در شماره های پیشین به موضوع «مشارکت سیاسی زن از منظر دین» با بیان نمونه های متعددی از تاریخ پرداختیم و به حضور فعال زنان و تأثیر اقدامات و همراهی های آنان در جریانات مهم سیاسی عصر خویش، اشاره داشتیم. با این مرور کلی، تأمل بر دو نکته ضروری به نظر می رسد.
1 - دلایل تأیید دین
برخی معتقدند هر چند نمونه هایی مبنایی و مؤثر از مشارکت سیاسی زنان را در تاریخ اسلام شاهدیم، لکن این تلاش ها حرکتی سلیقه ای و خودسرانه بوده و مورد رضایت خداوند نمی باشد. زیرا مسئولیت زنان منحصر به وظایف خانوادگی و رسیدگی به امور منزل و فرزندان است و او بیش از آن وظیفه ای ندارد.
با این اعتقاد کلیه آیات و روایاتی که صریحا زنان را موظف به آگاهی و حضور مؤثر در جامعه می داند و در برابر رخدادهای جامعه اسلامی مسوول می کند، نادیده گرفته شده و توجه به سه نکته اهمیت دارد.
الف - بسیاری از فعالیت های سیاسی زنان، مستقیما توسط معصوم علیهم السلام مورد تمجید قرار گرفته است که به مواردی از آن (که در بخش های پیشین ذکر شد) اشاره می شود:
1 - وجوب امر به معروف و نهی از منکر برای زنان، در کلام الهی ؛
2 - ستایش پیامبر صلی الله علیه و آله زنان برگزیده ای را که ابدال نامیده می شوند و بدین مقام نرسیده اند مگر بواسطه آنکه جامعه اسلامی را راهنمایی و رهبری نموده اند؛
3 - وجوب پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام در تمامی امور اجتماعی و سیاسی به زنان؛
4 - مشارکت سیاسی بانوی معصوم حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛
5 - بیعت زنان با پیامبر صلی الله علیه و آله در عقبه اولی، عقبه ثانی، فتح مکه، بیعت رضوان و بیعت در غدیر خم (شروع خلافت علی علیه السلام) و نیز بیعت زنان با حضرت مهدی (عج) در آغاز قیام آن حضرت؛
6 - هجرت زنان به حبشه و مدینه به امر خداوند و دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز هجرت زنان در آغاز نهضت حضرت مهدی (عج)؛
7 - تمجید پیامبر صلی الله علیه و آله از سمیه، اولین زن شهید مسلمان که جایگاه او را بهشت معرفی کردند؛
8 - تأیید مبارزه مسلحانه نسیبه با کفار در جنگ احد توسط پیامبر صلی الله علیه و آله ؛
9 - تأیید و حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله از زنانی که در جنگها برای مداوای مجروحان یا آبرسانی به رزمندگان و یا سایر خدمات عازم صحنه جنگ می شدند؛
10 - آموزش اخبار سیاسی آینده توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به ام سلمه، اسماء، ام هانی و بسیاری از زنان دیگر؛
11 - سپردن امانت امامت و مواریث نبوت توسط پیامبر صلی الله علیه و آله به ام سلمه، توسط امام حسین علیه السلام به فاطمه بنت الحسین و توسط امام کاظم علیه السلام به ام احمد؛
12 - مأموریت چهل زن از شیعیان علی علیه السلام جهت مراقبت از فرمانده لشکر مقابل - عایشه - و بازگرداندن او به مدینه؛
13 - عزل حاکمی توسط حضرت علی علیه السلام بواسطه گزارشات زنی به نام سوده و سپردن مسئولیت رساندن حکم عزل او توسط این بانو؛
14 - خطابه سیاسی امام حسین علیه السلام در منی، خطاب به زنان و مردان و امر به رساندن سخنان ایشان به مسلمان مورد اعتماد؛
15 - حضور زنان به همراه امام حسین علیه السلام در قیام کربلا و تأیید این عمل در کلام آن حضرت؛
16 -تمجید و تأئید امام صادق علیه السلام از اعتراض آرام زنان بنی هاشم به شهادت امام حسین علیه السلام ؛ (این اعتراض بدینگونه واقع شد که تمامی آن زنان جهت زنده نگه داشتن یاد سرور شهیدان، تا سالها از زینت استفاده ننمودند؛
17 - مأموریت یافتن چند زن از سوی امام معصوم علیه السلام در عصر اختناق شدید دوران غیبت صغری برای آشنائی مردم با رهبر حقیقی و حجت خدا، چون حکیمه، خدیجه، سوسن، پیرزنی از خادمان امام حسن عسکری علیه السلام ، زنی لاغر اندام و زرد چهره در ایام حج و...
18 - مدح امام باقر علیه السلام از زنانی که اعضای خانواده خویش را در هنگامه قیام حضرت مهدی (عج) بر علیه سیطره ضلالت جهانی، جهت حمایت از رهبران این قیام گسیل می دارند؛
19 -یادآوری امام صادق علیه السلام از پنجاه زن که در زمره اصحاب خاص حضرت مهدی (عج) قرار دارند که سیزده نفر از آنان در جنگها به درمان مجروحان و پرستاری بیماران می پردازند.
ب - بسیاری از وجوه مشارکت سیاسی زنان به گونه ای است که پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیه السلام گاه با سکوت خود آن را تأیید می کردند و در صورتی که عمل را مورد رضایت خداوند نمی دیدند یقینا به دلیل وجوب امر به معروف و نهی از منکر، عدم رضایت خود را ابراز می داشتند. از جمله:
1 - سکوت و بعضا تأیید کلامی معصوم، در برابر حضور زنان در میادین جنگ احد، احزاب، خیبر، فتح مکه، جمل، صفین و کربلا؛
2 - سکوت رضایتمندانه پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به اعتراض زنان در ماجرای قلم و کاغذ؛
3 - سکوت همراه با تأیید دو معصوم بزرگوار - فاطمه علیهاالسلام و علی علیه السلام - در مقابل اعتراض ام سلمه و ام ایمن به خلیفه اول در مسئله غصب فدک ؛
4 - سکوت پر مهر علی علیه السلام در مقابل تلاش گسترده سیاسی ام سلمه، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله تا شهادت علی علیه السلام ؛
5 - سکوت و تأیید معصومین علیه السلام در مقابل نقل احادیث سیاسی توسط زنان که برخی از آنان، دختران یا همسر ایشان نیز بوده اند؛
6 - سکوت علی علیه السلام در قبال خطابه های حماسی زنانی چون سوده، بکاره هلالیه، ام الخیر، زرقا، عکرشه، ام البراء، ام ذریح در جنگ جمل و صفین؛
7 - تأیید عملی علی علیه السلام نسبت به ام الفضل و همسر هیثم بن اسود که در غزوات جمل و صفین به شکل انتقال اطلاعات و اخبار مربوط به دشمن به آن حضرت انجام وظیفه می نمودند.
ج - با توجه به تحسین پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام در برخی موارد، از زنانی که عملکرد سیاسی آنها مورد رضایت ایشان بوده است که به مواری از آن اشاره می گردد.
1 - خطاب پیامبر صلی الله علیه و آله به ام سلمه (فعال در امور سیاسی) که می فرمایند: «خداوند تو را رحمت کند تو بر طریق نیک هستی و به سوی خیر و نیکی نیز خواهی رفت.»(1)؛
2 - بیان شده که رسولخدا صلی الله علیه و آله در وصف سه زن فعال در امور سیاسی فرمودند: میمونه، ام الفضل، اسماء سه خواهر با ایمان می باشند؛(2)
3 - دعای رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حق نسیبه بعد از جنگ احد که: «خدایا اینها را در بهشت در زمره دوستان من قرار بده» و در روایتی فرمودند: نسیبه از زنانی است که سعادت یاری حضرت مهدی (عج) را پس از رجعت به دنیا، می یابد.(3) که خود نشانگر رضایت خدا از فعالیت های سیاسی او می باشد؛
4 - ام ایمن از زنان فعال در امر سیاست می باشد. در وصف او از پیامبر صلی الله علیه و آله و امام باقر علیه السلام نقل شده که: «ام ایمن زنی از زنان بهشتی است.»؛(4)
در مواردی با استفاده از تأییدات پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به این زنان در جهت بر پا داشتن حقی و یا مبارزه با باطلی، از آنها مدد گرفته می شد؛ (5)
5 - ستایش امام صادق علیه السلام از حبابه والبیه که می فرمایند: «آنگاه که مردم در پی معاویه روان بودند حبابه رهبری امام حسین علیه السلام را پذیرفته و رو به آن حضرت آورد؛
6 - ستایش امام باقر علیه السلام از ماریه که (منزل خویش را پایگاه تجمع شیعیان مبارز در عصر یزید کرده بود) او را شیعه حقیقی می نامند؛
7 - ستایش امام حسین علیه السلام از دخترشان فاطمه که افشاگریهایش، پس از واقعه کربلا، تأثیر عمیقی در جامعه آنروز گذارد؛
8 - تمجید امام رضا علیه السلام از بانویی به نام سعیده که نسبت به امور سیاسی حساس بود. آن حضرت در وصف سعیده فرمودند: «بدرستی که سعیده در مذهب قوی بوده و در دقت نظر خطا نمی رود.»
در پاسخ معتقدین به انزوای سیاسی زنان در پایان کلام به سخن مقام معظم رهبری اشاره می شود که فرمودند: «اسلام می خواهد که رشد فکری و علمی و اجتماعی و سیاسی و بالاتر از همه فضیلتی و معنوی زنان به حد اعلا برسد.»(6)
2 - نگرش افراطی نسبت به موضوع زن و سیاست
در تفکری متضاد با اعتقاد گذشته، برخی می کوشند به طور افراطی مشارکت سیاسی زنان را در هر شکل و صورت، صحیح و پسندیده بشمارند. در این نگرش، صرفا خروج زن از خانه و ورودش به عرصه اجتماع به هر دلیل قابل ستایش است.
لذا در مقوله اندیشه و فرهنگ، هر زنی که حجم نوشته ها و تعداد خوانندگانش بیشتر باشد ولو سرشار از مسائل شهوانی، مورد مدح قرار می گیرد. در بحث اشتغال نیز مشاغل ناسازگار با عرف مطلوب اجتماع نیز مورد ستایش قرار می گیرد، رانندگی یک زن با کامیون مورد تحسین است و تصاویر و مصاحبه های فراوان از آن ارائه می گردد. در بحث سیاست نیز، زنی که موقعیتی سیاسی را بدست آورد ولو به قیمت انحطاط جامعه، به عنوان یک ارزش جلوه می کند. لذا در جهان سیاست از مارگارت تاچر نخست وزیر اسبق انگلیس، کورازون آکینو رئیس جمهوری پیشین فیلیپین، بی نظیر بوتو نخست وزیر سابق پاکستان، مری رابینسون رئیس جمهور مریلند، مر اوجینا چارلز نخست وزیر دومینیکن، ویولتا چامورو رئیس جمهور نیکاراگوئه و ویگدیس فینبو گادوتیر رئیس جمهور ایسلند، به عنوان الگوهایی برای زنان یاد شده و بدینوسیله تلاش می گردد، حس قدرت طلبی و شهرت دوستی زنان تقویت گردد و اصرار بر آن است که در کسب پست های قدرت، زنان با مردان باید از جایگاهی یکسان برخوردار باشند.(7) ای کاش در معرفی چهره هایی از زنان به عنوان الگوی زن مسلمان ایرانی به افرادی که انحراف اعتقادی و فساد عملی آنان وضوح کمتری داشت اکتفا می شد. و مثلاً به طرح شخصیتی چون مارگارت تاچر پرداخته نمی شد. زنان خردمند ایرانی فراموش نکرده اند که مارگارت تاچر در اردیبهشت 1357 در اوج کشتار مردم ایران توسط رژیم پهلوی به ایران آمد و همزمان با ملاقات های مکرر با شاه و فرح، ضمن یک مصاحبه مطبوعاتی در تهران پشتیبانی کامل خود را از رژیم شاه اعلام داشت. مارگارت تاچر رهبر حزب محافظه کار، در روزهای آخر سقوط رژیم پهلوی نیز در مصاحبه ای با «آلان هارت» خبرنگار تلویزیون انگلیس، در پاسخ به این سؤال که اگر شاه از انگلستان تقاضای پناهندگی بکند و شما در مقام نخست وزیر این کشور باشید چه واکنشی نشان خواهید داد؟ گفت: اگر نتوانم به شاه پناهندگی بدهم از انگلیسی بودن خود شرمگین خواهیم شد.» سیاست خارجی خانم مارگارت تاچر در دوران طولانی نخست وزیری او در ارتباط با حمایت از عراق در جنگ تحمیلی بر علیه ملت شریف ایران، حمایت از سیاست های ضد انسانی رژیم صهیونیستی اسرائیل، حمایت از رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی و.... موجب تنفر همه آزادگان جهان بوده است.
در این تفکر بر اریکه اقتدار سیاسی تکیه زدن، برای زنان ارزشی است که تاکنون بدلیل ظلم بر زنان، از آن محروم بوده اند.
گاه جهت تأیید این بینش مثال از صدر اسلام نیز آورده می شود که همسر پیامبر صلی الله علیه و آله آنچنان اقتدار سیاسی داشته که جنگی بزرگ را رهبری نموده است.
متأسفانه در این نوع نگرش، چگونگی اعمال قدرت چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. حتی اگر این زن مادلین آلبرایت و مجری سیاستهای تجاوز گرانه امریکا بر علیه ملل مظلوم جهان باشد، باز هم اقتدار سیاسی او به جهت زن بودنش ارزشمند تلقی می گردد.
به تحلیل این اندیشه از نگاه دین، در پایان این مبحث خواهیم پرداخت.
نقش منفی زنان سیاستمدار
تاریخ همانگونه که شاهد مشارکت سیاسی مثبت زنان بوده، خاطراتی فراوان از تأثیر منفی آنها نیز در متن خویش دارد:
در قرآن به همسر لوط و نوح به عنوان دو زن خائن که به ساحت مقدس رهبر جامعه اسلامی خدشه وارد ساخته و با دشمنان انبیاء همراهی نمودند، اشاره می شود.(8)
در آیه ای دیگر از دو تن از زنان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که در فعالیت بر علیه پیامبر مشارکت داشتند یاد می شود.(9)
در سوره تبت خداوند قهار، ام جمیل، همسر ابولهب را «حمالة الحطب» می خواند که هیزم بیار معرکه عناد و دشمنی با پیامبر صلی الله علیه و آله بود.(10)
تاریخ انبیا نشان می دهد زنی در قتل یحیی بن زکریا، پادشاه را با سیاست و تدبیر، بر کشتن آن پیامبر عظیم الشان تحریک می نماید و در نهایت بر سر طشتی از طلا که سر مبارک آن حضرت در آن قرار گرفته می نشیند. (11)
اکنون به جهت رعایت اختصار در بیان مطلب، تنها به بررسی نقش سیاسی مخرب زنان در صدر اسلام می پردازیم.
عصر رسالت
جنگ احد، تنها جنگی است که مسلمانان طعم تلخ شکست را در آن می چشند و با شهدای فراوان به مدینه باز می گردند. در این جنگ زنان در لشکر دشمن نقش فعالی داشتند. در منابع تاریخی نام هند همسر ابوسفیان، ام حکیم همسر عکرمة بن ابی جهل، فاطمه دختر ولید، برزه، ریطه همسر عمروعاص، سلافه، خناس و عمره در زمره زنان لشکر قریش ثبت شده و البته تعداد زنان بیش از این بوده است. (12)
زنان در این جنگ به رهبری هند همسر ابوسفیان، به دف زدن و تصنیف خواندن در پشت سر مردان سپاه می پرداختند و بدینوسیله آنان را بر جنگ دلیر می ساختند و کشتگان بدر را به آنان یادآوری می کردند.
حساس تر از آن، اینکه عمره دختر علقمه دوازدهمین و آخرین پرچمدار قریش در جنگ احد است که پس از افتادن پرچم و پراکنده شدن مشرکان قریش آن را بلند کرده سبب انسجام لشکر می گردد، با کشته شدن یازده نفر از پرچمداران قریش، زمان شکست آنان فرا رسیده بود و مردان جنگی و زنان همگی پا به گریز نهاده بودند و اگر دختر علقمه پرچم را به دست نگرفته بود و دوباره لشکر قریش را سروسامان نداده بود، پیروزی مسلمانان قطعی به نظر می رسید. ولی این بار چون پرچمدار، یک زن بود، مسلمین بدلیل برخورد از سر رحمت نسبت به زنان، او را نکشتند و لذا پرچم دشمن استوار شده و مشرکین دوباره تجمع خود را باز یافتند.
زنان لشکر قریش که کینه نسبت به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و حکومت اسلامی، تمام وجودشان را آکنده ساخته بود در صحنه جنگ، پیکر مطهر شهدای اسلام را مثله کرده و گوش و بینی آنانرا بریدند.
هند، از گوش و بینی شهدا، خلخال ها و گردن بندهایی به خود آویخت و آنچه زینت داشت همه را به وحشی غلام جبیر بن مطعم، قاتل حمزه داد. جگر حمزه را در آورد و جوید. اما نتوانست فرو ببرد و بیرونش انداخت. سپس روی سنگی بالا رفت و اشعاری در باره این انتقامجویی گفت که هند، دختر اثاثه بن عبد المطلب که از زنان مؤمن حاضر در صحنه پیکار بود، با اشعاری پاسخ هند جگر خواره را داد.(13)
تمامی این حرکات در تقویت روحیه مردان جنگی قریش برای نابودی مسلمین تأثیر به سزایی داشت.
در روز فتح مکه نیز با تدابیر سیاسی پیامبر صلی الله علیه و آله زمینه ای فراهم شد تا ابوسفیان در مکه مردم را از مخالفت و ایستادگی برحذر دارد. هنگام ورود و ممانعت مردم از مقاومت در برابر لشکر اسلام، همسر او هند با خشم فراوان سبیل او را گرفت و گفت: مردم، این خیک روغن گوشت آلود را بکشید، چه زشت قراولی که تو بودی.(14)
هند تلاش داشت تا پایگاه شرک تسلیم نشده و مقاومت در برابر لشکر اسلام تداوم یابد.
بدلیل توطئه های سیاسی فراوان او بر علیه اسلام و مسلمین بود که در روز فتح مکه علیرغم عفو قریب به اتفاق مشرکین، پیامبر صلی الله علیه و آله امر به کشتن هند نمودند. هر چند پس از تقاضای عفو، رسولخدا صلی الله علیه و آله او را نیز عفو نمودند.
در ماجرای فتح مکه نیز زنی دیگر از اهل مدینه به نام ساره، به توطئه چینی بر علیه حکومت اسلامی پرداخت. او که در مکه موجب آزار پیامبر صلی الله علیه و آله می گردید در مدینه، پیش از فتح مکه، نامه حاطب بن ابی بلتعه مبنی بر گزارش آمادگی لشکر مسلمین را در لابلای موهای بافته سر خود پنهان کرد تا در مکه به سران شرک تحویل دهد. در روز فتح مکه این زن جاسوس از جمله افراد معدودی بود که عفو عمومی پیامبر صلی الله علیه و آله را شامل نگردید. هر چند در نهایت با در خواست برخی مسلمانان با امان رسولخدا صلی الله علیه و آله زنده ماند.
- فرتنی و قریبه نیز دو کنیز آوازه خوان ابن خطل بودند که با اشعار مشتمل بر طعن و ناسزا بر پیامبر صلی الله علیه و آله ، آوازه خوانی می کردند و به عزت و اقتدار اسلام لطمه می زدند. این دو که با کلام خویش بر علیه اسلام مبارزه و تلاش کرده بودند، از عفو عمومی پیامبر صلی الله علیه و آله استثناء شدند و قریبه در روز فتح مکه کشته شد، فرتنی که اسلام آورده بود به زندگی خود ادامه داد.(15)
از دیگر زنانی که با سخنان محرک و اشعار خویش در تضعیف اسلام بسیار مؤثر بودند از عصماء دختر مروان یهودی می توان نام برد که پیامبر را نیز بسیار اذیت می نمود، بیان شده که عصماء در مجالس اوس و خزرج حضور می یافت و با اشعار خود آنان را تحریک می نمود تا پیامبر را نابود سازند. بدلیل نقش تخریبی او در تضعیف اسلام و مسلمین بود که توسط عمیر کشته شد.(16)
قابل توجه آنکه اشعار و سخنان زنان قریش در تحریک مردان برای جنگ با مسلمین بسیار مؤثر بوده و سران شرک نیز با بهره گیری از قدرت زنان، در تهییج احساسات لشگر، از آنها استفاده می نمودند. در تاریخ بیان شده که رهبران کفار به این دلیل در جنگ احد، زنان را با خود همراه بردند که سربازان را به جنگ با رسول اللّه صلی الله علیه و آله تشجیع نمایند.(17)
در جنگ احزاب نیز آنگاه که علی علیه السلام با عمروبن عبدود «به تعبیر رسولخدا صلی الله علیه و آله کل ایمان با کل شرک» روبرو شدند، ابتدا حضرت علی علیه السلام از عمرو خواستند تا ایمان آورد و در نتیجه آن حضرت از جنگ با او دست بردارد عمرو نپذیرفت. آنگاه علی علیه السلام به او گفتند: باز گرد و لشگر را نیز بازگردان که در اینصورت از جانب ما هیچ ضرری متوجه شما نخواهد شد. عمرو با همه شجاعتش ابراز داشت: از ترس آنکه مبادا زنان قریش او را مسخره کرده و هجو نمایند چنین نخواهد کرد.(18)
از جمله تحرکات سیاسی زنان در مسیر باطل، می توان از زنی یهودی در جنگ احزاب یاد کرد. در این نبرد، مشرکین مکه با همیاری قبایل اطراف به مرکز حکومت اسلامی، مدینة النبی صلی الله علیه و آله هجوم آوردند. آنان پس از مشاهده خندق ها که مانع حمله آنها به مسلمانان می شد، دست به دامان یهود داخل مدینه شدند. یهودیان بنی قریظه نیز به آنان قول همکاری دادند و بر علیه مسلمین مشغول به توطئه شدند. بدین جهت مسلمانان نیز با یهودیان درگیر شدند. در این جنگ یکی از زنان یهود، سنگ آسیائی را بر سر رزمنده مسلمانی بنام خلاّد بن سُوَید انصاری انداخت و او را کشت. جزای این توطئه نیز آن بود که دستور دادند تا او را در ردیف مردان بنی قریظه اعدام نمایند.(19)
بار دیگر زن یکی از اشراف یهود به نام زینب بعد از جنگ خیبر گوسفندی را بریان کرد و در گوشت آن سم وارد نمود و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد. پیامبر نخستین لقمه را که در دهان خود گذارند احساس کردند که مسموم است. فورا آن را از دهان در آوردند. ولی بشیر بن براء بن معرور که چند لقمه از آن را خورده بود پس از مدتی بر اثر سم در گذشت. معروف آن است که پیامبر در بیماری وفات خود می فرمودند: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی پس از فتح برای من آورد. ابن اسحاق روایت می کند که: رسولخدا صلی الله علیه و آله در مرض وفات خود به ام بشر دختر براء بن معرور که برای عیادت ایشان آمده بود فرمود: ای ام بشر از همان خوراکی که با برادرت در خیبر خورده ام اکنون رگ دلم قطع می شود و بدین جهت مسلمانان رسولخدا صلی الله علیه و آله را علاوه بر افتخار نبوت، دارای مقام شهادت هم می دانستند.(20)
پایان حیات رسولخدا صلی الله علیه و آله مواجه با تحرکات سیاسی وسیعی جهت بدست آوردن موقعیت ویژه جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله بود. علیرغم تأکیدات مکرّر پیامبر صلی الله علیه و آله بر خلافت علی علیه السلام از ابتدای دعوت علنی در یوم الانذار تا آخرین روزهای دعوت در یوم الغدیر و حتی پس از آن، گروهی تلاش می کردند تا علی علیه السلام در جایگاه خلافت قرار نگیرد. در این تحولات سیاسی برخی زنان پیامبر صلی الله علیه و آله نقش مؤثر و فعالی داشتند.
در تاریخ بیان شده که چگونه در آخر عمر حضرت رسول صلی الله علیه و آله حفصه و عایشه همسران ایشان اطلاعات درون منزل را به پدران خویش می دادند و بدینوسیله آنانرا در فراهم نمودن مقدمات غصب خلافت یاری می کردند. علیرغم تصریح تاریخ براینکه ابوبکر و عمر هر دو جزء گروهی بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور اکید در رفتن آنها به همراهی اسامه داده بودند.(21) حضور مکرر آنها در روزهای آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه و گاه بر بالین پیامبر صلی الله علیه و آله با همکاری این دو زن، نشاندهنده بروز توطئه ای می باشد.
ابن عباس نقل می کند که رسولخدا صلی الله علیه و آله در بستر بیماری فرمود که به دنبال علی بفرستند. عایشه گفت: چه می شد اگر ابوبکر را می خواستی؟ حفصه گفت: چه می شد اگر عمر را طلب می کردی؟ همه جمع شدند. رسولخدا صلی الله علیه و آله فرمود مطلبی نیست، بروید، اگر خواستم در پی شما خواهم فرستاد.(22)
موردی دیگر آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله در اواخر عمر خویش آنگاه که در بستر بیماری بودند دستور فرمودند تا مردم نماز بخوانند اندکی بعد مردم در مسجد به امامت ابوبکر مشغول به نماز شدند. این واقعه در زمانی پیش آمد که پیامبر مکرر تأکید داشتند برخی مهاجرین از جمله ابوبکر باید در لشکر اسامه باشند و کیلومترها تا مدینه فاصله داشته باشند. حتی یکبار با تنی بیمار به مسجد آمده و لعنت بر کسانی کرد که از رفتن تخلف کنند. (23) از نقلهای متعدد در موضوع این نماز، فهمیده می شود که پیامبر صلی الله علیه و آله تنها به مؤذن گفت که به مردم بگوید نماز بخوانند اما شخص خاصی را معین نفرمود از جمله عبداللّه بن زمعه می گوید پیامبر هیچ فردی را معین نکرد تنها به من فرمود تا به مردم بگویم نماز بخوانند.(24) در ارتباط با این مسئله که پس چه شد که نماز به امامت ابوبکر واقع شد، ابن ابی الحدید گوید: اعتقاد علی بر این بود که عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله ، زمینه ای را فراهم نمود تا ابوبکر برای مردم نماز بخواند او می گوید که علی علیه السلام این مطلب را بارها در خلوت برای اصحاب نزدیک خود بیان می کرد.(25)
از نظر اخبار شیعه مسلم است که این عایشه بوده است که از داخل خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله ابوبکر را برای امامت جماعت تعیین کرده است، نه خود پیامبر.(26)
پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله
با شروع انحراف سیاسی در حکومت اسلامی آن عصر باز هم شاهد نقش منفی برخی زنان می باشیم از جمله انکه :
با شروع خلافت ابوبکر سعی شد تا پشتوانه مالی علی علیه السلام در فعالیت سیاسی احتمالی او، تصاحب شود. لذا دستور داده شد تا فدک را از فاطمه علیهاالسلام بگیرند. پس از اخراج وکیل فاطمه علیهاالسلام از فدک آن حضرت به نزد خلیفه آمد و استدلالهای مفصلی مبنی بر آن که حکومت، حق تصرف فدک را ندارد، ارائه دادند. دلایل فاطمه علیهاالسلام آن چنان مستحکم بود که خلیفه را واداشت تا نوشته ای به آن حضرت داده مطابق آن فدک به ایشان برگردانده شود. اوس بن حدثان گوید عایشه و حفصه حضور یافتند و شهادت دادند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ما انبیاء آنچه که باقی گذاشتیم، برای کسی به ارث نمی گذاریم و بدینوسیله توجیهی دینی و مردم پسند جهت غصب مجدد فدک فراهم نمودند.(27)
از جمله نقشهای منفی و انحرافی زنان در آن عصر ادعای نبوت و فریب عوام بود. موضوع بدین شرح است که بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و ایجاد انحراف در مسیر حکومت اسلامی، برخی از دشمنان جسور شده و به قصد انهدام حکومت اسلامی به سوی مدینه لشکر کشی نمودند از جمله زنی به نام «سجاح» که ادعای پیامبری می کرد. او در اوایل خلافت ابوبکر ادعای نبوت کرده و می گفت که وحی بر او نازل می شود. جملات موزونی را نیز با عنوان آیات نازل شده بر مردم عرضه می کرد از جمله: علیکم بالیمامة دفوا دفیف الحمامه فانها غزوة صرامه لایلحقکم بعدها ملامة بر شما باد حمله بر یمامه
و چون کبوتران صف بکشید بدرستی که این جنگ نبردی پیروزمند است بعد از آن ملامت و سرزنشی به شما نخواهد رسید.
او در شریعت نو ظهورش نماز صبح و عشا را برای پیروان خود حذف کرد. جمع بسیاری به سجاح ایمان آورده و لشکری فراهم نمودند که به فرماندهی او به سوی مرکز حکومت اسلامی - مدینه - هجوم آوردند. در جنگی که مسلمانان با این زن و پیروان او کردند آنان شکست خورده و سجاح نیز به تغلب رفت.
عصر خلافت علی علیه السلام
عایشه ام المؤمنین همسر پیامبر صلی الله علیه و آله که از محرکان مسلمین در امر قتل عثمان بود، علیرغم بیان صریح قرآن مبنی بر امر به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله که باید ملازم خانه بوده و حق حضور سیاسی اجتماعی چشمگیر را ندارند(28) به مکه رفت و فریاد مظلومیت عثمان سرداد. مردم که بدلیل حمایت های بیدریغ خلیفه اول و دوم از عایشه به او احترام فراوان می گذاشتند، گرداگرد او جمع شدند و او که از شهرت ام المؤمنین و نیز دختر خلیفه اول بودن، کمال استفاده را می نمود. لشکری عظیم جهت مبارزه با ولی خدا، جانشین حقیقی پیامبر صلی الله علیه و آله فراهم نمود. او با تحریک احساسات مردم و اینکه او حق مادری بر گردن مسلمین دارد لشکر خویش را انبوه ساخته و به سمت بصره حرکت کرد. در میانه راه تصمیم داشت تا حفصه دختر خلیفه دوم را نیز با خود همراه نماید. او نیز برای رفتن آماده شد ولی برادرش عبداللّه بن عمر از رفتن او جلوگیری کرد. نهایتا دو لشکر مسلمان با یکدیگر درگیر شده و بسیاری از مسلمانان کشته شدند. در معرکه نبرد عایشه با بیان موقعیت ام المؤمنینی خود سپاه را به حمایت از خود وامی داشت. فریاد سپاه او نیز مکرّر بلند بود که: مادرتان را دریابید، مادرتان را دریابید. این حرکت عایشه ضربه عظیمی بر حکومت علی علیه السلام وارد ساخت و دشمنان دیگر را نیز جسور نمود تا به جنگ با حکومت برخیزند. عایشه که هرگز گمان نمی کرد عاقبت این لشکر کشی، شکست او و کشتار بسیاری گردد پس از آن بارها با ذکر نام جنگ جمل می گریست. هشام بن عروه از پدرش نقل می کند که هرگز عایشه یادی از جنگ جمل نکرد الاّ اینکه آنقدر گریست که مقنعه اش از اشک خیس گردید و می گفت ای کاش موجودی فراموش شده بودم.(29)
حاصل سیاستمداری این زن را چنین نقل کرده اند، طبری می گوید: در جنگ جمل بیش از شش هزار مسلمان کشته شدند. ابن اعثم می نویسد از لشکر علی هزار و هفتصد نفر و از لشکر عایشه شش هزار نفر کشته شدند. و در کتابهای عقدالفرید، مناقب ابن شهر آشوب، تاریخ یعقوبی تعداد کشته شدگان بسیار بیشتر از اینها نقل شده است.
متأسفانه ام المؤمنین عایشه در مواردی دیگر نیز متناسب با جایگاه خویش عمل ننموده است. زمانی که مسلمانان جسد مطهر امام حسن علیه السلام را برای وداع، نزد قبر جد بزرگوارش رسول اللّه صلی الله علیه و آله آوردند. مروان سریعا نزد همسر پیامبر صلی الله علیه و آله آمد. او از اینکه خلیفه سوم، که از بستگان مروان بود، در گوشه ای از مدینه دفن شده است، ناراحت بود و می ترسید که مبادا امام حسن علیه السلام در کنار پیامبر دفن شود، بنابراین کوشید تا با سوء استفاده از وجود همسر پیامبر صلی الله علیه و آله مانع این عمل گردد. عایشه نگران سوار بر اسبی شد و همراه با جمعی از مسلمین در محل حضور یافت و فریاد بر آورد که هرگز اجازه نمی دهم کسی را که دوست ندارم در خانه ام داخل سازید. حضور همسر پیامبر صلی الله علیه و آله چنان بود که بیم درگیری و کشتار می رفت، لذا امام حسین علیه السلام به او فرمودند ما مطابق وصیت امام حسن علیه السلام ، برای جلوگیری از فتنه، جسد برادر را در کنار قبر مادر بزرگ او فاطمه بنت اسد، در بقیع، دفن می نمائیم.(30)
بر جسته ترین نقش منفی زنان در سیاست را در ماجرای شهادت حضرت علی علیه السلام می توان یافت.
در موقعیتی که کسی جرأت نمی کرد اقدام به قتل علی علیه السلام نماید. زنی به نام قطام که اعضاء خانواده اش نیز از فعالان سیاسی بر علیه حکومت علی علیه السلام بودند محرک قتل آن حضرت گردید. قطام که از خوارج بود و پدر و برادرش در نهروان کشته شده بودند، مهریه خود را قتل علی و مقداری پول قرار داد. او بدینوسیله ابن ملجم را بر توطئه ترور آن حضرت مصمم ساخت. قطام وقتی نگرانی ابن ملجم را در اجرای ترور مشاهده کرد به او گفت که من جمعی از مردان قبیله خود را با تو همراه می کنم تا تو را یاری دهند. آنگاه مردی از خوارج کوفه به نام وردان بن مجاله از قبیله تیم الرباب را با او همراه ساخت و در شب قتل سرهای آنان را با دستمالهای حریر بست. سپس هر دو، شمشیر بدست عازم مسجد شدند (31) و چندی نگذشت که شمشیر زهر آلود ابن ملجم، فرق مبارک خلیفه مسلمین را شکافت.
در عصر امام حسن علیه السلام
هر چند پس از صلح امام حسن علیه السلام دیگر هرگز مسئولیت حکومت به دست امامان معصوم نبود ولی همواره امامان علیهم السلام به هدایت فکری افراد جامعه می پرداختند. خلفای جور نیز پیوسته آنان را مانع خود در ظلم و ستم به مردم می دیدند، لذا می کوشیدند تا آنان را به طریقی از بین ببرند. در توطئه سیاسی عظیم این خلفا زنها نقش فعالی ایفا نمودند که به نمونه هایی از آن اشاره می شود.
عیسی بن مهران از مغیره نقل می کند که گفت: معاویه مأموری را نزد جعده دختر اشعث بن قیس فرستاد که من تو را به همسری پسرم یزید در خواهم آورد به شرط آنکه امام حسن علیه السلام را به وسیله سم به قتل برسانی. جعده که در خانواده ای سیاستمدار تربیت یافته بود این مسئولیت را پذیرفت. (32) مطابق کلام امام صادق علیه السلام پدر جعده اشعث در خون علی علیه السلام شرکت جست، خودش امام حسن علیه السلام را مسموم کرد و برادرش در خون امام حسین علیه السلام شریک گردید.(33)
دوران امامت امام حسین علیه السلام
در تاریخ مکرر شاهد حضور دو لشکر حق و باطل در برابر هم بوده ایم. اهل حق در پی گستراندن حقیقت در جهان بوده اند و حامیان باطل نیز نگران از آنکه قدرت یا مکنت خویش از کف دهند با حامیان حق سر ستیز داشته اند. در هر دو جناح نیز بارها حضور زنان را همچون مردان شاهد بوده ایم. خالی از لطف نیست که به روایتی از سلیم بن قیس در این زمینه اشاره نمائیم.
«آنگاه که معاویه بر سریر قدرت نشست و حکومت بلامنازع او در سراسر گستره مملکت اسلامی آن روز تثبیت شد فرمانی به تمام کارگزاران خود ابلاغ کرد مبنی بر آنکه احادیثی را در مدح معاویه و در بیان فضایل و سوابق او جعل نموده به همگان آموزش دهند. در پی این دستور العمل تمامی حاکمان و قاضیان آن عصر یا با طمع به زر معاویه و یا از ترس قدرت او روایات بسیار در این زمینه از خود ساختند و در هر مسجد و اجتماعی در محلات مختلف بر همگان خواندند. پس از آن معلمان وظیفه یافتند تا آن احادیث را به کودکان بیاموزند به همان میزان که می کوشند تا به کودکان قرآن بیاموزند. از جمله دستور العمل های آنان این بود که تمامی دختران و زنان می بایست این احادیث را یاد گیرند و بدینگونه حضور زنان مدافع معاویه در میان مسلمین چشمگیر شد.»
از طرفی دیگر، رهبر اهل حق، امام حسین علیه السلام جهت ارتقاء تفکر سیاسی زنان می کوشد و زمینه ای فراهم می آورد تا زنان به حق اولیه خویش، تفکر و تدبر در امور و شناخت و تمیز حق از باطل دست یابند. سلیم بن قیس اضافه می کند که: «دو سال قبل از مرگ معاویه امام حسین علیه السلام به همراه عبداللّه بن جعفر بن عباس حج گزاردند. آن حضرت در این سفر با تدبیری خاص همه مردان و زنان بنی هاشم و نیز سایر زنان و مردان شیعه و افراد سلیم النفس را جمع نموده و در اجتماع گسترده ای که در منی فراهم نمودند سخنرانی مبسوطی نموده با استناد به قرآن و کلام رسولخدا صلی الله علیه و آله حقانیت اهل بیت را بر آنان اثبات نمودند و به تمامی زنان و مردان حاضر امر نمودند تا این خطابه سیاسی را در بازگشت به گوش سایرین برسانند.(34)
در نتیجه تلاش رهبران حق و باطل، پس از مرگ معاویه و تشدید بحرانهای سیاسی، همانگونه که عملکرد مثبت سیاسی زنها واضح تر می شود، عملکرد منفی زنان نیز مشهودتر می گردد. مواردی از آن را در زمان امام حسین علیه السلام می یابیم. از جمله آنکه هنگامی که امام حسین علیه السلام از مکه عازم کوفه می گردند، زنی به نام عمره دختر عبدالرحمان بن سعد انصاری که از هواداران بنی امیه بود نامه ای به امام حسین علیه السلام نوشت و کوشید تا آن حضرت را از حرکت به کوفه باز دارد.(35)
در موقعیت بسیار حساس دیگری، زنان نقش تعیین کننده ای در شکست قیام کوفه جهت حمایت از امام حسین علیه السلام داشتند.
با تلاش وسیعی که شیعیان در کوفه نمودند دهها هزار نفر آماده پذیرش وجود مبارک امام حسین علیه السلام گردیده بودند و نماینده آن حضرت، مسلم بن عقیل انسجام خوبی به این جمعیت داده بود. آنگاه که ابن زیاد در کوفه کوشید تا بهر وسیله ممکن این اجتماع را پراکنده سازد، نهایتا با استفاده از وجود زنان در اجرای طرح خویش موفق گردید.
ابومخنف نقل می کند که ابن زیاد توسط مأموران خود به گوش خانواده محاصره کنندگان قصر رساند که اگر تا شب همگی در خانه نباشند هر که در سطح شهر یافت شود، کشته خواهد شد. پس از این تهدید بود که زنان بسیاری از خانه ها بیرون ریخته و از سر زبونی و ذلّت دست پسران و برادران و یا همسر خویش را گرفته و به سمت خانه می کشاندند و می گفتند: دیگران به اندازه کافی هستند. در عرض مدت کوتاهی جمعیت چند هزار نفری محاصره کننده متفرق شدند و چنان شد که وقتی نماینده امام حسین علیه السلام به مسجد آمد فقط سی نفر همراه او نماز مغرب به جا آوردند.(36) با شکست حرکت آنان در کوفه بود که زمینه برای شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا فراهم آمد.
دوران خلفای عباسی
با ورق زدن صفحات تاریخ در وهله ای، زید بن علی را می یابیم که با دلی آکنده از اندوه ناظر حضور گسترده زنان در تقویت باطل می باشد. زید گوید: روزی مشغول تلاوت قرآن بودم که صدای گریه و شیون زنان بسیاری را شنیدم. از خانه بیرون آمدم و مشاهده کردم که زنان زیادی در حالی که از اندوه موهای خویش پراکنده و گریبان چاک داده اند، بر سرو صورت می زنند و به دنبال جنازه ای که بر دوش مردان حمل می شد، روان بودند اجتماع عزاداران به میزانی بود که راه عبور بسته شده بود. گمان بردم، متوکل عباسی از دنیا رفته است. از مردی سؤال کردم جنازه متعلق به چه کسی است؟ گفت: متعلق به معشوقه متوکل به نام ریحانه می باشد که کنیز او بوده و متوکل سخت دل در گرو مهر او نهاده بود. زید گوید اندکی صبر کردم و دیدم که با چه عظمتی آن کنیز را به خاک سپرده قبر او را از گل مفروش نمودند و از مشک و عنبر و عطر آکنده اش ساختند و بر روی آن نیز گنبدی بنا نهادند. زید بن علی گوید: حزن، طاقت از کفم ربود، مشتی خاک بر سر ریختم و فریاد زدم وای بر تو یا حسین که چگونه در کربلا جسد مطهرت را غریبانه بر زمین رها نمودند و زنان و دخترانت به اسارت گرفته شدند و کودکانت ذبح شدند، حال آن که احدی از مردم بر این اوضاع اشکی نریخت. جسد مطهرت بدون غسل و کفن به خاک سپرده شد. حال آنکه تو فرزند علی مرتضی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام بودی. اینگونه، زنان بر مرگ کنیزی فاسق می گریند و هیچیک بر فرزند پیامبر نمی گریند.(37)
علاوه بر حضور جمعی زنان در حمایت و تقویت باطل، زنان سیاستمداری نیز یافت می شوند که با تدبیر خویش آثار تخریبی عظیمی از خود بر جای نهادند، از جمله: زنی یهودی که به مغیره بن سعید، شعبده و کارهای خارق العاده یاد می داد. مغیره با استفاده از این تعلیمات و به کارگیری شگردهای خاص، وانمود می کرد که اهل کرامت است بدینوسیله بسیاری به او معتقد شدند و پیرو مکتب انحرافی او در غلوّ نسبت به ائمه علیهم السلام گردیدند. او که ائمه را تا مرتبت خدایی بالا می برد و عجایب خلاف واقع را به آنان نسبت می داد، رهبر غلاة بود و امام صادق علیه السلام از او بیزاری می جستند. اگر تعلیمات استاد زن او نبود یقینا او موفقیت چندانی کسب نمی کرد.(38)
نمونه دیگر ام الفضل دختر مأمون می باشد او زن سیاستمداری بود که به اجبار مأمون به همسری امام جواد علیه السلام در آمد و جاسوس دائمی درون خانه آن حضرت گردید. او دائما اخبار مربوط به آن حضرت را به پدرش مأمون می رساند. نهایتا هم به تحریک معتصم و برادرش جعفر، انگوری را که آن دو در آن سمی کشنده وارد کرده بودند در ظرفی نهاده، از آن انگور تعریف و توصیف بسیاری کرد و حضرت جواد علیه السلام را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد تا آن حضرت مقداری از آن انگور را خوردند. پس از آن آثار سم بر آن امام عارض شد و ایشان از دنیا رفتند. هر چند عاقبت ام الفضل آن شد که به بیماری سختی دچار گردید و هر آنچه ثروت داشت جهت درمان آن خرج کرد و در نهایت محتاج دیگران شد و با فلاکت از دنیا رفت.(39)
از دیگر نمونه های بازیگری زنان در امر سیاست در دوران خلافت عباسیان، می توان به نقش همسران و کنیزکان دربار خلفا و تأثیر آنها در برخی سیاستگذاری های خلیفه اشاره کرد. گاه این زنان با تدبیر و مکر زنانه خویش خلیفه را وامی داشتند تا با تصرف ناحق در اموال بیت المال مسلمین به هوسهای آنان پاسخ گوید. مورخین نوشته اند که: موجودی قبیحه همسر متوکل یک میلیون و هشتصد هزار دینار بود و مادر مقتدر بی نهایت ثروتمند و پولدار بود.در آمد خیزران همسر مهدی عباسی نیز بالغ بر یک میلیون و شصت هزار درهم می شد که برخی این مبلغ را نزدیک به نصف مالیات آن روز تمام کشور می شمردند.(40) بهای جامه ای که زبیده همسر هارون بر تن می کرد بالغ بر پنجاه هزار دینار می شد.(41) همسر هشام بن عبد الملک نیز جامه بدون آستینی داشت که تمام پیراهن از طلا بود و جز دو بند، بقیه لباس زربفت بود و آن لباس را چنان با زر و زیور آراسته بودند که به علت زیادی جواهرات و سنگینی آن قدرت راحت راه رفتن از او سلب شده بود.(42) سهم کنیزان رقاصه و آوازه خوان که عشوه گری خوب می دانستند نیز قابل توجه است کنیز متوکل روزی در مدح متوکل شعری سروده با صدایی زیبا خواند و 50 هزار درهم از بیت المال را به خود اختصاص داد.(43) هارون الرشید به کنیز خود به نام دنانیر در یک شب گردن بندی به قیمت سی هزار دینار عطا کرد.(44) کتاب نساء الخلفاء آکنده از ذکر حیله های این کنیزان برای تأثیر بر روی خلفا و تصاحب بیشتر بیت المال مسلمین محروم می باشد. نقل شده که هارون مأموران خشنی را به ناحیه موصل فرستاد و از آن جا مال فراوانی از بقایای مالیاتها برای هارون آوردند او هم دستور داد تا همه آن اموال را صرف برخی از کنیزان او کنند.(45)
علاوه بر این گاه این زنان در تعیین سیاست عهد خلفا هم نقش داشته اند. بیان شده که خیزران همسر مهدی عباسی در امور سیاسی زیاد دخالت می کرده و نفوذ زیادی در دربار داشته است، به عنوان نمونه او خلیفه را واداشت تا بختیشوع، پزشک مشهور را به جندی شاپور بفرستد. دخالت خیزران در تصمیم گیریهای سیاسی به میزانی بود که نهایتا فرزندش هادی عباسی به او گفت: اگر خبری به من رسد که یکی از پیروان من یا خواص و خدمه و کُتّاب من بر در منزل تو ایستاده اند گردنش را می زنم و مالش را می گیرم.
هرچند هادی عباسی نیز در حکومت خود رابطه را جایگزین ضوابط ساخته بود ولی گویا اگر روابط از محدوده صلاحدید شخص خلیفه فراتر می رفت، موجب خشم او می گردید. لذا کلام او با مادرش آکنده از عتاب گردیده است.
در بیان تأثیر تخریبی سیاست بازیهای زنان نمونه های بسیاری می توان ذکر کرد. از نقش بسیار مخرب زنان رقاصه و آوازه خوان از اواسط خلافت امویان به بعد در رواج فساد در جامعه و ایجاد رخوت و بی غیرتی نسبت به آنچه بر سر جامعه اسلامی می آمد گرفته تا حضور زنان جاسوس در خانه امام حسن عسکری علیه السلام جهت بدست آوردن اطلاعاتی در زمینه تولد منجی بشریت و ....
برای پرهیز از اطاله کلام بحث جلوه های مشارکت سیاسی زنان را در اینجا به پایان می رسانیم و از خداوند منان توفیق در عمل به تکالیف اجتماعی را می طلبیم.
پی نوشتها:
1- یرحمک اللّه انت علی خیر والی خیر- امالی ج 2، ص 174
2- الاخوات مؤمنات میمونه، ام الفضل، اسماء - طبقات کبری، ج 8 - ص 132
3- معجم احادیث المهدی
4- امام باقر علیه السلام : انی اشهد آنها من اهل الجنة - کافی ج 2، ص 298
5- تفسیر قمی ج 2، ص 159 - 155- شرح ابن ابی الحدید ج 4 ص 101 - سیره حلبیه
6- حدیث ولایت - ج 3 ص 140
7- مراجعه شود به مقالاتی که در مجله زنان با عناوین مربوط به زن و سیاست چاپ می شود.
8- هود - 81 و تحریم - 10
9- تحریم - 3 و 4
10- تبت - 4
11- سیره ابن هشام ج 3 - ص 66 - جوامع السیره - ص 150
12- سیره ابن هشام - ج 4 ص - 47 طبقات ابن سعد
13- طبقات ج 2 ص 134، سیره النبویه ج 4 ص 40 و 41، در بحار ج 20 ص 112 و 111 به نقل از قرب الاسنادی ص 61 نیز موضوع فرتنا و ام ساره مطرح شده است.
14- اعلام الوری ص 55-52، بحار ج 20 ص 7
15- بحار ج 20 - ص 65 - 47
16- ارشاد مفید ص 57 - 48، تفسیر قمی ص 529-516
17- سیره ابن هشام ج 3 - ص 253، ارشاد مفید 57-48
18- سیره ابن هشام ج 3 ص 353-352، امالی صدوق ص 135، بحار ج 92 ص 141-140
19- طبقات الکبری ج 2 ص 42، کنز المعال ج 5 ص 312، کامل ابن ایثر ج 2 ص 120
20- تاریخ طبری ج 3 ص 196
21- تاریخ طبری ج 2 ص 429
22- المصنف از عبدالرزاق ج 5 ص 432، البدایة و النهایة ج 5 ص 232، طبقات ج 2 ص 21، سنن بیهقی ج 8 ص 151، کنز العمال ج 4 ص 598
23- شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 198-197
24- تلخیص الشافی ج 3 ص 29
25- تفسیر قمی ج 2 ص 159-155، شرح ابن ابی الحدید ج 4 ص 101
26- احزاب - 34
27- تاریخ بغدادی ج 9 - ص 185 به نقل از کتاب السبعه ص 189
28- ارشاد ص 176-174، مناقب آل ابی طالب ج 4 ص 29 و 44-42
29- مروج الذهب ج 2 ص 423، الاخبارالطوال ص 214-213
30- ارشاد مفید ج 2 ص 13-12
31- بحار ج 44ص 154
32- احتجاج ص 151-150
33- زندگانی امام حسین علیه السلام رسول محلاتی ص 331
34- تاریخ طبری ج 5 - ص 373-371
35- بحار الانوار ج 45 ص 406-403
36- رجال کشی ص 147
37- مروج الذهب ج 4 ص 52، دلائل الامامة ص 209-208، اثبات الوصیة ص 242-241
38- نشور المحاضرات ج 1 ص 293
39- مروج الذهب ج 2 ص 366
40- بین الخلفاء و الخلعاء ص 26-25
41- الاغانی ص 226
42- المستطرف ص 28
43- الاغانی ج 4 ص 67
44- اخبار الحکماء خ 101
45- شرح ابن ابی الحدید ج 16 ص 125