ماهان شبکه ایرانیان

تحلیلی درباره منابع قرامطه

پژوهش پیرامون فرق باطنی اسلام کاری بس دشوار و باغموض و پیچیدگی خاصی همراه است، و از آنجا که حرکتهای باطنی چون قرامطه مسیری خلاف حکومتهای وقت داشته اند، مورخان و نویسندگانی که مطابق با مذهب حاکم وقایع و حوادث و افکار و اعتقادات دیگر فرق و مذاهب را ارزشیابی می کردند، گاهی سخنانی مغرضانه و بدور از حقیقت درباره اینگونه حرکتها به ثبت رسانده اند.

پژوهش پیرامون فرق باطنی اسلام کاری بس دشوار و باغموض و پیچیدگی خاصی همراه است، و از آنجا که حرکتهای باطنی چون قرامطه مسیری خلاف حکومتهای وقت داشته اند، مورخان و نویسندگانی که مطابق با مذهب حاکم وقایع و حوادث و افکار و اعتقادات دیگر فرق و مذاهب را ارزشیابی می کردند، گاهی سخنانی مغرضانه و بدور از حقیقت درباره اینگونه حرکتها به ثبت رسانده اند.

و جای تعجب نیست که این حرکات در برخی از موارد، دچار قضاوتهای غیر منصفانه و هجوم تکفیر و تفسیق این مورخان قرار گرفته باشند.

بنابر این از نظر تاریخی، اعتماد به سخنان این تاریخنگاران درست نیست، و برای نزدیک شدن به واقعیت، باید بین منابع موجود و مآخذ ویژه این حرکات که صاحبان آنها از دیدگاه خویش به وقایع و اعتقادات مذهبی نگریسته اند مقارنه و مقایسه نمود و از این طریق پرده تعصبات مذهبی را از روی این حرکات کنار زد و با دیدگاهی صحیح به آنها نگریست.

برخی تاریخ نگاران نیز خود به بعضی از مغالطات مورخان درباره حرکت باطنی و مخصوصا قرامطه اشاره کرده و گفته اند که برخی از این منابع با دیگری معارض بوده و حتی قرامطه نیز از درک عقاید خویش از خلال چنین آثاری عاجزند. [1]

و آنچه که درک صحیح این حرکات باطنی را برای اهل سنت و حتی طرفداران عادی این حرکات سخت تر می کند، سری بودن این حرکات است.و از طرف دیگر، نویسندگان باطنی برای حفظ عقاید خویش و جلوگیری از هجوم مخالفان و نامحرمان، به سخت نویسی روی می آوردند، و گاهی نویسندگان و شخصیتهای باطنی برای فرار از فشارهای مخالفان، از یک جا به جایی دیگر می رفتند و برای اطمینان بیشتر حتی اسم و رسم خویش را نیز تغییر می دادند، و همین امر سبب گردید که تاریخ حرکات باطنی و نظریه پردازان آنها همواره دچار ابهام و گاهی تناقض گردد.مشکل دیگر آنکه باطنیان از استاد به عنوان پدر و از شاگرد به عنوان فرزند روحانی، یاد می کردند بدین جهت سلسله نسب داعیان باطنی همیشه

کیهان اندیشه » شماره 41 (صفحه 121)

در پرده ابهام بوده است. [2]

***

قرامطه فرقه ای از این فرق باطنی است که در سال 264 هجری در میان کشاورزان و کارگران بی بضاعت بین النهرین پیدا شد 4* و به احساء رسید و حکومت مستقلی از بغداد در احساء تشکیل داد و مدتی نگذشت که در خراسان و سوریه و یمن نیز گسترش یافت و مشکلی بزرگ برای حکومت های وقت پدید آورد.

این حرکت در سال 297 ه به تشکیل حکومت مستقل فاطمیان به دست اسماعیلیان منتهی شد.[3] شاید بتوان ادعا کرد که قدیمی ترین مأخذ تاریخی اهل سنت در رابطه با قرامطه «تاریخ»طبری است [4] و اولین شناخت اهل سنت نسبت به حرکت باطنی قرامطه از طریق این کتاب بوده و اگر در معلومات ارائه شده توسط طبری(م 311 ه)خوب دقت شود، خواهیم دید که وی معلومات زیادی درباره عقاید این فرق و اختلافات بین آنها نداشته و بیش از هر چیز به فعالیت های سیاسی آنها اشاره کرده است.

ابو الحسن علی بن اسماعیل اشعری(م 321 ه) پیش از دیگران به روش موضوعی به عقاید دینی حرکات باطنی در کتاب«مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین»پرداخته و در این راستا کتاب وی جزء نخستین منابعی است که در زمینه شناخت وی جزء نخستین منابعی است که در زمینه شناخت عقاید دینی فرق باطنی به دست ما رسیده است. کتاب مذکور در دو جزء و به سال 1920 میلادی در استانبول به چاپ رسیده است.

یکی از مهمترین منابع شناخت ما نسبت به قرامطه، سخنان ابو عبد اللّه بن رزام(زنده در اوائل قرن چهارم هجری)است. [5]وی نخستین مرحله تاریخ و نهضت قرامطه را به رشته تحریر درآورد، اما کتاب او به دست ما نرسیده است و تنها پاره هایی از آن در نوشته های ابن ندیم [6]به چشم می خورد، و شخصی به نام اخو محسن ** نیز از وی نقل قولهایی کرده و در بسیاری از مطالب خویش درباره قرامطه به سخنان او اعتماد کرده است. [7]مطالبی که اخو محسن درباره قرامطه نوشته است، قدیمی ترین مصدر و مأخذ مفصل در این باره بشمار می آید، ولی متأسفانه اثر وی نیز در حال حاضر وجود ندارد [8] و مضامین کتاب وی در منابع ذیل آورده شده است:

1-«الخطط»، تألیف تقی الدین احمد بن علی مقریزی(م 845)مؤلف در این کتاب به عقاید قرامطه اشاره کرده است.کتاب مزبور هنوز خطی است.

2-«المقفی» *** ، تألیف مقریزی که وقایع تاریخی قرامطه در آن ذکر گردیده است.

(*)اگر چه قول مشهور شروع حرکت قرامطه را 246 هجری دانسته است ولی دلیلی موثق بر این قول نیست و دلایلی بر وجود این حرکت قبل از آن سال وجود دارد که در جای خود به آن اشاره خواهد شد.

 (**)نام کامل وحی ابو الحسن محمد بن علی حسین بن احمد بن اسماعیل بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق است، ولی خبری از کتاب و تاریخ وفات وی در دست نیست.رک:مقریزی، ایقاظ الحنفاء، باخبار الائمة الفاطمیین، قاهره، 1948 م، ص 24.

(***)نام کامل آن، المقفی الکبیر فی تراجم اهل مصر و الوافدین علیها است.در حال حاضر 5 جلد از 16 جلد کتاب به صورت نسخه خطی، یکی در کتابخانه برتوپاشا در استانبول و 3 جلد در لیدن و یک جلد در پاریس وجود دارد که قسمتی از نسخه برتوپاشا درباره قرامطه توسط سهیل زکار در کتاب اخبار القرامطه، بیروت، 1971 م، ص 393-409 به چاپ رسیده است.

مطالب این دو کتاب در کتاب دیگر مقریزی به نام ایقاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء آورده شده که به سال 1948 میلادی در قاهره بچاپ رسیده است.

3-«نهایة الارب فی فنون الادب»تألیف احمد بن عبد الوهاب نویری(م 732)، مؤلف در جزء اخیر این کتاب با دقت بیشتری به احوال قرامطه اشاره نموده است.البته باید یادآور شد که عبد الرحمن بدوی جزء اخیر کتاب مذکور را در ضمن کتاب«مذاهب الاسلامیین»به چاپ رسانیده است.[9] این جزء از کتاب مهمترین مأخذ برای شناخت روشهای تبلیغی قرامطه بشمار می آید که اخو محسن آنها را نقل کرده و نویری نیز از وی گرفته است.لازم به ذکر است که نویری علاوه بر اخو محسن، به آثاری چون«کشف الاسرار و هتک الاستار»از ابو بکر باقلانی(م 403 ه)و «الجمع و البیان فی اخبار المغرب و القیروان»از ابو محمد عبد العزیز بن شداد نیز استناد کرده است.

در این جزء از مراحل مختلف دعوت قرامطه به تفصیل سخن گفته شده است.از نظر زمانی کتاب های«مروج الذهب و معادن الجوهر»و «التنبیه و الاشراف»مسعودی(م 344 ه)بعد از کتاب ابن رزام قرار دارند.

مسعودی در این دو کتاب از قرامطه تا هنگام وفات رهبر آنها ابو طاهر(م 322 ه)سخن گفته و از سخنان وی چنین برمی آید که او نسبت به دیگر مورخان فردی آگاه به عقیده باطنیان بوده است. مسعودی به روابط بین قرامطه و فاطمیان یمن و شمال آفریقا پی برده و ظاهرا بیشتر معلوماتش در این رابطه از خود آنان اخذ کرده است.به همین دلیل این دو کتاب مسعودی از منابع اولیه شناخت قرامطه بشمار می آیند.

بعد از این دو کتاب از نظر زمانی کتاب«صلة تاریخ الطبری»نوشته عریب بن سعد قرطبی (م 1370 ه)[10] قرار دارد.قرطبی در این کتاب به تکمیل«تاریخ»طبری پرداخته بطوری که حوادث سالهای 291 ه و 293 ه و 294 ه را عینا از طبری گرفته است، سپس حوادث سالهای بعد از آن تا زمان وفاتش را تکمیل می کند.وی در تاریخ خود شدیدا به فعالیت قرامطه در بحرین حمله کرده است.

از مورخان قرن چهارم هجری که در مورد قرامطه مطلب نوشته اند ثابت بن سنان صائبی (م 365 ه)نوه پزشک مشهور ثابت بن قره است. تاریخ ثابت بن سنان [11] از مهمترین منابع شناخت حرکت قرامطه در بحرین و سوریه و مابین النهرین از آغاز تا پایان آن بشمار می آید و مؤلف بطور مفصل جنگ بین قرامطه و خلیفه فاطمی المعز را بیان کرده است.ثابت بن سنان بیشتر اخبار قرامطه را از طبری أخذ نموده و به تکمیل وقایع قرامطه بعد از وفات طبری پرداخته است.تاریخ وی در عصر نویسنده نیز شهرت داشته و مسکویه در«تاریخ الامم»و ابن کثیر در«الکامل فی التاریخ»از این کتاب بسیار استفاده کرده اند. برنارد لویس ثابت را یکی از مورخان سنی بشمار می آورد، زیرا به عقیده وی فرقه صائبه از نظر اصول اعتقادی با اهل سنت شباهت بسیاری دارد و به همین دلیل مورخان سنی مطالب خویش را از ثابت گرفته اند. [12]

از همعصران ثابت، نویسنده سنی مذهب، ابو الحسن احمد بن عبد الرحمن ملطی(م 377 ه)

در کتاب«التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع» به رد باطنیه و بویژه قرامطه پرداخته، ولی کمتر از عقائد آنان سخن گفته است، اما با این وجود کتاب ملطی به علت ذکر برخی از مطالب درباره قرامطه از منابع اولی و اساسی این فرقه بشمار می آید.

کتاب«تثبیت دلائل نبوة سیدنا محمد»تألیف قاضی عبد البجار بن احمد همدانی اسد آبادی معتزلی(م 415 ه)از جمله منابع مهم اهل سنت درباره قرامطه است.این کتاب که تحت عنوان «تثبیت دلائل النبوة»و با تحقیق عبد الکریم عثمان در بیروت به چاپ رسیده، معلومات مهمی درباره اختلاف بین حکومت فاطمی و قرامطه احساء ارائه می دهد و از آنجا که مؤلف خود شاهد این وقایع تاریخی بوده اثر وی از درجه اهمیت بسیاری برخوردار است.در اوائل قرن پنجم هجری به علت وقایعی که در زمان الحاکم بامر الله و ظهور فرقه درزیه-منشعب از اسماعیلیه-اتفاق افتاد، اسماعیلیه به شدت مورد هجوم اهل سنت و مورخان قرار گرفت و قاضی عبد البجار نیز از این حرکت ضد اسماعیلی در کتاب«تثبیت دلائل النبوة»مستثنی نبود.مؤلف در این کتاب به سخنان ابن رزام نیز استناد کرده است.

کتاب دیگری که در این دوره به چشم می خورد کتاب«کشف الاسرار الباطنیة و اخبار القرامطه» نوشته محمد بن مالک بن ابی الفضائل حمادی یمانی است که به سال 1357 ه در قاهره در 46 صفحه چاپ شده است.از زندگی وی چیزی دانسته نیست، فقط می دانیم که نویسنده فقیه و مورخ و با حکمت صلیحیان یمن[13] معاصر بوده و در اوائل قرن پنجم هجری می زیسته و در ابتداء از حرکت صلیحیان اسماعیلی متأثر بوده، ولی به دلائلی گمنام کتابی در رد اسماعیلیه نوشته که تاریخ قرامطه در کتاب«سیرة الهادی الی الحق» [14] را تکمیل کرده است.از متن کتاب «کشف الاسرار الباطنیه»چنین فهمیده می شود که نویسنده با خلیفه فاطمی المستنصر (427-478 ه)معاصر بوده است.

در قرن پنجم هجری کتابهای درباره فرق اسلامی نوشته شد که کتاب«الفرق بین الفرق» تألیف ابو منصور عبد القاهر بن طاهر بغدادی اشعری(د 429 ه)از جمله آنهاست.ابو منصور به تفصیل تاریخ و عقائد مذاهب شیعه را بیان کرده و در فصل پنجم کتاب به عقائد باطنیان شیعه پرداخته و با کمی تغییرات جزئی بر گفته های ابن رزام تکیه کرده است. [15]

بعد از وی ابو الفتح محمد بن عبد الکریم شهرستانی(م 548 ه)در کتاب الملل و النحل به بحث از عقائد اسماعیلیه پرداخت و استناد وی بیشتر به کتابهای اسماعیلیان بوده است.این مأخذ اطلاعات زیادی درباره تاریخ اسماعیلیه به ما نمی دهد و ابن حزم ظاهری(م 459 ه)در کتاب «الفصل فی الملل و الاهواء و النحل»نیز چون شهرستانی بطور اختصار به عقاید قرامطه پرداخته و چیزی بیشتر از شهرستانی بیان نداشته است.

به جز آنچه ذکر شد یکی از مهمترین منابع اهل سنت درباره فرق باطنی کتاب«فضائح الباطنیة»یا «المستظهری»از ابو حامد محمد بن غزالی(م 505 ه)است.غزالی با دیدگاه فلسفی خویش به فرق باطنی هجوم برده و در مقابل اینگونه حرکات توسل به سنت رسول الله(ص)را به عنوان جانشین چنین افکاری مطرح کرده است و اگر خصومت غزالی با حرکات باطنی را از نظر دورنداشته باشیم اثر وی از اهمیت بسزایی در شناخت این حرکات بشمار می آید.پس از غزالی ابو الفرج عبد الرحمن بن علی ابن جوزی فقیه حنبلی(م 597 ه)کتاب تاریخی مشهور خود را تحت عنوان«المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم»به رشته تحریر درآورد و شخصی به نام محمد صباغ قسمتی از کتاب را که درباره قرامطه بود در سال 1965 و بار دیگر در سال 1968 م در بیروت به چاپ رساند.ابن جوزی در این کتاب بیشتر از هر چیز به کتاب فضائح الباطنیه غزالی استناد کرده و چیزی بیشتر از وی درباره قرامطه اذعان نداشته است.در واقع قسمت قرامطه کتاب ابن جوزی را می توان اختصاری از کتاب فضائح الباطنیه غزالی بشمار آورد.

بعد از ابن جوزی، علی بن ظافر ازدی (م 1613 ه)در کتاب«اخبار الدول المنقطعة» [16] در فصلی تحت عنوان«المعز الدین الله ابو تمیم معد»درباره فتوحات حسن اعصم قرمطی در شام و قاهره سخن گفته است.از دیگر منابع مهم اهل سنت درباره قرامطه، فصلی از کتاب«بغیة الطلب فی تاریخ حلب» [17]نوشته کمال الدین عمر بن احمد بن ابی جراده معروف به ابن عدیم(م 660 ه)است.مؤلف در این فصل به تفصیل به شرح زندگانی یک از زعمای قرامطه به نام احمد بن عبد بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق معروف به صاحب الخال(م 291 ه)پرداخته است.

ابن عدیم در شرح حال صاحب الخال به منابع ذیل استناد کرده است:

1-ابو عبد اللّه محمد بن یوسف انباری کاتب و احتمالا همان است که خطیب بغدادی[18] در تاریخش از او نام برده، ولی چیزی از زندگانی وی ذکر نکرده است و اگر این گفته صحیح باشد بنا به قول خطیب بغدادی [19] وی در حدود قرن سوم هجری می زیسته است.

2-ابو محمد عبد اللّه بن حسین قطربلی و محمد بن ابی الازهر(م 335 ه)که کتابی در تاریخ نگاشته اند.

3-ابو عبد اللّه محمد بن داود بن جراح (م 296 ه) * عموی علی بن عیسی وزیر مشهور عباسی.وی کتابی تحت عنوان اخبار القرامطة دارد.

4-ابو بکر محمد بن یحیی بن عبد اللّه صولی [20] (م 336 ه).وی از مشاهیر نویسندگان عصر عباسی بود و دارای آثاری چون«الاوراق»و«ادب الکتاب»و«کتاب الوزراء»می باشد.

5-ابو غالب همام بن الفضل بن جعفر بن المهذب از معره النعمان که کتابی در تاریخ نگاشته، و ابن عدیم در اخبار قرامطه و غیره به آن استناد نموده است.وی از رجال قرن پنجم هجری است.[21]

(*)وی دارای آثاری چون:الورقة فی اخبار الشعراء و کتاب الشعر و الشعرا و کتاب من اسمه عمرو من الشعراء و کتاب الوزرا و کتاب الاربعة فی اخبار الشعراء می باشد.کتاب الورقه در قاهره به کوشش دکتر عبد الوهاب عزام و عبد الستار احمد فراج به چاپ رسید و استاد حمد الجاسر در مجله العرب شماره دسامبر، سال 1970 م کتاب دیگر محمد بن داود را به نام من اسمه عمرو من الشعراء به چاپ رساند. نیز رک:ابن ندیم، الفهرست، لایپزیک، 1871 م، ج 1، ص 128، تاریخ بغداد، ج 5، ص 255، المنتظم، ج 6، ص 79، الوافی بالوفیات، ج 3، ص 61-62، فوات الوفیات، ط بولاق، ج 2، ص 202.

کیهان اندیشه » شماره 41 (صفحه 125)

6-ابو القاسم علی بن حسن بن هبة اللّه، معروف به ابن عساکر صاحب«تاریخ دمشق»(م 571 ه)

7-ثابت بن سنان که درباره آن سخن گفته شد.

از دیگر منابع مهم اهل سنت در این باره، کتاب«العسجد المسبوک فیمن ولی الیمن من الملوک» * نوشته علی بن حسن خزرجی(م 812 ه)است.وی که از مورخان مشهور یمن بشمار می آید در فصلی از این کتاب به شرح حال قرامطه در یمن پرداخته است.

آثار شیعه اثنا عشری، مصادر مهمی در شناخت حرکت قرامطه بشمار می آیند و آنان قبل از اهل سنت به تدوین کتب فرق اسلامی همت گماشتند و اگر ابو الحسن اشعری(م 321 ه)در اوائل قرن چهارم به تألیف کتاب خود«مقالات الاسلامیین»پرداخت، فرقه شناسان شیعی سعد بن عبد الله بن ابی خلف اشعری قمی(م 299 یا 301 ه)در این امر از وی سبقت جسته و کتاب «المقالات و الفرق» [22]وی از مهمترین منابع شناخت فرق اسلامی بشمار می آید.معلوماتی که سعد درباره قرامطه و عقائد آنان ارائه می دهد از نظر وثاقت و اهمیت برتر از تاریخ طبری است، زیرا مؤلف خود شاهد تشکیل این حرکت و احداث و اخبار آن بوده است، ولی گفتار وی درباره تاریخ قرامطه بسیار کوتاه و مختصر است * .

بعد از وی ابو محمد حسن بن موسی نوبختی (م 310 ه)معاصر با طبری در کتاب«فرق الشیعه»مطالبی درباره اسماعیلیه و کیفیت تشکیل آن سخن گفته است.این کتاب که به سال 1931 میلادی در استانبول چاپ شد از منابع مهم شناخت فرق شیعه و تاریخ مختصر آنها بشمار می آید.رجال شناسان شیعه چون ابو عمر و محمد بن عمر بن عبد العزیز کشی(م 340 ه) ** و شیخ طوسی(م 460 ه)[23]و منتجب الدین رازی(قرن ششم هجری)و ابن شهر آشوب مازندرانی (د/588 ه) *** به برخی از شیعیان غالی وگاهی نیز در ضمن شرح زندگانی و آثار نویسندگان شیعی اثنا عشری به آثار آنان در رد اسماعیلیه و قرامطه اشاره کرده اند که از جمله آنان ابو محمد فضل بن شاذان بن خلیل نیشابوری(م 260 ه)است که کتابی تحت عنوان«الرد علی الباطنیة و القرامطة»دارد [24]تاریخ وفات ابن شاذان گواه بر این است که حرکت قرامطه قبل از قول مشهور یعنی سال 264 هجری وجود داشته است.

بعد از ابن شاذان دانشمندان شیعی چون ثقة الاسلام کلینی(م 329 ه)و ابو الحسن علی بن ابی سهل حاتم بن ابی حاتم قزوینی **** (زنده به سال 350 ه)آثاری تحت عنان«الرد علی القرامطه» (*)این فصل از کتاب در اخبار القرامطه، تحقیق سهیل زکار، ص 413-431 به چاپ رسیده است که از اصل کتاب العسجد دو نسخه خطی در کتابخانه الجامع الکبیر صنعا و حرم شریف مکه وجود دارد.

(**)البته باید توجه داشت که قبل از سعد بن عبد اللّه نویسندگان شیعی دیگری نیز بودند که به شرح احوال قرامطه پرداختند، ولی اثری از آثار آنان باقی نمانده است.

(***)نام کتاب وی معالم العلماء فی فهرست کتاب الشیعة و اسماء المصنفین است که تممه کتاب الفهرست از شیخ طوسی به شمار می آید.این کتاب در بیروت توسط سید محمد صادق آل بحر العلوم به چاپ رسیده است.

(****)اثر وی در فهرست شیخ منتخب الدین رازی، ص 69، تحت عنوان جوابات القرامطه آمده است، همچنین رجوع شود به:اعیان الشیعه، ج 6، ص 355.نگاشتند[25]که فعلا اثری از آنها در دست نیست.کتاب«سیرة الهادی الی الحق یحیی بن الحسین»تألیف علی بن محمد بن عبید الله عباسی علوی(ز/285 ه)و از اولین کسانی است که به زیدیه در یمن گرویدند، این کتاب از مهمترین منابع شناخت تاریخ قرامطه در یمن بشمار می آید، که توسط سهیل زکار به سال 1972 میلادی در بیروت و نیز در کتاب اخبار القرامطه به چاپ رسیده است.الهادی الی الحق در سال 280 هجری به یمن رفت و به دعوت زیدیه پرداخت و در مدت کمی صنعاء را مرکز فعالیت خویش قرار داد و در این مدت با قرامطه نجران و نیز علی بن فضل و منصور یمن از قرمطیان به منازعه برخاست.از آنجایی که نویسنده کتاب از پسر عمویان الهادی الی الحق و شاهد حوادث آن عصر بوده است مطالب وی درباره قرامطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.با این وجود نباید از منابع اسماعیلیان و قرامطه غافل بود، اما آنچه از مؤلفان قرمطی به دست ما رسیده بسیار کم است و دلیلش از بین رفتن آن کتب در هنگام شکست قرامطه و یا مخفی ماندن بعضی از آنها در کتابخانه های ناشناخته و سرّی اسماعیلیان بوده است و از طرفی دیگر قرامطه همواره سعی می کردند آثار خویش را از انظار مردم دور نگه دارند و زمانی که می خواستند مطلبی را از قول کسی نقل کنند از کلمه«قیل» بدون ذکر نام گوینده و نام کتاب استفاده می کردند.ابن ندیم می گوید:کتب اسماعیلیه در عصر خودش یعنی حدود سال 377 هجری بسیار کم و ناپیدا شد، بطوری که کسی به آن کتابها دست نیافت.وی در فصلی تحت عنوان«اسماء المصنفین لکتب الاسماعیلیه و اسماء الکتب»[26]ین قرامطه و اسماعیلیه تفاوتی قائل نشده است.یکی از مستشرقان به نام ایوانف به نسخه ای نایاب تحت عنوان«التواریخ و الملل»در کتابخانه آستانه اشاره کرده و آن را فهرستی از آثار اسماعیلی دانسته است.[27] این کتاب در سال 552 هجری توسط حجت الاسلام محمد بن محمد غزالی نوشته شده که ظاهرا مؤلف از نوادگان فیلسوف بزرگ غزالی است.

مؤلف در این کتاب در صد صفحه عناوین کتاب های اسماعیلیه و نیز مؤلفان حقیقی آنها را آورده است.ابو القاسم ابن حوقل نصیبی(م 380 هجری)در کتاب«صورة الارض» [28] خود حرکت قرمطیه بحرین را تشریح و مناطق مختلف اسماعیلیان را شناسایی کرده است.از آنجایی که ابن حوقل خود بازرگان و از دعایان اسماعیلی بوده و آن مناطق را دیده است کتاب وی از اهمیت زیادی برخوردار است.این کتاب«در دو جزء به سال 1938 میلادی در لیدن بچاپ رسیده است.در پایان لازم به ذکر است:در این مقاله با منابعی اساسی درباره حرکت قرامطه از دیدگاههای اهل سنت، شیعه اثنا عشری و شیعه زیدی آشنا شدیم و بحث درباره قرامطه از نظر اسماعیلیان و منابع آن را به مقاله ای دیگر موکول می نماییم.



[1] L.Massignon,"Karmatians",Encgclopaedia of Islam,)Leyclen,7291(,Vol.II,P.967

[2] Berrnard Lewis, The Origins of Ismailism, Cambridge, 0491,P.81.

[3] Ency.Vol.II,P.767.

[4] تاریخ الرسل و الملوک، چاپ لیدن، ج 3.

[5] Origins,P.6.

[6] الفهرست، ص 186.

[7] Lewis, P.7.

[8] عبد الرحمن بدوی، مذاهب الاسلامیین، بیروت، 1973 م، ج 2، 184.

[9] بدوی، ج 2، ص 104، اسلوب الدعوة، ص 152-181 و نیز رک:اخبار القرامطه، جمع و تحقیق سهیل زکار، ص 303- 321.

[10] رک:جزء 8 از چاپ قاهره، 1302 ه.

[11] ثابت بن سنان، تاریخ اخبار القرامطه، که در ضمن کتاب اخبار القرامطه بیروت، 1971 به چاپ رسیده است.

 

[12] Lewis, PP.5-6.

[13] درباره حکومت صلیحیان یمن رجوع شود به: الصلیحیون و الحرکة الفاطمیة بالیمن، تألیف حسین بن فضل الله همدانی، قاهره، 1955 م.

[14] رک:اخبار القرامطه، ص 87-110.

[15] .Lewis,P.11

[16] دو نسخه خطی از این کتاب در موزه بریتانیا و کتابخانه گوته در آلمان وجود دارد و فصل قرامطه آن در کتاب اخبار القرامطه، ص 271-272 به چاپ رسیده است.

[17] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، تحقیق سهیل زکار، دمشق، 1988 م، ج 2، ص 927-946

[18] تاریخ بغداد، ج 3، ص 393.

[19] همان مصدر، ج 14، ص 65.

[20] مروج الذهب، ج 1، ص 15، تاریخ بغداد، ج 3، ص 427-432، المنتظم، ج 6، ص 359، البدایة و النهایة، ج 11، ص 219-220.

[21] کشف الظنون، ج 2، ص 105.

[22] المقالات و الفرق، تحقیق محمد جواد مشکور، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361 ش، ص 83- 86.

[23] رک:به پاروقی 1.

[24] ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 3.

[25] شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 10، ص 217- 218.

[26] الفهرست، ص 268.

[27] Ivanow,Ismaili Literature,A Bibliographical survey,Tehran,3691,P.41.

[28] صورة الارض، چاپ لیدن، 1938 م، در 2 جزء.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان