بینشهای ناب در نگاه دخت آفتاب (۱)

(دوست شناسی و دشمن شناسی)

 

 

صبح سخن

 

نور حق همواره در جلوه گریست

آنکه آگه نیست از بینش بریست

گلبن ما باش و بهر ما به روی

هم صفا از ما طلب هم رنگ و روی

تا نباشی قطره، دریا چون شوی

تا نه ای گم گشته، پیدا چون شوی(1)

آغاز حضور ما در عرصه های مختلف اجتماعی، شروع ظهور انتخابها و گزینشهای گوناگون خواهد بود. این پدیده که با طلوع ایام نوجوانی و جوانی نمایان می شود، تأثیری بسیار در فصلهای دیگر کتاب حیات انسان ایجاد می کند و گاه دوران میانسالی و کهنسالی را از غبارها و تیرگیها رهانیده، به زندگانی جاودان پیوند می دهد.

با نگاهی نو به «کنشها و واکنشها»ی ایام زندگانی، تمامی گفتار و رفتار انسانها را رهاورد «گرایشها»ی آنان می یابیم و در پی آن گرایشهای گوناگون را ارمغان «بینش»های مختلف می بینیم.

از این رو رسالت نخست تمامی رسولان الهی در «تغییر بینشها و باورهای ناشایست» نگریسته می شود؛ رسالتی که در آن نوع نگاه گمراهان به آفرینش و شیوه نگرش آنها به آفریدگار، دگرگون می شود و در یک کلام، دارای «جهان بینی توحیدی»؛ جایگزین تمامی گمانها، خیالات و توهمات، روشنای یقین و بینش صحیح می شود و در پی آن گفتار، رفتار و پندار انسانها آسمان آسا می گردد. پروردگار حکیم نیک نهادانی که صاحب بینشی اینچنین می شوند، با صفت «بصیر» و «سمیع» می ستاید و می فرماید:

«اِنَّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الی ربّهم اولئک اصحابُ الجنّة هم فیها خالدون مثل الفریقین کَاْلاَعْمی و اْلاَصَمْ و البصیر و السمیع هل یستویان مثلاً اَفَلا تذکّرون؛(2)

بی گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و [با فروتنی] به سوی پروردگارشان آرام یافتند، آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود. مَثَل این دو گروه، چون نابینا و کر [در مقایسه] با بینا و شنواست. آیا در مثل یکسانند؟ پس آیا پند نمی گیرید؟»

و در سخنی دیگر برکات بی پایان بصیرت و بینش را «اطمینان، آرامش، امید و ایمان»(3)

معرفی می کند که تنها نصیب صاحبان بینش و بیداری در مسیر پرهیجان زندگی خواهد شد.

از آن سو پیروی اکثریت بی بصیرت از ظن و گمان را نکوهش کرده و پیروی از آنان را موجب ضلالت و ظلمت بیان می کند:

اگر راه جویی ز خلق زمین

نمایند گمراهت از راه دین

که هرگز نپویند جز بر گمان

گرفتار شکّند در هر زمان

به غیر از فریب و گمانهای پست

ندارند ابزار دیگر به دست؛(4)

«و ان تطع اکثر من الارض یضلّوک عن سبیل اللّه اِنْ یتّبعون الا الظنّ و ان هم الا یخرصون».(5)

 

صاحبان بصیرت و روشنایان بینش

 

آفرینش از دیدگاه اسوه های آسمانی چونان آموزشگاهی بیکران و دانشگاهی گسترده است که «معلّم اوّل»، پروردگار دانا و حکیم، همگان را به بصیرت و بینش فرا خوانده است. نخست «هدایت» و «رحمت»(6) را دستاورد آن معرفی می کند، سپس ایجاد «اندیشه»ای عرشی و در پی آن «انگیزه»ای قُدسی را به تمامی دین باوران می آموزاند تا صراط مستقیم رستگاری با شناختی بس روشن و انتخابی آگاهانه برگزیده شود. از این رو به رسول راستین خود، حضرت محمد(ص) چنین می فرماید:

«قل هذه سبیلی ادعو الی اللّه علی بصیرة اَنَا و من اتبعنی؛(7)

بگو این است راه من، که من و هر کس پیروی ام کرد با بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم.»

و افزون بر آن از تمامی خداجویان درخواست می کند که از پروردگار خود این

ارمغان آسمانی را آرزو کنند و هماره لب به نیاز گشوده، بگویند:

«اللّهم اعطنی بصیرة فی دینک و فهما فی حکمک؛(8)

خداوندا! مرا بصیرت در آیین خود عطا کن و قدرت فهم در حکم خویش را ارزانی بدار!»

از آنجا که آفرینش را آموزشگاه پرگستره معرفی کرده که بصیرت و بینش تحفه های هدایت آفرین و رحمت بخش در آن محسوب می شود، سه کتاب برای کسب این نعمت بی نظیر معرفی می کند تا یکایک انسانها دانشجویی خردورز در این عرصه شمرده شوند و خود را به بلندای برکات بی کران آن برسانند. این سه کتاب عبارتند از:

 

1. کتاب خلقت یا تکوین

 

بوی گل می آید از چمن گویی که یار آنجا بُوَد

در باغ جشنی دلپسند از یاد او برپا بود

بر هر دیاری بگذری بر هر گروهی بنگری

با صد زبان، با صد بیان در ذکر او غوغا بود(9)

کتاب خلقت نخستین کتابی است که برای انسانها فراهم شده است (خلق لکم ...)(10) و در اختیار آنان قرار گرفته است (سخّر لکم ...)(11) تا با سرانگشت اندیشه یکایک اوراق آن را بنگرند (سیروا فی الارض ...)(12) و در این واژه ها از آن، صحیفه ای از بصیرت و بینایی برای خود فراهم سازند (فانظروا ...)(13) تا به خوبی دریابند که:

دست هر برگی در اینجا دفتری است

هر گلی در این زمین پیغمبریست(14)

 

2. کتاب معرفت یا تشریع

 

قرآن مجید، کتاب تشریع و باید و نبایدهای الهی است که همگام با فطرت،

عشق و اندیشه انسانها تدوین شده است. آنان که از جلوه های هدایت آفرین اعتقادی، اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی استفاده ای شایان نصیب خود سازند، انسانی کامل و متکامل گردیده که در پندار، رفتار و گفتار الگوی دیگران خواهند بود.

 

3. کتاب وجود انسان

 

انسان برترین آفریده الهی است که امیر مؤمنان علی(ع) او را این گونه توصیف می کند:

أتزعم اَنَّکَ جرمٌ صغیر

وفیک انطوی العالم الاکبرُ

و انت الکتابُ المبین الذی

باحرفه یظهر المظهرُ(15)

آیا گمان می کنی موجودی کوچک هستی؟

در حالی که در وجود تو عالَمی بزرگ نهفته است.

و تو کتابی روشنگر هستی که

با یکایک حروف خود حقایق هستی را پدیدار می کنی.

به یقین آنان که حروف این کتاب را با نگاهی ژرف نظاره کنند، خود را در مثلثی به طور کامل متصل می یابند که یک ضلع آن به سوی آسمان، با «خداوند» اتصال دارد، ضلعی دیگر بر زمین با «خلق خداوند» ارتباط دارد و سومین ضلع نیز با «اندیشه و عشق درونی خود» هم سو و متصل خواهد بود. این نگرش عرشی، روشنای بینش و بصیرتی پدید می آورد، که با هیچ توفانی از تردید و غباری از شبهه، قابل تیرگی و تاریکی نخواهد بود.

افزون بر این نگاه تابناک، شیوه ای دیگر برای دستیابی به معرفت و بصیرت به چشم می خورد که جاذبه ای برتر برای همگان به ویژه شیعیان شیفته خواهد داشت و آن آشنایی با

سیره و سخن معصومان(ع) به عنوان اسوه هایی قابل اعتماد، الهی و تمام عیار در عرصه های مختلف ـ است. انسانهایی ربّانی که از سینای عصمت و رواق معرفتِ خویش، حقایق هستی را نگریسته و فراتر از جلوه های زیبا و فریبای ظاهری، ژرفای حوادث را نظاره می کنند. در این میان نقش درس آموز دخت آفتاب، فاطمه زهرا(س) نقشی چشمگیر و ویژه است. او پاک بانویی جوان و جاودان در بین معصومان(ع) بود که در هجده بهار حیات خویش، بینشهای روشن و روشنگری از خود به یادگار گذارد تا گستره زمان و مکان را در نوردیده، به دور از هیجانات و جریانات زودگذر، جلوه هایی جاری برای همیشه ایام یابد.

 

دوست شناسی و دشمن شناسی

 

دوست شناسی و دشمن شناسی موضوعی برجسته، کاربردی و خردورزانه از گنجینه گرانسنگ سیره و سخنان زهرای مرضیه(ع) است که به خاطر سرعت بسیار پدیده ها از آغاز تا فرجام زندگانی او، تحولات خیره کننده و فراز و فرود آخرین حوادث صدر اسلام، جامعیت و عیاری تمام و کمال یافت. افزون بر پدیده هایی آنچنان و تحولاتی اینچنین، همدلی و همراهی با همسری والا که از نشان «امامت» و «عصمت» برخوردار بود و در فهرست صفات او دایرة المعارف عظیمی از حسنات و برکات بی پایان به چشم می خورد، مجموعه سیره و سخن را برتری ویژه ای بخشیده بود که در زندگانی دیگر معصومان(ع) این خصوصیت برجسته احساس نمی شود.

گویی معصومیت و مظلومیت بیش از پیش در شاخسار وجود این دو همسر اسوه، شناخت دوست و دشمن را در افقی روشن تر جلوه گر ساخته است. از این رو امیر مؤمنان علی(ع) پیش از هر سخنی نخست «دوستان خدا» را توصیف می کند و می فرماید:

«اِنَّ اولیاء اللّه هم الذین ... ترکوا منها ما علموا اَنّه سَیَتْرُکُهُمْ؛(16)

همانا اولیاء خدا همان کسانی اند که چون دانستند دنیا آنان را ترک خواهد گفت، آن را ترک گفته اند.»

سپس بنا به نگاه و نگرش عرشی خود، «راه دوستی و شیوه دشمنی» را ترسیم کرده، در حکمتی روشنگر می فرماید:

«احصد الشرّ من صدر غیرک بقلعه من صدرک؛(17)

دل خود را از کینه و بدبینی نسبت به دیگران پاک نما تا بتوانی از دل دیگران، کینه و بدبینی را نسبت به خود بزدایی.»

امام «محبت ورزی را نیمی از خردمندی»(18) می دانست و بهترین دوست را اینچنین توصیف می کرد:

«دوست خوب کسی است که ابراز دوستی او در غیاب تو گواه بر صداقت دوستی او باشد.»(19)

با چنین باوری، در نامه ای به یور دلبند خود، می نویسد:

«فَاَحْبِبْ لغیرک ما تحبُّ لنفسک و اکْرَهْ له ما تَکْرَه لَها؛(20)

ای فرزند! برای دیگران همان را که برای خود دوست داری، دوست بدار! و همچنین آنچه که برای خود ناخوشایند می داری برای دیگران نیز ناخوشایند بدان!»

حاکم خود باش و به دانش بسنج

هرچه کنی راست به معیار خویش

بنگر و با کس مکن آن ناسزا

آنچه نداریش سزاوار خویش(21)

محبوب ترین عمل از نظر امام(ع) عملی دانسته شده که ذخیره اخروی محسوب شود و آن «عمل صالح»(22) است. آن حضرت بینش خود را نسبت به موضوع «دشمن شناسی» اینچنین ترسیم کرده، می فرماید:

«اعداؤک ثلاثة: ... عدوَّک و عدوُ صدیقک و صدیقُ عدوّک؛(23)

دشمنان تو سه دسته اند: دشمن تو، دشمن دوست تو و دوست دشمن تو.»

در فرازی دیگر از سروستان سخنان آسمانی آن امام روشن اندیش، هوشیاری در برابر دشمن مطرح شده است. آنجا که رو به اصحاب ساده لوح و ظاهربین کرده، می فرماید:

«آن هنگام که معاویه و مزدورانش قرآنها را به عنوان حیله، مکر، فریب و نیرنگ بالای سر بردند، شما نگفتید که اینان برادران و هم کیشان ما هستند؟ [و به سادگی فریب آنان را خوردید!].»

سپس به تحلیلی کوتاه از عوامفریبی معاویه پرداخته و راهکاری هدایتگر به همگان ارائه می فرماید:

«هذا امرٌ ظاهره ایمانٌ و باطنهُ عدوانٌ؛(24)

این کار در ظاهر ایمان خواهی و اصلاح طلبی است ولی در واقع دشمنی و ریشه کنی است.»

 

فاطمه زهرا(س)؛

 

 

معیار دوست و دوستیها

 

آشنایی با عیار محبت و علاقه ها و معیار دوست و دوستیها از سوی یاس خوشبوی آفرینش، حضرت زهرا(س)، زمینه ساز نوسازی باورها و پاکسازی دلها و دیده ها می گردد. در سخنی از آن حضرت سه ویژگی بنیادین در «محبوبیت» می یابیم. نخست ارتباط خالصانه با آفریدگار، سپس نگرش عاشقانه به رسول خدا(ص) و سرانجام، رسیدگی به خلق خدا.

به دیگر سخن خودیت و منیّت یا خودخواهی های انحصارگرانه و به دور از معیارهای الهی و انسانی از رواق اندیشه و عشق فاطمه زهرا(س) دور بوده و آن حضرت راهی روشن از نور صفا و صداقت و اخلاص پیش روی خویش قرار داده بود تا از زهد خودخواهانه، علاقه فریبکارانه و انفاق ریاکارانه مصون و محفوظ باشد.

به سخن آن بانوی روشن اندیش بنگریم که فرمود:

«حُبّب الیّ من دنیاکم ثلاثٌ: تلاوة کتاب اللّه و النظرُ فی وجه رسول اللّه و الانفاق فی سبیل اللّه ؛(25)

از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا، انفاق در راه خدا.»

با نگاهی فراتر از ظواهر عبارات و الفاظ درمی یابیم که برترین دوستیهای دوستان خدا در مجموعه ای از «توحید»، «نبوت و امامت» و «ذخیره سازی برای معاد و روز قیامت» تجلی می گردد که با این شیوه هرگز تلاش انسان در عرصه های گوناگون زندگی غبارآلود، بی ثمر و نافرجام نخواهد بود.

به راستی آنان که هرازگاهی در باره جاودانگی، تأثیر و طراوت همیشه سخن و سیره معصومان(ع) جویا می شوند، با نگاهی این گونه، اندکی تردید نسبت به روشنگری سخنان پاک بانوی آفرینش در دهها و صدها قرن و برای تمامی عصرها و نسلها خواهند داشت؟!

معیارهای راستینی که در دوستیهای حضرت زهرا به چشم می خورد موجب گردید که روزی از برخی دوستیها بیزاری جوید و با صراحت و شفافیت تمام لب به سخن گشوده فرماید:

«اِنّی لا اُحِبُّ الدّنیا؛(26)

من دنیا [ی شما دنیاپرستان] را دوست ندارم.»

آری او که امروزِ زیبا و فریبای زندگی را فنا، و فردای پاداش و حیات را بقا می دید، به خوبی از پایداری و پویایی جلوه های مختلف آگاهی داشت و این نگرش خویش را برای همگان بیان فرمود تا درس آموزان و عبرت پذیران بهره ای والا نصیب خود سازند.

از این رو هنگامی که پدر عزیز او، سخن از دعایی ارزشمند مطرح ساخت، فاطمه(ع) به دور از هر گونه احساس زودگذر و همراه با شناختی بس روشن پاسخ داد:

«یا اَبَه لَهذا اَحب الیّ من الدّنیا و ما فیها؛(27)

پدر جان! چنین دعایی از دنیا و آنچه در آن است، نزد من محبوب تر است.»

تازه جهان هم قفسی بیش نیست

پیر شود هر که در او بیش نیست

پا به فرار است از این تنگ جای

جان به فشار است در این تنگنای

جانِ تو، مرغی است بلند آشیان

خو نکند با قفس خاکیان

چون قفس خاکی تن بشکند

کون و مکان عرصه جولان کند(28)

به یقین ویژگیهای بس شایسته زهرای بتول(ع) در گفتار و رفتار موجب گردید که رسول اکرم(ص) به عنوان برترین انسان هستی «معیار دوستی با خویش» را این گونه بیان فرماید:

«فمن اَحبَّ فاطمة ابنتی فقد اَحَبَّنی؛(29)

هر کس فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته است.»

و در صحنه های مختلف «دست، سینه و سر» دخت دلبند خود را ببوسد تا از آن هنگام تا هنگامه رستاخیز همه پیروان او، لحظه ای از پیروی فاطمه(ع) کوتاهی نکنند و به خوبی آگاه باشند که «اعمال، احساس و اندیشه» زهرای عزیز، مورد قبول پیامبر(ص) خواهد بود. ارزش «دوستی» اهل بیت(ع) صحیفه ای دیگر از کتاب بینش فاطمی است که به گونه ای گویا و پویا برای امروز و هر روز ما ـ به ویژه نسل نو ـ بیان شده است. ماجرا از آنجا شروع شد که مردی از شیعیان همانند بسیاری از ما نسبت به عیار عشق و علاقه خود نسبت به اهل بیت(ع) دچار تردید گردید، از این رو همسرش را روانه خانه دخت رسول خدا(ص) کرد تا از او بپرسد:

آیا شوهرم از شیعیان شما محسوب می شود؟

نخست زهرای مرضیه(ع) پاسخی کلیدی و کلی بیان فرمود:

«اِنْ کُنْتَ تَعْمَل بما اَمَرْناک و تَنْتَهی عمّا زَجَرْناک عَنْه فَاَنْتَ مِنْ شیعَتِنا و اِلاّ فَلا؛

اگر به آنچه به شما امر می کنیم عمل می کنی و از آنچه شما را برحذر می داریم دوری می نمایی، از شیعیان مایی و الاّ نخواهی بود!»

او چون پاسخ فاطمه(ع) را شنید، نگاهی به سستیها و کاستیهای خود در ابعاد گوناگون اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی کرد و بیش از پیش دچار اضطراب و ترس شده با خود گفت:

وای بر من که با کارنامه ای اینچنین همیشه در آتش جهنم که به دست خود برافروخته ام، خواهم بود!

همسرش با اندوه و نگرانی حال او را خدمت دخت رسول خدا(ص) واگویه کرد، شاید امان و امیدی برای شوهر خود به دست آورد.

حضرت پاسخ داد:

«قولی له لیس هکذا شیعتنا من خیار اهل الجنّة و کل محبینا و موالی اولیائنا و معادی اعدائنا و المسلم ...؛(30)

از قول من به همسرت بگو چنین نیست که او قضاوت کرده است. شیعیان ما از بهترین افراد بهشتند و همه دوستان ما و دوستان دوستان ما و دشمنان دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود ...»

در سخنی دیگر و بار دیگر آن بانوی اندیشمند و روشن نگر سخن از «دوستان و شیعیان» خود به میان آورد و در باره حقوق اقتصادی و ارزشهای معنوی دوستی آنان به خلیفه دوم فرمود:

« ... و امّا الخمس فَقَسَّمه اللّه ُ لَنا و لموالینا و اشیاعنا کما یُقرْأ فی کتاب اللّه ...؛(31)

اما خمس را خداوند برای عموم دوستان و شیعیان ما تقسیم فرموده است، همان گونه که در قرآن خوانده می شود.»

 

فاطمه زهرا(س)؛

 

 

شناخت دشمن و معیار دشمنیها

 

شناخت دشمن و آگاهی از معیار دشمنیها، اندیشه ای روشن در فراز و فرودهای زندگی فردی و اجتماعی به انسان می بخشد؛ آمادگی، آینده نگری، استقبال از حوادث پیدا و پنهان و حضوری جدی تر از دیگران فراهم می کند تا در عرصه های مختلف افزون بر دوری از جهالت، دچار غفلت نگردیم و هماره پیش تر از پی آمدها رو به اتخاذ تصمیمهایی هوشیارانه و اندیشمندانه کنیم.

بدون شک این آثار ارزشمند هرگاه با ارائه شیوه های دشمنان و ریشه های دشمنی و در

پی آن ترسیم وظیفه های دین باوران از سوی برترین انسانهای هستی همراه شود، چونان مشعلی فروزان و روشنگر خواهد بود که هرگز در تندبادها و تاریکیهای حوادثِ امروز و فردا، رو به خاموشی نخواهد رفت و درس آموزان و پندپذیران را از هلاکت و ضلالت نجات خواهد بخشید.

دخت آفتاب با سخن آسمانی خود معیار نخستین «شناخت دشمن و معیار دشمنی» را دشمنی و مخالفت با اهل بیت رسول خدا(ص) معرفی می کند و با صراحت بسیار می فرماید:

«... و من عادانا فقد عادی اللّه و من خالفنا فقد خالف اللّه و من خالف اللّه فقد استوجب من اللّه العذاب الالیم و العقاب الشدید فی الدنیا و الاخره؛(32)

هر کس با ما دشمنی کند، با خدا ستیز کرده است و آن کس که با ما مخالفت نماید با پروردگار رو در رو شده است و آن کس که با خدا دشمنی و مخالفت کند، عذاب دردناک و مجازات شدید الهی در دنیا و آخرت بر او لازم و واجب می گردد.»

آری کلام کارگشای آن بانوی والامقام، طراوت و درخششی پایدار و جاودان به خود گرفته است که هرگز رو به تیرگی و تاریکی نخواهد رفت و در شناخت درست تصمیمها و محک صحیح انتخابها در گزینش دوست، همسر، همسایه، همکار و یا غمخوار کارآمد خواهد بود.

هرگاه در آینه سخن و سیره آن حضرت بنگریم به خوبی درمی یابیم ستایش دوستان و نکوهش دشمنان خط پایانی نخواهد داشت و چونان زهرای عزیز، گاه با ارائه تدبیری خردمندانه، عرصه ستم ستیزی و میدان مبارزه با دشمن را فراتر از امروزِ حیات، تا فردا و فرداها گسترش بخشیده تا تمامی افراد از ارزش دوستیهای آسمانی و زشتی دشمنیهای شیطانی تا روز رستاخیز آگاهی یابند.

از این رو فاطمه(ع) خطاب به همسر عزیز خود چنین وصیت کرد:

«اوصیک ان لا یشهد ... فانّهم عدوی و عدو رسول اللّه ...؛(33)

تو را وصیت می کنم که هیچ یک از کسانی که به من ظلم کرده اند و حق مرا غصب نموده اند، نباید در تشییع پیکر من شرکت کنند زیرا آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه مده فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بخوانند ...

آری:

ولای آن پیغمبر بود معراج روح من

به جز این آسمانها آسمانی کرده ام پیدا

بحبل اللّه مهر اهل بیت است اعتصام من

برای نظم ایمان ریسمانی کرده ام پیدا

ز مهر حق شناسان هرچه خواهم می شود حاصل

درون خویشتن گنج نهانی کرده ام پیدا

به خاک درگه آل نبی پی برده ام چون فیض

برای خود ز جنّت آستانی کرده ام پیدا

عصا اینجا و عصیان را شفیع آنجاست مهر او

دو عالم گشته ام تا مهربانی کرده ام پیدا(34)

ادامه دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان