مرزها بر روی نقشه و در عالم سیاست کاملاً مهم و معتبر و نشانگر قلمروهای جغرافیایی و سیاسی هستند، اما در عرصه فرهنگ، مرزها از اعتبارمی افتد و آنچه رخ می نماید، جلوه های ادب و هنر و تاریخ و تمدن اقوام است که اشتراک در هریک از آنها، پدیدآورنده پیوند و همبستگی خواهد بود. حال اگر این پیوستگی در تمام جنبه ها باشد، دیگر سخن گفتن از دو قوم و دو ملت آسان نیست؛ این دو را باید اجزای یک تن نامید که دست روزگار بین آنها جدایی افکنده و در قالب دو سرزمین آورده است. دو کشور ایران و افغانستان را باید آشکارترین نمونه این اوصاف در پهنه گیتی دانست. زبان پارسی، تاریخ هزاران ساله، مفاخر علم و ادب، بزرگان فرهنگ و هنر مشترک میان دو ملت، گونه هایی از پیوند ناگسستنی به شمار می آیند که در شعر خلیل اللّه خلیلی، شاعر معاصر افغان، چنین تجلی کرده است:
ز آغاز تاریخ، ایران و افغان |
سر خوان دانش چون اخوان نشسته |
ز باغی دو سرو روان قد کشیده |
به شاخی دو مرغ خوش الحان نشسته |
دو شاگرد فطرت دو استاد مشرق |
دو همدرس در یک دبستان نشسته |
نه تنها نظامی است پابند گنجه |
نه هم فرخی در سجستان نشسته |
اما دیدار از افغانستان و تجربه آنچه را که در کتاب ها خوانده ای، از نزدیک دیدن و لمس کردن، ژرفا و وسعت این همدلی و همگونی را بهتر نمایان می سازد. در هرات و کابل و بلخ و غزنه، نه تنها زبان و فرهنگ، بلکه چهره ها نیز ایرانی و آشناست.
آن همه مصیبت و ویرانی از پی 23 سال جنگ با اشغالگران و نبرد میان گروه های داخلی گرفته، تا پنج سال سلطه تحجّر و واپسگرایی طالبانی، زیرساخت های فرهنگی و بنیان های مدنیّت را عمیقاً تخریب و یا دست کم دچار رکود نموده است. ولی آن معرفت و احساس نوع دوستی را، که مختصّ شرقیان است و بس، نتوانسته به طاق نسیان بسپارد. به کرّات این صحنه اتفاق می افتد که راننده تاکسی، زمانی که به ایرانی بودن مسافر خود پی می برد، به هیج وجه راضی به دریافت وجه نمی شود و این درحالی است که زندگی قاطبه مردم با سختی می گذرد.
مردم کوچه و بازار افغانستان، دلیل محکمی بر این نظریه هستند که هیچ چیز، حتی جنگ و ویرانی خانمانسوز، قادر به نابودکردن فهم و آگاهی آدمیان نیست. سخن گزافی نیست اگر افراد عادی، اعم از کارمند و کاسب و دانشجوی افغان را از هم قطاران خود در کشورهای پیشرفته جهان، آگاه تر و باهوش تر در مسائل روز بپنداریم.
کتابخانه ها
بازسازی کتابخانه های کشور افغانستان، مأموریتی بود که از جانب دولت جمهوری اسلامی ایران به کتابخانه ملی واگذار و بودجه مربوط نیز توسط ستاد مشارکت در بازسازی افغانستان با تصویب سازمان مدیریت و برنامه ریزی اختصاص داده شده بود. نخستین هیئت از جانب کتابخانه ملی در مهرماه سال 1381 به منظور بررسی امکانات و نیازها عازم کابل شد. آنچه که در پی هشت روز بازدید از کتابخانه ها و سایر مراکز فرهنگی حاصل شد، به طور خلاصه تعیین استراتژی بازسازی این مراکز به شرح زیر بود:
1. آغاز کار از کتابخانه های اصلی پایتخت، شامل: کتابخانه عامه و کتابخانه مرکزی دانشگاه کابل و همچنین آرشیو ملی افغانستان.
2. تنظیم جدول زمانی برای آغاز برنامه و تسرّی آن در مراحل بعدی به کتابخانه های سایر ولایات.
3. اقدام اساسی در راستای آموزش نیروی انسانی. تقریباً تمام کتابخانه ها از وجود نیروی متخصّص بی بهره بودند.
4. استمرار آموزش در چهار سطح:
الف. برپایی دوره های کوتاه مدت در افغانستان
ب. برپایی دوره های کوتاه مدت پیشرفته در ایران
ج. اعطای بورس تحصیلی به دانشجویان افغانی در رشته کتابداری
د. راه اندازی مقطع کارشناسی کتابداری در دانشگاه کابل
5 . تهیه منابع مورد نیاز به ویژه در حوزه های زبان و ادب پارسی، تاریخ ایران، کتاب های مرجع و متون دانشگاهی
6. ارسال منابع ودرستنامه های کتابداری برای استفاده در کتابخانه های مختلف
7. ارسال تجهیزات مناسب، اعم از رایانه، تجهیزات اسکن و چاپ، قفسه کتاب و سایر مواد لازم.
آغاز عملیات اجرایی
پس از سفر هیئت دوم در اردیبهشت 1382 و پیش بینی تمهیدات لازم، مراحل اجرایی کار از خرداد ماه به شرح زیر صورت پذیرفت:
1. برپایی دوره کوتاه مدت آموزش کتابداری و رایانه توسط سه تن از استادان ایرانی در دانشگاه کابل با حضور 55 کتابدار از سازمان های زیر:
کتابخانه دانشگاه کابل
کتابخانه عامه کابل (مرکزی و شعبات)
کتابخانه رادیو و تلویزیون
کتابخانه وزارت داخله
آرشیو ملّی
انتشارات بیهقی
2. انتخاب 24 نفر از کتابداران فوق براساس آزمون پایان دوره
3. برپایی دوره پانزده روزه آموزش کتابداری در کتابخانه ملی ایران، همراه با بازدید از مراکز فرهنگی و کتابخانه های مهم کشور، نظیر کتابخانه آیت اللّه مرعشی (قم)، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، کتابخانه تخصصی وزارت امور خارجه، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، دبیرخانه هیئت امنای کتابخانه های عمومی کشور و آرشیو صدا و سیما (در نیمه اول شهریور 1382).
4. اهدای 37000 جلد کتاب در حوزه های مختلف، به ویژه منابع مرجع.
5. اهدای ده دستگاه رایانه، تجهیزات کتابخانه ای (قفسه، میز، صندلی)، دستگاه اسکن و دستگاه آفت زدایی مخصوص نسخه های خطی.
آرشیو ملی
درابتدای جاده معروف به سالنگ، ساختمان زیبایی خودنمایی می کند که معماری خاص و نبود آثاری از دوران جنگ، آن را از دیگر بناهای شهر کابل متمایز کرده است. آرشیو ملی یا به قول افغان ها آرشیف ملی، اقبال بلندی داشته که نه تنها ساختمان، بلکه موجودی آن نیز از تطاول روزگار در امان مانده است. این بنا در اصل کاخ کوچکی بوده که امیر عبدالرحمان خان (12231280 ش) برای پسرش ساخته بود، ولی با مرگ وی در زمره ساختمان های دولتی درآمد. بازگشایی آرشیو ملی افغانستان به فروردین 1381 و روزهای آغازین حکومت حامد کرزی برمی گردد که به دست خود او صورت پذیرفت.
ساختمان آرشیو از دو سالن اصلی تشکیل شده است. در یک سالن نمونه هایی از اسناد تاریخی موجود و در سالن دیگر، نسخه های خطی نفیس به نمایش درآمده است. البته تنها تصویری از اسناد و نسخه ها وجود دارد و اصل منابع در مخازن نگهداری می شود. ظاهراً همین مسئله سبب شده است تا نسخه های بسیار نفیس این مرکز از آسیب روزگار و چپاول غارت گران مصون بماند. در سفر دوم به کابل موفق شدیم از مخزن نسخه های خطی دیدار کنیم: شرایط نگهداری نامطلوب و فضای تاریک و نمناک سبب پیدایش محیطی کاملاً مناسب برای رشد انواع آفت ها و قارچ ها شده بود.
ضدعفونی محل با استفاده از روش های ساده و کمک به تعمیر دستگاه تهویه موجود در مخزن تنها کاری بود که در همان مرحله انجام دادیم. درحال حاضر نیز دستگاه اسکن نسخه های خطی از طرف کتابخانه ملی به آرشیو اهدا شده و یک دستگاه پیشرفته آفت زدایی نیز درحال نصب است.
دورنما
کمک و همیاری در ساخت و تجهیز کتابخانه های افغانستان و عموماً هرآنچه که به
فرهنگ این کشور مربوط می شود، نه تنها اقدامی بشردوستانه، بلکه وظیفه ای حیاتی بر دوش دولت و مردم ایران است که نتیجه آن حفظ و پاسداری از سرمایه عظیم زبان و ادب فارسی و میراث ایران کهن خواهد بود.
نگاه از این زاویه، هدفی اساسی را در سرلوحه برنامه های کتابخانه ملی قرار داده است: تأسیس کتابخانه ملی افغانستان. تاکنون کتابخانه عامه، که درواقع کتابخانه عمومی مرکزی شهر کابل محسوب می شود، برخی وظایف یک کتابخانه ملی را به صورت محدود برعهده داشته است. اما نه امکانات و نه فضای محقر آن، هیچ شباهتی به یک کتابخانه ملی ندارد. پیشنهاد تأسیس چنین سازمانی از جانب کتابخانه ملی ایران به مدیر دفتر یونسکو در افغانستان طی یک جلسه حضوری ارائه و با توجه به استدلال های طرف ایرانی، مورد پذیرش مقدماتی واقع شد.
مسئله بعد، جنبه نوین دیگری است که بر وظایف کتابخانه ملی ایران افزوده می شود: از آنجا که طبق اساسنامه مصوب مجلس شورای اسلامی، کتابخانه ملی وظیفه گردآوری آثار مکتوب زبان فارسی را از سراسر جهان برعهده دارد، لزوم تدوین برنامه ای جامع برای آثار منتشره در کشور افغانستان، که روزبه روز درحال افزایش است، بدیهی به نظر می رسد.
کمک به کشور دوست و برادر افغانستان را باید از جنبه عام تری هم درنظر داشت. میراث گرانقدر ایرانیان و پارسیان از جانب شرق به افغانستان ختم نمی گردد. در شبه قاره هند، که نزدیک به چهار سده شاهد حضور زبان و ادب پارسی بود، نیاز به ارتباط فرهنگی بیشتری احساس می گردد و این وجه اشتراک به زبان فارسی محدود نمی شود، بلکه دین مبین اسلام، مهمترین عامل در راه پیوند میان این کشورهاست. آنچه که اقبال لاهوری بر آن پای می فشرد و خلیلی، شاعر برجسته افغان را بر آن می دارد تا بر مزار آن آموزگار بزرگ شرق چنین بسراید:
با رموز بیخودی راز خودی آمیختی |
مشت خاک مرده را رفتار آب آموختی |
کاروان در راه و منزل دور و دشمن در کمین |
رهروان شرق را درس شتاب آموختی |
ملّت توحید را از مکر دنیای فرنگ |
حرف حرف و فصل فصل و باب باب آموختی |
در کهن تاریخ شرق انگیختی شور نوین |
شوکت پارینه را عهد شباب آموختی |
1. عضو هیئت علمی کتابخانه ملی و مدیر پروژه بازسازی کتابخانه های افغانستان.