ماهان شبکه ایرانیان

دین آسان گیر و احکام آسان

سهولت و نرمش در ذات هر دین آسمانی قرار دارد؛ چرا که به تعبیر قرآن کریم، دین الهی، یک امر فطری است یعنی گوهری است که خلقت انسان ها آن را می طلبد: «روی خود را با گرایش تمامِ به حق، به سوی این دین کن که مطابق فطرت خداست؛ فطرتی که خدا، بشر را بر آن آفریده است»

سهولت و نرمش در ذات هر دین آسمانی قرار دارد؛ چرا که به تعبیر قرآن کریم، دین الهی، یک امر فطری است یعنی گوهری است که خلقت انسان ها آن را می طلبد: «روی خود را با گرایش تمامِ به حق، به سوی این دین کن که مطابق فطرت خداست؛ فطرتی که خدا، بشر را بر آن آفریده است».(1) از این رو، احکام الهی و برنامه های عملی ای که ساز و کار زندگی انسان ها را تعیین می کند، موافق فطرت انسان هاست؛ یعنی ممکن نیست در شرع، دعوتی باشد که ریشه آن در اعماق فطرت آدمی نباشد و ممکن نیست چیزی در اعماق وجود انسان باشد و شرع، با آن مخالفت کند.(2)

بنای دین اسلام (که کامل ترین دین الهی است) نیز بر همین محور بوده و آسان گیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. این حقیقت در کلام پیامبر اکرم(ص) به زیبایی مطرح شده است. آن حضرت در اعتراض به رفتار یکی از اصحاب به نام عثمان بن مظعون که روزها به روزه و شب ها به عبادت می پرداخت و به زندگی خود توجه نمی کرد و این امر، شکایت همسر او را در پی داشت فرمود: «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت (گوشه گیری از مردم و ترک دنیا) نفرستاده است؛ بلکه مرا به شریعت و دینی که مستقیم و سهل و آسان است، مبعوث کرده است».(3)

 

قرآن کریم و رعایت اصل سهولت

قرآن کریم نیز، این اصل را مبنای تشریع احکام خویش قرار داده است. بدین جهت، هنگامی که دستور جهاد صادر می کند (آن هم در شرایط سختی که مسلمانان عصر پیامبر اکرم به سر می بردند)، افرادی که توانایی مشارکت در جنگ را نداشتند استثنا می کند(4) و علت آن را، برداشته شدن سختی و مشقت از روی دوش آنها می داند؛ یعنی چون جهاد برای آنها خیلی سخت است پس این حکم الهی از آنها خواسته نمی شود.(5) همچنین در بیان احکام فردی، بر همین مبنا سیر نموده است. مثلاً در تشریع وضو و غسل که باید با آب انجام گیرد، مواردی را که آب ضرر دارد و یا دستیابی به آن مشقت دارد، استثنا کرده و روزه را نیز برای مسافران و کسانی که مریض هستند واجب نشمرده است.(6) و این برای آسان گیری و ایجاد شرایط سهل دین داری است.(7)

بنابراین، روح احکام اسلامی با سهولت و آسان گیری همراه است و همین، راز اقبال گسترده ملت های مختلف به اسلام بود. دین اسلام از آغاز ظهورش همواره با مبارزه های کوچک و بزرگ و بدعت گزاری ها و مکتب بافی های گوناگون مواجه بوده است. و هیچ بُرهه ای از زمان نبوده است که اسلام با دشمنی روبه رو نشده باشد. با این حال، سهولت و فطری بودن اصول و عقایدش از یک طرف و سهولت و عقلانی بودن احکام و تکالیفش ضامن دفاع نیرومند و جدّی اسلام از خود بوده و عامل گسترش آن در گذرگاه تاریخ گشته است.(8)

 

نرمش در تبلیغ دین

اسلام، دین منطق و گفتگو و شیوه تبلیغی اش بر محور تحمل و مدارا و احترام است. قرآن کریم هنگامی که پیامبر اکرم را مأمور می کند تا مردم و مخالفانش را به سوی حق دعوت کند، سه راه کار را فراروی آن حضرت قرار می دهد که عبارت اند از: حکمت، موعظه حسنه و مجادله احسن (نیکو): «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن».(9) علامه طباطبایی درباره «موعظه نیکو (موعظه حسنه)» می فرماید: «واعظ، علاوه بر آن که باید به آنچه می گوید عمل نماید، باید در وعظ خود، آن قدر حسن خلق نشان دهد که کلامش در قلب شنونده، مورد قبول بیفتد، قلب با مشاهده آن خلق و خوی، نرم گردد و با گوش شنوا آن را بشنود و چشم در برابرش خاضع گردد». و نیز در بیان «نیکوترین استدلال (جدال احسن)» می گوید: «چنین مناظره کننده ای باید از به کاربردن تعابیر زشت، اجتناب کند و به مخالف یا دشمن خود و مقدّسات او توهین نکند و فحش و ناسزا نگوید».(10)

بنابراین، دعوت اسلام از طریق زور و خشونت انجام نمی گرفت و اصولاً دعوت کردن انسان ها به فطرت و مصالحشان، همیشه باید با زبان نرم، توأم با صمیمیت، خیرخواهی، مهربانی و دلسوزی باشد.(11)

قرآن کریم این شیوه تبلیغ را حتی در برابر سرسخت ترین دشمنان خدا، مورد تأکید قرار می دهد. از این رو، وقتی حضرت موسی و هارون، مأموریت می یابند تا فرعون را به سوی خداپرستی دعوت کنند، نرمش در تبلیغ، سرلوحه مأموریتشان قرار می گیرد: «به سوی فرعون بروید که طغیان کرده است و با او به نرمی سخن بگویید، شاید اندرز گیرد یا بترسد».(12)

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید: «از این که خدای سبحان موسی کلیم و برادرش هارون را دستور می دهد که از تندی و خشونت خودداری کنند، فهمیده می شود که این از واجب ترین آداب دعوت است».(13)

 

مدارا و تحمّل در سیره پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین

پیامبر اکرم، چه در زمانی که از لحاظ قدرت ظاهری در ضعف بود و چه آن روز که حکومت مقتدری تشکیل داد، روحیه مدارا و تحمل عقاید دیگران را از دست نداد و افراد یا گروه هایی را به زور، وادار به پذیرش اسلام نکرد. به همین جهت، بعد از ورود به مدینه و پایه گذاری حکومت اسلامی، آیین و حتی ثروت یهودیان مدینه را محترم شمرد(14) و آنها را به پذیرش اسلام مجبور نکرد.

اساسا اسلام نسبت به اهل کتاب (مسیحیان، یهودیان، زردشتیان، صابئین) نگرش خاصی دارد و نسبت به آنها بسیار مدارا می کند. جان و مال و نوامیس آنها محترم است و می توانند در جامعه اسلامی، معابد و کلیساهای خود را داشته باشند و به عبادت بپردازند و ازدواج و طلاقشان را بر طبق احکام دین خود انجام دهند.(15) تحمل و مدارای اسلام با اقلیت های مذهبی (یهود، نصارا،...) به حدی است که نه تنها دین آنها را محترم می شمارد، که آنان از همه حقوق شهروندی تحت حاکمیت اسلامی برخوردارند و اسلام، دفاع از آنان را همچون سایر مسلمانان، لازم می شمارد.

هنگامی که بخشی از لشکر معاویه به شهر مرزی «انبار» حمله کردند و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره های زنان آن جا (که برخی از آنان مسلمان نبودند) را ربودند، فریاد حضرت علی(ع) بلند می شود و در دفاع از این زنان (که برخی، مسلمان نبودند و در پناه حکومت اسلامی قرار داشتند)، سپاهیان خود را مورد سرزنش قرار می دهد و می فرماید: «اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است».(16)

 

اسلام و تسامح مسلمانان در روابط اجتماعی

تسامح مسلمانان در روابط اجتماعی، مورد توجه و تأکید اسلام است و قرآن کریم در آیات متعددی مسلمانان را به سهل گیری نسبت به هم دعوت می کند: «بدی را با نیکی پاسخ بده تا دشمنان سرسخت، همچون دوستان، گرم و صمیمی شوند».(17) هنگامی که برخی از مسلمانان به یکی از زنان پیامبر اکرم، تهمت زده بودند، سایر مسلمانان تصمیم گرفتند به خاطر خیانت آن گروه، هیچ کمک مالی به ایشان نکنند و در هیچ موردی با آنان همدردی ننمایند. قرآن کریم، آنها از این کار منع کرد و به عفو و گذشت، دعوتشان نمود.(18)

حضرت علی(ع) هنگامی که مالک اشتر را والی مصر می کند، او را با آسان گیری نسبت به مسلمانان سفارش می نماید و می فرماید: «مالک! مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش... اگر گناهی از آنان سر می زند یا معایبی در کارشان پدیدار می شود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب می شوند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر...».(19)

 

حدود تسامح و تساهل

بعد از بیان این که اسلام، دین آسان گیری و رواداری است، اکنون باید روشن شود که حدود تسامح و تساهل کجاست؟ آیا تسامح و تساهل به طور مطلق و در همه جا مورد پذیرش اسلام است و به عبارت دیگر: آیا اسلام، سختگیری و شدت عمل را در برخی امور تجویز می کند؟ و آیا اسلام، سهل انگاری را در اجرای احکام الهی می پذیرد؟

بی شک، هدف احکام الهی، سعادت دنیوی و اخروی انسان هاست. قرآن کریم، دین خدا را مایه حیات زندگی انسانی می داند و حیات واقعی را در گرو اطاعت و پیروی از دستور خدا و رسول ـ که همان قوانین و احکام الهی است ـ می داند: «ای کسانی که ایمان آوردید! دعوت خدا و رسول خدا را اجابت نمایید، هنگامی که شما را به سوی چیزی می خوانند که مایه حیات شماست».(20) به همین جهت، اسلام، راه کارهای مختلفی در جهت تحقّق عملی احکام الهی در جامعه، اندیشیده است و در درجه اول، ضمانت اجرایی این احکام را به عهده حکومت اسلامی گذاشت تا حدود و امثال آن را با کمال مراقبت، اجرا کند و در درجه دوم به عهده جامعه نهاده تا تمامی افراد جامعه با تربیت صالح علمی و عملی و با داشتن حق امر به معروف و نهی از منکر، در کار حکومت، نظارت کند.(21)

برای بیان اهمیت رعایت قوانین الهی و احکام دین، به جاست از کلام امام علی(ع) مدد بگیریم که خطاب به مالک اشتر فرمود: این فرمان بنده خدا علی، امیر مؤمنان به مالک اشتر، پسر حارث است... او را به ترس از خدا فرمان می دهد و این که اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدم دارد و آنچه در کتاب خدا آمده از واجبات و سنّت ما را پیروی کند؛ دستوراتی که جز با پیروی آن، رستگار نخواهد شد و جز با نشناختن و ضایع کردن آن، جنایتکار نخواهد گردید.(22)

حال اگر افراد یا گروه هایی بیایند قوانین الهی را که مایه حیات انسان ها در تمام زمینه هاست، زیر پا بگذارند و بدین وسیله، فرهنگ و اخلاق اسلامی را تهدید کنند، اسلام هرگز سهل گیری و تسامح را در این جا نمی پذیرد و آن را نوعی سهل انگاری و سستی در دین می داند و حتی قوانین سختی برای برخی متخلفان از حدود الهی، وضع نموده است.

در این قسمت، چند دسته از آیات الهی ـ که مداهنه و سازشکاری را رد می کند و یا بیانگر شدت عمل و سختگیری در قبال حریم شکنان است ـ را ذکر می کنیم:

 

یکم . آیاتی که مُداهنه (سهل انگاری) و سازش با کُفّار و ظالمان را رد می کند

 

در برخی موارد که اصحاب رسول اکرم، آن حضرت را وادار می کردند که با دشمن، سازش و مداهنه کند، آیاتی نازل شد که ایشان را از تساهل هر چند اندک، نهی فرمود: «و اگر ما تو را ثابت قدم نمی ساختیم [و در پرتو عصمت، مصون از انحراف نبودی]، نزدیک بود کمی به آنها تمایل کنی و اگر چنین می کردی ما دو برابر مجازات [مشرکان] در حیات دنیا و دو برابر [مجازات آنها] را بعد از مرگ به تو می چشاندیم. سپس در برابر ما یاوری نمی یافتی».(23)

و در جایی از میل دشمنان بر نرمش نشان دادن پیامبر اکرم، سخن می گوید و آن حضرت را از پاسخ گفتن دعوت آنان باز می دارد: «آنها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها نرمش نشان دهند»(24) که مراد از نرمش و انعطاف همان صرف نظر کردن از قسمتی از فرمان های خدا به خاطر آنان است. ولی قرآن کریم بارها به پیامبر، هشدار داده که هرگز کمترین انعطافی در برابر این پیشنهادهای انحرافی از خود نشان ندهد و با این افراد، هرگز مداهنه نکند.(25)

 

دوم . آیاتی که بیانگر شدت عمل در برابر کفار و منافقین است

 

1 . آیاتی فرمان جنگ و قتال با کفار را صادر می کند: «با آنها پیکار کنید تا فتنه برچیده شود»(26) و یا: «ای کسانی که ایمان آورده اید، با کافرانی که به شما نزدیک ترند، پیکار کنید [و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک، غافل نکند]. آنها باید در شما شدّت و خشونت احساس کنند».(27)

2 . آیاتی که دستور جهاد با منافقان (کسانی که به ظاهر مسلمان هستند، اما در پشت پرده، کارشکنی و خیانت می کنند) و کفّار می دهند: «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت گیر و خشونت به خرج ده».(28)

3 . برخی آیات، فرمان برخورد تند نسبت به توطئه گران علیه نظام اسلامی را صادر می کند: «اگر منافقان و آنها که در دل هایشان بیماری است و همچنین آنها که اخبار دروغ و شایعات بی اساس در مدینه پخش می کنند، دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنها می شورانیم. پس جز مدت کوتاهی نمی توانند در کنار تو در این شهر بمانند و از همه جا طرد می شوند. هرجا یافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسید».(29)

از این آیه استفاده می شود که سه گروه در مدینه مشغول خراب کاری بودند که قرآن، به همه آنها هشدار می دهد: الف) منافقان که با توطئه هایی بر ضد اسلام و پیامبر، برای براندازی اسلام می کوشیدند؛ ب) اراذل و اوباش؛ ج) کسانی که با پخش شایعات در مدینه (مخصوصا هنگامی که پیامبر(ص) و ارتش اسلام در غزوات می رفتند)، به تضعیف روحیه بازماندگان می پرداختند. قرآن کریم هشدار می دهد که اگر اینها به اعمال خود ادامه دهند، دستور حمله و قتل آنان را صادر خواهم کرد.(30)

 

سوم . آیات مربوط به شدت عمل در اجرای حدود

 

برخی احکام الهی مربوط به حدود و قصاص اند و به عبارتی جزء احکام کیفری اسلام محسوب می شوند. قرآن کریم در اجرای حدود الهی، هیچ تسامحی را بر نمی تابد و مردم را از رأفت ورزیدن در این موضوع نهی می کند، که نمونه بارز آن در سوره نور آمده است، آن گاه که حکم زنا را بیان می فرماید: «زن و مرد زناکار را هر یک، صد تازیانه بزنید و هرگز در دین خدا رأفت، شما را نگیرد، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید و باید گروهی از مؤمنان مجازات آنها را مشاهده کنند».(31) دلیل این که قرآن کریم مردم را از رأفت کردن به حال کسی که مستحق عذاب است برحذر می دارد این است که باعث می شود در عذاب کردن او تساهل شود و در نتیجه، به او تخفیف داده شود و با به طور کلی، اجرای حدود الهی را تعطیل کنند.(32)

شدّت عمل علی(ع) در اجرای حدود

 

حضرت علی(ع) که جلوه رأفت و رحمت الهی است، در مقام اجرای احکام الهی، هیچ تسامح و تساهلی را برنمی تافت؛ گرچه این عمل در ظاهر به ضرر حکومت او تمام می شد. آن حضرت می فرماید: «رسول خدا(ص) به ما امر فرموده اند که با کسانی که آشکارا گناه می کنند، برخوردی سخت و عبوس داشته باشیم».(33)

در این جا به چند نمونه از شدت عمل علی(ع) اشاره می کنیم:

1 . نجاشی از یاران با سابقه علی(ع) بود و از شعرای سپاه علی به شمار می آمد که در جنگ صفین، خدمات فراوانی به امام و سپاه کوفه کرد. همو، روزی در اول ماه مبارک رمضان، شرب خمر کرد و امام، به محض اطلاع یافتن، تصمیم بر جاری کردن حدّ بر وی گرفت. عده ای از اهالی کوفه و برخی از دوستان نجاشی، توقّع داشتند امام(ع) در مجازاتش تسامح به خرج دهد؛ ولی امام نپذیرفت و شخصا نجاشی را در ملأ عام، تازیانه زد و این در حالی بود که آن حضرت به حمایت مردمی، نیاز مبرم داشت و با این عمل، مخالفت عده ای را برانگیخت و آنان به سپاه معاویه گرویدند.(34)

حساسیت امام(ع) در اجرای احکام الهی به حدی بود که وقتی عده ای از اصحاب رسول خدا(ص) در اعتراض به نحوه تقسیم اموال عمومی، نزد پیامبر اکرم از علی(ع) شکایت کردند، پیامبر(ص) در حمایت از علی(ع) فرمود: «زبان هایتان را از ملامت کردن علی، نگاه دارید، او در اجرای حکم خدا ـ عزوجل ـ خشن است و در دین خویش، اهل سهل انگاری نیست».(35)

[توضیح «حدیث زندگی»: به نظر می رسد که احادیث صحیحی که از امام علی(ع) و سیره حکومتی او در باب سختگیری در احکام الهی رسیده اند، عمدتا یا همگی مربوط به سختگیری ایشان در: حقوق اجتماع، رعایت اصل عدالت اجتماعی، و نظارت شدید بر حکومتگران و نزدیکانشان است، وگرنه، همین امام علی(ع)، در حفظ وحدت مسلمانان و رعایت مصالح آنان، به قاضی کوفه دستور داد که به روشی که در روزگار خلفای پیشین داشته، قضاوتش را ادامه دهد، و سپاهیانش را واگذاشت تا نماز مستحبّی را به جماعت بخوانند، با آن که هر دو مورد، برخلاف تشخیص او و سنّت پیامبر(ص) بود. ایشان همچنین به عبداللّه بن عباس سفارش کرد که در مذاکره با معاویه و شامیان، مدارا پیشه کند، خوارج را از ورود به مسجد کوفه منع نکرد و پرسش های تند آنان را پاسخ می داد و رفتارهای اهانت آمیز آنان را تحمّل می کرد و آنان را «برادران دینی ما که گمراه شدند» می خواند، از تعقیب و مجازات خوارج پس از جنگ نهروان و پس از خود، نهی کرد، و... . برای اطلاعات بیشتر درباره این سیره امام علی(ع)، ر.ک به: دانش نامه امیرالمؤمنین، محمد محمدی ری شهری، ج 4، ص 25 ـ 31 و 56 و 66 ـ 72 و 143 ـ 166 و 291 ـ 305؛ ج 5، ص 145 ـ 152؛ ج 6، ص 28؛ ج 7، ص 38 و 173؛ عبقریة الامام علی، عباس محمود عَقّاد.]

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان