پدر و مادر، به میزان حقوقی که از قبال فرزندان دارند، به همان میزان هم نسبت به آنها مسئولند و در صورت سرپیچی تعمّدی از آن تکالیف، باعث شقاوت و گسستگی خانواده و در نهایت بروز هرج و مرج در جامعه می شوند. اکثر انسان های خاطی و بزهکار اجتماعی، در خانواده ها و تحت تربیت والدین بی مسئولیت بزرگ شده اند. در این نوشتار مروری بر روایات والدینی می اندازیم که از قوانین اجتماعی و الهی نسبت به فرزندان تخطی نموده اند.
والدینی که آرزو می کنند تا فرزنداشان بمیرد
شخصی به نام جارود می گوید: به امام صادق(ع) گفتم: من دارای دختران زیادی هستم.
آنگاه امام صادق(ع) به من فرمود: شاید تو آرزوی مرگ آنها را داشته باشی! باید بدانی چنانچه تو آرزوی مرگ آنها را بنمایی و آنها بمیرند، در این صورت تو اجر و ثواب نخواهی برد و در روز قیامت در حالی که گناهکار هستی خدا را ملاقات خواهی نمود.(1)
والدینی که فرزند خود را از فراگیری واجبات دینی منع می کنند
روزی پیامبراکرم(ص) نگاهی به بعضی از کودکان نمود، آنگاه فرمود: وای بر پدران(2) فرزندان آخرالزمان.
به پیامبراکرم(ص)گفته شد: مراد شما از این پدران، پدران غیرمسلمان است؟
پیامبراکرم(ص)به این مضمون فرمود: خیر! مراد من پدران مسلمان است. زیرا این پدران به فرزندان خود واجبات دینی را آموزش نمی دهند و چنانچه این فرزندان به فراگیری واجبات دینی خود اقدام کنند، آن پدران آنها را از این کار منع می نمایند. زیرا این پدران به دانش ناچیز فرزندانشان و بخاطر داشتن متاع ناچیز دنیا راضی شده اند. من از این گونه پدران بیزار هستم و آنها نیز از من بیزار هستند.(3)
والدینی که ازدواج فرزند خود را -بدون جهت-به تأخیر می اندازند(4)
پیامبراکرم(ص)به این مضمون فرمود: پ دری که صاحب فرزندی باشد و آن فرزند به حد بلوغ برسد و آن پدر توانائی و امکانات ازدواج فرزندش را داشته باشد اما او را به ازدواج درنیاورد و دراین مورد تعلل ورزد، در این صورت اگر فرزند دچار لغزش و گناه گردد؛ او نیز در گناه فرزند خود شریک خواهد بود.(5)
پیامبراکرم(ص)فرمود: اگر شخصی برای ازدواج به خواستگاری آمد.و دیانت و اخلاق او مورد رضای شما بود، با او موافقت کنید و اگر چنین نکنید، فتنه و فسادی در زمین رخ خواهد داد.(6)
مردی به نزد امام مجتبی(ع)آمده و در مورد ازدواج دخترش مشورت نمود. امام مجتبی(ع)به او فرمود: مردی را برای دخترت به همسری انتخاب کن که با تقوا و پرهیزکار باشد. زیرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، او را گرامی خواهد داشت و اگر دخترت را دوست نداشته باشد، به او ظلم و ستم نخواهد نمود.(7)
والدینی که فرزند خود را به ازدواج شخص فاسق و گناهکار در می آورند
پیامبراکرم(ص)فرمود: شخصی که دختر خود را به ازدواج شخص گناهکار و فاسقی درآورد، در هر روز هزار نفرین و لعن بر او نازل می گردد و اعمال او به آسمان بالا نمی رود و دعای او مستجاب نمی گردد و اعمال صالحه او مورد قبول قرار نمی گیرد.(8)
پیامبراکرم(ص)فرمود: شخصی که دختر خود را به ازدواج شخص گناهکار و فاسقی درآورد.بدرستیکه او موجب قطع خویشاوندی خود گشته است.(9)
والدینی که رابطه نسبی فرزندشان را انکار می کنند
حضرت امیرالمؤمنین(ع)فرمود: شخصی که نسبت پدری خود با فرزندش را اقرار می کند سپس آن را انکار کرده و این نسبت را نفی می نماید؛ مستحق مجازات می باشد و باید بر او حد جاری گردد و او پدر آن فرزند محسوب می گردد.(10)
والدینی که با فرزند خود بد رفتاری می نمایند
امام سجاد(ع)در حدیث شریفی که بنام رساله حقوق نامیده شده است چنین فرمود
حق فرزند تو آن است که بدانی او از تو می باشد و کارهای او - چه باشد و چه خوب- به تو نسبت داده خواهد شد.
و باید بدانی که تو در قبال فرزند خود مسؤول هستی،
و لازم است که او را بخوبی تربیت نمایی و به خداشناسی راهنمایی کنی،
و راه اطاعت از خدای متعال را برای او هموار سازی،
و بدانکه رفتار نیک تو با فرزندت موجب اجر و ثواب تو خواهد بود،
و رفتار بد تو با او مجازات و عقوبت را در پی خواهد داشت.(11)
والدینی که بخاطر فرزند مرتکب گناه و معصیت می شوند
یا أیها الذین آمنوا إنَّ من(12) ازواجکم و أولادکم عدواً لکم فاحذروهم و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإن الله غفور رحیم «14» (التغابن).
در این آیه مبارکه اشاره به این واقعیت دارد که بعضی از همسران و فرزندان بمنزله دشمن هستند.و هشدار می دهد که از اینگونه همسران و فرزندان برحذر باشید.
یا أیها الناس اتقوا ربکم و اخشوا یوماً(13)لا یجزی(14)والد عن ولده و لا مولود هو جاز(15)عن والده شیئاً إن وعد الله(16)حق(17)فلا تغرنکم الحیاة الدنیا(18)و لا یغرنکم بالله الغرور(19) «33»(لقمان).
این آیه مبارکه چند نکته را به مردم یادآوری می فرماید:
1-یادآوری روز قیامت،
2-تقوای الهی و پرهیزگاری را پیشه خود ساختن،
2-یادآوری این نکته که در قیامت جز عمل صالح چیز دیگری کارساز نخواهد بود،
3-یادآوری این نکته که در آن روز والدین و فرزندان نمی توانند به همدیگر سودی برسانند و کیفری را از دوش یکدیگر بردارند،
4-یادآوری این نکته که نباید دنیا و متعلقات آن انسان را غره و مغرور سازد.
إنما أموالکم و أولادکم فتنة(20) و الله عنده اجر عظیم(21) «15»(التغابن).
این آیه مبارکه اشاره به این امر دارد که اموال و دارائی و فرزندان انسان وسیله ای برای امتحان و آزمایش او می باشد.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) صدای مردی را شنیدند که می گفت: خدایا! مرا بوسیله مال و فرزند مورد امتحان و آزمایش خود قرار نده؛
حضرت امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود: تو با این دعا از خدا خواسته ای تا مال و فرزند به تو کرامت نفرماید. بلکه باید از خدا بخواهی تا از مال و فرزندی که تو را به گمراهی می کشاند، در امان بدارد.(22)و (23)
واعلموا انما اموالکم و اولادکم فتنة (24)و أن الله عنده أجر عظیم(25) «28»(الأنفال).
والدینی که -بدون جهت-بین فرزندان خود تبعیض قائل می شوند(26)
پیامبراکرم(ص)فرمود: با فرزندان خود به عدالت رفتار کنید.
همانگونه که دوست دارید آنها در نیکی و محبت به عدالت با شما رفتار نمایند.(27)
پیامبراکرم(ص)فرمود: بین فرزندان خود -در هدیه دادن-برابری و مساوات را رعایت کنید و اگر قرار بود که من شخصی را بر شخص دیگری برتری داده و مقدم بدارم، هر آینه، زنان را بر مردان، برتری می دادم و آنها را بر مردان مقدم می داشتم.(28)
امام باقر(ع)فرمود: گاهی من نسبت به بعضی از فرزندانم - با اینکه می دانم حق با او نیست- محبت بیشتری می نمایم. این کار را به این خاطر انجام می دهم تا این فرزند، نسبت به فرزند دیگرم حسادت نورزد و بدینوسیله می خواهم کاری را که فرزندان یعقوب با برادر خود یوسف کردند، او با برادر خود نکند.(29)
والدینی که بر سر قبر فرزند خود خاک می ریزند
عبید بن زراره می گوید: فرزند یکی از اصحاب امام صادق(ع)از دنیا رفت.
امام صادق(ع) در تشییع جنازه آن فرزند شرکت نمودند و وقتی که جنازه آن فرزند در داخل قبر قرار گرفت، پدر او می خواست که بر قبر فرزندش خاک بریزد؛ در این هنگام امام صادق(ع) دست آن پدر را گرفت و به او فرمود: بر جنازه فرزندت خاک نریز.
و نباید کسانی که با شخص فوت شده خویشی نزدیکی دارند، بر سر قبر او خاک بریزند.
زیرا پیامبراکرم(ص) نهی فرمود از اینکه پدری بر سر قبر فرزندش خاک بریزد.
در این هنگام عبید بن زراره به امام صادق(ع)گفت: آیا این نهی مخصوص این شخص است؟
امام صادق(ع) به او فرمود: من شما را نهی می کنم از اینکه بر سر قبر خویشانتان خاک بریزید. زیرا این کار قساوت قلب را بوجود می آورد و شخصی که قساوت قلب دارد، از لطف خدای متعال محروم و بدور است.(30)
والدینی که فرزند خود را بد تربیت می کنند
امام صادق(ع)فرمود: شخصی که گناهکار و عصیانگر است، فرزندان خود را به بدی تربیت می کند و این سوء تربیت، تمامی آنها را وارد آتش جهنم می نماید.(31)
والدینی که مورد عاق فرزند خود قرار می گیرند
پیامبراکرم(ص)به این مضمون فرمود: همچنانکه فرزند مورد عاق والدین خود قرار می گیرند والدین نیز مورد عاق فرزندان خود قرار می گیرند -اگر آن فرزند شایسته و مؤمن باشد.(32)
والدینی که با رفتار سوء خود موجب می گردند تا فرزندشان عاق گردد
پیامبراکرم(ص)فرمود: خداوند تعالی مورد لعن و نفرین قرار می دهد پدر و مادری که با رفتار خود موجب می گردند تا فرزندشان عاق گردد.(33)
امیرالمؤمنین(ع)فرمود: شخصی که به یتیمی ظلم روا دارد او با این کار موجبات عاق شدن فرزندان خود را بوجود آورده است.(34)
والدینی که بخاطر مشغول شدن به فرزند از یاد خدا غافل می گردند
یا أیها الذین آمنوا لاتلهکم(35) أموالکم و لا أولادکم عن ذکر الله (36) و من یفعل ذلک(37) فأولئک هم الخاسرون(38) «9» (المنافقون).
این آیه مبارکه درباره کسانی است که مال و دارائی و فرزندانشان باعث می شوند تا آنها از یاد خدا غافل گردند و آنها با مشغول شدن و سرگرم گشتن به فرزندانشان از اداء واجبات غافل می گردند و نسبت به انجام طاعات الهی سستی بخرج می دهند و شکر نعمت های الهی را بجا نمی آورند و بر مصیبتهای روزگار صبر و بردباری نمی نمایند و راضی به رضای الهی نمی باشند.
این آیه درباره اینگونه افراد می فرماید: آنها خسران دیده و زیانکار می باشند. زیرا از ثواب الهی و رحمت باریتعالی محروم گشته اند.
والدینی که فرزند صالح و شایسته و نیکوکاری ندارند
امام سجاد(ع) در ضمن حدیثی به این مضمون فرمودند: چند چیز است که اگر شخص آنها را دارا نباشد در این صورت او دل مشغول بوده و زندگیش ناقص شده و عقلش زائل خواهد گشت، نداشتن فرزند شایسته و نیکوکار از جمله آن چیزها است.(39)
والدینی که فرزند خود را به قتل می رسانند
قد خسر الذین قتلوا أولادهم سفهاً بغیر علم و حرموا ما رزقهم الله افتراء علی الله قد ضلوا و ما کانوا مهتدین «140»(الأنعام).
این آیه مبارکه اشاره به کسانی دارد که –ب ه هر دلیل(40)- فرزندان خود را به قتل می رسانند.
این آیه مبارکه در توصیف این گونه افراد می فرماید: کسانی که فرزندان خود را به قتل می رسانند، زیانکار و خسران دیده هستند و آنها انسانهای سفیه و نادانی بشمار می آیند. زیرا آنها خود را از رزق و نعمت الهی محروم ساخته اند و آنها گمراه شده و از مسیر هدایت منحرف گشته اند و مستحق عقوبت می باشند.
و لاتقتلوا أولادکم(41) خشیة إملاق(42) نحن نرزقهم و إیاکم (43) إن قتلهم کان خطئاً کبیراً(44) «31» (الإسراء).
و لا تقتلوا أولادکم من إملاق(70)نحن نرزقکم و إیاهم(45) «151» (الأنعام).
و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولادهم شرکاؤهم(46) «137» (الأنعام).
این آیات مبارکه درباره کسانی است که بخاطر فقر و تنگدستی و نداری اقدام به قتل فرزندان خود می نمایند.
و به آنها می فرماید: فزندان خود را بخاطر ترس از فقر و نداری به قتل نرسانید. زیرا ما شما و آنها را رزق و روزی می دهیم و کشتن آنها گناهی بزرگ بشمار می آید.
و إذا الموءودة(47) سئلت (48) «8» بأی ذنب قتلت (49) «9» (التکویر).
این آیه مبارکه درباره کسانی است که دختران خود را پس از تولد به قتل می رساندند این افراد - در روز قیامت- مورد پرسش و توبیخ و ملامت و عقوبت قرار خواهند گرفت.
حضرت امیرالمؤمنین(ع)در خطبه ای چگونگی وضعیت اعراب در زمان جاهلیت را وصف کرده اند.فرمود: آنها خویشاوندی همدیگر را قطع کرده و از بین می بردند و خون یکدیگر را می ریختند و دختران را زنده بگور می کردند تا به خیال خود زندگی راحت و آسوده ای داشته باشند(50).
والدینی که فرزند خود را نمی بوسند
امام صادق(ع)فرمود: مردی به نزد پیامبر(ص)آمده و به ایشان گفت: من تا کنون هیچ یک از کودکان خود را نبوسیده ام. سپس او از نزد پیامبر(ص)رفت.
هنگامی که او دور شد. پیامبراکرم(ص)درباره او فرمود: این شخص از اهل آتش جهنم است.(51)
روزی پیامبراکرم(ص)امام حسن(ع)و امام حسین(ع)را بوسید.
در این حین مردی به نام اقرع بن حابس بر این کار پیامبر(ص)اعتراض کرده و به آن حضرت گفت: من دارای ده فرزند می باشم، تا کنون هیچیک از آنها را نبوسیده ام.
در این هنگام پیامبراکرم(ص) آنچنان خمشگین و غضبناک شده که صورت حضرت رنگ برنگ گشت و به او فرمود: اگر رحم و شفقت و مهربانی در دل تو وجود ندارد کاری از دست من برنمی آید تا برایت انجام دهم! هر شخصی که به خردسالان مهربانی نمی کند و به بزرگسالان احترام نمی گذارد از زمره امت من نخواهد بود و هر شخصی که با دیگران مهربانی نمی کند و به آنها رحم نمی نماید مورد مهربانی و رحم دیگران قرار نمی گیرد.(52)
والدینی که نام شایسته و نیکوئی برای فرزند خود انتخاب نمی کنند
امام کاظم(ع) فرمود: از اولین نشانه ها و نمودهای نیکی نمودن پدر به فرزند آن است که برای او نام نیکی انتخاب کند. پس بر شما لازم است که برای فرزند خود نام نیکی انتخاب نمائید.(53)
شخصی به نام یعقوب سراج می گوید:
به نزد امام صادق(ع)رفتم و دیدم که ایشان در کنار گهواره فرزندش حضرت کاظم(ع) ایستاده است و با او به زبان کودکان سخن می گوید. در این حین من در آن محل نشستم تا هنگامی که ایشان از این کار فارغ شدند.
سپس به طرف ایشان رفتم. آن حضرت به من فرمود:
به نزد فرزندم برو و به او سلام کن.
من به طرف گهواره حضرت کاظم(ع)رفتم و به ایشان سلام گفتم.
در این هنگام آن حضرت با زبان رسا سلام مرا پاسخ دادند.
سپس آن حضرت به من فرمود: برو و نام فرزندت را که دیروز برای او انخاب کرده ای تغییر ده. زیرا این نام، نامی است که خدا از آن خشمگین است.
یعقوب می گوید: در این روزها دارای فرزند دختری شدم که نام او را حمیرا گذاشتم.
سپس امام صادق(ع)به من فرمود: امر فرزندم را اطاعت کن تا رستگار شوی.
یعقوب می گوید: پس آنگاه من نام فرزندم را تغییر دادم.(54)
والدینی که یکی از فرزندان خود را به نام پیامبر(ص) نمی نامند
پیامبر اکرم(ص) فرمود: شخصی که دارای چهار فرزند پسر باشد و یکی از فرزندان خود را همنام من قرار ندهد، بدرستیکه او به من جفا کرده است.(55)
والدینی که علیه فرزند خود دعا می کنند
امام صادق(ع)فرمود: شخصی که علیه فرزند خود دعا کند، خدای متعال او را فقیر و تنگدست می نماید.(56)
والدینی که فرزندشان را - به مجلسی که در آن دعوت نشده است- به همراه خود می برند
پیامبراکرم(ص) به این مضمون فرمود:
شخصی که در مجلس ولیمه ای- که در آن دعوت نشده است- حاضر شود؛
هنگامی که وارد آن مجلس می شود گناهکار می باشد و هنگامی که از غذای آن مجلس می خورد، حرام خورده است، و هنگامی که از آن مجلس خارج می شود؛ خدا بر او خشم کرده است.(57)
والدینی که به وعده ای که به فرزندشان می دهند وفا نمی کنند
امام رضا(ع) فرمود: هنگامی که به کودکان خود وعده ای می دهید، به آن وعده وفا کنید. زیرا آنها شما را روزی دهنده خود می دانند.
سپس امام رضا(ع)به این مضمون فرمود: هیچ چیز همانند ظلم کردن و ستم نمودن به کودکان و زنان خدای متعال را خشمگین نمی سازد.(58)
والدینی که در هنگام مصیبت مرگ فرزند گریه نمی کنند
هنگامی که ابراهیم -کودک خردسال پیامبر(ص)-از دنیا رفت. پیامبراکرم(ص)در سوک او گریستند و به همین خاطر از دیدگان حضرت(ص)اشک جاری گشت.
در این هنگام مردی به پیامبر(ص)- به خاطر گریه نمودن در مصیبت این کودک- اعتراض کرده و به آن حضرت گفت: برای مرگ این کودک خردسال گریه می کنی؟
من تا کنون دوازده فرزند از دست داده ام و برای هیچیک از آنها گریه نکرده ام.
در این هنگام پیامبراکرم(ص) به این مردِ نامرد فرمود: اگر در قلب تو رحمت و شفقت وجود ندارد.گناه من چیست؟!
در هنگام مصیبت مرگ فرزند، قلب اندوهناک می گردد و چشم اشک آلود می شود.
و ما، در این مصیبت راضی به رضای الهی هستیم.
و سخنی که خدا را به خشم می آورد بر زبان جاری نمی سازیم.
و ای ابراهیم! ما برای فقدان او اندوهگین هستیم.
پیامبراکرم(ص)در روزی که فرزندش ابراهیم از دنیا رفت به این مضموت فرمود:
غم و اندوهی که - بخاطر مصیبت مگر فرزند- در قلب و چشم وجود دارد، نشانه رحمت است و غم و اندوهی که بوسیله دست ظهور می یابد و بر زبان جاری می گردد، از شیطان است.
پی نوشت ها :
1-عن جارود قال: قلت لأبی عبدالله(ع): إن لی بنات.
فقال (ع): لعلک تتمنی موتهن.أما إنک إن تمنیت موتهن.-فـ متن-.لم تؤجر.
و لقیت الله عز و جل -یوم تلقاه-.و أنت عاص(الکافی ج 6 ص 5).
(قال عمر بن یزید للإمام الصادق(ع)): إن لی بنات.
فقال (ع)(له)_: لعلک تتمنی موتهن. أما إنک _ إن تمنیت موتهن.- و متن -. لم تؤجر -یوم القیامة -و لقیت ربک -حین تلقاه -.و أنت عاص (الفقیه ج 3 ص 310 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 472)._ما بین القوسین لم یذکر فی الفقیه._فی مکارم الأخلاق هکذا: إنک لو تمنیت.
2-و چنانچه مادران نیز از آموزش دینی فرزندانشان ممانعت کنند.خطاب این حدیث متوجه آنها نیز خواهد بود.
3-روی عن النبی(ص): انه نظر إلی بعض الأطفال.
فقال (ص): ویل لأولاد آخر الزمان -من آبائهم-.
فقیل: -یا رسول الله-من آبائهم المشرکین؟!
فقال (ص): لا.من آبائهم المؤمنین لا یعلمونهم شیئاً من الفرائض.و إذا تعلموا أولادهم منعوهم.و رضوا عنهم بعرض یسیر من الدنیا.
فأنا منهم بریء و هم منی برآء (جامع الأخبار ص 285 الفصل 62).
4-از جمله حقوقی که فرزند بر گردن پدر دارد آن است که -در وقت بلوغ-وسائل و امکانات ازدواج او را -در حد وسع و توان-فراهم سازد.و در این امر تعلل و کوتاهی ننماید.
اگرچه خطاب این حدیث متوجه پدران است.اما چون مشاهده می شود که بعضی از مادران نیز در به تأخیر افتادن ازدواج فرزندان نقش دارند.
لذا -در این صورت -خطاب این حدیث شریف متوجه این گونه مادران نیز می گردد.
5-قال رسول الله(ص): من أدرک له ولد.و عنده ما یزوجه.فلم یزوجه.فأحدث.
فالأثم بینهما (مجمع البیان ج 7 ص 220).
قال رسول الله(ص): من بلغ ولده نکاح -و عنده ما ینکحه-فلم ینکحه.ثم احدث حدثاً.
فـ الإثم علیه (میزان الحکمة ج 11 ص 4893 نقله عن کنز العمال).
6-قال رسول الله(ص): إذا جائکم من ترضون _خلقه (و دینه)_.فزوجوه.
إنکم إلا تفعلوه تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر (تهذیب الأحکام ج 7 ص 455 و عوالی اللئالی ج 3 ص 340 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 447).
_فی عوالی اللئالی هکذا: من ترضون دینه و خلقه._ما بین القوسین لم یذکر فی مکارم الأخلاق.
قال رسول الله(ص): إذا أتاکم من ترضون دینه و أمانته.فزوجوه فإن لم تعفلوا تکن فتنة فی الأرض و فساد الکبیر (النوادر للسید فضل الله الراوندی -علیه الرحمة-ص 112 و الجعفریات ص 153).
علی بن مهزیار قال: کتب علی بن أسباط إلی أبی جعفر(ع)فی أمر بناته.و أنه لا یجد أحداً مثله؟
فکتب إلیه أبوجعفر(ع): فهمت ما ذکرت فی أمر بناتک.و أنک لا تجد أحداً مثلک.
فلا تنظر _-فی ذلک-رحمک الله.فإن رسول الله(ص)قال: إذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه.إلا تفعلوه تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر (عوالی اللئالی ج 3 ص 340).
_الإنظار: الإمهال.
عن علی بن مهزیار قال: قرأت کتاب أبی جعفر(ع)إلی أبی شیبة الإصفهانی: فهمت ما ذکرت من أمر بناتک.إنک لا تجد أحداً مثلک.فلاتنظر فی ذلک -یرحمک الله -.
فإن رسول الله(ص)قال: إذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه.
فأنکم إلا تفعلوا ذلک تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر (تهذیب الأحکام ج 7 ص 456).
عن الحسین بن بشار قال: کتبت إلی أبی جعفر(ع)فی رجل خطب إلی.
فکتب (ع): من خطب ألیکم.فرضیتم دینه و أمانته -کائناً من کان-فزوجوه.
إلا تفعلوا.تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر(من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 248).
عن الحسین بن بشار الواسطی قال: کتبت إلی أبی جعفر الثانی(ع)أسأله عن النکاح؟
فکتب (ع): من خطب إلیکم.فرضیتم دینه و أمانته -کائنا من کان-فزوجوه.
إلا تفعلوا.تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر(من لا یحضره الفقیه ج3ص248).
عن الحسین بن بشار الواسطی قال: کتبت الی أبی جعفر الثانی(ع)أسأله عن النکاح؟
فکتب(ع): من خطب إلیکم.فرضتم دینه و أمانته فزوجوه.الا تفعلوه.تکن فتنه فی الارض وفساد کبیر(تهذیب الأحکام ج 7 ص 457).
عن إبراهیم بن محمد الهمدانی قال: کتبت إلی أبی جعفر(ع)فی التزویج؟
فأتانی کتابه بخطه: قال رسول الله(ص): إذا جائکم من ترضون خلقه و دینه.فزوجوه.
إلا تفعلوه تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر(الکافی ج 5 ص 347 و التهذیب ج 7 ص 457).
_-و اگر چنین نشود آنها در معرض آفت و گزند قرار خواهند گرفت.
7-جاء رجل إلی الإمام الحسن(ع)یستشیره فی تزویج ابنته.
فقال (ع): زوجها من رجل تقی فإنه إن أحبها.أکرمها.
و إن أبغضها.لم یظلمها (مکارم الأخلاق ج 1 ص 446).
8-قال رسول الله(ص): من زوج کریمته بفاسق _نزل علیه -کل یوم-ألف لعنة_.
و لا یصعد له عمل إلی السماء.
و لا یستجاب دعاؤه.
و لا یقبل -منه-صرف و لا عدل (إرشاد القلوب ج 1 ص 332).
_فی عوالی اللئالی: من فاسق.
_عوالی اللئالی ج 1 ص 272.
9-قال رسول الله(ص): من زوج کریمته من فاسق.فقد قطع رحمه (مکارم الأخلاق ج 1 ص 446).
قال الإمام الصادق(ع): من زوج کریمته من شارب الخمر فقد قطع رحمها _(الکافی ج 5 ص 347 و تهذیب الأحکام ج 7 ص 459 و عوالی اللئالی ج 3 ص 341 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 509)._فی مکارم الأخلاق: رحمه.
قال رسول الله(ص): من زوج کریمته من شارب الخمر فکأنهما ساقها إلی الزنا (عوالی اللئالی ج 1 ص 272).
قال الإمام الصادق(ع): من زوج ابنته مخالفاً له علی دینه.فقد قطع رحمها (من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 41).
10-قال امیرالمؤمنین(ع)من اقر بولد.ثم نفاه.
جلد الحد.
و الزم الولد (الکافی ج 7 ص 261 و من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 36 و تهذیب الأحکام ج 10 ص 101).
(راجع: الجعفریات ص 210).
قال امیرالمؤمنین(ع): إذا اقر الرجل بولده.ثم نفاه.
لم ینتف منه (الجعفریات ص 210).
11-(قال الإمام السجاد(ع)فی رسالة الحقوق): ...و أما حق ولدک فأن تعلم أنه منک.و مضاف إلیک -فی عاجل الدنیا-بخیره و شره.
و أنک مسؤول عما ولیته _من حسن الأدب والدلالة علی ربه عز و جل.و الملعونة (له)_ علی طاعته.
فإعمل -فی أمره-عمل من یعمل أنه مثاب علی الإحسان إلیه.
معاقب علی الإساءة إلیه...(من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 378 و الخصال ص 568 و الأمالی للشیخ الصدوق-علیه الرحمة-ص 454 المجلس 59 و مکارم الأخلاق ج 2 ص 302).
(راجع: تحف العقول ص 263).
_فی الأمالی: ولیته به من...
_ما بین القوسین لم یذکر فی من لا یحضره الفقیه.
_همانگونه که دشمن.موجب رساندن ضرر و زیان می گردد.بعضی از همسران و فرزندان شما نیز موجب می گردد تا به شما ضرر و زیان وارد شود.
و آنها برای رسیدن به منافع خود باعث می گردند تا شما اطاعت الهی را ترک نمائید و مرتکب گناه و معصیت شوید.
و آنها حاضر هستند برای رسیدن به منافع خود به شما ضرر دنیوی و اخروی برسانند.
و بدینوسیله آنها دنیا و آخرت شما را تباه می سازند.
12-یعنی: إن بعضهم بهذا الصفة.و لذلک أتی بلفظة -من -.و هی للتبعیض.
یقول: إن من هؤلاء منهو عدو لکم -فی الدین-فإحذروهم.أن تطیعوهم.
وقیل: إنه سبحانه إنما قال ذلک.لأن من الأزواج من یتمنی موت الزوج-و من الأولاد من یتمنی موت الوالد -لیرث ماله.و ما من عدو أعدی ممن یتمنی موت غیره لیأخذ ماله.و کذلک یکون من یحملک علی معصیة الله لمنفعة نفسه.
و لا عدو أشد عداوة ممن یختار ضررک لمنفعة (لمجمع البیان ج 10 ص 452).
إن الرجل إذا أراد الهجرة إلی رسول الله(ص)تعلق به ابنه و امرأته.
و قالوا: ننشدک الله أن تذهب عنا.و تدعنا.فنضیع -بعدک.
فمنهم من یطیع أهله.فیقیم.
فحذرهم الله.أبنائهم و نسائهم و نهاهم عن طاعتهم (تفسیر القمی -علیه الرحمة-ج 2 ص 387).
_فی نسخة: نضبع.أی: نجبن (نقلاً عن هامش المصدر).
13-یعنی: یوم القیامة.
14-لا یغنی فیه أحد عن أحد.
15-کل امرء تهمه نفسه.
16-بالبعث و الجزاء و الثواب و العقاب.
17-لا خلف فیه.
18-أی: لا یغرنکم الإمهال -عن الانتقام-و الآمال و الأموال.و معناه: لا تغتروا بطول السلامة و کثره النعمة.فإنهما عن قریب إلی زوال و انتقال.
19-و هو الشیطان -عن مجاهد و قتادة و الضحاک-.
و قیل: هو تمنیک المغفرة فی عمل المعصیة -عن سعید بن جبیر-.
و قیل: کل شیء غرک تعصی الله و تترک ما أمرک الله به.فهو غرور.
شیطاناً کان أو غیره -عن أبی عبیدة-(مجمع البیان ج 8 ص 507).
20-أی: محنة و ابتلاء و شدة للتکلیف علیکم.و شغل عن أمر الآخرة.فإن الإنسان.بسبب المال و الولد.یقع فی الجرائم.
عن ابن مسعود قال: لا یقولن أحدکم: اللهم إنی أعوذ بک من الفتنة.
فإنه لیس أحد منکم -یرجع إلی مال و أهل و ولد-إلا و هو مشتمل علی فتنة.
و لکن لیقل: اللهم إنی أعوذ بک من مضلات الفتن(مجمع البیان ج 10 ص 452).
21-أی: ثواب جزیل.و هو الجنة.
یعنی: فلا تعصوه بسبب الأموال و الأولاد.
و لا تؤثروهم علی ما عند الله من الأجر و الذخر (مجمع البیان ج 10 ص 453).
22-یعنی نباید بخاطر کسب دارائی و داشتن فرزند، مرتکب گناه و معصیت گشت.
بلکه باید وجود این دو مایه سعادت دنیا و آخرت باشد.
23-سمع أمیرالمؤمنین(ع)رجلاً یقول: اللهم إنی أعوذ بک من الفتنة.
قال (ع): أراک تتعوذ من مالک و ولدک.
یقول الله تعالی: إنما أموالکم و أولادکم فتنة.
و لکن قل: اللهم إنی أعوذ بک من مضلات الفتن (الأمالی للشیخ الطوسی -علیه الرحمة-ص 580 المجلس 24 و تنبیه الخواطر ج 2 ص 72).
(راجع: اعلام الدین ص 210).
24-أی: بلیة علیکم.
ابتلاکم الله تعالی بها.
25-لمن أطاعه.
و ذلک خیر من الأموال و الأولاد.
بین سبحانه -بهذه الآیة-انه یختبر خلقه بالأموال و الأولاد.لیتبین الراضی بقسمة ممن لا یرضی به.
و إن کان سبحانه أعلم بهم -من أنفسهم-.
و لکن لیظهر الأفعال التی یستحق بها الثواب و العقاب (مجمع البیان ج 4 ص 824).
26-لازم به یادآوری است که عدالت به معنای دادن حق به مستحق آن می باشد.
زیرا گاهی اوقات تبعیضی که بین فرزندان واقع می گردد به خاطر شرایط خاصی است که وجود دارد.
مانند: وجود شایستگی و لیاقت و صفات حسنه در بعضی از فرزندان.
یا احتیاج بعضی از آنها به مراقبت و محبت بیشتر.
مثلاً: در هنگامی که بیمار می شود یا با مشکل خاصی روبرو می گردد.
یا به خاطر تنبیه و یادآوری به فرزندی که مرتکب خلاف و عمل ناشایستی شده است.
اما به هر صورت بر پدر و مادر لازم است که با حسن مدیریت -و ظرافت-به گونه ای عمل نمایند که فرزندان.وجود تبعیض بین همدیگر را احساس نکنند.
و اگر متوجه تبعیض خاصی شدند بر والدین لازم است که آنها را به نحو احسن توجیه نمایند که فرزندان وجود تبعیض بین همدیگر را احساس نکنند.
و اگر متوجه تبعیض خاصی شدند بر والدین لازم است که آنها را به نحو احسن توجیه نمایند.
و علت وجود این تبعیض را برای آنها بازگو ساخته و روشن نمایند.تا برای آنها ابهامی بوجود نیاید.
زیرا چنانچه فرزندان یک خانواده، احساس نمایند که والدین -بی جهت -بین آنها تبعیض قائل می شوند -در این صورت-حس حسادت آنها تحریک خواهد شد.
و این امر پیامدهای ناخوشایندی را در پی داشته و موجب ایجاد تشنج در خانواده و درگیری بین فرزندان خواهد گشت.و ممکن است این امر موجب ناخشنودی فرزندان نسبت به والدین گردد.
27-قال رسول الله(ص)اعدلوا بین أولادکم.
کما تحبون أن یعدلوا -بینکم-فی البر و اللطف (مکارم الأخلاق ج1 ص 473-474).
28-قال رسول الله(ص): ساووا بین أولادکم -فی العطیة-.
فلو کنت مفضلاً أحداً.لفضلت النساء (میزان الحکمة ج 11 ص 4882 نقله عن کنز العمال).
29-قال الإمام الصادق(ع): قال والدی(ع): -والله-إنی لا صانع بعض ولدی.و اجلسه علی فخذی و أکثر له المحبة و اکثر له الشکر -و إن الحق لغیره من ولدی-
و لکن محافظة _علیه.منه -و من غیره-لئلا یصنعوا به ما فعل بیوسف اخوته.
و ما انزل الله سورة یوسف إلا أمثالاً.لکی لا یحسد بعضنا بعضاً.
کما حسد یوسف اخوته و بغوا علیه (تفسیر العیاشی -علیه الرحمة-ج 2 ص 331-332).
_فی نسخة: مخافة.
(سئل أبوعبدالله(ع))عن الرجل یفضل بعض ولده علی بعض فی الهیة و العطیة؟
فقال (ع): لا بأس بذلک.إذا کان صحیحاً (مستدرک الوسائل ج 15 ص 172).
روی رفاعة بن موسی عن أبی الحسن(ع)قال: سألته عن الرجل یکون له بنون -و أمهم لیست بواحدة-أیفضل أحدهم علی الآخر؟
قال (ع): نعم.لا بأس به...(من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 311 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 475).
عن سعد بن سعد الأشعری قال: سألت أبا الحسن الرضا(ع)عن الرجل یکون بعض ولده أحب إلیه -من بعض-و یقدم بعض ولده علی بعض؟
فقال (ع).نعم...(الکافی ج 6 ص 51).
(قال سعد بن سعد الأشعری قلت للإمام الرضا(ع)): -جعلت فداک-الرجل یکون بناته أحب إلیه بنیه؟
فقال (ع): البنات و البنون -فی ذلک-سواء.
إنما هو بقدر ما ینزلهم الله عز و جل منه (الکافی ج 6 ص 51).
30-عن عبید بن زرارة قال: مات لبعض أصحاب أبی عبدالله(ع)ولد.
فحضر أبوعبدالله(ع)-جنازته)(1)
فلما الحد.تقدم أبوه.لیطرح (2)علیه التراب.
فأخذ أبوعبدالله(ع)بـ کفیه(3).
و قال (ع): لا تطرح علیه التراب(4).
و من کان (منه)(5)ذا رحم.فلا یطرح علیه التراب.
(فإن رسول الله(ص)نهی أن یطرح الوالد -أو ذو رحم -علی میته التراب)(6)
فقلنا: -یا ابن رسول الله-أتنهانا(7)عن هذا -وحده-؟!
فقال(ع): أنهاکم (من)(8)أن تطرحوا التراب علی ذوی أرحامکم(9).
فإن ذلک یورث القسوة -فی القلب-.
و من قسا قلبه.بعد من ربه (عز و جل)(10)(الکافی ج 3 ص 199 و تهذیب الأحکام ج 1 ص 399 و علل الشرائع ج 1 ص 404 الباب 247).
1)ما بین القوسین لم یذکر فی الکافی و تهذیب الأحکام.
2)فی الکافی: فطرح.
و فی التهذیب: یطرح.
3)فی علل الشرائع: بکتفه.
4)فی علل الشرائع: من التراب.
5)ما بین القوسین لم یذکر فی الکافی.
6)ما بین القوسین لم یذکر فی تهذیب الأحکام و علل الشرائع.
7)فی تهذیب الأحکام: تنهانا.
و فی علل الشرائع: أ تنهی.
8)ما بین القوسین لم یذکر فی تهذیب الأحکام و علل الشرائع.
9)فی التهذیب و علل الشرائع هکذا: علی ذوی الأرحام.
10)ما بین القوسین لم یذکر فی الکافی و تهذیب الأحکام.
31-قال الإمام الصادق(ع): ...لا یزال العبد العاصی یورث أهل بیته الأدب السییء.
حتی یدخلهم النار جمیعاً...(دعائم الإسلام ج 1 ص 82).
32-قال رسول الله(ص): یلزم الوالدین من العقوق لولدهما -إذا کان الولد صالحاً (مؤمنا)_ما یلزم الولد لهما (جامع الأخبار ص 214 و روضة الواعظین ج 2 ص 240 و الخصال ص 55).
_ما بین القوسین لم یذکر فی جامع الأخبار و الخصال.
قال رسول الله(ص): یلزم الوالدین من العقوق لولدهما.ما یلزم الولد لهما من عقوقهما (الکافی ج 6 ص 48 و تهذیب الأحکام ج 8 ص 186 الباب 5).
قال رسول الله(ص): یلزم الوالدین من عقوق ولدهما.ما یلزم الولد لهما من عقوقهما (من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 269).
قال رسول الله(ص): یلزم الوالدین من العقوق بولدهما.ما یلزم الولد بهما من عقوقهما (الجعفریات ص 310).
قال رسول الله(ص): یلزم الوالدین من عقوق الولد.ما یلزم الولد لهما من العقوق (من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 311 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 474).
قال رسول الله(ص): یلزم الوالدین من ولدهما.ما یلزم الولد لهما من عقوقهما (مکارم الأخلاق ج 2 ص 335).
قال رسول الله(ص): یلزم الوالدین من عقوق ولدهم.ما یلزم الولد لهما من عقوقهما (المواعظ ص 71).
احادیث ذکر شده بیانگر این واقعیت است که پیامدهای شوم عقوق، گریبانگیر اینگونه والدین نیز می گردد.
33-قال رسول الله(ص): لعن الله والدین حملا ولدهما علی عقوقهما (من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 269 و المواعظ ص 71 و مکارم الأخلاق ج 2 ص 334).
34-قال أمیرالمؤنین(ع): من ظلم یتیماً.عق أولاده (غررالحکم ص 409).
35-أی: لا یشغلکم تدبیرها و الاهتمام بها عن ذکره سبحانه (بحار الأنوار ج 86 ص 138).
36-أی: عن الصلوات الخمس المفروضة.
و قیل: ذکر الله: جمیع طاعاته -عن أبی مسلم-.
و قیل: ذکر الله: شکره علی نعمائه.و الصبر علی بلائه.و الرضا بقضائه.
و هو إشارة إلی أنه لا ینبغی أن یغفل المؤمن عن ذکر الله -فی بؤس کان أو نعمة-.
فإن إحسانه -فی الحالات-لا ینقطع.
37-أی: من یشغله ماله و ولده عن ذکر الله.
38-خسروا ثواب الله و رحمته (مجمع البیان للشیخ الطبرسی -علیه الرحمة-ج 10 ص 445).
39-(قال الراوی: قال الإمام السجاد(ع)): خمس خصال من فقد واحدة منهن لم یزل ناقص العیش.زائل العقل.مشغول القلب.
فأولها: صحة البدن.
و الثانیة: السعة فی الرزق_.
و الرابعة: الأنیس الموافق.
قلت: و ما الأنیس الموافق؟
قال (ع): الزوجة الصالحة.و الولد الصالح.و الخلیط الصالح.
و الخامسة: -و هی تجمع الخصال-: الدعة (الخصال ص 284 و مکارم الأخلاق ج1 ص 437).
_فی مکارم الأخلاق هکذا: السعة فی الرزق و الدار.
40-گاهی قتل فرزند بخاطر ترس از فقر و نداری و مسائل مادی است.
و گاهی قتل فرزند به خاطر تنفر داشتن از اوست.
و گاهی قتل فرزند به خاطر توهم از آینده نامعلوم اوست.
و گاهی قتل فرزند به خاطر -به اصطلاح-حفظ آبرو و جلوگیری از رسوایی است.
و علل و عوامل دیگری نیز ممکن است باعث گردد تا پدر یا مادر -و یا هر دوی آنها-اقدام به قتل فرزند خود -چه مستقیم و چه غیر مستقیم-بنمایند.
و قتل فرزند شامل موارد زیر می گردد:
1)سقط جنین.-احادیث مربوط به این موضوع در فصل: مادران نفرین شده ذکر شده است.
2)قتل فرزند در بدو تولد و هنگام به دنیا آمدن او.
3)قتل فرزند پس از به دنیا آمدن و شناخت جنسیت او.
4)قتل فرزند پس از به دنیا آمدن و به سن کودکی رسیدن.
5)قتل فرزند در بزرگسالی.
ضمناً ممکن است -در بعضی موارد-جلوگیری نمودن از انعقاد نطفه نیز شامل این موضوع گردد.
41-و قتلهم أولادهم: و أدهم بناتهم.مخافة الفقر.فنهاهم عنه.و ضمن لهم أرزاقهم (البحار الأنوار 104/66).
42-أی: خوف فقر.و عجز عن النفقة (مجمع البیان ج 6 ص 637).
یعنی: مخافة الفقر و الجوع.فإن العرب کانوا یقتلون أولادهم لذلک (تفسیر القمی -علیه الرحمة-ج 2 ص 18).
43-أخبر سبحانه أنه متکفل برزق أولادهم و رزقهم (مجمع البیان ج 6 ص 638).
44-أی: ذنباً کثیراً.لما فیه من قطع التناسل و إنقطاع النوع.و الخطء: الإثم (البحار ج 66 ص 104).
یعنی: إن قتلهم -فی الجاهلیة-کان إثماً عظیماً عند الله.و هو -الیوم-کذلک (المجمع ج 6 ص 638).
و إنما نهاهم الله سبحانه عن ذلک لأنهم کانوا یئدون البنات.فیدفنونهن أحیاء (المجمع 6 ص 638).
45-أی: فإن رزقکم و رزقهم -جمیعاً-علینا (مجمع البیان ج 4 ص 590).
46-یعنی: أسلافهم زینوا لهم قتل أولادهم (تفسیر القمی -علیه الرحمة-ج 1 ص 245).
الذین زیوا لهم قتل البنات و أدهن -أحیاء-خیفة العیلة و الفقرو العار (المجمع 4 ص 572).
47-کانت العرب یقتلون البنات للغیرة.فإذل ملت یوم القیامة.سئلت الموؤدة: بأی ذنب قتلت.
و قطعت (تفسیر القمی -علیه الرحمة-ج 2 ص 433).
48-یعنی: الجاریة المدفونة حیاً.و کانت المرأة -إذا حان وقت ولادتها-حفرت حفرة و قعدت علی رأسها.فإن ولدت بنتاً.رمت بها فی الحفرة.و إن ولدت غلاماً.حبسته (المجمع ج 10 ص 674).
49-علی طریق التبکیت و التوبیخ (شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید ج 13 ص 175).
أی: یقال لها: بأی ذنب قتلت؟ و معنی سؤالها: توبیخ قاتلها.لأنها تقول: قتلت بغیر ذنب.
و قیل: إن معنا سئلت: طو لب قاتلها بالحجة فی قتلها.
فکأنه قیل: سئل قاتلها: بأی ذنب قتلت هذه (بحار الأنوار ج 7 ص 93).
أی: الموؤدة تسأل فیقال لها: بأی ذنب قلت.
و معنی سؤالها: توبیخ قاتلها.لإنها تقول: قتلت بغیر ذنب (مجمع البیان ج 10 ص 674).
کانت العرب تئد البنات.خوف الإملاق (مجمع البیان ج 10 ص 674).
روی عن النبی(ص)سئل عن العزل؟
فقال (ص): ذاک الوأد الخفی (مجمع البیان ج 10 ص 672).
50-قال أمیرالمؤمنین(ع)حول أعمال زمن الجاهلیة: ...قد قطعوا أرحامهم.و سفکوا دمائهم.و دفنوا -فی التراب-الموؤدة بینهم من أولادهم.
یجتاز_دونهم طیب العیش و رفاهیه خفوض الدنیا...(الکافی ج 1 ص 61 و تفسیر القمی -علیه الرحمة-ج1 ص 29)._فی بعض النسخ: یختار.
و قیل أرادوا -بدفن البنات-طیب العیش.
51-قال الإمام الصادق(ع): جاء رجل إلی النبی(ص)فقال (له)_ما قبلت صبیاً _-قط-.
فلما ولی قال رسول الله(ص): هذا رجل -عندی-_من_ أهل النار (الکافی ج 6 ص 50 و تهذیب الأحکام ج 8 ص 188 و عدة الداعی ص 89).
_ما بین القوسین لم یذکر فی الکافی و عدة الداعی.
_فی عدة الداعی: ولداً.
_فی التهذیب و عدة الداعی: عندنا.
_فی التهذیب: إنه من.
52-عن أبی هریرة قال کان رسول الله(ص)یقبل الحسن(ع)و الحسین(ع).
فقال عیینه -و فی روایة غیره الأقرع بن حابس -: إن لی عشرة.
ما قبلت واحداً منهم -قط-.
فقال (ص): من لا یَرحم.لا یُرحم.
و فی روایة حفص الفراء: فغضب رسول الله(ص)حتی التمع لونه.
و قال (ص)للرجل: إن کان قد نزع الرحمة -من قبلک-فما أصنع بک؟
من لم یرحم صغیرنا.و لم یعزز کبیرنا.فلیس منا.(المناقب ج 3 ص 435).
إن رسول الله(ص)قبل الحسن(ع)و الحسین(ع).
فقال الأقرع بن حابس: إن لی عشرة -من الأولاد-ما قبلت واحداً منهم.
فقال (ص): ما علی ان نزع الله الرحمة منک (مکارم الأخلاق ج 1 ص 474).
إن رسول الله(ص)کان یقبل الحسن بن علی(ع).
فقال الأقرع بن حابس: إن لی عشرة -من الولد-.ما قبلت أحداً منهم.
فقال رسول الله(ص): من لایَرحم.لایُرحم.(روضة الواعظین ج 2 ص 245 و المناقب ج 4 ص 30).
عن جابر عن سلمان الفارسی(رض)قیل: جاء إلی عمر بن الخطاب غلام یافع.
فقال له: إن امی جحدت حقی -من میراث أبی-و أنکرتنی.
و قالت: لست بولدی.
فأحضرها.
و قال لها: لِمَ جحدت ولدک -هذا الغلام-و أنکرتیه؟
قالت: إنه کاذب فی زعمه.
و لی شهود بأنی بکر.عاتق.ما عرفت بعلاً.
و کانت قد أرشت(1)سبع نفر من النساء -کل واحدة بعشرة دنانیر-: بأنی بکر.
لم اتزوج.و لا أعرف بعلاً.
فقال لها عمر: أین شهودک؟
فأحضرتهن(2)-بین یدیه-.
(فقال(ع)بِمَ تشهدون؟)(3).
فـ شهدن أنها بکر.لم یسمها ذکر.و لا بعل.
فقال الغلام: بینی -و بینها-علامة أذکرها لها.عسی تعرف ذلک.
فقال له: قل ما بدا لک.
فقال الغلام: کان (4)والدی شیخ -سعد بن مالک -یقال له: الحارث المزنی.
و (إنی)(5)رزقت عی عام شدید المحل (6).و بقیت عامین کاملین أرتضع (من)(7)شاة.
ثم إننی کبرت.
و سافر والدی مع جماعة -فی تجارة-.فـ عادوا.
و لم یعد والدی معهم.
فسألتهم عنه؟
فقالوا: إنه درج.
فلما عرفت والدتی الخبر.أنکرتنی.و أبعدتنی.
و قد أضر بی الحاجة(8).
فقال عمر: هذا مشکل.لا یحله إلا نبی أو وصی نبی.
فقوموا بنا إلی أبی الحسن علی.
فمضی الغلام -و هو یقول-: أین منزل کاشف الکروب؟
أین خلیفة هذه الامة -حقاً-؟
فجاؤوا به إلی منزل علی بن أبی طالب(ع).کاشف الکروب.و محل المشکلات.
فوقف هناک(9)یقول: -یا کاشف الکروب عن هذه الامة-.
فقال له الإمام: و مالک -یا غلام-؟
فاقل: -یا مولای-امی جحدتنی حقی.
و أنکرتنی (و زعمت)(10).أنی لم أکن ولدها.
فقال الإمام(ع): أین قنبر؟
فأجابه: لبیک -یا مولای-.
فقال (ع)له: أمض.أحضر الإمرأة إلی مسجد رسول الله(ص).
فمضی قنبر.
و أحضرها بین یدی الإمام (ع).
فقال(ع)لها: -ویلک-لِمَ جحدت ولدک؟
فقالت: -یا أمیرالمؤمنین-أنا بکر.
لیس لی ولد.و لم یمسسنی بشر.
فقال(ع)(11)لها: لا تطیلی الکلام.
أنا ابن عم البدر التمام.و أنا مصباح الظلام.و إن جبرائیل أخبرنی بقصتک.
فقالت: -یا مولای-احضر قابلة.
تنظرنی أنا بکر.عاتق.أم لا؟
فأحضروا قابلة أهل الکوفة.
فلما دخلت بها.أعطتها سواراً کان فی عضدها.
و قالت لها: اشهدی بأنی بکر.
فلما خرجت -من عندها-قالت له: -یا مولای-إنها بکر.
فقال (ع): کذبت العجوز.
-یا قنبر-فتش العجوز.و خذ منها السوار.
قال قنبر: فأخرجته من کتفها.فـ عند ذلک ضج الخلائق.
فقال الإمام(ع): اسکتوا.فـ أنا عیبة علم النبوة.
ثم أحضر الجاریة.و قال (ع)لها: -یا جاریة-أنا زین الدین.
أنا قاضی الدین.أنا أبو الحسن و الحسین.
و إنی ارید أن ازوجک من هذا الغلام المدعی علیک.فتقبلیه منی زوجاً؟
فقالت: لا -یا مولای-أتبطل شرع محمد؟!
فقال (ع)لها: بما ذا؟
فقالت: تزوجنی بولدی!کیف یکون ذلک؟
فقال الإمام (ع): جاء الحق و زهق الباطل (إن الباطل کان زهوقاً)(12)
و ما(13)یکون هذا منک -قبل هذه الفضیحة-؟
فقالت: -یا مولای-خشیت علی المیراث.
فقال (ع)لها: إستغفری الله.و توبی إلیه.
ثم إنه (ع)أصلح بینهما.
و ألحق الولد بوالدته.و بإرث أبیه (الفضائل ص 289 و بحار الأنوار ج 40 ص 286).
_-زیرا ممکن است -در بعضی از موارد نادر -اموال موروثی موجب گردد تا فرزند طغیان و سرکشی نموده و این اموال را در گناه و معصیت و ارتکاب جنایت صرف نماید.
لذا ممکن است -در امثال این موارد-بعضی از والدین فرزند خود را از تمام یا قسمتی از ارث محروم نمایند.
(1)فی الفضائل هکذا: قد رشت سبعة نفر.کل واحد بعشرة دنانیر.
و قالت لهم: اشهدوا بأنی بکر.لم أتزوج.و لا أعرف بعلاً.
(2)فی الفضائل: فأحضرتهم.
(3)ما بین القوسین لم یذکر فی البحار.
(4)فی الفضائل: فإنه کان.
(5)ما بین القوسین لم یذکر فی بحار الأنوار.
(6)أی: شدید الجوع.
(7)ما بین القوسین لم یذکر فی الفضائل.
(8)فی الفضائل هکذا: و قد أخرتنی الحاجة.
(9)فی البحار: هنا.
(10)ما بین القوسین لم یذکر فی البحار.
(11)فی البحار: قال.
(12)ما بین القوسین لم یذکر فی البحار.
(13)فی الفضائل: ولا.
53-(قال الإمام الکاظم(ع)): أول ما یبر الرجل ولده أن یسمیه بإسم حسن.
فلیحسن أحدکم اسم ولده (تهذیب الأحکام ج 7 ص 504)
54-عن یعقوب السراج قال: دخلت علی أبی عبدالله(ع)و هو واقف علی رأس أبی الحسن موسی(ع)-و هو فی المهد-فجعل یساره -طویلاً-.
فجلست حتی فرغ.
فقمت إلیه.فقال (ع)لی: ادن -من مولاک-فسلم.
فدنوت.فسلمت علیه.
فرد -علی-السلام.بلسان فصیح.
ثم قال (ع)لی: اذهب.فغیر اسم ابنتک -التی سمیتها أمس -فإنه اسم یبغضه الله عزو جل.
و کان ولدت لی ابنة.
سمیتها _بالحمیراء.
قال أبوعبدالله(ع)ک انته إلی أمره.ترشد.
فغیرت اسمها (الکافی ج 1 ص 310).
(راجع: اعلام الوری ج 2 ص 14 و کشف الغمة ج 3 ص 271 و المناقب ج 4 ص 312).
_فی المناقب هکذا: فسمیتها بـ فلانة.
55-قال رسول الله(ص): من ولد له أربعة أولاد (و)_لم یسم أحدهم بإسمی.فقد جفانی (الکافی ج 6 ص 19 و تهذیب الأحکام ج 7 ص 504 و عدة الداعی ص 87).
_ما بین القوسین لم یذکر فی الکافی.
قال رسول الله(ص): من ولد أربعة فلم یسم بعضهم بإسمی.فقد جفانی (الجعفریات ص 305).
قال رسول الله(ص): من ولد له ثلاث بنین.و لم یسم أحدهم محمداً.فقد جفانی (الأمالی للشیخ الطوسی -علیه الرحمة-ص 682 المجلس 38).
(قال رسول الله(ص)): ...من ولد له ثلاثة _ذکور.و لم _یسم أحدهم أحمد أو محمداً.فقد جفانی (شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید ج 19 ص 366 و تنبیه الخواطر ج 1 ص 32).
_فی تنبیه الخواطر: ثلاث.
_فی تنبیه الخواطر: فلم.
56-قال الإمام الصادق(ع): أیما رجل دعا -علی ولده-أورثه الله الفقر (عدة الداعی ص 89).
57-قال رسول الله(ص): من أتی دعوة قوم -من غیر أن یدعی إلیها-.
دخل عاصیاً.
و أکل حراماً.
و خرج مسخوطاً علیه (الجعفریات ص 272 باب: التطفیل).
90-إن أمیرالمؤمنین(ع)کان یأتی الدعوة.
و یقول (ع): هی حق علی من دعی إلیها.
و من أتاها -لم یدع إلیها -فقد أتی ما لا یصلح له (دعائم الإسلام ج 2 ص 107).
58-عن کلیب الصیداوی قال: قال لی أبوالحسن(ع): إذا وعدتم الصبیان.فـ فوا لهم.
فإنهم یرون انکم الذین ترزقونهم.
إن الله عز و جل لیس یغضب لشیء کـ غضبه للنساء و الصبیان (الکافی ج6ص50).
(قال الامام أبو الحسن(ع): إذا وعدتم الصغار.فأفوا لهم.
فأنهم یرون انکم أنتم الذین ترزقونهم.
وأن الله عز و جل لیس یغضب لشی ء ک-غضبه للنساء و الصبیان(عدة الداعی ص 84).
قال رسول الله(ص): أحبوا الصبیان و ارحموهم.
و إذا _وعدتموهم (شیئاً)_فـ فوا لهم.
فإنهم لا یرون _إلا أنکم ترزقونهم (الکافی ج 6 ص 49 و من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 311 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 473).
_فی مکارم الأخلاق: فإذا.
_ما بین القوسین لم یذکر فی الفقیه و مکارم الأخلاق.
_فی الکافی: لا یدرون.
منبع: ناجی جزایری، سید هاشم، پدران و مادران رحمت شده و پدران و مادران نفرین شده، قم: ناجی جزایری، (1388).