اشاره
مقاله حاضر چشم اندازی است بر برخی از آسیب های تربیتی مهدویت
نگارنده با تأکید بر این مسأله که هر گونه افزایش ثمر بخشی در فعالیت های فرهنگی منوط به شناخت و تحلیل آفت ها و موانع موجود می باشد. ضمنا انجام یک مجموعه تحقیقات بنیادی و میدانی برای دستیابی به میزان آسیب مندی جامعه در رابطه با مهدویت، قبل از هر گونه برنامه ریزی در این حوزه، از مقدمات لازم فعالیت می داند.
در بخش دیگر نوشتار، نویسنده به علل مستقیم و غیرمستقیم مؤثر در این فرایند پرداخته است و عمده تأکید مقاله بر ضرورت ایجاد نگرش مثبت با استفاده از روش های نوین و آخرین دستاوردهای فن آوری اطلاعات و تکنولوژی و با انتخاب مباحث امید بخش و رعایت اصول تعیین محتوا جهت نهادینه سازی و درونی سازی این ارزش می باشد.
نویسنده معتقد است که در صورت توجه به آفت ها و رفع اختلال های مفهومی و مصداقی که در حوزه مهدویت وارد شده است می توان از این فرهنگ به عنوان مؤثرترین و کارآمدترین ابزار برای تربیت دینی نسل جوان به خوبی بهره گرفت.
نکته دیگری که در جمع بندی به آن توجه شده است این است که مهم ترین گام برای ایجاد نگرش مثبت نسبت به مباحث مهدوی ارائه اطلاعات صحیح است پس باید افرادی که عهده دار انتقال این اطلاعات هستند از صلاحیت های لازم شناختی، عاطفی و عملکردی برخوردار باشند تا بتوانند با ارائه اطلاعات اصولی، صحیح و سنجیده، نگرش و یا طرز تلقی افراد جامعه را نسبت به مباحث مهدویت در جهت مثبت تغییر دهند و این مهم ترین و مؤثرترین گام برای نهادینه سازی فرهنگ مهدویت است.
مقدمه
مهدویت سرچشمه هر خیر و جلوه گاه همه نیکی ها و زیبایی ها، چشم اندازی زیبا به جهان آینده و رمز پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی ایران است. این اعتقاد از توانمندترین عوامل رشد و بالندگی یک جامعه است که آن را از غلتیدن در فسادها و تباهی ها حفظ می کند. به هر حال زنده ماندن، بالندگی و بقای اسلام و شیعه در گروِ این حقیقت بزرگ است.
از سوی دیگر، اهمیت و جایگاه والای فرهنگ مهدویت در آینده تاریخ و اهمیت حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) به عنوان تنها معارض در برابر جهانی سازی، دشمن را به گونه ای خیلی جدی به صحنه نبرد و مبارزه کشانده است. در همین راستا صهیونیست های مهدی ستیز با هم دستان خود با تهیه ده ها فیلم و نمایشنامه، آهنگ و سی دی های گوناگونی تلاش کرده اند تا چهره حضرت مهدی(عج) را تخریب کنند و چهره ای بسیار خشن، مخرب و وحشت زا از آن حضرت ارائه دهند. آنان با برنامه ریزی بسیار دقیق براساس مبانی روانشناختی و جامعه شناختی برای 200 سال آینده طرحی منسجم، اصولی و حساب شده و منطبق با مراحل مختلف رشد و ادبیات خاص هر دوره دارد. فعالیت های آنان از چنان گستردگی در جهان برخوردار که حتی کشورهای اسلامی از جمله کشور اسلامی ما هم از این تهاجمات مصون نمانده است. (بلخاری ـ 1379)
اهمیت مسئله، نگارنده را بر آن داشت که با دید آسیب شناسی، به تحلیل موضوع مهدویت بپردازد. آن چه مسلّم است این است که تاکنون نتوانسته ایم به اندازه توانمان جامعه ولایت مدار را به مصداق آیه «لایکلف الله نفسا الا وسعها(1)» تربیت کنیم. این نوشتار بر آن است تا درباره آسیب شناسی فعالیت های فرهنگی در حوزه مهدویت تحلیلی ارائه دهد که قطعا بی نیاز از تیغ نقادی نمی باشد. امید است با طرح موضوعاتی از این گونه شاهد تحولی بنیادی در ساختار آموزشی و فرهنگی برنامه های مهدویت باشیم و با نهادینه سازی این فرهنگ متعالی، زمینه برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) را فراهم سازیم.
در پایان لازم است که تقدیر از زحمات همه متعهدان و دلسوزانی که خردمندانه و با آگاهی لازم نسبت به مباحث و با بهره گیری از آخرین دستاوردهای علمی به فعالیت در این زمینه پرداخته اند تقدیر کنم. هم چنین متذکر این نکته شوم که با توجه به موضوع، در این مقاله بیش تر به نقطه ضعف ها و آسیب ها پرداخته شده است. گرچه همگان بر این مسئله واقفند که حرکت های بسیار خوب و امیدوارکننده ای در این زمینه آغاز شده است که امیدواریم همه این عزیزان در انجام رسالت های مهدوی خود، همچنان موفق باشند.
انشاءالله
پیشینه بحث
پژوهش در زمینه آسیب شناسی مهدویت، عرصه ای جدید و بدون پیشینه تحقیقیِ در خور توجه است. از این رو این نوشتار، تنها مقدمه ای در این باب است و نگارنده امید دارد تا با انجام چنین پژوهش هایی باب تحقیق و پژوهش در این مبحث بیش تر گشوده گردد. چرا که هنوز تحقیق نظری یا میدانی در خور توجه، معتبر و جامعی در این باره وجود ندارد. متأسفانه علاوه بر این که پژوهشی نظام مند و بنیادین در این زمینه نداریم، از پژوهش های تجربی و میدانی که بتواند بیانگر وضعیت موجود مهدویت در کشور باشد، نیز بی بهره می باشیم. تحقیقاتی هم که صورت گرفته، عمدتا بی نظم و غیرنظامندند و پژوهشی که تحلیلی، موشکافانه و برخوردار از شیوه های ارزشیابی باشد وجود ندارد.
معناشناسی بحث
1 . مفهوم آسیب شناسی
آسیب، عاملی است که سبب اختلال، ناهنجاری و آفت در پدیده ها می شود و آسیب شناسی به معنای بازشناسی اختلال های مفهومی و مصداقی بحث است. این اختلال ها ممکن است در اثر ناکارآمد بودن و ضعف روش های پیام رسانی و یا محتوای پیام باشد. بعضی از عوامل به صورت مستقیم در ایجاد این اختلال ها دخیل بوده (مثل ضعف در محتوا) یا ممکن است به جهت عواملی غیرمستقیم این مسئله رخ داده باشد. به هرحال باید هم اختلال ها بازشناسی شود و هم علل ایجاد این اختلال ها، که به مجموع این ها آسیب شناسی گویند.
2. مفهوم تربیت
صاحبنظران تعلیم و تربیت تعریف های متعدد و گوناگونی از تربیت ارائه داده اند که در این نوشتار، تنها به آخرین تعریفی که در این حوزه به عنوان یک تعریف قابل قبول مطرح است بسنده می کنیم و آن عبارت است از: «حرکت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب».
مفهوم آسیب شناسی مهدویت
هرگاه مفاهیم و آموزه های مهدوی در دین مورد بدفهمی قرار گیرد یا به صورت نابجا القا شود، آسیب های چشم گیری در این حوزه آشکار خواهد شد. به عبارت دیگر منظور از آسیب شناسی مهدویت، این است که کج روی ها و کج اندیشی هایی که تا به حال در این مقوله صورت گرفته است، مورد بازشناسی قرار گیرد تا نهایتا مفاهیم و دیدگاه های مهدوی در دین به دور از اختلال های مفهومی و مصداقی یاد شده بازشناسی شود.
اهمیت آسیب شناسی مهدویت
ثمربخشی تلاش دست اندرکاران و مروجان فرهنگ مهدویت، به آسیب شناسی مهدویت؛ یعنی شناخت و تحلیل موانع جریان مهدویت و تبیین چگونگی برخورد مؤثر با این عوامل، بستگی دارد.
تربیت مهدوی در مفهوم خاص آن: «مجموعه تدابیر و اقدامات سنجیده و منظم فرهنگی برای پرورش و تقویت ایمان و باورهای مهدوی» در مخاطبان است. و برای رسیدن به این هدف والا به دو عامل برنامه ریزی و آسیب شناسی نیازمندیم. از سوی دیگر، اهمیت، اولویت و ضرورت انکارناشدنی تبیین و ترویج فرهنگ مهدویت در نظام دینی، ضرورت توجه به بحث را دوچندان می کند.
هم چنین باور به حقانیت بحث و رویکرد جدی نسل جوان برای پذیرش باورهای مهدوی و گرایش به آن، همه دست اندرکاران را وامی دارد تا برای افزایش ثمربخشی این فرایند و نهادینه سازی فرهنگ مهدویت و یافتن راهکارهای مناسب بر تلاش خود بیافزایند .
باید این نکته مهم را یادآور شد که دست اندرکاران امر فرهنگ مهدویت با وجود تلاش زیاد برای تبیین و ترویج این فرهنگ، با ناکامی ها و بن بست های بسیاری روبه رو بوده است. البته بسیاری از این ناکامی ها برمی گردد به کج روی و کج اندیشی هایی که در این حوزه توسط برخی از مروجان این فرهنگ صورت گرفته است. از این رو جا دارد که به جد به شناختن این کجروی ها و کج اندیشی ها اقدام گردد. به بیان دیگر باید به پیرایش و تهذیب مفاهیم و مصادیقی که تا اکنون وارد این فرهنگ شده است پرداخت. در غیر این صورت هرگونه برنامه ریزی برای نهادینه سازی این فرهنگ، بی نتیجه خواهد بود. کسانی که بدون توجه به بحث آسیب ها وارد عمل می شوند، هم چون باغبانی می مانند که بدون توجه به آفت ها، مشغول کشت و کار شود که قطعا در این صورت این کشت و کار ثمره ای برای او نخواهد داشت.
در اهمیت این مسئله همین بس که مولای متقیان حضرت علی علیه السلام می فرماید: «المصیبة بالدین اعظم المصائب ؛ بزرگترین مصیبت، آفت در دین است»(2). آری وقتی دینداری فرد دچار آفت شود، این بزرگ ترین مصیبت است.
شود که فرمود:
من لم یعرف مضرّة الشی لم یقدر علی الامتناع منه
هرکس آفت چیزی را نشناسد، قادر به خودداری و پیشگیری از آن نیست.
نشانه های آسیب مندی در مهدویت
شناخت علل و عوامل آسیب زا، در حوزه مهدویت بدون توجه به نشانه های آسیب مندی، کاری ناقص است. به بیان دیگر، باید نشانه های آفت زدگی را در فرد یا جامعه مشاهده کنیم، سپس به دنبال یافتن علت و عامل آفت زدگی باشیم که در این صورت با اهتمام بیش تری در پی آفت زدایی خواهیم بود. از این رو توجه به بحث آسیب مندی، ضروری به نظر می رسد باید به وجود نشانه های آفت زدگی در دینداران و مسلمانان در حوزه مهدویت، به یقین برسیم.
در این بخش، نگاهی کلی به نشانه ها آسیب مندی می اندازیم. این نشانه ها عبارتند از:
تردید در آموزه ها و اعتقادات مربوط به مهدویت
نشانه سلامت فرد در حوزه باورها و اعتقادات مهدویت، برخورداری از باور قلبی و عمیق به آموزه ها و معارفی است که در این حوزه دینی وارد شده است. چنان چه ثبات و پایداری در دین به قوت یقین وابسته است؛ «ثبات الدین بقوة الیقین» این مسئله در مباحث مهدویت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اگر فرد در این گونه مباحث به تردید و سستی در یقین دچار شود، تزلزل در اعتقادات او نسبت به وجود مبارک امام زمان(عج) تزلزل ایجاد خواهد شد و این خود یکی از مسائل اختلال زا می باشد.
از این رو، نسلی که در اصل مباحث مهدویت دچار تردید و دودلی است، یک نسل آسیب پذیر می باشد. برای تعیین میزان آسیب پذیری جا دارد پژوهش میدانی گسترده ای در این زمینه به ویژه در رابطه با نسل جوان، صورت گیرد تا به صورت دقیق و علمی میزان برخورداری جوانان از اعتقادات عمیق و یقینی نسبت به مهدویت، مشخص گردد. این امر کمک می کند تا بتوانیم روشن تر و دقیق تر نظر دهیم که آیا نسل ما، در این زمینه یک نسل آسیب پذیر است یا از قوت یقین و ثبات عقیده برخوردار است. مشخص شدن این مسئله در برنامه ریزی آینده می تواند راهگشا باشد.
سستی در انجام تکالیف و وظایف، نسبت به امام زمان(عج)
یکی از شاخص هایی که می تواند نمایانگر سلامت یا بیمار بودن اندیشه جامعه نسبت به مهدویت باشد، مسئله اهتمام جدی افراد در انجام تکالیف و وظایفی است که یک فرد منتظر نسبت به امام زمان(عج) دارد. چرا که ولایت مداری مستلزم پای بندی به تکالیف انسان ها در قبال ولی امر می باشد.
از این رو همان طور که در بخش گذشته هم مطرح شد، باید با آمارگیری علمی و کارشناسانه مقدار پای بندی افراد نسبت به تکالیف و وظایف نسبت به ولی امر مشخص گردد. اگر آمار سستی در قبال این مسئله را نشان داد نمایانگر وجود آسیب مندی جامعه است. که باید برای آفت زدایی اقدام نمود.
نکته قابل توجه این است که بخشی از روایات وارده در حوزه معارف مهدویت مربوط به وظایف و تکالیفی است که یک مسلمان در عصر غیبت در قبال امام زمان(عج) دارد. متأسفانه این روایات کم تر مورد توجه و عمل شده که خود نشانه اهمال جامعه نسبت به این مهم است که نباید مورد غفلت قرار گیرد.
علل آسیب زا در مهدویت
علل آسیب زا در بحث مهدویت را، می توان به دو بخش علل مستقیم و علل غیرمستقیم تقسیم کرد. منظور از علل مستقیم، عللی است که مستقیما با مباحث این حوزه سروکار دارد مانند روش ها و محتوا.
علل غیرمستقیم عللی است که به ویژگی های شخصیتی یا به امور اجتماعی و پیرامونی فرد مربوط می شود. در این بخش ما به صورت مختصر و گذرا به علل آسیب زای غیرمستقیم می پردازیم و در ادامه بحث درباره علل مستقیم که همان روش ها و محتوا است، خواهیم پرداخت.
علل آسیب زای غیرمستقیم
یکی از مهم ترین عواملی که در نهادینه سازی فرهنگ مهدویت می تواند به صورت غیرمستقیم آسیب زا و اختلال آمیز باشد، عبارت است از: زمینه های شخصیتی و شخصی فرد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد.
عدم توجه به ایجاد شاخص ها و معیارهای لازم شخصیتی برای پذیرش فرهنگ مهدویت
پذیرش فرهنگ مهدویت و نهادینه سازی این فرهنگ نیازمند بستری مناسب و ظرفی مستعدبرای پذیرش این فرهنگ متعالی است و این بستر چیزی نیست جز ظرف وجودی فردی که قرار است دارای فرهنگ و تربیت مهدوی گردد. از جمله پیش نیازهای لازم، قبل از هرگونه فعالیت در زمینه گسترش این فرهنگ، ایجاد زمینه و ظرف مناسب برای پذیرش آن است. به بیان دیگر فرد، نخست باید از نظر شخصیتی مستعد و آماده پذیرش این پیام باشد.
به نظر می رسد برای ایجاد یک بستر مناسب و مستعد برای پذیرش پیام، قبل از هرگونه فعالیت مهدوی، باید به پرورش احساس های متعالی چون حس خداپرستی، اخلاقی، عاطفی و زیباخواهی پرداخت. در این صورت است که فرد از شاخص های لازم و زمینه مستعد برای پذیرش تربیت مهدوی برخوردار می گردد که ما در این بخش از نوشتار به کوتاهی به این مطلب می پردازیم:
1 . حس خداخواهی و عبودیت و بندگی
فرد اگر در مسیر عبودیت و بندگی خداوند قرار نگرفته باشد و عبد خدا نباشد، چطور باید از او انتظار پذیرش ولی خدا را داشته باشیم. پس، پیش از گسترش و نشر فرهنگ مهدویت، باید در ایجاد روحیه بندگی و عبودیت فعالیتی منسجم و اصولی صورت گیرد. طبیعی است وقتی ما بتوانیم روحیه تعبد را در متربی پرورش دهیم، در مرحله بعد می توانیم خیلی راحت با بهره گیری از این روحیه بلند، او را به سمت پذیرش ولی خدا سوق دهیم. و زمینه انس و ارتباط با مولا و در نهایت روحیه اطاعت و انقیاد از ولی خدا را در او پرورش دهیم. انسان اگر بنده خدا باشد، بدون چون و چرا مطیع اوامر الهی خواهد بود؛ چرا که بنده خدا، فردی آزاد از زنجیر عوامل قالب ساز و شکل دهنده محیط و اجتماع و فردی آگاه و آزاد از تخیلات، اوهام و آرزوهای بی اساس و دارای اندیشه و فهم واقع یاب می شود. فردی آزاد از اسارت فرهنگ ها و سنت های فرسوده و رها از چنگالِ لذت و الم خواهد بود و نهایتا آزاد از خودخواهی و خودکامگی، که وجود این ویژگی ها، زمینه ساز پذیرش ولی خدا و اطاعت و پیروی از او می باشد.
جانِ کلام آن که باید در زمینه ایجاد روحیه تعبد و آن هم تعبد برگرفته از تعقل، در جامعه فعالیت کرد؛ چرا که این نخستین گام اساسی و مهم در ایجاد بستری مناسب برای انجام فعالیت های مهدوی است. کسانی که در طول تاریخ از بندگی خدا برخوردار بودند و به معنای واقعی عبد بودند نه عابد، هیچ گونه مشکلی برای پذیرش ولی خدا نداشتند. از سوی دیگر، بررسی های تاریخی نشان می دهد کسانی زیر بار رهبری های الهی نرفتند که در زمینه عبودیت و بندگی دچار ضعف و سستی بودند.
بنابراین، بدون ایجاد روحیه تعبد و بندگی، هرگونه فعالیتی در زمینه ولایت مداری و پذیرش ولی امر بی نتیجه خواهد بود یا به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. حرکت در مسیر عبودیت و بندگی، فرد را آراسته به شاخصه ای بسیار ارزشمند به نام تقوی می سازد. این شاخصه یکی دیگر از پیش زمینه های لازم و ضروری در گسترش فرهنگ مهدویت می باشد.
در زمینه تقوی و صیانت ذات، زیاد سخن گفته شده، ولی منظور ما از تقوی همان مطلبی است که علامه جعفری(ره) از آن به صیانت ذات تکاملی یاد می کند(3). منظور از این اصطلاح، تبدیل تدریجی ذات یا من طبیعی به ذات یا من تکاملی که این تبدیل با دو بال جذبه کمال و دفعِ نقص، صورت می گیرد. به این معنا که وقتی فرد در پی جذب کمال باشد، بهترین راه را برای رسیدن به کمال، تأسی به الگوهای کمال یافته و انسان های کامل می داند. او بر این باور است که باید دست خود را در دست امام زمان خود قرار دهد، تا او را به نقطه نهایی کمال همان ایصال الی المطلوب که شأن واقعی امام است، برساند. از این رو، خواهان یافتن وجود امام زمان خود می باشد و با شور و اشتیاق به دنبال اوست. ایجاد این زمینه موجب می گردد هرگونه معرفت مهدوی و هرگونه فعالیت برای نهادینه سازی آن، جایگاه خود را بیابد و در ظرف لازم قرار بگیرد.
پیروی از قرآن یکی دیگر از شاخص ها و ملاک هایی است که عبد خدا در مسیر عبودیت باید از آن برخوردار گردد که این بهره مندی از لوازم ضروری پذیرش فرهنگ مهدویت است. چرا که اگر فرد پیرو قرآن باشد، با توجه به وجود آیات مکرر در قرآن درباره ضرورت پیروی از اهل بیت، قطعا عمل به این آیات را هم خواهد پذیرفت. عمل به آیاتی چون «اطعیوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» برای او امری واجب و ضروری خواهد بود. پس لازم است که در ابتدا فرد را شاگرد مطیع و منقاد مکتب قرآن تربیت کنیم. در قدم بعد، او خود عمل به آیاتی چون آیات ولایت را خواهد پذیرفت. از سوی دیگر، کسی که در اصل تبعیت و سرسپردگی به دستورات زندگی بخش قرآن دچار سهل انگاری، تزلزل و تردد است، این تردید و دودلی و سهل انگاری در عمل به قرآن، در میزان تبعیت او از ولایت هم تأثیر دارد.
از نشانه های دیگر آسیب مندی در دین و ولایت مداری، مسئله پایبند نبودن به هنجارهای اخلاقی است. به هر میزان که افراد در قبال هنجارهای اخلاقی سهل انگار و بی توجه باشند به همان میزان، تبعیت از امام معصوم علیه السلام کاهش می یابد. حوادث و جریانات تاریخی بیانگر رابطه ای مستقیم میان گردن نهادن به دستورات رهبر الهی و میزان پایبندی افراد به هنجارهای اخلاقی است.
2 . پرورش حس اخلاقی
در نظام تربیتی اسلام، وجود پیامبران و امامان معصوم، برای زمینه سازی برای تکامل و رشد معنوی انسان از جایگاه مهمی برخوردار است و اساسا هدف از بعثت انبیا به ویژه رسالت خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله تکمیل فضایل اخلاقی و فراهم کردن تجهیزات این رشد و کمال بیان شده است.
شخصیت اخلاقی عنصر اساسی و جوهره اصلی وجود انسان را تشکیل می دهد و بدون اخلاق، آدمی شخصیت واقعی خود را باز نمی یابد. اخلاق در انسان، گرایش به فضایل اخلاقی را ایجاد و روح ملکوتی انسان را به اوج کمال می رساند.
انسانی که از نظر اخلاقی پرورش یافته و به فضایل و نیکی ها گرایش پیدا می کند، طبیعی است که عاشق و دلباخته انسان های بافضیلت و کمال می شود و به دنبال آنان می گردد، از این رو وقتی با شخصیت بلند و متعالی، انسان کاملی چون امام زمان(عج) مواجه می شود، عقربه های درون او به صورت ناخودآگاه به سوی امام کشیده می شود و بدون چون و چرا او را می پذیرد.
به همین دلیل باید پیش از معرفی شخصیت امام زمان(عج)، به پرورش اخلاقی فرد اقدام کرد. در این صورت او خود به سوی الگوها و اسوه های اخلاقی متمایل می شود و هر چه الگو کامل تر و متعالی تر باشد، گرایش درونی و مثبت تری نسبت به او پیدا کند. آن گاه در پرتو شخصیت این انسان کامل و انس و الفت با او و با محبت و عطوفت و احترام به شخصیت انسان کامل، در مسیر رشد، پویایی و تکامل اخلاقی خود گام های بلندتر و بزرگ تری را برمی دارد.
هرگاه اخلاق با زمینه فطری و عقلی که دارد رنگ عاطفی نیز به خود بگیرد و به صورت احساسی پاک درآید، این بهترین راه برای جذب جوانان به وجود مبارک امام زمان(عج) می شود. بنابراین، متولیان تعلیم و تربیت نباید از این اهرم مؤثر غافل باشند.
3 . پرورش عواطف
عاطفه از ماده «عطف» به معنای گرایش و انعطافی است که از رهگذر ارتباط فرد با موجود مورد توجه خارج از وی برقرار می گردد و از آن به احساس نیز تعبیر می شود.
از نظر روان شناسان، پرورش عاطفی همواره امری مهم تلقی شده است. هم چنان که آیات، روایات و مباحث تربیتی اسلام نیز آن را مورد توجه کامل و دقیق قرار داده و رهنمودهای ارزشمندی در این باره ارائه داده اند.
تربیت عاطفی، به معنای هدایت و کنترل عواطف و احساسات و شکوفاسازی و بهره گیری به موقع از آن ها برای رسیدن به امر مطلوب؛ یعنی خیر و سعادت انسان است. نقش عاطفه در عمل از عوامل و انگیزه های دیگر نیرومندتر است و باید همواره تحت کنترل و پرورش ویژه قرار گیرد.
به هرحال، با پرورش درست عواطف، از تربیت عاطفی می توان به عنوان یک عامل بسیار قوی و انگیزه ای نیرومند، برای ایجاد ارتباط عاطفی میان متربی با امام زمان(عج) بهره جست.
با استفاده از حس عاطفی می توان نگرشی مثبت نسبت به امام عصر(عج) پدید آورد. وقتی نگرش ایجاد شد، در پی آن حتما تغییر رفتار خواهد بود؛ به ویژه در نوجوانان و جوانانی که در مرحله شکوفایی احساسات و شکل گیری شخصیت هستند. اگر این احساسات به سوی مهدویت هدایت شود و احساسات و عواطف پاک و معصومانه آنان متوجه وجود مقدس امام زمان(عج) گردد، مطمئنا مهم ترین گام تربیتی برداشته شده است.
برای این کار باید مبلغان و متولیان تعلیم و تربیت با راهکارهای شکوفایی عواطف و احساسات و هم چنین راه های تربیت عاطفی و چگونگی کنترل و هدایت آن آشنا باشند تا بتوانند از این انگیزه بسیار مهم و قوی برای تربیت مهدوی بهره برداری کنند. البته این مسئله مهارت و دقت افزونی را طلب می کند.
از جمله راهکارها و راهبردهایی که می توانیم برای پرورش حس عواطف نوجوانان و کنترل و جهت دهی آن به کار گیریم عبارتند از:
1 . احترام به شخصیت جوان
2 . مسالمت و مدارا
3 . اغماض و چشم پوشی
4 . برخورد مهرآمیز
5 . تشویق و ترغیب جوانان به پاکی
6 . بها دادن به اظهارنظر آنان
7 . دادن مسئولیت های مناسب
8 . ارزش گذاری به شخصیت معنوی جوان
این راهکارها اگر مورد توجه مربیان و مبلغان مهدویت قرار گیرد، در مجموع موجب پرورش حس عاطفی آنان می شود و نهایتا زمینه و بستر لازم شخصیتی را برای پذیرش مهدویت در فرد ایجاد می کند. عواملی چون ایمان قوی و ذوب شدن در محبت خداوند و عشق به سعادت ابدی از عواملی هستند که می توان به وسیله آن ها انسان ها را کنترل کرد.
4 . پرورش حس زیبایی
حس زیبائی و زیبایی خواهی از جمله گرایش ها و احساسات متعالی انسان است که در مطالعات علمی و روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است.
برخی از احساسات متعالی مانند حس زیبایی از جلوه های گوهر اصلی انسان است که منشأ بروز کمالات و ارزش های انسانی و الهی می گردند. زیبایی و زیبادوستی ابعاد و جلوه های گوناگونی دارد، ولی آن چه که در این بخش از نوشتار، مورد توجه ما می باشد، زیبایی معنویِ خداجویی، کرامت و عزت، عفاف و استغنا، شجاعت، عدالت، ایثار و انسان دوستی است. این ها از عوامل جذب دل های وارسته و آزاده به سوی الگوهای متعالی چون وجود ارزشمند ولی عصر(عج) می باشد.
اگر حس زیبایی و زیبادوستی در نوجوانان و جوانان پرورش یابد، به هر آن چه زیباست گرایش پیدا می کنند و عقربه وجود آنان به صورت خودکار به سوی زیباییهای معنوی وجود ولی خدا حرکت می کند و علاقه مند به پیوند عاطفی و روحی با امام می گردند. چرا که از ویژگی های اسوه های ربانی، برخورداری آنان از فضایل و جمال معنوی است که موجب می گردد از شخصیتی پرجاذبه برخوردار شوند و قلوب انسان ها را همچون آهن ربایی قوی به سوی خود متمایل کنند.
پس یکی دیگر از پیش زمینه های شخصیتی لازم برای جلب توجه جوانان و نوجوانان به سوی امام زمان(عج) توجه به پرورش حس مذهبی به ویژه حس زیباییهای معنوی است.
برای پرورش زیبایی های معنوی در راستای تربیت مهدوی می توان از راهکارهای زیر بهره جست:
1 ـ تذکر آثار وجودی امام زمان(عج) و نعمت وجود امام برای جامعه انسانی.
2 ـ صحبت درباره محبت بی دریغ امام نسبت به امت، که در روایات ما از توجه امام زمان(عج) حتی در عصر غیبت نسبت به امت، زیاد سخن به میان آمده است و جا دارد نمونه هایی که حکایت از اوج رأفت و رحمت امام نسبت به امت است، بیان گردد.
3 ـ معرفی امام به عنوان مظهری از مظاهر جمال و کمال الهی.
4 ـ معرفی جلوه های گوناگون زندگی حضرت مانند علم، حکمت، محبت، عزت و... به ویژه توجه به ویژگی هایی که شور و عشق در وجود فرد می آفریند.
مهمترین و مؤثرترین راه برای پرورش حس معنوی، توجه دادن به کمالات اخلاقی امام زمان(عج) است.برای نمونه می توان به روایتی از حضرت رضا علیه السلام اشاره کرد که فرموده است:
مهدی(عج) داناترین، بردبارترین و پرهیزکارترین مردمان است و از همه انسان ها بخشنده تر و شجاع تر و عابدتر است.(4)
علل مستقیم آسیب زا در گسترش فرهنگ مهدویت
در بخش گذشته، نگاهی گذرا و اجمالی به عوامل غیرمستقیم ولی تأثیرگذار در پذیرش فرهنگ مهدویت و گسترش آن داشتیم.
در این بخش از نوشتار، درصدد پرداختن به عواملی هستیم که به طور مستقیم در میزان توفیق متولیان نشر و تبیین فرهنگ مهدویت، تأثیرگذار است. این عوامل را در دو بخش روش ها و محتوا بررسی می کنیم.
1 ـ روش های آسیب زا
بخشی از آسیب های وارده در مباحث دینی از جمله بحث مهدویت، برمی گردد به روش های انتقال پیام که به صورت مستقیم در میزان نهادینه سازی ارزش ها می تواند تأثیرگذار باشد. در این بخش از مقاله به برخی از روش های آسیب زا در این حوزه پرداخته می شود:
1 . 1 ضعف و ناکارآمدی روش ها در کانون های دینی
یکی از عوامل مهم آسیب زا در حوزه فعالیت های مهدویت، ضعف و ناکارآمدی کانون های دینی و مذهبی است. این ضعف به ویژه در بخش صلاحیت های عاطفی و مهارتی، به اتخاذ روش های نامناسب در تبلیغ مهدویت منجر می شود.
آیا به راستی کانون های دینی از آمادگی لازم شناختی، مهارتی و عاطفی برای تبیین این فرهنگ به گونه ای مطلوب برخوردارند و آیا در این بیست و چند سال که همه امکانات فرهنگی کشور در اختیار کانون ها قرار گرفته است این کانون ها توانسته اند، متناسب با شرایط رشدی و عاطفی و با ادبیات نوجوان و جوان برای ارتقای بینش و معرفت مهدوی نوجوانان و جوانان و ایجاد روحیه انتظار در آنان گامی مؤثر و کارشناسانه و هماهنگ بردارند؟
از میان مراکز پژوهشی متعدد در عرصه گسترش معارف دینی، چند درصد از پژوهش ها در عرصه مهدویت و چگونگی ارائه این فرهنگ اختصاص یافته است؟ اصولاً آیا این گونه مراکز و کانون ها دغدغه شناخت، گردآوری و پاسخ گویی روشمند و اصولی به شبهات نسل جوان در این زمینه را داشته اند؟
جا دارد که پژوهش و تحقیق، در راستای میزان فعالیت و کارآمدی کانون ها در حوزه مهدویت صورت گیرد. آن وقت آمار، گویای بسیاری از حقایق می گردد.
به نظر می رسد از جمله پرسش های اساسی که درباره فعالیت کانون ها بعد از انقلاب باید بدان پاسخ داده شود، عبارتند از:
ـ چه آموزشهایی برای ارتقای سطح معرفتی جامعه در زمینه مهدویت داشته اند؟
ـ برای انجام آموزش های مؤثر به چه میزان به تربیت نیروهای آشنا به فرهنگ مهدویت و آشنا به اصول تعلیم و تربیت روشمند، پرداخته اند؟
ـ چه راهکارها و راهبردهای مؤثری برای نهادینه کردن ارزش های مهدویت، با توجه به مراحل رشد و ادبیات خاص هر دوره، توسط متولیان کانون ها مورد استفاده قرار گرفته است؟
ـ از چه ابزار و وسایل کمک آموزشی برای نهادینه کردن این فرهنگ بهره جسته اند؟
ـ آیا تا به حال، کار تحقیقی کارشناسانه ای برای یافتن بهترین روش ها برای نشان دادن چهره ای زیبا و امیدبخش از آینده حکومت جهانی حضرت صورت گرفته است؟
ـ آیا تا به حال کار آماری برای سنجش میزان آمادگی جامعه برای پذیرش حضرت و حکومت جهانی وی صورت گرفته است؟
ـ مهم تر از همه این که، آیا اصلاً دغدغه گسترش این فرهنگ در میان مسئولان کانون ها وجود داشته یا خیر؟
2 . 1 ضعف شیوه های پیام رسانی دینی
یکی از عوامل مستقیم آسیب زا در موضوع مورد بحث، دیواری است که میان دو نسل کشیده شده است و سخنان آنان توسط هم شنیده نمی شود. در واقع، گسستی میان پیام دهندگان با گیرندگان پیام ایجاد شده که مانع رسیدن پیام می گردد. علت این گسست این است که پیام های دینی از جمله پیام های مهدویت، بدون توجه به نیازهای مخاطبان و ادبیات خاص آنان تهیه و فراهم گردیده است. بدون توجه به این مهم که آیا پیام ها به گوش مخاطب می رسد یا نه؟ مرتب پیام ارسال می کنیم و در پی آن هم، منتظر ایجاد روحیه انتظار و سرسپردگی و عشق نسبت به امام زمان(عج) هستیم. متأسفانه ما به دلیل آن که از شیوه ها و ابزارهای جدید اطلاع رسانی برای رساندن پیام خود به نسل فعلی با اقتضائات موجود کم تر بهره جسته ایم؛ از این رو در رساندن پیام دین در این زمینه با ناکامی های جدی مواجه بوده ایم.
به هرحال عرضه نادرست محتوا و ضعف روش های موجود، موجب شده است که پیام ما به مخاطبان نرسد. گاهی این عرضه نادرست از سوی کسانی است که بدون داشتن تخصص و خبرویت در این حوزه، به عرصه تفسیر و تبیین مباحث مربوط به مهدویت وارد می شوند. در نتیجه برداشت هایی بسیار خرافی و نادرست از مسائل مربوط به مهدویت عرضه می کنند، که این مسئله جز ایجاد گسست و فاصله میان پیام رسان و گیرنده پیام چیز دیگری را در برندارد. تحقیقاتی که در این راستا انجام شده از این واقعیت تلخ پرده برمی دارد که به حدی به صورت نادرست و غیراصولی این مباحث توسط برخی افراد عرضه گردیده است که ثمره آن جز ایجاد نگرشی منفی نسبت به حکومت جهانی حضرت، اثر دیگری در برنداشته است. در یک مسئله شناسی که از حدود 1000 دختر نوجوان قمی صورت گرفت، بیش تر آن ها شناختی بسیار مبهم و اندک نسبت به مهدویت داشته اند و عمده مشکل آنان این بود: آیا صحیح است که وقتی امام زمان(عج) ظهور می کند پای اسب ایشان در خون آدم هایی که سر آن ها توسط آقا زده شده است فرو می رود؟!
آیا این مسئله چیزی جز عرضه نادرست این گونه مفاهیم که نهایتا به ایجاد نگرش منفی منجر شده است، چیزی در پی دارد؟
3 . 1 عدم تأمین نیروی انسانی کارآمد و روشمند
از آن جا که نقش اول و محوری در فعالیت های فرهنگی و تربیتی، با کسانی است که مسئولیت تبیین و تبلیغ این فرهنگ را عهده دار می باشند. پس، پیش از هرگونه اقدامی در این باره ، باید به فکر آماده سازی نیروهای متعهد و متخصص و روشمند باشیم. نیروهایی که از صلاحیت های لازم در این حرفه برخوردار باشند. منظور از صلاحیت ها؛ یعنی برخورداری فرد از مجموعه شناخت ها، گرایش ها و مهارت هایی است که مبلغ با کسب آن ها می تواند به ایجاد تغییرات مطلوب و مورد نظر برسد.
به طور کلی، علمای تعلیم و تربیت بر این باورند: فردی که قرار است مسئولیت نهادینه سازی یک ارزش را به عهده گیرد باید از سه صلاحیت برخوردار باشد:
الف: صلاحیت شناختی
منظور از صلاحیت شناختی، آگاهی ها و مهارت های ذهنی است که مبلغ را در شناخت و تحلیل مسایل و موضوعات مرتبط با بحث، توانا می سازد. به طور مثال در موضوع مهدویت مبلغ باید پیش از ورود در فعالیت خود، از این شناخت ها برخوردار باشد:
1 . شناخت اصول مربوط به تعیین محتوای مهدویت
2 . شناخت نسبت به مباحث مهدویت و اشراف کامل بر آن
3 . شناخت مربوط به روشهای نوین ارائه پیام های مهدویت
4 . شناخت مخاطبان
5 . شناخت از جامعه و عنصر زمان و مکان
6 . شناخت نسبت به مبانی روان شناختی و اصول تعلیم و تربیت.
ب: صلاحیت عاطفی
منظور از صلاحیت های عاطفی، مجموعه گرایش ها و علایق مبلغ نسبت به مسایل و موضوعات مرتبط با مسئولیت خود است. صلاحیت های عاطفی که یک مبلغ باید از آن برخوردار باشد عبارتند از:
1 . علاقه نسبت به مباحث مهدویت
2 . اعتقاد به تکریم
3 . گرایش نسبت به حضرت مهدی(عج) و برخورداری از رابطه معنوی با حضرت
4 . داشتن صبر و شکیبائی و برخورداری از ظرفیت های لازم
5 . داشتن روحیه امیدواری و نشاط.
ج: صلاحیت عملکردی (مهارتی)
صلاحیت های عملکردی به آن بخش از صلاحیت هایی گفته می شود که با مهارت ها و توانایی های عملی مبلغ در فرآیند تبلیغ مرتبط باشد. به بیان دیگر توانایی مبلغ برای انجام یک سری اعمال سنجیده، منطقی و پیوسته را صلاحیت های مهارتی می گویند. صلاحیت های مهارتی یک مبلغ در حوزه مهدویت به طور اجمال عبارتند از:
1 . توانایی به کارگیری شیوه اقدام پژوهی مشارکتی در تربیت مهدوی
2 . توان به کارگیری روش های نوین و مؤثر
3 . مهارت در حفظ فضای عاطفی و اخلاقی در کلاس ها و برنامه های مهدوی
4 . توان درگیر کردن مخاطبان خود در فعالیت ها و ایجاد روحیه کار گروهی در جوانان.
افزون بر آن چه گفته شد، مبلغانی که برای ایفای این نقش خاص در نظر گرفته شده اند و قرار است که روحیه اطاعت پذیری و تبیین فرهنگ انتظار و مهدویت را پدید آورند، پیش از هرگونه فعالیتی، خود باید یک انسان مطیع و منتظر و برخوردار از ویژگی ها و شرایط یک انسان منتظر باشند. کسی که می خواهد مردم را به برقراری ارتباط معنوی و عاشقانه با امام زمان(عج) دعوت کند، نخست خود باید این ارتباط را برقرار کرده باشد. به بیان دیگر، باید خود، یک شخصیت مهدوی باشد تا بتواند شخصیت مهدوی بپروراند. در این صورت است که می تواند یک شخصیت تأثیرگذار در مخاطبان خود باشد. چرا که پیچیدگی امر تربیت و رساندن پیام های دینی در شرایط کنونی (کم حوصلگی انسان ها، افزایش روش های اطلاع رسانی و تنوع آن ها، اشتغالات ذهنی انسان ها به مسائل پیرامون خود و...) می طلبد نیروهایی که عهده دار ارسال پیام های دینی هستند بیش از گذشته به روش های اطلاع رسانی مجهز و به فنون و اصول تعلیم و تربیت، آشنا باشند. در غیر این صورت همان طور که در بخش های گذشته اشاره شد، پیام به متربی نخواهد رسید.
اگر چه اخیرا برخی مراکز تخصصی و پژوهشی فعالیت های خوبی را در زمینه تربیت نیروی کارآمد و پاسخ گو در حوزه مهدویت آغاز کرده، ولی به دلیل تأخیر در آغاز این فعالیت ها، هم چنین جوان بودن جمعیت کشور ما و از سوی دیگر رویکرد جدی نسل جوان به بحث مهدویت، این فعالیت ها در این حد تأمین کننده نیاز فرهنگی جامعه ما نمی باشد.
به هرحال در عصری که عصر اطلاعات، ماهواره و در هم نوردیده شدن مرزهای جغرافیایی و عصر اَبَر رسانه ها، آسمان باز، ترافیک هوائی اطلاعات و... است، نسبت به تربیت نیروهای روشمند و آشنا به آخرین فن آوری اطلاع رسانی، باید به جدیت اقدام گردد تا بتوانند پیام مهدویت را با بهترین و مؤثرترین روش ها و شیوه های تربیتی به گوش جوانان برسانند.
4 . 1. استفاده از روش تخویف به جای روش ترغیب
تحقیقات صورت گرفته در زمینه مهدویت و میزان درونی سازی این ارزش، نشان دهنده این واقعیت تلخ است که عمدتا برای تبیین این فرهنگ و گسترش آن از روش تخویف استفاده شده است. غالبا در منابر و مساجد از کشتار انسان های غیرمطیع به دست امام زمان(عج) و خون ریزی انسان به حدی که تمام زمین را خون فرا می گیرد و از این مسائل سخن به میان آمده است. نخستین نکته ای که پس از شنیدن نام امام زمان(عج) و عصر ظهور به ذهن افراد خطور می کند، شمشیر، خشونت و قتل افراد توسط امام زمان(عج) است. این مسئله یکی از مهم ترین عوامل آسیب زا در حوزه مهدویت می باشد. در حالی که اساسا تحریک آدمی نسبت به ارزش های دینی در گرو ایجاد رغبت و شوق و توجه به آثار و وجوه زیبای آن مسئله است.
برخی مبلغان دینی به جای این که از آثار زیبای ظهور حضرت و تحقق آرمان های بلند بشر در طول تاریخ در عصر ظهور، نیز از ویژگی های حکومت حضرت مهدی(عج)، از محبت و عشق ایشان نسبت به مردم سخن بگویند، از شمشیر و خشونت و... حرف می زنند. با این وجود چگونه انتظار داریم که نسل ما، یک نسل منتظر باشد و از جمله دعاهای آنان، دعا برای ظهور حضرت باشد؟
جالب این است که در مسئله سنجی که صورت گرفت، غالب دختران نوجوان گفته بودند: ما می ترسیم برای ظهور آقا دعا کنیم؛ چون شنیده ایم حضرت سر آدم ها را با شمشیر می زند.
دقیقا از روشهایی برای معرفی شخصیت امام زمان(عج) بهره می گیریم، که دشمن و به ویژه صهیونیست برای مهدی زدایی و مهدی ستیزی از آن بهره می جوید. آنان به وسیله فیلم، بازی های رایانه ای، نمایشنامه و... چهره ای خشن و وحشتناک از امام زمان(عج) ترسیم می کنند که متأسفانه دوستان حضرت هم چهره ای که از ایشان در منظر کودکان مجسم می نمایند، چهره ای خشن است که تنها با شمشیر و کشتار پیام خود را به مردم می رساند.
در حالی که در روایات به قدری از زیبایی های زمان حضرت گفته شده که اگر آنها رواج پیدا کند، قطعا انسان ها بی صبرانه برپایی حکومت جهانی حضرت و ظهور وی را می کشند مانند روایاتی که به رشد عقلی، رشد علمی، ایجاد رفاه و گسترش روابط عاطفی در مناسبات اجتماعی مردم اشاره دارد، هم چنین ریشه کنی فقر و بی عدالتی و ایجاد امنیت و آرامش در عصر ظهور که به فراوانی هم وجود دارد، می تواند رغبت آفرین و محرک باشد؛ این در حالی است که کم تر از آن ها سخن به میان آمده است.
مردم به ویژه جوانان به طور روانی به هر آن چه که امیدآفرین و نشاط آور باشد رغبت دارند و از هر آن چه که بوی یأس و ناامیدی و خشونت دارد روی گردانند.
به هرحال تکیه بر زیبائی های عصر ظهور، می تواند درهای زیبایی و لطایف تربیت مهدوی را بر روح و روان مخاطبان ما بگشاید. باید با توجه به طبیعت خاص انسان که از هنر و زیبایی لذت می برد و از شنیدن مطالب خشک و یک نواخت گریزان است، برای انتقال پیام های مهدوی از روش های هنری و زیباشناسی بهره جست. لازم است مربیان و مبلغان با استفاده از امکانات و ابزارهای کارآمد مثل فیلم، گرافیک، نقاشی، شعر، داستان و ... زمینه را برای استحکام پایه های معرفت دینی متربیان فراهم کنند.
باید پیام مهدوی به پرده ای زیبا با تصاویری دلنشین همراه شود. در زیبایی است که انسان کشش پیدا می کند، شوق درونی اش شکفته می شود و به وجد می آید.
لازمه کشش درونی نسبت به مباحث مهدویت، تلطیف دل است. دل باید نسبت به پذیرش پیام مستعد شود. فخر رازی در تفسیر تلطیف ساختن دل می گوید: «منظور از تلطیف دل آن است که درون را مستعد توجه به آن قبله کنی». باید بدانیم که با ترس و وحشت، درون مستعد پذیرش نمی شود. شرط پذیرش پیام تربیتی آن است که درون را با جمال و زیبایی، لطیف ساخته و همه عواطف را متوجه آن مقصود کنیم. هنگامی که جاذبه در درون انسان به وجود آمد، دیگر خود به دنبال پیام ها و ارزشهای مهدوی می رود.
به هرحال، کسی که رسالت تربیت مهدوی را به دوش می کشد، باید پیام خود را چهره ای زیبا بخشد و با شناخت شرایط عاطفی متربی کشش درونی او را مهیا سازد. زیبایی و جمال کلید تربیت مهدوی است و باید کلید را به دست آورد.(5)
درونی می گردد و جز رویگردانی از ارزش ها، پایان دیگری نخواهد داشت.
5 . 1 عدم بهره گیری از روش های درونی سازی و ایجاد نگرش مثبت
اعتقاد به مهدویت، در صورتی منشأ اثر در زندگی فردی و اجتماعی می شود که این ارزش در فرد درونی شده باشد و مخاطبان از درون، پیام ارتباط با امام و ضرورت پیروی را بگیرند؛ به بیان دیگر مهدی را در درون خود بیابند.
یکی از عوامل آسیب زا در تربیت نسل ولایت مدار و پیرو امام زمان(عج) این است که مجموعه آموزش ها و فعالیت های تربیتی ما در راستای مهدی دهی بوده است. در حالی که از نظر کارشناسان دین، مسئله اعتقاد به منجی و مهدویت یک مسئله فطری و درونی است و اگر به جای آرایش و افزایش آگاهی های فرد، در این باره مرتب به پیرایش و تهذیب آن دست بزنیم، در این صورت به دلیل نورانیت و اشراق درونی، خود فرد جایگاه منجی را درون خود خواهد یافت. آن موقع است که عشق به مهدی همانند چشمه ای از روح فطرت او می جوشد و آب زلال این عشق در سرزمین وجود او جاری می شود.
براین اساس باید زمینه ای فراهم کرد که فرد بتواند از درون احساس کند؛ نه این که از بیرون اقتباس نماید. همه کسانی که دست اندرکار تربیت مهدوی هستند نیز خود باید این احساس را از درون داشته باشند نه آن که به شیوه بازیگران، نقش بازی کنند. در این صورت، آموزش های مهدوی منجر به تربیت مهدوی می گردد و شعار مهدویت به شعور مهدویت مبدل می شود و مراسم و جشن های نیمه شعبان موجب پرورش روحیه انقیاد و اطاعت و انتظار می گردد. در این صورت حس مهدی یابی، مبتنی بر ایمان درونی و سرشار از عشق و معنایابی و لذت انتظار می گردد.
به هرحال، آموزش های پی در پی و هراس آور و غیرمؤثر در جامعه دینی، به حس درونی و فطری مهدویت آسیب هایی دینی وارد کرده است. لازم است که برای خروج از این بن بست، به تغییر روش در تبلیغات دینی و مذهبی دست بزنیم و روشی را در تربیت مهدوی اتخاذ کنیم که به مهدی یابی منجر شود. در این صورت است که با عشق و شور و نیاز درونی همراه می گردد. آن زمان است که مهدی(عج) در متن زندگی فرد قرار می گیرد و ظهوری سرشار از عشق و امید و زیبایی در جای جای زندگی او پیدا می کند. فرد مهدی باور با تمام وجود در می یابد که منجی عالم بشریت در سراسر جهان هستی ظهور دارد گرچه ظاهرا اینکه حضور ندارد. احساس این ظهور موجب می شود که امید به زندگی و نشاط و محبت و شور و شوق انتظار در او ایجاد شود.
می دانیم که فعالیت هایی منجر به تغییر رفتار می گردند که پایگاه درونی داشته باشند و بدون این پایگاه، هرگونه فعالیت جنبه صوری و ظاهری می یابد. از آن جا که دین، با تمام جزئیات آن در درون انسان، فطری است از قدرت تغییر بالایی برخوردار است، پس باید از روش هایی برای تبلیغ و تبیین فرهنگ مهدویت بهره جست که نهایتا درونی شدن این ارزش ها را در پی داشته باشد.
متخصصان تعلیم و تربیت بر این باورند که برای درونی سازی یک ارزش، باید مراحل مختلف حیطه عاطفی را که از ساده به مشکل است، پشت سر گذاشت. پیمودن این مراحل موجب تغییر در نظام ارزشی فرد می شود و مهدویت به عنوان یک ارزش در شخصیت او متبلور می گردد.(6) این است مفهوم درونی سازی که متأسفانه کم تر از این قالب ها، برای تغییر نظام ارزشی و نهایتا درونی کردن ارزش های اخلاقی در فعالیت های مذهبی بهره گرفته می شود.
6 . 1 استفاده نکردن از روش اسوه پردازی
در تربیت مهدوی و استفاده از وجود مبارک امام زمان(عج) به عنوان کسی که خود بیش از دیگران دستورات دین را در رفتار و کردار خویش نمایان ساخته و به عنوان یک انسان کامل، راه تکامل را پیموده است، اهمیت بسیاری دارد. به همین دلیل شایستگی این مقام را پیدا کرده تا دست دیگران را هم در دست خود قرار دهد و به مطلوب نهایی برساند. اگرچه استفاده از روش الگویی در عصر غیبت، برای ما به دلیل عدم امکان ارائه الگوهای عینی امری مشکل است، ولی به هرحال می توانیم در صورت ارائه درست شخصیت حضرت به جوانان، شخصیت ایشان را به عنوان یک الگو، معرفی کنیم. حتی با توجه به تعلق امام زمان(عج) به عصر ما، آن حضرت، بیش از امامان دیگر می تواند نقش الگودهی داشته باشد. البته در صورتی که شخصیت امام را یک شخصیت فرا انسانی جلوه ندهیم و آن قدر به این شخصیت اسوه و نمونه قداست نبخشیم که امکان همانندسازی با این الگوی ربانی را از جوانان سلب کنیم. چرا که اگر در منظر جوانان الگوهای ربانی چون امامان معصوم، موجوداتی دست نیافتنی و عرشی باشند که متعلق به آسمانند نه زمین، دیگر امکان الگوگیری از این شخصیت را غیرممکن می دانند.
البته نباید به خاطر فرار از فرا انسانی جلوه دادن حضرت، به دام تقدس زدایی از ایشان بیافتیم. بلکه باید سعی شود با ترسیم سیمای انسانی حضرت مهدی(عج) که در روایات ما هم خوشبختانه زیاد از این جنبه زندگی حضرت سخن به میان آمده است، امکان همانندسازی و متابعت و ارتباط را در مخاطبان ایجاد کنیم. در عین حال، نباید از ویژگی های خاص و ملکوتی حضرت که خود در ساختن یک شخصیت پرجاذبه برای جوانان می تواند مؤثر باشد، غافل بود.
به هرحال عدم توفیق متولیان تعلیم و تربیت در ارائه الگویی درست از شخصیت حضرت در زمان کنونی و استفاده نکردن از روش اسوه پردازی، موجب شده است که نسل جوان ما از این الگوی متعالی و ربانی و متعلق به زمان، کم تر بهره جوید. در حالی که جا دارد از روش اسوه پردازی که مؤثرترین روش در تربیت دینی است برای تربیت مهدوی بیش تر بهره برداری کنیم.
7 . 1 استفاده نکردن از روش های هنری ـ ادبی
یکی دیگر از آسیب های فعالیت های فرهنگی مهدویت، عدم بهره گیری اصولی و درست از هنر و ادب در تبلیغ و تبیین مباحث مهدوی است.
با توجه به گرایش جوانان و نوجوانان نسبت به هنر و ادب و علاقه مندی آنان به شعر و متون آهنگین و جاذبیتی که این گونه ابزار برای آنان دارد، جا دارد ارائه مباحث مهدویت برای این قشر با بهره گیری بجا و منطقی و اصولمند از سبک های هنری و ادبی همراه شود؛ چرا که این مسئله در جذب و ایجاد رغبت درونی در مباحث مؤثر و کارساز است.
بنابراین، می توان با بهره گیری از هنر و ادبیات، درهای زیبایی و لطایف تربیت مهدوی را بر روح و روان مخاطبان گشود و از طریق هنر به خلق زیبایی های معنوی در جوانان پرداخت.
با توجه به طبیعت خاص انسان که از هنر و زیبایی لذت می برد و از شنیدن مطالب خشک و یکنواخت گریزان است، برای انتقال پیام ها در حوزه مورد بحث باید از روش های هنری و زیباشناسی استفاده کرد.
امروزه استعمارگران برای رسیدن به اهداف شوم خود کم تر مردم را به طور مستقیم و به صورت خشک به آن راه دعوت می کنند، بلکه با ظواهر زیبا آنان را با اهداف خویش همراه می سازند. آن ها از تمامی امکانات مثل فیلم، کارتون، تئاتر، نقاشی، گرافیک، مجسمه سازی، خط، مسابقه، معما و... و در یک جمله «هنر» برای استحکام پایه های الحادی خود به خوبی بهره می جویند، ولی متأسفانه ما، تنها برخی از روش های سنتی و معین را به رسمیت می شناسیم. در هر صورت به خوبی می شود از هنر و ادبیات دینی در تثبیت آموزه های مهدوی بهره ببریم.
عوامل آسیب زا در بخش محتوا
تاکنون به روش های آسیب زا که به طور مستقیم در فرهنگ مهدویت تأثیر گذار است پرداختیم. در این قسمت از نوشتار به برخی از عوامل آسیب زا در بخش محتوا اشاره می کنیم.
منظور از محتوا، دانش و آگاهی است که مخاطبان در حوزه مورد بحث به آن نیاز دارند.
تهیه محتوا از اصول خاصی پیروی می کند. که اگر به این اصول توجه نشود، موجب آسیب در حوزه معارف مهدوی می گردد. در این بخش به صورت خلاصه و کوتاه به اصولی که باید در تهیه مباحث مهدویت مورد توجه قرار گیرد اشاره می شود. (مقوله اختلال های مفهومی و مصداقی و هم چنین تحریفاتی که در مباحث مهدوی در طول تاریخ به ویژه در عصر غیبت صورت گرفته است بحثی مبسوط و مفصل است که در این نوشتار مجال پرداختن به آن نمی باشد.)
الف: روانی و سادگی
امروزه در بحث ارتباطات گفتاری به این نکته اشاره می شود که مخاطبان به ادبیات ساده عادت کرده و علاقه مندند با کوتاه ترین، روشن ترین گویاترین عبارات، محتوای پیام را درک کنند. مباحث مهدویت هم از این قاعده مستثنی نیست. البته سادگی و روانی، مسئله ای نسبی است و با توجه به مخاطبان متفاوت است. هدف از این توصیه رعایت حدود مخاطبان و نیفتادن به دام استفاده از واژه های سنگین و نابجاست.
محتوا، نباید نه چنان ساده باشد که مخاطب را دلزده و او را دچار حالت بی نیازی کند و نه آن گونه پیچیده که نیاز به توجهات و تأملات مداوم پیدا شود و در پایان توجه و اعتماد به نفس او را دچار کاستی کند. به طور کلی مربی نباید سعی خود را صرف اثبات هویت علمی خویش کند یا با به کار بردن واژه هایی پیچیده، سعی نماید پیام خود را علمی نشان دهد که در این صورت، توجه مخاطبان را از دست می دهد. قرآن کریم نیز به این اصول مهم توجه داشته و فرمودند: «فانما یسرناه بلسانک لعلهم یذکرون(7)» همانا قرآن را بر زبان تو آسان نمودیم، امید است که مردم متذکر شوند. و یا می فرماید: «و لقد یسّرنا القرآن للذّکر فهل من مدّکر(8)» قرآن را برای پند گرفتن و یادآوری آسان نمودیم. آیا پند گیرنده ای هست؟
ائمه اطهار علیهم السلام هم از جمله آسیب های پیام را تکلف و دشواری پیام دانسته اند. در همین رابطه امام صادق علیه السلام می فرماید: و التکلف فی تزیین الکلام بزوائد الالفاظ(9) برای زیبایی سخن و گفتار با استفاده از واژگان زاید، خود و دیگران را به زحمت بیاندازد؟
امیر بیان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام می فرماید: البلاغة ما سهل علی النطق و خفّ علی الفطنة(10)سخن رسا آن است که به آسانی بر زبان آید و به سادگی فهمیده شود.
ب: موضوعات مورد علاقه و شوق آفرین
یکی از نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، علاقه و احساس نیازمندی دو جانبه انتقال دهنده و گیرنده پیام نسبت به موضوع گفتار است.
باید توجه داشت چنان چه کسی به موضوعی علاقه ندارد و آن را با اعماق وجودش احساس نمی کند، نمی تواند انتقال دهنده خوبی برای آن پیام باشد. این گونه افراد در انتقال پیام موفق نخواهند بود؛ زیرا مباحث ارزشی هنگامی که از اعماق جان باشد، در دل دیگران خواهد نشست. هنگامی که پیام، زبانی باشد از حد گوش فراتر نمی رود و چه زیبا حضرت علی علیه السلام همگان رابه این نکته توجه می دهد
اذا طابق الکلام نیته المتکلم قلبه السامع و اذا خالف نیته لم یحسن موضعه فی قلبه(11) هرگاه سخن گوینده با باور درونی اش یکسان باشد شنونده آن را می پذیرد و هرگاه با باور درونی اش یکسان نباشد در جان شنونده از جایگاه خوبی برخوردار نمی شود.
از این رو باید مبلغان مهدویت خود سراسر عشق و شور و علاقه نسبت به موضوع باشند و علاوه بر آن به موضوعات شورآفرین و مورد علاقه مخاطبان در مباحث مهدویت بپردازند و غالبا مباحثی مورد علاقه مخاطبان است که مورد نیاز آنان باشد. از اینرو باید در تهیه محتوا، به این مسئله توجه شود.
ج: اصل تناسب محتوا با مراحل رشد
یکی دیگر از اصولی که باید در تهیه محتوا مورد توجه قرار گیرد، تناسب محتوا با مراحل رشد و نیازمندی های مخاطبان است. چرا که در هر مرحله از رشد با توجه به اقتضائات و خصوصیات آن دوره، ادبیات و زبان ویژه آن دوره لازم است. به طور کلی، آموزش باید با درجه رشد ذهنی مخاطب متناسب باشد. روان شناسی رشد، در صد سال اخیر از لحاظ مطالعه رشد و مراحل آن و خصوصیات هر دوره به پیشرفت های قابل ملاحظه ای دست یافته، که شایسته است مبلغان مباحث مهدویت، با توجه به این مراحل موضوعات را تهیه و ارائه نمایند.
علاوه بر آن، مبلغ و مبین فرهنگ مهدویت، باید شروع این فرصت ها و مراحل رشد را به خوبی بشناسد و ادبیات خاص آن را بداند و مواظب باشد که این قبیل فرصت ها بدون بهره برداری از دست نرود.
این مسئله در نظام تربیتی اسلام هم کاملاً مورد توجه قرار گرفته و از نظر اسلام، تربیت به طور کلی به سه دوره سیادت، اطاعت و وزارت تقسیم شده است، که هر دوره روش ها و ویژگی های خاص خود را دارد. در دوره سیادت ادبیات احساسی و عاطفی صرف برای آموزش و یادگیری ضروری است، در دوره اطاعت آمیزه ای از احساس و تعقل و در دوره وزارت با ادبیات تعقل و استدلال باید با او سخن گفت.
امیر بیان حضرت علی علیه السلام هم اشاره ای زیبا به این مطلب دارد:«الامور مرهونه باوقاتها؛(12) کارها در گروگان زمان های خود هستند». هم چنین در بیان دیگر می فرماید: «شتافتن (در کاری) پیش از آن که فرصت از دست رود و درنگ و کندی پس از دست دادن فرصت نشانه نادانی است.»(13)
تربیتی است.
متأسفانه غالبا مفاهیم مهدویت با همان ادبیاتی که برای بزرگان گفته می شود برای جوانان و حتی کودکان، آموزش داده می شود و این مسئله آسیب های جدی در این حوزه وارد نموده و لازم است که در خاتمه اشاره شود به بیان بزرگترین مربی بشریت، حضرت ختمی مرتبت، که فرمودند: «نحن معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم(14)»
د: تصویرسازی با کلمات
از اصول و رموز موفقیت در تبلیغ گفتاری و نوشتاری که باید مورد توجه قرار گیرد، محتوای تصویری است. استفاده از واژگانی که به تصویرسازی ذهن یاری می رساند به تبلیغ و ارتباط جان می دهد و از خشکی آن می کاهد. جملاتی در ذهن مخاطب پایدار می ماند که بتواند برای او تصویری روشن بسازد. شیرینی و ماندگاری ضرب المثل های بشر، از همین قاعده پیروی می کند. اگر توجه کرده باشید ضرب المثل ها پر از تصویر است. مانند «آش نخورده دهان سوخته»، «کاسه داغ تر از آش»، «آمدم ثواب کنم کباب شدم»، «موش در سوراخ نمی رفت جارو به دم خود می بست».
در قرآن کریم و نهج البلاغه این مسئله بسیار مورد توجه قرار گرفته است؛ «و تکون الجبان کالعهن المنفوش» کوه ها مانند پشم حلاجی شده ای می شوند که رنگ پریده است.
از این رو مناسب است در تبیین و تبلیغ مباحث مهدوی، از واژه ها و جملات تصویرساز بهره برده شود؛ چرا که گفتار را در جان مخاطب استوار می سازد. اگر قرار است شخصیت ظاهری حضرت توصیف شود، حتی الامکان بهتر است از روایاتی استفاده گردد که این اصل در آن رعایت شده است. به طور مثال روایاتی مانند: «کغصنٍ بان شاخه بیدمشک» یا «او قصیبٍ ریحان(15)» شاخه ریحان استفاده شود و یا صورتش در شدت سرخی مانند ستاره ای درخشان و نورانی است.(16)
ه: پرهیز از کلی گویی
یکی از رموز موفقیت در تعیین محتوا و ابلاغ پیام پرهیز از کلی گوئی است. گیرایی محتوا، وابسته به دوری از پرداختن به کلیات مبهم است.
برخی از نویسندگان یا گویندگان در پیام خود، برای تعریف خاطرات و یا داستان ها از عباراتی مثل «یکی از شهرها، یکی از بزرگان،...» استفاده می کنند. این کار از اعتبار و شیرینی کلام می کاهد. پیام هر چه جزئی تر و مشخص تر باشد رساتر می شود. راه حل اساسی برای پرهیز از کلی گویی و بالا بردن ضریب موفقیت در رسایی کلام، استفاده از فرمول خبرنگاران است (علی اقلیدی نژاد ـ 1380) آنان برای آن که بتوانند یک واقعه را کاملاً پوشش دهند از این فرمول بهره می جویند:
1 . که؟ (چه شخصی)
2 . کجا؟ (چه مکانی)
3 . کِی؟ (چه زمانی)
4 . چه؟ (موضوع)
5 . چرا؟ (علت یابی)
6 . چگونه؟ (چگونگی)
به هرحال می توان با استفاده از قالب بالا، پیام خویش را ضمن دور کردن از کلی گویی های رایج، جان بخشید و علاقه مخاطبان را به ادامه ارتباط برانگیخت و محتوایی جامع و کامل را به مخاطب ارائه داد.
نکته قابل توجه این است که برای معرفی حضرت مهدی(عج) به صورت خیلی جزئی از مشخصات حضرت سخن به میان آمده است. اگر مبلغان به این مشخصات به صورت جزئی ولی مستند و دقیق با ارائه مدرک اشاره کنند، بحث از جذابیت بالایی برخوردار می گردد که در این قسمت به ذکر یک روایت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و هم چنین برخی از خصوصیات ظاهری حضرت بسنده می کنیم:
عمران پسر حصین می گوید: به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتم: این مرد (مهدی) را برایم توصیف کن و شمه ای از حالات او را بیان فرما. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
او از فرزندان من است، اندامش چونان مردان بنی اسرائیل سخت و ستبر است. به هنگام سختی و گرفتاری امت من قیام می کند، رنگ چهره اش به عرب ها شباهت دارد، قیافه اش چون مرد چهل ساله می ماند، صورتش چون پاره ماه می درخشد...(17)
باریک و دندان های با فاصله و درخشنده و ریشش پرپشت و کوتاه و گردن بلند و کشیده و سینه فراخ و...(18)
باور بیش تری نسبت به مباحث پیدا می کنند.
و: مرزشناسی در موضوع
برای تهیه یک متن پویا و کارآ و برای جلب اعتماد مخاطبان نسبت به محتوا، تکیه بر یک موضوع و محور قرار دادن آن در تمام بحث لازم است. چرا که در یک زمان محدود نمی شود توجه مخاطبان را به موضوعات گوناگون جلب کرد. این کار جز سرگردانی و تردید و ابهام در تمامی موضوعات، دستآوردی برای مخاطب نخواهد داشت. باید توجه داشته باشیم که یک کار تمام، بهتر از صدکار ناتمام است. در مقوله مهدویت هم باید این مسئله رعایت شود. در یک جلسه نمی توانیم به طور مبهم به موضوعات و مسائل متعدد پرداخت، بلکه اگر در یک جلسه یکی از مباحث این حوزه به خوبی تبیین و توصیف گردد، همین مسئله انگیزه و رغبت ایجاد می کند که مخاطبان خود به دنبال بقیه مسائل روند و اطلاعاتی را به دست آورند. در غیر این صورت رغبت برای پی گیری و دنبال کردن مطالب مهدویت در فراگیر ایجاد نمی شود.
ز: دسته بندی و رعایت سیر منطقی محتوا
در تهیه پیام و محتوا توجه به سه نکته اساسی بسیار مهم است.
1 . دسته بندی: پیامی رسا و قابل درک است که از یک دسته بندی خوب و اصولی برخوردار باشد.
2 . علاوه بر دسته بندی مطالب، محتوا باید از یک چینش و توالی مناسب بهره مند باشد. در غیر این صورت پیام و ابلاغ آن دچار کاستی می شود. به عنوان مثال در آغاز بحث، ارائه نتیجه، نوعی قضاوت زودرس تلقی خواهد شد. هم چنین ارائه کردن آن، بریدگی مطلب و سرگردانی و تردید مخاطب را در پی خواهد داشت یا این که اگر در ابتدای بحث به ساختار مفهومی بحث نپردازیم تا آخر، بحث از ابهام برخوردار خواهد بود.
بهرحال دسته بندی مطالب و هم چنین چینش مناسب آن موجب انسجام فکری و ذهنی مخاطب می گردد و بحث از گیرایی و جذابیت بیش تری برخوردار می گردد. همان طور که مولای متقیان حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «احسن الکلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العام(19)؛ زیباترین سخن آن است که با نظم و ترتیبی زیبا آراسته شده و برای خاص و عام قابل فهم باشد».
3 ـ گزینش و انتخاب خوب: علاوه بر دسته بندی و سیر منطقی بحث، یکی دیگر از نکته هایی که در تعیین محتوا باید به آن توجه داشت، گزینش خوب مطالب است. باید برای تهیه یک متن از بین ده ها فیشی که وجود دارد، به گزینش خوب آن ها دست زد و تنها به چند فیش برگزیده بسنده کرد. به قول حکیم نظامی گنجوی:
کم گوی و گزیده گوی چون دُر |
تا زاندک تو جهان شود پر |
یک دسته گل دماغ پرور |
از خرمن صد گیاه بهتر |
امیربیان حضرت علی علیه السلام اشاره بسیار ظریف و لطیف به این اصل مهم دارد و می فرماید:
انّ المؤمن اذا اراد ان یتکلم بکلام، تدبرهُ فی نفسه فان کان خیرا ابداه و ان کان شرا و اراه(20)
و مفسده ای بود بازگویش نمی کند.
و در کلام نورانی دیگری می فرماید: لاتتکلم بکل ما تعلم فکفی بذلک جهلا(21)؛ هرچه را می دانی نگو؛ زیرا برای نادانی تو همین بس است».
باید به این نکته توجه داشت که در صورتی پیام ما از تأثیرگذاری لازم برخوردار می شود که پیام، گزینشی متناسب با روح و احساسات مخاطبان باشد. در غیر این صورت پیام عایق می شود و رسایی خود را از دست می دهد.
پس یکی از ضرورت های اجتناب ناپذیر در تبیین مباحث مهدویت توجه به مقتضیات زمان و مکان در تعیین پیام و ابلاغ آن است. می توان گفت افرادی در عرصه بیان مباحث مهدوی موفق بوده اند که با توجه به اقتضائات زمان و مکان، پیام را ابلاغ می کردند. هم چنین بخش زیادی از ناکامی ها در تبلیغ مباحث مهدوی به رعایت نکردن این اصل برمی گردد. به طور کلی گزینش خوب در مسائل مهدوی و انتخاب مباحثی که شوق و نشاط و رغبت و امید ایجاد کند، یکی از رموز موفقیت در ابلاغ پیام است که متأسفانه در انتخاب مباحث مهدویت غالبا دچار کج سلیقگی هستیم.
به طور کلی باید در تهیه محتوا نکات زیر مراعات شود:
1 . فرهنگ مخاطبان شناسایی شود.
2 . بینش و جهان بینی آن ها در نظر گرفته شود.
3 . از واژه های مناسب سود برده شود.
با رعایت این نکات می توان بیانی متناسب با فرهنگ، بینش و گویش مخاطبان ارائه داد.
ح: پرهیز از زیاده گویی
یکی از مسائل مهم در تعیین محتوا (که متأسفانه کم تر به آن توجه می شود)، مسئله زیاده گویی است. همان طور که حضرت علی علیه السلام می فرماید:
زیاده گویی موجب کم شدن بهره کلام می شود و جز خستگی و کسالت نتیجه دیگری برای خواننده ندارد.
سفارش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز همین است؛ عن عمار بن یاسر قال: «امرنا رسول الله باقصار الخطب(22)؛ رسول گرامی اسلام، ما را به کوتاهی سخنرانی امر می کردند». برای جلب توجه نسبت به آثار سوء زیاده گویی به ذکر چند کلام نورانی از حضرت علی علیه السلام بسنده می کنیم.
کثرة الکلام تبسط حواشیه و تنقص معاینه فلا یری له امد و لا ینتفع به احد(23)
و هیچ کسی از آن بهره مند نمی گردد.
ـ در کلامی دیگر حضرت به خستگی حاصل از اطاله کلام اشاره می کند و می فرماید: «کثرة الکلام تملّ السّمع(24)؛ پرگویی گوش را خسته می کند».
در جایی دیگر، حضرت یکی از نشانه های خردورزی را کم گویی و گزیده گویی برمی شمارد و می فرماید: «من امسک عن فضول المقال شهدت بعقله الرجال(25)؛ هرکس از گفتن اضافات سخن بپرهیزد، بزرگان به خردورزی اش گواهی دهند».
رساترین سخن از نظر ایشان سخنی است که افزون بر درستی، کوتاهی در خور داشته باشد، «ابلغ البلاغه ما سهل فی الصواب(26) ؛ رساترین سخن آن است که افزون بر درستی، کوتاهی آن در خور باشد».
(27)
آن است که هم خسته کننده نباشد و هم اندک نباشد».
با آن که سخن به لطف آب است |
کم گفتن هر سخن ثواب است |
آب از چشمه زلال خیزد |
از خوردن پُر ملال خیزد |
کم گوی و گزیده گوی چون دُر |
تا زاندک تو جهان شود پر |
خ: نتیجه گیری و جمع بندی مناسب
یکی از نکات کلیدی که در جاذبیت محتوا تأثیر دارد و موجب حلاوت و شیرینی بحث می گردد، نتیجه گیری مناسب و خوب در پایان آن است. این مسئله اثر روانی خیلی خوبی بر مخاطب می گذارد. که در این نوشتار فرصت پرداختن به آن نمی باشد. در این زمینه فقط به این کلام نورانی امیربیان حضرت علی علیه السلام اشاره می کنیم: «من تام بفتق القول و رتقه فقد حاز البلاغه(28)؛ هرکس بتواند دامنه سخن را بگستراند و سپس آن را خوب جمع بندی کند بی گمان به رسایی سخن دست یافته است».
بعد از پرداختن به اصولی که باید برای تعیین محتوا به آن توجه شود، به اصل شناخت و تسلط بر محتوا می پردازیم.
شناخت محتوا، تسلط و اشراف بر آن
یکی دیگر از شناخت های ضروری پس از تعیین محتوا، شناخت محتوا و تسلط و اشراف بر آن است. به میزانی که آموزش بر موضوع درسی خود تسلط داشته باشد از جایگاه والا و بلندتری در منظر فراگیر، برخوردار خواهد بود. هر چند محتوای پیام زیبا و قابل توجه باشد، ولی اگر پیام دهنده بر آن تسلط نداشته باشد، در ابلاغ پیام موفق نخواهد بود. مسئله قابل ذکر دیگر این است که، در صورتی که مربی نسبت به پیام از تسلط کافی برخوردار نباشد، مجبور به کش دادن آن می شود که خود، از عوامل مخّل در ارسال پیام است و خستگی و کسالت روحی فراگیر را به دنبال دارد.
با توجه به مطالب ذکر شده، آگاهی ژرف از محتوا، ضرورتی اجتناب ناپذیر است که در دیدگاه وحیانی هم از جایگاه بالایی برخوردار است. در قرآن این مهم به زیبایی مورد توجه قرار گرفته و به کسانی که رسالت خطیر ابلاغ پیام الهی را عهده دار می باشند می فرماید:
«و ما کان المؤمنون لینفروا کافّة فلو لا نفر من کل فرفة منهم طائفة لیتفقّهوا فی الدّین و لِینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون(29)»
باشد که پروا کنند؟
یا در آیه دیگر می فرماید:
«قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة أنا و من اتبعنی...(30)»
بگو این راه من است که من و پیروانم با بینش (کامل) به سوی خدا فرا می خوانیم...
همان طور که ملاحظه می کنید دعوت به سوی خدا از روی بصیرت و بینش در این آیه، مورد تأکید قرار گرفته است. رعایت این اصل در مباحث مهدوی از اهمیت بیش تری برخوردار است؛ چرا که با توجه به وجود اختلاف نظرها و شبهات فراوان در اذهان افراد و تا حدودی خارق العاده بودن مسئله وجود مبارک امام زمان و دامنه و گستردگی مباحث در این حوزه و عوامل متعدد دیگر، لازم است که مبلغ تا احاطه کافی به همه جوانب بحث ندارد و خود از موضوع اطلاعات کافی و دقیق و قابل ارائه به دست نیاورده است وارد این حوزه نشود. متأسفانه در این باره آسیب های فراوانی به جریان مهدوی وارد شده؛ زیرا هرکس با هر مقدار اطلاعات و آمادگی به خود اجازه می دهد که وارد این مقوله شود و ماحصل و نتیجه این اقدام جز ایجاد تردید، ناباوری و گاهی اوقات انکار ثمره دیگری نداشته است.
جمع بندی و نتیجه گیری
در مجموع با توجه به مباحث مطرح شده، اشکالات اساسی در فعالیت های فرهنگی در حوزه مهدویت عبارتند از:
1 . استفاده نکردن از تکنولوژی و فن آوری اطلاعات
2 . اشکالات بینشی و نگرشی
3 . ساختاری و منطقی
4 . عدم استفاده از حیطه نگرشی
از دیدگاه روان شناسان تربیتی «ایجاد تغییر در نگرش» حرف اول را می زند. حوزه عاطفی را باید نسبت به معارف عوض کنیم. به بیان دیگر طرز تلقی افراد جامعه نسبت به مسئله مهدویت، نگرش آنان را تشکیل می دهد که اگر این طرز تلقی مثبت باشد نگرش مثبت پیدا می کند. اگر نگرش مثبت شد، حتما به تغییر منجر می شود و مهم ترین گام برای تغییر نگرش ارائه اطلاعات است. نگرش منفی با ارائه اطلاعات درست، مثبت می شود و اگر نگرش عوض شد رفتار فرد هم، همان طور که گفته شد، تغییر می کند.
از آن جا که اطلاعات در تغییر نگرش ها نقشی اساسی دارد، باید افرادی که عهده دار انتقال این اطلاعات هستند از صلاحیت های لازم شناختی، عاطفی و عملکردی(مهارتی) برخوردار باشند تا بتوانند با ارائه اطلاعات اصولی، صحیح و سنجیده، نگرش و یا طرز تلقی افراد جامعه را نسبت به مباحث مهدویت در جهت مثبت تغییر دهند. این مهم ترین و مطلوب ترین و مؤثرترین گام برای نهادینه سازی فرهنگ مهدویت است.
یا ایها العزیز هذا بضاعتنا فتقبل منا