چکیده:
این نوشتار با ارائه تعریفی مناسب از امنیت ملی و تهدید امنیت ملی شروع می شود و با تعریف واژه اصلاح و بیان تفاوت اصطلاح اصلاح با انقلاب در فرهنگ غربی به تبیین مفهوم و جایگاه اصلاحات در فرهنگ اسلامی ادامه می یابد. در فرهنگ اسلامی اصلاحات شامل تغییرات دفعی، یعنی انقلاب نیز می شود. در ادامه نوشتار دو رویکرد دینی و آمریکایی به اصلاحات معرفی می شود و در پایان، ویژگی های اصلاحات اسلامی از دیدگاه امام علی علیه السلام و مقام معظم رهبری ذکر می گردد.
امنیت ملی
در حوزه علوم انسانی و اجتماعی، اجماع نظری در مورد تعریف امنیت ملی وجود ندارد و شاید تعریفی فراگیر این باشد که می گوید: «امنیت ملی به وضعیتی گفته می شود که طی آن یک ملت قادر است اهداف، منافع و ارزشهای حیاتی موردنظر خود را در سطح ملی و فراملی گسترش دهد و یا حداقل در برابر تهدیدات بالقوه و بالفعل داخلی و خارجی از آنها حفاظت کند».
تهدید امنیت ملی
هر عاملی که اهداف، منافع و ارزشهای حیاتی ملت ما را تهدید کند، به آن عامل تهدید امنیت ملی می گوییم. در دهه اول انقلاب تهدیدات عمدتا به روش نظامی و به طور مسلحانه طراحی و اجرا شده است، لکن در دهه دوم ماهیت تهدید، بدون اینکه هدف خود را از دست بدهد، تغییر یافت و شکل غیرنظامی و نرم به خود گرفت.
اصلاحات اجتماعی
تعریف اصلاح: اصلاح کلمه ای عربی و از ریشه «ص - ل - ح » و دارای دو معنی است که یکی از ماده صلح و دیگری از ماده صلاح گرفته شده است. اصلاح از ماده صلح به معنای آشتی دادن است که در قرآن کریم و احادیث این واژه تحت عنوان «اصلاح ذات البین » به کرات به کار رفته است و اما اصلاح از ماده صلاح در مقابل فساد است که به معنای شایستگی در فارسی به کار می رود. بنابراین اصلاح به این معنا در مقابل افساد است و به دو معنا به کار رفته: یکی انجام کار شایسته و دیگری برطرف کردن فساد. این معنی از اصلاح، که مفهوم اجتماعی گسترده تری دارد، در قرآن و کلمات معصومین و ادبیات سیاسی و اجتماعی کشور ما به کار می رود.
اصلاحات در فرهنگ غرب
اصلاح و اصلاحات در مفهوم رایج فرهنگ سیاسی غرب، معادل رفرم، (reform) و در مقابل انقلاب، (revolution) به کار می رود. بدین معنا که تغییراتی که در جامعه ایجاد می شود گاه تدریجی و آرام است، که رفرم نامیده می شود و متولیان آن اصلاح طلب یا رفرمیست، (reformist) خوانده می شوند و گاه این تغییرات تند، ناگهانی و اغلب همراه خشونت و برخورد صورت می گیرد، که بدان انقلاب می گویند و کسانی را که به این روش عمل می کنند انقلابی می نامند. طبق این تعریف، اصلاحات، تحول ساختاری نیست بلکه رفع اشکالات موجود در ساختار را مورد توجه قرار می دهد.
اصلاحات در فرهنگ اسلامی
در ادبیات دینی ما مطلق اصلاح مدنظر است که ممکن است تند یا کند و دفعی یا تدریجی باشد. انقلاب هم خود نوعی اصلاح است. اصلاح طلبی جزء متن دین ماست; چراکه اولا اصلاح طلبی و اصلاح گری یک شان پیامبری است، ثانیا یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. بدین ترتیب یک فرد مسلمان و جامعه اسلامی به طور مدام می بایست به سوی کمال حرکت کند و خودش را از وضع موجود به وضع مطلوب نزدیک کند و این حرکت اصلاح گری است. در همین مورد امام صادق علیه السلام می فرماید: «من ساوا یوماه فهو مغبون; اگر کسی دو روزش با هم مساوی باشد زیانکار است.» چه رسد به اینکه روز دومش بدتر از روز اول باشد. امام علی علیه السلام نیز در فلسفه قیام و مبارزات خود می فرمایند: «خداوندا ! تو می دانی کاری که ما کردیم برای به دست آوردن قدرت و جمع آوری ثروت نبود، بلکه برای این بود تا نشانه هایی از دین تو که از جای خود کنار رفته، منحرف و حذف شده بودند را دوباره به جایگاه اصلی خود بازگردانیم و اصلاح را در سرزمینهای تو آشکار کنیم و تحقق بخشیم که در اثر بازگرداندن معالم دین الهی و اصلاح بلاد، بندگان مظلوم تو امنیت پیدا بکنند و حدود و قوانین بر زمین مانده تو برپا داشته شوند. حضرت در نامه ای آتشین به معاویه می نویسد: «ان ارید الا الاصلاح ما استطعت وما توفیقی الا بالله... .»
در صد ساله اخیر نیز در کشور ما نهضتهای گسترده اصلاح طلبی با آرمانهای اسلامی به رهبری روحانیت شیعه صورت گرفت که نهضت امام خمینی قدس سره یکی از آنهاست. با پیروزی انقلاب اسلامی که نظام سیاسی تغییر کرد اصلاح گری شیعی به اتمام نرسید; زیرا تغییر نظام سیاسی حاکم زمینه ساز انجام سایر اصلاحات بود. انقلاب به معنای توسعه و تحکیم آرمانهای آن در همه عرصه های زندگی فردی و اجتماعی استمرار می یابد، زیرا یک جامعه انقلابی مدام باید در حال تحرک و تحول باشد; چراکه برای وضع مطلوب نهایت وجود ندارد.
دو رویکرد متضاد به اصلاحات
در یک نگاه کلی دو رویکرد مختلف نسبت به اصلاحات وجود دارد و این از آن رو است که بسیاری از مفاهیم علوم انسانی ریشه در جهان بینی ها و ایدئولوژی ها و نظامهای ارزشی مختلف دارند. در یک رویکرد قوانین آسمانی و احکام دینی خود، به نوعی فساد تلقی می شود و حذف آن از جامعه نوعی اصلاح می باشد و این همان چیزی است که در غرب اتفاق افتاد و ما آن را اصلاحات آمریکایی می نامیم که مبتنی بر نگرشهای اومانیستی و سکولاریستی است و در رویکرد دیگر طبق فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام بر زمین ماندن حدود الهی فساد تلقی می شود و اصلاح آن است که حدود الهی اقامه شود که این را اصلاحات دینی می نامیم.
اصلاحات دینی و مشخصات آن
اصلاحات دینی همان چیزی است که در نهایت منجر به حاکمیت ارزشهای الهی بر جامعه و تحکیم مناسبات و نظام دینی می شود. اینک به برخی مشخصات آن در کلام حضرت علی علیه السلام اشاره می کنیم:
1. امام علی علیه السلام می فرمایند: هر کس رابطه بین خود و خدا را اصلاح نماید خداوند رابطه او و مردم را اصلاح خواهد کرد و هرکس امر آخرت خود را اصلاح نماید خداوند دنیای او را اصلاح می کند. لذا در رویکرد دینی اصلاحات واقعی آنها هستند که ریشه در رابطه با خداوند، دین و آخرت داشته باشند.
2. امام علی علیه السلام می فرمایند: ولاتصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالا یعنی اصلاحات دنیایی که مایه زوال و نابودی دین است کنار بگذار چراکه این زیانبارترین عمل خواهد بود.
3. امام علی علیه السلام می فرماید: مردمی که به خاطر اصلاح دنیایشان آخرت خود را کنار می نهند، نه تنها دنیایشان اصلاح نخواهد شد، بلکه خدا شرایطی را برای آنها فراهم می کند که بدتر از وضع گذشته آنان است.
در نظر مقام معظم رهبری نیز اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم و جزء ذات انقلابی و دینی نظام ماست که اگر به صورت نو به نو انجام نگیرد نظام فاسد خواهد شد. اینک به برخی مصادیق اصلاحات در کلام رهبری اشاره می کنیم:
1. مقابله با فساد در دستگاه های اداری; 2. رفع مقررات تبعیض آمیز; 3. بستن راه های نامشروع کسب ثروت; 4. رفع ناامنی; 5 . مقابله با گرایش به مصرف زدگی; 6. رفع بی انضباطی در جامعه بخصوص در مسؤولان; 7. نفی روابط جنسی ناسالم در جامعه; 8 . مبارزه با اعتیاد; 9. افزایش سطح معرفت و شعور عمومی; 10. ایجاد حس وظیفه شناسی در مسؤولان; 11. مقابله با جرم و جنایت و استقرار قضاوت عادلانه.
بررسی
از کلمات ایشان استفاده می شود که اصلاحات دینی تنها به اقامه حدود و قوانین الهی منحصر می شود، در حالی که با تفکیک عرصه های معارف و حیات بشری روشن می شود که دین انسان را در برخی عرصه ها آزاد گذاشته است تا وضعیت خود را براساس مقتضیات زمان و اصول و قوانین دینی تشخیص دهد و اصلاح دینی در اینجا رفع خطاهای علمی و عملی است.