دنیای غرب پس از 200 سال سابقه ی اندیشه ورزی در اقتصاد و مدیریت، به این جا رسیده که چگونه مشارکت بخش غیر دولتی را در توسعه ی اقتصادی مهیا کند؟ یعنی چگونه از انگیزه های به اصطلاح صددرصد سودجویانه ی شخصی، پلی بسازد به سوی منافع جمعی؟ این که چگونه تناقض میان خودمختاری سرمایه داران و واگذاری امور به دست نامرئی بازار با مسئولیت دولت در تأمین و تدارک نیازهای اساسی همه ی طبقات اجتماعی و انسجام بخشی به اقتصاد ملی را حل و فصل کند؟
در حالی که گمشده ی ذهنی من این بود که چگونه بین مردم و پیشرفت و سازوکار اقتصادی ارتباط برقرار می شود، عزیزی از نسل اولی های انقلاب و پیش کسوتان مبارزه و جهاد، در مسیر مطالعات و پیگیری های میدانی ام قرار گرفت و زمینه ی آشنایی مرا با تجربه ای بزرگ و مغفول مانده فراهم ساخت؛ «جهادسازندگی» در دهه ی اول انقلاب. از اولین اسناد تاریخی که نشانی اش را به من داد، بیانات امام خمینی رحمة الله علیه بود که در همان ماه های اولیه پس از پیروزی انقلاب، برای تشکیل جهاد سازندگی فرمان داده بود:
«این دیوار شیطانی بزرگ که شکست، پشت آن دیوار خرابی های زیاد هست[...] ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی[...] و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگی، این مهیابودن خودشان را اعلام کرده اند. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاری، کشاورز، همه ی قشرهای ملت، داوطلب برای این است که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است، بسازند. از این جهت، باید ما بگوییم یک جهادسازندگی [...] که همه ی قشرهای ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهی و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهری و دهاتی، همه با هم باید تشریک مساعی کنند [...] ما دستمان را پیش ملت دراز می کنیم و از ملت می خواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند [...] و البته مأمورین دولت در هر جا مردم با آنها تشریک مساعی کنند، تحت نظر اشخاص کارشناس، مأمورین دولت کارها را انجام بدهند و روحانیونی که در همه جا در بلاد بحمدالله هستند، در این امر آنها هم تشریک مساعی کنند، نظارت کنند.»[1]
این بود که مسیر تحقیقاتم را با هدف آواربرداری از تجربه ی مغفول مانده ی جهاد سازندگی و الگوگیری از آن برای امروز بازسازی کردم. ضمن این که از حدود چهار سال پیش - شروع دهه ی چهارم انقلاب - نام گذاری سال ها و تبیین رهبر انقلاب از آنها، پاسخ معمای فوق الذکر را بیشتر برایم تشریح می کند.
از آن جا که پاشنه ی اقتصاد نامیمون غرب بر مصرف زدگی به عنوان یک امر مقدس و خدشه ناپذیر استوار است، «اصلاح الگوی مصرف» هدف گیری شد. بنا بر این اصل که در اسلام، کار ارزشمند است و نه پول، «کار مضاعف» مطرح گردید. وقتی کشور با برنامه ها و تهدیدات بیش از پیش اقتصادی دشمن مواجه شد، «جهاد اقتصادی» فرمان داده شد. زمانی که جراحی ساختاری اقتصاد در محافل علمی و سیاست گذاری بر سر زبان ها افتاد و نیز ادامه ی خصمانه ی فشار اقتصادی، «تولید ملی» به عنوان خط مقدم جهاد اقتصادی گوشزد شد. حالا هم در این قائله ی جهاد اقتصادی که هجوم واضح دشمن انکارناپذیر است، رهبر انقلاب «حماسه ی اقتصادی» را مطالبه کرده اند. سازوکار چیست و دست یابی به این افق بلند، چه نقشه ای می طلبد؟
از جنس جهاد
«حماسه» اساساً در بطن جهاد متولد می شود. هیچ حماسه ای فارغ از هیچ جهادی قابل تصور نیست. این جهادگران هستند که حماسه می آفرینند. حماسه سازی، امری خودبه خودی و غیر ارادی نیست که از عهده ی هرکسی برآید. دوراهی های بی شمار و تردیدها و افق های کوتاه و منافع مادی و امثال این ها نمی گذارد هرکسی بتواند حماسه خلق کند. اما حماسه ساز جهاد اقتصادی کیست؟
اگر پذیرفته ایم که بسامان کردن امور اقتصادی از جنس «جهاد» است و جهاد نیز لاجرم «همگانی» است و هیچ قشری در آن بی سهم نیست و حماسه ی اقتصادی هم باید در بطن همین جهاد اقتصادی متولد شود، پس حماسه آفرینی یک کار جمعی است و حماسه سازان، جهادگرانی هستند که با عزم و اراده ای تبلوریافته و قاطع، نقش خود را در خلق حماسه ایفا می کنند.
جهاد سازندگی یک حماسه بود؛ حماسه ای اقتصادی که در دهه ی اول انقلاب متولد شد، آن هم با شعار «همه با هم». همه ی اقشار به گرمی دست امام را فشردند و راهیِ روستاها و مناطق محروم شدند تا اقتضای آن روز انقلاب را که رفع محرومیت ها و خرابی های مانده از طاغوت بود، برآورده سازند. همچنین با اوج گرفتن دفاع مقدس، جهاد سازندگی نقش «سنگرساز بی سنگر» را به دوش کشید تا نیازهای مهندسی و سازندگی در جبهه ها را تأمین کند. این گونه بود که حضرت امام رحمة الله درباره ی جهادگران سازندگی فرمودند: «باید اعتراف کرد که اینان، بزرگترین آبرو را به انقلاب اسلامی خود داده اند و با تعهد به اسلام و ایمان به خدای تعالی در این راه بهترین نمونه و الگو برای همه ی جوانان مسلمان و متعهد اسلامی گردیدند.»[2] علاوه بر این، در پیام مهم ایشان به سران قوا مبنی بر بازسازی کشور که پس از پذیرش قطعنامه ی 598 صادر کردند، تأکیدشان بر همان مؤلفه هایی بود که جهادسازندگی را پدید آورده بود: «بازسازی و سازندگی جز از طریق تعاون و هم فکری میسر نیست و این کشور متعلق به اسلام و همه ی ملت ایران است و همان گونه که در جنگ همه در کنار هم بودند، در صلح و سازندگی هم باید در کنار یکدیگر باشند.»[3]
«مهم ترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه ی مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه ی مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگهدارند. إن شاءالله این استعدادها در پیچ و خم کوچه های ادارات خسته و ناتوان نشوند!»[4]
«مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگ ترین آفت یک جامعه ی انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامه ریزی در جهت توسعه ی صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و نیز آزادی صادرات و واردات و به طور کلی تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت»[5]
«استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی و بهادادن به مؤمنین انقلاب، خصوصاً جبهه رفته ها، و توسعه ی حضور مردم در کشاورزی و صنعت و تجارت و بازسازی شهرهای تخریب شده و شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمکن و مرفّه و بسط آن به توده های مردم و جامعه.»[6]
اما این مؤلفه ها متأسفانه مغفول ماند. اعتقاد برخی برنامه ریزان اقتصادی بر جدایی مسیر توسعه از عدالت، تهی بودن برنامه های توسعه ی اقتصادی از ابعاد فرهنگی و اجتماعی، اعتقاد به تئوری رفاه طلبی آگاهانه، اضمحلال یا ادغام نهادهای مردمی برآمده از انقلاب که در پیشرفت اقتصادی نقش عاملیت داشتند و دولت مداری محض در ساختارها و نهادهای دولتی به همراه عواملی دیگر، دست به دست هم داد تا به تدریج باورها و فرهنگ عمومی نیز در زمینه ی پیشرفت اقتصادی دچار آفت شود و مصرف زدگی و اسراف، جای روحیه و فرهنگ جهادی را بگیرد. تا آن جا که رهبری نیز اذعان کردند که: «عادتهای ما، سنتهای ما، روشهای غلطی که از این و آن یاد گرفته ایم، ما را سوق داده است به زیاده روی در مصرف به نحو اسراف.»[7]
همه با هم
حالا اما در پی مطالبه ی رهبر انقلاب مبنی بر تقویت روحیه ی جهادی و ایثارگری در میان توده ی مردم، زمینه ی خلق حماسه هایی حتی بزرگ تر فراهم آمده و زمان آن رسیده که «همه با هم» و متکی بر توانایی جوانان و متخصصان و مؤمنین به انقلاب، مسیر طولانی اما روشن و رو به آینده را در جهاد اقتصادی بپیماییم و دوباره حماسه هایی درخور الگوگیری کشورهای دیگر خلق کنیم؛ همچنان که روزی اقشار مختلف به فرمان امام شان راهی روستاها و مناطق محروم شدند و چنان حماسه آفریدند که امروز از دانشگاه های برتر غرب، محققینی برای شناخت و درک آن تجربه راهی ایران می شوند.
امروزه هسته ها و تشکل ها و جنبش های متعددی در میان جوانان و نهادهای نخبه پرور آنها نزج گرفته و در حال گسترش است. چند نمونه از این تشکل ها، حرکت های مبتنی بر عدالت خواهی، سیاست پژوهی، محرومیت زدایی، تحول علمی و مانند این ها است. امروز نه تنها وجود انبوه مخترعین و مبتکرین و مؤسسات فناور و دانش بنیان، جهش عمیقی را در عرصه ی سخت افزاریِ پیشرفت اقتصادی نوید می دهد، اراده ها و عزم های انباشت شونده و جنبش های در حال ظهوری در عرصه ی نرم افزاری و مدیریت توسعه و پیشرفت نیز در حال تبلور است و همین که به همگرایی و بلوغ لازم برسد، به مثابه ی موتورهای مردمی جهاد اقتصادی، دست به حماسه آفرینی های مکرر و عمیق و گسترده در عرصه ی پیشرفت خواهد زد.
تسریع در رسیدن به این افق متعالی و الهی، مستلزم این است که باورها و مشهوراتی را که عامدانه و مُصرّانه در اذهان ما انباشته اند، به کلی بشوییم و به اصالت انقلابی خویش بازگردیم تا بلکه یک بار دیگر آرزوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را محقق کنیم که: «چشم امید من به شما سازندگان پُر شور و نشاط اسلامی است.»[8]
پی نوشت ها:
[1] صحیفه ی امام خمینی رحمة الله، فرمان تشکیل جهاد سازندگی 26 / 3/ 1358.
[2] صحیفه ی امام خمینی رحمة الله، نقش جهاد سازندگی در جبهه های جنگ تحمیلی 27 / 3/ 1361.
[3] صحیفه ی امام خمینی رحمة الله، سیاست های کلی نظام اسلامی در دوران بازسازی کشور 11 /7 /1367.
[7] سخنان رهبر انقلاب در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا علیه السلام 1 / 1/ 1388.
[8] صحیفه ی امام خمینی، تجلیل و تقدیر از جهادگران جهاد سازندگی 14 / 9/ 1367.