ماهان شبکه ایرانیان

نقد فیلم اکسیدان

اکسیدان دومین ساخته بلند حامد محمدی در مقام کارگردان، همچنان در حال اکران است. با نقد فیلم همراه زومجی باشید.

نقد فیلم اکسیدان
توجه! این نوشته داستان فیلم را لو می‌دهد

نوشتن درباره آثار کمدی یا کمدی/درام‌‌ ها معمولا دشوار است. چرا که نگاه مخاطب به مساله کمدی همواره محل چالش‌های دامنه‌داری بوده است. ریشه کمدی و متقابلا تراژدی که در واقع دو گونه اولیه داستان‌های بشری هستند به اولین داستان‌پردازی‌های اساطیری بشر در تمدن‌های اولیه‌اش باز می‌گردد. از اسطوره‌های یونانی (ایلیاد و ادیسه هومر) و ایرانی (شاهنامه فردوسی) تا انواع آلمانی-اتریشی (زیگفرید) و دانمارکی (برخی داستان‌های مربوط به واکینگ‌ها). در واقع بشر بعد از این دو شکل از داستان‌پردازی و نمایش است که به درام می‌رسد و شکل سومی خلق می‌شود. همین ریشه تاریخی مساله کمدی نگاه مخاطب را به آن تاریخی و دنباله‌دار‌ کرده است.

کمدی در سینما که شکلی از ادامه داستانگویی بشر در گونه‌ای جدید در صد ساله اخیر آن است، همواره مخاطب خاص خود را داشته است. طیف وسیعی از مخاطبان سینما در جهان و ایران صرفا برای دیدن آثار کمدی است که پا به سینما می‌گذارند. معیارهایی از کمدی در مدیوم سینما که یک اثر سینمایی را به عنوان یک کمدی خوب به مخاطب معرفی می‌کند چیست؟ این سوالی است که همواره در نوشتن نقد آثار کمدی بر سر پاسخ‌دادن به آن با مشکل مواجه هستیم.

یک اصل ساده درباره کمدی می‌گوید: اگر کمدی مخاطب را بخنداند، موفق است. اما با همین معیار ساده هم نمی‌توان به راحتی به سراغ آثار کمدی رفت

یک اصل ساده درباره کمدی می‌گوید: اگر کمدی مخاطب را بخنداند، موفق است. اما با همین معیار ساده هم نمی‌توان به راحتی به سراغ آثار کمدی رفت. معیار خندیدن ما و آستانه به خنده افتادن هر یک از ما در سالن سینما متفاوت است (هرچند از اساس یکی از کاربرد‌های سینما در تماشای جمعی یک فیلم بر پرده عریض، اشتراک احساسات مخاطبان به خصوص در بروز احساسات عینی‌تر مانند خندیدن (برعکس غمیگن‌شدن و در خود فرو‌رفتن) است، چرا که صدای شلیک خنده دیگران می‌تواند آستانه خندیدن شما را به نظر دیگران نزدیک‌تر کند و شما وادار به خندیدن شوید).

معیار خندیدن برای رضایت از فیلم کمدی و موفق‌بودن آن اگرچه شاید معیاری ساده و کارا باشد، اما نکته‌ای که نباید از آن غافل شویم این است که اصول الگوهای داستانگویی در کمدی یا هر گونه دیگری، چندان متفاوت نیستند. نویسنده کمدی نمی‌تواند ( و اخلاقا نباید) در پشت سپر خنداندن قایم شود تا داستان نگوید. این دو از هم جدا نیستند، وجود داستان، مقدم بر وجود عامل خندیدن در تمام پلان‌ها و سکانس‌های فیلم است. این نکته (فراموش‌کردن مساله داستان با چاشنی خندیدن) دقیقا پاشنه آشیل اکثر فیلم‌های کمدی سینمای ما است.

اکسیدان

مقدمه بالا برای ورود به نقد فیلم اکسیدان خالی از لطف نیست. در اکسیدان، این ضعف همیشگی سینمای ما در مساله کمدی کم‌تر دیده می‌شود (نه اینکه اصلا دیده نمی‌شود. در ادامه به بررسی بیشتر فیلم‌نامه پرداخته شده است). در واقع فیلم داستانی برای تعریف کردن دارد: اصلان (جواد عزتی) و نگار (لیندا کیانی) در آستانه ازدواج هستند. نگار برای تحقق رویای خارج رفتن، با مبلغی پول، قاچاقی از ایران خارج می‌شود و اصلان به دنبال راهی برای تهیه ویزا و رفتن به دنبال نگار است. این خلاصه‌ داستان دو خطی اکسیدان است. فیلم بر مبنای همین داستان پیش می‌رود و دست به خلق موقعیت‌های کمدی می‌زند. این اصلی است که در کمدی به دنبال آن هستیم؛ ساخت موقعیت‌های کمدی در ضمن پیشروی داستان. البته ضعف داستان‌گویی در اکسیدان وجود دارد.

فیلم بسیار به موقع و با یک حادثه محرک در پنج دقیقه آغازین شروع می‌شود و بلافاصله وارد فیلم می‌شویم. نگار با وام پنجاه میلیونی اصلان از ایران می‌رود (مشکل دیر‌ شروع‌شدن فیلم، در اکسیدان وجود ندارد). پس از وقوع حادثه محرک، آشنایی اصلان با بهمن (امیر جعفری) زمینه‌ساز خلق تمام موقیعت‌های کمدی فیلم می‌شود. پیشنهاد بهمن برای تغییر دین اصلان به مسیحیت (که برای دریافت ویزا توجیه مناسبی است)، فصای شوخی‌های لب مرزی (یا به اصطلاح خط قرمزی) با مساله دین و مناسک را فراهم می‌کند که البته به وضوح نویسنده تحت تاثیر فضای کمدی موفق مارمولک بوده است. در واقع کمدی موقعیت‌های فیلم مبتی بر فضای جامعه ما و حساسیت آن بر مساله مذهب و مسائل جنسی است و دو بخش اصلی شوخی‌های فیلم در یک سوم میانی و یک سوم پایانی مبتنی بر همین دو مساله است.

اکسیدان

ذکاوت نویسنده در آن‌جاست که برای فرار از پرداختن به کلیشه‌های مبتنی بر شوخی با روحانیت، این بار به سراغ روحانیت مسیحی رفته است، تا از حساسیت‌های احتمالی برای پرداختن به مناسک آن جلوگیری کند

ساخت موقعیت‌های کمدی فیلم به خصوص در بخش اول (اصلان در پوشش پدر روحانی) کاملا موفق از آب در آمده است. موقعیت‌هایی که به تناوب برای در ریتم نگه‌داشتن فیلم، پشت سر هم خلق می‌شوند تا نوار خندیدن مخاطب متناوبا حفظ شود. ذکاوت نویسنده در آن‌جاست که برای فرار از پرداختن به کلیشه‌های مبتنی بر شوخی با روحانیت، این بار به سراغ روحانیت مسیحی رفته است، تا از حساسیت‌های احتمالی برای پرداختن به مناسک آن جلوگیری کند (البته حتی با وجود این مساله هم فیلم با مشکلاتی رو‌به‌رو شده است). در این میان هم‌چنین، داستان جوان مسیحی که برای گرویدن به اسلام (برای ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش) به کلیسا آمده است، به درستی چندین بار مورد استفاده قرار می‌گیرد و عامل پیوندی برای داستان حضور روحانی مسلمان در مسجد است. پیوند این دو داستان و داستان مراسم کفن و دفن، اوج جذابیت‌ شوخی‌های قسمت نخست فیلم را رقم می‌زنند. در این میان شوخی‌های مربوط به مساله غسل تعمید و ماجرای دوربین هندی‌کم بهمن برای استفاده از فیلم‌ها در جهت تسهیل گرفتن ویزا، کاملا موفق و تازه است. مشکل قسمت اول فیلم (اصلان در نقش پدر روحانی)، یکی پایان نه‌چندان دلچسب ماجرای پدر روحانی در سفارت بریتانیا است که کمی ناگهانی و البته در راستای گرفتن مجوز فیلم است (درخواست جاسوسی از اصلان برای انگلستان که احتمالا برای یادآوری نقش استعماری این کشور است). هر چند در همین‌جا هم نویسنده با ذکاوت مساله بالارفتن از سفارت این کشور را یادآوری کرده است. در این میان مشکل دیگر فیلم، از نفس‌افتادن شوخی‌های قسمت اول فیلم برای اصلان در نقش پدر روحانی است که این خود شاید ناشی از رها‌شدن سایر بخش‌های فیلم (ماجرای ارتباط‌های تصویری با نگار یا خانم مشتری (شبنم مقدمی) تعمیرگاه و رابطه‌اش با اصلان) به بهای پرداختن صرف به کمدی داستان است که به خصوص دومی می‌توانست موقعیت‌های بیشتری برای جلوگیری از یکنواخت‌شدن شوخی‌های فصل اول فیلم باشد. هرچند که پایبندی فیلم‌نامه به قصه واحد آن را به عنوان نقطه قوت فیلم نباید فراموش کرد.

در نیمه دوم فیلم، بازهم مساله نویسنده، مساله خط قرمزی است. پرداختن به مساله همجنسگرایی، در مقام کمدی به مانند مساله اول، شکل تازه‌ای از روایت است که به خاطر پس‌زمینه اجتماعی آن در ذهن مخاطب ایرانی، می‌تواند به خلق شوخی‌های احتمالا جنسی (به مانند بخشی از شوخی‌های بخش اول) بیانجامد و این روند به خوبی در نیمه دوم و پایانی فیلم اتفاق افتاده است. در واقع شوخی های فیلم دوباره به برگرداندن شلیک‌های خنده در بین مخاطبان منجر می شود.

نکته دیگری که نباید از آن غافل شد و نقطه قوت فیلم محسوب می‌شود، نبود به اصطلاح لودگی در فیلم است. شخصیت‌ها به هیچ وجه لوده نیستند. در واقع این موقیعت‌های کمدی و نه حماقت ساختگی شخصیت‌ها (مثلا مانند خوب بد جلف) است که زمینه خنداندن مخاطب را رقم می‌زند. در عین حال و همان‌طور که در ادامه اشاره شده است، فیلم نیم‌نگاهی جسورانه به مسایلی دارد که تاکنون از آن‌ها کمتر صحبت شده یا به آن‌ها پرداخته نشده است. فارغ از پرداختن به مضمون فیلم (که به دنبال آن نیستیم) اکسیدان الگویی خوب از توانایی شوخی با هر موضوعی است (همه باید بپذیرند که می‌توانند موضوع یک شوخی یا کمدی باشند).

اکسیدان

در کمدی، که خلق موقعیت‌های جذاب (فارغ از داستان) از اهمیت بسیاری برخوردارند، دیالوگ‌نویسی اهمیت فراوانی پیدا می‌کند. در اکسیدان دیالوگ‌های فیلم نقطه قوت آن هستند. در واقع از آن‌جایی که نویسنده ظرف خوبی برای بیان شوخی‌های مرتبط با جامعه ما انتخاب کرده، به خوبی توانسته تا از ظرفیت دیالوگ‌های خط قرمزی مرتبط با آن هم بهره بگیرد. در مقایسه با کمدی‌های اخیر سینمای ایران، مانند خوب بلد جلف یا گشت ارشاد، اکسیدان فیلم شریفی است که سعی کرده به رسالت‌های کمدی در جهت دغدغه‌های جامعه پایبند باشد (هر چند که در این‌جا دنبال نقد محتوایی اثر نیستیم). در واقع سوای داستان‌گویی آن (فیلم در جهت حل بحران آن -یعنی رسیدن اصلان به نگار-پیش می‌رود)، به خوبی از پس خلق موقعیت‌های به تنهایی جذاب با استفاده هم‌زمان از موقیعت و دیالوگ‌های کمیک، بر آمده است. تماشای اکسیدان در میان بازار کمدی‌های نه چندان دلچسبی که در روزها و ماه‌های گذشته بر پرده اکران بودند، تجربه دلچسبی است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان