یافاطمه
تو حقیقت لیلةالقدری؛ و ما أدراک ما لیلة القدر1 چه کسی را یارای آن خواهد بود که لیلة القدر را درک کند؟
همان شبی که فیها یفرق کل امر حکیم2، پس تو میزان جداسازی حق از باطلی.
یازهر باری، قدر و منزلتت برای مردمان نهان است، به همان سان که عظمت شب قدر برای ایشان، پنهان است.
تو همان حقیقت یگانه ای که رازگشای حقایق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام معرفت ترا، هم طراز ادراک شب قدر معرفی می فرماید. فی تفسیر انا انزلناه فی لیلة القدر، عن الصادق علیه السلام الیلة، فاطمة و القدر اللّه. فمن عرف حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر...3 لیلة، فاطمه است و قدر، اللّه؛ از این رو هر آن که به شناخت حقیقی فاطمه توفیق یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است.
امام صادق آن قرآن ناطق یکی تفسیر هم چون صبح صادق
بفرموده است و بشنو ای دل آگاه
که لیلة، فاطمه است و قدر، اللّه
چو عرفانش بحق کردید حاصل
به ادارک شب قدرید نایل4
یازهر پس تو حقیقت قرآنی و ظرف نزول یازده کلام اللّه ناطق
تو آینه دار تامّ اسماء و صفات پروردگاری.
یا راضیه تو باطن لیلة القدری، همان شبی که در مبارکه است، حم و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیلة مبارکة5؛ و همان شبی که حاجات بندگان در آن برآورده می شود و دعایشان به اجابت می رسد، هنگامه ریزش فیوضات، خیرات و برکات بی نهایت الهی.
پس تو سرچشمه بی کرانه برکت و خیر کثیری؛ تو تجلی رحمت ربی؛ تو وجیهة عنداللهی که عرض نیاز حاجتمندان با وساطت تو به درجه اجابت می رسد.
یاطاهره متحیرم که چه خوانمت؟
تو مظهر واجب الوجودی، تو معنی جان ممکناتی، تو جام جهان نمای ذاتی، تو مظهر جمله صفاتی.
تو مجهولة القدری؛ همان گونه که مخفیة القبری.
تنها خدا می داند که در آفرینشت چه کرده است؛ تنها خد ای دخت مصطفی، همسر علی و مادر حسنین، ای میوه درخت رسالت ای جلوه ای ز نور خدایی؛ سیمای پرفروغ تو ای کعبه عفاف، آیینه تمام نمای محمد صلی اللّه علیه وآله است.
یافاطمه تو الگوی عفت و نشان فضیلتی؛ در چهره ات حیای محمد نهفته است؛ در گفته ات کلام پدر هست جلوه گر.
یافاطمه ای مادر پدر دریای بیکران خصال نکوی تو، از دانش و وفا و حیا موج می زند.
یافاطمه برای تو این افتخار بس که در حق تو، رسول خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود: جسم و روان تو، چون جسم و جان من؛ خشم و رضای تو، خشم و رضای من.
یافاطمه طاهره ای یا طهارت بخش اهل بهشت؟ بتولی یا لیاقت بخش برین سرنوشت؟ تقیه ای یا تلاقی گاه قرآن و عترت با نبوت؟ معصومه ای یا میعادگاه کتاب و امامت با رسالت؟ نمی دانم چگونه توصیفت کنم.
شگفتا از تو شگفتا که شگفتی و شیفتگی بشر را با تو پایانی نیست.
تو کیستی و دارای چه ظرفیتی که هم قرآن را و هم نبوت و امامت را در خود گنجانده ای؟
تو را چه وسعت و عظمتی است که میعادگاه قرآن و امامت با رسالت گردیده ای؟
چنین ظرفیت شگفتی، تنها شایسته و سزاوار مقام توست که در دوره زندگی ات، دوام بخش رسالت پدر بودی و حفاظت بخش امامت همسر و ایمنی بخش کتاب برتر؛ استمراردهنده خط رسالت بودی و حفظ کننده سیر امامت و منع کننده تحریف از کتاب پرکرامت.