راهی که آمدیم

آموزه ها و گزاره های دینی، در یک رصد عالمانه و دقیق، متضمن فرمانها و فرجامهایی است که هر کدام دارای هدف و خاصیت معینی است دین به عنوان «راهکار قرب» نسخه آسمانی است که از سوی خالق هستی برای انسانها جهت تحقق «هدف» و تحصیل «خاصیت» صادر شده است.

آموزه ها و گزاره های دینی، در یک رصد عالمانه و دقیق، متضمن فرمانها و فرجامهایی است که هر کدام دارای هدف و خاصیت معینی است دین به عنوان «راهکار قرب» نسخه آسمانی است که از سوی خالق هستی برای انسانها جهت تحقق «هدف» و تحصیل «خاصیت» صادر شده است.

هدف همان اصلاح و اکمال نفس عمل کننده است و خاصیت، حصول بهره های پیرامونی است، مثلاً نمازگزاردن به عنوان یک رفتار دینی هدفش، «اَقِمِ الصَّلوةِ لِذِکْری» است و خاصیتش «تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»، و یا انفاق، هدفش اصلاحِ نفس انفاق کننده است و حصول قرب، و خاصیتش، بهره مندی ضعفا و نیازمندان و هموار شدن گسلها و چالش های اقتصادی؛ بشریت با پیام رهایی بخش دین از بودن بر فراز قله های غرور وحرص و خودخواهی و ماندن در فرودِ درهّ های جهل و ترس و حقارت، به اِستوای عدالت و اعتدال فرا خوانده می شود تا مشی مستقیم را پذیرا گردد. او در سفر زمین، صفیر آسمان را شنید و دریافت که باید راهی را که با فرمان «اِهْبِطُوا مِصْرا» با جماعت آمده با فرمان «جِئتُمُونا فُردی» به تنهایی باز گردد، پس حقیقت تعالیم دین، توبه است یعنی نشان دادن راه بازگشت و نحوه بازگشتن، ما در جوار قرب بودیم، خطا کردیم به خطّه بُعد تبعید شدیم و اینک باید از راهِ آمده و دقیقا از همان راهی که آمدیم برگردیم، ما از راهی که نزول کردیم باید صعود کنیم و در این فراز و فرود، مخاطب حقیقت انسان است خواه زن و خواه مرد.

زن بودن و مرد بودن دو هیئت و دو صورتی است که به ید تبارک اللّه یِ حضرتش در «کارگاه خلقت» تصویر یافت و در «کوره ی حکمت» تسویه گردید، و آنگاه پس از یافتن توانایی و تناسب «روح انسانی» به آن مشرف شد و در این خانه فراهم آمده، نزول اجلال کرد. پس تفاوت های ظاهری در هیئت و خلقت زن و مرد ضمن آن که در حقیقت روح انسانی هیچ تأثیری نداشته، لیکن برای بقای بشریت و طی مراتب کمال، لازم و ضروری بوده که آن حکیم، حکم عبث صادر نکند.

از این روی خدای متعال در طراحی منشور هدایت انسان، ضمن پاسخ گویی به بخش اصیل و یکسانِ وجود آدمی، که همان روح است، ذره ای از تفاوتهای ظاهری و جسمانی غفلت نورزیده و هر بخشی از قوانین شریعت که با این تفاوتها مرتبط می شود از تناسب کامل برخوردار بوده و البته بر هر صاحب خردی پوشیده نیست که این انطباق تام تشریع بر تکوین، خود عالیترین آیت است بر وحدانیت خدا، وگرنه ردّ پایی از تدبیرهایی دوگانه خبر از مدبّر دوگانه می داد.

پیروان مکتب اسلام، با در پیش روی داشتن اصول و اعتقادات روشن و رشید ومستحکم می دانند همچنانکه تفاوت ظاهری و جسمانی در حقیقتِ انسانی زن و مرد اثرگذار نبوده و یکی را انسان تر از دیگری نکرده، پس ظاهر نابرابر برخی از احکام و حقوق که کاملاً ارتباط و توازن با تفاوتهای ظاهری و جسمانی آن دو دارد، در حقیقت کمال یابی تأثیر نداشته و یکی را بر دیگری در تحصیل قرب الهی رجحان نداده است، که خدای متعال توشه ها را با طُرق وسیله ها را با وظیفه ها داده ها را با خواسته ها متناسب و متوازن نموده است.

غرض آنکه تفاوتهای ظاهری برخی از احکام و قواعدِ مربوط به زن و مرد، که با بُعد جسمانی آن دو مراوده و مرابطه دارد به مثابه همان تفاوت در توشه و طرق است، که متفاوت بودن «وسیله ها» آن هم بدلیل متمایز بودن «وظیفه ها» کاملاً معمول و معقول است و هرگز بیانگر برخورداری یکی و محرومیت دیگری نیست.

به دیگر سخن وزانت انسانیت از جرمِ روح و فطرت است، نه از حجمِ جسم و جنسیّت، همچنانکه حجم متفاوت از وزن یکسان برای کودکان و نابخردان حکایت از بیشتر بودن می کند، ساده انگاران و سطحی نگران هم که همه حقیقت و وزانت انسان را در حجم ظاهری و بُعد جسمانی او می دانند، کمترین نابرابری را، نوعی محرومیت و مظلومیت تلقی نموده، و درصدد رفع و یا دفع آن بر می آیند.

ازآنجا که یکی از دستاوردهای اساسی یک آرمان و جهان بینی، میزان اعتمادی است که در پیروان خود نسبت به کارآمدی دستورالعمل ها و توان پاسخگویی به نیازهای واقعی و طبیعی و همچنین نیازهای حقیقی و متعالی ایجاد می کند. ما نیز براین باوریم که خداوند رحمان جسمانیت و جنسیت آدمی را براساس «مهر و حکمت» تقدیر نموده و پس از آن روحِ انسانی را بر آن تنزیل فرموده،در این طراحی شائبه کمترین بی عدالتی و ظلم وجود ندارد چنانکه خدا ازترش رویی در برابر چشمانِ بی سویِ یک نابینا و روی برگرداندن از او نمی گذرد و کمترین ظلم را به حریم کسی که از مظلومیتش بی خبر است، روا نمی دارد ، تا جائی که این عتاب مقدس را با کریمه (عَبَس و توّلی اَنْ جاءَهُ الاَعمی) جاودانه ساخت، با تأملی در این سخن می یابیم که وظیفه مردان در استفاده عادلانه از اختیاراتی که خدای متعادل برای ایفای مسؤولیت سنگین ایشان در فضای خانواده به آنان سپرده است، بسی دشوار است. زیرا در بسیاری از اوقات بی اطلاعی زنان از حقوقشان و ناآگاهی از مظلومیتشان باعث می شود مردان حریم ها و حرمت هایی که خدای متعال برای زن تقدیر و تدبیر نموده بشکنند و از آن بگذرند که در این صورت آنها هم مخاطب عتاب سنگین «عَبَسَ وَ تَوَلیّ» خواهند بود.

نادیده گرفتن حق و حرمت کسی که از تعدّی به حق و حرمتش خبر ندارد، از مرصاد نگاه و نظر پروردگار عالم پنهان نمی ماند. و چه مدبرانه است که می بینیم، «حبیب جانمان»، رهبر فرزانه انقلاب بارها و بارها در این باب سخن فرمودند: که:

«عمده ستم به زن اصلاً در داخل خانواده و به وسیله شوهر است. شاید بیش از نود درصد این ستم، بوسیله شوهر است».

شریعت مقدس اسلام به عنوان یک جهان بینی واقعیت نگر و حقیقت گرا ضمن ملاحظه و مشاهده واقعیّات موجود، نگاهها را به سمت افق اعلایِ حقیقت متوجّه می سازد تا بتوان با تمسک به آن تعالیم متعالی، بشر را از ستم عام و زن را از ستم خاص نجات داد. اما مع الاسف می بینیم که در جهان معاصر، بشر خود را به مهلکه «و کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّار» نزدیک نموده است، و در این گم گشتگی، مصائب زن همان مصائب انسان معاصر است. امروز اساسی ترین مصیبت بشر این است که بنیاد نگاهش، نسبت به جایگاه انسان در نظام هستی، معیوب است. لذا عموما «یافته ها و بافته هایش» تصویر دوم چشم لوچ است که باید با اندوه گفت: انسانِ امروز علیرغم پیشرفت علم و تکنولوژی که دستاورد بکارگیری نبوغش در گستره محسوسات است، از حقایق اصیل، روی بر تافته و به اعراض و انکار آنها پرداخته است، بی شک این نگاه معیوب، حاصل «محدودنگری و محسوس نگری» اوست، انسان علم زده ای که کاوش علم و یافته های آن را، تمامِ حقیقت می داند و با «دیده ها» و درباره ی «نادیده ها» به داوری و قضاوت می نشیند وجاهلانه تر آنکه رأی بر عدم «نادیده ها» صادر می کند.

او همه ی هستی را در جهان محسوس جستجو می کند و پدیده ها را فقط «پدیدارها» می داند و نه چیز دیگری، و چه حکیمانه امام علی علیه السلام فرمودند: «اِنّما الدُنیا مُنْتَهی بَصَرِ الاعمی، لایُبْصِر مِمّا وَرائها شیئا و بصیرُ یُنفِذها بَصَره» بدرستی که دنیا با همه ی عظمت و بزرگی اش منتهای دید کور چشمان باطنی است که در ورای آن هیچ حقیقتی را نمی بینند، اما صاحبان چشمهای باطنی، نگاهشان را نافذ نموده و از پوسته دنیا گذر می دهند، تا حقایقی را که در ورای آنست بیابند.

بشر امروز علاوه بر «محسوس نگری» در «محدودنگری» نیز گرفتار گشته و با نگاهِ لوله تفنگی اش به فراخنای عظیم هستی، همچون صیادی است که از همه دشت، فقط جایی را می بیند که روزنه تفنگش به او نشان می دهد، با این حال مدعی رویت همه هستی است.

انسان این آخرین شکوه خلق شده، در یک غفلت فاجعه آمیز، به دوران تاریکی از عمر خود رسیده است و علیرغم آنکه دنیایش با علم آباد شده، اما علمش از ایمانهای راستین رهبری نمی گیرد. علم سرعت سقوطش را افزایش داده، اگر قبلاً با پای پیاده عازم پرتگاه بود، امروز با مرکب تندروی علم به آن سو می رود، این است که امام علی (ع) می فرماید: «و بالایمان یعمرُ العلم» با ایمان علم آباد می گردد.

علمی که بشر را بر طبیعت مسلط و در طبیعت مقتدر نمود و دنیای انسان را عمران و آباد کرد، خود نیازمند آباد کننده ی دیگر است. همانند آبی که همه چیز را با طراوت و پاک می کند، اما خودش نیازمند جاری شدن است و اگر از جاری شدن فرو ماند به مردابی عَفِن بدل خواهد شد.

بی گفتگو آشکار است که این روی گردانی از ایمانهای راستین و حقایق جاودانه و فرو ماندن در حلقه ی محدودها، و محسوسها، رویکرد به جا گذاشته که نتیجه اش وضعیت موجود شده است. بشریت در سطح جهانی در اوج رفاه و دارندگی، مضطر و بیچاره است و در اوج سرمایه و ثروت، ناداری قرارش را گرفته و در اوج صنعت و ابزارسازی، مسخّر مصنوعات خود است. بشر هیچ وقت مثل امروز از دست یابی به سعادت «فرومانده» نبوده و باز هم هیچ وقت مثل امروز در تصاحب قدرت و ثروت «فرومایه» نبوده و هر از گاهی هم که خسته از وضعیت موجود در جستجوی «شفا و بیداری» است، گردانندگان استکباری نظام فکری جهان، برای شفایش، نسخه ی مرگ می پیچند و برای بیداریش ترانه ی خواب می سرایند.

امروز استکبار فرهنگی از سلاح کارآمد «رسانه»، تیرهای تهاجم فرهنگی را به سوی ایمانهای پایدار و اصالتهای ماندگار، شلیک می کند و با این تئوری که هر کس فرهنگ جهانی را بسازد، جهان را بدون قشون نظامی، آنهم با تبعات ننگین و مخارج سنگین از آن خود کرده، در صدد است با تولید فکر و انبوه سازی تشکیلات فکری، سلطه ی خود را بر جهان مستحکم نماید.

استکبار خنّاس تر از آن است که سرمایه ها و سیاستها را صرف ابزار سازی کند، ابزارها را بازارهای مشترک آسیا و اروپا خواهند ساخت، آنچه که خط تولیدش را هیچ کس جز خودش نباید به دست گیرد، افکارسازی و تئوری پردازی است، لذا متناسب با ذائقه های گوناگون، به ویژه علم زدگان و فرهیخته نمایان، نظریه های مختلفی را با صورت بندی جدید، خلق می نماید و برای توسعه و اشاعه، به آنان تحویل می دهد، تا آنها با گسترش مرام و منش لیبرالیستی و دیدگاه نسبیت گرایی در کشورها، عصب های حساس و واکنش برانگیز ملتها را مفلوج نمایند تا بدین وسیله دیگر کسی در برابر تعرض به ایمانهای اصیل و آرمانهای گرانقدر پایداری نکند. اگر چه طعمه ی همه ی این مطامع، هم زن است و هم مرد، لیکن «زنان به دلیل آنکه هم نیمه ی جهانند و هم پرورش دهندگان نیمه ی دیگر»، بیشتر مورد تهاجم قرار گرفته اند و بیش از سایر قشرها آسیب دیده اند. به گونه ای که یا در منجلاب تبرّج و ملعبه فرو رفتند و همه ی «عُرضه ی» خود را در «عَرضه ی» خود دیدند و یا اگر اهل فکر و فرهنگ بودند در گرداب شعارهای «لیبرالیسم - فمینیسم» اسیر شدند و با نام آزادی و احقاق حق خواستار خروج زن و خانواده از طبیعت و حقیقت خود شدند.

خدا را سپاس که در این دنیای پر از فریب و فتنه و هوی و هیاهو، ایمان ما به آخرین دین آسمانی همچنان مستقیم و پابرجاست و به حول و قوّه الهی مردم این سرزمین سرافراز، نمونه ی اعلا و گواه والایی بر کریمه «قالو رَبُّنا اللّه ثُمَ اسْتَقامُوا» خواهند بود. لیکن از سویی هنوز وظیفه تبیین همه جانبه دیدگاههای نورانی و نیرومند اسلام و از سویی دیگر شناسایی مشکلات و مسائلی که زمینه را برای پذیرش «غبار فکری اغیار» فراهم می کند، باقی است لذا، صمیمانه انتظار داریم بارش قلبهای مؤمنانه و نگارش قلمهای متعهدانه ما را در راستای رسالت عظیم روشنگری و دین گستری یاری دهند.

مِن اللّه التوفیق و علیه التکلان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر