فضیلت علم و دانش و برتری عالم
در فضیلت دانش و تعلیم و تربیت، همین بس که نام ارباب معرفت در کنار نام خداوند و فرشتگان او یاد شده و خداوند، شهادت صاحبان علم را تالی شهادت خویش و ملائکه برشمرده است.
همچنین به برتری اهل علم اشاره فرموده و مقام ایشان را در کنار اهل ایمان، رفعت بخشیده است.
در آغازین سخنان وحی، در کریمه قرآنی «اِقْرأ وَ ربُّکَ الاکْرَمُ، الّذی عَلَّمَ بِالْقَلَم» سخن از تعلیم به میان آمده و گوش جان ها را نوازش داده است. بنابراین، هنر زیبای معلمی نیز از آنِ خداست. تعلیم و تربیت، از شئون الهی است و خداوند این موهبت را به پیامبران و اولیای خویش ارزانی فرموده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند. انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خود را در قالب واژه مقدس معلم ثبت می کند و این دست توانای معلم است که چشم انداز آینده انسان ها را ترسیم می کند.
تعلیم و تربیت، اساس و بنیادی است که پایداری دین و آیین بر آن استوار می شود و جامعه بشری از این طریق به رشد و تعالی می رسد. تعلیم اندوخته های علمی به دیگران، از مهم ترین عبادت ها و بلکه از مؤکدترین واجبات کفایی است که در آموزه های روح بخش اسلام به آن پرداخته شده است.
اگر جایگاه علم و دانش از دیگر عبادت ها برتر است، فضیلت مقام علم و معلمی نسبت به مقام عبادت کنندگان، همانند برتری ماه شب چهارده نسبت به بقیه ستارگان آسمان است، چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:
«فَضْلُ الْعالِمِ علی العابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلی سائِرِ النُّجوُم لَیْلَةِ الْبَدْرِ».
زیرا معلم، هدایتگری است که در پرتو هدایت معنوی خود، جامعه را از تباهی می رهاند و ارشاد و نجات افراد بشر جز به دست معلمان خود ساخته، فراهم نمی شود.
حضرت امام خمینی رحمه الله با تأکید بر این حقیقت تابناک می فرماید:
ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دام شیطنت ابرقدرت های بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چاره ای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستان ها تا دانشگاه ها راه یافته و با تعلیم و کوشش در رشته های مختلف علوم و تربیت صحیح در مراکز تربیت معلم، از عناصر منحرف و کج اندیش، نوباوگان را... به حسب تعالیم اسلامی تربیت و تهذیب کنند.
در این فراز به صفات و ویژگی های برجسته ای، چون تخصص و تعهد که باید زیور روح معلمان باشد، اشاره شد و حال، به این حقیقت بزرگ پی می بریم که معلمان، حق بزرگی بر گردن تمام بشریت دارند.
پیام متن:
1. برتری مقام دانش بر دیگر عبادت ها.
2. والایی مقام معلم و نیز حق بزرگ معلمان بر جامعه بشری.
برتری های علم و معلم از دیدگاه امام علی علیه السلام
معلم بدین سبب بر دیگران برتری دارد که حامل و ناشر علم است، علم هفت امتیاز دارد و به همین جهت از زخارف دنیا با ارزش تر است. این فضیلت را امام علی علیه السلام در سخنانی، این گونه برمی شمارد:
1. علم، میراث انبیاست و مال، میراث فرعون ها.
2. علم را هر چه انفاق کنی، کم نمی شود، ولی مال را هر چه خرج کنی، کم خواهد شد.
3. مال، احتیاج به حافظ و نگهبان دارد وصاحب مال باید در نگهداری آن مراقبت کند، ولی علم، نه تنها احتیاج به مراقبت ندارد، بلکه صاحب خود را هم از خطرها و ضررها حفظ می کند.
4. علم تا قیامت همراه آدمی است، ولی مال و ثروت پس از مرگ رها می شود.
5. مال برای مؤمن و کافر حاصل می شود، ولی علم فقط برای اهل ایمان حاصل می شود.
6. تمام مردم در امر دین خود نیازمند اهل علمند، ولی نیازمند صاحبان ثروت نیستند.
7. علم در هنگام عبور صاحبش از صراط، او را یاری می کند، ولی ثروت در عبور از صراط، مانع و مزاحم صاحب خود می شود.
معلم در مقام هدایت، به نوعی پدر روحانی انسان هاست، بر این اساس بر پدر جسمانی برتری دارد.
از پدر گر قالب تن یافتیم |
از معلم جان روشن یافتیم |
این پدر بخشنده آب و گل است |
آن پدر روشنگر جان و دل است |
لیک اگر پرسی کدامین برترین |
آن که دین آموزد و علم یقین |
(شهریار، کلیات اشعار)
آورده اند که اسکندر به معلم خویش احترام بسیار می گذاشت، از او پرسیدند چرا معلم خویش را بیش از پدر احترام می کنی؟ گفت: به سبب آنکه پدرم مرا از عالم ملکوت به زمین آورده و استاد، مرا از زمین به آسمان برده است.
نخستین عامل سرنوشت ساز انسان، آموزگار اوست. آدمی همواره برای شکل دادن به شخصیت خود، سرمشق می طلبد و عشق او به کمال جویی، طبیعی است. معلم، معمار شخصیت انسان و الگوی مجسمی است که آدمی آگاهانه یا ناآگاهانه از وی تقلید می کند و شخصیت خود را با وی همانند می سازد. مربی فقط آموزگار انسان نیست، بلکه اسوه عملی اخلاق و تربیت برای فراگیران است.
امام سجاد علیه السلام می فرماید: «آن کسی که فرزانه ای ارشادگر ندارد، هلاک خواهد شد».
پیام متن:
امتیازات علم: میراث انبیا، ماندگاری علم، مراقبت علم از انسان، همراهی علم تا قیامت، علم مخصوص اهل ایمان، نیاز به علما، علم تسهیل کننده عبور از صراط.
ایمان و اعتقاد به خداوند، از صفات و بایسته های وجودی معلم
از شاخصه های بزرگ عالمان، به ویژه آنان که گام های راسخ و استواری در مسیر علم و کمال برداشته اند، ایمان است:
«وَ الرّاسِخوُنَ فِی العِلْم یَقوُلوُنَ آَمَنّا». (آل عمران: 8)
ایمان به خداوند، ایمان به حقایق انکارناپذیر هستی، ایمان به معاد و ایمان به نشانه های الهی از ویژگی های برجسته اهل علم است.
معلم شهید، استاد مطهری، نقش ایمان در کنار علم آموزی و معرفت اندوزی را چنین ترسیم می کند:
علم، ابزار می سازد، ایمان قصد، علم سرعت می دهد و ایمان جهت.
علم، به ما روشنایی و توانایی می بخشد و ایمان، عشق و امید و گرمی.
علم، جهان را جهان آدمی می کند و ایمان، روان را روان آدمیت.
علم، طبیعت ساز است و ایمان، انسان ساز.
علم، زیبایی اندیشه است و ایمان، زیبایی احساس.
معلم افزون بر تأثیرگذاری سودمند علمی، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک نقش می زند و ندای فطرت را به گوش همه فراگیران می رساند. اندیشه معلم همواره این است که زندگی بشر بر مدار ایمان، ارزش ها و کرامت های انسانی بگردد. تا بدین وسیله به شناخت خداوند، شناخت مکتب الهی و راه کمال بینجامد.
پیام متن:
ایمان و اعتقاد معلم و تلاش برای پرورش شاگردانی مؤمن و معتقد به معاد.
معلم و مقام خشوع
در اصل باید نتیجه علم و دانش، ترس از خداوند و رسیدن به مقام خشیت باشد که در این صورت معلم، به تقوای الهی که نخستین شرط پوشیدن کسوت معلمی است، راه یافته است. همان گونه که خداوند متعال در این کریمه نورانی بر این امر اشاره دارد:
به راستی کسانی که از علم و دانش بهره مند شده اند، آن گاه که آیات الهی بر آنان خوانده می شود... به خشوع آنها بیفزاید. (اسراء: 107 و 109)
در حقیقت، خدا ترسی از ویژگی های مهم اهل دانش است، چنان که در قرآن نیز این نشانه آمده است:
«انما یَخْشَی اللّه ُ مِنْ عِبادِهِ العُلَماءُ؛ از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از خدا می ترسند.» (فاطر:28)
مطیع خداوند، تنها کسی است |
که او را نصیبی ز دانش بسی است |
پیام متن:
خدا ترسی معلمان و بهره مندی از مقام خشیت.
معلم و نرم خویی
تعلیم و تربیت هنگامی نتیجه بخش است که با نرم خویی و برخوردهای محبت آمیز همراه باشد. در مقام تبلیغ، به نرمی سخن گفتن و رعایت لطافت و ظرافت در کلام، تأثیر بسیار شگرفی بر مخاطب می گذارد.
هنگامی که موسای پیامبر به سوی فرعون رفت، خداوند فرمود: «به نرمی با او سخن بگو، شاید متذکر شود یا از خدا بترسد».
به شیرین زبانی و لطف و خوشی |
توانی که فیلی به مویی کشی |
سعدی
تندخویی، سرزنش و پرخاشگری در تربیت، هرگز مؤثر نیست، بلکه مخاطب را به انگیزه های انفعالی می کشاند و عناد و ستیز وی را برمی انگیزد.
به همواری ادب کن، خصم سرکش را که خاکستر |
به نرمی زیر دست خویش می گرداند آتش را |
صائب تبریزی
باید توجه داشت که نرم خویی خوب است، ولی اگر از حد لازم خود بگذرد، آسیب های جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. بنابراین باید میزان مناسب آن را دانست و از افراط و تفریط پرهیز کرد.
درشتی نگیرد خردمند پیش |
نه سستی که ناقص کند قدر خویش |
سعدی
پیام متن:
آثار مثبت نرم خویی در تعلیم و تربیت.
مناعت طبع و استغنای نفس معلم
بی نیازی، از ویژگی های شایسته و ستودنی معلمی است. معلم نباید به مال و جاه دیگران نظر داشته باشد، بلکه شرافت معلمی حکم می کند که چشم امید و دست نیازش به سوی خداوند بخشنده باشد. در شرافت مؤمن، امام صادق علیه السلام می فرماید:
«شرافت مؤمن، در به پا خاستن او شبانگاهان برای عبادت و عزت او در بی نیاز دانستن خود از مردم است».
نشانه استغنای نفس، آن است که انسان راضی به رضای رب باشد، هرگز حسرت مال دیگران را نخورد و با وجود سرمایه علم و معرفت خویش، به خاطر متاع ناچیز و حقیر دنیا، دست به سوی نااهلان دراز نکند. شهید ثانی در منیة المرید می نویسند:
عالم و متعلم نباید بر هیچ کس و بر هیچ چیز متکی باشد، بلکه باید زمام امور خود را در زندگانی و رزق و روزی و امثال آن را، به خداوند متعال واگذار کند تا از این رهگذر، نفحات قدس الهی و الطاف پاکیزه پروردگار و لحظات انس و الفت با خداوند بر او تجلی کند و مشکلات وی حل و گشوده شود و امور زندگی او به صلاح بازآید.
در مکتب تربیتی شاعران بزرگ که عمده سخنان آنان برگرفته از آیه ها و روایت هاست، صفت مناعت طبع و استغنای نفس بسیار ستوده شده است، مانند این ابیات:
هر چه از دونان به منت خواستی |
در تن افزودی و از جان کاستی |
سعدی
خون خود را گر بریزی بر زمین |
به که آب روی ریزی بر کنار |
ابوسلیک گرگانی
چرخ و زمین بنده تدبیر توست |
بنده مشو درهم و دینار را |
همسر پرهیز نگردد طمع |
با هنر انباز مکن عار را |
پروین اعتصامی
من که به تعلیم میان بسته ام |
از غرض سود و زیان رسته ام |
کوششم از روی خردمندی است |
خاصه پی فضل خداوندی است |
جامی
پیام متن:
اعتماد و اتکا به خداوند و بی نیازی از مخلوق، در سیره معلمان.
به کارگیری و عمل به علم
مؤثرترین شیوه کمال فراگیر، عمل کردن آموزگار به دانسته های خویش است. هنگامی که دانش آموز، آموخته های خود را در رفتار معلم ببیند، گرایش او برای پذیرش این تعلیمات افزایش می یابد.
امام صادق علیه السلام درباره عدم تأثیر موعظه عالم بی عمل می فرماید:
«عالمی که عمل نمی کند، موعظه او از قلب شنونده می رود، همانند بارانی که از کوه صفا می ریزد و می رود».
کسب علم و دانش بدون عمل به آنها، جز وزر و وبال برای انسان چیزی به همراه ندارد؛ چنان که سعدی می گوید: «دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند؛ یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگری آن که آموخت و نکرد».
در تاریخ، عالمان بی عمل بسیارند که نه تنها علم آنان به جامعه سودی نبخشیده است، بلکه اسباب ظلم و جنایت های بی شماری در دنیا بوده اند، همان گونه که در احوال قاضی شریک بن عبداللّه نخعی آمده است: او در علم ودانش معروف بود. روزی مهدی عباسی او را دعوت کرد و استدعا نمود که یکی از سه مطلب [پیشنهادی او [را بپذیرد؛ یا قضاوت یا معلمی اطفال خلیفه و یا ضیافت خلیفه را. شریک در ابتدا هیچ کدام را نپذیرفت، ولی بر اثر اصرار خلیفه، میهمانی را مقرون به صرفه و موافق احتیاط دانست و قبول کرد. خلیفه به آشپز دستور داد از آن غذاهای حرامی که خودش می دانست بر [از بین بردن] روح تقوا چقدر اثر دارد، تهیه کند. شریک پس از آنکه از آن غذا خورد، سرانجام هم قضاوت و هم معلمی فرزندان خلیفه را پذیرفت.
یک روز می خواست حواله حقوق خود را از صراف بگیرد، صراف کمی دیر کرد، شریک گفت: زود باش! صراف گفت: مگر روغن فروخته ای که این چنین عتاب می کنی؟
شریک گفت: روغن چیست! من دینم را در ازای این پول فروخته ام که از هر چیزی عزیزتر است.
پیام متن:
اسوه بودن معلمان در عمل و هماهنگی بین سخن و عمل آنان.
معلم و پاکی سیرت
تهذیب نفس، آراستگی و پاکی سیرت، در کنار یادگیری علم و دانش، از والاترین خصوصیت های هر معلم است. در همین باره امام علی علیه السلام سخن زیبایی دارد:
کسی که خود رادر جایگاه پیشوایی و رهبری مردم قرار می دهد، باید پیش از آموزش دیگران، به تعلیم خویش بپردازد و پیش از آنکه به زبان چیزی گویدو با سخن، دیگران را ادب کند، لازم است نفس خویش را ادب کند.
نفس خود ناکرده تسخیر ای فلان |
چون کنی تسخیر نفس دیگران |
نفس را اول ببر دربند کن |
پس برو آهنگ وعظ و پند کن |
منبری بگذار بهر خود نخست |
وانگهی بَرجِه به منبر تند وچست |
آتشی در دل برافروز آنگهی |
گرم کن هنگامه وعظ ای رهی |
تا ز سوز دین نگردد دل کباب |
دم نگردد گرم ای عالی جناب |
استادانی که خود در محضر عالمانی ربانی و مربیانی خود ساخته که خشیت و تقوا وجود آنان را فراگرفته وطهارت درون، روحشان را مصفا کرده است، تربیت و فیض دیده اند، شایسته پرورش نسل های آینده اند.
امام راحل، عارف کامل و بزرگ معلم اخلاق، درباره نیازمندی انسان ها به تهذیب و تربیت می فرماید:
در زمینه تهذیب وتزکیه نفس و اصلاح اخلاق، برنامه تنظیم کنید، استاد اخلاق برای خود معین نمایید، جلسه وعظ و خطابه و پند و نصیحت تشکیل دهید، خودرو نمی توان مهذب شد... کرارا شنیده ام سیدجلیلی معلم اخلاق و معنویات مرحوم شیخ انصاری بوده است.
پیام متن:
تهذیب نفس، آراستگی و پاکیزگی سیرت از صفات الهی معلمان، برنامه ریزی و اقبال معلم برای تزکیه و طهارت نفس خویش.
معلم و سعه صدر
صفت دیگری که شایسته شأن معلمان ومربیان است، سعه صدر، یعنی گشادگی سینه و صبر و رسیدن به مقام تحمل است. معلمی در حقیقت، نوعی رسالت برای تعلیم و تربیت است؛ رسالتی که شرط توفیق آن، تحمل و بردباری است.
موسی بن عمران هنگام تبلیغ رسالت خویش به دلیل وجود موانع بزرگی چون فرعون، از خداوند بزرگ شرح صدر خواست که «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری؛ خداوندا سینه مرا گشاده گردان.» (طه: 20)
امام صابران، حضرت علی علیه السلام ابزار مهم رهبری و هدایت جامعه را سعه صدر می داند و می فرماید: «آلَةُ الرِیاسةِ سِعةُ الصَّدْرِ».
سال ها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب |
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن |
قرن ها باید که تا صاحبدلی پیدا شود |
بوسعید اندر خراسان و اویس اندر قرن |
سال ها بایدکه تا یک کودکی از روی طبع |
عالمی دانا شود یا شاعری شیرین سخن |
ماه ها بایدکه تا یک پنبه دانه ز آب و گل |
شاهدی را حلّه گردد یا شهیدی را کفن |
سنائی
سعدی برای ارائه نمونه ای از شرح صدر، داستانی از امام علی علیه السلام نقل می کند که ایشان با وجود مقام والای امامت و خلافت مسلمانان، به مردی که پاسخ وی را در حل یک مسئله نمی پذیرد، بزرگوارانه نظر می کند و هرگز بر او برافروخته نمی شود:
کسی مشکلی برد پیش علی |
مگر مشکلش را کند منجلی |
امیر عدوبند کشورگشای |
جوابش بگفت از سر علم و رای |
شنیدم که شخصی در آن انجمن |
بگفتا چنین نیست یا بوالحسن |
نرنجید از اوحیدر نامجوی |
بگفت ار تو دانی سخن بِهْ بگوی |
(بوستان سعدی)
از نشانه های سعه صدر، آن است که انسان تحمل شنیدن سخنان مخالفان را داشته باشدو هرگز عقل خود را کامل تصور نکند و سخنان درست و منطقی را حتی از مخالفان خویش پذیرا باشد و البته سعه صدر در مقام تعلیم و تربیت، کار بسیار دشواری است که به راستی ریاضت می طلبد و تا کسی خود در جایگاه معلمی قرارنگیرد، چنین مسئولیتی را درک نمی کند.
پیام متن:
سعه صدر و قدرت تحمل، صفت شایسته معلمان.
معلم و حفاظت از حیثیت و جایگاه علم
شایسته است مربی و استاد، همواره حیثیت و ارزش علم را حفظ کند. دست نااهلان را در راه رسالت خویش، از این کار کوتاه دارد و در برابر زخارف و مقامات دنیوی، علم خویش را از کف ندهد.
زهری گفته است: «نشانه ابتذال و خواری علم و دانش، آن است که معلم و استاد، آن را به خانه شاگرد خود حمل کند. (یعنی به عنوان معلم سرخانه، مقام علم و دانش را تنزل دهد).
مقام علم را نباید به حدی پایین آورد که با درهم و دینار معاوضه شود که در این صورت، ارزش معلم کم می شود و صاحبان زر و زور در میان مردم، بر ارباب علم و فضیلت برتری می یابند و در چنین حالی باید دریغا گوی مقام معرفت بود.
افسوس! بهای هیزم و عود یکی است |
در پیش دَدان، خلیل و نمرود یکی است |
علمای بزرگ اسلام، هرگز در برخورد با صاحبان ثروت و ریاست، علم را خوار نمی کردند. در احوال میرزای شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو آورده اند:
میرزای شیرازی در سال 1282 در زمان خلافت شریف عبداللّه حسنی، به حج مشرف شد و در خانه موسی بغدادی در مکه سکنی گزید، صاحب خانه ورود میرزا را به اطلاع شریف رساند، شریف تکلیف کرد که میرزا را نزد او ببرند، میرزا برای شریف پاسخ فرستاد: اگر علما را بر سرای پادشاهان یافتید بگویید اینان بدترین عالمان هستند و بدترین پادشاهان! و اگر پادشاهان را بر سرای علما دیدید، بگویید اینان بهترین علما هستند و بهترین پادشاهان! شریف چون این سخن شنید، خود به دیدار میرزای شیرازی آمد.
یکی از راه های حفظ حیثیت علم، تکریم و احترام به معلمان وحرمت داری کتاب و قلم است و این ارج و قدرشناسی را در برخورد بزرگان دین با این مقام والا، می توان یافت:
آیت اللّه العظمی بروجردی از استادشان، مرحوم آقا میرزا عبدالمعالی اصفهانی نقل کرده است که ایشان فرمود:
اگر در اطاقی قلمی باشد که با آن قلم، فقه شیعه نوشته شده باشد، من در آن اطاق نمی خوابم و اگر بخواهم در آنجا بخوابم، به احترام، اول قلم را بیرون می برم و بعد می خوابم.
پیام متن:
1. راه های صیانت از حیثیت علم و عالم.
2. مناعت طبع عالمان در رویارویی با صاحبان قدرت و ثروت.