رزق، روزی، رفاه (۱)

«نگاهی معرفت آموز به فلسفه وسعت رزق، عوامل افزایش روزی و رابطه دعا و تلاش»

«نگاهی معرفت آموز به فلسفه وسعت رزق، عوامل افزایش روزی و رابطه دعا و تلاش»

 

 

 

سپیده سخن

 

 

دید و بازدید خانواده ها و نشست و برخاست افراد با پرسشهای متفاوتی در باره زندگی و مشکلات آنان همراه است. پاره ای پرسشها در باره یکی از ضروری ترین رکن زندگی یعنی روزی، معیشت و یا «اقتصاد خانواده» است. تأثیر آگاهی از پاسخ هر یک از این سؤالات به گونه ای است که دیدگاه انسان را نسبت به آفرینش و آفریدگار دگرگون کرده، حقایق هستی را مانند کیمیایی ارزشمند در اختیار آدمی می گذارد. افزون بر بصیرت و بینایی ما، راهی روشن برابر دیدگان اطرافیان و خانواده های دیگر ـ در اثر سخنان ما ـ می گشاید که در سلامت باورها و نگرشها، نقشی گرانبها خواهد داشت.

برخی از این پرسشها عبارتند از:

ـ فلسفه وسعت روزی و رفاه بعضی خانواده ها و کمی رزق و سختی زندگی برای بسیاری دیگر چیست؟

ـ رابطه رزّاقیّت خداوند تعالی، سرنوشت و تقدیر روزی برای هر فرد با تدبیر، تلاش و آینده نگری چیست؟

ـ عوامل افزایش روزی خانواده ها و اسباب تنگی معیشت چیست؟

ـ دعا چه تأثیری در بارش برکات بیشتر در زندگانی ما دارد؟

ـ انواع رزق کدامند؟ و بهترین و برترین روزیها چیست؟ و ...

پیش از پرداختن به یکایک پرسشها، از معنای رزق و مصادیق آن آگاه می شویم و در باره رزّاقیّت خداوند در جلوه های گوناگون از معارف ناب استفاده می کنیم.

 

رزق، روزی، معاش

 

 

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است؟

شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است؟!

ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم

با پادشه بگوی که روزی مقدّر است(1)

رزق، بخشش پی در پی و عطای همیشگی است و هرگونه بهره ای است که خداوند نصیب بندگان خود می کند؛ دنیوی باشد چون خوراکیها و یا اخروی همانند رزق شهیدان والامقام که «بل احیاءٌ عند ربهم یُرزقون»، ظاهری باشد مثل مسکن و یا باطنی، پنهان و معنوی مانند عقل، فهم، علم و ایمان.(2) چنانکه در دعاها به این رزق ارزشمند اشاره های فراوان شده است. گاه طلب رزق معنوی همانند حج می کنیم و می گوییم: اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام؛ زمانی روزی خود را در توفیق اطاعت و دوری از معصیت می بینیم و از خداوند می خواهیم که: اللهم ارزقنی توفیق الطاعة و بُعد المعصیة؛ و یا برترین مرگ را که چهره ای سرخ اما سیرتی سبز از سعادت دارد، طلب می کنیم و می گوییم: اللّهم ارزقنی الشهادة فی سبیلک.(3)

از آنجا که رزق افراد روز به روز استمرار می یابد، آن را «روزی» گویند و به صورت ضرب المثل هم بیان می کنند که: روز از نو، روزی از نو. «معاش» واژه دیگری است که گاه به صورت مترادف، همراه با رزق و روزی بیان می شود، اما معنای حقیقی آن «آذوقه» و یا آنچه با آن زندگی می کنند، است. خداوند متعال در قرآن رویگردانان از یاد خود را به «معیشت ضَنْک» یعنی «زندگی توأم با سختی و تلخی» هشدار می دهد. همان گونه که نیکوکاران سخت کوش را به «زندگانی رضایتمند» نوید می دهد.(4)

نکته ای که فراتر از نگاههای ظاهری ما به جلوه های زندگانی وجود دارد، توجه به پدیدآورنده تمامی نعمتها و مواهب است که هر یک در چهره رزق در اختیار ما قرار گرفته است و برخی برتر از بقیه هستند، مانند خرد و اندیشه، استعداد و قابلیتهای وجودی، دانش و بینش و سلامت و سعادت. چنین باور گرانبهایی بنیان نگرش انسان به جهان هستی است که دستاوردهایی چون شناخت خود، احساس وظیفه سنگین در برابر نعمتهای الهی، بینش یافتن نسبت به فلسفه نعمتها در دست افراد، مسؤولیت انسان در جامعه خویش و پی ریزی فردایی روشن در امروزِ توانمندی و بهره وری از رزقهای مادی و معنوی، خواهد داشت. این نگاه برابر غرور قارونی است که خود را صاحب اختیار تمامی امکانات دانسته و نوعی حریم برتربینی برای خود قایل بود، بدون آنکه توجهی به تعهد انسانی و مسؤولیت الهی خویش کند و هر یک از استعدادها و داراییها را ودیعه ای بیش نداند که آثار هر یک

باقی و تمامی آنان فانی خواهد شد.

امیر مؤمنان علی(ع) با توجه به این نگرش روشنگرانه می فرماید:

«خداوند متعال روزی همه را تضمین کرده و قوْت آنان را معیّن ساخته است ...(5) هر کس زنده باشد، روزیش بر او است و هر کس بمیرد، بازگشتش به سوی او است ...(6) روزیها را مقدر و اندازه گیری کرد: گاهی کم و گاهی زیاد و به تنگی و وسعت، به طور عادلانه، تقسیم فرمود تا هر که را بخواهد، به وسعت روزی و یا تنگی آن بیازماید و با آن «شکر» و «صبر» غنی و فقیر را مورد آزمایش قرار دهد. سپس روزی وسیع را با فقر و بیچارگی درآمیخت و تندرستی را با حوادث دردناک توأم نمود. دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه مقرون ساخت. سرآمد زندگی را آفرید و آن را گاهی طولانی و گاهی کوتاه قرار داد ...»(7)

خداوند متعال در قرآن کریم با اشاره به «رزّاقیّت» و «ربوبیّت» خود می فرماید:

«و ما مِنْ دابةٍ فی الارض اِلاّ علی اللّه رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کلٌ فی کتاب مبین؛(8) و هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر [اینکه [روزیش بر عهده خداست، و [او [قرارگاه و محل مردنش را می داند. همه [اینها [در کتاب روشنی [ثبت] است.»

و در جای دیگر بصیرت و آگاهی پروردگار متعال را موجب روزی دهی هر کس به اندازه مصلحت او بیان می کند؛(9)رزقی که بندگان خداوند باید از آن استفاده کنند، اما به مسؤولیت خود در برابر داده های الهی آگاهی داشته باشند(10) و خداوندی که از بهترین نعمتهای خود در اختیار انسانها گذارد(11) و آنها را از آسمان رحمت و برکتش بر بندگان خود نازل فرمود(12) تا انسانها با بینش روشنی، بندگی او را بپذیرند و پاس نعمتهایش را به صورتی شایسته نگاه دارند(13) تا به برترین قله انسانیت از این طریق روشن دست یابند.

شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان

که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

کمتر از ذرّه نه ای پست مشو مهر بورز

تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان(14)

 

فلسفه وسعت روزی و پاکی رزق برخی خانواده ها

 

 

تحلیل و بررسی این پرسش با توجه به آیاتی چون: اللّه یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر (سوره رعد، آیه 26)؛ و اللّه فَضَّل بعضکم علی بعض فی الرّزق (سوره نحل، آیه 71) که دلالت بر گشایش روزی و برتری بخشیدن برخی در رزق توسط خداوند دارد، دربردارنده ابعاد گوناگونی از مباحث اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی و حتی انسانی است که دیدگاهی همه سونگرانه در پرداخت به این گونه پرسشهای عمیق را می طلبد. آنچه پیش از طرح پاسخ لازم است، توجه به چند نکته مهم و زیربنایی خواهد بود که در روشنگری مسیر سخن ما با همدیگر، نقش فراوان خواهد داشت:

 

1ـ تفاوتهای ساختگی و مصنوعی

 

 

پاره ای از تفاوتهای مختلف مادی در زندگی افراد، محصول ستم و استثمار گروهی رفاه طلب و دنیاپرست است. کسانی که با ابزار گوناگون به بهره کشی از توان دیگران پرداخته، نشاط و استعداد و جوانی و تمامی سرمایه های پرثمر انسانها را در راه بهره های مادی خود به کار می گیرند تا خود از هرگونه امکانات بهره مند گشته، زندگی لبریز از رفاه و آسایش پیدا کنند و فرزندان و نسلهای بعدی نیز، بدون هیچ گونه رنج و تلاشی، برترین وسایل و بهترین امکانات را در اختیار داشته باشند و در خوشی فراوانی به سر برند. چهره این نوع تفاوتها در روستا، شهر، کشور و حتی جهان، ابعاد و نمود دارد و با شگردهای مختلفی استمرار می یابد. بی شک این تفاوتها، طبیعی نبوده و دست آفرینش در ایجاد و رشد آن هیچ نقشی نداشته است، بلکه با تحلیل دقیق و گذر به گذشته، سستی پدران یا خیانت دیگران و ... بخوبی نمایان می شود. آنچه در بخشهای مختلف معارف دینی در این باره می یابیم، دعوت به ستم سوزی، تشویق به مبارزه و پایمردی و فراخوانی همگان به تغییر سرنوشتی چنین است که نوید پاداشهای چشمگیری نیز در شروع، استمرار و عمل به وظیفه در راه این هدف مقدس، داده شده است.

 

2ـ تفاوتهای طبیعی و پسندیده

 

 

برخورداری کامل یک جامعه از عدالت اجتماعی، ایجاد بستری مناسب برای پرورش و شکوفایی نیروهای نهفته در درون انسانها، بهره گیری از تمامی نیروها و فراهم شدن احتیاجات و همه خواسته ها، نیازمند نوعی تفاوتهای طبیعی در آفرینش است که ضرورت و لازمه حتمی آن خواهد بود. به دیگر سخن انتظار اینکه تمامی افراد دارای نیرو، استعداد، ذوق، هوش و عشق یکسان و یکسو باشند، توقعی نابجاست که جامعه را همانند کارخانه ای ترسیم می کند که محصولات یکسان و مشابه تولید می کند که همه در یک نقطه و برای کارکردی مساوی تهیه شده و تنها نابسامانی ذره ای ناچیز از جامعه را سامان می بخشند!!

پس برای برطرف ساختن تمامی خواسته ها، افزون بر آماده سازی ابزارها و امکانات مادی، نیازمند نوعی تفاوت سالم و سعادت آفرین در یکایک انسانها خواهیم بود تا چرخ جامعه روان، کامل و درست بچرخد و هر کس با توجه به خواسته های خود در چارچوب شرایط و قوانین از نعمتهای موجود استفاده کند. گروهی از استعداد سرشار در رشته ای از علوم بهره مندند، جمعی هوش شایسته ای دارند، برخی ذوق شایانی در خود می بینند، بعضی عشق به تجارت دارند و تعدادی از هیچ یک بهره ای نداشته، تنها توان بدنی برای کارهای سنگین و نیمه سنگین دارند؛ اینان همه به رشته مورد علاقه خود مشغول می شوند و هر یک ضمن برآوردن نیازهای خویش، احتیاجات اطرافیان را برطرف ساخته، گردونه زندگی را به حرکت در می آورد.(15)

براستی این تفاوتها ـ نه تبعیضها ـ بجا، درست و پسندیده نخواهد بود؟ و چنین آفرینش گوناگونی مقتضای «حکمت» و عدالت نیست؟

آنچه در این باره شایسته توجه است، وضع عموم جامعه یا اکثر مردم است که باید هر یک با توجه به شناخت و معرفت، تدبیر و آینده نگری، تلاش و پایمردی و سرانجام پشتکار و پایداری در مسیر زندگی به آرمان مورد نظر خود دست یابند، اما حوادثِ اندک یا استثناهایی که در زندگی برخی افراد مشاهده می کنیم که دگرگونی ناگهانی نامیده می شود و در گفتگوها با واژه «شانس» معرفی می شود، گرچه هر یک پدیدآمده علتهایی است که گاه از چشم ما مخفی مانده و یا معلول زحمات یا سستی دیگران است که نتیجه آشکار آن نصیب برخی شده است، اما به طور کلی استثنا نامیده می شود که در روند مسیر طبیعی جامعه، درصدی اندک بوده و نسبت به عموم برنامه ها و علت و معلولهای اجتماع تأثیری نخواهد داشت. هر چند در جای خود قابل نقد، بررسی و پژوهش خواهد بود و بی شک جوابهای قانع کننده ای هم به دنبال خواهد داشت.

 

3ـ تدبیر و تقدیر الهی

 

 

«امان از آن وقتی که خدا به کسی رو کند»، «اگر خدا بخواهد، هیچ کس نمی تواند مانع نشود و اگر خدا نخواهد ...»، «نمی دانیم چه سرّی است که بعضی دست به خاکستر می زنند، طلا می شود و برخی دست به طلا می زنند، خاکستر می شود» و ... این سخنان و ضرب المثلها عباراتی است که در بین مردم رایج است و بسیاری از افراد، وسعت روزی یا سختی معیشت خود و دیگران را به اراده و خواست خداوند واگذار می کنند، به گونه ای که هیچ عامل دیگری همانند تفکر، تدبیر و تلاش همه جانبه، کوچکترین تأثیری در سرنوشت آنها نداشته و محکومیت آنان در دادگاه تقدیر الهی همیشگی خواهد بود!

از آنجا که بیان و تشریح این نکته نیازمند تأمل و بصیرت و رفع شبهه ای است که از دیرزمان در ذهن بسیاری از خانواده ها و افراد حضور نامرئی داشته است، در پرداخت به آن باید به آموزه های دیگری رجوع کنیم و با توجه به آنها به حل مشکل فکری خود بپردازیم.

نخست اینکه بهره های مادی و امکانات رفاه آور زندگی، که برای به دست آوردن هر یک تلاش فراگیری می کنیم، و این کوشش بسیار پسندیده و ضروری نیز خواهد بود ـ هدف زندگانی ما است یا ابزار و وسیله؟ به دیگر سخن اگر کسی از نظر رفاه و راحتی هیچ گاه به تمامی وسایل دست نیافت، این فرد، شخصی نگون بخت، بدسیرت و یا شقاوتمند است؟ و اگر کسی تمامی این ابزار را صاحب شد، خوشبختی و سعادت حقیقی را در آغوش گرفته است؟

پاسخ این پرسش منوط به باورهای فکری، فرهنگی افراد است. آنان که صحن و سرای زندگی خود را تالار غذاخوری، ساحل خوشگذرانی و یا میدان تن پروری می نگرند، درآمد اندک و پایین بودن سطح زندگی از دیگران را، نشان دشمنی دنیا و حسادت هستی تفسیر می کنند و با دیدن جلوه های فریبنده و ظاهر زیبای زندگی، آه از نهاد خود می کشند و به تمامی نعمتهای خداوند، بد می گویند. و کسانی که فراسوی این دنیا را، جهانی جاودان و برتر می بینند که هدف نهایی این زندگی بوده و حکمت تمامی داده ها و نداده های الهی در آینه آن نمودار می شود، همیشه آرام و مطمئن به تلاش خود ادامه می دهند و در کنار بهره مندی از تمامی مواهب الهی، زبان به ستایش خداوند، گشوده نگاه می دارند، چون دنیا را هدف نهایی نمی بینند و بیش از گذرگاهی موقت به آن اعتنایی ندارند. هرگاه نیز ریزش نعمتهای دنیوی به سوی آنان روانه شود، خود را گم نمی کنند، بلکه به مرحله ای جدید از امتحان می نگرند؛ مرحله ای که هیچ گاه سنگینی مسؤولیت آن را بر دوش خود فراموش نمی کنند و سعی در انجام وظیفه خود با جلوه ای دیگر می کنند. همانند سلیمان نبی که تمامی سلطنت و حکومت خویش را با عبارت «ذلک فضلُ اللّه » (این داده خداوند است) تحلیل می کرد.

در کنار این معرفت، بینشی دیگر ضرورت دارد که گاه نعمت خداوند به انسان، جلوه مادی و ظاهری ندارد، گرچه در نگاه دنیاطلبان و دنیاپرستان هیچ ارزشی نخواهند داشت ـ چون درک عطر معنویت و رایحه عشق الهی نیازمند لیاقت خاص است که همگان از این لطف خداوند بهره مند نخواهند بود ـ اما در دیدگاه صاحبان عشق و اندیشه که هستی را گلستان زیبایی از رازها و نیازهای ملکوتی می نگرند، ارزشی برتر از باورهای زنگ آلود دیگران دارد؛ هرچند کوته فکران این نظر را نپسندند و با نگاهی دیگر به آن بنگرند. دانش، بصیرت، اندیشه روشن، استعداد مناسب، ذوق شایسته، قدرت هدایت انسانها، آشنایی با معارف ناب الهی، فهم آیات قرآن، برخورداری از قوه تحلیل حوادث، عشق به عبادت، دلدادگی به اهل بیت عصمت و طهارت، پایمردی در صراط مستقیم هدایت، پیروی همه جانبه از ولایت و ... نمونه هایی از رزقهای گرانبهای خداوند به برخی انسانهاست که بسان کیمیایی ارزشمند وجود و هستی صاحبان آنها را غیر قابل توصیف نسبت به ارزشهای مادی می کند.

پس به دست آوردن بهره های مادی دنیا هدف اصلی انسان در زندگانی نیست، بلکه وسیله ای برای فراهم سازی امکانات رشد و تعالی شخصیت او خواهد بود. افزون بر آن تمامی بهره های ما از دنیا جلوه های زودگذر و رزقهای ناپایدار مادی نخواهد بود که در این صورت بزرگترین توهین و تحقیر را نسبت به مقام والای انسان کرده ایم، بلکه بسیاری از مواهب خداوندی بهایی برتر از امکانات مادی دارد و آثاری ماندگار برای همیشه تاریخ بشریت به جا خواهد گذاشت.

با توجه به این دو مطلب چون به تقدیر و تدبیر الهی در وسعت روزی یا کمی رزق بسیار بنگریم، در می یابیم تمامی تفاوتها بر اساس «حکمت» و «مصلحت» است، نه آنکه تبعیض باشد و یا تفاوت بیجا.

 

«حکمت» و «مصلحت» در روزی انسانها

 

 

قرآن کریم را که می گشاییم حکمت وسعت روزی در باره برخی انسانها را سپاسگزاری و خرج نعمتهای الهی در مسیر مورد نظر خداوند می بینیم. کسانی که از اوان جوانی همواره دانش، دارایی، مقام و موقعیت و تمامی داده های خداوند را بجا صرف کرده اند و شکرگزار هر یک بوده اند، از این رو به پاس لیاقتها و شایستگیها، نعمتهای بیشتری بر آنان ریزش کرده و در ابعاد مختلف روزی، گشایشهای فراوانی داشته اند. این حقیقت گرانبها در آیه ای کوتاه و به یادماندنی بیان شده است: «لئن شکرتم لازیدنّکم؛(16) اگر شکرگزار باشید، نعمتها و الطاف خود را بر شما بیشتر از پیشتر می کنم.»

 

شکر نعمت، نعمتت افزون کند

 

 

کفر، نعمت از کفت بیرون کند

 

 

گروهی دیگر را در جامعه می یابیم که همیشه دستی پر از نعمتهای مادی و معنوی دارند و بدون آنکه دچار سختی معیشت و رنج زندگی گردند، با آبرویی بسیار و شخصیتی ارجمند، تلاشی شایسته می کنند و خداوند نیز درهای رحمت و وسعت روزی را بر آنان، گشوده نگاه داشته است. اینان صاحبان تقوا، پرهیزکاری و عبودیت اند؛ کسانی که در عرصه های مختلف زندگی ارزشهای دینی خود را با هوا و هوسها مبادله نکرده اند و همیشه با قلبی مطئمن، دلی لبریز از عشق الهی و کوششی فراگیر، به دنبال درآمدی پاک و شایسته بوده اند و خداوند نیز، راههای غیر قابل تصوری برابر دیدگانشان گشوده و درآمدهای چشمگیری برایشان فراهم ساخته است تا پاداش پرهیزکاری آنها در این دنیا نیز داده شود. خداوند متعال برای درس آموزی همگان و ترسیم راه روشنی از رشد و تعالی مادی و معنوی می فرماید:

«و لو اَنَّ اهل القری آمنوا و اتقوا، لفتحنا علیهم برکاتٍ من السماء و الارض؛(17) هرگاه

مردم روی زمین ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را به روی آنان می گشاییم.»(18)

دسته دیگری که تقدیر خداوند بر آن قرار گرفته تا از نظر امکانات زندگی و رفاه مادی وضع آراسته و کاملی پیدا کنند، کسانی هستند که در «امتحان و آزمایش» قرار گرفته اند. اینان شعارهای بسیاری در پایبندی خود به دستورهای الهی سر می دادند و همیشه با انتقاد از دیگران و یا حمله به برخی افراد، خود را پاک و منزه از دلبستگیهای مادی و انحرافات اخلاقی نشان می دادند و در حضور دیگران و یا هنگام مناجات با خداوند درخواست نعمتهای فراوان و الطاف بسیار کرده تا به خدای خود و بندگان او، پایمردی به اصول اخلاقی و پایداری در حفظ ارزشهای اسلامی را ثابت کنند، اما بسیاری از اینان چون لذت شیرین و طعم گوارای مادیات و رفاه را چشیدند، ابتدا به توجیه کارهای خود پرداخته، سپس با بی اعتنایی به دستورهای الهی، خود را خوشبخت جلوه داده و چندی بعد با حمله به اساس سخنان پیشوایان و بایدها و نبایدهای خداوندی، هر یک را با حقوق بشر(!)، دنیای امروزی(!)، مردم دیگر کشورها و افراد متمدن(!) ناسازگار معرفی می کنند.

دیری نمی گذرد که وضع ظاهری آنان، همسر و فرزندانشان دگرگون می شود. اسرافها و تبذیرها جایگزین انفاقها و کمکها به مستضعفان ـ که همیشه سخن از آن می گفتند ـ می شود و آرام آرام با عبارات و ضرب المثلهایی نادرست، بهانه هایی از سر بی بهانگی مطرح می کنند که:

خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، اگر لذت دنیا را نبری، زندگی خودت را باخته ای، بگذار ما هم چند روزی خوش باشیم، عبادت، مالِ مردم بیکار است و اصلاً قدیمی شده است ...

خداوند، حکمت وسعت روزی خود را برای اینان «فتنه» می داند و می فرماید: «اِنّما اموالکم و اولادکم فتنةٌ؛(19)همانا دارایی ها و فرزندان شما، مایه امتحان و آزمایش شما خواهند بود.»

سپس حال برخی از ثروتمندان و صاحبان امکانات و نعمتهای فراوان مادی و معنوی را، عبرت گیری دیگران و پندپذیری صاحبان خرد و اندیشه دانسته تا در پی این حکمت، چنین افراد خوش سخن و بدعمل نیز که همیشه با مکر و حیله خود دیگران را فریب داده و خود را پاک و مقدس می نمایاندند، دچار «استدراج» یعنی خودبرتربینی، تحقیر مؤمنان، نیشخند اولیای الهی و سرانجام «هلاکت جاودان» شوند:

«سَنَستدْرَجهم من حیثُ لا یعلمونْ و اُملی لهم اِنَّ کیدی متین؛(20) بزودی اینان را از جایی که نمی دانند استدراج می کنیم ـ و هر روز با افزودن دارایی ها و موقعیتهای چشمگیر دچار امتحان، انحراف و هلاکت اخلاقی اجتماعی می کنیم، مال و اولاد و عمر طولانی می دهیم ـ که کید من متین و محکم است.» نمونه ای کامل از این افراد «ثعلبه» است که فقیر و تهیدست بود و هر روز در مسجد رسول اللّه (ص) حاضر می شد و پشت سر آن حضرت نماز جماعت می خواند و به سخنان دلنشین و روح افزای پیامبر گوش می داد. وی روزی از رسول خدا تقاضای دعا برای بهبود وضع مالی خود کرد، اما رسول اللّه (ص) با جمله ای کوتاه، وی را منصرف کرد که: «ثعلبه! صلاح تو نیست وضع مالی و دارایی ات خوب شود. مصلحت نیست».

اما فردای آن روز و فرداهای دیگر اصرار و پافشاری ثعلبه استمرار یافت تا آنکه پیامبر بدو فرمود: «ثعلبه باز هم می گویم مصلحت تو در همین زندگی است که در آن به سر می بری. درآمدی ـ هرچند اندک ـ کسب می کنی و به عبادات خود دل می سپاری. این نیز غنیمت است. بیش از این مخواه و خود را اسیر حرص و طمع مکن.»

دلدادگی ثعلبه و فریفتگی او به رفاه و لذات زندگی با اصرار بیشتر ادامه یافت تا آنکه پیامبر(ص) دعا کرد و دو درهم نیز به او داد تا با آن تجارت کند. دو درهم رسول اللّه در اثر خرید و فروش چهار درهم شد و دو گوسفند ثعلبه چهار گوسفند. فردا و هفته های بعد، رزق بیشتر و درآمد سرشارتر، ثعلبه را دل مشغول و شادمان کرده بود، به گونه ای که در اثر خستگی کار، از یک وعده نماز خود پشت سر رسول اللّه کاست و با این توجیه که نماز را می شود خواند، اما مشتری از دست می رود، وقت فضیلت نماز جماعت را از دست داده، به خرید و فروش مشغول می شد.

بارش برکات الهی بر او بیشتر از گذشته می شد تا آنکه تعداد دام و گله های گوسفند وی را مجبور به خارج شدن از مدینه ساخت. در این هنگام، صبح و ظهر و شب فرصت حضور در جماعت مسلمانان را از دست داد و تنها روزهای جمعه برای نماز جمعه حاضر می شد.

چندی بعد که مأمور زکات از طرف رسول خدا(ص) به سوی او رفت، ثعلبه به حکم زکات اعتراض نموده، از دادن آن خودداری کرد و پرداخت زکات را همانند باج دادن تلقی کرد!

وقتی خبر به رسول خدا(ص) رسید، چندین بار فرمود: «ویلٌ للثعلبه، ویلٌ للثعلبه، ویلٌ للثعلبه؛ وای بر ثعلبه، وای بر ثعلبه، وای بر ثعلبه!»

جبرئیل امین آیه ای در مذّمت ثعلبه و ثعلبه صفتان نزد رسول اللّه آورد و ضمن نکوهش خوش سخنانِ زشت عمل و دین باوران دوران فقر و دین فروشان هنگام غنا و بهره مندی، سخن خداوند را ابلاغ کرد که: «و منهم من عاهد اللّه لئن آتانا من فضله لَنَصَّدَّقن و لنکونَنَّ من الصالحین فلماء اتاهم من فضله بخلوا به و تولّوا و هم معرضون؛(21) و از آنان کسانی اند که با خدا عهد کرده اند که اگر از کَرَم خویش به ما عطا کند، قطعا صدقه خواهیم داد و از شایستگان خواهیم شد. پس چون از فضل خود به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند و به حال اعراض روی برتافتند.»

خبر نزول آیه که به ثعلبه رسید، دوان دوان و هراسان خدمت رسول اللّه آمد و حاضر شد تمام دارایی خویش را بدهد، اما آیه در باره او نباشد. رسول خدا(ص) نگاهی به او کرده، فرمود:

ثعلبه! دو درهمی را که روز اول به تو دادم، بده.

... و از آن لحظه دارایی و ثروت ثعلبه کم و کمتر شد تا آنکه همانند دوران تنگدستی و فقر خود گردید، اما با تفاوتی از اوج ایمان تا قعر کفر و انحراف!(22)

پس آزمایش و ابتلا، حکمت دیگری در کاستی رزق یا فزونی روزی است، تا ناخالصیها نمایان و انسانهای پایدار و راست قامت در عرصه های مختلف فقر و غنا مشخص شوند. این نکته ای است که در قرآن با این بیان آمده است:

و لیبتلی اللّه ما فی صدورکم و لیمحّص ما فی قلوبکم؛(23) تا خدا آنچه در سینه ها پنهان دارید، بیازماید و آنچه در دلها نهان کرده اید، آشکار سازد.

 

تنگی رزق و مسایل تربیتی

 

 

بشنو این نکته که خود را ز غم آزاد کنی

خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی

کار خود گر به کَرَم بازگذاری حافظ

ای بسا عیش که با بخت خدا داده کنی(24)

مصلحت و حکمت دیگری که در نوع سوم رزّاق بودن خداوند ـ که تقدیر و سرنوشت الهی نام گرفته است ـ وجود دارد، تنگی رزق به خاطر صلاحدیدهای مسایل تربیتی است. آنجا که بندگان شایسته خداوند، اراده کاری دارند که خود به صلاح و فساد آن آگاهی کامل ندارند، پروردگار متعال، تقدیری بر اساس مصلحت آنان می کند تا همیشه یاد و نام او زمزمه دلهای آنان باشد و علاوه بر آنکه باورهای ناب الهی را حفظ کنند، هیچ گاه در سراشیبی ضلالت و ظلم قرار نگیرند و در پی کم ظرفیتی و دوری از سعه صدر در مسایل رفاهی و مادی، دیگران نیز از سوزش ستم اینان ایمن باشند:

«ولو بسط اللّه الرزقَ لعباده لبغوا فی الارض و لکن ینزّل بقدرٍ ما یشاء انه بعباده خبیرٌ بصیرٌ؛(25) هرگاه خداوند روزی را بر [بعضی] مردم گشاده دارد، راه ظلم و طغیان پیش می گیرند؛ از این رو هرچه را بخواهد، نازل می کند، زیرا او به وضع بندگانش باخبر و آگاه است.»

با نگاهی درس آموز به مجموع مباحث این نوشتار در می یابیم، همه ما باید تلاش و توکل، کوشش و شناخت و فعالیت و معرفت داشته باشیم تا هیچ گاه دست از کار و فعالیت نکشیده، تنبلی، سستی و تن پروری خود را با بهانه های نابخردانه ای چون متقی بودن، توکل داشتن و ... توجیه نکنیم و از آن سو افراط در کار و فعالیت فراوان نکنیم تا آنکه خود را محور رزق و روزی بدانیم و تمامی درآمد زندگی را محصول تفکر، تدبّر و تلاش دانسته، هیچ اراده برتری در وسعت یا کمی بهره های مادی ندانیم!

*

پرداخت به پرسشهای دیگر، در بخش دوم مباحث در شماره آینده خواهد بود.

ادامه دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان