چکیده
امید آدمی به رهایی یا اندیشه ی«نجات شناسی » ایده ای ساختاری و جهانی در اغلب تفکرات دینی و فلسفی اعم از الهی و غیر الهی است. این امید و انتظار از نظر تاریخی از ریشه دارترین حرکت ها و قدر مشترک همه ی مکاتب به شمار می رود. پس به طور کلی نظریه ی انتظار مصلح جهانی به دین و مکتب خاصی تعلق ندارد ؛ زیرا فرا رسیدن عصر طلایی تکامل عقول و بهبودی اوضاع زمان برای همگان، تنها در پرتو امید به ظهور نجات بخش فرجامین قابل تصور می باشد.
البته باید توجه داشت که اعتقاد به ظهور منجیان، در مکاتبی که صبغه ی بشری دارند، هیچ گونه ارتباطی با خدا یا عالم خدایان ندارد. چنان که فیلسوفان قبل از میلاد مسیح جامعه ای ایده آل را برای همگان در همین جهان تصور می کرده اند که در رأس آن، بر جوامع بشری را در لیبرال دموکراسی می جویند. اما این اندیشه در ادیانی ابراهیمی، امری است فطری با صبغه ی الاهی که با مبحث«فرجام شناسی» ارتباط تنگاتنگ دارد. به دیگر سخن کامل سازی جهان از دیدگاه ادیان الهی، غایتی است فطری و ضروری که بر اساس وعده ی خداوند محقق خواهد شد. لذا کامل سازی جهان به معنی چشم داشت و امید به آینده ای سعادت آفرین، از زمینه های اساسی مورد تفاهم همه ی ادیان است.
مقدمه
بر اساس یافته های پژوهشی و به گواهی تاریخ، نخستین نظام فکری بشر در جوامع کهن در قالب دین بوده است. دین را به هر صورتی خواه مبتنی بر دیدگاه نظری و اعتقادی و یا از منظر شهودی و عاطفی تعریف کنیم، هر آئینی در عین حال که دین است، نوعی جهان بینی نیز می باشد. به دیگر سخن چون بین دین و تمدن ارتباطی ناگسستنی وجود دارد، پس ایجاد بستر مناسب برای مفاهمه ی ادیان به همزیستی مسالمت آمیز ملت ها و تفاهم تمدن ها کمک خواهد کرد.
یکی از زمینه های اساسی مورد تفاهم در ادیان، پدیده«کامل سازی جهان» در قالب انتظار و عقیده ی به منجی، به معنی چشم داشت و امید به آینده ای سعادت آفرین است. به طور کلی اندیشه ی«نجات شناسی» (2) ایده ی ساختاری اغلب تفکرات دینی و فلسفی اعم از الهی و غیرالهی است. اما اعتقاد به نجات بخش، در پاره ای از مکاتب که رنگ بشری دارند، هیچ گونه ارتباطی با خدا یا عالم خدایان ندارد. چنان که فیلسوفان قبل از میلاد مسیح به تصویر ناکجاآباد و تصور جامعه ای ایده آل برای همگان در همین جهان می اندیشیده اند. لذا در رأس«مدینه فاضله ی» ترسیم شده ی آنها، انسانی حکیم، حاکمیت دارد. اما این اندیشه در مکاتب دینی که بر فرض الوهیتی ملکوتی بنا شده اند. امری است فطری با صبغه ی الهی که با مبحث«فرجام شناسی» (3) مرتبط می باشد. به دیگر سخن کامل سازی جهان از دیدگاه ادیان غایتی است فطری و ضروری که بر اساس وعده ی خداوند محقق خواهد شد.
مهدویت به معنای امید به تحقق عدالت جهانی و همگانی در آینده و انتظار سازنده و پویای موعودیتی متعادل و متعال که مبین دوران زرین نهایی است. (صدرا، علیرضا، عدالت مهدوی و فلسفه تاریخ، ص 211) مهدویت و انتظار مصلح جهانی به طور کلی به دین و مکتب خاصی تعلق ندارد. انتظار از جمله وجوه مشترک بیشتر مکاتب و از نظر تاریخی از ریشه دارترین حرکت ها به شمار می رود. این عقیده به عنوان وجه مشترک و اساسی در تمام ادیان و حتی نزد مکاتب بشری نیز وجود دارد. (براندون، ناتانیل، انسان بدون خویشتن، ص 28 ـ 27) اعتقاد به«منجی» عنوانی است که برای خواسته های همه ی انسان ها با اعتقادات گوناگون، در مذاهب و ادیان مختلف که به نوعی به آینده ی جوامع انسانی نظر دارند. این تفکر عام بشری الهام والای فطری مردمان و مکاتبی است که با همه ی اختلافات و تشتت در آراء بدین نتیجه رسیده اند که در روی زمین روز موعودی فرا خواهد رسید. زیرا که:
عباراتنا شتی و حسنک واحد
و کل الی ذاک الجمال یشیر
بنابراین، چنان که ملاحظه شد، مهدویت و انتظار تنها به قائلان به عالم غیب و ادیان آسمانی اختصاص ندارد ؛ بلکه این پدیده در ادیان غیرالهی و حتی در مکاتب مادی محض، همچون مارکسیسم، با آرمان«اخروی» خاص خود که همان جامعه ی بی طبقه آینده و نظریه تقدیر بشری یا جبر تاریخی است به چشم می خورد. (هیک، جان، فلسفه دین، ص 24) چنان که در مکتب ماتریالیسم دیالکتیک که تاریخ را بر اساس تضادها تفسیر می کند، نیز سخن از روزی به میان می آید که تمامی تضادها از میان خواهد رفت. به اعتقاد فوکویاما لیبرال دموکراسی، شکل نهایی حکومت در جوامع بشری است. وی بر آن است که پایان تاریخ زمانی است که اساسی ترین نیازهای انسان در جامعه برآورده شود. (جهت تفصیل بیشتر رک: هانتیگتون، نظریه برخورد تمدن ها، ترجمه مجتبی امیری)
بدون تردید خلقت عالم هستی امری غایتمند و هدفدار است. تدابیر حکمت آمیز آفریننده ی حکیم مدبر بر به کمال رسیدن انسان ها و تمام اجزای هستی تعلق گرفته است. سخن از مهدویت و طرح این نظریه ی عام برای نیل آدمیان به کمال در همه مکاتب دینی و حتی غیر دینی، نشان از اصالت این نیاز فطری در طریق کمال است. شناخت این ظرفیت کمال آفرین و جهانی در مکاتب مختلف به ویژه دین مبین اسلام می تواند در رستگاری انسان ها مؤثر افتد.
1 ـ پیشینه ی تحقیق
عقیده ی به ظهور موعود جهانی در تمام ادیان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همه ی ادیان در بستر ظهور تا مرحله ی کمال خود، مدعی نجات بخشی بوده اند. زیرا فرارسیدن عصر طلایی تکامل عقول، نجات جهان و بهبودی اوضاع زمان، تنها در ظهور مصلحی جهانی متصور می گردد. این پدیده در مکاتب غیرآسمانی همچون نظام های دینی فلسفی برهمایی، ویشنویی و بودیسم، نیز مشاهده می گردد. چنان که منجی گرایی در دین ویشنویی در قالب اندیشه ی«اوتار» (4) یعنی نزول خدای ویشنو از مقام الوهیت و هبوط او بر روی زمین به هنگام ضرورت و برای برقراری صلح و صفا و برقراری عدالت (نک: بی. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص 193 و 225)، و در مکتب«هینایانا » نیز به صورت اعتقاد به ظهور«میتریه» یعنی بودای آینده که فعلا در حال کمون است، و در نوشته های مذهبی«مهایانا» در قالب ظهور«بودی ستوه ها» (5) مطرح می شود. (همان مأخذ، ص 145) این موضوع مهم و فطری ؛ یعنی اعتقاد به ظهور منجی موعود و ظهور چهره هایی نظیر«سوشیانت»، در آئین مزدایی«الیاس» در دین یهود،«مسیح» در دین مسیحیت و«مهدی» در دین اسلام شاید نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
بنابر آنچه از نظر گذشت، با وجود آن که محققان فراوان به انگیزه ی بوی سعادت و گاه تجارت در این زمینه قلم فرسایی کرده و کتابها بر ساخته اند ؛ اما به طور مسلم بر هیچ کس پوشیده نیست که پیشینه ی تاریخی این موضوع را قبل از هرجا و هرچیزی باید در متون معتبر دینی در ادیان و مکاتب مختلف مورد تحقیق و تفحص قرار داد. بشارات حیانی پیامبران هر دین در کتب و صحایفی چون تورات و انجیل، اوستا و... متقن ترین متون برای بررسی پیشینه ی این تفکر است.
1/1 ـ مفهوم انتظار:
انتظار به معنی چشم امید داشتن به آینده ای درخشان و درنگ کردن صبورانه برای رسیدن به جامعه ای مبتنی بر عدالت، داد و برابری، از اصول مسلم و عام در همه ی ادیان الهی می باشد. برخی نیز انتظار را سنتز تضاد میان دو اصل متناقض با هم، یکی«حقیقت» یعنی آنچه باید باشد و دیگری«واقعیت» یعنی آنچه هست، پنداشته اند. (نک: شریعتی، علی، انتظار مذهب اعتراض، ص 39)
البته تعبیر بسیاری منتظران از منجی، ممکن است منفی و ویرانگر باشد. بدین معنی که تصور آنان از مهدویت، برداشتی با ماهیتی صرفاً انفجاری و در نتیجه ی گسترش و رواج ظلم و تباهی است. مسلما این تفکر مخالف اصلاح گری و تلاش در جهت بهبود حیات موجود است که در نهایت منجر به نوعی«اباحه گری» خواهد شد.
اما به نظر می رسد که انتظار مورد نظر غالب ادیان به ویژه دین مبین اسلام از پایه های بنای رفیع است. توجه اسلام به پدیده ی انتظار بیشتر معطوف به جنبه های سازنده ی آن ؛ یعنی مهیا ساختن جامعه برای استقامت در برابر طغیان گران است
2/1 ـ تجلی اولیه ی امید و انتظار:
شاید نخستین بارقه ی انتظار زمانی شکل گرفت که بشری برای اولین بار مورد ظلم و ستم قرار گرفته و راه به جایی نداشته و قادر به دفاع از خویشتن نیز نبوده است. طبیعی است که هر گاه انسان به بحران برسد، ناخودآگاه چشمش به آسمان و آینده است. محتملاً نزاع هابیل و قابیل را بتوان نخستین صحنه ی قابل استناد در تاریخ برای پیدایش جلوه ی انتظار تصور نمود.
اگر بپذیریم که نخستین نظام فکری بشر بر صورت دین بوده است، ناگزیر نجات انسان و امید به آینده ای روشن را باید امری فطری پنداشت. چنان چه برخی از محققان این جنبه ی فطری مشترک در همه ی مذاهب را بهترین گواه بر وجود«منجی» دانسته اند.
با وجود آن که جلوه ی اولیه ی انتظار نجات بخش از عقیده ی آدمی به التیام دل خستگی از حیات معصیت بار کنونی اش با دلبستگی به فردایی امیدبخش و روشن نشأت می گیرد. اما همواره این اسارت ها، ابتلائات و آفت های پیاپی قومی چون یهود، نزاع و نبرد قدرت های کیهانی«خیر و شر» در کیش زردشت، امید به نجات از گناه ذاتی یا«ذنب جبلی» (6) در میان مسیحیان و نیل به قسط و مساوات همگانی در پی بی عدالتی ها و تعدی های نزد مسلمانان، موجد اصلی این دل خستگی ها در انسان به شمار می آید. تا او در آرزوی رسیدن به جامعه ی ایده آل و مدینه ی فاضله منتظر الطافی الهی باشد. با این حال، باید توجه داشت که انتظار مورد بحث شیعه با«فوتوریسم» (7) سایر ادیان به عنوان یک اصل مسلم که در میان همه ی مکاتب به ویژه مدعیان نبوت مطرح است، فرق می کند. زیرا عموماً سایر ادیان در انتظار یک وجود فرابشری اند که در آخرالزمان برای اجرای مساوات و عدل، ظهور خواهد کرد. اما حقیقت انتظار در فرهنگ شیعه به نیاز و اضطرار آدمی به موعود الهی یعنی کسی که همه ی دین را به عنوان کمال در انسانیت در دل خودش دارد، تعبیر می شود. پس در این فرهنگ حضرت مهدی (ع)«بقیه الله» و انتهاری تجلی خداوند در صورت همه ی صفات و اسماء الهی، حسن ختام عالم و همه ی ادیان تلقی می گردد.
3/1 ـ فلسفه انتظار منجیان:
نجات و رستگاری، ویژگی فوق العاده ای است که در همه جا مشهود است. تنها برخی احتمال می دهند که عقیده ی به نجات یا رستگاری در«ادیان ابتدایی» که صرفاً در صدد حفظ تعادل میان امور و اجتناب از بروز فاجعه بوده است، به چشم نمی خورد. اما در سایر ادیان بزرگ و متکامل جهانی به نوعی اعتقاد به رستگاری و مبحث نجات شناسی وجود دارد. (نک: هیک، جان، فلسفه دین، ص 25) پس به طور مسلم عقیده ی فطری به ظهور«مصلح جهانی» در تمام ادیان و مذاهب نگاهی سبز، بشارتی به حق و دریچه ی امید و افقی روشن در برابر همه ی بشریت به ستوه آمده از ظلم، ستم و تبعیض، در طول تاریخ است تا برای نیل به آرامش، گمشده اش ر ا همواره در ظهور الهی و آسمانی او جستجو می کند. صرف نظر از جنبه ی اعتقاد مهدویت، در بررسی و تحلیل روانشناختی اعتقاد به مهدی، برخی برآنند که اصالت این احساس فطری در شکل گیری زوایای عقلانی و روانی معتقدان و حتی در بینش و گرایش و رفتار آنان نیز تأثیر به سزا دارد. (مدن یوسف، روان شناسی انتظار، ص 73)
بر این اساس، مبانی فلسفی نجات بخشی را قبل از هر جایی باید در نصوص کتاب های مقدس ادیان مختلف جست. به طور مسلم، جهانی که نجات بخشان در آینده خواهند آراست، جهانی است که در آن حق و راستی بر باطل و دروغ غلبه خواهد نمود. زیرا انتظار طرح و برنامه ای جهانی برای رساندن تمام انسان ها به رشد، معنویت و هدایت است.
البته اندیشه ی«مصلح جویی» را می توان نتیجه ی اضطراب و خستگی از اوضاع نابسامان جهان دانست، که اندیشورانی، بشر تهی از معنویت را به سمت دگرگونی این اوضاع نابسامان کشانیده است. لذا عواملی همچون: بحران ها، ناتوانی مدعیان اصلاح، ساختار وجودی خود انسان و بشارت هایی که آدمی را به آینده امیدوار می سازد را می توان در شکل گیری پدیده انتظار مؤثر دانست.
فلسفه ی انتظار، روشن اندیشان و اصحاب فکر و جویندگان عدالت را در هر شرایطی از یأس و بدبینی فلسفی و تاریخی دور ساخته و بشریت را از رکورد و خمول خارج ساخته و همواره برای اصلاح و بهبود شرایط موجود یاری خواهد رساند. او در انتظار تغییر وضع موجود است و چشم امید به روزنه ای در آینده دارد که اگر او هم قادر به گشودن آن نباشد، روزی بر او گشوده خواهد شد. در مقابل، برخی با تحلیل های مادی گرایانه، علت این اعتقاد جمعی به منجی و پناه آوردن انسان ها به یک دژ خیالی را وجود فشارهای اجتماعی، انبوه مسائل مأیوس کننده، کمبودها و ضعف مروجان و پیروان ادیان تلقی می کنند. (نک: سعدی، حسین علی، نجات شناختی تطبیقی، ص 3) اما مباحث فکری و استدلالی و خود تاریخ گواه متقنی بر سستی دیدگاه مادیون و نفی این واقعیت فطری است. لذا آدمی برای دستیابی به این افق یعنی نیل به وضع مطلوب، همواره باید بکوشد. بدین سبب مهدویت عصاره قرن ها مبارزه ی بشریت برای اجرای قوانین حق و عدالت است.
پس صرف نظر از مباحث مطروحه می توان گفت که هدف و فلسفه ی اعتقاد به ظهور منجیان موعود و ظهور چهره هایی نظیر«سوشیانت» نزد ایرانیان باستان، حضرت«الیاس نبی» نزد قوم بنی اسرائیل، حضرت«مسیح»(ع) نزد مسیحیان و حضرت«مهدی»(ع) نزد مسلمانان، دلیل مقتضی بر توجه جوامع پیشرفته به انسان آرمانی است. این انسان کامل در پایان جهان زمینه ایجاد جامعه ای را که همه ی ایده های بشریت در آن شرایط تحقق پیدا می کند، فراهم می سازد.
بنابراین، پدیده ی نجات بخشی در قالب ظهور منجی به صورت عام و مهدویت به صورت خاص با عناوین گوناگون دیگر چنان موضوع با اهمیتی است که در برهه های مختلف تاریخ مورد«اجماع» امت ها و ادیان مختلف بوده است. چنان که شاعر می گوید:
به اجماع امم روزی که در آخر زمان گردد
زمین چون زلف خوبان تیره و آشفته و درهم
ولی هر یک به اسم دیگر و رسم دگر خوانندش
زبان عالی گردان به نام او مگر أبکم
یهودش داند از نسل یهودا، ماشیع نامش
مجوسش زاده زردشت و، ترسا زاده مریم
مسلمانش شمارد فاطمی یکسر، ولی
همی گویند فوجی، کان گهر باشد نهان در یم
(آذر بیگدلی، لطفعلی بیک، دیوان، ص 346 ـ 344)
پی نوشت ها :
1 ـ استادیار دانشگاه آزاد اسلامی
2 ـ soteriology
3 ـ Eschatologie
4 ـ Avatara
5 ـ Bodhisattva
6 ـ Original
7 ـ Futhrism
منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 12و13