کسی که اعتماد به نفس متعادل دارد، اهل تکبر نیست، آدمی نیست که غرور داشته باشد یا بخواهد توانایی های خود را به رخ دیگران بکشد و واقعاً فرد بسیار متواضعی است. تعداد افرادی که اعتماد به نفس متعادل و واقعی دارند خیلی زیاد نیست، ولی کسانی هستند که به طور کلی ضعف شان زیاد مانع فعالیت های آن ها نمی شود و در زندگی شان دخالت چندانی نمی کند. یعنی اگر در زمینه هایی خود را خیلی قبول نداشته باشند، دید منفی و خودانتقادی مانع فعالیت های شان نمی شود و آنان را از ادامه دادن روند عادی زندگی بازنمی دارد.
افراد متکی به نفس یا دارای اعتماد به نفس متعادل، شناخت درستی از خود دارند، نقاط ضعف و قدرت خود را می دانند، برای رفع آن ها تلاش می کنند و احساس کوچکی و حقارت نمی کنند. استقلال عمل دارند، مسئولیت پذیرند، پیشرفت گرا هستند، جدی و سخت کوش اند، ناکامی ها را می پذیرند، برای خود حرمت و احترام قایل اند و در زندگی خود و دیگران نقش بسیار مؤثری ایفا می کنند.
این افراد از نقطه ضعف های خود اطلاع دارند و خیلی خوب می توانند نظر و انتقاد دیگران را گوش کنند و بپذیرند و بعد هم در قبال آن انتقاد، روی کارهای خود فکر می کنند و حتی خود را تغییر می دهند. آن ها از شکست خوردن ناراحت نمی شوند؛ نه این که خوشحال باشند، بلکه می پذیرند که شکست خورده اند و از تجربه ی آن شکست برای قدم ها و تلاش های بعدی خود استفاده می کنند. هیچ گاه از این که مورد انتقاد و سرزنش قرار بگیرند احساس ناراحتی نمی کنند. افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند می توانند با دیگران بحث کنند، اشتباه خود را می پذیرند و بیان هم می کنند که اشتباه کرده اند. از این که بگویند،« من نقطه نظرم عوض شده یا این گفتار شما باعث شده من یک دید جدید پیدا کنم. » هیچ مشکلی ندارند. این افراد خیلی پشتکار دارند، به راحتی تسلیم مشکلات نمی شوند، همیشه فکر می کنند اگر مشکلی پیش آمده حتماً راه حلی دارد و اگر در اجرای یک راه حل شکست بخورند، دنبال راه حل دیگری می گردند. همیشه فکرشان خلاق است و می توانند مسائل را از جنبه های مختلف ببینند یا راه حلی برای مشکلات پیدا کنند.
کسانی که اعتماد به نفس شان متعادل است به تفاوت های فردی اعتقاد دارند و همه را به یک چشم نگاه نمی کنند. وقتی افراد را با هم مقایسه می کنند، به تفاوت آن ها توجه می کنند و کاملاً می پذیرند که هرکس ویژگی های خاص خودش را دارد و باور دارند که نمی توان با همه ی انسان ها به یک شکل رفتار کرد. اعتقاد دارند که همه ی افراد دارای ارزش ها و قابلیت هایی هستند که کافی است روی آن ها کار شود تا به سطح بیایند و شکوفا شوند.
این افراد توانایی خندیدن دارند، خندیدن به هر چیزی که در زندگی پیش می آید. آن ها مسائل را آن قدر جدی نمی گیرند که فکر کنند دیگر بدتر از این نمی تواند وجود داشته باشد، خیلی راحت تر با مسائل کنار می آیند. این افراد مانند افراد با اعتماد به نفس پایین به دنبال کمال گرایی مفرط نیستند. یعنی هیچ وقت دید افراطی به مسائل ندارند و به هیچ طریقی هم سعی نمی کنند که خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
برای تشریح بهتر نشانه ها و خصوصیات افرادی که اعتماد به نفس متعادل دارند می توان از هرم نیازهای مازلو استفاده کرد. مازلو نیازهای افراد را در چند طبقه تعریف می کند و می گوید: در ابتدا وقتی که ما به دنیا می آییم یک سری نیازهای زیستی داریم و همین طور که رشد می کنیم نیازهای مان خیلی به رأس هرم نزدیک می شوند. هرچند بسیاری از افراد ممکن است در همان طبقه ی چهارم و پنجم بمانند و به قله ی هرم نرسند.
در کف هرم، کودکان قرار دارند که به خوراک، پوشاک و مسکن نیاز دارند. در طبقه ی سوم این هرم افرادی قرار دارند که احساس می کنند همین که مورد توجه دیگران باشند، به دیگران مهر بورزند و دیگران هم آنان را دوست داشته باشند، کافی است و از این موقعیت احساس رضایت می کنند. در طبقات بالاتر افرادی هستند که به یک نوع خاصی از زیبایی شناسی و به سطحی از یادگیری رسیده اند که برای احساس رضایت کردن، به مسائل فراتری نیاز دارند. و در قله ی هرم افراد « خودشکوفا » قرار دارند.
مازلو هنگامی که این دیدگاه و آن نیازها را مطرح کرد، متوجه شد افراد بسیار کم و معدودی به قله ی هرم می رسند. او برای این که بتواند اطلاعات بیشتری به دست بیاورد روی افرادی که در قید حیات نبودند تحقیقاتی انجام داد. مازلو افراد مختلفی مثل موسیقی دانان، ورزش کاران، سیاست مداران، اُدبا و پزشکان موفق را شناسایی کرد و از طریق مطالعه ی زندگی نامه ها و کتاب ها و از هر اطلاعاتی که در زندگی آن افراد بود به یک سری ویژگی های مشترک رسید که آن ها را ویژگی های افراد« خودشکوفا » نامید.
یکی از صفات یا خصوصیات افراد خودشکوفا این است که از قدرت مهار خود و از منابع غنی و سرشار درونی برخوردار هستند، شادی آن ها لزوماً بیرون از خودشان نیست، فقط دیگران نیستند که آنان را شاد می کنند، آن ها از درون خود شاد هستند. این افراد حب و بغضی ندارند، بسیار متواضع اند و هیچ گاه سعی نمی کنند توانایی های خودشان را به رخ دیگران بکشند.
افراد خودشکوفا کسانی هستند که در مورد کاری که انجام می دهند و در مورد امور زندگی خودشان احساس مسئولیت می کنند. این افراد به دلیل این که توانایی های شان را خیلی خوب می شناسند، حداکثر استفاده را از آن ها می کنند. اعتماد به نفس متعادلی دارند و اگر ضعف هایی هم داشته باشند آن را می پذیرند و حساسیتی نسبت به آن موضوع ندارند. مثلاً اگر یک فرد خودشکوفا قدش خیلی کوتاه است، این را به عنوان یک ضعف نمی بیند، قدش کوتاه است ولی توانایی هایی دارد، که یک فرد قدبلند ندارد. او معتقد است این خصوصیت- که به عنوان یک ضعف برای او قلمداد می شود- چیزی نیست که بتوان کاری در موردش انجام داد، هرچند اگر فرصتی وجود داشته باشد که اصلاحش کند، حتماً تلاش خود را خواهد کرد. در نتیجه، افراد خودشکوفا نقطه ضعف های شان را خیلی راحت می پذیرند و حتی با تمسخر به آن ها نگاه می کنند، نه به عنوان یک عیب قابل توجه. این ها کسانی هستند که زندگی را آن طور که هست پذیرفته اند، نه آن طور که دل شان می خواهد باشد.
این افراد به دلیل آن که به مرحله ای که می خواسته اند رسیده اند، دیدشان نسبت به زندگی و جهان کاملاً متفاوت است، مسئولیت احساسات و افکار خود را قبول می کنند، در نتیجه خیلی راحت نظر خودشان را بیان می کنند. هیچ وقت درصدد تحقیر کسی نیستند و هیچ وقت سعی نمی کنند دیگری را کوچک کنند تا خود را بزرگ نشان بدهند و افراد بسیار شنوایی هستند. آنان هیچ گاه تلاش نمی کنند که دیگران را راضی کنند و نیازی به این نمی بینند که همه را به درستی گفته های شان متقاعد کنند، نظر خودشان را ابراز می کنند اما تصمیم گیری و برداشت را به عهده ی جمع می گذارند و به این که دیگران در موردشان چه می اندیشند و چگونه برداشت می کنند خیلی حساسیت نشان نمی دهند، یعنی خودباوری شان درونی است.
افراد خودشکوفا کسانی هستند که احساس آرامش دارند.
منبع مقاله :
بیرشک، بهروز؛ (1391)، اعتماد به نفس سالم ( آیا امکان تغییر و بهبود در اعتماد به نفس وجود دارد؟ )، تهران: نشر قطره، چاپ سوم.