میدان نبرد صفین نمایشگاهی از اوج فضیلت، انسانیت، اخلاق در یک سو و اوج رذالت، ناجوانمردی، درنده خویی در سوی دیگر بود . گویا در آغاز خلقت که خالق هستی خبر از خلقت انسانها داده بود و فرشتگان برآشفتند و گفتند: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء; آیا می خواهی کسانی را بیافرینی که ایجاد فساد در زمین کرده و خونریزی نمایند .» (1)
این سوی را دیده بودند و آن جلوه زیبا به آنها نشان داده نشده بود که خدای هستی آن را می دید «انی اعلم ما لا تعلمون; من می دانم آنچه را که نمی دانید .» (2) آنها رزم آوران وفادار لشگر امام علی (ع) را ندیده بودند!
آنها عمار بن یاسر را ندیده بودند!
آنها مالک اشتر را ندیده بودند!
آنها حجر بن عدی را ندیده بودند!
و . . .
اصحاب پیامبر (ص) در صفین
در نبرد صفین تعدادی از برجستگان اصحاب پیامبر حضور داشتند .
یعقوبی گوید: هفتاد نفر از رزمندگان جنگ بدر و هفتصد نفر از آنان که در بیعت رضوان با نبی گرامی اسلام بیعت کرده بودند و از دیگر مهاجران و انصار چهارصد نفر در رکاب امیرمؤمنان علی (ع) بودند، (3) در حالی که تعداد اصحاب پیامبر در لشگر معاویه از عدد انگشتان دست تجاوز نمی کرد، آن هم از نو مسلمانانی بودند که بعد از فتح مکه مسلمان شده بودند!
نقل کرده اند که معاویه به انصار گفت چرا از من طلبکارید؟ ! «فوالله لقد کنتم قلیلا معی کثیرا مع علی; بخدا قسم اندکی از شما با من بودید ولی اکثر شما با علی (ع) بودید .» (4)
حضور تعداد کثیری از صحابه با امیرمؤمنان علی (ع) افتخاری برای امام نیست چرا او با حق است و حق با اوست هرچند یکنفر از صحابه نیز با حضرت همراهی نکنند! ! ولی این گویای بصیرت آن عده است که این محور حق را یافتند و با حضرت همراهی کردند .
عبدالرحمن بن حجاج (از یاران امام کاظم «ع ») گوید: روزی در مجلس ابان بن تغلب (از خواص یاران امام باقر «ع ») و امام صادق (ع) بودم، جوانی از او پرسید چند نفر از اصحاب پیامبر در رکاب امام علی (ع) بودند؟ ابان به او گفت: گویا تو می خواهی فضیلت و عظمت علی (ع) را با اصحاب پیامبر بشناسی؟
جوان گفت: همین طور است .
ابان گفت: «والله ما عرفنا فضلهم الا باتباعهم ایاه; به خدا قسم ارزش اصحاب پیامبر را جز با پیروی از مولا علی (ع) نمی شناسیم .» (5)
از شخصیت های برجسته اصحاب پیامبر (ص) که با امام علی (ع) بودند، برخی از آنان عبارتند از: امام حسن، امام حسین، عمار بن یاسر، سهل بن حنیف، قیس بن سعد، عدی بن حاتم، هاشم بن عتبة، عبدالله بن بدیل، عبدالله بن عباس، اویس قرنی، ابوالهیثم مالک بن التیهان، عبدالله بن جعفر، خزیمة بن ثابت، سلیمان بن صرد خزاعی، عمرو بن حمق خزاعی و . . .
و البته بودند برخی بی بصیرت از اصحاب پیامبر که ریزش کردند و به حمایت از امیرمؤمنان علی (ع) وارد میدان نشدند، ولی به جای آنها نیروهای مخلصی «رویش » کردند تا پای جان از امام حمایت کردند و در رکاب حضرت بودند، همانند مالک اشتر، حجر بن عدی، اصبغ بن نباته، صعصعة بن صوحان و . . .
در این مقاله نگاهی گذرا به برخی از رزم آوران فداکار این اردوگاه داریم . بر آن نیستیم تا زندگینامه این شیرمردان را تقدیم کنیم، بلکه در پی ترسیم گوشه ای از جلوه و فضیلت و مناقب و کمالات این انسانهای نمونه هستیم:
1 - عمار بن یاسر .
او از شهدای جنگ صفین است که به هنگام شهادت 93 سال داشت . (6) عمار این افتخارات را با خود دارد:
الف: پدر و مادر او از اولین شهدای اسلام اند که در دوره بعثت و پس از تحمل شکنجه های فراوان به فیض عظیم شهادت نائل شدند .
ب: او نیز از مقاومان سخت کوش صدر اسلام است که علیرغم شکنجه های فراوان نستوه بر پیمان الهی اش باقی ماند .
ج: او از جمله کسانی است ک پیامبر او را محور حق معرفی کرد و فرمود: عمار با حق است و حق با عمار است و فرمود عمار سر تا بقدم ایمان است . (7)
د: او این افتخار را دارد که به همراه امیرمؤمنان (ع) و جمعی دیگر بر پیکر مطهر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نماز گذارد . (8)
ه: او نیز همانند همرزمش ابی ذر از معترضان به سیاستهای ضد قرآنی عثمان بود . عثمان می خواست او را نیز همانند ابوذر تبعید کند که امام علی (ع) نگذاشت این ظلم نسبت به عمار صورت گیرد . (9)
و: پیامبر نوید شهادت به او داد و فرمود: «تقتلک الفئة الباغیة; گروه سرکش تو را خواهند کشت » (10) این «فئه باغیه » باند جنایتکار معاویه بودند .
ز: او می گفت اگر همه با علی (ع) مخالفت کنند و من تنهای تنها شوم دست از علی (ع) بر نمی دارم، زیرا علی یک آن از حق جدا نشد! (11)
ح : امام علی (ع) در شهادتش در رثایش فرمود: کسی که در داغ شهادت عمار داغدار نباشد رشد یافته نیست، خدای رحمت کند عمار را روزی که اسلام آورد! خدای رحمت کند عمار را روزی که کشته شد! و خدای رحمت کند او را روزی که زنده خواهد شد!
اگر نام 4 تن از اصحاب پیامبر (ص) برده شود عمار چهارمین آنهاست و اگر نام 5 تن از آنان برده شود، عمار پنجمین آنهاست و هیچ یک از اصحاب پیامبر (ص) شکی نداشت که بی تردید عمار بهشتی است، پس بهشت بر او گوارا باد . عمار هر جا که بود با حق بود و قاتلش در آتش است .» (12)
2 - هاشم بن عتبه «مرقال »
او از شجاعان اصحاب پیامبر (ص) بود که افتخار جانبازی در جنگ «نرموک » را یافت و یک چشم خود را در این جنگ در راه خدا داد . او از یاران وفادار امیرمؤمنان (ع) بود و افتخار شهادت در رکاب حضرت را در جنگ صفین یافت . او و عمار یاسر در یک روز در صفین شهید شدند و امیرالمؤمنین این دو را در کنار هم نهاد و بر آنان نماز گزار . (13)
او از کسانی است که با افتخار حدیث غدیر «من کنت مولاه فعلی مولاه » را پیوسته بازگو می کرده است . (14)
هاشم بن عتبه از نعمت فرزندی مؤمن و وفادار برخوردار بود بنام «عبدالله » که نسخه دوم پدر بود . در صفین پس از آنکه پدرش هاشم بر زمین افتاد، او پرچم پرافتخار پدر را برداشت و بر دشمنان چون شیر می غرید و در رجزش با پدر شهیدش سخن گفت:
یا هاشم بن عتبة بن مالک
اعزز بشیخ من قریش هالک
ابشر بحورالعین فی الارائک
والروح والریحان عند ذلک (15)
ای هاشم فرزند عتبه! افتخار کن که پیرمردی از قریش شهید شده است . بشارت باد ترا به حور العین که بر تختهای بهشتی آرمیده اند و با گل و ریحان از تو پذیرایی می کنند!
آری از سرزمین خانه پاکان، پاکانی این چنین برمی خیزند که پیام آور عزت و سربلندی مکتب اند .
«والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه » . (16)
3 - عمرو بن حمق الخزاعی
از اصحاب پیامبر گرامی اسلام (ص) و امیرمؤمنان (ع) و امام حسن (ع) بود . او ذوب در امیرمؤمنان علی (ع) بود و به مولی می گفت رای و دستور نظر شماست و ما در برابر نظر شما رای از خود نداریم . (17)
در تمامی جنگهای امیرمؤمنان علی (ع) حضوری فعال، جدی و پرنشاط داشت و امام فرمود: «لیت ان فی جندی مائة مثلک; ای کاش در میان لشگریانم صد نفر مثل تو بودند!» (18)
او کانون غیرت دینی بود و سرپرست کاروان مصریان که به علامت اعتراض به مدینه آمده بودند تا فریاد مظلومیت مردم مصر را که از ظلم عبدالله بن ابی سرح، والی آن سامان به ستوه آمده بودند به گوش عثمان برسانند .
او از شهدای عشق به امیرمؤمنان علی (ع) است که با دستور معاویه کشته شد و این ننگ بزرگ برای همیشه در پرونده سیاه او ثبت گردید . حاکم موصل پس از شهادت سر او را برای معاویه فرستاد و این اولین سری بود که در تاریخ اسلام از شهری به شهر دیگر بردند . (19) معاویه دستور داد این سر را برای همسرش که دو سال بود که در زندان معاویه بود ببرند . او که دو سال بود از شوهرش خبر نداشت ناگاه مواجه با سر همسرش شد آهی سوزان از عمق جان برکشید و گفت: وای بر شما پس از آنکه مدتی طولانی او را از من دور ساختید اینک سر بریده اش را برایم آورده اید! ! همسر عزیزم! خوش آمدی! هیچگاه فراموشت نکرده و نخواهم کرد!
آنگاه به قاصدی که سر همسرش را آورده بود گفت: این پیام را برای معاویه ببر . ای معاویه خدا فرزندانت را یتیم و خانه ات را خراب کند و هرگز ترا نیامرزد! وقتی این پیام به معاویه رسید او را احضار کرد و گفت تو این سخنان را گفته ای؟
او گفت: بلی من گفته ام، نه آن را انکار می کنم و نه پوزش می خواهم . امید که نفرینم اثر کند و بدان که خداوند در کمین ستمگران است و کیفری مناسب برایت تدارک دیده است .» (20)
این است سخنان شیرزنی که در بند دشمن اسیر است و این چنین شجاعانه تحقیرش می کند، سلام بر عمرو بن حمق شهید، و همسر وفادارش!
4 - اویس قرنی
از شهیدان رکاب امیرمؤمنان علی (ع) اویس قرنی است او این مدال را از پیامبر (ص) دارد که حضرت در مورد او فرمود:
«انی لاجد روح الرحمن من قبل الیمن; از ناحیه یمن نسیم خدایی به مشامم می رسد .» (21)
موقعی که اویس در یمن شتربانی می کرد و مادر پیرش را اداره می نمود، علاقه شدیدی به زیارت پیامبر (ص) پیدا کرد، از مادر اجازه خواست تا به دیدار پیامبر (ص) بشتابد، مادر اجازه داد، ولی گفت اگر به مدینه رفتی و رسول خدا در مدینه نبود، نیمه روزی بیشتر توقف مکن .
اویس راه طولانی یمن تا مدینه را طی کرد، اما وقتی به خانه رسول خدا (ص) آمد، گفتند پیغمبر در مدینه نیست! پیامی گذاشت که سلام مرا به پیامبر (ص) برسانید و بگویید مردی از یمن به نام اویس به زیارت شما آمده بود و از مادر اجازه توقف بیشتر را نداشت!
پیغمبر (ص) به خانه برگشت، پرسید چه کسی به خانه ما آمده؟ گفتند شتربانی از یمن بنام اویس! و سلام رساند! حضرت فرمود: آری این نور اویس است که در خانه ما به هدیه گذاشته است! (22)
اویس ضرب المثل زهد و دعا و عبادت و انقطاع الی الله بود . (23)
اصبغ بن نباته گوید در روز صفین با امیرمؤمنان علی (ع) بودم، نود و نه نفر با حضرت بیعت کردند، حضرت فرمود: صدمین کس کیست؟ زیراکه نبی اکرم (ص) فرمود که در این روز صد نفر با من بیعت خواهند کرد! در این هنگام مردی که لباس پشمینه پوشیده و بهمراه خود دو شمشیر داشت جلو آمد و گفت «هلم یدک ابایعک; دستتان را جلو آور تا با حضرتت بیعت کنم » حضرت فرمود: بر چه چیز
با من بیعت می کنی؟ او گفت: «علی بذل مهجة نفسی دونک; بر اینکه جانم را فدایت کنم!» .
حضرت فرمود: «من انت; تو که هستی؟» .
او گفت: اویس قرنی! !
با حضرت بیعت کرد و مردانه جنگید تا به شهادت رسید! (24)
سلام بر اویس قرن که عارف محراب و حرب بود و آموخت که تجلی عرفان گاه در محراب است و سجده های طولانی و گاه در محراب است و رکوعهای طولانی! و گاه در میدان حرب است و جانبازی در رکاب امام حق امیرمؤمنان علی (ع) .
5 - خزیمة بن ثابت ذوالشهادتین
او رزمنده تمامی نبردهای نبی گرامی اسلام (ص) است و از این رو او را «ذوالشهادتین » می نامند که پیامبر (ص) گواهی او را به تنهایی جای دو شاهد می پذیرفت . (25)
او از معدود کسانی بود که بعد از پیامبر اکرم (ص) در کنار امیرمؤمنان علی (ع) بود و در مسجد فریادش در دفاع از امیرمؤمنان علی (ع) بلند بود و پیوسته بر این نکته تاکید می کرد که پیامبر (ص) اهل بیت خود را معیار حق قرار داده و آنان را به عنوان امام برگزیده است . (26)
او بعد از شهادت عمار بن یاسر وارد خیمه اش شده و سلاحش را برگرفت وارد میدان شد مردانه جنگید تا به شهادت رسید . (27)
شخصی به نام «عبدالرحمن بن ابی لیلی » گوید در صفین بود ناگاه دیدم مردی محاسن سفید عمامه بر سر نقاب بر صورت بگونه ای که فقط اطراف محاسنش دیده می شود وارد میدان شده و سخت می جنگید، به او گفتم: پیر مرد با مسلمانان می جنگی؟ ! نقابش را کنار زد و گفت من خزیمه ام از پیامبر اکرم (ص) شنیدم که می فرمود: «قاتل مع علی جمیع من یقاتل; با تمام آنان که با علی می جنگند نبرد کن!» (28)
اهل بصیرت این چنین اند! محور حق را می یابند و از آن جدا نمی شوند نه تحت تاثیر جوند نه تحت تاثیر تبلیغات و نه تحت تاثیر ظاهر فریبنده! علی (ع) با حق است و آنها هم همراه حق!
6 - عبدالله بن بدیل
از کسانی است که قبل از فتح مکه مسلمان شده و در نبرد حنین، طائف و تبوک شرکت داشته و از بزرگان اصحاب امام علی (ع) است . او از کسانی بود که علیه بی عدالتی های عثمان وارد میدان شد و بازوی پرتوان امیرمؤمنان بود و در نبرد جمل و صفین در رکاب حضرت جنگید . و تا آخرین نفس مقاومت کرد . در آخرین لحظات قبل از شهادت دوست دیرینه اش «اسود بن طهمان خزاعی » از او نصیحت خواست، او گفت:
«اوصیک بتقوی الله و ان تناصح امیرالمؤمنین و ان تقاتل معه المحلین حتی یظهر الحق او تلحق بالله و ابلغه عنی السلام; (29) ترا سفارش به تقوای الهی می کنم و اینکه خیرخواه امیرمؤمنان علی (ع) باشی و در رکابش بجنگی تا آنکه حق غالب شده و یا به شهادت برسی و سلام مرا به حضرتش برسان .
به هنگامی که دوست عبدالله سلامش را به مولا رساند حضرت فرمود: «رحمه الله جاهد مع عدونا فی الحیاة و نصح لنا فی الوفاة; خدای رحمتش کند که در زمان حیاتش با دشمنان ما جنگید و به هنگام شهادت نیز از خیرخواهی نسبت به ما فروگذار نکرد .» (30)
اینها نام برخی از شهیدان فداکار رکاب امام علی (ع) در جنگ صفین بود که هم افتخار مصاحبت با نبی اکرم (ص) را داشتند (به استثناء اویس که در حکم صحابی است) و هم افتخار یاری امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع) . آنچه این بزرگ مردان را به این میدان کشاند «بصیرت » آنها بود . آنها این واقعیت را با تمام جانشان باور کردند که «علی مع الحق و الحق مع علی; علی با حق است و حق با علی (ع) است .»
بر این اساس آنی از امیرمؤمنان علی (ع) جدا نشدند و تا آخرین نفس از حضرت حمایت کردند و آنان که از این نعمت برخوردار نبودند، راه خود را از مولی جدا کردند یا در جبهه دشمن قرار گرفتند و یا به گوشه ای خزیدند و موضع بی طرفی را برگزیدند . بی طرفی که عملا آب به آسیای دشمن ریختن محسوب می شد .
در روایتی از حضرت امام علی (ع) رسیده است که حضرت فرمود: «الساکت اخوا الراضی و من لم یکن معنا کان علینا; آن کس که ساکت است (از حق حمایت نکرده، باطل را محکوم نمی کند) برادر کسی است که به باطل رضایت داده و آن کس که با ما نباشد بر ماست .» (31)
ولی با این همه امام تنها نماند در غربت و تنهایی انسانهایی والا حق را شناخته، به حمایت و یاری حضرت برخاستند و در زمره حواریون حضرت قرار گرفتند .
در مقاله آینده به یاری خداوند به تماشای سیمای برخی از گلهای پروریده گلستان «ایمان و ولایت » می نشینیم . ان شاءالله (32)