مدینه شهری کهن است و از دیرباز، مردم در آن سکونت داشته اند
(67) که اغلب تاریخ نگاران مدینه در این باره تأکید داشته اند. آنان در کتاب های خود، درگیری و رقابت های میان ساکنان عرب و همسایگان یهودیِ آنان در دوران های قدیم و جریان آن تا پیش از اسلام را جمع آوری کرده اند.
(68) یثرب علاوه بر آنکه دشتی حاصل خیز در میان بیابانی شوره زار بوده، از مراکز کشاورزی نیز به شمار می آمده و خود بر سر راه عبور کاروان های بازرگانی که به تجارت انواع عطرها میان یمن و شام می پرداختند قرار داشته است.
(69) این موقعیت، یثرب را در برابر نیروهای رقیب، که بدان نظر دوخته بودند، قرار داده بود و این جریان خود عاملی بود که ریشه های دشمنی را در دل ها به وجود آورده و نیز از سویی به جنگ های میان عرب ها و یهودیان و میان عرب های اوس و خزرج دامن زد.
درنتیجه آن موقعیت سیاسی، ملاحظه می کنیم که مدینه اندکی پیش از اسلام به مرکز مهمی از نظر اقتصادی تبدیل شده و در زمینه های بازرگانی و صنعت، پیشرفت هایی نموده بود. بدین ترتیب، این شهر توقف گاه مهمی شده بود برای بازرگانانی که از حجاز و یمن به سوی شام و شرق می آمدند.
(70) مدینه به رشد و ترقّیِ تجارت خارجیِ خود محدود نبود، بلکه تجارت داخلی آن نیز فعال و شکوفا بود که فراوانی بازارها و تجارتخانه های آن گواه بر این موضوع است.
(71) در این زمینه، ساکنان مدینه داد و ستد فراوانی میان خود و نیز با میهمانانشان داشتند.
(72) براساس آنچه اشاره شد، یکی از بهترین فعالیت های بازرگانی مدینه این بوده که بازرگانان شامی و دیگر بازرگانان به مدینه وارد گردیده و کالاهای تجارتی خود را به فروش می رساندند.
(73) و نیز بازرگانان مدینه، کالاهای خود را در کاروانهایی به شام حرکت داده، در ازای آن، پارچه های گوناگون را به مدینه وارد می کردند.
(74) در آن هنگام، آهنگری و زرگری، از مشهورترین صنایع مدینه به شمار می رفت
(75) و در کنار آن برخی صنایع سبک، به ویژه صنایعی که بر فرآورده های درختان نخل تکیه داشت، دیده می شد.
(76) از آنچه که گذشت چنین برمی آید مدینه شایستگی آن را داشت که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله این شهر را به عنوان پایتخت اسلام برگزیند و نمایندگان و سریّه های پیروزمند خود را از آنجا به جای های دیگر گسیل نماید. این شایستگی درنتیجه موقعیت حساس و ویژه این شهر و شهرت بین المللی آن در میان شمال و جنوب به عنوان ایستگاه مهم بازرگانی میان شام و یمن بود.
افزون بر آن، مدینه موقعیت طبیعی بسیار خوبی داشت. زمین حاصل خیز و آب فراوان و نیز مهاجرت ملّیت هایی که هریک موجب تکامل و پیشرفت و برابری فردی در آنجا شده بود؛ زیرا یهودیان در آن زمان، اهل کتاب و پیروان رسالت آن هنگام بوده و اوس و خزرج
(77) نیز که از مردم یمن بودند، خود مردمی متمدّن و پیشرفته به شمار می آمدند.
با اینکه یهودیان از نظر عقیده تأثیر چندانی بر اوس و خزرج نداشتند، لیکن با تأثیر آنان بود که اوس و خزرج به اندیشه ظهور پیامبری جدید ایمان آوردند و خود نیز اهل کتاب دانش به شمار می آمدند.
(78) اوس و خزرج ایمان خود نسبت به ظهور پیامبری جدید را هنگامی که گروهی از آنان در موسم حج با رسول اللّه صلی الله علیه و آله برخورد نمودند، ظاهر ساختند.
(79) در آن هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله خود را بر قبایل عرضه نمود و از آنان نسبت به قبول دین اسلام و پشتیبانی از خود، یاری طلبید.
(80) این گروه پس از ملاقات با پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که او را تأیید و تصدیق کرده و به او ایمان آورده بودند، به سرزمین خود بازگشتند.
(81) هنگامی که به میان قوم خود آمدند، از ملاقات خود با پیامبرخدا صلی الله علیه و آله سخن گفته و آنان را به اسلام دعوت کردند تا اینکه اسلام در میان آنان گسترش یافت.
(82) برخورد آنان با رسول اللّه صلی الله علیه و آله در موسم حج هر سال، همچنان ادامه داشت تا اینکه در موسم سوم، هفتاد و سه نفر مرد و دو نفر زن در عقبه با آن حضرت ملاقات کرده و با او پیمان بستند که چنانچه رسول اللّه صلی الله علیه و آله به سوی آنان هجرت کند و قدم در مدینه بگذارد، آنان همانگونه که از زنان و فرزندانشان حفاظت می کنند، از ایشان نیز حفاظت خواهند کرد.
(83) زمان زیادی از این پیمان نگذشته بود که پیامبر صلی الله علیه و آله به یاران خویش اجازه هجرت به مدینه را داد و خود در انتظار فرمان خروج از مکه ماند.
(84) در آن هنگام، نخستین گروه از مهاجران، بیشتر بر قبیله بنی عمرو بن عوف در قبا
(85) فرود آمدند. از این پس بود که هجرت مسلمانان از مکه به مدینه آغاز شد و سپس رسول اللّه صلی الله علیه و آله در یک حرکت سخت و دشوار و تحمّل اذیت های فراوان، به تنهایی و دور از خانواده، هجرت خویش را به سوی مدینه آغاز کردند و در قبا مورد استقبال اوس و خزرج قرار گرفتند. مسلمانان مدینه که از این پس نام انصار بر آنها نهاده شد، پیش از پیامبرخدا صلی الله علیه و آله ، از دیگر مهاجران به گرمی استقبال کرده بودند.
(86) ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه در روز دوشنبه دوازدهم ماه ربیع الاول
(87) مصادف با بیست و چهارم ماه سپتامبر سال ششصد و بیست و دو پس از میلاد بود.
(88) و
(89) پیامبرخدا صلی الله علیه و آله پس از استقرار در مدینه و بنای مسجد خویش، در اولین گام، نظامنامه شهر مدینه را تنظیم کرد. ایشان در این راستا اساسنامه ای را میان مهاجرین و مردم مدینه و نیز یهودیان ساکن در آن شهر، به صورت متن مکتوبی درآوردند و همه مسلمانان و یهودیانی که در آن عهدنامه، از ایشان نام برده شده، محتوای آن را پذیرفتند. در این متن مکتوب تأکید گردیده بود که مسلمانان دین خود و یهودیان نیز دین خود را خواهند داشت. بر پایه این نظامنامه، دین یهودیان رسمیت یافت و اموال آنان محترم شمرده شد و در برابر، شرط هایی نیز برای آنان مقرّر گردید.
(90) این نظامنامه اوّلین گامی بود که تمامی شهروندان و ساکنان مدینه را گردهم آورد که این حرکت، به دنبال همبستگی عمومی در زیر لوا و فرماندهی یگانه و سیاستی واحد بود.
(91) سپس رسول اللّه صلی الله علیه و آله با تأیید پروردگار متعال، دید که بهترین گام برای گسترش و نشان دادن قدرت اسلام در مدینه و نیز بالا بردن معنویات مسلمانان در میان قبایل، روی آوردن به سریه ها است. در این راستا، برخی سریّه ها را به سوی کاروان های قریش که از شام به حرکت درآمده بودند، گسیل داشت و در این میان با برخی از قبایل ساکن در پیرامون مدینه نیز پیمان هایی منعقد ساخت تا از او پشتیبانی کنند.
(92) این نقشه حکیمانه با دقت به مرحله اجرا درآمد و با توجه به تعداد اندک مسلمانان در آن زمان، پیروزی چشمگیری را نصیب آنان ساخت.
(93) این گام تأثیر فراوانی در افزایش تعداد مهاجران به مدینه گذاشت. با پیروزی های پی در پی مسلمانان و نیز فتح مکه از سوی پیامبرخدا صلی الله علیه و آله ، سال نهم هجری به سال وفود یا سال ورود نمایندگان قبایل گوناگون در سرتاسر جزیرة العرب به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله معروف گردید. در این سال نمایندگان مختلف از قبایل گوناگون، به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده، ضمن اعلام مسلمان شدن خویش، فرمانبرداری و اطاعت خود را از مسلمانان اعلام می داشتند.
(94) و نیز تعداد بی شماری از قبایل گوناگون عرب به مدینه آمده و خواستار هجرت در کنار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و شرکت در جهاد با وی بودند. سپس بخش های ویژه ای به عنوان محله های خاص در اختیار آنان قرار داده شد.
(95) پی نوشت ها:
67 . سمهودی، وفاء الوفا، ج1، ص159 ؛ عدوی، احوال مکه و المدینه، ج2، ص111 ؛ بتنونی، الرحلة الحجازیه، (چاپ دوم، قاهره، 1329 ه . ق)، ص252
68 . سمهودی، همان مصدر، ج1، ص159 ؛ عدوی، همان مصدر، ج2، ص111 ؛ ابن نجار، الدره، ص9
69 . ابن اسحاق، السیره، ج3، ص788 ؛ یعقوبی، البلدان، از ص68 به بعد ؛ سمهودی، همان مصدر، ج1، صص170 و 171 ؛ حتی، تاریخ العرب، ج1، ص146
70 . ابن اسحاق، السیره، ج2، ص300 ؛ بلاذری، فتوح البلدان، ج1، صص41 و 42
71 . سمهودی، وفاء الوفا، ج2، از ص747 به بعد.
72 . نک: شریف، مکه و المدینه، ص365.
می توان اهمیت فعالیت بازرگانی در مدینه را از توجه قرآن کریم به مسأله خرید و فروش و تنظیم قوانین آن پی برد، چنان که می فرماید: ...وَ أَحَلَّ اللّه ُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اللّه ِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (بقره:275) ؛ «در حالی که خدا بیع را حلال کرده و ربا را حرام! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است) و اگر کسی اندرز الهی به او رسد و (از رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق [= قبل از نزول حکم تحریم] به دست آورده، مال اوست، (و این حکم، گذشته را شامل نمی گردد) و کار او به خدا واگذار می شود ؛ (و گذشته او را خواهد بخشید). اما کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود». و ربا گرفتن افزون بر مال اصلی است. در دوران جاهلیت هرگاه شخصی به دیگری بدهکار بود، به او می گفت: برای تو این مقدار و یا فلان مقدار اضافه می کنم تا زمان ادای دین مرا تأخیر اندازی. و او نیز چنین می کرد. (نک: طبری، جامع البیان، ج3، ص101). همچنان که پروردگار متعال درباره فروش می فرماید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» ؛ «وای بر کم فروشان» پس ترازوی خود را درست کنید. (نک: طبری، همان مصدر، ج30، ص90 91).
73 . ابن حجر، الاصابه، ج4، صص44، 45 و 107
74 . دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج2، ص12 ؛ شریف، همان مصدر، ص271
75 . مطری، التعریف، صص19 و 20 ؛ شریف، همان مصدر، صص376 و 377
76 . صنایع دستی که از برگ درخت خرما و الیاف و ساقه های آن می ساختند ؛ نظیر حصیر، طناب و صنایع چوبی مانند اثاث خانه و درها. (نک : شریف، همان مصدر، صص376 و 377).
77 . از نقطه نظر دینی، قبایل ساکن یثرب همگی بت پرست و به تعبیر قرآن «مشرک» بوده اند. به همین دلیل پیوندهای آنان با مکه و مشرکان آن سرزمین مقدس، بسیار قوی بوده است. می توان گفت: آنان تمامی آداب بت پرستی قریش و مراسم منحرف شده بازمانده از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام را که مکیان رعایت می کردند، انجام می دادند. بدین ترتیب آنان دارای پیوندی مستحکم از لحاظ فرهنگی با مکیان بودند. از طرفی، هیچ گونه پیوند فکری با یهودیان ساکن مدینه نداشته و کمترین تأثیری از آنان نپذیرفته بودند. همین طور از مسیحیان که اگرچه در شهر آنان ساکن نبودند، لیکن در میان کاروانهای تجارتی که از نجران یا یمن به سمت شمال در منطقه آنان در رفت و آمد بودند، حضور داشتند. عدم تأثیرگذاری گسترده یهود در عرب، بیشتر به بی توجهی یهود به گسترش دعوتشان بازمی گردد. آنان خود را قومی برگزیده و برتر از رسول اللّه پنداشته و به دینِ یهودیت چهره نژادی داده بودند ؛ چیزی که اکنون نیز در میان یهودیان به چشم می خورد. به علاوه، اوس و خزرج معتقد بودند که دین بومی منطقه، همان بت پرستی است و نباید به دینی که از خارج وارد شده اهمیتی بدهند. در عین حال، یعقوبی اسامی تعدادی از طوایف یهودی قبایل عربی را به هنگام پیمان عمومی پیامبرخدا صلی الله علیه و آله با مسلمانان و یهودیان ذکر کرده است. یعقوبی می گوید: جمعی از اوس و خزرج به دلیل مجاورت با یهود خیبر، قریظه و نضیر، یهودی شدند. (یعقوبی، ج1، ص257).
در هر صورت به نظر می رسد که اوس و خزرج تنها ظهور پیامبری نوین را همواره از یهودیان می شنیدند و نیز گفته شده است که اساساً یهودیان سال ها پیش از این، با اعتقاد به ظهور پیامبر جدید در یثرب، به این سرزمین هجرت کرده بودند و این اندیشه در میان عرب های ساکن در یثرب وجود داشت، لیکن گزارشی بر ایمان آوردن به این اندیشه در دست نداریم. به نظر می رسد که شرایط پذیرش و جانبداری آنان از رسول اللّه صلی الله علیه و آله نخست به شرایط داخلی میان اوس و خزرج بازمی گشت.
78 . ابن اسحاق، السیره، ج2، ص292
79 . همان طور که پیش از این گفتیم، به نظر می رسد که آنان نسبت به ظهور پیامبری نو ایمان نداشته اند. لیکن همواره این مطلب را از یهودیان می شنیدند و باتوجه به شرایط ویژه داخلی خود و جنگ های خسته کننده ای که سال ها میان اوس و خزرج وجود داشت و آنان را ضعیف و خسته کرده بود، برای تقاضای کمک و پشتیبانی از قبایل مکی به این شهر قدم گذاردند و پس از برخورد با پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و شنیدن گفته های ایشان و تطبیق آن با شنیده های خود درباره پیامبر جدید از یهودیان، فهمیدند او همان کسی است که یهودیان همواره نوید او را می داده اند. بنابراین، از بیم آنکه مبادا یهودیان بر آنان پیشی گرفته و گردش جمع شوند و درنتیجه ریشه های تحلیل رفته و ضعیف آنان گسسته تر شود و از میان بروند، به پیامبر ایمان آورده و گرد او جمع شدند و به راستی در پیمان خود ثابت قدم بودند، چنانکه پس از هجرت آن را به اثبات رسانیدند.
80 . روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام را بر آنان ارائه کرد و آیاتی از قرآن را برای آنان خواند. در این هنگام برخی از آنان به دیگران گفتند: ای قوم، به خدا سوگند او همان پیامبری است که یهودیان به شما نوید می دادند، پس هوشیار باشید که آنان از شما پیشی نگیرند. (نک : ابن اسحاق، همان).
81 . ابن اسحاق، همان مصدر.
82 . ابن اسحاق، همان مصدر، ج2، ص293
83 . ابن اسحاق، همان مصدر، ج2، صص308 294
84 . سمهودی، وفاء الوفا، ج1، ص235
85 . ابن اسحاق، السیره، ج2، ص324
86 . ابن اسحاق، همان مصدر، ج2، صص326 و 347 ؛ سمهودی، همان مصدر، ج1، از ص235 به بعد.
87 . ابن اسحاق، همان مصدر، ج2، ص341 ؛ ابن خیاط، تاریخ، ج1، ص12 ؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج1، ص225 (چاپ نخست، بیروت، 1977م).
88 - HOH, P.M.; Cambrridge History of Jslem, vol, 1 (cambrrige, 1970), P.41.
89 . فاصله میان پیمان عقبه تا هجرت پیامبرخدا صلی الله علیه و آله میان هفتاد تا نود روز بوده است. در این فاصله، اکثریت مسلمانان از مکه به سوی مدینه هجرت کردند که در این میان برخی از آنان به سختی های فراوانی در مکه دچار شدند. اغلب مهاجران در قبا نزد قبیله بنی عمرو بن عوف سکونت گزیدند. ابوسلمه نخستین مهاجر در قبا بود. بعد از آن خاندان جحش و بسیاری دیگر در قبا سکونت اختیار کردند. (ابن هشام، السیرة النبویه، ج2، ص471).
پس از مهاجرت مسلمانان به سوی مدینه، مشرکان قریش و مکّیان به هراس افتاده و پیمان معروف خود را در مرکز مشاورتی مکه (دارالندوه) میان یکدیگر منعقد ساختند که براساس آن، تصمیم گرفته شد چهل نفر از خاندانها و قبایل مختلف و سرشناس مکه در قتل رسول اللّه صلی الله علیه و آله شرکت نمایند. از این پس بود که پیامبر صلی الله علیه و آله تصمیم به مهاجرت گرفت و به گفته ابن اسحاق این آیه از سوره انفال در این روز نازل شد: وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا... .
یکی از نکات جالبِ هجرتِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله رعایت کامل مسائل امنیتی است ؛ از آن جمله: گذاشتن امام علی علیه السلام در خانه برای گمراه کردن مشرکان ؛ رفتن به جنوب مکه با اینکه مسیر حضرت به سمت شمال بود، استفاده از عامر بن فهیره که کار وی راندن گلّه گوسفندان از پشت سررسول خدا صلی الله علیه و آله بود تا جای پای آن حضرت محو شود و نیز استفاده از یک راهنمای مطمئن اما مشرک که توجه کسی را جلب نکند. علاوه بر آن، حضرت راه پیمایی را شبانه انجام می داد و روزها به استراحت می پرداخت و مخفی می شد. بنا به روایتی از ابورافع که ابن عساکر آن را نقل کرده، علی علیه السلام مأموریت داشت حضرت را هنگامی که در غار پنهان شده بودند، از نظر غذا و آب پشتیبانی کند. راهنمای پیامبر صلی الله علیه و آله ایشان را از بیراهه به سمت یثرب روانه کرد و حضرت در دهه نخست ربیع الأول وارد قبا شدند. روز دوازدهم ربیع الاول مصادف با 24 سپتامبر 622 میلادی که برابر با دوم مهرماه بوده، پیامبر صلی الله علیه و آله به قبا رسیدند.
رسول اللّه صلی الله علیه و آله روز دوشنبه وارد قبا شدند و تا روز جمعه در آنجا ماندند. در برخی روایات گفته شده که حضرت بیست و سه شب در قبا ماندند (انساب الأشراف، ج1، ص263) و این توقف برای رسیدن حضرت علی و حضرت زهرا علیهماالسلام و سایر افراد خانواده بوده است. درجریان استقبال از پیامبر صلی الله علیه و آله مسلمانان که شامل انصار نیز می شدند، همگی به طور مسلح از آن حضرت استقبال کردند (طبقات الکبری، ج1، ص233) و این، احتمالاً بدین جهت بوده که مردم مدینه دفاع از ایشان را در عقبه دوم تعهد کرده بودند. زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد قبا شدند، استراحتگاه خود را منزل کلثوم بن هدم قرار داده و دیدارهای خود را در منزل سعد بن خیثمه تشکیل می دادند. از آنجا که سعد مجرد و عزب بود، همه جوانان مهاجر عزب در خانه وی گرد آمده بودند و خانه وی به دار العزاب مشهور شد. در این هنگام عمار بن یاسر برای آن حضرت سایه بانی ساخت تا زیر آن استراحت کرده و نماز بگزارد و سپس پیامبر صلی الله علیه و آله مسجد قبا را ساخت. از این رو وی نخستین کسی بودکه مسجدی برای عموم مسلمانان ساخت. (سیره حلبیه، ج2، ص55 ؛ وفاء الوفا، ج1، ص250 ؛ سبل الهدی و الرشاد، ج3، ص380).
سپس حضرت رو به سوی یثرب گذاشت و در جایگاه کنونی مسجد النبی فرود آمد.
90 . ابن اسحاق، مصدر پیشین، ج2، ص348
91 - HoH; o. cit vol. 1. p. 41
92 . واقدی، المغازی، ج1، از ص9 به بعد (چاپ آکسفورد).
93 . خداوند در قرآن می فرماید: وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی اْلأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ... ؛ «به خاطر بیاورید هنگامی را که شما در روی زمین، گروهی کوچک، اندک و زبون بودید ؛ آنچنان که می ترسیدید مردم شما را بربایند!...» (انفال: 26).
94 . ابن اسحاق، السیره، ج4، از ص985 به بعد.
95 . سمهودی، وفاء الوفا، ج2، از ص757 به بعد.