ماهان شبکه ایرانیان

امامت از اصول دین یا مذهب

 اکثر متکلمان امامیه امامت را از اصول دین اسلام بر می شمارند، به این معنا که با انکار یا فقدان اصل امامت، حقیقت اسلام شخص، از بین خواهد رفت به گونه ای که اعمال عبادی وی باطل و در آخرت خسران و عذاب جهنم نصیب او خواهد شد

 اکثر متکلمان امامیه امامت را از اصول دین اسلام بر می شمارند، به این معنا که با انکار یا فقدان اصل امامت، حقیقت اسلام شخص، از بین خواهد رفت به گونه ای که اعمال عبادی وی باطل و در آخرت خسران و عذاب جهنم نصیب او خواهد شد. متکلمان نامی امامیه مانند شیخ صدوق[1]  ، شیخ مفید[2]  ، سید شریف رضی[3]  ، ابن نوبخت، شیخ طوسی[4]  ، علامه حلی[5]  و دیگران در تکفیر اهل سنت که تعبیر به مخالفان می شود اتفاق کلمه دارند.

 

اختلاف امامیه تنها در پذیرفتن اسلام ظاهری مخالفان است به این صورت که آیا مخالفان که در کفر واقعی و باطنی آنان شبهه ای نیست، در ظاهر نیز محکوم به کفر و لوازم آن مانند نجاست هستند یا نه؟

 

صاحب حدائق مدعی است که اکثر قدماء فقهاء قایل به نجاست مخالفان شده اند[6]  ، اما صاحب جواهر[7]  قول اقوی را حکم به طهارت و اسلام ظاهری آنان در عصر غیبت می داند، اما خاطر نشان می سازد که حضرت حجت در زمان حضور، با آنان مطابق کفار رفتار خواهد کرد.

 

ادله قرائت فوق به شرح ذیل است:[8]

 

1- روایات دال بر کفر مخالفان

 

2- روایات دال بر بناء اسلام بر امامت

 

3- روایات دال بر ارتداد مخالفان بعد از وفات پیامبر

 

4- ادعای ضرورت

 

5- ادعای اجماع

 

جداانگاران امامت از اصول دین به پاسخ ادله فوق پرداختند که ما به پاسخ های حضرت امام اشاره می کنیم:

 

پاسخ اول: امام در پاسخ دلیل اول به مغالطه کاربرد لفظ مشترک در استدلال اشاره می کند و آن کاربرد لفظ کافر در معنای «مقابل اسلام » و «مقابل ایمان » است، مراد از کافر انگاشتن مخالفان معنای دوم آن است یعنی آنان واجد ایمان برتر نیستند، نه این که فاقد اسلامند.[9]

 

مرحوم امام، آن گاه فقهاء را مورد هجمه قرار می دهد که به دلیل خلط مباحث معرفتی و عرفانی با مباحث فقهی، از تفسیر حقیقی روایات درمانده و دست به تفسیر فقهی نابجا زده اند.[10]

 

پاسخ دوم: ایشان حقیقت و ماهیت اسلام را سه اصل: توحید، نبوت و معاد ذکر می کند و امامت را در اصول مذهب می گنجاند.

 

«ماهیه الاسلام لیس الا الشهاده بالوحدانیه و الرساله و الاعتقاد بالمعاد و لایعتبر سوی ذلک، سواء فیه الاعتقاد بالولایه و غیرها، فالامامه من اصول المذهب لاالدین »[11]

 

پاسخ سوم: ایشان ارتداد مخالفان و مردم بعد از وفات پیامبر را ارتداد و خروج نه از اصل دین بلکه مقصود ، نقض پیمان ولایت حضرت علی (ع) تفسیر می کند که مردم آن را در غدیر خم و در سایر مواضع بسته بودند[12]  ، و بنابر فرض ارتداد از اصل اسلام، اختصاص به عناد و قصد خواهد داشت.

 

پاسخ چهارم: ایشان همچنین ادعای ضرورت رامختص به ولایت بمعنای محبت ومهرورزی به اهل بیت و عدم عداوت با آنان می داند، اما این که ولایت به معنای عام آن که شامل حکومت و خلافت نیز شود، یک اصل ضروری باشد، نه تنها ثابت نشده، بلکه عکس آن ثابت است.[13]  امام احتمال اختصاص ضرورت به صدر اول اسلام را به عنوان احتمال ذکر می کند.[14]

 

پاسخ پنجم: وی قدر متیقن اجماع را تنها کفر خوارج و نواصب می داند.[15]

 

اندیشوران دیگر مانند صاحب جواهر، شیخ انصاری، حکیم، کاشف الغطاء، خوئی، شاه آبادی و شهید مطهری در بعضی از پاسخ ها با امام هم عقیده هستند.

 

 



[1] .  ر.ک: شیخ صدوق، الهدایه، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1377 ق، صص 6-7.

[2] .  ر.ک: شیخ مفید، المقنعه، مؤسسه النشر الاسلامی، قم 1410 ق، ص 32; اوائل المقالات، دانشگاه تهران، ص 7.

[3] .  ر.ک: سید شریف رضی، الرسائل، ج 1، ص 166.

[4] .  ر.ک: شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج 4، ص 131 و نیز تهذیب الاحکام.

[5] .  ر.ک: علامه حلی، شرح فص.

[6] .  ر.ک: شیخ یوسف بحرانی، الحدائق الناظره، ج 5، ص 175.

[7] .  ر.ک: محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367، ج 6، ص 56.

[8] .  برای توضیح بیشتر از ادله نظریه و همچنین بحث مبسوط از «نظریه جداانگاری امامت از اصول دین » رجوع شود به مقاله نگارنده به همین نام در فصلنامه نامه مفید شماره 14، تابستان 1377.

[9] .  ر.ک: کتاب الطهاره، مطبعه الاداب فی النجف، 1382 ق، ج 3، صص 322-323.

[10] .  ر.ک، همان، ص 320.

[11] .  ر.ک: همان، ص 322.

[12] .  ر.ک: همان، ص 329.

[13] .  ر.ک: همان، ص 325.

[14] .  ر.ک: همان، ص 329.

[15] .  ر.ک: همان، ص 369.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان