ایران، ش 3019، 14/10/83
این مقاله، گزارشی از سخنرانی دکتر محمدرضا تاجیک در باب روشن فکری دینی می باشد که به کوشش سعید راعی تهیه شده است. راعی در مقدمه، چنین بیان کرده که به نظر «جان استوارت میل»، جریان های بزرگ و تأثیر گذار اندیشه از سه مرحله ریشخند، گفت وگو و پذیرش می گذرند، اما روشن فکری دینی در این دیار، حکایتی معکوس یافته است. این روند معکوس در ایران، تنها به حوزه روشن فکری دینی اختصاص ندارد، بلکه بسیاری از مفاهیم فلسفی فکری در حوزه عمومی و ساحت اندیشه دچار چنین کژاندیشی ای شده و می شود. تلاش موجه هر دو دسته مدافعان و مخالفان یا منتقدان بحث روشن فکری دینی، می تواند بر ژرفای نظری و عملی این مفهوم و کاربست اجتماعی آن و حتی ایده جایگزین آن کمک کند.
در ادامه، وی بعد از معرفی کردن دکتر محمدرضا تاجیک، به سخنرانی ایشان با عنوان «نقش و مسئولیت های کنونی روشن فکری دینی» چنین پرداخته است که تاجیک در خصوص دین سه مفروض را بیان کرد. رویکرد اول، دین یک فراگفتمان است؛ یعنی از دید پیروان، قدسی و نقدناپذیر و تک صدا و دگرساز و عام گرا و ... است که متن خود را با گزاره های محکم تثبیت می کند. در چنین شرایطی خوانش افراد از گفتمان نیز بر اساس افق و روشی است که خود گفتمان تحمیل می کند؛ رویکرد دوم، دین فراگفتمانی است که در درون خود، بازی های زبانی گوناگونی را پرورش می دهد؛ بر اساس نگاه ویتگنشتاین دوم در کتاب «پژوهش های فلسفی»، دین فراگفتمان و فرامتنی است که بر اساس آن بازی ها، روایت ها، خوانش ها و تفسیرهای گوناگونی از متن می شود، پس دین به مثابه گفتمان یا فراگفتمانی است که ویژگی های نگاه و مفروض اول را ندارد و همواره رویکرد متضاد خود را در درون خود، پرورش می دهد؛ رویکرد سوم، دین، خرده گفتمان است؛ یعنی دین یک دال تهی است و رابطه دال با مدلول های آن، یک رابطه قراردادی و متکثر می باشد. دین یکی از خرده گفتمان های گوناگون و معارضی است که پیامی بشری و عصری دارد و به مکان و زمان محدود می شود، بنابراین، نمی توان ادعای منزلت استعلایی دین را قبول و بر آن اتکا کرد.
ایشان پس از بیان سه مفروض، برای تکمیل بحث خود، به دو نکته اشاره کرد: اولاً، مفروض دوم و سوم، تقریبا نتیجه یکسانی را دربر دارد. ثانیا، این سه مفروض نیز در خصوص مفهوم روشن فکر و روشن فکری، لحاظ می شود. گاه فرض بر این است که دین و روشن فکری هر دو به مثابه فراگفتمانی هستند، پس امکان برقراری پیوند بین روشن فکری و دین منتفی می شود و گاه فرض است که یکی از این دو مفهوم، فراگفتمان و دیگری فراگفتمانی با بازی های زبانی گوناگون (خرده گفتمان) است. به تعبیر گرامشی، روشن فکری در این نوع رابطه، روشن فکری ارگانیک است که هدفی جز تفسیر و توجیه گفتمان مسلط ندارد.
در ادامه، نویسنده چنین بیان کرده که به نظر تاجیک بر اساس منطق دریدا، متن ها بر هم تأثیر می گذارند و جغرافیایی بینامتنی ایجاد می شود که باعث تکامل هویت متن ها می شود. پس روشن فکر دینی کسی است که با پذیرش دین، وظیفه خود را بازسازی سنت و دین می داند، در نتیجه، اگر تلاش عده ای را ترسیم کنیم که در جغرافیای مشترک سنت و مدرنیته یا دین و روشن فکری فعالیت می کنند، هرگز مسیر اشتباهی را طی نکرده ایم.
در پایان وی ویژگی ها و خصایص روشن فکر و روشن فکری دینی را شامل مواردی چون «تعهد و التزام به نقد در معنای جدید آن»؛ «توجه ویژه به دین به تبع شرایط تاریخی و اجتماعی و به اعتبار محوریت دین در جامعه»؛ «گریز از پروژه گسست از سنت و پرهیز از نفی دین» و «داشتن تعلقات شخصی دینی در جامعه» دانست.