ماهان شبکه ایرانیان

تحریف کتاب در عصر ارتباطات(۱)

تاریخ آئینه عبرت است به شرط آن که از تحریف مصون مانده باشد. در جهان امروز، ما شاهد تحریف واقعیات و وارونه جلوه دادن آن ها هستیم

  اشاره

تاریخ آئینه عبرت است به شرط آن که از تحریف مصون مانده باشد. در جهان امروز، ما شاهد تحریف واقعیات و وارونه جلوه دادن آن ها هستیم. متأسفانه این رشته سِرّ دراز دارد. حقایق و وقایع بسیاری در تاریخ مورد تحریف بدخواهان واقع شده است. در تاریخ اسلام حتی کار به جایی می رسد که وقتی حضرت علی علیه السلام ، امام المتقین در محراب مسجد مورد ضربت قرار می گیرد، عده ای سؤال می کنند، مگر علی نماز می خواند! و یا حسین بن علی علیه السلام ، فرزند گرامی رسول اللّه صلی الله علیه و آله را به جرم خارجی بودن با وضع بسیار فجیعی به شهادت می رسانند!

با مشاهده این اوضاع، وظیفه مورخ بسیار خطیر می نماید، زیرا باید از هرگونه تحریف تاریخی جلوگیری کند. متأسفانه تعصبات کور یا جهل و غفلت ما موجب می شود که گاهی متون تاریخی مورد تحریف قرار گیرد و بر این اساس، علامه سید جعفر مرتضی، در این مقاله به برخی از موارد تحریف در کتاب های تاریخی اشاره کرده است تا راهنمایی باشد برای کسانی که در این وادی گام می نهند.

کسی که به بررسی کتاب هایی که تجدید چاپ می شود، بپردازد، درمی یابد که بسیاری از آن ها در معرض تحریف واقع شده اند. ناشر کتاب «تبیینُ الکذب المفتری علی ابی الحسن الاشعری» در صفحه (د) در مورد تحریفاتی که وهابی ها و حشویه در کتاب ها انجام می دهند، می نویسد: «از عادت های حشویه این است که مترصد فرصت های مناسب می نشینند تا امثال این کتاب ها را به وسیله آتش زدن یا سرقت از دایره کتاب های در دسترس خارج کنند یا آن ها را تحریف کنند و مطالبی موافق با عقاید خویش در آن ها بگنجانند...»

در واقع، این کار اقدامی خائنانه علیه دین و امت اسلام می باشد و با دیدن این همه تحریف، نمی توان آن را امری طبیعی و عادی تلقی کرد که سهوا رخ داده باشد. بلکه پرده از نقشه های شوم و حساب شده برمی دارد. شاید بهترین شاهد بر این ادعا، بیان نوع تحریفاتی است که به صورت مشابه و حساب شده در همه کتاب ها صورت گرفته است. این تحریفات ناشی از یک تعصب کور می باشد که در جهت واحدی هدایت شده است. در این جا ما درصدد آن نیستیم که به تحلیل این مسأله بپردازیم.

ما در این مقال، با نگاهی گذرا به بعضی از تحریفاتی که در کتاب ها واقع شده است، خواننده را به تأمل و تدقیق وادار می کنیم و معتقدیم که جمع آوری تحریفاتی که در کتاب ها واقع شده است، کاری مهم و ضروری است. در این جا نمونه هایی از این تحریفات ارائه می شود، باشد تا از نقشه های خائنان به دین و امت اسلام آگاه باشیم.

و اما تحریفاتی که در کتاب ها واقع شده است، عبارتند از:

1. تحریف کتاب تاریخ یعقوبی

یعقوبی در تاریخ خود ج 2، ص 37، چاپ نجف، سال 1358 می نویسد: «... و قد قیلَ: أنّ آخر ما نزل علیه: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممتُ علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» و هی الروایة الصحیحه الثابتة الصریحة، و کان نزول ها یوم النّص علی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات اللّه علیه بغدیر خم...»

اما آنچه که در چاپ بیروت در سال 1379 ق / 1960 م در ج 2، ص 43 به چاپ رسید به این صورت تحریف شده است: «و کان نزولها یوم النفر علی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات اللّه علیه بعد ترحّم...»

2. تحریف کتاب نهج البلاغه

در نهج البلاغه چاپ مصر، که شیخ محمد عبده آن را شرح داده است، در ج 3، ص 195، چاپ الاستقامه و ج 4، ص 43، چاپ دارالمعرفة و نهج البلاغه مورد تحقیق و فهرست نویسی صبحی صالح، ص 502 و در شرح ابن میثم بر نهج البلاغه، ج 5، ص 341 چنین آمده است: «.. واعجباه! أتکون الخلافة بالصحابة و القرابة؟!» ولی آنچه که در شرح نهج البلاغه معتزلی، ج 18، صفحه آخر آمده این گونه است: «.. واعجباه! أتکون الخلافة بالصحابة و لا تکون بالصحابة و القرابة؟!»

البته همین عبارت از علی علیه السلام صحیح است و این نسخه با واقعیت سازگار می باشد. سید عبدالزهرا خطیب می گوید: سایر نسخه های خطی نهج البلاغه عبارت را به همین صورت صحیح آورده اند، چنان که در شرح معتزلی آمده است.

3. تحریف کتاب شرح عقاید النسفی

علامه امینی در الغدیر، ج 10، ص 360 می نویسد: «... و قول آن حضرت که می فرماید: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة..."، روایتی است که تفتازانی آن را در شرح المقاصد، ج 2، ص 275 ذکر کرده و مفاد آن را در کنار قول خداوند متعال قرار داده است که می فرماید: "اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم."»

تفتازانی نیز این حدیث را با همین الفاظ در شرح عقاید نسفی که در سال 1302 چاپ شده آورده است. اما دست چاپ و نشر که باید امانتدار ودیعه های علم و دین باشد، در چاپ سال 1313 هفت صفحه را تحریف کرده است که این حدیث هم جزو آن ها می باشد.

4. تحریف کتاب کشکول و مخلاة شیخ بهایی

تحریف کتاب کشکول شیخ بهایی، همانند انکار خورشید در وسط آسمان است، به صورتی که علامه سید محمدمهدی فرسان در مقدمه کشکول که در سال 1393 در نجف چاپ شده است در صفحه 131 می نویسد: «... چیزی که در تمام چاپ های مصری به چشم می خورد این است که تمام ادبیات فارسی این کتاب، که بیش از یک سوم آن را تشکیل می دهد، حذف شده است. علاوه بر آن، تحریفات گوناگونی در آن صورت گرفته که می توان گفت: این کتاب از شیخ بهایی نمی باشد...» تحریف این کتاب [به گونه ای واضح است که] احتیاج به توضیح ندارد.

5. تحریف کتاب اقتضاء الصراط المستقیم

احمد بن محمد بن صدیق غماری حسنی در کتاب خود: «البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیه الی علی»... در حاشیه ص 163 می نویسد: «... هنگامی که کتاب اقتضاء الصراط المستقیم در چاپخانه انصار السنه تجدید چاپ شد، بعضی از عبارات آن را که صریحا در مخالفت با ایشان و در موافقت با جماعت مسلمانان بود، تحریف کردند.»

6. تحریف کتاب اهوال القبور

غماری در حاشیه ص 163 از کتاب خود "البرهان الجلی" می نویسد: «... و مثل این (تحریف) در کتاب "اهوال القبور" حافظ بن رجب که در مکه مکرمه به چاپ رسیده، رخ داده است و اقدام کنندگان به چاپ تمامی مطالبی را که مؤلف رحمهُ الله در تأیید حدیث عرضه شدن اعمال امت بر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله آورده بود، حذف کرده اند.

7. تحریف کتاب البحر المحیط

همچنین غماری در حاشیه ص 163 از کتاب خود "البرهان الجلی" می نویسد: «... و مثل این تحریف ها در تفسیر "البحر المحیط" به هنگام چاپ آن رخ داده است، زیرا مؤلف آن متعرض ابن تیمیه شده و او را مذمت کرده است و بدعت های وی را تقبیح نموده است. از این رو، فردی که بر تصحیح آن در چاپخانه سعادت اشراف داشته است، این مطلب را به کلی از این تفسیر حذف کرده است!

8. تحریف کتاب جامع بیان العلم

در مختصر جامع بیان العلم، بابی در ذکر اقوال بعضی از علما درباره بعضی دیگر در ص 196 آورده شده است و سید شرف الدین "اجوبة مسائل موسی جار الله" در صفحه 105 روایتی را از این کتاب نقل می کند که بر حلیت متعه دلالت می کند. آن روایت این است: از ابو حنیفه پرسیده شد، چرا از عطا روایت نمی کنی؟! جواب داد: زیرا دیدم که به حلیت متعه فتوا داده است.

اما اثری از این کلام در "جامعُ بیان العلم"، که در سال 1388 در عربستان سعودی به چاپ رسیده است، نمی بینیم!!

9. تحریف کتاب الصواعق المحرقه

سید طیب جزایری متوجه این تحریف شده و برای همین، چاپ 1385 را با چاپ 1312 مقابله کرده است و چاپ دوم را از طریق اُفست تجدید چاپ کرده و در اول آن، جدولی آورده که تحریف های انجام شده را بیان می کند.

از جمله تحریفاتی که بیان کرده است: عبارتند از:

1. حذف عبارت: «ذکر علیٍ عبادة» از صفحه 74

2. حذف عبارت: «و اخرج الطبرانی عنه قال: کانت لعلیٍ ثمانیة عشر منقبة ما کانت لاحدٍ فی هذه الامة» از صفحه 76

3. حذف عبارت: «و فی روایةٍ للحاکم: فقلنا: یا رسول اللّه، کیف الصلاة علیکم اهل البیت؟ قال: «اللهم صلِّ علی محمد و آل محمد» در صفحه 87.

4. حذف عبارت «عثراتهم، اذ اهل البیت و الانصار من اجلّ ذوی الهیئات» از صفحه 135.

5. عبارت: «عن عباس: من سبّ اصحابی فعلیه لعنة اللّه و الملائکه و الناس اجمعین» از صفحه 3.

6. در صفحه 20 در قول او که می فرماید: صراط «علیٍ» مستقیمٌ، کلمه «علیٍ» حذف شده است.

7. در صفحه 28 این عبارت «فقال له ابوحنیفه: لو کتبت الیهم؟ فقال: لا یطیعونی بالکتب و تزویجه ایاها یقطع ببطلان ما زعمه الرافضة ...» حذف شده است.

10. تحریف دیوان متنبی

سید عبدالزهرا خطیب در کتاب مصادر نهج البلاغه و اسانیده، ج 1، ص 146 می نویسد: «ابو طیب متنبّی، که به خاطر ترک مدح امیرالمؤمنین مورد سرزنش قرار گرفت، این دو بیت را سرود:

و ترکت مدحی للوصیّ تعمُّدا

اذ کان نورا مستطیلا کاملاً

و اذا استطال الشی ء قام بنفسه

و صفات ضوء الشمس تذهب باطلاً

متأسفانه این دو بیت از بعضی از چاپ های دیوان متنبی حذف شده است، تا جایی که استاد عبدالرحمن برقوقی این دو بیت را در چاپ دو جلدی دیوان، ج 2، ص 546 آورده است. اما در چاپ چهار جلدی، آن ها را حذف کرده است.

11. تحریف کتاب صحیح ترمذی

سید بن طاووس در الطرائف، ص 141 و علامه در نهج الحق، که ضمیمه دلائل الصدق می باشد، ج 3، ص 97 و شهید ثانی در لمعه چاپ نجف، ج 5، ص 283 و بحارالانوار قدیم، ج 8، ص 286 از شهید و علامه و جواهر در ج 3، ص 145 نقل کرده اند که در صحیح ترمذی آمده است: «سُئل ابن عمر عن متعة النساء، فقال: هی حلال و کان السائل من اهل الشام. فقال له: إن اباک قد نهی عنها؟! فقال ابن عمر: إن کان أبی قد نهی عنها و صنعها رسول اللّه، نترک السنّة و نتّبع قول ابی؟!»

این روایت در کتاب چاپی صحیح ترمذی وجود ندارد! ولی روایتی شبیه آن وجود دارد که آن را احمد نیز در مسند ابن عمر روایت کرده است. این روایت مربوط به متعه حج می باشد که عمر آن را همراه با متعه زنان با یک لفظ و در یک مقام تحریم کرده است.

12. تحریم کتاب اخبار الحمقی و المغفلین

ابن جوزی در کتاب خود: "اخبار الحمقی و المغفلین"، صفحه 99 100، چاپ سال 1386 به تحقیق خاقانی می نویسد: «... مع علمهم ان المؤلّف لابدّ له من مولِّف، و من اعجب التغفیل انّ الرافضة یعلمون اقرار علیٍ بیعة ابی بکر و عمر و استیلاده الحنفیه من سبی ابی بکر و تزویجه ام کلثوم ابنته من عمر و کل ذلل دلیل علی رضاه ببیعتهما، ثم فیهم من یخطؤهما و فیهم من لایرتضی تصرفهما، یطلبون بذلک علی زعمهم حب علی و موافقته و قد ترکوها وراء ظهورهم...»

«و اما علی رضی الله عنه، فقد روی عن النبی صلی الله علیه و آله انه قال لابی بکر و عمر: «هذان سیداکهول اهل الجنه» ثم سبّهما هذا و تبرّأ منهما هذا. هذا... و من اعجب تغفیل القدماء الخ...»

ولی همین کتاب برای بار دوم در سال 1386 به تحقیق کاظم مظفر تجدید چاپ شده است. در صفحه 86 بیش تر آنچه که نقل شد، حذف شده و به مقدار ذیل اکتفا شده است: «... مع علمهم انّ المؤلف لابد له من مؤلف و مثل هذا الجنس کثیر اذا تتبعته رایته، و انما اشرنا بهذه النبذة الیه، لیفکر فی حنبه و لم نر بسط القصص فیه، لان المقصود الاکبر فی هذا الکتاب غیر ذلک.

هذا و من اعجب تغفیل القدماء الخ...»

و جالب این که محشی کتاب در حاشیه صفحه 56 به این حذف اعتراف کرده و آن را به مصلحت دانسته است.

13. تحریف کتاب «حیاة محمد»

محمدحسین هیکل در کتاب خود تحت عنوان «حیاة محمد» چاپ اول، سال 1354 ق. حدیث انذار را در صفحه 104 آورده و گفته است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله هنگامی که در یوم الدار عشیره خود را جمع کرد، به آنان گفت: «... فایکم یوازرنی علی هذا الامر و ان یکون اخی، و وصیی، و خلیفتی فیکم؟ فاعرضوا عنه و همّوا بترکه، لکن علیا نهض و ما یزال صبیّا دون الحُلم و قال: انا یا رسول اللّه عونک. انا حربٌ لمن حاربت.»

ولی این حدیث در چاپ های بعدی کتاب حذف شده است! شیخ محمدجواد مغنیه در کتاب خود تحت عنوان «فلسفة التوحید و الولایة، ص 179 و 132» می گوید: هیکل این حدیث را در قبال دریافت 500 جنیه (واحد پول) حذف کرده است و سید هاشم معروف در کتاب سیرة المصطفی می نویسد: او این حدیث را در قبال این که هزار نسخه از کتابش را بخرند، حذف کرد...

تحریف کتاب طبقاتُ المعتزله

بعضی از بزرگان می گویند: عجیب این است که دکتر علی سامی نشار و استاد عصام الدین محمد علی کتاب «طبقات المعتزله» را که مؤسسه (دیوالد ولرز) به چاپ رسانده بود، تجدید چاپ کرده اند؛ ولی از صفحه 120 تا صفحه 140 این کتاب را حذف کرده اند!!

15. تحریف کتاب الأبانة

بعضی از علما نقل کرده اند که اشعری در کتاب "الابانة" صفحه 78 بر خلافت ابوبکر، به وسیله اجماع استدلال کرده است و در صفحه 78 الی 79 نوشته است: «... و اذا کانت الرافضة یقولون: ان علیا هو المنصوص علی امامته، و الراوندیة تقول: العباس هو المنصوص علی امامته... و لم یکن فی الناس فی الامامة الاثلاثة اقوال: من قال منهم: انّ النبی صلی الله علیه و آله نصّ علی امامة الصدیق و الامام بعد الرسول و قول من قال: نص علی امامة علی و قول من قال: الامام بعده العباس و قول من قال: هو ابوبکر الصدیق باجماع المسلمین و الشهادة له بذلک... ثم رأینا علیا و العباس قد بایعاه و اجمعا علی امامته وجب ان یکون اماما بعد النبی صلی الله علیه و آله باجماع المسلمین و لا یجوز الخ...»

پس او که می گوید: «وجب ان یکون اماما بعدالنبی باجماع المسلمین» جواب قول اوّلِ اوست که می گوید: «و اذا کانت الرافضة الخ...»؛ یعنی اگر رافضی ها و راوندی ها قائل به نص بر امامان خود یعنی علی و عباس می باشند و از آنجا که فقط سه قول در میان مردم وجود دارد: نص بر علی، نص بر عباس و اجماع بر امامت ابوبکر... در این صورت، امامت ابوبکر به وسیله اجماع ثابت می شود.

بنابراین قول اول، یعنی قرار دادن نص بر ابوبکر، قولی است که به اجبار در اینجا گنجانیده شده است و از اشعری نمی باشد؛ زیرا اشعری می خواست که سه قول را ذکر کند در این صورت، قول چهارم از کجا آمده است؟!

16. تحریف کتابِ مجمع البیان

در مقدمه مؤلف مجمع البیان، حدیث «طلب العلم فریضه علی مسلمٍ» وارد شده است، ولی در مقدمه چاپی، که اخیرا در احیاء التراث العربی، جلد 1، صفحه 9 به چاپ رسیده، کلمه «مسلمةٌ» بر آن اضافه شده است.

17. تحریف کتاب مختصر تاریخ الدول از ملطی

«... ثم قال له یحیی یوما انک قد احطت بحواصل الاسکندریة و ختمت علی کل الاصناف الموجودة بها فما لک به انتقاع فلا تعارضک به، و ما لا انتفاع لک به، فنحن اولی به. فقال له عمرو: ما الذی تحتاج الیه؟ قال: کتب الحکمة التی فی الخزائن الملوکیه، فقال عمرو: هذا ما لا یمکننی ان آمر فیه الا بعد استئذان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب. فکتب الیه عمرو و عرّفه قول یحیی. فورد علیه کتاب عمر یقول فیه: و ما الکتب التی ذکرتها، فان کان فیها ما یوافق کتاب الله ففی کتاب الله عنه غنی، و ان کان فیها ما یخالف کتاب الله، فلا حاجة الیها، فتقدم با عدامها.

فشرع عمروبن عاص یتفریقها علی حمامات الاسکندریه و احراقها فی مواقدها قاستنفدت فی ستة أشهر، قاسمع ما جری و أعجب.»

این عبارت به طور کامل، چنان که جرجی زیدان در کتاب خود تاریخ التمدن الاسلامی، جلد 2، صفحه 47 می گوید و در صفحه 180 از کتاب مختصرالدول، چاپ بوک در اکسفورد سال 1663 م آمده است ولی در نسخه ای که در چاپخانه آلآباء الیسوعیین در بیروت به چاپ رسیده تمام این عبارات حذف شده است.(2)

18. تحریف کتاب الأغانی

1. در موارد متعددی ابوالفرج در کتاب خود "مقاتل الطالبیین" به کتاب الاغانی ارجاع می دهد... ولی در چاپ های متعدد این کتاب، این ارجاعات یافت نمی شود. برای مثال، نامه عبدالله بن موسی به مأمون در صفحه 628 631 مقاتل الطالبیین آمده و در آخر آن گفته است: «و این نامه ای طولانی است که آن را از کتاب کبیر نقل می کنیم»؛ یعنی کتاب الأغانی. در حالی که، در کتاب الاغانی هیچ اثری از این نامه یافت نمی شود.

2. ناشر دیوان مسلم بن ولید (صریح الغوانی)، که در سال 1875 م در لیدن به چاپ رسیده است، شرح حال مفصلی را از صریح الغوانی نوشته است که 34 صفحه می باشد. وی در پایان گفته که این شرح حال را از یکی از نسخه های خطی الأغانی ذکر می کند... با این که با آنچه در نسخه های چاپی الاغانی در شرح حال صریح الغوانی آمده، بسیار مختصر و کوتاه می باشد!

19. تحریف کتاب مقاتل الطالبیین

این کتاب تاکنون چاپ های متعددی داشته که هیچ کدام خالی از تحریف نیست. چند نمونه در اینجا بیان می شود:

1. مثلاً در نسخه های مقاتل الطالبیین، خطبه ای از قیس بن سعد بن عباده را به این صورت می بینیم:

«... ایها الناس، لا یهولنّکم، و لا یعظمنّ علیکم ما صنع هذا الرجل الوله الورع ای الجبان... و انّ اخاه ولاه امیرالمؤمنین علی البصره فسرق مال الله و مال المسلمین. فاشتری به الجواری و زعم ان ذلک له حلال. ان هذا ولاه علی الیمن، فهرب من بسر بن أرطاه و ترک ولده حتی قتلوا، و صنع الآن هذا الذی صنع. قال: فتنادی الناس: الحمدلله الذی اخرجه من بیننا، فانهض بنا الی عدّونا فنهض بهم...»(3)

اما ابن ابی الحدید همین کلام را در کتاب خود(4) به این صورت نقل می کند:

«... ثم خطبهم، فثبتهم، و ذکر عبیدالله فنال منه، ثم امرهم بالصبر و النهوض الی العدو، فاجابوه بالطاعة و قالوا: انهض بنا الی عدونا علی اسم الله، فنزل، فنهض بهم...»

2. در نسخه های مقاتل الطالبیین، که در سال 1307 ق. در تهران و در سال 1353 ق. در نجف به چاپ رسیده، مطالب بسیاری حذف شده است که ابن ابی الحدید معتزلی آن ها را در شرح نهج البلاغه، جلد 16، صفحه 38 نقل کرده است. سیداحمد صقر هم آن ها را در چاپ 1368 ق / 1949 م. در صفحه 6162 بین دو پرانتز قرار داده است.

3. در تمام نسخه های خطی، شرح حال محمدبن قاسم بن علی حذف شده است. در حالی که، در نسخه های خطی شرح حال وی آمده است و سید احمد صقر آن را در حاشیه صفحه 557 به نقل از نسخه خطی ای که نزدوی بوده،نقل کرده است!

20. تحریف کتاب مسند احمد

شیخ مظفر در دلائل الصدق، جلد 2، صفحه 268 در مورد حدیث مؤاخاة می نویسد: «... در باب نهم ینابیع المودة، حدیث مؤاخاة از مسند احمد به روایت از زید بن ابی أوفی نقل گردیده است. چنان که مصنف نیز در منهاج الکرامة از مسند احمد ذکر کرده است... وی می نویسد: همچنین در ینابیع المودة از مسند احمد به نقل از حذیفة بن یمان روایت گردیده است: که رسول اللّه صلی الله علیه و آله بین مهاجرین و انصار عقد اخوت جاری کرد. آن حضرت صلی الله علیه و آله بین دو مردی که نظیر هم بودند، عقد اخوت می بست تا این که دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: این برادر من است. همچنین از عبدالله بن احمد در زوائد المسند، هشت حدیث را در مورد برادری پیامبر صلی الله علیه و آله با علی علیه السلام نقل کرده است... این که می نویسد: «گویی که عده ای درصدد حذف این روایت از مسند احمد برآمده اند با این ادعا، که این ها بدان اضافه شده است و من به چیزی از آن ها دست نیافتم...»

21. تحریف کتاب طبقات ابن سعد

طبقات ابن سعد چاپ های متعددی داشته که شرح حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در آن ها آمده است که هر خواننده ای آن ها را می بیند. اما سید عبدالعزیز طباطبایی نسخه ای خطی از طبقات را در ترکیه یافته است که شرح حال حسنین علیهماالسلام در آن، چندین برابر آن مقداری است که در نسخه های چاپی وجود دارد! و به زودی این شرح حال در جلد مستقلی چاپ خواهد شد.

22. تحریف کتاب صحیح مسلم

حاکم در مستدرک، جلد 3، صفحه 154 مطلبی می گوید که ذهبی در تلخیص، درباره آن سکوت اختیار می کند. اما در حاشیه همین صفحه آمده است: «مسلم به صورت منحصر به فرد، حدیث ابوموسی به نقل از نبی اکرم صلی الله علیه و آله را نقل کرده که می فرماید: خیر نساء العالمین أربع مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه علیهماالسلام . اما این حدیث در صحیح مسلم، نه در باب فضائل خدیجه و نه در باب فضائل فاطمه و نه در هیچ جای دیگر نیامده است! بلکه آنچه در نسخه چاپی کشکول، جلد 7، صفحه 133 در باب فضائل خدیجه آمده، این است: از ابوموسی روایت شده که گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: بسیاری از مردان کامل شدند، اما از میان زنان کسی کامل نشد. غیر از مریم بنت عمران و آسیه همسر فرعون. و برتری عایشه بر زنان دیگر همانند برتری ثرید بر سایر غذاهاست...!

شیخ مظفر در دلائل الصدق، جلد 2، صفحه 367 می نویسد: «... احتمال دارد که نسخه برداران، حدیث را برای نشان دادن برتری عایشه تحریف کرده باشند و دلیل آن این است که اگر این حدیث مشتمل بر خدیجه نبوده است، پس چگونه مسلم آن را در ذیل فضائل خدیجه ذکر کرده است؟! و اگر چنین حدیثی در صحیح وجود نداشت، حاکم آن را ذکر نمی کرد.

23. تحریف کتابِ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

متأسفانه ملاحظه می شود که در شرح نهج البلاغه ای که در مصر با تحقیق ابوالفضل ابراهیم، در بیست جلد به چاپ رسیده است کلمه (علیه السلام) که بعد از کلمه ابوطالب وجود داشته، حذف شده است، با وجودی که این کلمه در چاپ قدیمِ چهار جلدی وجود داشته است.

24. تحریف کتاب صحیح بخاری

در این جا فقط به تحریفاتی که بین نسخه ابن حجر عسقلانی و نسخه معروف فعلی وجود دارد، اشاره می کنیم:

1. در فتح الباری، جلد 10، صفحه 246 می نویسد: «در بابُ المعرفة از کتابُ المظالم نقل شده که: أفتأمن ان یغضب اللّه الخ...»

مصحّح کتاب می نویسد: «قول او که می گوید: در بابُ المعرفة... مطلب به همین صورت در اصول آمده است، ولی بابُ المعرفة را در کتاب المظالم در هیچ نسخه ای از صحیح بخاری ندیدیم!!

2. قطعه هایی که ابن حجر از کتاب صحیح بخاری جدا کرده و بر آن ها تعلیقه زده و شرح داده است که گاهی طولانی و گاهی مختصر می باشد... اما از این قطعه های جدا شده و شرح داده شده، اثری در صحیح بخاری نمی بینیم! سؤال این است که این مطالب چه شده است و این احادیثی که قسمتی از آن ها را ابن حجر شرح داده است، چه شده اند؟!

برای مثال، بعضی از قطعه ها را در این جا می آوریم:

قوله: فتدعی یهود / قوله فیقال لهم / قوله: کنا نعبُدُ عزیر بن الله / قوله: إن شددت کذبتم / قوله: فاقلعوا عنّی / قوله: و هم الفٌ / قوله: قد رجلها... یقطر ماءا / قوله: و لو کان من رهطک / قوله: فتغیر وجهه / قوله: حصیرا محبسا / قوله: اساطیر / قوله: یلقی ابراهیم اباه آزر / قوله: علی اوضاح / قوله: اوعین / قوله: الذره / قوله: و کان عمر یکره خلافه / قوله: قامت الرحم فقالت / قوله: ولتنکح / قوله: دخلت فی کل شی ء / قوله: فاخذتنی والله أخذا / قوله: کسرتنی عن بعض ما کنت اجد / قوله: کانها جانّ / قوله: قتل الخراصون / قوله: من أبناء فرس.

این ها بعضی از قطعه هایی است که وی از صحیح بخاری انتخاب کرده و در فتح الباری بنا به ذوق و قریحه خود شرح داده است. اما هیچ یک از این قطعه ها در نسخه های مختلفی که امروز موجود است، وجود ندارد! در حالی که، صدها مورد از این ها در نسخه ابن حجر موجود است.

25. تحریف کتاب تطهیر الجنان

سید طیّب جزایری در مقدمه کتاب صواعق المحرقه، چاپ 1312 که در حاشیه آن کتاب تطهیر الجنان و اللسان به چاپ رسیده و دوباره با اُفست تجدید چاپ شده است، جدولی را برای تحریفاتی که در کتاب تطهیرالجنان رخ داده، تنظیم کرده است. برای مثال، می نویسند: از صفحه 112 عبارت ذیل حذف شده است: «امیرالمؤمنین، ثم جاءها علی، فقالت: سلوه ما یرید؟ فذکر لها ما ذکر عما، ثم لمّا قالت: أطلب بدم عثمان.»

26. تحریف کتابِ المعارف

ابن شهر آشوب متوفای 588 ق در المناقب، جلد 3، صفحه 358 هنگامی که درباره اولاد فاطمه علیهاالسلام صحبت می کند، می نویسد: «و فی معارف القتیبی: انّ محسنا فسد من زخم قنفذ العدوی» و قال: الکنجی الشافعی المتوفی 685 ق. فی کفایة الطالب، جلد 4، صفحه 413: «.. و زاد علی الجمهور و قال: ان فاطمه علیهاالسلام اسقطت بعد النبی ذکرا، کان سماه رسول الله صلی الله علیه و آله محسنا و هذا شی ءٌ لم یوجد عند احد من اهل النقل الا عند ابن قتیبه.»

ولی آنچه که در معارف ابن قتیبه، چاپ 1353 ق، صفحه 92 آمده چنین است: «... و اما محسن بن علی فهلک و هو صغیر!»

27. تحریف کتاب تاریخ طبری

1. صاحب الغدیر، جلد 9، صفحه 92 93 در این مورد مطلبی نوشته است که خلاصه آن چنین است: ابن ابی الحدید از طبری نقل می کند: «کان لعثمان علی طلحة خمسون الفا. فخرج عثمان یوما الی المسجد فقال له طلحه قد تهیّا مالک فاقبضه. قال: هو لک یا ابا محمد معونة لک علی مروءتک. قال: فکان عثمان یقول و هو محصور: جزاء سنّمار.»

ولی عبارتِ «فکان عثمان یقول الخ...» از تاریخ طبریِ چاپی حذف شده است!(5)

2. البته، در تاریخ طبری وی بعد از قول: «علی مروءتک» این قول را اضافه کرده است: قال علیٌ لطلحه: انشدک الله الاّ رددت الناس عن عثمان. قال: لا والله، حتی تعطی بنو امیه الحق من انفسها»

اما معتزلی، جلد 2، صفحه 161 با اضافه دیگری این مطالب را از طبری نقل می کند: او بعد از قول: «من انفسها» این جمله را اضافه می کند: «... فکان علیٌ علیه السلام یقول: لحااللّه ابن الصعبه، اعطاه عثمان ما اعطاه و فعل به ما فعل» و این اضافه در تاریخ طبری، جلد صفحه 433، چاپ استقامة نیامده است.

3. هنگامی که عثمان محاصره شد، نزد علی علیه السلام آمد و به او گفت: «اما بعد، فانّ لی حق الاسلام، و حق الاخاء، و القرابة و الصهر، و لو لم یکن من ذلک امرهم یعنی طلحه فقال له علی. انا اکفیک، فاذهب انت.» و مراد از الاخاء، که عثمان بدان اشاره می کند، همان چیزی است که خداوند مقرّر کرده و فرموده است: «إنما المؤمنون اخوة»

معتزلی که این مطلب را از طبری در شرح نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 148 چنین نقل می کند، در جلد 10، صفحه 8 آورده است: «انه قال... إن لی علیک حقوقا: حق الاسلام و حق النسب و حق مالی علیک من العهد و المیثاق و واللّه لو لم یکن من هذا شی ء، و کنا فی جاهلیة لکان عارا الخ...»

اما آنچه که در تاریخ طبری چاپ الاستقامة، جلد 3، صفحه 453 آمده، به وسیله نقلِ قول ابن ابی الحدید و سایر شواهد تاریخی تکذیب می شود. در این چاپ آمده است: «... اما بعد، فان لی علیک حقوقا: حق الاسلام و قد علمت انّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله حین آخی بین الصحابة آخی بینی و بینک و حق القرابة و الصهر و ما جعلت لی فی عنقک من العهد و المیثاق، و اللّه لو لم یکن من هذا شی ءٌ، ثم کنا انّما نحن فی جاهلیة لکان مبطأ الخ...»

سپس حدیث مؤاخاة که در این چاپ آمده، به وسیله نقل ابن ابی الحدید از طبری تکذیب می شود. تمام احادیث و شواهد تاریخی تصریح می کنند که رسول الله بین خودش و علی علیه السلام عقد برادری جاری کرد. نه بین عثمان و علی علیه السلام ، چنان که این کلام دروغ بدان اشاره می کند.!(6)

··· پی نوشت ها

* مقاله حاضر ترجمه ای است از مقاله «إعرف الکتب المحرفة» تألیف سید جعفر مرتضی که در کتاب دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، جزء اول به چاپ رسیده است.

1 برای توضیح بیش تر به: الغدیر، جلد 6، صفحه 298 299 مراجعه شود.

2 مقاتل الطالبیین، ص 65، چاپ سال 1368

3 ابن ابی الحدید، ج 16، ص 42

4 برای توضیح بیش تر ر. ک. به: تاریخ طبری، چاپ الاستقامه، ج 3، ص 433

5 برای توضیح بیش تر به الغدیر، ج 9، ص 94 95 مراجعه کنید.

سید جعفر
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی