ری (رگا) یکی از کهن ترین مراکز باستانی ایران است که نامش در اوستا و کتیبه بیستون (قرن ششم قبل از میلاد) آمده است. (1) در دوره فتوحات مسلمین، این شهر به سال 23 قمری (2) (و به قولی 20 قمری)(3)، توسط اعراب فتح گردید.
در دوران خلافت منصور دوانیقی، مهدی عباسی در کنار ری قدیم شهری بنا کرد و برای آن، مسجد جامع ساخت و بر دور آن، خندق حفر کرد و آن را (محمدیه) نامید (سال 185ق).
در کمتر از نیم قرن، محمدیه، جای ری قدیم را گرفت؛ (4)ولی ری، هیچ زمان به محمدیه مشهور نشد و این اسم رایج نگردید.
موقعیت ژئوپلتیک ری که مسیر ارتباطی تمدنهای شرق و غرب از آن می گذشت و چهار راه ارتباطی سرزمین های خلافت بود، (5) سبب رونق تجارت، انباشت ثروت و آبادانی این شهر گردیده بود. عباراتی که جغرافی دانان اسلامی در توصیف شکوه و عظمت این شهر آورده اند، می تواند بیان کننده موقعیت و میزان اهمیت این شهر دردوره اسلامی باشد. از جمله توصیفاتی که از ری شده، اینهاست:
عروس شهرها، (6)
آبادترین، پر نعمت ترین و پر عمارت ترین شهر مشرق، بزرگترین شهر مشرق بعد از نیشابور، (7)
دارای کاروانسراهای نیکو و بازارهای بزرگ، (8)
دارای خیابانهای پهن، (9)
دارای گرمابه های تمیز، مدارس و کتابخانه های پرآوازه، میوه های بسیار، تجارتی پر سود، آب فراوان و هوای خوش. (10)
به علاوه، میزان خراجی که اهالی ری در دوره خلافت عباسی می پرداختند (ده تا دوازده میلیون درهم) در مقایسه با خراجی که اهالی نیشابور، بزرگترین شهر مشرق خلافت می پرداختند (چهارمیلیون درهم) (11) خود، نشان دهنده ری ثروتمند و آباد است.
بناهای ری، اغلب گلی بوده و در آنها از گچ و سنگ، به ندرت استفاده می شده (12) و وسعت آن، یک فرسنگ و نیم در یک فرسنگ و نیم بوده است. (13)
ابن فقیه، ری را دارای هفده رستاق (روستا) می داند که ازآنهایند: خوار، دنباوند، ویمه و شلنبه. وی اضافه می کند که اینها رساتیقی هستند که در آنها منبر (که نشانی از وسعت وجمعیت زیاد آنها بوده) وجود دارد. (14)
اصطخری نوشته:
و در ناحیت ری، دیه هاست، بزرگتر از این شهرها، چون: ورامین و ارنبویه و رزنین و دزا و قوسین. شنوده ام که در هردهی از این، قرب ده هزار مرد [، بلکه ] زیادت بود و روستاهای قصرانبن درونی و بیرونی و بهزان و السن و بسا و دماوند و کها ومرکوی. (15)
کلین فشاپویه، (17) جاموران، تهران، (18) شهرستانک، مهران (19) و. . .
پی نوشت ها:
1. فرهنگ فارسی، محمد معین، چاپ هشتم، امیرکبیر، 1371، ذیل (ری).
2. تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی، چاپ پنجم، علمی وفرهنگی، 1366، ج 2، ص 46.
3. فتوح البلدان، بلاذری، ترجمه: محمد توکل، چاپ اول، نقره، ص 445.
4. همان، ص 449.
5. مختصر کتاب البلدان، ابن فقیه، افست از طبع لیدن، دارصادر، بیروت، 1302ق، ص 270-271.
6. احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، مقدسی، ترجمه: علینقی منزوی، چاپ اول، شرکت مولفان و مترجمان ایران، 1361ش ج 2، ص 575.
7. مسالک و ممالک، اصطخری، به اهتمام: ایرج افشار، چاپ سوم، علمی و فرهنگی، 1368، ص 166-167.
8. احسن التقاسیم، ج 2، ص 582-583.
9. المسالک و الممالک، ابن خردادبه، ترجمه: حسین قره جانلو، چاپ اول، نشر نو، 1370، ص 147.
10. احسن التقاسیم، ج 2، ص 582-583.
11. فتوح البلدان، ص 450 ؛ المسالک والممالک، ابن خردادبه ص 28.
12. صوره الارض، ابن حوقل، الطبعه الثانیه، دارصادر، بیروت، ص 371.
13. مسالک و ممالک، ص 167.
14. مختصر کتاب البلدان، ص 274.
15. مسالک و ممالک، ص 171.
16. معجم البلدان، یاقوت حموی، تحقیق: فرید عبدالعزیزالجندی، دارالکتب العلمیه، ج 2، ص 506، 550 و 551.
17. قصص العلماء، محمد تنکابنی، چاپ دوم، علمیه اسلامیه 1364، ص 396-397.
18. معجم البلدان، ج 4، ص 58-59.
19. ری باستان، حسین کریمان، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی 1371، ج 2، ص 576 و 626.