صدای عدالت، 18/7/81
نویسنده به منظور بررسی زمینه های تاریخی تقابل اسلام و غرب، و عناصر مورد مناقشه در عصر حاضر، بر این نکته تاکید می کند که باید روشن گردد که اسلام مورد بحث کدام اسلام است; آیا اسلام سنتی مردان و زنان پارسا است، یا اسلام تاویل شده بر مبنای الگوهای غربی، و یا اسلام مبتنی بر فعالیت های شدید سیاسی و تروریسم است؟ ایشان می افزاید: بیشتر جهان اسلام هنوز به قرآن و نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم معتقدند و حتی ممکن است برای حاکمیت سیاسی بر اساس قرآن بجنگند . ولی در غرب، اعتقاد یا انکار خدا امری شخصی قلمداد می شود و مبنای حرکت اصالت سود است .
وی در بررسی زمینه های تاریخی این تقابل می گوید: در جریان جنگ های صلیبی در قرون وسطا، اگرچه غرب اسلام را تکفیر می کرد، ولی به علوم، هنر، معماری و ادبیات مسلمانان احترام می گذاشت . با پیدایش رنسانس و حاکمیت فردگرایی و مخالفت با یقین ناشی از ایمان، غرب به ستیز با دین، به ویژه اسلام، روی آورد . با رشد صنعت، غربیان به ارائه تحلیل های جدید از اسلام و نیز ترویج هنجارهای غربی روی آوردند تا مسلمانان را در فرهنگ غربی حل کنند . امروزه تاکید بیش از حد بر مناقشه ها مانع ایجاد گفت وگوی سازنده است . اسلام در مواجهه با غرب نه از هم فرو خواهد پاشید و نه درصدد نابودکردن غرب است . حیات مجدد اسلام، فرضیه های رنسانس را به چالش کشانده است . امروزه غرب به منافع اقتصادی و ژئوپولیتیکی خود می اندیشد; نه رفاه کشورهای مسلمان . دیدگاه های غرب در زمینه هایی چون حقوق بشر نیز ریاکارانه است . امروزه پذیرش اعتبار اسلام از سوی مسیحیت بسیار سخت تر از پذیرش اعتبار مسیحیت از سوی اسلام است; زیرا اسلام اساس پیام مسیحیت را پذیرفته است و تنها با تثلیث و تحریف مخالف است .