ماهان شبکه ایرانیان

آموزه کفایت در مصرف در عدالت اقتصادی مهدوی

تأمین نیازهای واقعی بشر و دستیابی به رفاه واقعی اقتصادی، بالاترین هدف عدالت اقتصادی است. اما متأسفانه قرن بیستم شاهد پدیدة جدیدی در تاریخ اقتصادی بشر بوده که ((مصرف گرایی)) را بالاترین هدف در زندگی قرار داد و این روند در قرن بیست ویکم نیز همچنان با شدت بیش تر ادامه دارد. بنیاد جهانی سازی سرمایه سالارانه بر اساس ثروت و لذات جسمی و خوشی های حسی قرار گرفته است و این موارد تنها یا مهم ترین ارزش های ممکنی هستند که انسان غربی در راه تحققش تلاش می کند. مصرف هدف نهایی زندگی اقتصادی و اصل متعالی ((سعادت)) بنتامی مهم ترین توجیه کننده هر تلاش و کار بشری شد. همچنان که برترین فضیلت ها، دستیابی به بیش ترین درآمد و اشباع تمایلات شد. هر کاری که فرد برای دستیابی به این هدف انجام دهد مباح است؛ زیرا سود مخصوص به خود و در نتیجه در پایان کار، سود عموم را تحقق می بخشد. این فلسفه، سهم اساسی در انحطاط اینچنین اخلاقی در غرب داشت؛ انحطاطی که ممکن بود تا حد زیادی کاهش یابد، اگر اعتقادات دینی و ارزش های اخلاقی باقی می ماند و نقش پالایش اخلاقی اجتماع را ایفا می کرد. زادگاه این شیوه، زندگی آمریکایی است و لفظ ((آمریکایی)) روح آن را به بهترین شکل مجسم می نماید. ویکتور لِبو تحلیلگر خرده فروشی در دوره وفور آمریکا پس از جنگ دوم جهانی، چنین اعلام می کند:
 
اقتصاد فوق العاده بارآور ما چنان می طلبد که ما مصرف را به شیوة زندگی خویش بدل کنیم، که خرید و فروش کالاها را به صورت آیین در آوریم. می طلبد که اقناع خود، اقناع روح خود را در مصرف بجوییم. ما نیازمند آنیم که چیزها مصرف شوند، بسوزند، فرسوده و تعویض شوند و با سرعتی رو به تزاید اسقاط گردند.
 
مطابق آمارهای سال 1992، در یک تقسیم بندی بوم شناختی، مردم دنیا در سه طبقه کلی جای می گیرند: ((جامعه مصرفی))، ((جوامع با درآمد متوسط و فقیران)). فقیران دنیا که رقم آنها 1/1 میلیارد نفر است، شامل همه خانوارهایی می شوند که متوسط درآمد برای هر عضو خانواده کمتر از 700 دلار باشد. اینان اغلب روستاییان افریقایی، هندی و سایر مناطق جنوب آسیا هستند. اینان تقریباً به طور انحصاری از غلّه، محصولات ریشه ای و بقولات تغذیه می کنند و بیش ترشان آب ناسالم می نوشند. این گروه بیش تر در کلبه ها و حلبی آبادها زندگی می کنند، پیاده مسافرت می نمایند و بیش تر دارایی آن ها از سنگ، چوب و دیگر مواد موجود در محیط محلی ساخته شده است. این یک پنجم جمیعت دنیا فقط 2 درصد از درآمد جهان را به خود اختصاص می دهد.
 
3/3 میلیارد نفر از مردم طبقه متوسط دنیا بین 700 تا 7500 دلار در ازای هر عضو خانواده درآمد دارند. اینان بیش تر در آمریکای لاتین، خاورمیانه، چین و شرق آسیا زندگی می کنند. این طبقه همچنین خانواده های کم درآمد در بلوک شوروی سابق و کشورهای صنعتی را نیز در بر می گیرد. به جز یک عده قابل توجه این قشر، دیگران اغلب رژیم غذایی مبتنی بر غله و آب دارند و در خانه های متوسط مجهز به برق، روشنایی، رادیو و به طور روز افزون یخچال و ماشین لباس شویی زندگی می کنند. اینان با اتوبوس، قطار و دوچرخه مسافرت می کنند و دارایی آن ها شامل ذخیره متوسطی از کالاهای بادوام است. این طبقه مجموعاً 33 درصد درآمد جهانی را به خود اختصاص می دهد.
 
حدود 1/1 میلیارد نفر، از اعضای ((جامعه مصرفی جهانی)) هستند که شامل همه خانوارهایی می شود که درآمد سرانة اعضای خانواده در سال از 7500 دلار بالاتر است. اعضای این ((جامعه مصرف جهانی)) از گوشت و غذاهای بسته بندیشده تغذیه می کنند و نوشابه و دیگر نوشیدنی ها را از بسته بندی های یکبار مصرف می آشامند. بخش عمدة اوقات خود را در ساختمان هایی به سر می برند که هوای آن کنترل شده است و به یخچال و ماشین لباس شویی، خشک کن و آب گرم فراوان، ماشین ظرف شویی، اجاق مایکروویو و بسیاری از دیگر وسایل برقی نو ظهور مجهز می باشند. اینان با اتومبیل و هواپیما مسافرت می کنند و گردشان را کالاهای کم عمر یک بارمصرف گرفته است. این جامعه مصرفی 64 درصد درآمد جهانی را کسب می کند (32 بار بیش از طبقات فقیر).
 
قسمت عمده آمریکای شمالی، اروپای غربی، ژاپن، استرالیا و شهروندان سنگاپور، هنگ کنگ و شیخ نشین های نفتی خلیج فارس به این جامعه تعلق دارند. شاید نیمی از مردم اروپای شرقی و کشورهای مستقل مشترک المنافع روسیه نیز جزو این جامعه باشند. همان طور که حدود یک پنجم مردم آمریکای لاتین، آفریقای جنوبی و کشورهای تازه صنعتی شدة آسیا، مانند کره جنوبی، نیز در این گروه جای می گیرند.
 
البته تذکر این نکته لازم است که در این جامعه مصرفی 1/1 میلیارد نفری، سهم بیش تر اسراف و تبذیر از آن طبقات ثروتمند این جامعه است. ثروتمندان در مقایسه با مصرف کنندگان دیگر، پول بیش تری کسب می کنند. منابع طبیعی را بیش تر مصرف می کنند و نظام های بوم شناختی را بیش تر آشفته می سازند.
 
به هرحال، ظهور جامعه مصرفی را می توان از روی مصرف سربه فلک کشیده ای معلوم کرد که به صورت نماد عصر جدید درآمده است. از نیمة قرن بیستم، مصرف سرانه مس، انرژی، گوشت، فولاد و چوب در سراسر جهان تقریباً دو برابر، سرانة مالکیت اتومبیل و مصرف سیمان چهار برابر، سرانة مصرف پلاستیک پنج برابر، سرانة مصرف آلومینیم هفت برابر رشد یافته و سرانة مسافرت هوایی 33 برابر گردیده است. بهره کشی جامعه مصرفی از منابع طبیعی به صورت مصرف مسرفانة آب و غذا، استفاده تجملی از اتومبیل و هواپیما و بهره برداری سرسام آور از مواد آلوده ساز و دارای پیامدهای زیست محیطی مانند سیمان، فولاد و کاغذ، به خوبی در کتاب ((جامعه مصرفی و آینده زمین)) تبیین گردیده است. اما آن چه مهم است، این نکته می باشد که اقتصادهای جوامع مصرفی، به ویژه جوامع سرمایه داری صنعتی، تدارکاتی مصرف خود را نه فقط از منابع طبیعی خود، بلکه به طور عمده از منابع طبیعی جوامع غیر مصرفی (جوامع با درآمد متوسط و جوامع فقیر) تأمین کرده و این خطوط تدارکاتی جهانی داغ پاک نشدنی خود را بر اکوسیستم های خشکی می گذارند.
 
به هر تقدیر، جهان سرمایه داری با رفتارهای نابخردانة خود و مصرف بیرویة منابع سبب شده است که خاک تخریب شود، تنوع بیولوژیکی کاهش یابد، آب آلوده شود و هدر رود و خلاصه، کلّ اکوسیستم صدمه ببیند. این تمدن، طالب مصرف است و مشوّق آن. با ایجاد نیازهای کاذب، دل انسان ها را برای مصرف بیش تر به تپش می اندازد و بر شوق مصرف می افزاید.
 
اما بشریت باید تصویر روشن واقعیات را فراروی خود قرار دهد و به دنبال راه حل های مؤثری باشد که می توانند رفتارهای مصرفی و مخلّ به حال امروز و فردای کرة زمین را تغییر دهند. در این میان، آن چه اهمیت بیش تری دارد، تغییر در ارزش ها و نوع نگاه به انسان، طبیعت و کلّ هستی است. باید با این ایده فراگیر که ((بیشتر یعنی بهتر)) مبارزه کرد. مردم جوامع مصرفی می باید شیوه زندگی خاصی را در پیش بگیرند که نوعی برگردان از نظر فنی پیچیده الگوی زندگی کسانی باشد که هم اکنون در پله های پایین تر نردبان اقتصاد جای گرفته اند. پیشرفت های علمی، قوانین بهتر، تجدید ساختار صنایع، پیمان های جدید، مالیات های زیست محیطی و مبارزات گروه های مردمی، همه می توانند جامعه مصرفی را در رسیدن به این هدف یاری دهند. اما برای تأمین محیط زیستی که بتواند زندگی بشریت را تأمین کند، باید ارزش های خود را دگرگون کرد. ای.اف. شوماخر، نقاد اجتماعی در سخنرانی های سال 1977 خود در سراسر ایالات متحده، اظهار داشته است که:
 
فوری ترین نیاز زمان ما لزوم بازساخت ما بعد الطبیعه هست و خواهد بود و باید عالی ترین تلاش مان در راه روشن ساختن ایمان عمیق مان درباره مسئله آدمی باشد؛ این که انسان از کجا آمده است؟ هدف زندگی چیست؟
 
اسلام عزیز هدف زندگی را قرب به خدا تعیین کرده است و برای تشخیص صحیح نیازهای واقعی از نیازهای کاذب، آموزه های دینی به ما می گویند که تقوا کلید و جداکنندة حق و باطل است:
 
یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً .
 
ای کسانی که ایمان آورده اید، ] اگر از مخالفت فرمان[ خدا بپرهیزید، برای شما وسیله ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمی دهد ]روشن بینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت[.
 
برخلاف عصر جهانی سازی سرمایه سالارانه که نیازهای واقعی از نیازهای کاذب، توسط بیش تر مردم دنیا تشخیص داده نمی شود و مصرف گرایی از طریق ((جامعه مصرفی جهانی)) به دو جامعه دیگر متوسط و فقیر با تبلیغات و چشم و هم چشمی سرایت می کند، در عصر جهانی سازی مهدوی، حکمت و عقل عملی بشر در اثر تقوا به تکامل می رسد و مردم به آن روشن بینی خاص قرآنی می رسند. امام باقر(علیه السلام)در روایت ابوخالد کابلی میفرماید:
 
((اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤس العباد، فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم)).
 
هنگامی که قائم(علیه السلام) ظهور کند، شعاع نورانیت و هدایتش همة بندگان خدا را فرا میگیرد و عقول مردم متمرکز و اخلاقشان به واسطه آن امام بزرگوار کامل میشود.
 
رفتار امام(عج) به عنوان انسانی کامل، به همراه یاران خالص و کامل خود در عرصه فردی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، به تدریج، نهادهای قدیمی ضعیف یا شیطانی را اصلاح یا تغییر داده و نهادهای جدیدی ابداع کرده و ساختارهای نوینی به وجود می آورد. آن ساختارها به تدریج، تعداد انسان های کامل و نخبه و نوآور را تکثیر نموده و این فرایند تأثیر متقابل نوآوران بر نهادهای قدیم و نهادهای جدید و بر افراد جامعه جهانی، اهداف جهانی سازی مهدوی را در زمینه تشخیص نیازهای واقعی از نیازهای کاذب، قوام بودن ((مال)) و مصرف به حد کفایت برای همگان، محقق خواهد ساخت. در آن عصر است که بشر قوام بودن مال را به طور کامل درک کرده و ارزش ها و نهادهای جدید قدرت، ترک اسراف و تبذیر را برای انسان ها امکان پذیر می کنند. هنگامی که قوام بودن مال به گونه ای صحیح درک شود، عقلانیت اقتصادی با ارزش های واقعی هستی هماهنگ شده و کارایی مطلق اقتصادی (کارایی بدون هزینه اجتماعی) تحقق می یابد. رسول خدا (ص) درباره درک عمیق آدمیان، حتی مجرمان و گنهکاران آن عصر نسبت به اموال می فرماید:
 
زمین بهترین چیزهایی که در دل دارد، بیرون می ریزد؛ مانند پاره های طلا و نقره. آن گاه قاتل می آید و چنین می گوید: برای این ها دست به قتل زدم و کسی که قطع رحم کرده است می گوید: این باعث قطع رحم شده بود. دزد می گوید: برای این دستم بریده شد. پس همگی طلا را رها می کنند و چیزی از آن بر نمی دارند.
 
معنی اسراف و قوام مال: در آیه ?وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسرِفُوا وَ لَمْ یَقْترُوا وَ کانَ بَینَ ذَلِک قَوَاماً? واژه های انفاق، اسراف و قوام را بررسی می کنیم.
 
((انفاق)) به معنی هزینه کردن و بذل و بخشش مال برای نیازهای خود یا دیگران است و می توان گفت این واژه اعم از انفاق اصطلاحی بوده و با مصرف در اصطلاح اقتصادی آن مترادف می باشد. در تفسیر اسراف و اقتار که نقطه مقابل یکدیگرند، مفسران سخنان گوناگونی دارند که روح همه به یک امر باز می گردد و آن این است که اسراف مصرف بیش از حد و در غیر حق و بیجا مصرف گردد و اقتار آن است که کم تر از حق و مقدار لازم بوده باشد.
 
کلمه قوام - به فتح قاف - نیز به معنای حد وسط و معتدل است و همین کلمه به کسر قاف به معنای مایه قوام هر چیز است. جملة بین ذلک متعلق است به قوام. بنابراین معنای آیه این است که بندگان رحمان انفاق می کنند و انفاقشان همواره در حد وسط و میان اسراف و اقتار است. امام صادق(ع) در یک تمثیل، میان سه حالت ((اسراف))، ((اقتار)) و ((قوام)) مقایسه مناسبی می نمایند. ایشان مشتی سنگریزه را گرفته و آن را در دست مبارک فشردند، به گونه ای که هیچ دانه ای از آن فرو نیفتاد. سپس فرمود:
 
((این رفتاری است که خداوند در کتاب خود، از آن به بخل یاد کرده است)). آن گاه دست خود را به طور کامل باز کرد، به گونه ای که هیچ ریگی در آن باقی نماند. بعد فرمود: ((این نیز اسراف است)). مشتی دیگر از ریگ برداشته و دست را به گونه ای گشود که مقداری از ریگ ریخت و مقداری در آن باقی ماند و فرمود: ((این است قوام و حدّ وسط)).
 
دربارة ملاک تشخیص قوام و حد وسط، برخی، از جمله مرحوم نراقی، در این باره قائل اند که:
 
ملاک تشخیص اعتدال و وسط، عرف است؛ زیرا مرجع در شناخت حقایق معانی لغوی مصادیق عرفی است و از نظر عرف، حد وسط عبارت است از هزینه کردن مال به اندازه نیاز و یا به مقداری که با موقعیت شخص تناسب دارد. بنابراین هرگونه هزینه و انفاق مال خارج از این دو ملاک رعایت نیاز و تناسب با موقعیت اسراف است؛ چه این که اتلاف و تضییع مال باشد، خارج از موقعیت فرد باشد و یا مورد نیاز نباشد.
 
به هر حال، محاسبه مقدار مصرف تجملی و مسرفانة اجتماعات بشری روشن می سازد که اگر ارزش های الهی حاکم شوند و این اسراف ها و شادخواری ها به صورتی درست و اصولی مهار گردد و با انضباط و قانونی سازش ناپذیر، جلوی عیاشی و ریخت وپاش های بیش از اندازه گروه اشراف رفاه طلب و شادخوار گرفته شود، نیازهای کل بشریت برآورده می شود و زندگی همگان در روی زمین تامین می گردد. مطالعه آمار و ارقام منتشرشده از طرف سازمان های خواروبار و تولید و مصرف جهانی، هم چنین آمارهای اقتصادی کشورها این موضوع را ثابت می کند که تنها از اضافه غذایی که در برخی کشورهای سرمایه داری در ظرف های زباله می ریزند یا مصرفی بیش از اندازه دارند و مواهب طبیعی را اسراف می کنند، می توان برخی کشورهای پرجمعیت جهان را به خوبی تغذیه کرد. در سال های اخیر، دنیا سالانه حدود 250 میلیون تن غله و دانه های غذایی تولید کرده و کشورهای توسعه یافته با داشتن تنها ربع جمعیت جهان، بیش از نیمی از این تولیدات را مصرف می کنند. حیوانات آن ها یک چهارم تمامی غله دنیا را می خورند که معادل است با غذای مصرفی 3/1 میلیارد از مردم چین و هند. در آمریکا برای سرسبز نگاهداشتن زمینهای گلف، چمن ها و قبرستان ها سالانه بیش از 2 میلیون تن کود شیمیایی از میان می رود و این مقدار برابر است با کمبود کود مصرفی در کشورهای عقب نگه داشته شده. اگر این مقدار کود در کشورهای جهان سوم مصرف می شد، می توانست اضافه تولیدی برابر با 15 تا 20 میلیون تن غله داشته باشند. نمونه دیگر مصرف های اضافی و اسرافی هزینه های سرسام آور نظامی است. اکنون همة کارشناسان سرشناس و حتی کارشناسان محافظه کار، به این نتیجه رسیده اند که تنها راه چیرگی بر بحران مالی جهان، جابه جا کردن اعتباراتی است که به هزینه های نظامی اختصاص یافته است. بر باد دادن بی حساب اعتبارات دولتی در راه سیاست های تسلیحاتی از عوامل مهم برانگیزنده مشکلات کنونی اقتصاد جهان است. این حرف را حتی می توان به شکل صریح تری بیان کرد: مسابقه تسلیحاتی راه را بر بهبود و رشد اقتصادی جهان می بندد. با هزینه تولید یک هواپیمای جنگی می توان حدود 000/40 داروخانه روستایی برپا کرد. هزینة تولید زیردریایی هسته ای مساوی است با مجموعه بودجه های آموزشی 23 کشور رو به رشد با 160 میلیون کودک که در سنین مدرسه رفتن هستند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان