ماهان شبکه ایرانیان

سبک زندگی، مشارکت و رقابت سیاسی با تأکید بر آیات و روایات

از عوامل مهم در توسعه سیاسی کـشور، میزان بالای مشارکت سیاسی مردم است. حضور آگاهانه، داوطلبانه وفعال مردم در صحنه های سـیاسی، احساس مسئولیت وحساسیت بـه سـرنوشت خود و جامعه، حاکی از زنده بودن ملت و استمرار حیات سیاسی آن جامعه است

سبک زندگی، مشارکت و رقابت سیاسی با تأکید بر آیات و روایات

مقدمه

از عوامل مهم در توسعه سیاسی کـشور، میزان بالای مشارکت سیاسی مردم است. حضور آگاهانه، داوطلبانه وفعال مردم در صحنه های سـیاسی، احساس مسئولیت وحساسیت بـه سـرنوشت خود و جامعه، حاکی از زنده بودن ملت و استمرار حیات سیاسی آن جامعه است. در یک نظام سیاسی پیشرفته از سویی ضروری است تا مردم برای تعیین سرنوشت شان در عرصه های سیاسی مشارکت فعال داشته باشند، و از سوی دیگردولت ها برای مـردمی ماندن ناچارند تا زمینه های مشارکت و رقابت سیاسی را فراهم سازند.

از جمله اهداف مهم انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(در پرتو تعالیم اسلام ناب محمدی) روی کارآوردن نظامی مردمی و اسلامی با نام جمهوری اسلامی بـود تـا زمینه های لازم برای تحقق مشارکت و رقابت سیاسی واقعی فراهم آید. امروزه هر فرد آگاهی، آشکارا مشاهده می کند که در جمهوری اسلامی ایران مردم بارها در انتخابات فراوان و همه پرسی ها مشارکت ورقابت سیاسی فعالی داشته اند. حضور پر رنـگ مـردم در همه پرسی ها و انتخابات متعدد از سویی از علاقه شدید مردم برای تعیین سرنوشت شان حکایت می کند، و از سوی دیگر فراهم سازی امکانات لازم برای حضور عینی و ملموس مردم در صحنه های سیاسی به وسیله مسئولان نظام جمهوری اسـلامی را نـشان می دهد.

شرکت در همه پرسی نوع نظام و قانون اساسی، نیز انتخابات متعدد از خبرگان قانون اساسی ورهبری تا انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا، همه گواه بر مشارکت و رقـابت سـیاسی بـالای مردم به لحاظ کمی و کیفی در طـول بـیش از سـه دهه عمر نظام جمهوری اسلامی ایران است.

بی گمان عوامل یا متغیر های گوناگونی در کمیت و کیفیت مشارکت، ورقابت سیاسی اثرگذارند. دین، مکتب، مذهب، فرهنگ، ویژگی های فـردی، نـظام سـیاسی، خانواده، طبقه اجتماعی، قومیت، نژاد و. . . از جمله این عوامل اند. در این مـیان سبک زندگی از متغیر های أثرگذار است که در دین، مکتب، مذهب و فرهنگ ریشه دارد و سبک زندگی از اصطلاحات علوم دیگر است که بیانگر شـیوه زنـدگی و نـوع تعامل انسان با خود و دیگران و نظام سیاسی است. شکی نـیست که در جهان سبک های زندگی متفاوتی وجود دارد؛ مانند سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی اروپایی و سبک زندگی آمریکایی.

به طور طـبیعی در این مـقاله با توجه به انتساب سبک زندگی به اسلام، پاسخ گویی به این پرسـش تـابعی از نظریه های مربوط به رابطه دین و سیاست است؛ یعنی اگر مانند لیبرال ها به سکولاریسم یا جدایی دین از سیاست مـعتقد بـاشیم، یا هـمچون مارکسیست ها دین وسیاست را تابعی از اقتصاد بدانیم، آن گاه از دیدگاه ما، بین سبک زندگی اسـلامی و مـشارکت و رقـابت سیاسی رابطه ای وجود ندارد؛ زیرا یا دین را در حوزه خصوصی محدود خواهیم کرد (دیدگاه لیبرال)، یا آن را امری روبنایی وخـرافی مـی دانیم و انـکار خواهیم نمود (دیدگاه مارکسیسم). اما با پذیرفتن نظریه وحدت یا پیوند دین و سیاست، که نـگارنده بـر این باور است، تأثیر این دو متغیر بر یکدیگر محرز خواهد بود. البته این نکته برای هـر فـردی کـه به ماهیت سیاسی دین اسلام، سنت و سیره پیامبر اکرم( و امامان و بزرگان اسلام توجه کند، آشـکار اسـت. در این میان آنچه مجهول است، جهات اثرگذاری سبک زندگی اسلامی بر مشارکت و رقابت سـیاسی بـراساس آیات و روایات اسـت.

مفهوم شناسی

اصطلاح «سبک زندگی» را می توان معادل «سیره» و «سنت » در ادبیات اسلامی قرار داد که قول، فعل و تـقریر (سـکوت، تایید و امضای) معصوم، یعنی رسول خدا، محمد بن عبدالله(، و امامان دوازده گانه شیعه را دربر مـی گیرد. بـا آنـکه این اصطلاح در دنیای اسلام از زمان صدر اسلام مطرح است، و نیز در کنار قرآن، عقل واجماع با عـنوان سـنت از مـنابع چهارگانه اسلام می باشد، اما امروزه نیز رواج گسترده ای یافته است. گفته مـی شود آلفـرد آدلر[1] اصطلاح «life style » (سبک زندگی) را در جامعه شناسی و علوم اجتماعی غرب در سال 19299/ 1308 بازیابی و رواج داده است. درمجموع سبک زندگی، مسایلی مانند چـگونگی عـبادت، نحوه پوشش، الگوی مصرف، کسب درآمد، رفتار و تعامل با دیگران، نوع مـسکن و وسـیله نقلیه و تفریحات را دربرمی گیرد. براساس سخن آیت الله مـصباح یزدی، واژه سـبک زنـدگی که در ادبیات امروزی به مثابة واژه ای کلیدی مـطرح شـده است، از نظر لغوی و موارد کاربرد، گستره وسیعی دارد؛ یعنی می توان آن را از رفتارهای خاصی که هـر فـردی برای زندگی اش بر می گزیند تا رفـتارهای خـانوادگی، فامیلی، مـحلی، شـهری، کـشوری و بین الملل تطبیق داد؛ ازاین رو می توان سبک زنـدگی را ویژگـی های رفتاری انسان تعریف کرد. (1392: islamiclifestyle91. blogfa. com/post/5)

در واقع سبک زندگی، نظام واره و سیستم خاص زندگی اسـت کـه به فرد، خانواده یا جامعه هویتی خـاص می بخشد. این نظام واره هـندسه کـلی رفتار بیرونی است که افـراد، خـانواده ها و جوامع را از یکدیگر متمایز می کند، و به آنان هویت هایی متمایز می بخشد. از این حیث سبک زندگی، مـجموعه ای کـم وبیش جامع و منسجم از عملکردهای روزمره فـرد و بـرآورنده حـاجات و نیازهای مادی و مـعنوی اوسـت که مصرف، معاشرت، پوشـش، بـیان و سخن گفتن، ادبیات محاوره ای، تفریح، اوقات فراغت، آرایش ظاهری، خوراک، معماری و شهرسازی، دکوراسیون منزل، آداب دینـی و مـناسک مذهبی ـ عبادی و. . . را شامل می شود، و نشانه ای روشـن از عـقاید، باورها، ارزش ها، و عـلایق مـاست که ترکیب آنها هـویت شخصی و اجتماعی ما را می نمایاند) مجله اینترنتی سبک زندگی. "سبک زندگی، ضرورت مهندسی اجتماعی انقلاب اسـلامی"، 20 مـهر1392).

در تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، حـضرت آیت الله خـامنه ای، سـبک زنـدگی اسـلامی اصول و الگوهای حـاکم بـر رفتار فرد و خانواده درخصوص فرد، خانواده و اجتماع برای نیل به کمال دنیا و آخرت را شامل می شود. (سـخنرانی رهـبری: 23/7/1391). بـا توجه به آنچه بیان شد، درحقیقت سـبک زنـدگی در ابـعاد مـختلف زنـدگی اعـم از سطح فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی وحکومتی مطرح می شود.

«مشارکت» نیز به معنای همکاری، شرکت داشتن یا حضورداشتن است؛ درباره مشارکت سیاسی تعاریف گوناگونی وجود دارد؛ مثلاً مایرون وینر[2] آن را چنین تـعریف می کند: «مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه موفق یا ناموفق، سازمان یافته یا بدون سازمان، دوره ای یا مستمر، شامل روش های مشروع و نامشروع برای تأثیر بر انتخابات رهبران و سیاست ها و اداره امور عمومی در هر سطحی از حکومت محلی یا مـلی اسـت» (مصفا، 1375: 20 و21). میل برات[3] نیز مشارکت سیاسی را چنین تعریف می کند: «مشارکت سیاسی رفتاری است که اثر گذاشته، و یا قصد اثرگذاری بر نتایج حکومتی را دارد» (همان).

در تعریفی دیگر مشارکت سیاسی، [4] یا همان، درگیرشدن فـرد در سـطوح گوناگون فعالیت در نظام سیاسی، از درگیرنشدن تا داشتن مقام رسمی سیاسی است. (راش، 1377: 122). همچنین به نظر هانتینگتون [5] مشارکت سیاسی عبارت است از «فعالیت شهروندان خصوصی به منظور تـأثیرنهادن بـر فرایند تصمیم گیری سیاسی دولت » ( هـانتینگتون، 1373: 77). درمـجموع می توان گفت درواقع منظور از مشارکت سیاسی شرکت افراد در صحنه های مختلف مربوط به قدرت و حکومت و تعیین سرنوشت حاکمیت در جامعه است. شرکت در انتخابات مختلف، شرکت در تـظاهرات و تـجمعات سیاسی، عضویت و هواداری از احـزاب، گـروه ها، جریان ها و جناح های سیاسی و به طور کلی حضور و شرکت فعال افراد در صحنه های مربوط به قدرت و حکومت و تعیین سرنوشت جامعه، بیانگر وجود مشارکت سیاسی در کشور است.

رقابت سیاسی[6] نیز در پرتو مشارکت سیاسی شـکل مـی گیرد و به معنای تلاش برای کسب قدرت و کرسی های حاکمیت از راه شرکت در انتخابات و با استفاده از ابزارهای قانونی است.

مباحث نظری

متغیرها یا عوامل مختلفی بر مشارکت و رقابت سیاسی اثرگذارند. اندیشمندان علوم سیاسی و جامعه شناختی در مـباحث شان این عـوامل را بررسی کـرده اند، اما نگارنده به نظریه ای که نقش سبک زندگی در مشارکت و رقابت سیاسی را بررسی کرده باشد، دست نیافت. بـا توجه به این نکته در ادامه نظریه های یادشده را به اختصار بیان می کنیم:

1- انگیزه و مـنافع فـردی:

طـبق این نظریه، متغیر اصلی مؤثر در مشارکت و رقابت سیاسی، انگیزه ها، منافع وتصمیم فردی است. بر این مبنا هر انـسانی تـحت تأثیر عقل وتصمیم عقلانی وبا درنظرگرفتن منافع خود یا منافع گروهش به مشارکت و رقـابت سـیاسی روی مـی آورد. به تعبیر آنتونی داونز: [7]

هرگونه رفتار سیاسی، حاصل تصمیم فردی بازیگر و انتخاب عاقلانه اوست کـه از میان گزینه های مختلف که پیش روی او قرار دارد، گزینه ای را انتخاب می کند که به بهترین شکل اهـداف او را تأمین می نماید . . . رأی دهنده بـا درنـظرگرفتن منافعی که انتظار دارد از پیروزی این حزب یا جریان و جناح عایدش شود، به گزینش دست می زند و در انتخابات شرکت می کند. ا نلسون [8] نیز نفع شخصی عقلانی فرد را عاملی مهم در مشارکت سیاسی می داند (راش، 1377: 1366)؛

2- انگیزه، ارزش های اجتماعی و جـامعه پذیری سیاسی:

این نظریه بر آن است که که عمل فردی وگروهی ریشه در ارزش ها وهنجار های اجتماعی دارد؛ یعنی مشارکت و رقابت سیاسی، متأثر از عوامل اجتماعی و جامعه شناختی است. بر این مبنا منزلت اجتماعی، نهادها و سازمان های صنفی و شغلی، اتـحادیه ها، نـیز مقام و موقعیت سیاسی و اجتماعی بر مشارکت سیاسی افراد اثر می گذارند. براساس این دیدگاه منزلت اجتماعی بالاتر، و احساس توانایی و قدرت اثرگذاری بر تصمیمات سیاسی فرد را تشویق می کند تا به فعالیت سیاسی ـ اجـتماعی روی آورد و بـه مشارکت و رقابت سیاسی بپردازد. می توان این دیدگاه را در نظریات هانتینگتون و نلسون در بحث از فرایند توسعه سیاسی پی گرفت. از دیدگاه آنان عضویت و مشارکت فعال در گروه ها وسازمان های اجتماعی، شغلی و صنفی و. . . احتمال مشارکت در فعالیت سیاسی، مـشارکت در امـور سیاسی، تظاهرات سیاسی و. . . را بیشتر می کند (رضایی، 1375: 54-56).

در همین رابطه هرقدر میزان جامعه پذیری سیاسی بیشتر شود، فرد بیشتر مشارکت جو می شود و در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت می کند، در غیر این صورت ممکن است به انـزوا و درون گرایی روی بـیاورد. بر این اساس، جامعه پذیری سیاسی در رفـتارهای گـوناگون مـشارکت و رقابت سیاسی و اجتماعی مانند رأی دادن، حمایت از احزاب وجریان های سیاسی، شرکت در راهپیمایی ها و مبارزات سیاسی و انتخاباتی و همچنین امور و مجامع صنفی تجلی می یابد (قوام، 1374: 78). دربـاره تـأثیر جـامعه پذیری سیاسی در مشارکت و رقابت سیاسی می توان به دیدگا هـ های لوسـین پای [9] و آلموند [10] مراجعه کرد. همچنین لازم است هنگام بحث از نقش عوامل اجتماعی به عملکرد نظام سیاسی و مسئولانش توجه کرد؛ هرقدر عـملکرد مـسئولان نـظام سیاسی بهتر باشد، و اعتماد افراد وگروه های سیاسی را بیشتر جلب کـرده باشد، میزان مشارکت و رقابت سیاسی نیز بیشتر خواهد بود؛

3. باور های مذهبی وعقاید سیاسی:

متغیر اساسی دیگر که بـر رفـتار سـیاسی افراد از جمله بر مشارکت و رقابت سیاسی موثر است، باور های دینی ـ مـذهبی و عـقاید مکتبی و سیاسی است. در این باره می توان به دیدگاه های مارتین لیپست[11] و رابرت دوز [12] اشاره کرد. لیپست و دوز هنگام بررسی و تـحلیل عـوامل مـؤثر بر رفتار سیاسی مردم در آمریکا، کانادا، بریتانیا و استرالیا عوامل متعددی را یافته اند کـه بـاورهای مـذهبی از جمله آنهاست. افزون بر اعتقادات، جنسیت، سن، نژاد، طبقه اجتماعی، شهری یا روستایی بودن نـیز از عـوامل مـؤثر بر مشارکت سیاسی اند که البته میزان اثرگذاری شان در آن کشور ها متفاوت است (لیپست و دوز، 1373: 396). رابرت دال [13]نیز بـر نـقش عقاید سیاسی، به ویژه عقاید فعالان سیاسی بر رفتار سیاسی تأکید می کند. به نـظر او کـسی نـمی تواند تأثیر عقاید سیاسی را انکار کند. وی معتقد است که عقاید فعالان سیاسی بیشترین تاثیر را بـر نـظام سیاسی دارد (فیرحی، 1377: 58 و 59 ).

با توجه به آنچه در مباحث نظری آمد، نمی توان فقط بر یک مـتغیر تـأکید کـرد و در این زمینه نگرش تک عاملی[14] صحیح نیست بلکه می توان گفت مجموعه ای از این متغیرها در مشارکت و رقابت سیاسی مـؤثر اسـت، اما میزان تأثیرشان متفاوت است. در این میان نقش دین و مذهب و عقاید سیاسی مذهبی بـه ویژه در افـراد مـتدین بسیار برجسته است. البته به صورت مستقیم از تأثیر سبک زندگی بر مشارکت و رقابت سیاسی بحث نـشده اسـت، امـا آن گاه که از تأثیر عقاید دینی و باور های سیاسی همچنین انگیزه ها و منافع فردی واجـتماعی بـر رفتار سیاسی از جمله مشارکت و رقابت سیاسی سخن گفته می شود، أثرگذاری سبک زندگی، که ریشه در باور ها، عـقاید وانـگیزه ها ومنافع فردی واجتماعی دارد، بر رفتار سیاسی هویداست. بنابراین با پذیرش نقش آفرینی سبک زنـدگی بـر مشارکت و رقابت سیاسی، می توان تأثیر سبک های گـوناگون زنـدگی بـر مشارکت و رقابت سیاسی را بررسی کرد که از جـمله این سـبک ها، سبک زندگی اسلامی است.

بررسی و استقراء

برای اثبات تأثیر سبک زندگی اسلامی در مـشارکت و رقـابت سیاسی، ضروری است تا بـه شـیوه درون دینی و روش اسـتقرایی در مـنابع اسـلامی به ویژه آیات قرآن کریم، روایات دینی وسخن رهـبران مـذهبی، را جست وجو کنیم تا دریابیم آیا داده های یادشده فرضیه مقاله را اثبات یا رد می کند. روشن اسـت کـه در این مقاله، اصل تأثیر سبک زندگی بـر رفتار سیاسی، پیش فرض و مـسلّم دانـسته شده است. براین مبنا در این مـقاله درپی روشـن کردن تأثیر سبک زندگی اسلامی بر ابعاد یا جهات مشارکت و رقابت سیاسی ایم.

نگارنده با مـطالعه مـنابع اسلامی، آموزه های اسلام را درباره مـوضوعاتی کـه آورده مـی شود و معطوف به سـبک زنـدگی اسلامی در سه حوزه فـردی، اجـتماعی و حکومتی است، شاهدی برای اثبات فرضیه خود یافته است. در دین اسلام با توجه به مـاهیت سـیاسی اش می توان شواهد فراوانی در این باره یافت کـه مـا در هر زمـینه فـقط بـه بیان چند مورد اکـتفا می کنیم:

الف) حوزه فردی:

از مهم ترین اصولی که اسلام برای فرد مسلمان در سبک زندگی فردی و اجتماعی بـرمی شمارد، تـفکر، تدبر و بهره گیری از خرد است. قرآن صـاحبان عـقل یا أُوْلِی الْأَلْبـَابِ را فـراوان سـتوده و از سوی دیگر آنـان که از عـقل شان استفاده نمی کنند، بارها نکوهیده است؛ تاآنجاکه بدترین جنبنده نزد خداوند بی خردانند: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصـُّمُّ الْبـُکمُ الَّذِینَ لَا یعْقِلُونَ: بدترین جنبندگان نزد خدا، افـراد کـر و لالی هـستند کـه انـدیشه نـمی کنند» (انفال: 22). رسول خدا( به ابن مسعود می گوید: "ای ابن مسعود هرگاه خواستی کاری کنی از روی دانش و خرد باشد. از کار بدون دانش و تدبر بپرهیز» (الطبرسی، 1392: 458). امام علی( نیز در وصیت به فرزندش مـحمدبن حنفیه می فرماید: مَنْ تَوَرَّطَ فِی الْأُمُورِ غَیرَ نَاظِرٍ فِی الْعَوَاقِبِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمُفْظِعَاتِ النَّوَائِبِ، وَ التَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یؤْمِنُک مِنَ النَّدَمِ: هر کس در کارها بدون توجه به فرجام آن وارد شود، خود را در معرض رخـدادهای بـسیار زشت و ناپسند قرار می دهد و تدبیر پیش از عمل تو را از پشیمانی ایمنی می بخشد (جوادی آملی، 1391: 69).

همان گونه که واضح است، این توصیه مطلق کار را مدنظر دارد و در آن کار های سیاسی استثنا نشده است. حال که اهمیت انـدیشیدن، تـفکر و تعقل در سبک زندگی اسلامی آشکار شد، بی گمان یکی از مهم ترین اموری که شایسته است تا فرد مسلمان در زندگی اش خود به آن توجه کند، تفکر و تـدبر در مـسایل سیاسی وحکومتی است، و بی تردید مـسلمان لازم اسـت تا با تفکر در سرنوشت جامعه و برای جلوگیری از حاکمیت افراد ناصالح در صحنه های سیاسی حضوری آگاهانه، و همراه تدبر داشته باشد و هنگام مشارکت سیاسی و رأی دادن جوانب امر را بـسنجد و دربـارة اینکه در رقابت سیاسی بـه چـه کسی رأی دهد، بیندیشد؛ از سویی دیگر تأکید فراوان اسلام به رعایت تقوا و پرهیز از فساد ـ قرآن کریم و روایات سرشار از چنین مطالبی است و ما به سبب کثرت و روشن بودن شان از ذکر مستنداتش خوداری می کنیم، در سـبک زنـدگی اسلامی، مسلمان را وامی دارد تا ضمن مشارکت در امور سیاسی و حضور در رقابت های سیاسی تقوا را مراعات کند. یعنی هدفش از مشارکت سیاسی را عمل به تکلیف دینی و دستیابی به سعادت دنیا و آخرت قرار دهد، نـه آن را فـرصتی برای دسـتیابی به منافع محدود دنیایی بداند. همچنین او با خوگرفتن به زندگی اسلامی و لزوم رعایت تقوا از ابزار های نامشروع استفاده نـخواهد کرد.

اصل دیگر در سبک زندگی اسلامی، اهمیت دادن مسلمان به علم و دانـش اسـت. در مـنابع اسلامی بسیار به علم آموزی و فراگیری دانش های مورد نیاز و مفید برای جامعه توصیه شده است. عالم و متعلم از نـظر اسـلام جایگاهی بسیار والایی دارند. امام علی( درباره اهمیت علم و قدرت آن می فرماید: «العِلمُ سُلطانٌ، مـَن وَجـَدَهُ صـالَ بِهِ، ومَن لَم یجِدهُ صیلَ عَلَیهِ: یعنی علم و دانش، منبع قدرت است، هرکس به آن دست یابـد، غلبه می کند و هرکس که به آن دست نیابد، زیر سلطه قرار می گیرد» (ابن ابی الحدید، 1404: 20). حـال که رفتار دانش محور در سـبک زنـدگی اسلامی اصل است و این نوع رفتار در امور سیاسی استثنا نشده است، بنابراین دانش جویی در امور سیاسی و اجتماعی نیز برای مسلمان باید اهمیت ویژه ای داشته باشد. در نتیجه این مطلب درباره دانش به نحوه مشارکت سـیاسی و حضور در احزاب جریان ها وگروه ها، نحوه صحیح رقابت سیاسی و گزینش نامزدها در انتخابات نیز صادق است. بی گمان همان توصیه های اسلام به رعایت تقوا و پرهیز از فساد که پیش تر به آن اشاره کردیم، مانع از اهداف نـامشروع و بـهره گیری از ابزار های فاسد در دانش جویی سیاسی و مشارکت و رقابت سیاسی است.

ب) حوزه اجتماعی:

آموزه های اسلام درباره امر به معروف و نهی از منکر، شورا و مشورت، شرکت در اجتماع مؤمنان و مسلمانان، وحدت و انسجام اسلامی را می توان در این حوزه از سـبک زنـدگی اسلامی بررسی کرد. بر مسلمان لازم است در زندگی اش به وحدت گرایی و دوری از تفرقه، شرکت در جماعت مسلمانان، نماز جماعت، عبادت های جمعی و وحدت و همبستگی دینی و ملی توجه داشته باشد و برایش اهمیت ویژه ای قایل شـود. کـتاب آسمانی مسلمانان، روایات اسلامی وسیره بزرگان اسلام همواره بر وحدت و انسجام تأکید نموده، و از تفرقه، فتنه و فساد اجتماعی نهی کرده اند. قرآن کریم اینچنین ندای وحدت سر می دهد: «وَ اعْتَصِمُواْ بـِحَبْلِ اللّه جـَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ: و همگی به ریسمان خـدا، چـنگ زنـید، و پراکنده نشوید! » (آل عمران: 103 ). نیز رسول خدا ( می فرماید: اِنَّ الشَّیطانَ ذِئْبُ الاِْنْسانِ کذِئْبِ الْعنَمِ یأْخُذُ الشّاهَْْ القاصِیهَْْ وَ النّاحِیهَْْ فَاِیاکمْ وَ الشِّعابَ وَ عَلَیکم بـِالْجَماعَهِْ وَ العـامَّهِْْ وَ الْمـَسْجِدِ: شیطان گرگ انسان است [و] همچون گرگ و گوسفند کـه گـوسفندان وامانده و دورافتاده از گله را می درد، پس، از دسته بندی های (سیاسی و فرقه ای) بپرهیزید (جوادی آملی، 1391: 453). همچنین رسول گرامی خدا( راه ورسم زندگی را این گونه بـه مـسلمانان مـی آموزد و می فرماید: «دشمن همدیگر نشوید و نسبت به هم حسد و کینه نـورزید و از یکدیگر روی نگردانید. ای بندگان خدا، با هم برادر باشید. جایز نیست برای مسلمان بیش از سه شب با برادر دینـی خـود قـهر باشد» (محدث نوری 1408، ج 9: 97). امام علی( نیز می فرماید:

وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فـَإِنَّ یدَ اللَّهـِ مَعَ الْجَمَاعَهِْْ وَ إِیاکمْ وَ الْفُرْقَهَْْ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطَانِ کمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ: بـا تـوده مـردم همراه باشید زیرا دست خدا با جماعت است و بترسید از تفرقه و اختلاف؛ زیرا جداافتاده از جـماعت مـردم، طـعمه شیطان می شود همان گونه که جداشده از رمه گوسفندان طعمه گرگ می شود (نهج البلاغه: 127).

بـنابراین ضـرورت تـوجه به اتحاد و اجتماع مؤمنان که در سبک زندگی اسلامی بر آن تأکید فراوان شده اسـت، ضـرورت مشارکت در اجتماع مؤمنان را به دنبال دارد. روشن است که از مهم ترین صحنه های تجلی مشارکت اجـتماعی، مـشارکت سـیاسی است. نیز همان گونه که وحدت و پرهیز از تفرقه، سرلوحه زندگی مسلمان می باشد، او موظف است تـا در مـشارکت و رقابت سیاسی نیز آنها را سرلوحه کارش قرار دهد. او مجاز نیست در مشارکت و رقابت سـیاسی و بـرای رسـیدن به قدرت تفرقه افکنی کند؛ یعنی شعار تفرقه بینداز وحکومت کن در سبک زندگی اسلامی پذیرفته نـیست، مـسلمان نمی تواند با اهداف پلید دنیایی و فتنه و توطئه و تخریب دیگران به قدرت برسد و از ابـزار های نـامشروع در انـتخابات استفاده کند.

از دیگر روش های توصیه شده برای زندگی مسلمانان در اسلام، همکاری با دیگران در امور خیر و هـمکاری نـکردن در امـور شر، گناه و دشمنی است. قرآن کریم چنین دستور می دهد: «وَ تَعاوَنوا عَلَی البـِرِّ وَالتـَّقویٰ وَلا تَعاوَنوا عَلَی الإِثمِ وَالعُدوانِ: و (همواره) در راه نیکی و پرهیزکاری باهم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید!» (مـائده: 2) درواقـع الگوی اسلام برای مشی و سلوک مسلمان، رفتار بر مبنای سود رساندن بـه دیگـران است. رسول خدا( می فرماید: «الْمُؤْمِنُ مَنْفَعَه إِن مـَاشَیتَه نـَفْعَک وَ إِنْ شَاوَرَتْهُ نَفَعَک وَإِنْ شَارَکْتَه نَفَعَک وَکـلّ شـیء مِنْ أَمْرِهِ مَنْفَعَه: مومن سراسر سود است، اگر همراهش شوی سودت رساند، و اگـر بـا او مشورت کنی، سودت دهد و اگـر شـریکش شوی سـودت رسـاند و هـمه چیز او سودمند است» (السیوطی، 1401، ج2: 662؛ جوادی آمـلی، 1391: 531).

مـی دانیم که حل بسیاری از کارها ومشکلات اجتماعی و نیز به ثمر رساندن کارهای خـیر و بـزرگ بدون اقدام جمعی و همکاری اجتماعی و گـروهی امکان پذیر نیست؛ ازاین رو اسـلام بـه مسلمانان دستور داده است تا در شـیوه زنـدگی شان همگامی، مشورت و مشارکت با مؤمنان و تعاون در خیر را سرلوحة زندگی شان قرار دهند. در تاریخ ثـبت اسـت که رسول خدا( پیش از پیامبری در«حـِلف الفـُضول»یا پیمـان جوانمردان مشارکت داشـت و پس از رسـالت ونبوت نیز به شـرکت در آن پیمـان افتخار می کرد. تردیدی نیست که شرکت در احزاب و تشکل های سیاسی، نیز مشارکت سیاسی و حضور در رقـابت های سـیاسی سالم و همراه با خداترسی و با نـیت خـیر و انجام دادن عـمل صـالح از مـصادیق تعاون در بر وتقواست. بـا مشارکت پرشور در انتخابات و با انتخاب افراد شایسته گام مهمی برای انجام دادن و پیشبرد کارهای خیر و بـزرگ بـرداشته می شود و مانع از ظهور و بروز گناه و دشـمنی در جـامعه مـی گردد.

نـکته مـهم درباره آیه این است کـه خـداوند با تأکید بر نیکوکاری وتقوا ونهی از اثم و عدوان فقط هدف و انگیزه خیر را مشروع می داند، نیز اسـتفاده از ابـزار و وسـایل نامشروع را در اقدامات تعاونی و دسته جمعی نامشروع می شمارد؛ بـراین اساس در مـشارکت سـیاسی و رقـابت صـحنه های انـتخاباتی نیز این حکم جاری است. اقدام به شور و مشورت در امور مسلمانان از دیگر رفتارهایی است که اسلام از مسلمانان ومومنان انتظار دارد. در سبک زندگی اسلامی در حوزه اجتماعی و سیاسی نه فقط مـسلمان بلکه رهبر مسلمانان و شخصیت بی نظیر و معصومی همچون پیامبر اسلام نیز مأمور به مشورت است. خداوند به پیامبرش چنین دستور می دهد: «وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ» (آل عمران: 159). و درباره مسلمانان و مؤمنان نیز مـی فرماید: «وَ أَمـْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ » (شوری: 388). گرچه معمولاً شور و مشورت در گفت وگو وجلسات هم اندیشی و مذاکره و مباحثه تجلی دارد، اما منحصر به زبان و گفتار نیست، بلکه در عمل نیز ممکن است تجلی یابد. با این نگرش بیعت کردن و شـرکت در انـتخابات و رأی دادن درواقع نوعی مشورت عملی است. افراد با مشارکت سیاسی نظرشان را برای انتخاب افراد صالح و حاکم شایسته به نظام سیاسی ودیگران اعلام می کنند. تـأکید اسـلام در سلوک مسلمانی بر شورا و مـشورت، چـنین معنا می دهد که اسلام نظر اکثریت مسلمان را معیار می داند. نیز بر مسلمان واجب می شود تا با مشارکت سیاسی و حضور در رقابت های سیاسی، خود را در معرض نـظر و مـشورت مسلمانان قرار دهدتا اگـر رأی مـشورتی اکثریت بر پذیرش مسئولیت او باشد، آن را بپذیرد. پیامبر اکرم( درباره اهمیت مشورت در کارها می فرماید: إِذَا کانَ أُمَرَاؤُکمْ خِیارُکمْ وَأَغْنِیاؤُکمْ سُمَحَاءُکمْ وَأَمْرُکمْ شُورَی بَینَکمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَیرٌ لَکمْ مِنْ بَطْنِهَا: هرگاه حاکمان شـما از شـایستگان و ثروتمندان شما از بخشندگان، و کار شما براساس مشورت باشد، روی زمین از درون آن برای شما بهتر است (سزاوار زندگی حقیقی اید)، ولی آن گاه که حاکمانتان پست، و ثروتمندانتان بخیل، و کارهایتان را به زنانتان واگذار کنید، درون زمین از روی آن برایتان بـهتر اسـت (ابوالفتوح رازی، 1363: ج 5، 36 ). نـیز می فرماید: «ما مِنْ رَجُلٍ یشاوِرُ أَحَداً إلَّا هَدَی الرُّشْد» (طبرسی، 1372، ج 9: 51). امام علی( نیز این چنین راه و رسم مسلمانی را به مـا می آموزد: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیهِ هَلَک وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکهَا فِی عُقُولِهَا» (نهج البـلاغه: حـکمت 161). از دیدگـاه آن حضرت مشورت چشمه جوشان هدایت است: «الِاسْتِشَارَهُْْ عَینُ الْهِدَایهِْْ» (نهج البلاغه: حکمت 211)، نیز حامی و پشتیبانی چون مشورت نـیست. ( هـمان: حکمت54 ). بر اساس همین اصل شوراست که امروز در جمهوری اسلامی مجلس خبرگان، مـجلس شـورای اسـلامی و شوراهای شهر و روستا تشکیل شده است و مردم با حضور در انتخابات و مشارکت و رقابت سیاسی نمایندگان خـود را برمی گزینند.

امر به معروف و نهی از منکر نیز در سلوک مسلمانی جایگاهی ویژه دارد. قرآن کریم دراین باره این چنین رسم زندگی را بـه مـسلمانان می آموزد: «وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّهٌْْ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَـئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ: و باید ازمیان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فرا خوانند و آنان را به کار پسندیده وادارند و از کار زشت و نـکوهیده نهی کنند. اینانند که نیکبخت خواهند بود » (آل عمران: 104 ). براساس این آیه تشکیل احزاب وگروه ها ی صالح با هدف انجام دادن کارهای خیر، امر به معروف و نهی ازمنکر می تواند از مصادیق این آیه شریفه باشد که فرد مسلمان بـراساس دسـتور الهی باید در زندگی اش آن را سرلوحه کارش قرار دهد. همچنین با مشارکت سیاسی و برگزیدن انسان های شایسته در انتخابات می توان زمینه را برای انجام دادن عمل صالح و کارهای خیر فراهم آورد، همان گونه که با انتخاب نمایندگان مـجلس شـورای اسلامی و نیز اعضای شورای شهر و روستا، چنین اقدامی صورت می گیرد. در چنین وضعیتی با روی کارآوردن انسان های شایسته درعمل، گروهی را به قدرت می رسانیم که کار خیر انجام می دهند و با کنارزدن افـراد نـاشایست و شرور، نهی از منکر حقیقی صورت می گیرد. طبق آیات و روایات اسلامی، آمران به معروف وناهیان از منکر از صالحان ومؤمنان وبرخوردار از نصرت و رحمت الهی، و از رستگاران اند. همچنین برخورداری از سعادت دنیا و آخرت (محدث نوری، 1408، ج 12: 206)، آرامش و امـنیت اجـتماعی (الکـلینی، 1365، ج 5: 55 و56)، عزتمندی (الطوسی، 1365، ج6: 177 ) و شکوفایی امور زنـدگی (صـدوق، 1413 ق، ج 4: 387) از آثـار عمل به این فریضه است. نیز ترک این دو وظیفه موجب زوال برکت، دعا و سلطه نااهلان ستمگر است. (جوادی آملی، 1391: 510 -514 ). با دقت در آنچه بیان شـد از نـظر اسـلام نمی توان پذیرفت که در مشارکت ورقابت سیاسی منافع فـردی، گـروهی وهوا وهوس هدف قرار گیرد، یا نمی توان از ابزار های نامشروع در رقابت های سیاسی بهره برد؛ زیرا این امور، خود از مصادیق برجسته منکرند؛ ازاین رو نـمی توان بـراساس سـبک زندگی اسلامی اهداف نامشروع و ابزار نامشروع را در سیاست به کار گـرفت.

ج: حوزه حکومتی:

توجه و اهتمام به تعالیم اسلام در توصیه هایش در زمینه سبک و سلوک زندگی سیاسی و حکومتی مانند شایسته سـالاری و سـپردن امـانات به اهلش، حفظ نظام اسلامی، حمایت از رهبری، برقراری عدالت اجتماعی، جـلوگیر ی از حـاکمیت اشرار و نا اهلان، نیز حفظ استقلال، آزادی های مشروع و تمامیت ارضی و مقابله با دشمن، می تواند اثبات کننده ادعـای پژوهـش در این حـوزه باشد.

از آموزه های سبک زندگی اسلامی در حوزه سیاسی وحکومتی «بیعت با امام مـسلمانان یا حـاکم جـامعه» است. «بیعت» به معنای اعلام وفاداری وحمایت از نظام اسلامی وحاکم آن است که در صدر اسـلام بـا دسـت دادن با امام یا خلیفه مسلمانان صورت می گرفت. درواقع بیعت، بیانگر مشارکت سیاسی مردم است کـه امـروزه همان معنا با شرکت در انتخابات یا تظاهرات و اشکال دیگر حمایتی صورت می گیرد. پس از قتل خـلیفه سـوم کـه مردم به امام علی( روی آوردند، ایشان برای پذیرش بیعت مردم دو شرط گذاشتند نخست اینکه در مـسجد وآشـکار صورت بگیرد؛ و دوم اینکه با رضایت مسلمانان باشد: «فَفِی الْمَسْجِدِ إِنَّ بَیعَتِی لَا تَکُونُ خَفِیاً وَ لَا تـَکُونُ إِلَّا عَنْ رِضَا الْمُسْلِمِینَ» (ابـن اثـیر، 385 ، ج3: 191 ). این سخن امام( حاکی از آن است که نخست مشارکت سیاسی باید آشکار وشفاف و در منظر عموم مردم صـورت بـگیرد، و دوم رضایت مردم اصل است. بنابراین بهره گیری از روش های مخفیانه و تبلیغات فریبنده، خرید آرا و مـشارکت بـراساس تـرس و زور و اجبار و. . . در مشارکت و رقابت سیاسی مجاز نیست. افزون براین، وفاداری به بیعت و اعلام حمایت از نظام و حـاکم اسـلامی حـقی است که مردم باید در وضعیت های گوناگون ومورد نیاز آن را ادا کنند. امام عـلی( مـی فرماید: «أَیهَا النَّاسُ. . . وَأَمَّا حَقِّی عَلَیکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیعَهِْْ» (نهج البلاغه، خطبه 34). بدیهی است با توجه به مقتضیات زمـان امـروزه این اعلام وفاداری می تواند در انتخابات مختلف مانند خبرگان، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسـلامی و شـوراهای شهر و روستا و راهپیمایی ها تجلی یابد.

ضرورت بـیعت بـا امـام عادل و وفاداری به آن، که الگوی سـبک زنـدگی اسلامی در بعد سیاسی وحکومتی است، مسلمان را وامی دارد تا به صورت فعال به مشارکت و رقـابت سـیاسی و شرکت در انتخابات بپردازد؛ زیرا آن را وظیفه ای بـرای خـود می داند. هـمچنین حـق امـام و نظام عادلانه آن است که مردم درخـواستش را بـپذیرند، و پیرو وفاداری برای آن باشند: «فأَمَّا حَقِّی عَلَیکُمْ. . . وَ الْإِجَابَهُْْ حِینَ أَدْعُوکُمْ، وَ الطَّاعَهُْْ حِینَ آمـُرُکُمْ» (نـهج البلاغه: خطبه 34 ). در سبک زندگی اسلامی بـه سخن اما سجاد(: «وَ طـَاعَهُْْ وُلَاهـِْْ الْعَدْلِ تَمَامُ الْعِزِّ »؛ « پیروی از حاکمان عـادل سـراسر عزت است» (الکلینی، 1365، ج 1: 200). در تعالیم اسلامی به مسلمان توصیه شده است تا همراه و خـیرخواه نـظام و حاکم اسلامی باشد. روشن اسـت کـه از راه های تحقق این امـر، مـشارکت در سیاست و رقابت های سیاسی اسـت تـا فرد بتواند به جایگاهی دست یابد که همراهی و همکاری بیشتری با حاکم اسلامی داشـته بـاشد. در روایات اسلامی از این خیرخواهی با عبارت: «النَّصِیحَهُْْ لِأَئِمـَّهِْْ الْمـُسْلِمِینَ و. . . » (الکلینی، 1365، ج 1: 403) و یاد شـده اسـت.

از سـویی دیگر روش زندگی اسـلامی هرگونه رفتاری را که به حاکمیت طاغوت و اشرار و نااهلان منجر شود، نهی کرده است. امام بـاقر ( مـسلمان را از هرگونه دوستی با طاغوتیان نهی مـی کند، آنـ گاه کـه بـه یکـی از اصحابش می فرماید: «یا أبـا الصـباح إیاکم و الولائج؛ فَانَ کلَّ وَلِیجهٍْْ دُونَنَا فَهِی طاغُوتٌ» (العیاشی، 1380، ج 2: 83 ؛ جوادی آملی، 1391: 446). بنابراین سبک زندگی اسلامی اجازه نمی دهد تـا مـسلمان هـرنوع مشارکت و رقابتی را بپذیرد و در هرحزب و جریان و جناحی، یا در هـر تـجمع سـیاسی حـضور یابـد. مـسلمان ومؤمن حق ندارد در جریانی از سیاست شرکت کند که نتیجه آن ظلم به مردم، چپاول اموال مسلمانان و قدرت یابی انسان های ناصالح شود. نیز اگر مشارکت و نداشتن و شرکت نکردنش در رقابت سـیاسی به حاکمیت ستمگران منجر گردد، او مسئول است.

در صورت حاکمیت اشرار، به تعبیر پیامبر اکرم (، مرگ برای مسلمان سزاوارتر است تا زندگی. پیامبر اکرم ( می فرماید: «إِذَا کانَ أُمَرَاؤُکمْ خِیارُکمْ وَأَغْنِیاؤُکمْ سُمَحَاءُکمْ وَأَمـْرُکمْ شـُورَی بَینَکمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَیرٌ لَکمْ مِنْ بَطْنِهَا» (ابوالفتوح رازی، 1408، ج5: 126؛ جوادی آملی، 1391: 465).

نیز از اموری که مسلمان باید در زندگی اش آن را رعایت کند، پرهیز از گرایش، دوستی و همراهی با دشمن دین وملت و سرزمین است. از پیامبر اکـرم(، کـه به تعبیر قرآن کریم اسوه حسنه و عالی ترین الگوی سبک زندگی اسلامی است، نقل شده است که فرمود: «أَوْثَقُ عُرَی الْإِیمَانِ الْحبّ فِی اللَّه وَالْبـُغْضُ فِی اللَّهِ وَتَوَالِی أَوْلِیاءِ اللَّهِ وَالتـَّبَرِّی مـِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ: محکم ترین دستگیره ایمان، محبت برای خدا و دشمنی برای خدا و دوست داشتن دوستان خدا، و بیزاری از دشمنان خداست» (الکلینی، 1365، ج 2: 126). همچنین آن حضرت می فرماید: «لباس دشمنان مـرا نـپوشید و غذای دشمنانم را نخورید و بـه روش دشـمنانم رفتار نکنید که اگر چنین کردید از دشمنان من به شمار می آیید، چنان که آنان دشمنان من اند» (جوادی آملی، 1391: 331). بی گمان از رفتار های مهم مسلمان در زندگی اش، چگونگی تعامل او با دوستان و دشمنان سیاسی است و صـحنه اسـاسی آن به مشارکت و رقابت سیاسی برمی گردد. مسلمان مبادی آداب اسلامی می کوشد تا با شرکت در انتخابات و تظاهرات و احزاب، گروه ها، جریان ها، جناح ها و تجمعات سیاسی خود را در مسیر دوستان خدا و همراه با آنان؛ و در تعارض بـا دشـمنان خدا قـرار دهد. او خود را مجاز نمی داند که برای رسیدن به قدرت و پیروزی در رقابت سیاسی از دشمن کمک بگیرد، یا با او همراهی و هـمگامی کند. سبک زندگی اسلامی هرگز اجازه نمی دهد تا مسلمان در مشارکت و رقـابت سـیاسی از ابـزار و وسایل نامشروعی که ممکن است دشمن در اختیارش قرار دهد، بهره برد. نیز اگر مثلاً دشمن یکی از انـتخابات جـمهوری اسلامی ایران مانند مجلس یا ریاست جمهوری را تحریم کند، الگوی زندگی اسلامی به مسلمان و مـؤمن مـی آموزد کـه باید بر خلاف خواست دشمنان عمل کند؛ یعنی در انتخابات که مظهر مشارکت سیاسی است، شـرکت و حضور پرشوری داشته باشد. همچنین اگر در رقابت سیاسی دشمن از فرد، گروه، جریان وجـناحی حمایت کرد، از رأی دادن و هـمراهی و هـمگامی با آنان بپرهیزد و در راستای خلاف اهداف دشمن رفتار نماید.

افزون بر آنچه از آیات، روایات و سیره و سخن پیامبر اکرم( و امامان درباره تأثیرسبک زندگی اسلامی در نوع زندگی سیاسی از جمله نوع مشارکت و رقابت سیاسی بیان شـد، توجه به سخن و سیره رهبران اسلامی مانند امام خمینی( که الگوی سبک زندگی اسلامی در حال حاضرند، ما را در اثبات فرضیه یادشده کمک می کند. امام خمینی( در مقام بزرگ ترین اسلام شناس در دوره معاصر که خط مـشی اش هـمواره بر سلوک اسلامی بود بارها و بارها بر حضور مردم در صحنه سیاست و شرکت در انتخابات تأکید می کرد. بنیان گذار نظام اسلامی در عصر حاضر بر پایه تعالیم اسلام درباره چگونگی زندگی اسلامی با توجه بـه تـأکیدات دین بر اهتمام به امور مسلمانان وجوب امر به معروف و نهی از منکر، ضرورت تعاون بر نیکی و تقوا (مائده: 2). و به ویژه وجوب حفظ نظام اسلامی، بر مشارکت و رقابت سیاسی سالم تـأکید فـراوان داشتند. از نظر ایشان حضور در صحنه سیاست و رقابت های سیاسی وظیفه ای دینی وتکلیف شرعی است. این سخن بنیان گذار جمهوری اسلامی به روشنی گویای مطلب است، آنجا که می گوید: «ما مکلفیم در امور سیاسی دخـالت کـنیم، مـکلفیم شرعاً. همانطور که پیغمبر مـی کرد. هـمانطور کـه حضرت امیر می کرد» (خمینی، 1368، ج 15: 16 ). در جای دیگر سرنوشت ملت و اسلام را به آن وابسته می داند: «همه ملت بی استثنا به پای صندوق ها بروند. . . سرنوشت ملت و اسـلام بـه او بـسته است» (همان، ج 12: 127). تردیدی نیست که سبک زندگی امـام خـمینی( برگرفته از اسلام است. ایشان افزون بر سخن و بیان، درعمل نیز سبک سیاسی زندگی اسلامی را با حضور در سیاست و انتخابات گـوناگون تـعلیم مـی داد و بر «حفظ نظام » تأکید فراوان داشت: «آحاد مردم یکی یکی شان تـکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی، یک واجب عینی، اهم مسائل واجبات دنیا. اهم است، از نماز اهمیتش بیشتر است. بـرای اینـکه این حـفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است» (همان، ج 19: 486). بی شک از مهم ترین راه های حـفظ نـظام اسلامی مشارکت و رقابت سیاسی است، اما با وجود این، مسلمان نمی تواند از اهداف نامشروع و ابزار های غیرمجاز در این راه استفاده کـند؛ هـمانند امـام خمینی ( که در سیره سیاسی اش همواره بر «رعایت تقوا و عدالت، ضرورت مبارزه دائمـی بـا هـواهای نفسانی و خودسازی و تهذیب نفس «تأکید می کرد، و این خود دلیلی برای اثبات مدعاست. می توان گفت هـیچ سـخنی از امـام خمینی( درباره سیاست صادر نشده است که در آن به نوعی از اخلاق اسلامی سخن نگفته بـاشد. تـأکید فراوان ایشان بر رعایت تقوا و اخلاق اسلامی در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی وحکومتی، هـمگی اثـبات کننده این مـعناست که هدف از مشارکت و رقابت سیاسی در سبک زندگی اسلامی قدرت طلبی نیست و نیز نمی توان از هر وسـیله ای بـرای دستیابی به قدرت استفاده کرد.

نتیجه گیری

با دقت در آنچه بیان شد، واضح مـی شود کـه آمـوزه ها و تعالیم اسلام و سیره و سخن اسلام شناسان بزرگی همچون امام خمینی( درباره الگوی زندگی و سبک زندگی اسـلامی حـاکی از تأثیر اساسی سبک زندگی اسلامی در مشارکت و رقابت سیاسی است. مستندات منابع اسـلامی، آمـوزه های اسـلام والگو های اسلامی درباره سبک زندگی در سه حوزه فردی، اجتماعی وحکومتی، شاهدی محکم و مستند برای اثـبات این اثـرگذاری اسـت. در حوزه فردی تأکید بر تفکر و تدبر در امور، از جمله امور سیاسی و تأکید بـر کـسب دانش های مفید مانند دانش حضور در رقابت و مشارکت سیاسی و لزوم رعایت تقوا و پرهیز از فساد و فحشا و فسق و فجور در هـمه وضـعیت ها از جمله در مشارکت و رقابت سیاسی و در حوزه اجتماعی رعایت امر به معروف و نهی از مـنکر، شـورا و مشورت، شرکت در اجتماع مؤمنان و مسلمانان، وحدت و انـسجام اسـلامی؛ و در حـوزه حکومتی وسیاسی زندگی براساس اهتمام به شـایسته سالاری و سـپردن امانات به اهلش، حفظ نظام اسلامی، حمایت از رهبری، برقراری عدالت اجتماعی، جلوگیر ی از حـاکمیت اشـرار و نااهلان، نیز حفظ استقلال، آزادی هـای مـشروع و تمامیت ارضـی و مـقابله بـا دشمن با رعایت اخلاق ومعیارهای اسـلامی، اثـبات کننده فرضیه تحقیق است. نتیجه اینکه سبک زندگی اسلامی با أثرگذاری در مشارکت و رقـابت سـیاسی وتشویق فرد مسلمان به حضور فـعال در صحنه های مربوط به سـیاست و اداره جـامعه، اجازه نمی دهد تا مسلمان و مـؤمن در مـشارکت ورقابت سیاسی، منافع فردی، گروهی وهوا وهوس های شخصی و قدرت طلبانه را هدف قرار دهد یا از ابـزار های نـامشروع همچون تخریب، توهین، فریبکاری، وعـده های دروغـین، نـیز توطئه و همکاری بـا دشـمن و مانند آنها در رقابت های سـیاسی بـهره گیرد؛ زیرا این گونه امور نه با الگوی موجود در منابع اسلامی هماهنگ است، و نه با سـیره و سـنت بزرگان اسلام در سبک زندگی اسلامی تـطابق دارد. در بـاور های اسلامی اینـ گونه امـور، اقـدامات شیطانی و به تعبیر امـروز ماکیاولیستی، [15] خلاف تقوا و عدالت و از مصادیق برجسته منکرند، و افرادی همچون معاویه و عمروعاص که در تاریخ اسلام از چـنین شـیوه هایی استفاده کرده اند، به شدت محکوم و مطرود شـده اند. بـنا بـراین نـمی توان بـراساس سبک زندگی اسـلامی، اهـداف نامشروع و ابزار نامشروع را در سیاست به کار گرفت.

کتابنامه

قرآن کریم.

نهج البلاغه.

ابن ابی الحدید، عـبد الحـمید بن محمد المـدائنی (1404 ). شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابـراهیم، قـم، کـتابخانه آیتـ اللهـ العـظمی مرعشی نجفی، ج 20.

ابن اثیر، معز الدین (1385). الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، دار بیروت، ج 3.

ابوالفتوح رازی، حسین بن علی بن محمد الخزائی النیشابوری (1408). روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر شیخ ابو الفتوح رازی )، تحقیق محمدجعفر یاحقی، مـحمد مهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، ج 5.

بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در جمع جوانان خراسان شمالی: 23 / 7 /1391.

جوادی آملی، عبدالله (1391 ). مفاتیح الحیاه، تحقیق وتنظیم حجج اسلام محمدحسین فلاح زاده، یدالله مقدسی، سید کمال عـمادی، مـحمود لطیفی وجعفر آریانی، قم، اسراء.

خمینی (امام)، روح الله موسوی (1368). صحیفه امام، تهران، مؤسسة تنظیم ونشر آثار امام خمینی، ج 12، 15 و 19.

راش، مایکل (1377). جامعه وسیاست، ترجمه محمد صبوری، تهران، سمت.

رضایی، عبدالعلی (1375). «مشارکت اجـتماعی وسـیله یا هدف یا ابزار توسعه»، فصلنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 109 و110، مهر و آبان، ص 54 ـ 63.

السیوطی، جلال الدین (1401). الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت، دار الفکر، ج 2.

صدوق (ابن) بـویه، مـحمدابن علی (1413). من لا یحضره الفقیه، تصحیح عـلی اکبر غـفاری، قم، مؤسسة انتشارات اسلامی.

طبرسی، فضل بن حسن (1372). مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، ج 9.

الطوسی، محمد بن الحسن (1365 ). تهذیب الاحکام، تحقیق سید حسن مـوسوی خـر سان، تهران، دار الکتب الاسـلامیه، ج 6.

الطـبرسی، ابی نصر الحسن بن الفضل (1392). مکارم الاخلاق، الطبعهْْ السادسهْْ.

العیاشی، محمد بن مسعود (1380). تفسیر العیاشی، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، چاپخانه علمیه، ج 2.

فیرحی، داوود (1377). «مفهوم مشارکت سیاسی »، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 1، تابستان، ص 70 ـ 88.

قوام، عبدالعلی (1374). نقد نظریه های نـوسازی و تـوسعه سیاسی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.

الکلینی، محمد بن یعقوب الرازی (1365). الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج 1، 2 و 5.

لیپست، مارتین و دوز، رابرت (1373). جامعه شناسی سیاسی، ترجمه محمد حسین فرجاد، تهران، توس.

مجله اینترنتی سبک زندگی. جامعه و سیاست «سبک زنـدگی، ضـرورت مهندسی اجـتماعی انقلاب اسلامی» 20 مهر 1392.

محدث نوری، میرزا حسین طبرسی، (1408). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، تحقیق مؤسسة آل البیت، قم، مـؤسسة آل البیت(، ج 9 و 12.

مصفّا، نسرین (1375). مشارکت سیاسی زنان در ایران، تهران، وزارت امورخارجه.

هانتینگتون، ساموئل (1373). مـوج سـوم دمـوکراسی در پایان سده بیستم، احمد شهسا، تهران: روزنه.

http: //islamiclifestyle91. blogfa. com/post/5/ 1392

http: //islamiclifestyle91. blogfa. com / post /5، گفت و گو با آیت الله مصباح یزدی درباره سبک زندگی اسلامی، پنجشنبه چهاردهم شـهریور 1392.  

پینوشت ها

 [1] Alfred Adler

[2] Myron Weiner.

[3] Milbrath

[4] Political Participation.

[5] Huntington

[6] Political Competition

[7] Anthony Downs.

[8] Olson

[9] Lucian Pye

[10] David Almond

[11] Martin Lipset

[12] Robert Dowse

[13] Robert Dahl.

[14] monocausal

[15] Machiavellistic

 
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان