آنچه در زیر می خوانید نقد و ارزیابی یکی از علاقه مندان مجله، در
زمینه درجه بندی ارزشی علوم می باشد که مدتی است بحث آن در مجله باز شده است .
ارزش علم به عمل و کاربرد عملی آن است
هرچند بعضی گفته اند علم ارزش ذاتی دارد، ولی در مقایسه با
غایت خلقت انسان وسیله ای بیش نمی باشد . وسیله ای برای تحصیل کمال و سعادت انسان
و به تعبیر دینی، وسیله ای برای وصول به قرب الهی یعنی در واقع ارزش علم همواره در
عمل ظاهر می گردد و چنانکه بعضی گفته اند:
«غرض از تحصیل هر علمی; عمل می باشد و الا علم به خودی خود دارای
هیچ ارزشی نمی باشد (1) .
رابطه متقابل انسان و جامعه
البته این هدف (تحصیل کمال و سعادت) به آسانی به دست نمی آید .
اولین پله برای رسیدن به آن تشکیل جامعه است چون انسان به هیچ نحو نمی تواند به
صورت انفرادی زندگی کند تا چه رسد به این که به کمال و سعادت برسد . جامعه وسیله ای
برای به فعلیت کشیدن بسیاری از استعدادهای انسان است . پس اولین مرحله برای وصول
به آن هدف، تشکیل جامعه است .
رابطه متقابل علم و جامعه
تشکیل و حفظ جامعه هم خود مستلزم بسیاری از مقدمات و پیش فرضهای
علمی و عملی است که باید به دست همین انسانهای اجتماعی صورت گیرد .
بنابراین، وقتی تشکیل و حفظ اجتماع برای وصول به هدف نهائی واجب
است، به تبع آن هر چیزی که در حفظ و بقای جامعه سالم دخالت دارد، واجب می شود مثل
ساخت مدرسه، مسجد، بیمارستان و ... و بناء و اداره . هرکدام از اینها هم اگر متوقف
به تحصیل علمی خاص باشد، تحصیل آن علم هم واجب می شود .
و هر علمی و مطلبی که انسان را از رسیدن به آن هدف نهائی و
غایت خلقت انسان باز دارد، مضر و حرام خواهد بود . مثل علم سحر و جادو و ... . چه
اینها باعث تباهی خانواده و جامعه می باشند .
علوم ثابت و غیر ثابت
بنابراین بسیاری از علوم به خاطر نیازها و ضرورتهای جامعه وجه
خارجی پیدا می کنند و با منتفی شدن آن نیاز، آن علوم هم از درجه ارزش و اعتبار
ساقط می شوند .
اما در این میان یک سری از علوم و معارف به خاطر رابطه آنها با
غایت و هدف خلقت انسان همواره دارای ارزش هستند یعنی نمی توان زمانی را تصور کرد
که آن علوم ارزش و موضوعیت خود را از دست داده باشند مانند علومی که موضوع آن ها
خداشناسی و انسان و افعال اوست که در واقع علم چگونه زیستن اجتماعی و فردی انسان
است چه; تا زمانی که انسانی باشد، فعل و افعال او; خالق او و غایت زندگی او هم
مطرح است .
بنابراین موضوع این علوم در هیچ زمان و مکانی قابل نفی و انکار
نیستند .
به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت: علومی که غایت آنها رشد و
تعالی انسان به سوی کمال و سعادت و در یک کلمه به سوی خداست، در درجه اول اهمیت و
ارزش و موضوع آنها به طور کلی (فارغ از مسائل جزئی این علوم که معمولا درنوسان
بوده) همواره ثابت و لا یتغیر است .
از این بحث چند مطلب نتیجه گرفته می شود:
1 . جهت دار بودن علوم لازمه جامعه جهت دار و با هدف است و لازمه
جهت دار بودن علوم دسته بندی کردن ارزش علوم براساس وصول به غایت زندگی انسان است
.
هر علمی که ما را به آن غایت برساند، تحصیل آن واجب است و هر علمی
که در وصول به آن غایت نقشی نداشته باشد و در مقدمات و پیش فرضهای آن علوم هم قرار
نگیرد، پیداست که تحصیل آن علوم تضییع وقت است .
مطلق انگاری و ولنگاری در تحصیل علوم و ارزش بندی و اولویت بندی
نکردن علوم از نشانه های جوامع بی جهت و بی هدف است، البته جامعه بی جهت و بی هدف
در دنیا به ندرت پیدا می شود اما باید دید جهت ها و هدفها چیست؟
امروزه در جوامع غربی جهت و سمت جامعه به سوی مادی گرائی و نفی
هرگونه متافیزیک است لذا می بینیم آنها بر همین اساس علوم تجربی و اقتصادی را در
راس تمام علوم قرار داده اند و علوم دینی را در دانشگاه های هنر تدریس می کنند .
چه آنکه معتقدند علوم دینی همانند موسیقی و مجسمه سازی و نقاشی از مقولات جزئی و
شخصی و سلیقه ای هستند و در رتبه متاخر و جزء بی ارزش ترین علوم شمرده می شوند (2)
.
با این وصف چگونه امکان دارد که همه علوم را در یک رتبه، و تحصیل
همه را دارای فضیلت و ارزش بدانیم .
تقسیم بندی ارزشی علوم یک ضرورت است
تقسیم بندی ارزشی علوم یکی از ضروریاتی است که هر جامعه ای براساس
هدف و غایتی که به دنبال وصول به آن است، ناگزیر به آن می باشد ولی این تقسیم بندی
و درجه بندی ارزشی و غیر ارزشی در جامعه غربی به گونه ای است و در جامعه اسلامی به
گونه ای دیگر .
امروزه یکی از بزرگترین مصیبتهای کشور ما همین مطلق انگاری علوم و
طبقه بندی ارزشی نکردن آنها می باشد که متاسفانه به جای این که صاحب نظران آن مشکل
را درک و در صدد رفع آن باشند، بالعکس در صدد دامن زدن به این مصیبت و مشکل عظیم
هستند (3) .
علوم ضروری و غیر ضروری
2 . تمام علوم در عین این که حول همان هدف و غایت می چرخند، (تحصیل
کمال و سعادت) ; اما علومی که موضوع آنها (مثلا) در جامعه اسلامی اصول دین و فروع
دین و در جامعه غربی علوم تجربی و اقتصادی نباشد و جنبه مقدمه و آلیت برای این
علوم هم نداشته باشد، تحصیل و عدم تحصیل آنها بسته به نیاز جامعه دارد، اگر جامعه
به آنها نیاز داشت، تحصیل آنها واجب و ضروری است و الا تحصیل آنها لازم نیست .
بلی شهید ثانی در مورد این علوم می فرمایند: «کسانی که اراده ترقی
و تکمیل نفس دارند، این علوم (همانند علوم طبیعی و ریاضی و حکمت عملی) را مطالعه
نمایند (4) .
ناگفته نماند که شهید ثانی این مطلب را بعد از تحصیل علوم ضروری و
واجب مانند اصول دین و فروع دین و مقدمات آنها مطرح می فرمایند .
حد و مرز در تحصیل علوم
3 . علومی که به خاطر نیاز جامعه وجود پیدا می کنند، وجوب تحصیل
آنها به اندازه رفع نیاز جامعه «من به الکفایة » می باشد . برخلاف علومی که ارزش و
اعتبار آنها به خاطر نیازهای فطری و طبیعت انسانی است .
تقسیم بندی ارزشی علوم در اسلام
تقسیم بندی ارزشی علوم یکی از نکات عالی و برجسته دین مبین اسلام
می باشد که به نحو شایسته ای بر آن تاکید نموده است .
به جرات می توان ادعا نمود که این اسلام بوده که برای اولین بار به
نحو علمی و قانونمند به این مطلب توجه نموده است .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که از همان اول، امتش را به نحوی
عالی و دقیق به سوی قله های تکامل و ترقی هدایت می نمود و تمام حرکات جامعه اسلامی
آن روز را با دقت تمام زیر نظر شریفش گرفته بود، که مبادا امت تازه شکل گرفته اش
به پوچی گری و اباطیل بغلطتند; به همین خاطر بیش از همه به تحصیل علوم مفید و سالم
و به ضبط و کتابت آن برای آیندگان تاکید داشتند .
معلومات سالم و مفید لازمه جامعه سالم
تشکیل جامعه سالم و مترقی به تحصیل علوم مفید و سالم بستگی تام
دارد، اگر جوانان جامعه ای عمری را در حفظ فرمول های بی حاصل و علومی صرف کنند که
در تکامل و سعادت انسان و رفع نیازهای او نقشی نداشته باشند، بلکه نتیجه آن به
تمسخر گرفتن اصول اخلاقی و انسانی باشد، جز جامعه ای منحط و منحرف که در منجلاب
شهوات غلطیده باشند، عاقبتی دیگر خواهند داشت . لذا در راه وصول به همین امر از آن
حضرت صلی الله علیه و آله چنین نقل می کنند: «چون رسول خدا صلی الله علیه و آله
وارد مسجد شد دید جماعتی گرد مردی را گرفته اند; فرمود: چه خبر است؟ گفتند:
علامه ای است . فرمود: علامه یعنی چه؟ گفتند: داناترین مردم است به دودمان عرب و
حوادث ایشان و به روزگار جاهلیت و اشعار عربی . پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
اینها علمی است که نادانش را زیانی ندهد و عالمش را سودی نبخشد، سپس فرمود: «همانا
علم سه چیز است: آیه محکم (اصول دین)، فریضه عادله (علم اخلاق)، سنت پابرجا (فقه)
و غیر از اینها زیادیست » (5) .
توجه به این مطلب لازم است که پیامبر صلی الله علیه و آله
می فرمایند: «انما العلم ثلاثة ...» . و علوم مفید را در سه علم منحصر می سازند .
بنابراین، این سخن که «اضافه بر علوم سه گانه (آیت محکمه، فریضه عادله و سنت
قائمه) ; که فضل و زیادت تلقی شده است، ناظر به صدر روایت یعنی انساب عرب، تاریخ
ایام جاهلیت می باشد» (6) ; بی اساس می باشد . واقع مطلب آن است که
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله غیر از این سه علم را زیادت و غیر مفید می دانند
مگر این که جامعه به این سه علم و یا به علومی غیر از این سه علم نیاز داشته باشد
که در این صورت تحصیل آنها هم مفید و لازم می باشد . بنابراین اگر عالمان دینی ما
براساس همین حدیث شریف علوم را طبقه بندی ارزشی کرده اند، یک نظریه شخصی نمی باشد
.
در پایان تاکید می کنم که در اسلام تمام علوم حول همین سه علم و
نیازهای واقعی جامعه می گردند و این رمز برتری و موفقیت قوانین اسلام است نه رمز
عقب ماندگی مسلمین .
پی نوشت:
1) شیخ زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی، منیة المرید، ص
150، نشر دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، سال 68، تحقیق رضا مختاری .
2) جزوه درسی مؤسسه در راه حق، استاد محسن غرویان .
3) اشاره به مقاله استاد دکتر محمد ثقفی مندرج در مجله مکتب اسلام،
شماره 2، سال 41 می باشد که به نحوی غیر اصولی طبقه بندی ارزشی علوم را رد و علت
عقب ماندگی مسلمانان را به آن منتسب می سازند که به نظر این حقیر انتسابی بی دلیل
و بی اساس است . مبنای حدیث شریف پیغمبر که به حدیث «علامه » معروف است، مفید و
غیر مفید بودن علوم است که ایشان دو بار به این مطلب تصریح می کنند و در واقع این
مبنا را قبول می کنند ولی در نهایت در صدد اثبات این مطلب است که «هرگونه معرفتی
فضیلت و مطلوب و شریف و خواستنی می باشد» . هرچند ایشان مبنای درستی تا آخر به دست
نمی دهند یک بار می گویند: «عر علمی » و بار دیگر می گویند: «علم مفید» و در جای
دیگر می گوید: «شهید ثانی شریف ترین علم را علم فقه دانسته است » . این درحالی است
که شهید در «منیة » علم فقه را . و فقهای بی عمل را حسابی کوبیده و می گوید علم
اخلاق شریف ترین علم است چرا که راه سلوک به حضرت حق است نه علم فقه .
(منیة المرید، ص 8 - 157، چاپ دفتر تبلیغات، 1368) .
4) شهید ثانی، منیة المرید، ص 289، نشر دفتر تبلیغات، چاپ 1368،
تحقیق رضا مختاری .
5) اصول کافی، ج 1، ص 37، ترجمه و شرح مصطفوی، انتشارات علمیه
اسلامیه .
6) مقاله علم و اندیشه در تمدن اسلامی، نوشته دکتر سید محمد ثقفی،
ص 36 .