تاریخ خبر: 1393/05/13 – گروه گردشگری، عاطفه نبوی: دکتر تقی رهنمایی استاد دانشگاه علامه و طرف مشاوره سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در دولت یازدهم، در گفتوگوی کوتاهی با «دنیایاقتصاد» به نقد و بررسی عملکرد یکساله دولت در این سازمان پرداخته و موانع و فرصتهای پیش روی سازمان در این حوزه را برشمرد. متنی که از پی میآید نتیجه این گفتوگو است.
اگر بخواهیم عملکرد مجموعه دولت را به تفکیک در سه حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بررسی کنیم باید به این نکته توجه کنیم که در هر کدام از این حوزهها برای رشد و توسعه نیاز به ابزارهایی داریم. مهمترین این ابزارها عبارت است از: نیروی انسانی ماهر و ابزار مادی یا به عبارت دیگر همان بودجه.
به نظر من دولت در یک سال گذشته بهرغم عزمی که برای سروسامان دادن به این حوزه و توسعه آن داشت، به دلایل متعددی از جمله در دست نداشتن ابزارهای لازم نتوانست کار چندانی از پیش ببرد.
در حوزه میراث فرهنگی بهدلیل ضایعات فراوان و گاه جبرانناپذیری که از قبل روی دست دولت ماند، نقطه شروع حرکت برای این دولت و مشخصا سازمان میراث در واقع جایی پایینتر از نقطه صفر بود، آنها در ابتدا باید به ترمیم و جبران ضایعات میپرداختند تا به نقطه صفر برسند.
سازمان میراث طی سالهای اخیر کارشناسان و کاربلدهای خود را از دست داده و آنها را از اشتغال و کار در حوزه مورد تخصصشان پس زد و افرادی بدون تخصص و صلاحیت جایگزین آنها شدهاند.
روند آشتی دادن این کارشناسان و بازگرداندن آنها بر سر کار باید با سرعت بیشتری انجام شود تا بتوان این حجم از خرابی را کنترل کرد. از سوی دیگر، بحث بودجه چنانکه اشاره شد بسیار تعیین کننده است و واقعیت این است که تا وقتی وزارتخانههای بلعنده بودجه مانند وزارت نفت و بازرگانی و غیره وجود دارند، میراث فرهنگی حتی اگر در اولویتهای دولت قرار داشته باشد به اولویت نظام و حاکمیت بدل نمیشود، بنابراین نمیتوان به توسعه و ترمیم آن امید چندانی بست.
در حوزه گردشگری شاهد ارائه آمارهایی از رشد ورود گردشگران خارجی هستیم اما با نگاهی دقیقتر به تعدادی که وارد میشوند و نه درصدها، میتوان دریافت که این تعداد خیلی محدود و کمتر از ظرفیتهای ایران است. با توجه به سیاستهای مثبت دولت و اتفاقاتی که در این حوزه افتاد، جرقههایی در رشد گردشگری خارجی زده شد، اما با نگاهی کلی به وضعیت مذاکرات ایران ناپایداری این رشد کاملا خود را به رخ میکشد. کارهایی که سازمان میراث میتوانست برای تثبیت این روند انجام دهد، استفاده از این فرصت برای شرکت در نمایشگاههای بینالمللی و معرفی و بازاریابی گردشگری ایران در این نمایشگاهها بود که متاسفانه تحرک چندانی در این حوزه هم دیده نشده است.
از سوی دیگر این رشد محدود در کمتر از یک سال اخیر رخ داده است و آمار دقیقی از تعداد گردشگران ورودی، ملیتها و انگیزههای سفر آنها در دست نیست تا بتوانیم براساس آن به تحلیل دقیق آنچه به وقوع پیوست، بپردازیم.
در نگاهی کلیتر میبینیم که این حوزه نیز متاسفانه، بهرغم عزم دولت، مخالفتهایی پنهان در رابطه با این مساله وجود دارد که کار سخت دولت را سختتر کرده است؛ اگر نه به گمان من افراد خوشفکری در حال حاضر در این زمینه مشغول به کارند که در صورت در دست داشتن ابزار و اختیارات لازم میتوانند کمک شایانی به رشد و توسعه گردشگری ما بکنند.
صنایع دستی ایران نیز به دلایل متعددی مانند جایگزینی آن با صنایع ماشینی و واردات بیرویه محصولاتی از چین و سایر کشورها به حاشیه رانده شده و در حال احتضار است. صنایعی مانند گلیم و جاجیم که پیش از این کالای مصرفی بودند، از اعتبار افتاده و تبدیل به کالاهایی با تولید بسیار محدود وفقط برای فروش به گردشگران خارجی شده است، که تعداد کم گردشگران تکانهای برای این بازار محسوب نمیشود. در حوزه صنایع دستی نیز، چنانچه میبینیم تغییر چندانی طی یک سال اخیر به وجود نیامده است.