفتار یا نوشتارش، از غرابت الفاظ، از تنافر حروف، از لغزش های دستوری، املائی و دیگر عیوب و نقص های کلام مبری باشد.

بلاغت در لغت: رسائی و شیوائی درگفتار یا نوشتار است و کسی را بلیغ شمرند که سخن فصیح را به مقتضای حال مخاطب بیان کند. فی المثل اگر با خویشاوند یا دوستش سخن می گوید رشته کلام را در حد معقول، دور از اطناب ممل (2) طولانی گرداند و اگر مخاطب شخصی بیگانه یا معنون نظیر وزیر، مدیر کل یا رئیس و ... باشد، رشته سخن را در حدی خردپذیر، دور از ایجاز مخل (3) کوتاه و رسمی نماید و در جائی که شنونده در حالت شک یا انکار باشد، برای رفع تردید یا شک، کلام را در حدی پسندیده و لازم، استوار و مؤکد سازد.

در امثال و حکم علامه دهخدا کلامی است در خور این مقام: «خیرالکلام ما قل و دل » .

سعدیا قصه ختم کن به دعا ان خیر الکلام قل و دل

اینک عالیترین موارد یاد شده را از قرآن انسان ساز ادب آموز، شاهد آوریم و گفت و شنود عابدی سخندان با معبود غیبدان:

«و ما تلک بیمینک یا موسی قال هی عصای اتوکؤ علیها و اهش بها علی غنمی و لی فیها مآرب اخری » (4) «چیست در دستت ای موسی؟ گفت: این چوبدستی من است، بر آن تکیه می کنم و با آن برای گوسفندانم برگ فرو می ریزم و برای من درآن، حاجاتی دیگر هم هست » .

خواننده نکته سنج! ملاحظه نمائید در برابر پرسشی کوتاه از کلیم الله علیه السلام وی با چه درایتی خداداد، وقت را غنیمت شمرده است و به جای آن که مثلا دو ثانیه بامعبود محبوبش به گفت و شنود پردازد، آن را به دور از اطناب چهار برابر نموده است و در پایان جواب هم، عارفانه دریچه پرسش و پاسخ را باز گذاشته است. شاید بدان امید که خدای غیبدان بنده نواز بپرسد دیگر چه حاجتی؟ تا او مثلا پاسخ دهد با این عصا گوسفندان خود را از گزند و آسیب درندگان و دزدان محفوظ می دارم.

در آیه دیگر خالق اکبر با هفت بار کاربرد ضمیر متکلم وحده خودش را به بندگان نزدیک و نزدیکتر نموده است. دقت کنید: «و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون » (5) .

«ای پیامبر هنگامی که بندگان من درباره من از تو سؤالی کنند، هرآینه من نزدیکم می پذیرم خواست خواهنده را زمانی که مرا فرا خواند. پس باید دعوت من را بپذیرید و به من ایمان آورند باشد که راهنمائی شوند» .

ایجازهای پسندیده: در داستان پیکار پی گیر موسی علیه السلام با فرعون مصر، آن زمان که موسی از ترس فرعونیان، از مصر به سوی مدین شتافت، در آبشخوری دید که گروهی مردم، چهارپایان خود را آب می دهند; اما دو دختر در پائین تر گوسفندان خود را از نوشیدن آب باز می دارند! موسی رو بدانان، بدون مقدمه و تعارف پرسید: «...ما خطبکما قالتا لا نسقی حتی یصدر الرعاء و ابونا شیخ کبیر» . (6)

«چه می کنید؟ گفتند گوسفندان خود را آب نمی دهیم تا شبانان بیرون روند و پدر ما کهنسالی بزرگوار است » .

خواننده نکته سنج! باز ملاحظه کنید چسان موسی علیه السلام سخندان در برخورد با آن دو دختر جوان به حد اقل واژگان قناعت نموده ست و متقابلا دختران پرورش یافته در دامن عفت و عصمت هم با کمترین الفاظ پاسخ داده اند! .

و در آیه بعد دنباله همین رویداد، یکی از آن دو دختر مامور شد موسی را نزد پدر ببرد تا مزد آب کشیدنش را به او بدهند. در این موضع هم رفتار عفیفانه آن دختر و گفتار کوتاهش، مورد عنایت خدای بینای آگاه بوده است و سزاوار نزول چنین آیه ای: «...تمشی علی استحیاء قالت ان ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا..» . (7)

«آن دختر آزرمجویانه گام برمی داشت و گفت: همانا پدرم تو را فرا می خواند تا مزد آب کشیدنت را برای ما به تو بدهد» .

نیک می سزد که در این روزگار فرخنده، دختران و بانوان با ایمان در ایران خوشنام از داستان های قرآن عبرت بگیرند و در گفتار و کردار و اخلاق چنان باشند که سزاوار خشنودی خالق منان گردند و راهنما و الگوی دیگران - ایدون باد یا رب مهربان - .

تاکیدهای تحسین برانگیز

در سرگذشت پرنشیب و فراز ابراهیم پیامبر علیه السلام که با نمرودیان جهول طغیانگر به جدال و پیکار برخاست می خوانیم که آن پیامبر بر حق اولوالعزم، عمل ابلهانه بت پرستان را سخت نکوهید و آنگاه در فرصتی مناسب گفتار خود را جامه عمل پوشانید. به روایت قرآن در گفتار کوتاه و هراس انگیز ابراهیم خلیل; سه تاکید کفرستیز شایسته دقت است:

«و تالله لاکیدن اصنامکم بعد ان تولوا مدبرین » (8)

«و سوگند به خداوند من قطعا برای نابود کردن بت هایتان چاره ای نهان اندیشیده ام بعد از آن که شما بیرون رفتید» .

تاکیدات سه گانه. چنانکه پیداست، سوگند شدید و غلیظ به خداوند - لام تاکید - نون تاکید ثقیله.

آیه ای دیگر نمودار تاکید: جهت آن که آفریدگار توانا به جهانیان بفهماند قرآن، ساخته و پرداخته هیچ آفریده ای نیست، بلکه کلام خالق یکتاست که خود آن را برای آخرین پیامبرش فرو فرستاده است و خود هم نگهدارنده آن است. اینک با این آیه و آیاتی دیگر از این دست همیخواهد که زنگ تردید را از لوحه دل ها بزداید «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون » (9) «هر آینه ما خودمان قرآن را فرو فرستادیم و همانا ما خودمان آن را نگهدارنده ایم » .

تاکیدات نمایان پیاپی عبارتند از: 1- حرف ان بر صدر جمله اسمیه; 2- ضمیر منفصل متکلم مع الغیر بعد از ضمیر متصل متکلم مع الغیر; 3- ان بر صدر جمله اسمیه; 4- لام تاکید متصل به اسم فاعل.

چه بجاست که قرآن خوان قرآن شناس بگوید: «...تبارک الله رب العالمین » . (10)

پیشنهادی مکرر و خیرخواهانه

خدا را خدا را هان مسؤولان برنامه ریزی درسی مستقر در شورای عالی انقلاب فرهنگی، در شورای عالی برنامه ریزی وزارت آموزش عالی، در شورای عالی برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش... با توانائی و فرصتی کم یافت که خدای توانای آزمایشگر به شما ارزانی داشته است، هم اینک که موانع، مفقود و اسباب موجود است، همت کنید و گامی خداپسندانه برای شناساندن قرآن ناشناخته بردارید. یعنی با گذرانیدن صوابنامه ای که یقینا موجب خشنودی خدا و رسول است، هفته ای دو ساعت آموزش درست خوانی قرآن را با ترجمه.

نیز هفته ای دو ساعت تعلیم قواعد صرف و نحو (وسیله تسهیل و تسریع در آموزش قرآن) در ارتباط مستقیم با قرآن، یعنی بهره گیری بیشتر از آیات به عنوان شاهد و مثال، منظما و متوالیا.

در همه مدارس از دوره راهنمائی تا پایان تحصیلات چهارساله دانشگاهی با نمره هائی متناسب، الزامی، همگانی و رسمی فرمائید. یقینا در این امر خیر، خدای خیررسان یاور شماست.

پی نوشت ها:

1) توبه: 73.

2) اطناب ممل: سخنی است که صاحب سخن رشته سخن را چندان طولانی و دراز گرداند که خواننده یا شنونده از خواندن یا شنیدن خسته و ملول گردد!

3) ایجاز مخل: گفتاری است که به علت کوتاهیش، رسا به معنی نباشد و مخاطب، مقصود گوینده یا نویسنده را آسان در نیابد.

4) طه: آیات 17 و 18.

5) بقره: 186.

6) قصص: 23.

7) قصص: 25.

8) انبیاء: 57.

9) حجر: 9.

10) اعراف: 54. 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر