ماهان شبکه ایرانیان

کمک به کودکان در مواجهه با بلایای طبیعی

بلایای طبیعی کدامند و چه پیامدهایی به دنبال دارند؟ دو نوع از بلایای طبیعی عمده ای که کشورمان با آن ها مواجه است، زلزله و سیل هستند

کمک به کودکان در مواجهه با بلایای طبیعی

بلایای طبیعی کدامند و چه پیامدهایی به دنبال دارند؟

دو نوع از بلایای طبیعی عمده ای که کشورمان با آن ها مواجه است، زلزله و سیل هستند. جدا از علل و چگونگی به وجود آمدن آن ها، جاری شدن سیل و وقوع زلزله در بسیاری از مناطق کشورمان روی می دهد و در برخی موارد آسیب های جدی ایجاد می کند، این بلایای طبیعی نه تنها به تخریب مناطق مسکونی، زمین های کشاورزی، باغ ها و بستان ها منجر می شود بلکه در برخی موارد می تواند مرگ عده ای از انسان ها را به دنبال داشته باشد.
رویارویی با بلایای طبیعی که هستی انسان ها را تهدید می کند و انسان ها را بی خانمان و آواره می سازد، برای همه استرس زا است و افراد زلزله زده یا سیل زده معمولاً دچار «ضربه ی روانی» می شوند.
کودکان نیز در مواجهه با این پدیده ی مخرب طبیعی احساس ترس، اضطراب و وحشت می کنند. آن ها به دلیل تجربه ی ناکافی و آسیب پذیری طبیعی ناشی از سن کم تا مدت ها بعد از بازگشت اوضاع به حالت عادی همچنان در وحشت و اضطراب به سر می برند.

کودکان نسبت به بلایای طبیعی چه واکنش هایی نشان می دهند؟

واکنش ها متفاوت است و از کودکی به کودک دیگر فرق می کند اما عمده ترین آن ها عبارتند از:

* آن ها ممکن است به دلیل از دست دادن اعضای خانواده، سگ یا گربه و یا ا سباب بازی ها و ... احساس غم و افسردگی کنند، به آسانی به گریه درآیند، بهانه گیر شده و یا بیش از اندازه فعال و بی قرار شوند.
* آن ها ممکن است خشم خود را با رفتارهای پرخاشگرانه یا صدمه زدن به اشیا و لوازم ابراز نمایند.
* آن ها ممکن است به دلیل نگرانی و ترس شدید بارها و بارها از والدین یا دیگر بزرگسالان سؤال کنند که: «ممکن است دوباره سیل یا زلزله بیاید؟»
* آن ها ممکن است به دلیل ترس، از خوابیدن در یک اتاق به تنهایی و یا دور شدن از والدین، ترجیح دهند که در کنار والدین، یا برادر و خواهر بزرگ تر از خود بخوابند. به علاوه ممکن است کابوس ببینند و با داد و فریاد از خواب بیدار شوند.
* آن ها ممکن است رفتارهایی نشان دهند که مربوط به کودکان سنین پایین تر است. برای مثال ممکن است ناخن بجوند، شست بمکند، رختخواب خود را خیس کنند و یا اگر خردسال تر هستند، والدین شان را برای مکیدن پستان، پستانک یا شیشه شیر تحت فشار بگذارند.
* آن ها ممکن است از سردرد، اسهال، تهوع، بی اشتهایی و تب شکایت کنند.
* آن ها ممکن است تمایلی به صحبت با دیگران نداشته باشند، از جمع فاصله بگیرند و منزوی شوند. به علاوه ممکن است به هیچ عنوان مایل به صحبت در مورد اتفاق روی داده نباشند.
* آن ها ممکن است فکر کنند که به خاطر رفتار بد آنان بوده که سیل یا زلزله آمده و به همین دلیل احساس تقصیر و گناه نمایند.
* آن ها ممکن است در شرایطی که والدین مشغول نظافت منزل، جمع و جور کردن اسباب و اثاثیه هستند، احساس کنند که والدین آن ها را کنار گذاشته اند و نسبت به آنان بی توجه هستند.
* آن ها ممکن است از رفتن به مهد کودک، کلاس پیش دبستانی و مدرسه خودداری کنند، چون به هیچ عنوان حاضر نیستند از والدین دور شوند.
* آن ها ممکن است از صداهای بلند، باد، صدای آب، بارندگی، صدای رعد و برق و لرزش ساختمان بترسند. علاوه بر ترس و اضطراب، بی توجهی نسبت به تکالیف مدرسه و پرخاشگری نیز در آن ها زیاد دیده می شود.

برخی از کودکان ممکن است واکنش های تأخیری داشته باشند، یعنی تا چند هفته یا حتی چند ماه بعد از وقوع سیل هیچ گونه ناراحتی و غمی را نشان ندهند، چنین حالتی بر افسردگی آن ها تأثیر می گذارد.

بزرگسالان نسبت به بلایای طبیعی چه واکنشی نشان می دهند؟

بزرگسالانی که در معرض بلایای طبیعی قرار می گیرند و خانه و کاشانه ی خود را از دست می دهند، دچار بحران می شوند و اضطراب، هراس و احساس گناه را تجربه می کنند، برخی از آن ها ممکن است، فکر کنند که سیل و زلزله تنبیه الهی بوده است، برای این که آنان گناهکار بوده اند و احساس گناه در آن ها، به احساس «بد بودن» و «تنفر از خود» می انجامد. طبیعی است وقتی بزرگسالان خود درگیر چنین احساساتی هستند، نمی توانند به کودکان خود کمک کنند. همچنین:
- بزرگسالان بلادیده به دلیل شرایط پیش آمده کمتر وقت می کنند که دور هم جمع شوند و با هم صحبت کنند و چنین وضعی خود فشار بیشتری به آن ها وارد می سازد. به همین دلیل و نیز به دلیل احساس ناکامی و اندوه، آن ها به روان شناس و مشاور نیاز دارند.
- آن ها نسبت به آینده ی خود و فرزندان شان نگران هستند. نگران این که مبادا فاجعه بار دیگر اتفاق بیفتد و آن ها نتوانند امکانات از دست رفته را فراهم کنند و اگر عزیزی را از دست داده باشند، احساس سوگواری نیز به اضطراب و ترس از آینده اضافه می شود.
- آن ها به دلیل تجربه ی احساسات ناخوشایند قادر به انجام امور روزمره نیستند و فشار این احساسات سبب می شود که به راحتی کنترل خود را از دست بدهند و با فرزندان خویش مشاجره کنند.

والدین چگونه می توانند به خود کمک کنند؟

اولین و مهم ترین مسئله این است که افراد یاد بگیرند که اگر به کمک نیاز دارند، آن را طلب کنند و از این کار امتناع نکنند، و به این باور برسند که طلب کمک نشانه ی ضعف نیست بلکه نشانه ی قوت است. به نیازهای جسمانی و روانی خود توجه نمایند و در رفع آن ها بکوشند. سعی کنند خواب کافی داشته باشند و مراقب تغذیه و بهداشت خود و فرزندان شان باشند. توجه به موارد زیر برای همه ی والدین مفید است:

* بر زمان حال متمرکز شوید، به اینجا و اکنون فکر کنید، این که در حال حاضر برای تغییر شرایط کنونی و بهتر شدن اوضاع چه کاری می توانید، انجام دهید. فکر کردن در مورد گذشته و نگرانی در مورد آینده تنها وضع را از آنچه که هست، بدتر می کند.
* از انتظارات خود بکاهید. انتظار نداشته باشید که اوضاع و شرایط خیلی زود به حالت عادی بر گردد. صبر و تحمل داشته باشید و بدانید که درست شدن اوضاع زمان می خواهد، پس به خودتان فشار نیاورید.
* خونسردی خود را حفظ کنید. گرچه شرایط بسیار تنش زاست اما بدانید که رفتار شما بر روی کودکان تان تأثیر می گذارد و اگر اضطراب داشته باشید، ناخواسته اضطراب خود را به آن ها منتقل خواهید کرد.
* به جای پرداختن به مسائل جزئی به مشکلات عمده بپردازید و قبل از هر چیز در پی حل آن ها باشید.
* در صورتی که تمایل به گریستن دارید، جلو خود را نگیرید و به خودتان فرصت دهید و احساسات خود را تخلیه کنید.
* با افراد قابل اعتماد فامیل و دوستان صمیمی دردل کنید و از احساسات خود با آن ها حرف بزنید. سعی کنید، نگرانی خود را ابراز نمایید.
* در صورت نیاز با یک روان شناس یا مشاور صحبت کنید. توجه داشته باشید که در شرایط تنش زا ممکن است برخی از عادت های نامناسب قبلی (مانند: سیگار کشیدن و ...) مجدداً ظاهر شوند، در این شرایط با افراد متخصص مشورت کنید.
* سعی کنید به اندازه ی کافی بخوابید. حداقل 7 تا 8 ساعت خواب شبانه داشته باشید و از مصرف قرص های خواب آور اجتناب نمایید. این قرص ها در الگوی طبیعی خواب شما تداخل ایجاد می کنند و شما به آن ها وابسته خواهید شد.
* فهرستی از کارهایی که باید انجام دهید، تهیه کنید و آن ها را الویت بندی نمایید. با این کار احساس کنترل بیشتری خواهید کرد و ضمناً کارهایی که باید انجام دهید، از قلم نمی افتند. در مجموع سعی کنید هر چه زودتر زندگی را به روال عادی برگردانید.
* شرایط را بپذیرید. ناتوانی در کنترل اوضاع و شرایط نگرانی و اضطراب ایجاد می کند. در صورتی که نمی توانید چیزی را عوض کنید، آن را همان طور که هست، بپذیرید و انرژی تان را صرف چیزی بکنید که بتوانید تغییرش دهید.
* شوخ طبعی را از دست ندهید. شوخ طبعی و خندیدن در موقعیت های دشوار به شما کمک می کند تا از اضطراب خود بکاهید.

برای کمک به کودکان چه باید کرد؟

* در مورد شرایط پیش آمده خیلی ساده و شفاف با کودکان صحبت کنید، برای آن ها توضیح دهید که چه اتفاقی برای شما و خانواده افتاده است. سعی کنید از کلمات ساده استفاده کنید تا آن ها به راحتی متوجه منظور شما شوند. برای مثال:
«مینا جان مجبوریم برای مدتی خانه را ترک کنیم چون سیلاب راه افتاده و آب دارد بالا می آید و اگر هر چه زودتر این جا را ترک نکنیم، آب داخل منزل می شود و ما آسیب خواهیم دید، برای همین باید مدتی به منزل خاله برویم تا اوضاع و شرایط بهتر شود و بعد به خانه برگردیم.»
* برنامه های عادی را از سر گیرید. زمان ناهار، شام و صبحانه را طبق روال قبلی ادامه دهید. موقع خواب برای کودکان داستان بگویید و به آن ها اجازه دهید فعالیت های عادی قبلی خود را از سر گیرند. کودکان بزرگ تر علاوه بر این موارد، می توانند برنامه های خاص خود را داشته باشند. برنامه هایی از قبیل تماشای تلویزیون، ملاقات با دوستان، رفتن به کلاس و غیره. پرداختن به این فعالیت ها و از سر گرفتن فعالیت های قبلی به آن ها احساس ثبات می دهد.
* برای کودکان توضیح دهید که واکنش آنان رفتاری «عادی» در برابر اتفاقی «غیرعادی» است و به آن ها اطمینان دهید که اوضاع به زودی به حالت طبیعی بر می گردد و جای هیچ نگرانی نیست. برای مثال: «مریم جان ناراحت نباش، مطمئن باش همه چیز درست می شه، من و بابا مواظب تو هستیم.»
* به کودکان فرصت دهید تا درباره ی احساسات خود حرف بزنند. در صورتی که مایل به گریستن هستند و یا احساس خشم می کنند، با آن ها همدلی کنید و احساسات آن ها را طبیعی جلوه دهید و به آن ها حق بدهید که چنین احساسی داشته باشید. برای کودکان وقت بگذارید و آن ها را در آغوش گیرید. تماس پوستی و گفتن کلمات اطمینان بخش می تواند آرامش را به کودک برگرداند. به علاوه در مورد احساسات خود با کودکان حرف بزنید. بیان جملاتی مانند خیلی ناراحتم، غصه دار شدم و غیره از طرف شما کمک می کند تا آنان نیز احساس های خود را بشناسند و آزادانه درباره ی آن ها با شما صحبت کنند.
* کودکان را در فعالیت های منزل دخالت دهید. مشارکت دادن کودکان و نوجوانان در فعالیت های منزل به ویژه در شرایط سخت به آن ها این احساس را می دهد که آنان نیز بخشی از خانواده هستند و در مشکلات روی داده در خانواده سهیم می باشند. این کار احساس یکپارچگی، همکاری و تلاش برای بهتر ساختن اوضاع را در آن ها بر می انگیزد.
* اگر احساس می کنید کودک به اطمینان جویی مکرر نیاز دارد، این کار را انجام دهید و اگر به دلیل اضطراب سؤال خاصی را چندین بار می پرسد، با حوصله به او پاسخ دهید.
* قبل از خواب به کنار تخت کودک بروید و با او حرف بزنید، برایش داستان تعریف کنید و به او اطمینان دهید که او را دوست دارید و در کنارش هستید. در صورتی که احساس می کنید روشن بودن لامپ در اتاق به کودک احساس امنیت می دهد و به او آرامش می بخشد، لامپ را روشن بگذارید.
* بازی های او را مورد مشاهده قرار دهید، توجه کنید که در بازی چه می گوید و چه رفتاری می کند. چرا که کودکان اغلب احساس های ترس وخشم خودرا در بازی با عروسک ها به نمایش می گذارند.
* موقعیت هایی فراهم کنید تا کودک به کمک آن ها تنش خود را تخلیه کند و به آرامش برسد. نوشتن، صحبت کردن، بازی در آب، نقاشی و طراحی، گِل بازی و مجسمه سازی فعالیت های مناسبی هستند. گر کودکان احساس می کنند نیاز دارند به چیزی ضربه بزنند، وسیله ای مطمئن مانند بالش، توپ یا کیسه بوکس در اختیارشان بگذارید. به علاوه فضا و مکان مناسب و آرامی را برای آن ها فراهم سازید تا بتوانند به این فعالیت ها بپردازند.
* اگر کودک حیوان، اسباب بازی یا یکی از دوستان خود را از دست داد، به او اجازه سوگواری دهید و جلو گریه ی او را نگیرید. گاهی اوقات ممکن است لازم باشد چیزی جایگزین شیء از دست رفته شود.
* در صورتی که نمی توانید به کودک تان کمک کنید و حس می کنید کاری از دست تان ساخته نیست، حتماً با افراد متخصص تماس بگیرید.
* کودکان ممکن است حوادث پیش آمده را به رفتارهای «بدی» که در گذشته داشته اند، مربوط سازند، به آن ها اطمینان دهید که مشکلات پیش آمده به خاطر رفتار «بد» آن ها نیست و در مورد دلایل بروز حوادث با آن ها حرف بزنید.
* از دیگران برای کودک «الگو» فراهم کنید. افرادی از داخل و خارج خانواده را برایش مثال بزنید و توضیح دهید که آن ها چگونه با مشکلات خود کنار آمده اند، این افراد می توانند برای کودک الگو باشند.
* رفتارهای ماسکه را جستجو کنید. کودکان و خردسالان احساسات خود را با رفتار نشان می دهند. وحشت در خواب، خیس کردن رختخواب، دل درد، چسبیدن بیش از اندازه به والدین، بی اشتهایی و گریستن، مشکلات در تمرکز و توجه و دوری از جمع همگی از علایم اضطراب به شمار می روند.
* از افراد متخصص کمک بگیرید. در صورتی که مدتی از بروز فاجعه گذشته است و کودک همچنان در سازگار شدن با اوضاع و شرایط با مشکل مواجه است، لازم است به افراد متخصص مراجعه کنید و از آن ها کمک بگیرید.
* به کودکان بگویید هر زمان که به صحبت در مورد جنبه های مختلف اتفاق روی داده تمایل داشته باشند، آماده ی شنیدن گفته های آنان خواهید بود و این نکته را برای کودکان روشن سازید که در نشان دادن واکنش آزاد هستند. اگر آن ها از رفتار والدین یا دیگر بزرگسالان نسبت به خود مطمئن باشند، با آرامش و راحتی بیشتری احساسات خود را بیان می کنند چنانچه احساس ترس داشته باشند، ممکن است این واکنش ها را مخفی کنند و بروز ندهند.

چگونه می توان در شرایط بحرانی به یکدیگر کمک کرد؟

* دور هم باشید: تا جایی که در توان شماست، سعی کنید در شرایط بحرانی به افراد دور و بر خود که همانند شما دچار بحران شده اند، کمک کنید. در مورد احساسات خود با آن ها حرف بزنید و به آن ها نیز فرصت دهید در مورد احساسات خود با شما صحبت نمایند.
* گوش دهید: وقتی آن ها از تجارب و احساسات خود با شما صحبت می کنند «شنونده» باشید. در این شرایط پند و اندرز دادن بی فایده است. کسانی که با شما صحبت می کنند به دنبال راه حل نیستند بلکه می خواهند خود را تخلیه نمایند.
* با دیگران همدلی کنید: به دیگران نشان دهیدکه همگی همدرد هستید. این کار شما را به هم نزدیک می کند و از نگرانی شما می کاهد.
* شوخ طبعی را فراموش نکنید: خندیدن با یکدیگر و به شرایط پیش آمده راهی برای تخلیه ی تنش است. گفتن داستان های فکاهی، لطیفه و جوک می تواند فضا را برای شوخی و خنده باز کند.

منبع مقاله :
قهاری، شهربانو؛ (1387)، کودکان و بلایا (راهکارهایی برای مقابله)، تهران: نشر قطره، چاپ اول
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان