ماهان شبکه ایرانیان

دائرة المعارف فقهی کویت

 از جمله تازه ترین مجموعه ها در زمینه دائرة المعارف فقه، اثر گسترده ای است، به نام: «الموسوعة الفقهیة الکویتیة ».

 از جمله تازه ترین مجموعه ها در زمینه دائرة المعارف فقه، اثر گسترده ای است، به نام: «الموسوعة الفقهیة الکویتیة ».

* این کتاب، حاصل جمع بندی تجارب گذشته، در جای جای جهان اسلام است، تجاربی که به دلایلی ناتمام مانده اند. دست اندرکاران این مجموعه، در پی آنند که از بهترین شیوه ها، در جهت محتوی و نیز روش تدوین بهره جویند. برای آشنایی بیشتر خوانندگان، مقدمه نسبتا مفصّلی در آغاز نخستین جلد آن آمده که در بردارنده مطالب گوناگونی است در زمینه: تعریف فقه، دورانهای مختلف آن، طبقات فقها، پایداری مذاهب فقهی و گسترش آنها، منابع اجتهاد، تقسیمات فقه، معرفی دائرة المعارف فقه، اهداف و تاریخ آن، مراحلی که این مجموعه به خود دیده است، آنچه که این موسوعه در بردارد، پیوستها و در پایان، روش نگارش و عرضه آن.

* اهمیت پرداختن به این موضوعات و گزینش شیوه ای رسا و روشن در پاسخ به پرسشهایی که در هرکدام از آنها وجود دارد، نیاز به توضیح ندارد. اما همه آنچه دست اندرکاران این موسوعه نگاشته اند، از چشم انداز ویژه خودشان: مکتبهای چهارگانه فقهی اهل تسنن است. طبعا، فقه شیعه، که از ویژگیهای دیگری برخوردار است، پاسخهای دیگری دارد. شیوه هایی که در شناساندن فقه زنده، بالنده و پویای ما، با ره توشه قرنها تلاش، توانا و کارآمد باشد و میراث سترگی را که گاه با خون نگاشته اند، زیبا و شیوا عرضه کند.

* اینک بر آنیم تا با بهره گیری از آن مقدمه، ویژگیهای این موسوعه را بنمایانیم:

* این موسوعه، باشیوه ای امروزین، در برگیرنده میراث فقه اسلامی (تا سده سیزدهم هجری) همراه با روشی یکسان در نگارش است. افزون بر این، بخشهای دیگری هم وجود دارد که طبیعت آنها و نیز الزام به روش کلی کتاب، نگارش آنها را به صورت جدا از خود موسوعه می طلبد.اگر تلاش ما بر یافتن جایگاهی در خور نبود، اینها نیز شایستگی ورود در گستره کتاب را داشتند. از این روی، برای این دسته، شیوه «پیوست » برگزیده شد، که ناگزیر در میان اصطلاحات موسوعه، از آنها نیز سخنان کوتاهی به میان می آید. همچنین بخشهای دیگری از فقه وجود دارد که در خور موسوعه نیستند و باید در کتابهای ویژه دیگری آنها را جست و جو کنیم، مانند: دیدگاههای انحصاری صاحبان مذاهب، روش یک مفتی (اصول فتوا و ترجیح)، اجماعها، معماهای فقهی، حیله ها و گریزگاهها و...

*

آنچه از کتاب برکنار می ماند

* این موسوعه، در بردارنده رد و اثبات مسلکها، گزینش دیدگاهی معین و قانونگذاریها نیست. گرچه در منابع فقهی، از دو مطلب اول سخن گفته می شود و برخی کتابهای جدید فقهی موضوع سوم را مطرح می کنند.

1. رد و اثبات مسلکها:

این کتاب، در استدلال برای هر دیدگاهی، به ادلّه فقهی و عقلی، که مستقیما بر آن موضوع دلالت کند، بسنده می کند. چه، جایگاه رد و اثبات دلایل دیگران، کتابها و پژوهشهای دیگری است که به رشته تحریر در می آیند و در خور موسوعه نیست که خود را در این ژرفای بیکران افکند.

2. گزینش دیدگاهی معین:

منظور این است که: هر آنچه در طول سیزده سده از فقها نقل نگردیده است، باید در پیوست مسائل نو پیدا بیاید. بدین سان، دیدگاههای شخصی نگارنده نیز در کتاب نمی آید. البته جز در مواردی که روشن ساختن دریافت او از یک عبارت، برحسب اصول و مبانی مذاهب، نیازمند بدان باشد، منتهی با جمله ای که این موضوع را یادآوری کند.

3. قانونگذاریها:

خواه حقوقی و خواه شرعی در این کتاب نمی آیند، چرا که در فقه اسلامی قانونگذاری حقوقی معتبر نیست و قانونگذاریهای شرعی، بیشتر بر اجتهادهای نوین و نتیجه گیریهای امروزین تکیه دارند و بدین سان، از گستره زمانی موسوعه بیرون است. افزون بر این، در مناطق مختلف جهان اسلام، قانونگذاریها متفاوتند و هر روز دست خوش دگرگونیند. البته این سخن مانع از اشاره به برخی اصطلاحات حقوقی معروف که در تفکیک میان معنای فقهی و معنای حقوقی یا عرفی مفید واقع می شوند، نیست.

پیوستهای موسوعه:

1. زندگی نامه های بزرگان:

همچون همه نوشتارهای تحقیقی، موسوعه نیز زندگی نامه فقهایی را، که نام آنان در کتاب می آید، به گونه ای فشرده که توان آنان را شناخت و در موارد شهرت و مانند آن، از یکدیگر متمایز کرد، تهیه می کند که در آن به معروف ترین آثار و جایگاهشان در فقه نیز اشارت می رود و این زندگی نامه ها، با یادآوری کتابهایی که درباره آن فقها نوشته شده اند، پایان می پذیرد.

* این پیوست، در جلد های مختلف موسوعه آمده و در هر جلد، به ترتیب الفبا زندگی نامه کسی که برای نخستین بار از او یاد گردیده خواهد آمد و اگر در جلدی دیگر نام او دوباره آورده شود، تنها به زندگی نامه پیشین اشاره می گردد.

2 - اصول فقه و توابع آن:

از آن جا که علم اصول، در مقایسه با پویایی فقه، طبیعتی بسته دارد، نیاز به باز کردن آن بدان پایه که در فقه وجود دارد، نیست. اصول، در تنظیم منطقی مطالب و اختلاف دیدگاهها، ویژگی خود را داراست; از این روی، از موسوعه جدا و در پیوستی قرار داده شد. در ضمن اصطلاحات فقهی، تنها به درج اصطلاحات اصولی اکتفا گردیده و بحثهای گسترده، به پیوست ارجاع شده است.

خود پیوست نیز دارای نمایه های الفبایی است که نشانگر جایگاه آن اصطلاح در پیوست و موسوعه است. همین شیوه، در باره دانشهای دیگر مرتبط با فقه و اصول، مانند «قواعد کلی »، «اشباه و نظائر» و «فروق » جاری است.

3 - مسائل مستحدثه:

رخدادهایی که در منابع فقهی گذشته در طول سیزده سده، بحث گسترده و روشنی درباره آنها وجود ندارد و به دلیل خارج بودن از گستره زمانی موسوعه، و این که این گونه مسائل، غالبا ثمره اجتهاد شخصی و در بردارنده ردّ و اثبات و گزینش است، ناگزیر از خود موسوعه جدا گردیده، تا از میراث فقهی که در بردارنده مبانی اصلی راه حلهای چنین مشکلاتی است، متمایز باشد.

* نویسندگان این بخش، مجازند تا از مصادر گوناگون گذشته و حال، مجلات، رساله های تخصّصی دانشگاهی و آنچه از گردهماییها و کنفرانسها صادر می گردد، افزون بر این گونه موضوعات در کتابهای فتوایی جدید، بهره جویند.

* بدین سان، متخصّصان در دانشهای مختلف، در تبیین تصوری درست از این رخدادها نقشی بنیادین دارند، چه دانشهای نظری (اقتصادی - اجتماعی...) و چه تجربی (پزشکی و...). زیرا اظهار نظر درست، در هر مورد در گرو شناخت آن است و چه بسا اختلافاتی که ریشه در نداشتن تصوری مشخص و روشن دارد.

* علی رغم میراث فقهی که نقل شده و بر آمده از کتاب و سنت بوده و یا بر اساس ضوابط اصول فقه در گذر دورانها استنباط شده است، محتوای این پیوست، باید پیش از انضمام به خود موسوعه در طول فاصله ای زمانی در برابر نقد و بررسیها سر فرود آورد. از جمله ابزارهای باروری و استواری افزون تر آن، برپایی کنفرانسهایی به وسیله فقهای معاصر است که در مشکلات و مسائل روز بر دیدگاههای شرعی آنان آگاهی حاصل شود که این نیز خود، بنیاد نهادن مجمعی فقهی، با اجلاس دوره ای و منظم را می طلبد.

4 - واژگان مشکل فقه:

این پیوست، افزون بر تسهیل بهره وری از منابع فقهی گذشته که مطالب موسوعه از آنها برگرفته می شود، معانی واژگانی را که کاربرد بسیاری در میان فقها دارد، در برخواهد داشت. دریافت درست این مقاصد، جز با کاویدن واژگان فقهی، به گونه ای فراگیر، ممکن نیست، کاوش در کتابهایی که پیروان هریک از مذاهب، بدین منظور نگاشته اند، مانند: مُغرب مطرّزی و طلبة الطلبة نسفی از حنیفه، زاهر ازهری و مصباح فیومی و جز این دو از شافعیه، و مطلع بعلی از حنبلیه، تنبیه الطالب لفهم ابن الحاجب اموی تونسی از مالکیه، و دیگر کتابها که همه آنها جز کتاب اخیر به چاپ رسیده است.

* همچنین، در این پیوست، واژگانی که فقها آنها را به عنوان تعبیرات اصطلاحی به کار می برند، خواهد آمد. چنین کلماتی، گر چه مبانی روشنی دارند، ولی از آن جا که اشارتهای ویژه دارند، از واژگان مشکل فقه به شمار می آیند.

شیوه نگارش موسوعه

هر موسوعه ای، ناگزیر باید شیوه ای را برای به انجام رساندن اهداف خود و مراقبت از هماهنگی و یک نواختی، برگزیند. تبیین این شیوه، اهمیت بسیاری دارد; چرا که راه را در بهره وری درست، از موسوعه روشن می کند و ساختار کلّی آن را می شناساند.بد نیست یادآور شویم که: برخی شیوه های غیر اساسی نیز وجود دارد که سخنی از آنها نمی گوییم; زیرا از مرز روش آماده سازی موسوعه فراتر نمی روند، که هر روز روی به گونه گونی و پیشرفت دارند. همچنین سخن از شیوه ها و اصول کلی تحقیق متون و استخراج از منابع را وا می نهیم.

* اینک روش نگارش این کتاب را افزون بر آنچه گفته ایم، بدین ترتیب توضیح می دهیم: ترتیب موسوعه، تقسیم اصطلاحات، گزارش دیدگاهها، ادبیات، مآخذ و دلایل.

1. ترتیب الفبایی:

عرضه مطالب، به ترتیب الفبایی، یکی از مهم ترین ویژگیهای موسوعه را شکل می دهند. تنظیم آسان و پایدار، به گونه ای که آشفتگی ناشی از دیدگاههای نویسندگان پیشین در مرز بندی و تنظیم مسائل فقهی متناسب با ابواب مختلف را از میان برمی دارد، اختلافی که گاه به ترتیب خود ابواب در مذاهب گوناگون و بلکه یک مذهب، به چشم می خورد. بدین سان، کاوش در آنها را برای غیر متخصصان نیز، آسان می کند.

* در این ترتیب، حالت رایج و کاربردیِ واژه ملاک قرار گرفته است، گرچه در پی اشتقاق، حروف زایدی بر لفظ اصلی مجرّد، افزوده شده باشد. در واژگان مرکب نیز، ترتیب اجزای نخستین و سپس اجزای بعدی ملاحظه گردیده است، مانند: واژه «صلاة » و آنچه بدان افزوده می گردد که به آن، «ترتیب واژه ای غیر حرفی » گفته می شود.

* در واژگان همانند که یکی از آن دو حروف بیشتری در آخر دارند، کلمه فاقد آن زیاده پیشی می گیرد.

2. تقسیم اصطلاحات:

منظور از اصطلاحات، واژگانی است که فقها در معنای خاصی به کار می برند که افزون بر معنای لغوی، یا یکی از چند معنای آن واژه و یا عنوان ویژه یک مساله است همه عنوانهای ابواب، که مرتبط با موضوعی کلی یا جزئی اند و دارای احکام شرعی از این دسته اند. البته کلماتی که هیچ یک از این ویژگیها را نداشته باشند و در تعبیرات فقها، تنها برای رساندن مقاصدشان یافت می شود، از این قبیل نیستند.

* اصطلاحات مورد نظر، بر سه دسته اند: اصطلاحات اصلی، اصطلاحات فرعی (ارجاعی) و اصطلاحات راهنما.

* الف.اصطلاحات اصلی: واژگانی که شایسته بحث و توضیح مستقل و یک جا باشند. در این باره اندازه مطالب ملاک نیست، بلکه نبود جایگاهی شایسته تر برای قرار دادن و بحث گسترده یک اصطلاح، تعیین کننده است.

* در صورتی که یک موضوع واژگان چندی داشته باشد، مصدر مفرد آن برگزیده می شود، مانند: حج، بیع، شرکت، خواه دلالت بر کاری بکند و خواه بر عبادت، یا معامله ای. در برخی موارد نیز، یک اصطلاح نام چیزی است، آن گاه به جای مصدر یا کلمه مفرد، چیز دیگری چون صفت و جمع، درج نمی شود، مگر این که همان در کاربرد فقها بیشتر بوده و یا رساننده مفهوم ویژه ای است که با مصدر یا مفرد به دست نمی آید، مانند: شهید و ایمان

* البته پای بندی به این روش، ما را از این باز نمی دارد که مشروح برخی مطالب را به اصطلاح اصلی دیگری که آن مطالب در هر دو اصطلاح مورد نظر است واگذاریم مانند: شرایط عقد بستن و بلوغ. همین گونه است اگر چند اصطلاح در بردارنده اصطلاح دیگری باشند که به همگی ارتباط دارند، مانند: عقد، معاوضه و...

* پیش از نگارش مطلبی در باره هریک از اصطلاحات اصلی، چارچوب و استخوان بندی گسترده هر اصطلاح، به گونه ای که از تکرار و درهم آمیختگی، جز به مقدار ضروری، جلوگیری کند، آماده می گردد. سپس سرخطهای اصلی این چارچوب، به صورت عناوین در فهرست هر جلد جای می گیرند.

* ب. اصطلاحات فرعی (ارجاعی): این دسته، همان اصطلاحاتی اند که در نوشته ای کوتاه، تنها به تعریف و تمایز آنها از دیگر واژگان مرتبط بدانها و بیان حکم اجمالی و نیز گاه اشاره ای به قواعد کلی بسنده گردیده و در پایان به جایگاه بحث گسترده آنها، بدان گونه که فقها در منابع اصلی آورده اند، اشاره می شود.

* به کار بستن شیوه ارجاع برای تعقیب دو هدف است:

* 1. پرهیز از دوباره گویی درباره یک اصطلاح، که یک بار به تنهایی و بار دیگر در خلال همانند هایش از آن سخن نرود.

* 2. مراعات نیاز غیر متخصصان، به گونه ای که در دسترسی به مطلب، چه از راه اصطلاح اصلی و چه فرعی آسوده باشند.

ج. اصطلاحات راهنما: دسته ای از اصطلاحات، تنها جایگزین و مترادف با برخی اصطلاحات اصلی و یا فرعی اند، مانند: قراض و مضاربه، کراء و اجاره و یا واژه های هم خانواده ای که یکی از آنها محور سخن قرار می گیرد. در این گونه واژگان، تنها به جایگاه بحث از آن در موسوعه اشاره می شود: مانند: قراض، نگاه کنید: مضاربه.

* باید گفت که اصطلاحات راهنما و نیز فرعی (ارجاعی) از جمله مطالب جنبی در موسوعه اند; زیرا اصطلاحات اصلی، ستون اساسی این کتاب را تشکیل می دهند که با تکمیل آنها، همه موضوعات فقه، مورد بررسی قرار می گیرند و اصطلاحات دیگر، تنها برای راه یابی بدانها و برآوردن نیازهایی است که اشاره شد.

3. گزارش دیدگاهها:

روشی که برای گزارش مسائل و احکام آن برگزیده شد، شیوه دیدگاههای فقهی است که با تفصیل مذاهب و تکرار مساله تفاوت دارد. در این شیوه، آرای گوناگون در مساله گردآوری شده و در پی هریک از دیدگاههای یک مذهب [=فرقه]یا چند مذهب جای می گیرد. و نیز اگر در یک مذهب، بیش از یک رای یافت شود، همراه با دیدگاههای درخور با او آورده می شود.

* همچنین دیدگاهی که بیشتر فقها بدان گرویده اند، مقدّم می گردد، مگر این که تنظیم منطقی چیز دیگری را بطلبد. مانند: مقدم داشتن آنچه ساده تر و بسیط است بر آنچه دارای پیچیدگی و گستردگی است و نیز آغاز کردن با چیزی که دریافت مطالب بعد، بدان وابسته باشد.

* انگیزه پیمودن این راه (که سختی آن نزد نویسندگان زبانزد است) آسان سازی استخراج موارد اتفاق و اختلاف دیدگاهها و فراهم کردن دیدی روشن و کامل در باره کندوکاوهای فقهی است که می توان از آن در بررسیها و قانونگذاریها بهره جست. افزون بر این، در چنین روشی، از دوباره گویی در هر مذهب و هر مساله پرهیز می گردد.

* البته این شیوه نو و تازه ای نیست، این همان راهی است که بیشتر مؤلفان گذشته در کتابهای نقل اختلافات فقهی و مذاهب گوناگون، آن را پیموده اند و پژوهشهای نوین فقهی نیز همین گونه است. اگر نبود روشی که برخی کتابها بدان کشیده شده اند که هر مذهب را جداگانه مطرح ساخته و یا در آغاز، موارد اتفاق را گفته و سپس دوباره هریک را به گستردگی، همراه با اختلاف نظرها، تکرار می کنند، نیازی به پافشاری بر شیوه برگزیده ما وجود نداشت.

* پس از برشماری دیدگاههای یک مساله، در پی هرکدام، فقه مذاهب چهارگانه می آید تابه پژوهندگانی که فقه مذاهب را به صورت یک جا می کاوند، یاری رساند. همچنین به مذاهب گذشته (صحابه و کسانی که پس از آنان بودند) که کتابهای نامدار فقهی آنها را بردارد، اشاره می گردد، و بدین سان از مذاهبی که در دسترس قرار نگرفته یا بر آن آگاهی نیافته اند، بی نیاز خواهیم بود، چرا که در یکی از این دیدگاهها جای می گیرند.

4. ادبیات و مآخذ:

موسوعه بر آن است که بر سبکی روان و رسا باشد و این، در بیشتر موارد، دخل و تصرفی را در عبارتهای برگرفته شده از مآخذ فقهی، برای برطرف ساختن نارسایی و پیچیدگی و گزینش راهی میانه، بین زیاده گویی ملال آور و کوتاهی مشکل ساز، می طلبد. شیوه دیدگاهها جکه پیشترآورده ایم ج نیزبه این هدف یاری می سازند; زیرا در مآخذ گوناگون مذاهب، تنها به نمونه هایی از عبارتها که نویسنده بدان دست می یابد، بسنده می گردد.

* البته در عین حال که تصرّف در عبارتهای نقل شده به اندازه ای که معنای آنها را دگرگون نسازد روا دانسته می شود، موسوعه بر آن است که هیچ رایی را به هیچ یک از مذاهب، جز با استناد به کتابهای اصلی و مورد اعتماد آن نسبت ندهد. در برخی موارد نیز، از کتابهای فقه تطبیقی از یک مذهب برای روشن ساختن دیدگاههای مختلف، یاری جسته و به کتابهای گوناگون دیگر نسبت داده می شود.

* مآخذی که بر آنها اعتماد گردیده عبارتند از: کتابهای پیشینیان که در میان اهل مذاهب دست به دست می گشت، و بر آنها شروح و حواشی می نگاشتند و به نقد و بررسی می نشستند، کتابهایی که میراث فقهی به شمار آمده و در شیوه و روش نگارش جدا از پژوهشهای نوند. مرز میان این دو، پایان سده سیزدهم است. بدین سان، منابع بنیادین چندی که نمایانگر فقه هر مذهب باشد، برگزیده شد.

* (به منظور آسان سازی و بهره وری بیشتر در نگارش موسوعه، نمایه سازی تحلیلی این مآخذ و برخی کتابهای دیگر در دست انجام است).

نمایه های فقهی که به زودی منتشر می شوند:

* فهرست جمع الجوامع و شرح آن، دراصول فقه. * فهرست مسلم الثبوت و شرح آن، در اصول فقه. * فهرست شرح المنهاج و حاشیه های آن، در فقه شافعی. * فهرست حاشیه ابن عابدین، در فقه حنفی. * فهرست جواهرالاکلیل شرح مختصرخلیل در فقه مالکی.

به کتابهای دیگری غیر از منابع فقهی نیز در صورت نیاز مراجعه می گردد، به ویژه کتابهای تفسیر و احکام قرآن در مورد فقه* گذشتگانِ [سده های نخستین] و نیز کتابهای شرح احادیث و اخبار احکام.

* همچنین، در بهره جویی از منابع فقهی، تنها به آن دسته که چاپ شده اند نمی گردد،بلکه نسخه های دست نویس، به کمک میکروفیلم از کتابخانه های جهان گردآوری شده و دستگاههایی نیز برای خواندن و تصویر برداری آنها، فراهم گردیده است... در نظر است که برخی از این گونه میراثهای فقهی را عرضه کرد، که از کتاب «ذخیره » از امام قرافی مالکی، آغاز شده است.

5. دلایل:

از جمله امتیازات این موسوعه آن است که احکام موجود در آن، همراهند با دلایل نقلی و عقلی. ادله گوناگون از قرآن، سنت، اجماع، قیاس و دیگر منابع احکام هر چند مورد اختلاف باشند، آورده می شود. البته این، به اندازه ای است که بتوان از چگونگی دریافت آن حکم، آگاه شد. این دلایل، به منظور پرهیز از تکرار صورت مساله و حکم آن به هنگام نقل ادلّه، پس از ذکر احکام جای می گیرند.

* کوشش ما بر این است که این دلایل، پشتوانه یک دیدگاه و مذاهبی که با آن هماهنگی دارند باشند. نقد و بررسی ادلّه نیز جز در آن جا که دیدگاههای گوناگون با دریافتها و تاویلهای متفاوت، دلیلی را پشتوانه خود قرار داده باشند، آورده نمی شوند و در آن گونه موارد هم، به اندازه ای که همان مقصد را برساند بسنده می گردد.

* موسوعه بر آن است که: احادیث را از منابع اصلی سنت، بازیابی کند و رتبه آن را نیز بیان بدارد و اگر واژگان آن، با آنچه در منابع اصلی آمده مختلف باشد، آن را از مآخذ سنت نقل بکند و یا اگر حدیثی استواری کافی نداشت، در حد امکان، حدیثی استوار به جای آن آورده می شود. البته نمی توان سستی حدیثی را که بدان استدلال شده است، موجب بعید شمردن آن مساله دانست; زیرا چه بسا برای یک حکم، دلیل دیگری در منابع فقهی آمده است و به منظور اقتصار، موسوعه، به آنچه در کتابهای معروف فقهی است بسنده می کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان