ماهان شبکه ایرانیان

غارت شدگان: جنس ایرانی

«ایرانی، جنس ایرانی بخر!»، یادتان هست زمانی این شعار یکی از مهمترین تبلیغات رسانه های ما بود و روی بیلبوردهای شهرها، یا روی کالاهای مختلف یا توی روزنامه ها و... این جمله را می دیدیم؟ اگرچه چند وقتی هست که دیگر کمتر شاهد این تبلیغ هستیم، اما کالای ایرانی بهانه خوبی بود تا باز هم با شما هم صحبت شویم:

«ایرانی، جنس ایرانی بخر!»، یادتان هست زمانی این شعار یکی از مهمترین تبلیغات رسانه های ما بود و روی بیلبوردهای شهرها، یا روی کالاهای مختلف یا توی روزنامه ها و... این جمله را می دیدیم؟ اگرچه چند وقتی هست که دیگر کمتر شاهد این تبلیغ هستیم، اما کالای ایرانی بهانه خوبی بود تا باز هم با شما هم صحبت شویم:

خانم ابراهیمی 39 ساله است و می گوید: «راستش ما هم دوست داریم از جنس ایرانی استفاده کنیم، اما من در چند باری که امتحان کرده ام، به جز یکی دو مورد به هیچ وجه راضی نبوده ام، مخصوصاً در مورد لوازم برقی و آشپزخانه. عمرشان از گارانتی هایشان هم کوتاه تر است! خدمات پس از فروش شان هم که قربانشان بروم دنبال این هستند که با هزار و یک بهانه به تو خدمات ندهند. مثلاً یک بار به من گفتند که نمی توانیم دستگاه تان را رایگان تعمیر کنیم چون ضوابط گارانتی را رعایت نکرده اید و جسم سفت درون آب میوه گیری ریخته اید، وقتی گفتم موقع گرفتن آب سیب این بلا سر دستگاه آمده، با پوزخند گفتند، خوب سیب سفت است دیگر!»

آقای رمضانی فروشگاه لوازم منزل دارد. وقتی از او می پرسیم که فروش اجناس ایرانی بهتر است یا خارجی می گوید بستگی به جنسش دارد و بعد هم می گوید: «درباره لوازم برقی مردم معمولاً دنبال جنس خارجی اند چون جوابشان را پس داده اند و مردم هم راضی اند. اما به بعضی از تولیدات ما نمی شود اطمینان کرد، چون معمولاً تقلیدی اند و تنوع کمتری هم دارند و از آنجا که اکثر کالاهای مورد نیاز منزل قیمت بالایی دارند، مردم هم ترجیح می دهند جنسی بخرند که برایشان کار کند و ارزش پولی که می دهند را داشته باشد. البته در چند زمینه هیچ جای جهان اجناسش به پای تولیدات ما نمی رسد، مثل همین فرش. نه فقط ما که در همه جای دنیا مردم دنبال فرش ایرانی دست بافت اند. چون هر چقدر هم برایش بپردازی ارزشمند است. آنقدر هم تنوع طرح و رنگ دارد که هر سلیقه ای را جواب گو باشد. اگر چه چند وقتی است نمونه های خارجی اش هم آمده اما مردم هنوز هم دنبال فرش ایرانی اند یا در مورد سرویس های چوب و پارچه هم مردم معمولاً از جنس های ایرانی استقبال می کنند.»

محدثه را در بازار کفش می بینم و می گوید:« مرا بکشند هم کفش غیر ایرانی نمی پوشم! سال های اول ما هم مثل همه کفش های خوشگل و ارزان چینی که وارد بازار می شد می خریدیم، اما بعد از مدتی دو برابر آن را خرج دوا درمان آسیب هایی که ناشی از این کفش های غیر استاندارد بود کردیم! در زمینه یکسری از لباس ها و خوراک هم به نظرم محصولات ایرانی کیفیت بدی ندارند، مثلاً برنج و چای ایران که در همه دنیا معروف اند در بازار کمیاب تر از خارجی ها یافت می شوند و حتی برخی تولید کننده های داخلی هم روی بسته های چای می زنند صد در صد خارجی، انگار که این خیلی خوب است!

نمی دانم کسانی که اینقدر شعار می دهند جنس ایرانی بخریم چرا اجازه می دهند که این همه واردات غیر اصولی داشته باشیم که نتیجه اش بشود ورشکستگی خیلی از تولید کننده های داخلی. نمونه اش پدر خود من تولیدی اش به خاطر این همه جنس های چینی و ارزان قیمت ورشکست شد.»

سید مراد، میوه فروشی بزرگی دارد و در مغازه اش در هر فصلی هرچه بخواهی می توانی گیر بیاوری، می گوید: «سال های قبل، معمولاً هرچه میوه در مغازه داشتیم محصولات شهرهای مختلف کشورمان بود. اما الان خیلی از میوه ها خارجی اند که از جاهای مختلف وارد می شوند. به نظر من که همه شان شیمیایی اند و عطر و طعم و رنگ میوه های خودمان را ندارند، اما مردم می خرند. ما قدیمی ها که ترجیح می دهیم در هر فصلی میوه خودش را بخوریم. حتی شنیده ام که دکتر ها هم همین را می گویند. قربان قدرت خدا بروم که همه کارهایش حساب و کتاب دارد. در فصل های گرم میوه های خنک که طبع سرد دارند زیاد می شود و در فصل های سرد هم میوه هایی که ویتامین دارند و برای فصل سرما لازم اند زیاد می شود. اما الان تو اوج سرما هم می توانی بیایی هندوانه بخری! تازه خیلی از میوه هایی را هم که می آوریم و می فروشیم، من به شخصه تا چند سال پیش به چشم ندیده بودم! بعد می خندد و می گوید، همه شان مزه آب می دهند!»

اکثر مردم حرفشان این بود که اگر اجناس کیفیت خوبی داشته باشند، ترجیح می دهند جنس ایرانی بخرند، حتی اگر قیمتش از نمونه های خارجی بالاتر باشد. تولیدات و واردات و صادرات اگر بر اساس اصول باشد و به اقتصاد تولید کنندگان آسیب نزند، خیلی هم مورد پذیرش قرار می گیرد و پیرو اصل مزیت نسبی در اقتصاد به کشورها کمک هم می کند. نکته حائز اهمیت این است که یادمان باشد، حمایت از تولیدات داخلی، به نوعی تضمین اشتغال آینده فرزندان خودمان است.

در نهایت یاد یکی از طنزهای مجله گل آقا افتادم که اگر چه قدیمی است اما گفتنش خالی از لطف نیست:

آقا برنج خوب چی داری؟

«صدری تایلندی!» خیلی عالی دارم!

روغن کرمانشاهی داری؟

نه، روغن ترکیه ای و هلندی داریم!

این پنیرها مال کجاست؟

دانمارک!

سیگار چی داری؟

غیر از سیگار بهمن، هرچه بخواهی.

ببخشید، جنس ایرانی چی دارید؟

راستش تا دیروز تله موش داشتیم که تمام شد. ولی مرگ موش انگلیسی داریم![1]



[1] . گل آقا سال سوم ؛ مجله شماره 96.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان