موانع تحقق جنبش نرم افزاری

معرفت: بفرمایید چه موانعی در مسیر تحقق جنبش نرم افزاری وجود دارد؟
دکتر فنائی: موانع زیادی هستند؛ مهم ترین مانع عدم درک ضرورت چنین جنبشی است. اگر ما احساس نکنیم که به چنین تحولی نیاز داریم، چنین تحولی ایجاد نخواهیم کرد. مانع دوم این است که ممکن است ما به اهمیت این جنبش توجه داشته باشیم، اما برای آن برنامه ریزی نداشته باشیم که در آن صورت، فقط به صورت یک شعار باقی خواهد ماند و عملی نخواهد شد. در این سال ها طرح های گوناگونی مطرح شده اند؛ طرح های با ارزشی که اگر عملی می شدند، می توانستند تأثیر زیادی بر جامعه ما بگذارند. ما از اسلامی شدن دانشگاه ها زیاد سخن گفته ایم، از امر به معروف و نهی از منکر. طرح هایی که مقام معظّم رهبری هر ساله در اول سال مطرح می کنند، حکومت علوی، نهضت خدمت رسانی، رفع تبعیض، فساد و فقر و مانند این ها. وقتی این طرح ها مطرح می شوند، سر وصدایی در جامعه بپا می شود، در مطبوعات، رسانه ها، نمازجمعه، ولی پس از مدتی فروکش می کند و کاری که لازم بود، پی گیری نمی شود؛ حداکثر سمیناری برگزار می شود، کنفرانسی تشکیل می شود و قضیه در همین حد باقی می ماند. امیدوارم این قضیه «جنبش نرم افزاری» به این سرنوشت دچار نشود؛ یعنی ما به این حد اکتفا نکنیم که هرکسی بیاید و اظهارنظری بکند، سخنرانی هایی بشود، جلساتی تشکیل بدهیم و ستاد و شورایی ترتیب داده شود، ولی در عمل، کار به نتیجه نرسد. برای این که کار به نتیجه برسد، باید اهمیت آن واقعا درک شود و برای رسیدن به آن برنامه ریزی شود و از روی درک و احساس مسؤولیت و دل سوزی و به عنوان یک تکلیف با آن برخورد شود. این هم کاری است که یک گروه و یا یک صنف نمی توانند انجام دهند، یک کار جمعی و همه جانبه است که هرکس باید در حد توان خودش در آن مشارکت داشته باشد. موانع زیادی پیش روی چنین اقدامات بزرگی هست. یکی از این موانع، سیاسی شدن فضاهای علمی است. سیاسی شدن، البته به معنای منفی، در اینجا مورد نظر ماست. سیاسی شدن به معنای این که افراد یا مراکز علمی حساس باشند و نسبت به مسائل کشور بی تفاوت نباشند چیز مطلوبی است، اما این که احزاب و گروه ها، جریان های اجتماعی و مراکز علمی را به ابزار فشار خودشان تبدیل کنند و این تعارضات به داخل دانشگاه ها و مراکز علمی و حوزوی نفوذ کنند، چنین جوّی با جوّ علمی آکادمیک سازگاری ندارد. جوّ علمی آکادمیک نیازمند ثبات، آرامش و قرار است تا افراد با خاطری آسوده و بدون اغراض و امراض، صرفا به دنبال کار علمی و گره گشایی باشند. البته وضعیت اجتماعی جامعه هم تأثیر دارد. اگر وضعیت جامعه بحرانی و پر التهاب و بی ثبات باشد، جامعه و افراد احساس کنند امنیت اجتماعی تهدید می شود و آینده روشنی را پیش روی نبینند؛ این ها موجب دل سردی و فرار مغزها می شود. و هرچند در کوتاه مدت قابل تحمل است، ولی اگر چنین فضایی در دراز مدت در کشوری باقی بماند، طبیعی است که بسیاری از نیروها، استعدادها و انرژی ها را متوقف می کند، یا این انرژی ها صرف حل معضلات مقطعی و زودگدر می شوند. آن فضای مطمئن، آرام و دل گرم کننده ای که برای رشد و شکوفایی علم لازم است، نیازمند ثبات است و مسؤولان جامعه و دولت مردان باید تلاش کنند که چنین ثباتی را روز به روز در جامعه بیشتر کنند.
مانع دیگر، که بسیار مهم است فقدان تساهل و تسامح است؛ یعنی عدم سعه صدر. سعه صدر شرط است برای شکوفا شدن استعدادها. اگر صاحب نظری احساس کند بیان نقطه نظرات او ممکن است موجب تنگی عرصه بر او گردد و موقعیتش از دست برود، یا متهم شود، جرأت اظهارنظر پیدا نمی کند. بنابراین، یا اصلاً دنبال تولید علم و تولید نظریه نمی رود، یا اگر هم برود برای طرحش مجالی نمی بیند و یا اگر هم طرح شود، به دلیل برخورد غلطی که می شود، از آن استفاده صحیح نمی شود. بنابراین، در حوزه علم و در میان عالمان، باید سعه صدر وجود داشته باشد. ما صدمات زیادی از افراد غیر مسئول خورده ایم؛ کسانی که غیرمسئولانه عمل می کنند و مقدّسات و امنیت ملی را در نظر نمی گیرند. گاهی اوقات ما واکنش افراطی در برابر این ها نشان می دهیم و هراس داریم از این که نظریه مخالفان طرح شود تا مبادا کشور ما مورد لطمه قرار گیرد. زیرا ما خط قرمز داریم؛ خط قرمز ما پس از ضروریات دین، امنیت ملی ماست. این ها را باید محترم بدانیم و آنچه ضروریات دین یا امنیت ملی را تهدید می کند اظهار نکنیم. در عین حال، باید گفت: حوزه فکر و اندیشه و عرصه علمی حوزه وسیعی است. چرا که ممکن است برخی نظرات با نظرات بعضی افراد مخالف باشد، ولی با ضروریات دین مخالف نباشد. ولی ما متأسفانه هنوز به فضایی که هر کس بتواند نظرات خود را با در نظرگرفتن آن چارچوب ها آزادانه اظهار کند نرسیده ایم.
برای شکوفایی، تفکر، برای طرح نظریه، برای تولید علم، ما به یک فضای سالم امن احتیاج داریم؛ فضایی که مشوّق تولید علم باشد. ما از یک سو به ابتکار و خلّاقیت تشویق کنیم، از سوی دیگر، جرأت طرح را از دیگران بگیریم، این عملاً متناقض است. نوآوری یعنی چه؟ نوآوری خیلی مواقع تصحیح فکر موجود است؛ یعنی گاهی مواقع نوآور می گوید: آنچه شما بدان اعتقاد دارید، غلط است. اگر ما تحمل شنیدن این حرف را نداشته باشیم، راه نوآوری را بسته ایم. بنابراین، کلید رشد علمی و شکوفایی فکری «آزادی» است، البته در چارچوب عقل و شرع، نه بی بند و باری در هر نوع اظهارنظری و نه اختناق و استبداد فردی یا صنفی. این آزادمنشی است که خود افراد و جوامع علمی باید به آن هابرسند و شرط ضروری جنبش علمی همین است. در بسیاری از مواقع ما امنیت ملی را بهانه قرار می دهیم برای جلوگیری از هرگونه اظهار نظر. این باید تعریف شده باشد؛ یعنی اگر در جامعه ای، این را چارچوب قرار می دهند، تعریف کنند؛ تابع سلیقه ها نباشد تا هرکس به میل خودش بیاید تعریفی از آن ارائه کند. این باید قانونمند و تعریف شده باشد. ما نه باید به عنوان «آزادی»، که چیز مقدّسی است، ارزش های مقدّس را لکه دار کنیم و نه باید ارزش های مقدّس را بهانه قرار دهیم برای سلب هرگونه آزادی و اظهارنظر، بیان، نظریه، فکر و اندیشه. یکی از موانع، ارزش های غلطی است که در جوامع علمی ما ممکن است وجود داشته باشند. فرض بفرمایید مثلاً در حوزه علمیه، اگر ما برای یک علم اعتبار، اعتنا و بهای زیادی قایل شدیم و برای دیگر علوم چندان احترامی قایل نبودیم، طبیعی است که تمام استعدادها سراغ آن علم می روند، در حالی که ممکن است سال ها بروند در یک رشته علمی زحمت بکشند و متخصص هم بشوند، ولی کسی برای آن ها احترام و اعتنایی قایل نباشد و ما متأسفانه این مشکلات را داریم. می توانید سئوال کنید که آیا در حوزه ما یک مورّخ به اندازه یک فقیه اعتبار دارد؟ اگر ندارد، معنایش این است که ما تشویق می کنیم که همه دنبال فقه بروند و سرمایه گذاری لازم را در تاریخ نکنند. به همین دلیل، نه نامی دارد و نه نانی. آیا ما برای یک متخصص تعلیم و تربیت به اندازه یک استاد فلسفه ارزش قایلیم؟ این ها هیچ دلیل عقلی و منطقی ندارند، یک سنّت رسمی باقی مانده است و گاهی این ارزش ها موجب می شوند که هزاران نفر دنبال یک کار تکراری واحدی بروند که حتی ممکن است نیازی هم به آن نباشد. انگیزه چندانی برای آن کارها نباشد. وقتی صحبت از جنبش علمی می شود، باید همه جانبه باشد. پرداختن به یک علم و مسکوت گذاشتن بقیه رشته ها موجب می شود علمی فربه شود، ولی بقیه علوم لاغر بمانند. در نتیجه خود همان علم هم پیشرفت نمی کند؛ چون پیشرفت علوم در ارتباط متقابل با یکدیگر است.
عوام زدگی یکی دیگر از موانع است که فرد عالم یا جامعه علمی ممکن است گرفتار آن بشوند. گاهی برخی به پرگویی و پرنویسی علاقه دارند؛ یعنی می بینیم شخصی مرتب و با فواصل زمانی بسیار کوتاه کتاب چاپ، و مقاله منتشر می کند؛ گویی مسابقه در تعداد کتاب چاپ کردن گذاشته است. نوشته ها هم از عمق برخوردار نیستند. اگر کسی بخواهد جدّی تفکر کند، این قدر تولید نخواهد داشت. کمیّت که زیاد شد، باید در کیفیت آن محصول تردید کرد. این به دلیل ارزش هایی است که وجود دارند؛ به صاحب آثار زیاد و صاحب یک اثر، یکسان بها داده نمی شود. این معیار عامیانه است، معیار علمی نیست. آدم در طول عمرش یک مقاله تأثیرگذار، یک کتاب جهت دهنده بنویسد، یک نظریه مهمی بیاورد یا یک کلمه حرف حسابی بزند، خیلی بهتر است از این که ده ها جلد تکرار مکرّرات بنویسد؛ چیزهایی که وجود دارند جمع آوری و اقتباس هستند و اسراف کاغذ، اتلاف امکانات و تضییع وقت مردم در خواندن آن ها.
به طور کلی، ارزش های غیرعلمی را باید از حوزه علم زدود و به معیار راستین سلوک علمی و معیارهای منطقی و روش شناختی روی آورد. اصول اخلاقی علمی باید رعایت شوند و رعایت در امانت و نقل اقوال دیگران، امانت علمی، حرمت گذاشتن به حق صاحب یک فکر، اعم از حق مادی و یا معنوی لازم است. این گونه نباشد که کسی نظریه ای را طرح کند، فردا این نظریه به نام دیگری در جای دیگری مطرح شود. ما به اخلاق علمی احتیاج زیادی داریم.
جناب آقای دکتر مصباح! تلقی شما از موانع تحقق جنبش نرم افزاری چیست؟
دکتر مصباح: برای این که ببینیم موانع این حرکت چیست، شاید بهتر باشد بررسی کنیم چرا این جنبش تاکنون تحقق پیدا نکرده است، و چرا ما از نظر نرم افزاری و نظریه پردازی همچنان عقب هستیم و دستمان پیش بیگانگان دراز است. چرا هر روز که نظریه جدیدی در گوشه ای از دنیا مطرح می شود، ما آن را با سلام و صلوات، به عنوان آخرین و جدیدترین دستاوردهای بشری ترجمه می کنیم و سپس آن را به عنوان مهم ترین و برترین اندیشه ها تلقّی می نماییم، و سعی می کنیم که اگر همّتی داشته باشیم آن را در جامعه خودمان پیاده کنیم؟ به نظر می رسد یکی از موانع جنبش نرم افزاری، همین تقلید کورکورانه از دیگران و عدم وجود روح تحقیق، و کم همتی برای ایستادن بر روی پای خود برای نظریه پردازی و ایجاد یک فکر جدید است. شاید بتوان ریشه این را در یک حالت روانی تاریخی در میان کشورهای جهان سوم و بخصوص کشورهای اسلامی که اکنون مورد بحث ما هستند جست وجو کرد و آن عدم اعتماد به نفس است؛ این حالت که فکر می کنیم آنچه داریم قدیمی است و زمان آن گذشته و دیگر خریداری ندارد، و چون قدیمی و متعلّق به گذشته است، بنابراین اعتبار و تاریخ مصرف آن گذشته، و باید به سراغ نو برویم. این خود کم بینی و ارزش ندادن به چیزهایی که خودمان داریم یکی از ریشه های عقب افتادگی و از موانعی است که در جلوی راه چنین جنبشی خودنمایی می کند.
یکی دیگر از موانع را می توان در عادت به آماده خوری دانست. طبیعی است که اگر ما بنشینیم و منتظر باشیم تا دیگران چیزی را مطرح کنند و ما فقط آن را ترجمه کنیم، خیلی آسان تر است از این که خودمان مثلاً بیست سال روی یک نظریه زحمت بکشیم، بعد هم احیانا بفهمیم اشتباه بوده است، و سعی کنیم آن را اصلاح کنیم، یا آن را کنار بگذاریم و نظریه جدیدی مطرح کنیم. راحت تر آن است که ما حرف دیگران را که سال ها روی آن کار کرده اند و غلط یا درست، به نتیجه ای رسیده اند به اسم خودمان ترجمه کنیم، یا حتی اگر صداقت داشته باشیم، به اسم دیگران ترجمه کنیم، ولی به این عنوان که ما هستیم که خبر داریم آخرین دستاوردهای علوم چیست، آن را با افتخار مطرح کنیم و دیگران را مرعوب خودمان گردانیم، و بگوییم ما چیزهایی بلدیم که شما نمی دانید. پس انتظار دریافت نتایج آسان و سریع، یکی از موانع چنین جنبشی است. برای تولید فکر، به صبر، پشتکار و قبول احتمال شکست احتیاج است. نظریاتی که مطرح می شود چه بسا پس از مدتی تجربه و آزمایش و نقد و بررسی، معلوم شود که از اصل، اشتباه بوده اند و باید آن ها را کنار گذاشت. چه بسا برای اثبات عملی نظریه ای، و اثبات کارایی آن در مقام عمل، احتیاج به نیم قرن یک قرن تجربه و کار باشد تا بتوانیم مفید بودن و نیز درست بودنش را اثبات کنیم. نباید خسته شویم از این که تا پنجاه سال دیگر کی زنده است، کی مرده؟ یا این که بگوییم: نیازهای فوری ترمان را باید برآورده کنیم. نه، باید عده ای که متکفّل نظریه پردازی هستند، این صبر و تحمّل را داشته باشند که نتایج نظریه شان مثلاً در دو نسل بعد ظاهر شود و عجله نداشته باشند که حتما همین امروز و فردا به نتیجه برسد، یا نتیجه عملی آن تحوّل عظیمی در جامعه به وجود بیاورد و اسم آن ها در تاریخ برای ابد ثبت شود. بسیاری از نظریات امروزی در زمان نظریه پردازانش مردود اعلام شده اند و کسی به آن ها توجه نکرده است. سال ها بعد، کسی آن را دوباره زنده کرده و روی آن کار کرده و معلوم شده است که می تواند مبنای تحوّلی قرار بگیرد. بنابراین، عدم پشتکار و یأس از شکست نیز یکی از موانع چنین جنبشی است.
معرفت: این مستلزم آن است که نظریه پردازان از نظر مادی و معنوی اندکی حمایت شوند تا دل سرد نشوند.
دکتر مصباح: قطعا چنین است، اما این ها از لوازم بیرونی است؛ یعنی اگر ما بخواهیم از دیدگاه حکومتی نگاه و مسئله را بررسی کنیم که بخش های گوناگون حکومت چه وظایفی در این زمینه دارند، قطعا این مسائل هم مطرح می شود. اما اگر از دیدگاه کسی که متکفّل نظریه پردازی است نگاه کنیم، موانع دیگری بیش تر خودنمایی می کنند. یکی از موانع، مبتلا شدن به روزمرگی است و این که هر مسئله ای هر روز پیش می آید همان را حل کنیم، تا ببینیم بعد چه می شود. این در حالی است که اگر نخبگان جامعه یک دید کل نگر، یک دید کلان به مسائل جامعه داشته باشند، مسائل روزمرّه ای را هم که پیش می آید، در قالب یک طرح کلی می بینند و سعی می کنند آن ها را ریشه ای حل کنند، نه این که حالا این مشکل را حل کنیم، تا ببینیم فردا چه مشکل جدیدی پیش می آید. همین طور شاید یکی از آفت های بسیار مهم در این زمینه، مسئله سطحی نگری باشد. وقتی مسئله جنبش و حرکت جدید مطرح می شود، بخصوص اگر به مسئله نوآوری و طرح فکرهای جدید ضمیمه شود، یکی از آفاتش این است که ما سعی کنیم هر چه زودتر یک فکر و نظریه جدیدی مطرح کنیم تا در این جنبش سهمی داشته باشیم. این موجب می شود که ما به سطحی نگری رو بیاوریم و مسائل را در سطح بسیار نازلی ببینیم و نتوانیم عمیق بیندیشیم و مبانی آن را در نظر بگیریم. نوآوری در هر شکل آن مطلوب نیست. نوآوری ای مطلوب است که در جهت اهداف کلی اسلام و بر اساس مبانی فکری اسلام باشد، وگرنه چنانچه به هرگونه نوآوری بها داده شود، هرج و مرج علمی ایجاد می گردد و هیچ نتیجه ای جز تخریب دستاوردهای گذشته و سردرگمی برای خود و آیندگان نخواهد داشت. بنابراین، سطحی نگری هم یکی از آفات بسیار مهم و خطرناک در این زمینه است که باید به آن توجه کرد.
معرفت: در خصوص تولید فکر و نظر نو در حوزه دین، قطعا آسیب هایی وجود دارند. حضرتعالی به بعضی از این آسیب ها اشاره کردید. لطفا ضرورت آسیب شناسی در جریان تولید فکر و اندیشه را بیان کنید.
دکتر فنائی: برخی از این ها که عرض کردم می توانند آسیب هایی باشند برای هر نوع فکری، در هر حوزه ای، چه در حوزه علوم طبیعی و چه در حوزه علوم اجتماعی یا علوم دینی باشد؛ در همه این حوزه ها مشکل هست. تشویق به اجتهاد و نوآوری و خلّاقیت، بها دادن به علم و به فکر در حقیقت دور نگه داشتن فضای علمی از التهاب های سیاسی، برنامه ریزی، آزادی معقول در بیان و ارائه و عرضه فکر و پی گیری و ترتیب اثر دادن به فکرها و طرح های خوب این ها می توانند موجب رشد جریان علم باشند.
دکتر مصباح: وقتی وارد حوزه دین می شویم، مسائل ظریف تر و دقیق تر می شوند؛ زیرا وقتی ما به عنوان یک متدیّن، برای نظریه پردازی وارد حوزه دین می شویم، با حقیقتی به نام «دین» سر و کار داریم که جدای از فکر و مستقل از نظریه های ما وجود دارد. در این جا، رها و بدون چارچوب و آزاد نیستیم که هر چه به نظرمان رسید، آن را به اسم دین مطرح کنیم، بلکه وظیفه اول ما این است که ببینیم حقیقتی که به نام «دین» مطرح است، چیست و خود دین را بشناسیم، اصول این جنبش، حرکت، و نظریه پردازی را از درون همین حوزه دین بیرون بکشیم و استنباط نماییم، و سعی کنیم تا آن جا که در توانمان هست، این فهم ما مطابق با واقعیت باشد؛ و روش هایی هم که به کار می گیریم، آرمان هایی هم که برای این جنبش و نظریه پردازی انتخاب می کنیم، همه این ها را باید از دل همین دین بیرون بکشیم. بنابراین، خطرها و آسیب هایی که در زمینه دینی و نظریه پردازی در زمینه دین وجود دارند به مراتب بیش تر و ظریف تر از آسیب هایی هستند که در زمینه کلی نظریه پردازی و نوآوری علمی مطرح می باشند. اگر کسی در شناخت یک قانون فیزیکی اشتباه کند، چه بسا پس از سالیانی حالا فرض کنید ده قرن دیگر با تجربه بتوان فهمید که این نظریه اشتباه بوده و بتوان آن را تصحیح کرد، ولی در زمینه دین چنین زمینه ای برای تجربه اهداف دینی وجود ندارد. هدف دین تکامل بشر، تقرّب به خدا، و رسیدن انسان به بالاترین درجه کمال است. این ها چیزهایی نیستند که در چنگ تجربه بشری گرفتار شوند تا بتوان به تجربه دریافت که مثلاً آیا نظریه ای که مطرح شده ما را به کمال مطلوب نزدیک کرده است یا نه؟ و آیا ما را به قرب الهی می رساند یا خیر؟ بنابراین، در این زمینه آسیب ها بیش ترند و در نتیجه، دقت و وسواس برای عدم اشتباه و خطا به مراتب ضروری تر از زمینه های دیگر است.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان