مقدمه
مطالعات ادیان در ضمن شناخت و معرفی ادیان جهان به دسته بندی آنها نیز می پردازد. در این شاخه از علوم انسانی، بنا بر مقاصد و رویکردهای مختلف، ادیان را به گونه های متفاوتی دسته بندی می کنند. بنا بر یک دسته بندی، ابتدا ادیان به دین ابتدایی و ادیان نظام یافته یا پیشرفته تقسیم می پذیرد. دینِ ابتدایی مجموعه ای از باورها، و رسم هاست که برای تنظیم زندگیِ مادی و معنویِ انسان بدوی به وجود آمده است. ویژگی دین بدوی، متناسب با انسان بدوی، عبارت از کارکردگرایی، متافیزیکِ سبک، و الهیاتی بسیط است. دین بدوی درعینِ داشتنِ شکل های منطقه ای و قبیله ایِ متفاوت، جوهرة بسیط و مشترکی دارد، که آن را از ادیان نظام یافته متمایز می کند.
در وهله بعد، ادیانِ نظام یافته به دو دسته می شود: 1) ادیان زنده، 2) ادیان خاموش یا قدیم یا باستانی. ادیان زنده آن گروه اند که هم اکنون به صورت پویا وفعال به حیات خود ادامه می دهند. اما، ادیان خاموش یا قدیم یا باستانی آنهایی اند که اگرچه به سان دین ابتدایی، ساده و بدون نظام مندیِ الهیاتی و دینیِ پیچیده نبوده اند، اما دیگر حیاتِ پویایی نداشته و به عنوان دینی مستقل و متمایز وجود خارجی ندارند؛ به عبارت عینی تر، در جهان امروز دارای پیروانی متمایز از دیگر ادیان نیستند، هرچند ممکن است تأثیرات دینی و فرهنگیِ آنها هنوز باقی باشد. نمونه مشهور این ادیان، دین مردم یونان و روم و مصر باستان، و آیین مهرپرستی (میترائیزم)، و نیز آیین های مزدک و مانی است. در این جا به دنبال بررسی سیر تاریخی ادیان کهن ایرانی و تبیین جایگاه، آموزهها و مقایسه عقائد ادیان ماقبل زرتشت هستیم.
عقائد آریایی ما قبل از زرتشت
شواهدی زیادی درباره عقائد آریائیان قبل از زرتشت وجود ندارد. اما معدود شواهدی وجود دارد که تا حدودی میتوان اطلاعاتی از عقائد آنان بدست آورد. از جمله این شواهد، آثار آریائیان هندوئی مثل ریگ وده میباشد، چه، آریائیان ایران و هند از یک نژاد هستند و مشابهت هائی درباره افکار و عقائد آنان یافت می شود. در منابع تاریخی نیز میتوان شواهدی برعقائد آریائیهای قبل از زرتشت از جمله طبیعت پرستی یافت. از طرفی دیگر، شواهد حاکی از این است که آئین مغان و میترائیسم در منطقه ایران قبل از زرتشت ریشه در عقائد آریائی دارد. در نتیجه بحث از عقائد آریائیان قبل از زرتشت را در چند محور دنبال میکنیم. طبیعتپرستی، آئین مغان، آئین مهرپرستی (میترائیسم).
طبیعت پرستی
تا آنجا که اطلاعاتی تاریخی در دسترس است نشان میدهد، نوعی گرایش به طبیعت و طبیعتپرستی و اعتقاد به چندخدائی، در آریائیان قبل از زرتشت وجود داشته است.[1] از جمله این شواهد میتوان به اشتراک دینی در برخی از آموزههای طبیعت پرستی آئین میترائیسم و آئین مغان و در ایران قدیم[2] و هندیان اشاره کرد.[3] در متن کهن هندی( ریگ وده) و ایرانی، آموزههای مشترک دینی و اجتماعی سالها در جامعه اقوام آریائی رواج خوبی داشته است، که در قالب باور و پرستش امور طبیعی دیده میشود. مری بویس معتقد است، آریایی های ایرانی همانند خویشاوندان هندی خود، باورهای طبیعت پرستانه ای داشتند. [4] از جمله خدایان مشترک اقوام آریائی و اسطورهائی که جنبه طبیعتپرستانه آن نیز یافت میشود؛ میتوان به پرستش میترا[5] (هندی) و ایرانی آن میثرا[6] و دیگر ایزدان مثل اله باد، آب، (آگنی)آتش و. . . اشاره کرد. وارونه، میترا، ناسیته (ناهید) و ایندرا خدایان مشترک اقوام هند و ایرانی یا آریائیها بودهاند. [7] نتیجه اینکه؛ بر اساس شواهد موجود در اقوام آریائی (هندو ایرانی)، ردپائی از توجه به مظاهر طبیعت، تعدد خدایان و گونههای طبیعتپرستی در شکلهای متنوع، در قالبهای مختلف پرستش و عبادت دیده میشود، که مظاهر جاری در طبیعت و خدایان دارای جایگاه ویژه و مورد احترام فردی و جمعی بودهاند.
آئین مغان
واژه «مغ» در زبان قدیم ایران به معنای خادم، غیبگو، و جادوگر و مترادف مجوس[8] بوده است که جمع آن «مغان» است. به روحانیون و متولیان امور دینی پیروان آئینهای مختلف نیز، «تمغ» اطلاق میشده است. [9] که در طول تاریخ فرازها و نشیبهائی را پشت سر گذاشته است. درباره خاستگاه مغان، جایگاه و افکار آنها نیز، نظراتی وجود دارد. شواهدی درباره آئین مغان وجود دارد که براساس آن نمیتوان نظر واحدی را در یافتههای پژوهشگران پیدا نمود. اما همین نظرات و شواهد میتواند ما را به مقصود نزدیک سازد. آنچه باعث گردیده تا دین شناسان در باب مغان نظرات مختلفی ارائه دهند، گزارشهای برجای مانده از مورخان یونان باستان، هرودت، [10] پلوتارخ، [11] استرابو، [12]ودیگر دانشمندان در این زمینه است. و همینطور، نکاتی هر چند کوتاه در باب مغان در متون کهن ایرانی، فارسی باستان، آورده شده است. براساس شواهد موجود، پژوهشگران درباره مغان چندین نظریه را مطرح نمودهاند. برخی منشا مغان را غیر آریائی می پندارند، برخی آنها را آریایی میخوانند، و برخی دیگر نیز، با احتیاط از کنار این جماعت میگذرند و ترجیح میدهند درباره نقش و جایگاه این طایفه سخن بگویند. در اینجا برخی از آراء درباره تاریخ، عقائد، جایگاه و رسالت مغان را به اختصار ذکر میکنیم.
به طور غالب در منابع و شواهد موجود، «مغ» به معنای روحانی و کاهن بکار رفته است. [13] برخی اعتقاد دارند که این گروه در طول تاریخ، یعنی از جهان باستان تا امروز، جماعتی دینی بوده که سرپرستی امور دینی پیروان در هر آئین و مذهب را بر عهده دارند. [14] هم چنین برخی از پژوهشگران معتقدند که از قرن ششم ق. م. مغان به عنوان طائفهای از آموزگاران تعلیم و تربیت دینی، روحانیون، وخوابگزاران مشهور بودهاند. [15] گروهی دیگر معتقدند که مغان یک گروه از بومیان غیر آریائی قبل از مادها[16] در ایران ساکن بودهاند. برخی دیگر با تردید به آئین مغان، خاستگاه و جایگاه آنان نگریستهاند. [17] برخی از پژوهشگران معتقدند، مغان قومی بودند، دارای پیشینه تاریخی که پیش از آمدن زرتشت در غرب ایران میزیستهاند و مربوط به اقوام آریائی، و یک گروه از شش طائفه مادها میباشند. [18] معتقدند که این طائفه در دستگاه حکومت مادها نفوذ کرده؛ واین گروه از زمان مادها به بعد مغان یا مجوسان میخواندند.
یرخی از مورخان عقائد، جایگاه، و وظائفی را برای مغان ذکر نمودهاند، که مهمترین شاخصه آنان کهانت، پیشگوئی، همچنین، پزشکی، سیاست، نجوم و ستارهشناسی، مراسم قربانی، آتش مقدس (اتربان در اوستا)، و تابوهای فراوان در مراسم تطهیر، رعایت قوانین بسیار سخت و طاقتفرسا، در انزوای مطلق از خانواده و طائفه خود، پرستش مجموعهای از خدایان آریائی، اعتقاد به ربالنوعهای شر و نیروهای ترسآور، در اشکال و صور تخیلی و غیره؛ اشاره نمود. [19] به نظر میرسد مغان در دوران باستان مورد بحث و نقد بودهاند و اغلب به خوبی و نیکی از آنها یاد نشده است. [20] سرپرستی امور دینی و کهانت، از مهمترین وظائف آنها بوده است که جایگاه نسبتا خوبی در دوران باستان داشته، این مقام و منصب از طریق توارث (پدر به پسر) به یکدیگر منتقل میشده است. مغان در دوران هخامنشیان نسبت به دوران باستان، با توجه به شرائط زمانی و مکانی، جایگاه و رسالت والائی پیدا نموده و در برابر پیروان و مردم مورد احترام بودهاند. نقش مهم آنها در امور دینی و سیاسی انکار ناپذیر است، چه حضور در مراسمهای سیاسی و تاجگذاری پادشاهان به همراه طبقه لشکری خود گواه براین مطلب است. هم چنین؛ در دوره برخی از حاکمان هخامنشی وظائف و جایگاه آنان برای مردم به خوبی مشهود بوده و به عنوان طبقه روحانی شناخته میشدند. در این دوره کورش از مغان حمایت کرده، به عنوان مشاور در امور سیاسی و دینی از آنان کمک میجسته و معتقد بود که تنها مغان از خواست و اراده خدایان آگاهند و خدایان میتوانند بر آنها ظاهر و متجلی گردند. [21] پس از سلسله هخامنشیان تا دوران اشکانیان و دیگر پادشاهان از جمله ساسانیان؛ جایگاه و رسالت مغان رشد و یا تنزل، نموده است. [22] مغان در این دوره نیز وظائف مغانی خود یعنی سرپرستی امور دینی در قالب سیاسی را دنبال میکردهاند. شاید به این علت بوده که مغان به ناچار تابع شرائط سیاسی حاکمان قرار گرفتهاند، و شواهد نیز بیانگر برخی قیامها و مقاومت مغان در برابر برخی حاکمان بوده است. نتیجه اینکه به احتمال زیاد، خاستگاه آئین مغان برگرفته از سلسله پادشاهان مادها است، که در فرهنگ دینی و سیاسی آنان نفوذ کردند و اعتبار خوبی در بین طبقات مختلف مردم و دولت پیدا کرده؛ و در امر کهانت، پیشگوئی، سرپرستی امور دینی شهره بودند. در دوره هخامنشیان و سلسله دیگر پادشاهان نیز رشد و یا تنزلی داشتهاند. و امروزه مغان طبقهای از کاهنان و روحانیون هستند، که متولی امور دینی پیروان را بر عهده دارند.
مهرپرستی و میترائیسم
اطلاعات موجود و شواهد تاریخی بیانگر این است که دین شناسان معتقدند، خدای مهر در روزگاری که آریائیان ایران و هند با هم در یک منطقه و تمدن مشترک میزیستهاند، پدید آمده و به عنوان خدای آفتاب و الهه روشنی معروف است. [23] اما آریائیان ایران آن را گسترش دادند و به صورت شریعتی مدرن درآوردند. [24] میترا تنها ایزد و خدای کهن ایرانی که توسط غربیان همگونسازی شده است. [25]
آئین مهر دارای اصول و اساس تا حدودی شناخته شدهای، از قبیل اسطوره خلقت، پرستش خدای مهر، ایزدان و حواریون، مراسم و جشنهای اجتماعی و دینی، مغان و روحانیون مذهبی، تاثیر برخی از سیارات در سرنوشت انسان و جهان، فرجام شناسی، نجاتشناسی، مراحل سیر و سلوک و. . . میباشد. در اینجا به اختصار درباره برخی از اصول و اساس میترائیسم میپردازیم. اسطوره آفرینش و تولد مهر با توجه به سابقههای اساطیری در واقع امری شگفت است. صخرهئی آبستن میشود و میترا از دل آن صخره زاده میشود. میترا در آغاز با خورشید پیمان بسته و متحد میشود. سپس گاوی زورمند را در یک جنگ و نزاع طولانی دستگیر کرده و به غاری میبرد. گاو از غار میگریزد. میترا با یاری کلاغ که پیک خورشید یا اورمزد است گاو را یافته و به غار میبرد و با ضرب خنجر او را میکشد. [26] البته این نوع ذبح گاو نوعی قربانی در پی باز آفرینش است، که حرکت طبیعت را تشریح میکند. [27]
عبادت و پرستش مهر نیز، بر مبنای اعتقاد به خدای مهر، و دیگر خدایان و پرستش آتش و پرستش قوای طبیعت مثل باد، طوفان، خرمی و بهار، آسمان، کوه، جنگل، و شب، و هم چنین پرداختن به سحر و جادو شکل میگیرد، که لازمه این پرستش، اعتقاد به تاثیرگذاری ارواح خبیث و طیب است که جادوگران نقش اساسی را در این زمینه ایفا میکنند. در این زمینه مغان و روحانیون وابسته به مذهب مهرپرستی متصدی انجام اعمال مذهبی بودند و از درآمد قربانی که از بزرگترین راههای امرار معاش آنها بود ارتزاق میکردند. مغان نیز، چون دارای قدرت بودند، مردم بی اعتقاد به آنها نیز ناگزیر بودند از آنها تقلید و متابعت نمایند. چرا که امور دینشان به طور منحصر به دست مغان بود. همچنین شواهد برآن است که اعمال و مناسک مذهبی، با آداب و مراسم خاص هر ساله انجام میشود. مهرپرستان باید خود را آماده ستایش و نیایش روزانه در سپیده دم و صبح دم نمایند. هنگام طلوع خورشید، مغان به ترحم خورشید به نیایش مهر میپرداختند. به طور غالب آئین و مراسمهای دینی و پرستش را در مهرابههائی استیا[28] (دخمه) تاریک به عنوان جایگاه مقدس که در دل صخرهها حفر میکردند به طور شایسته انجام میگیرد. پیروان ترجیح میدهند، این پرستشگاهها را در کنار چشمهای جوشان و یا نهری روان آماده کنند. شکل پرستشگاهها و مهرابها نیز به صورت کندهکاریای از میترا در حال قربانی کردن گاو، شاهد این ادعا است. قربانی و کشتن گاو نیز بدین گونه است که میترا جانور وحشی را رام میکرد و پای حیوان را گرفته و به درون غار میکشاند و آنگاه تیغ پهنی در سینه حیوان فرو میکرد، و از کالبد بیجان قربانی و از محل جاری شدن خون گاو، انواع جانوران و گیاهان از جمله خوشههای گندم، درخت انگور و سایر گیاهان میروید. [29]
1- نماد غار و نجاتبخشی
براساس یافتههای موجود، یکی از ویژگیهای دین میترائیسم اعتقادبه قربانی و کشته شدن گاو به دست مهر و نجات پیروان در غار(نجات بخشی)، و همچنین اعتقاد به فرجامشناسی است. براساس تصاویری که به جا مانده، بدون استثنا در تمام مهرابهها نقش کشته شدن گاو به دست مهر نقاشی شده است. که این تصاویر گویای این ادعا است. از طرفی، مهر ناجی مردم بوده و برای نجاتبخشی پیروان اقدام به قربانی گاو میکند. که نوشیدن خون قربانی و خوردن گوشت آن نیز به پیروان قدرت و قوت میداد و روانشان را نیرومند میساخت و خود با حواریونش به آسمان عروج مینمایند. بر اساس معتقدات میترائی گاو مقدس در آخر زمان و روزگار رستاخیز دوباره به زمین باز میگردد و میترا در آفرینش بزرگ همه مردم را حیاتی نوین میبخشد. [30] در بحث از فرجامشناسی نیز باید گفت؛ که مهرپرستان به رستاخیز و بقای ابدی روح ایمان داشتند و به انجام کارهای نیک اصرار فراوان داشتند تا روح آنها جاودانی گردد. آنها به تاثیر ستارگان سعد و نحس در سرنوشت انسان معتقد بودند و به تبیین رویاها میپرداختند، زیرا برای آن تاثیر مهمی در زندگی انسان قائل بودند. [31]
2- درجات هفتگانه در مهر پرستی
میترائیسم چون آئین اسرار و سیر وسلوک است، فرد باید با کمک خدایان (ایزدان، سیارات و حواریون) مراحل سیر و سلوک را طی کند. اما شواهد و یافتههای موجود حکایت از چگونگی انجام اعمال و مراحل، به همرا ابهاماتی است که بر محور برداشتهای شخصی و ذوقی نگاشته شده است. بر اساس شواهد، اهمیت و جایگاه تقدس عدد هفت، در مراحل هفتگانه برمحور سیارات[32] که موکل هفت روز روزهای هفته، هر کدام نماد یکی از فلزات میباشند؛ موضوعیت دارد. درجات هفتگانه به شرح ذیل است:
1.کلاغ: منسوب به عطارد: (تیر با مرکوری) نماد: باد و هوا.
2.همسر: منسوب به زهره: (ناهید با ونوس) نماد: آب.
3.سرباز: منسوب به مشتری، نماد: آتش.
4.شیر: منسوب به قمر.
5.پارسی
6.پیک خورشید: منسوب به مهر پیما، ستاره صبح.
7.پیر مرشد: منسوب به زحل. [33]
چنان که میر چاه الیاده نیز در مقاله میترائیسم آورده است، «در آیین میترا، نومریدان هفت مقام را پشت سر مینهادند: کراکس (زاغ) نیمْفِس (عروس)، میلِس (سرباز)، لئو (شیر)، پِرسِس (پارسی)، هِلیودْرومِس (پیک خورشید) و پاتر (پدر)».[34]
نتیجه اینکه؛ اقوام آریائی دارای عقائد مشترک از جمله طبیعت پرستی بوده که برخی از این عقائد به دورههای بعدی نیز راه یافته است. عقائد آریائی در بستر تاریخ تا اندازهای در آموزههای آئین مغان و میترائیسم تاثیر گذاشته است و مغان در زمان مادها بسیار نفوذ داشتند و به کهانت، پیشگوئی و. . . شهره بودند که پس از مادها نیز، فراز و نشیبهائی را پشت سر گذاشتند. در دوره اشکانیان و هخامنشیان موقعیت خوبی پیدا کردند. آنان به عنوان روحانی و متولی امور دینی پیروان نقش مهمی را ایفا کردهاند. آئین میترائیسم نیز به نوبه خود دارای اصول و اساس بوده ومهر به عنوان خدای برتر در کنار دیگر ایزدان جایگاه خوبی در بین مهرپرستان دارد. بهر حال، این دو آئین در عصر خود در زمینه عقائد دینی و اجتماعی شاهد تغییر و تحولات شکلی و محتوائی بوده که نقش و دخالت در شکل گرفتن اعتقادات دینی مردم از جمله آئین زرتشت داشته است.
پی نوشت ها
[1]. بویس، مری، زرتشتیان باورها وآداب دینی آنها، ص24.
[2] . بنونیست، امیل، دین ایرانی بر پایه متنهای معتبر یونانی ، ص 18؛ نوذرى، عزت الله، تاریخ اجتماعى ایران از آغار تا مشروطیت، ج 1، صص27 -28؛ معین، محمد، مزدیسنا و ادب پارسى، ص43.
[3] . آسموسن، ج. پ، اصول و عقاید و اعتقادات دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، ص75-78.
[4]. آسموسن، ج. پ، اصول و عقاید و اعتقادات دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، ص75-78؛ مری بویس، زرتشتیان باورها وآداب دینی آنها، ص 25.
[5]. Mitra
[6]. Mithra
[7] . آسموسن، ج. پ، اصول و عقاید و اعتقادات دیانت زرتشتی، ص75-78؛ رضی، هاشم، دین و فرهنگ ایرانی پیش از زرتشت، ص 126.
[8] . ابوالمعالی، بیانالادیان، ص31.
[9] . معیری، هایده، مغان در تاریخ باستان، ص 27-24-رحمانی، سید حسن، درآمدی بر آیین مغان، هفت اقلیم
[10] . بنونیست، امیل؛ دین ایرانی بر پایه متنهای معتبر یونانی، ص 17.
[11] . همان، ص 47.
[12] . همان، ص 32.
[13]. حسینی دشتی، سید مصطفی، دائرهالمعارف جامع اسلامی، ج5، ص459.
[14] . معیری، هایده، مغان در تاریخ باستان، ص44.
[15] . همان.
[16] . همچنان که در تاریخ ماد، دو دورهی متفاوت - پیش از پادشاهی بزرگ ماد و بعد از آن - وجود دارد، تاریخ و فرهنگ ماد را نیز میتوان به دو دوره تقسیم کرد: 1. دوران متقدم ماد و پیش از استقرار سلطه کیش مغان 2. دوره پس از سلطه آن طبقه.
[17]. رضی، هاشم، مغان وندیداد، ص54.
[18]. هلم هاردی، فرید، ادیان آسیا، ص65؛ هرودوت کتاب اول، بند101، به نقل از معیری، هایده، مغان در تاریخ باستان، ص133.
[19]. رضی، هاشم، مغان وندیداد، ص54.
[20] . همان.
[21]. معیری، هایده، مغان در تاریخ باستان، ص 24،
[22] . رضی، هاشم، مغان وندیداد، ص 55.
[23]. عالیخانی، بابک، مجموعه مهر در ایران و هند باستان، ص59-60؛ بویس، مری، دیانت زرتشتی، ص77
[24] . رضی، هاشم، آئین میترائیسم، ص 4.
[25] . وارنر، رکس، دانشنامه اساطیر جهان، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، ص 269.
[26] . همان، ص270.
[27] . همان، ص260.
[28]. وارنر، رکس، دانشنامه اساطیر جهان، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، ص270.
[29]. همان. رضی، هاشم، آئین میترائیسم، ص 24
[30] . همان، ص78.
[31]. وارنر، رکس، دانشنامه اساطیر جهان، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، ص 270؛ رضی، هاشم، آئین میترائیسم، ص165.
[32] . همان.
[33] . همان؛ و نیز ر.ک: آئین میترائیسم، صص 147و334و346.
[34] . Gnoli, Gherardo, "Mithraism", in Mircca Eliade, The Encyclopedia of, 1987, Vol. 9, P.580.