ماهان شبکه ایرانیان

انسجام اسلامی در سیره سایر ائمه (علیهم السلام)

در بررسی سیره سایرائمه (علیهم السلام) نیز آثار وحدت طلبی بین مسلمین به وضوح دیده می شود. ایشان در برخورد با مخالفین اعم از حاکمین اهل سنت و علمای اهل سنت و توده مردم اهل سنت ملاک خویش را مصلحت حفظ اسلام و گسترش حدود الهی قر ار داده بودند. لذا از آنجا که حفظ وحدت بین مسلمین لازمه حفظ اسلام در برابر جهان کفر بود همواره ائمه از تفرقه افکنی و ستیز با مخالفین ( به ویژه در برابر جهان کفر) خودداری می کردند؛ اما آنگاه که مصلحت حفظ اسلام اقتضا می کرد در برابر مخالفینی که اصل اسلام ناب را هدف قرار داده بودند قیام کرده سعی دراصلاح و هدایت آنان داشتند.
شهیدآیت ا.. محمد باقرحکیم یکی از رهبران سیاسی کشور عراق در کتابی در این زمینه می گوید: « اصل وحدت اسلامی در مجموعه اصولی قرار گرفته است که در نگاه ائمه (علیهم السلام) از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بر بسیاری از حقوق و واجبات مخصوص به آنان تقدم دارد زیرا اصولا مسلمانان تنها در صورتی می توانند نقش تأثیر گذار خویش را حفظ و از کیان و موجودیت خود دفاع کنند و به طور کلی ندای رسالت محمدی را به گوش جهانیان برسانند که نخست توفیق ایجاد وحدت در میان اعضا و عناصر جامعه خود را یافته باشند. همچنین جز در صورت ساختن بنای اتحاد و وحدت اسلامی از هرگونه مواجه با دشمنان عاجز خواهند ماند و در این میان، هیچ فرقی میان رویارویی های فکری، سیاسی، علمی، اقتصادی و نظامی نیست. » (13)
اهل بیت(علیهم السلام) پس از حضرت علی (علیه السلام) با چند دسته از مخالفین اهل سنت برخورد داشتند. این سه دسته شامل حاکمان اهل سنت، علمای اهل سنت و توده مردم اهل سنت هستند که رفتار ائمه با ایشان به تناسب ویژگی های خاص هر دسته متفاوت بود. که هر یک از آنها جداگانه بررسی می شود.
1- برخورد ائمه(علیهم السلام) با حاکمان اهل سنت
ائمه(علیهم السلام) حاکمان خود را به رسمیت نمی شناختند و هرگز با آنان همکاری نمی کردند. ایشان هیچ منصب حکومتی را نپذیرفتند. فلسفه این امر نیز روشن بود چرا که ستیز ائمه(علیهم السلام) با حاکمان با هدف مبارزه با انحرافی بود که حاکمان مسبب آن بودند. حاکمان بارها از حدود الهی منحرف می شدند؛ اقدام به تحریف شریعت کرده، استبداد و ستم و استثمار بندگان خدا که مخالفت قطعی با سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله) داشت؛ می کردند. امام باقر (علیه السلام) در روایتی می فرمایند « رهبران ستم پیشه و پیروانشان از دین خدا به دور و بیگانه اند».(14)
نمونه هایی از رفتار اهل بیت(علیهم السلام) با حاکمان
برخورد امام حسین(علیه السلام) با حاکمین زمان خود از نمونه های برخورد دین مدار و مصلحت گرا است. در اثر سیاست های دقیق وفریب کارانه معاویه شخصیت جامعه اسلامی مسخ و ارزشها دگرگون شده بود، به طوری که مسلمانان، با آنکه می دانستند اسلام هیچ وقت اجازه نمی دهد آنان مطیع زمامداران بیدادگری باشند که به نام دین بر آنها حکومت می کنند، با این حال بر اثر ضعف و ترس و نا آگاهی از زمامداران ستمگر پشتیبانی می کردند و در اثر این سیاست، مسلمانان، بر خلاف منطق قرآن و تعالیم پیامبر تبدیل به افرادی ترسو و سازشکار و ظاهر ساز گشته بودند.
از جمله عواملی که در کتب تاریخی مانع قیام امام در برابر معاویه شمرده شده پیمان صلح امام حسن و ژست دینی معاویه است.(15)با وجود این عوامل، گرچه امام دست به قیام نزد، ولی در مواقع حساسی چون حج و... سعی در افشای ماهیت ضد دینی معاویه داشت.(16) آنگاه که در زمان یزید شرایط اعتراض بزرگ مهیا شد، کمترین اغماضی نکرد و با هدف اصلاح امت رسول خدا به پاخاست تا بیش از این جلوی انحرافات را گرفته، ماهیت ضد دینی حکومت وقت را آشکار سازد. « خطر حکومت یزیدی، به کیان اسلام و همه مسلمانان مربوط می شد. از این رو امام حسین (علیه السلام)، مسئولیت مقابله با آنرا به نیابت از همه مسلمانان بر دوش گرفت. سرّ تایید همه گرایشها و فرق مذهبی مسلمانان از این قیام و مقابله، شاید در همین نکته نهفته باشد. قبول مطلقی که در طول تاریخ اسلام از نهضت امام حسین(علیه السلام) صورت پذیرفته و نفی و انکار عمیقی که از طرف جمیع علمای مسلمانان نسبت به رفتار یزید، به عمل آمده همه و همه گواهی روشن بر آن است که قیام عاشورا به مصالح دینی و اسلامی تمام مسلمانان مربوط بوده و تلاش گسترده امویان برای سرپوش گذاشتن بر حقیقت و وارونه جلوه دادن آن هیچ سودی نبخشیده است».(17)
امام حسن(علیه السلام) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی داد. او علنا از معاویه انتقاد می کرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنی امیه را بی پروا فاش می ساخت. مناظرات و احتجاجهای مهیج و کوبنده حضرت با معاویه و مزدوران او نظیر: عمرو عاص، عتبه بن ابی سفیان، ولید بن عقبه، مغیرة بن شعبه و مروان بن حکم، شاهد این معنا است.
مخالفت حضرت با معاویه به خاطر مصلحت همه مسلمین بود. شاهد بر این مدعا پاسخ حضرت به پیام معاویه مبنی بر سرکوب قیام حوثره اسدی؛ است که حضرت گفتند « من برای حفظ جان مسلمانان دست از سر تو برداشتم و این معنا موجب نمی شود که از جانب تو با دیگران بجنگم»(18). حضرت نمی خواستند جان مسلمین در جنگی دیگر که ثمره آن چندان سود مند به حال مسلمین نبود از بین برود و به همین علت و دیگر علل مذکور در کتب تاریخ، از جنگ با معاویه دست شستند. شاهد دیگر بر این مسئله. در معاهده صلح حضرت با معاویه است. حضرت در ماده پنجم این معاهده از معاویه تعهد می گیرد که تمام مردم اعم از سکنه شام، عراق و حجاز؛ از هر نژادی که باشند؛ از تعقیب و آزار وی (معاویه) در امان باشند.(19) از دیدگاه حضرت، در جامعه اسلامی همه فرقه های اسلامی باید از آزار حاکمین در امان باشند و به همین سبب و برای تأمین امنیت عمومی برای همه افراد جامعه اسلامی بود که حضرت این ماده را در معاهده گنجاند.
البته ائمه در مخالفت با حاکمان تنها نبودند، بلکه برخی از علمای اهل سنت نیز با حاکمانشان به مخالفت مستقیم یا غیر مستقیم برخاستند و تا سر حد مبارزه مسلحانه با آنان پیش رفتند، به عنوان نمونه از همراهان و حامیان زید بن علی در مبارزه علیه هشام بن عبد الملک بود.
از سوی دیگر همکاری با حاکمان عادل و مروجان شریعت را که موجب دین می شد را مورد تشویق قرار می دادند. ایشان با آن دسته از فرمانروایانی که تاحدودی مصالح مسلمانان را رعایت می کردند (گرچه آنها نیز مشروع نبودند) و در قوانین مربوط به حکومت و نظام اسلامی از آنان پیروی می کردند. در مسائل مرتبط به کیان اسلام و شوکت مسلمانان، حاکمان را یاری کرده و در مسائل حکومتی از آنان پیروی می کردند.به عنوان نمونه زمانی که به دلیل تهدید سلطان روم به عدم ضرب سکه برای مسلمانان؛ حیات اقتصادی مسلمین به خطر افتاد امام باقر(علیه السلام) پیشنهاد ضرب سکه به حکومت وقت داد و طریقه ضرب سکه را به ایشان آموخت تا بدین وسیله استقلال اقتصادی مسلمین حاصل گردد.(20) برخی مناظرات اهل بیت (علیهم السلام) با علمای سایر مذاهب در همین جهت بود. ایشان به سئوالاتی که حاکمان و وابستگان آنان از پاسخگویی به آن عاجز بودند؛ پاسخ می دادند تا طرح شبهات و مسائل ضد اسلامی توسط کفار، موجب تضعیف موضع عقیدتی مسلمین نگردد.(21) به عنوان نمونه می توان به رسوا نمودن جاثلیق( بزرگ اسقفان مسیحی) در جریان نماز باران توسط امام حسن عسگری(علیه السلام) در دوران حکومت معتمد عباسی اشاره کرد.(22)
 
2- برخورد ائمه(علیهم السلام) با علمای اهل سنت
ائمه در برخورد با دانشمندان و رهبران فکری روشهایی در پیش داشتند. در اختلافات عقیدتی شیوه بحث آزاد و انتقاد سازنده استفاده می کردند. علمای اهل سنت در عصر ائمه به دو دسته قابل تقسیم است. یک دسته علمای درباری بودند و به حمایت بی حد از حکومت ها بر می خاستند و هدفی جز رسیدن به آمال دنیوی خویش نداشتند و دسته ای دیگر سعی در دوری از حاکمان و داشتن استقلال رأی داشتند. ایشان به دنبال علم دین و رسیدن به معارف دینی بودند.
ائمه با علمای درباری برخورد جدی داشتند و به شیوه های مختلف چون مناظره و یا نامه نگاری و... در مقابل انحرافاتی که ایشان برای جلب رضایت حکام وقت در دین به وجود می آوردند، می ایستادند، به عنوان نمونه می توان به مبارزه امام سجاد(علیه السلام) با محمد بن مسلم زهری (محدث درباری و قاضی حکومت یزید بن عبدالملک و هشام) اشاره کرد.(23)
البته حکام وقت همیشه در تلاش بودند، عده ای از علما را گرد خود داشته، تا در رسیدن به مقاصدشان ایشان را یاری کنند. برخی از مناظرات ائمه با علمای اهل سنت نیز به سبب خواست حکام بود، از جمله این مناظرات: مناظره امام جواد(علیه السلام) با یحیی بن اکثم(24)، برخی از مناظرات امام صادق (علیه السلام) با ابو حنیفه، مناظره امام رضا(علیه السلام) با سلیمان مروزی و علی بن محمد بن جهم(25) و مناظرات امام هادی(علیه السلام) با یحیی بن اکثم و فقهای دربار متوکل، می توان نام برد.
دسته ای دیگر از علمای اهل سنت بودند که اهل بیت(علیهم السلام) با احترام ویژه ای با آنان رفتار می کردند. برخورد بزرگوارانه امام صادق (علیه السلام) با علمای اهل سنت چنان بود که ایشان از حسن سلوک حضرت تعریف و تمجید کرده اند. مالک بن انس در این باره می گوید: «من هرگاه بر امام صادق وارد می شدم بر من احترام می گذاشت. برایم بالشتی می آورد که بر آن تکیه کنم و قدرم را می شناخت و می فرمود: ای مالک من تو را دوست دارم و من بر این سخن خوشحال می شدم. خدا را بر این دوستی سپاس می گفتم آن حضرت بسیار حدیث می فرمودند و خوش مجلس و پر فایده بود...»(26) ائمه با ایشان به تبادل علمی و راهنمایی می پرداختند. همیشه با گشاده رویی از علمای مذاهب استقبال می کردند و هیچ گاه در پاسخ به سئوالات علمای اهل سنت طفره نمی رفتند.«علمای اهل سنت با کمال آزادی و بدون ترس به حضور ائمه می رسیدند و با صراحت انتقادهای خود را نسبت به اسلام و تشیع بیان می کردند در برخورد با علمای اهل سنت همانند برادران دینی و همکیش حقوق و مزایای معاشرتی یک مسلمان را در حق آنان رعایت می کردند. به آنان احترام می گذاشتند و به هنگام بحث و گفتگو دلسوزانه در رفع ابهامات فکری و یا تهاجمات اعتقادی به آنان یاری میرساندند »(27).
اخلاق حسنه اهل بیت (علیهم السلام) با علمای اهل سنت موجب شد که بسیاری از بزرگان ایشان از محضر ائمه استفاده علمی کنند. چهار فقیه بزرگ اهل سنت به طور مستقیم یا غیر مستقیم در محضر اهل بیت(علیهم السلام) شاگردی کرده و به عظمت علمی ایشان اعتراف داشتند. ابوحنیفه بسیار می گفت: «لولا السنتان لهلک النعمان»(28)؛ یعنی اگر آن دو سالی که نزد امام صادق(علیه السلام) شاگردی کردم، نبود هلاک می شدم و نیز می گفت: «ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد»(29)؛ من کسی را داناتر و فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم.
مالک بن انس در مورد امام صادق (علیه السلام) می گوید: «در علم و عبادت و پرهیزگاری، برتر از جعفر بن محمد هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است».(30)
امام شافعی امام صادق (علیه السلام) را صاحب علم و فضیلت بسیار می خواند و شاگردی بسیاری از علما را نزد ایشان از جمله فضایل شان می داند(31).
جاحظ می گوید: علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را فرا گرفته است(32). و ابو حنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودند.
ابن حجر هیثمی، یحیی ابن سعید، ابن جریح، مالک، سفیانین، أبی حنیفة، شعبة، أیوب سجستانی و... را از راویان حدیث حضرت نام می برد(33) امام شافعی و احمد بن حنبل نیز به طور غیر مستقیم از شاگردان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) بودند.
در نهایت به عنوان جمع بندی می توان گفت که در مسلک اهل بیت (علیهم السلام) رابطه علمی بین شیعه و سنی همیشه با احترام و حرارت خاصی برقرار بوده است. در عصر کنونی نیز که ضرورت انسجام میان مسلمانان برای همه اهل درایت آشکار است، باید میان علما و حوزه های علمیه شیعه و سنی رابطه علمی برقرار کرد تا ایشان رو در رو و بدون واسطه، به حل مسائل و مشکلات موجود ما بینشان اقدام کنند و به پیروی از اهل بیت، کرسی های مناظره و بحث علمی را همراه با رعایت احترام و اصول اخلاقی و با معیار حق و انصاف و لحاظ مصالح همه مسلمین، دایر کرده به دور از تعصب به تبادل علمی بپردازند. باشد که دست تفرقه افکنان کوتاه گردد و به برکت اینگونه روابط انسجام اسلامی میان پیروان دین محمد آنچنان محکم و استوار گردد که دسیسه های کفار نتواند آنرا متزلزل کند.
 
ج- برخورد ائمه با توده اهل سنت
ائمه در معاشرت با اهل سنت به عنوان شهروندان جامعه اسلامی و همکیشان شریعت پیامبر در مجالس آنان شرکت می کردند. در تشییع جنازه آنان حضور می یافتند و شیعیان خود را توصیه می کردند که با برادران اهل سنت خوش رفتار باشند. در مساجد آنان نماز بگذارند و در عبادات و مراسم اجتماعی آنان را همراهی کنند. ائمه یاران خود را از تکروی باز می داشتند و توصیه می کردند که در مراسم عمومی که موجب شکوه وعظمت اسلام می باشد شرکت کنند به پیروان خود توصیه می کردند علاوه بر شر کت در مراسم عمومی اهل سنت از بروز آن دسته از باورها که افکار عمومی اهل سنت را تحریک و موجب بد گمانی و آشوب در جامعه اسلامی می کند، جلو گیری کرده و آن را در شرایط نامناسب کنار بگذارند، تا بدین گونه از تشنج و اختلاف در جامعه جلوگیری شود. «در روایتی از امام صادق(علیه السلام) به عبدالاعلی آمده است: « بر شیعیان ما سلام و رحمت خدا را ابلاغ کن و بگو که جعفر بن محمد به شما می گوید: خداوند رحمت کند بنده ای را که دوستی مردم را به خود و به ما جلب کند آنچه مردم آنرا می شناسند و باور دارند بر آنان آشکار کنید و از نشر آنچه آن را منکر و مخالفند خودداری ورزید».
لازم به ذکر است ائمه در کمک های مادی و دستگیری از نیازمندان نیز هیچگونه تفاوتی میان شیعیان و اهل سنت قائل نمی شدند. سیره برخورد ائمه با اهل سنت بیانگر این نکته بود که آنان در دیدگاه اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان برادران دینی نگریسته شده و آنها را در تمام حقوق و مزایای اسلامی شریک می دانستند. ائمه در مباشرت ها و برخوردهای گوناگون زندگی با اهل سنت مراوده و ارتباط داشتند و نشانی از جدایی و تمایز و مرزبندی بین ائمه و اهل سنت در زندگی آنها به چشم نمی خورد. همدیگر را در خانه ها زیارت می کردند، بر سر سفره های همدیگر غذا می خوردند، در کسب و کار با هم شرکت داشتند و در مجالس عبادی و دینی در کنار یکدیگر بودند».(34) به عنوان نمونه حضرت علی(علیه السلام) هیچگاه در بیت المال و دیگر مزایای اجتماعی بین شیعیان و دوستداران خود و سایرین تفاوتی نگذاشته، عادلانه رفتار می کردند.
از دیدگاه اهل بیت(علیهم السلام) انسجام اسلامی در بخش های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... قابل تحقق است:
 
انسجام اسلامی از لحاظ سیاسی
در یک جامعه اسلامی همه اعضا نسبت به یکدیگر دارای حق و تکلیف هستند؛ از این رو هم حاکمان نسبت به زیر دستان حق و تکلیف دارند و هم زیر دستان نسبت به حاکمان. لذا همه مسلمین نسبت به هم وظایفی دارند که برخی از آنها مربوط به تعاملات دو گروه شیعه و سنی است. بر اساس روایات می توان نمونه هایی از این وظایف را چنین بر شمرد:
1. به رسمیت شناختن حق حیات شیعه و سنی و احترام به آن؛ علامه شرف الدین در باره ارزش شهادتین و حرمت خون مسلمان روایات بسیاری از شیعه و سنی نقل می کند و شهرت این گونه احادیث را مشهور تر از آفتاب وسط روز می داند. وی روایتی از صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل می کند که در آن آمده است: «اسامة بن زید می گوید: رسول خدا ما را به حرقه فرستاد. سحرگاهان آنان را مغلوب کردیم. من و یکی از انصار به شخصی از حرقه رسیدیم و او را در میان گرفتیم. او فورا گفت: لا اله الا الله. انصاری شمشیر را غلاف کرد، اما من نیزه ای به او زدم و او را به قتل رساندم. وقتی به حضور پیامبر رسیدیم و آن حضرت از جریان مطلع شد، فرمود: ای اسامه او را پس از آنکه لا اله الا الله گفت کشتی؟! گفتم: او بدان وسیله می خواست پناه بگیرد. اما پیامبر همچنان سخن خود را تکرار می کرد. آنقدر که من آرزو کردم کاش دیرتر مسلمان شده بودم و دست به چنین کاری نمی زدم».(35) روایات بسیار دیگری در حرمت خون و مال مسلمان از شیعه و سنی وارد شده است خود بر وجوب حفظ خون مسلمان اعم از شیعه و سنی دلالت دارد.(36) این دسته روایات مبنای تاسیس حق حیات همه مسلمین در ماده 2 منشور حقوق بشر اسلامی هستند.
 
2. مسلمان بودن سنی و شیعه؛ روایات بسیاری از طریق شیعه و سنی وارد است که گوینده شهادتین مسلمان بوده و نباید وی را کافر تلقی کرد. علامه شرف الدین می گوید: « روایاتی از پیشوایان ما نقل شده که آنان به مسلمان بودن سنیان، مانند شیعه حکم کرده اند و فرموده اند که سنیان مانند شیعه هستند و احکام اسلام بر همه آنها جاری است. این نکته در مذهب ما در نهایت وضوح است و هیچ انسان منصف و معتدلی در آن تردید به خود راه نمی دهد؛ از این رو به تفصیل سخن نمی گویم زیرا حکیمانه نیست که امر واضحی را توضیح بیشتر بدهند و فقط از باب ضرورت به چند حدیث اشاره می کنم: امام صادق(علیه السلام) می فرماید:« اسلام همان امر ظاهری است که همه دارند یعنی شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمد و اقامه نماز و ادای زکات و حج بیت و روزه رمضان »کافی ج 2 ص20 »(36) علامه شرف الدین سپس به احادیث بسیاری از شیعه و سنی استناد می کند. ایشان فتاوی بسیاری از علمای شیعه و سنی را به محترم بودن مسلمانان و اهل نجات بودن موحدان اشاره می کند که خود گویای بطلان ادعای برخی مبنی بر تکفیر شیعه و یا سنی است. آنچه از این دست روایات بر می آید، ارزش شهادتین است که گوینده شهادتین مسلمان بوده و همه احکام اسلام بر وی جاری می گردد. با وجود این روایات نه شیعه و نه سنی نمی تواند یکدیگر را متهم به کفر کند، همچنانکه این سیره در میان بزرگان شیعه و سنی وجود داشته؛ به طور مثال بسیاری از بزرگان اهل سنت این سخنان را از امام شافعی نقل کرده اند: «من هیچیک از اهل هوی را به خاطر گناهی تکفیر نمی کنم» و «من احدی از اهل قبله را بر اثر گناهی تکفیر نمی کنم» و «من کسانی که با توسل به تأویل از ظواهر رویگردان شده اند را به خاطر گناهشان تکفیر نمی کنم» و «من شهادت همه اهل بدعت را به غیر از خطابیه قبول می کنم».(37)
 
3. ایجاد صلح و سازش میان مسلمین؛ در احادیث بسیاری از طریق شیعه و سنی به اهمیت صلح جویی که مقدمه ایجاد وحدت در امت اسلامی است تأکید شده است. به عنوان نمونه به روایتی از امام صادق(علیه السلام) اشاره می شود: « اصلاح و ایجاد سازش بین مردم هنگامی که میان ایشان به هم بخورد و ایجاد دوستی و قرابت بینشان زمانی از یکدیگر دور شوند؛ صدقه ای است که خداوند دوستش می دارد».(38) این دست روایات می تواند مبنایی برای ایجاد معاهدات صلح و دوستی میان کشورهای مسلمان باشد تا هر گونه تفرقه و کینه توزی را کنار بگذارند و در مقابل دشمنان اسلام با وحدت ظاهر شوند و لازمه وحدت وجود صلح و سازش میان امت اسلامی است.
 
4. وجوب همکاری در رفع مشکلات مسلمین؛ در بسیاری از روایات به رفع مشکل مسلمان توصیه شده و آنرا وظیفه یک مسلمان دانسته است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: « هر که روز خود را آغاز کند و به امور مسلمین اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست».
در روایت دیگری از رسول خدا آمده است: «مؤمنان برادرند، برخی حوائج و حاجات برخی دیگر را برطرف می کنند. به سبب رفع مشکلات برخی توسط برخی دیگر، خداوند در روز قیامت مشکلات و حوائج ایشان را بر طرف می کند».
در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «هر کس به خاطر نیاز دوست خدا تلاش نکند به تلاش برای نیاز دشمن خدا مبتلا می شود».
از روایات پیش گفته برداشت می شود که مسلمانان به حکم مسلمان و برادر بودن موظف هستند در رفع نیازها و مشکلات یکدیگر تلاش کنند. اگر کشوری مسلمان می تواند به کشور مسلمان دیگر کمک کند، تا مشکلات اقتصادی، اجتماعی و... را رفع کند باید این کار بکند. و این همیاری اگر محقق شود، همه مسلمین امت متحد و قدرتمندی را تشکیل خواهند داد که هیچ نیروی اهریمنی و کافری را یارای در هم شکستنش نیست. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «مسلمان برادر مسلمان است، ظلم نمی کند، او را خوار نمی کند و به او خیانت نمی کند. بر مسلمانان است که در راه همبستگی و تعاون بر مهر ورزی و همیاری نیازمندان (از ایشان) تلاش کنند».(39) اگر کشور مسلمانی به نیازها و مشکلات کشور مسلمان دیگر بی توجهی کند، نعمت اتحاد از آنها گرفته می شود و به نوکری اجانب و دشمنان خدا گرفتار شده، ذلت و خواریش را در پی خواهد داشت. و این خود یکی از بزرگترین دلایل عقب ماندگی مسلمین است. چرا که دیده می شود کشورهای غیر مسلمان چون اتحادیه اروپا و آمریکا به چه راحتی اختلافات را کنار گذاشته در جهت پیشرفت و حل مشکلات یکدیگر تلاش کرده و پیمانها امضا و اجرا می کنند. در حالی که کشورهای مسلمان هنوز مشغول حل اختلافاتی هستند که توسط دشمنان فتنه انگیز ایجاد شده است. و متأسفانه در برخی اوقات کار به جایی می رسد که کشور کافر میانجی حل اختلافات ایشان شده، گاه نیروهای نظامی اش را بین دو گروه اسلامی مستقر می کند، تا این گروه ها با هم زد و خورد نداشته باشند. در حالی که اگر مسلمین به آموزه های اسلامی خویش وفا دار بمانند هیچگاه در رفع اختلافات و مشکلات یکدیگر کوتاهی نکرده، در جهت رفع آنها تلاش وافر خواهند داشت.
 
انسجام اسلامی از لحاظ اجتماعی
انسجام اسلامی وقتی محقق می شود که مسلمین در کنار یکدیگر همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشند. همزیستی مسالمت آمیز و برادرانه با پیروان دیگر مذاهب و رعایت معیارهای اخلاقی و احترام به حقوق شهروندی بویژه نسبت به اقلیت ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در این باره اصل اخلاقی مدارا و تسامح بر اخلاق و رفتار حاکم بوده که ریشه در کتاب و سنت و سیره معصومین(علیهم السلام) دارد. دعوت به مدارا و اخلاق نیکو و تعامل اجتماعی و دینی با مردم نیز وجهی دیگر از رویکرد ائمه معصومین به همگرایی و همبستگی را تشکیل می دهد. سیره امام سجاد(علیه السلام) در حضور در نمازهای جماعت و عیدین که توسط منصوبان خلفا اقامه می شد و روایات وارده از امام صادق(علیه السلام) درباره فضیلت حضور در نمازهای جماعت عامه و دیگر سفارش های آن بزرگواران به شیعیان خود نسبت به مدارا و عطوفت و هم نشینی با مخالفان در همین راستا ارزیابی می شود. بدینسان سیره امامان هدی (علیهم السلام) در اهتمام و پای بندی به وحدت و وفاق سرمشق پیروان آگاه می باشد.(40) امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرماید: «بر شما باد نماز در مساجد و همزیستی مسالمت آمیز با مردم، و اقامه شهادت و حضور بر جنازه هایشان (شرکت در مجالس ترحیم) همانا چاره ای جز این برای شما در برخورد با ایشان نیست. همانا هیچ کس از مردم در زمان حیاتش بی نیاز نیست و مردم برخی بر برخی نیازمندند».(41) آن هنگام که معاویه بن وهب از امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی برخورد با غیر شیعه سئوال می کند؛ امام پاسخ می دهد: « به امامانی که به ایشان اقتدا کرده اید بنگرید، و آنگونه که ایشان رفتار می کنند رفتار کنید. به خدا سوگند ایشان از بیمارانشان عیادت می کنند و بر جنازه هایشان حاضر می شوند و به نفع و زیانشان شهادت می دهند و امانت شان را ادا می کنند»(42)
نیز می فرمایند: «بدور باشید از هر عملی که موجب عار ما گردد، چرا که فرزند بد مایه عارِ پدر خود است. برای ما مایه زینت باشید و نه مایه زشتی. در مجامعشان نماز بگذارید و بیمارانشان را عیادت کنید و در تشییع جنازه رهایشان حاضر گردید و مباد که در هیچ خیری بر شما پیشی گیرند که شما بدان سزاوارترید».(43)
امام حسن عسگری از قول امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه «قولوا للناس حسنا» می فرماید: «با شیعه و غیر شیعه به نیکویی سخن بگویید».
سفیان بن سعید از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: «رسول خدا هنگامی که می خواست سفر دوری برود می فرمودند: « خداوند مرا به مدارا با مردم امر کرد، همانگونه که به اداء فرائض امر کرد». (44)
 
انسجام اسلامی از لحاظ اقتصادی
یکی از بزرگترین مشکلات کشورهای مسلمان که موجب تسلط کفار بر ایشان شده و ایشان را در رویارویی در برابر قدرت های بزرگ جهان ناتوان ساخته؛ مشکلات اقتصادی است. اقتصاد اکثر کشورهای اسلامی خاورمیانه وابستگی شدیدی به نفت دارد و این موجب پیشرفت کُند در عرصه های دیگر اقتصادی آنها شده است. از سویی دیگر وابستگی به کالاهای کشورهای غیر مسلمان و آسیب پذیری زیاد به واسطه این وابستگی دارند، موجب عقب ماندگی و رشد کُند اقتصادی ایشان است. تکنولوژی ها موجود در دست مسلمین عمدتا وارداتی و غیر بومی بوده و در استفاده از آن محتاج کشورهای غیر مسلمان وجود دارد. از سوی دیگر همکاری های اقتصادی میان مسلمین بسیار ضعیف و در مقابله با همکاری های اقتصادی دشمنان ناچیز است. استقلال و خود کفایی اقتصادی مسلمین تنها در صورتی امکان پذیر است که وحدت و همکاری اقتصادی میان کشورهای مسلمان افزایش یابد. آنچه از روایات برداشت می شود امامان معصوم(علیهم السلام) در کمک های اقتصادی و مالی خود میان شیعه و سنی فرق نگذاشته و ایشان را به همیاری و همکاری در عرصه اقتصادی و مالی دعوت کرده اند. امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرماید: «مسلمان برادر مسلمان است و حق مسلمان بر برادر مسلمانش این است که سیر نباشد در حالی که برادرش گرسنه است. آب نداشته باشد در حالی که برادرش تشنه است. لباس نداشته باشد در حالی که برادرش بی لباس مانده است. لذا چقدر بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمانش »(45)
کمک و توجه به وضعیت اقتصادی برادران مسلمان در روایات مورد تأکید بسیار است. آنچه در این زمانه موجب استقلال اقتصادی مسلمانان می شود همکاری در عرصه تکنولوژیک است. کشورهای مسلمان بایستی خود در صدد تولید علم و تکنولوژی باشند و تولیدات علمی و تکنولوژیکی خود را به دیگر کشورهای مسلمان عرضه کنند، تا با همکاری در این عرصه چاره ای برای درمان اقتصاد بیمار خود بیندیشند و در نهایت بتوانند از سلطه اقتصادی بیگانگان رهایی پیدا کرده به خود کفایی برسند.
در سیره عملی اهل بیت(علیهم السلام) می بینیم ایشان از دستاوردهای اقتصادی خود به همه مسلمین و بلکه همه مردم کمک می کردند. معلّی بن خنیس گوید: «در شبی بارانی امام صادق(علیه السلام) به قصد رفتن به ظلّه بنی ساعده از خانه بیرون آمده و من هم پشت سر ایشان رفتم... تا آنجا که پی بردم انبانی پر از نان همراه امام است. گفتم: فدایت گردم، رخصت می دهی آن را بردارم. فرمود: خیر، خود باید آنرا بردارم، لیکن تو با من بیا. گوید: تا ظله بنی ساعده با امام(علیه السلام) رفتم که در آنجا جمعی را خفته یافتم. امام صادق(علیه السلام) پیش رفته و زیر بار و بنه هر یک قرصی نان به آرامی گذاشت و چون این کار تا آخرین نفر انجام گرفت برگشتیم. در راه از ایشان پرسیدم: آیا اینان همه بر مذهب حق بودند؟ فرمود: اگر اهل مذهب حق بودند در همه چیز حتی نمک طعاممان شریکشان می کردیم».(46). سیره عملی همه ائمه در کمک به نیازمندان بود و هیچ گاه در کمک به نیازمندان چه شیعه و چه سنی امتناع نمی کردند. آری راه درست راهی است که اهل بیت (علیهم السلام) می پیمودند.
 
انسجام اسلامی از لحاظ اخلاقی
اخلاق اسلامی آن هدف والایی است که رسول اعظم در پی آن بودند و به تعبیر ایشان مکارم اخلاق هدف اصلی بعثت آن بزرگوار بوده است. رعایت اخلاق اسلامی از ضروریات تعاملات میان مسلمین و بلکه غیر مسلمین است. برخی از اصول اخلاقی حاکم بر روابط میان مسلمین عبارت است از:
نیکو سخن گفتن و پرهیز از توهین و تکفیر؛ در روایتی از امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه «قولوا للناس حسنا» وارد است: «با مردم نیکو تر از حرفی دوست دارید به شما بگویند، بگویید خداوند دشمن لعن، دشنام و طعنه بر مؤمنین است».(47)
حسن ظن و پرهیز از عوامل ایجاد کدورت؛ مسعده بن زیاد از امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدرشان نقل می کند: همانا نبی اکرم گفت: «بر شما باد دوری از سوء ظن، چرا که سوء ظن دروغ دروغ است در راه خدا برادر باشد، آنچنانکه خداوند امر کرده است. ایجاد نفرت نکنید و تجسس نکنید و دشنام گویی نکنید و بعضی بعض دیگر را غیبت نکنید و ایجاد نزاع و دشمنی و اختلاف نکنید و حسد نورزید که حسد ایمان را می خورد، همچنانکه آتش چوب خشک را می خورد».(48)

 
13. سید محمد باقر حکیم، وحدت اسلامی از دیدگاه کتاب و سنت، ترجمه عبد الهادی فقهی زاده، نشر تبیان، ص 135.
14. کافی، ج1، ص 184 .
15. ر.ک. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، نشر موسسه امام صادق (ع)، ص 147.
16. همان ص151 به بعد .
17. ر.ک. سید محمد باقر حکیم، وحدت اسلامی از دیدگاه کتاب و سنت، ترجمه عبد الهادی فقهی زاده، نشر تبیان. ص138.
18. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، نشر موسسه امام صادق (ع)، ص95.
19).همان، ص 114.
20. ر.ک. سید محمد باقر حکیم، وحدت اسلامی از دیدگاه کتاب و سنت، همان ص139.
21. ر.ک. محمد علی تسخیری، وحدت اسلامی بر پایه مرجعیت اهل بیت، ترجمه سید جلال میر آقایی نشر مجمع تقریب مذاهب، ص 87 به بعد.
22. ر.ک. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، نشر موسسه امام صادق(ع)، ص631.
23. همان، ص277 به بعد.
24. همان، ص544 و در مورد سایر مناظرات نیز همین منبع قابل استفاده است.
25. همان و نیز بحار الانوار، ج 49 و نیز عیون اخبار امام رضا و نیز مسند الامام الرضا، ج2.
26. ر.ک. داوودی، فاطمه زهرا، اهل بیت در کتاب و سنت، چهاردهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، خرداد ماه 80، انتشارت دانشگاه مذاهب اسلامی ص 19 .
27. داوودی، فاطمه زهرا، اهل بیت در کتاب و سنت، همان .
28. الإمام جعفر الصادق (ع)- عبد الحلیم الجندی ص 252 و نیز نظرات فی الکتب الخالدة- حامد حفنی داود ص 182 و نیزعبدالله بن سبا - السید مرتضی العسکری ج 1 ص 16.
29. الشیخ محمد علی الأنصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة - ج 1 ص 33.
30. و قال عنه مالک: «جعفر بن محمد اختلفت إلیه زمانا فما کنت أراه إلا علیی إحدی ثلاث خصال، إما مصل وإما صائم و إما یقرأ القرآن، و ما رأت عین و لا سمعت اذن و لا خطر علی قلب بشر أفضل من جعفر بن محمد الصادق علما و عبادة و ورعا»، الموسوعة الفقهیة المیسرة - الشیخ محمد علی الأنصاری ج 1، ص 33.
31. و قال محمد بن طلحة الشافعی: «جعفر بن محمد هوم علماء أهل البیت و ساداتهم، ذو علوم جمة، و عبادة موفورة - ثم أخذ یعد صفاته الحمیدة ثم قال: - نقل عنه الحدیث و استفاد منه العلم جماعة من أعیان الامة وأعلامهم - ثم عد أسماءهم ثم قال: - و عدوا أخذهم منه منقبة شرفوا بها و فضیلة اکتسبوها» الموسوعة الفقهیة المیسرة - الشیخ محمد علی الأنصاری ج 1، ص 33.
32. و قال عنه أبو بحر الجاحظ: «جعفر بن محمد، الذی ملأ الدنیا علمه وفقهه و یقال: إن أبا حنیفة من تلامذته، و کذلک سفیان الثوری، و حسبک بهما فی هذا الباب». همان.
33. و قال عنه ابن حجر الهیثمی: «جعفر الصادق نقل الناس عنه من العلوم ما سارت به الرکبان و انتشر صیته فی جمیع البلدان، و روی عنه الأئمة الأکابر، کیحیی ابن سعید، ابن جریح، مالک، السفیانین، أبی حنیفة، شعبة، و أیوب السجستانی». و قال الشهرستانی: «جعفر بن محمد الصادق هو ذو علم غزیر و أدب کامل فی الحکمة و زهد فی الدنیا و ورع تام عن الشهوات». همان.
34. ر.ک. داوودی، فاطمه زهرا، اهل بیت در کتاب و سنت، همان.
35. علامه سید عبد الحسین شرف الدین عاملی، مباحثی پیرامون وحدت اسلامی، ترجمه سید ابراهیم علوی، نشر مطهر ص 39.
36. ر.ک. سید شهاب الدین حسینی، کتاب الوحده الاسلامیه فی الاحادیث المشترکه بین السنه و الشیعه، نشر مرکز تحقیقات مجمع تقریب مذاهب.
36. علامه سید عبد الحسین شرف الدین عاملی، مباحثی پیرامون وحدت اسلامی، همان، فصل 4 ص37
37. عبدالحسین شرف الدین عاملی، الفصول المهمة فی تألیف الامة ص32 چاپ عرفان و نیز احمدبن زاهر سرخسی از بزرگترین شاگردان ابوالحسن اشعری پیشوایِ اشاعره گوید: «چون وقت وفات او رسید اصحاب خود را جمع نموده و گفت: «گواه باشید که من هیچیک از اهل قبله را به خاطر گناهی تکفیر نمی کنم، چرا که همه آنان را در حالی یافتم که به معبود واحدی روی کرده و اسلام جملگی را در برمی گیرد». همچنین نقل قول رهای مشابهی از شخصیت های تابعی و پیشوایان مذاهب فقهی رسیده است. از جمله از اوزاعی حکایت شده که: «به خدا سوگند اگر پاره پاره شوم هیچیک از کسانی که شهادتین گفته باشند را تکفیر نخواهم کرد». و از سفیان بن سعید ثوری نقل شده که: «دشمنی شخص موحد که هوی و هوس او را از حقیقت منحرف کرده باشد روا نیست» و سعید بن مسیّب گفته است: «آنرا که به اسلام انتساب یافته دشمن مدار هرچند به خطا رفته باشد چرا که همه مسلمانان مورد آمرزش واقع خواهند شد.» و چون از حسن بصری درباره دسته جات منحرف سوءال شد، پاسخ گفت: «همه اهل توحید از امت پیامبر(صلی الله علیه و آله) قطعاً در بهشت داخل خواهند شد». و از ابن سیرین روایت شده که «تمامی اهل قبله نجات خواهند یافت.» پیشین: 37 و 38 و نیز ر. ک. فخلعی، محمد تقی، کتاب مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی ص 35.
38. ر.ک. سید شهاب الدین حسینی، کتاب الوحده الاسلامیه فی الاحادیث المشترکه بین السنه و الشیعه، همان فصل15 97
39. احادیث این بند به نقل از سید شهاب الدین حسینی، کتاب الوحده الاسلامیه فی الاحادیث المشترکه بین السنه و الشیعه. همان ص84 و 86 و 85 می باشد.
40. ر.ک. فخلعی، محمد تقی، کتاب مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی همان، ص73-71.
41. به نقل از سید شهاب الدین حسینی، کتاب الوحده الاسلامیه فی الاحادیث المشترکه بین السنه و الشیعه، ص75.
41. همان.
42. «إیّاکم أن تعملوا عملاً یعیرونا فانّ ولدالسُّوء یعیر والدهُ بعمله کونوا لمن انقطعتم الیه زیناً و لا تکونوا علیه شیناً صلوافی عشایرهم و عودوا مرضاهم و اشهدوا جنایزهم و لایسبقونکم الی شی ء من الخیر فانتم اولی به منهم» فخلعی، محمد تقی، کتاب مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی، همان. کلینی، الکافی،ج2، ص219، باب التقیه، ح11
43. به نقل از سید شهاب الدین حسینی، کتاب الوحده الاسلامیه فی الاحادیث المشترکه بین السنه و الشیعه فصل 11 ص92 .
44. به نقل از سید شهاب الدین حسینی، کتاب الوحده الاسلامیه فی الاحادیث المشترکه بین السنه و الشیعه همان ص87؛ بحار، ج71، ص 221.
45. ر.ک. فخلعی، محمد تقی، کتاب مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی همان، و نیزاصول کافی، ج4، ص8، باب صدقة اللیل، ح3.
46. به نقل از سید شهاب الدین حسینی، کتاب الوحده الاسلامیه فی الاحادیث المشترکه بین السنه و الشیعه همان ص94،
46. به نقل از سید شهاب الدین حسینی، کتاب الوحده الاسلامیه فی الاحادیث المشترکه بین السنه و الشیعه همان ص94،
47. ر.ک. محمد حسن رجبی، علمای شیعه و صهیونیست و اسرائیل.
48. پیام نوروزی مقام معظم رهبری(دام ظله).
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان