معیار پولدار بودن چیست؟
خانه ای در شمال شهر یا لباسی که مارکدار باشد، نه مارک هایی مثل "کوتون" یا " السی وایکیکی "، بلکه مارکی در مایه های "لویی ویتون" و " ماسیمودوتی" و البته یک ماشین مدل بالای خارجی. ماشینی که حداقل 200 میلیون تومان وجه رایج مملکت، قیمت داشته باشد.
اما مشکل اینجاست که الزاما داشتن این مورد آخر، به معنای سطح بالای درآمد و رفاه شما نیست.
این را مهیار می گوید؛ یک مهندس برق که علی رغم داشتن lx55، خود را جزو قشر مرفه جامعه به حساب نمی آورد.
به گفته مهیار، وقتی با چنین ماشینی بیرون می روی، مردم فکر میکنند، تیلیاردر هستی و هر چیزی را دولا، پهنا به پایت حساب می کنند. سر هر چهار راه که می رسی، دست فروشان، شیشه اولین ماشینی را که می کوبند، شیشه ماشین توست.
اما از این ها که بگذریم، مشکل اساسی وقتی پیش می آید که خوش رکاب شما دچار نقص فنی شده باشد و کارتان به تعمیرگاه کشیده شود. با داشتن یک ماشین مدل بالا شما تبدیل می شوید به بهترین طعمه تعمیرکاران.
مهیار می گوید: " تعمیرکار اول قیمت ماشین را می بیند و بعد دستمزد تعیین می کند یا به بهانه ای، یک قطعه را باز می کند و دوباره می بندد و می گوید ماشین را سرویس کردم!
البته همیشه می خواهند که بروی و عصر برگردی تا نبینی، چرا دستمزد اینهمه بالا رفته است."
هزینه قطعات چنین ماشین هایی نیز از حد معمول بسیار بالاتر است؛ مثلا یک قاب آینه که از نظر مهیار حداکثر 20 هزار تومان قیمت دارد، 200 هزار تومان پای او آب خورده است.
مانی که یک بی ام و X6 دارد نیز با مهیار موافق است. به نظر او داشتن یک ماشین مدل بالا، موجب می شود که از تعمیرکار گرفته تا پلیس راهنمایی و رانندگی، در 80 درصد مواقع با شما متفاوت از دیگر افراد رفتار کنند.
مانی تعریف می کند:" کارواشی بود که هربار به آنجا می رفتم، حدود 20 هزار تومان ، هزینه می گرفت اما وقتی با این ماشین رفتم، دقیقا دو برابر قیمت دفعه های قبل، حساب کرد." پرسیدم: ماشین قبلی چه بود؟ جواب داد: سوناتا.
از اینجا می توان مرز بندی میان پولدار بودن و متوسط بودن را در دید عموم تشخیص داد.
سوناتا با قیمتی نه چندان زیاد، شما را تبدیل به یک مرفه بی درد نمی کند اما یک BMW X6 با قیمتی بین 500 تا 740 میلیون تومان، هزینه شست و شوی کاملا متفاوتی خواهد داشت.
مهرداد مزدا دارد. او برخلاف دیگران، فرهنگ جامعه را هدف نمی گیرد و از فرهنگ دارندگان چنین ماشین های گران قیمتی، شکایت می کند.
از نظر او ماشین، نشان دهنده سطح اجتماعی یک فرد نیست، البته تاکید می کند که یک پزشک با درآمد بالا، معمولا سوار پژو نمی شود اما این روزها ماشین مدل بالا به جای تامین راحتی و آسایش، مصارف دیگری پیدا کرده است، مصارفی مثل جلب توجه افرادی، به موازات شما رانندگی می کند.
می پرسم: یعنی داشتن ماشین مدل بالا باعث نشده است که کالا یا خدماتی، بالاتر از قیمت واقعی پای تو حساب شود؟
جواب می دهد: "من فکر می کنم، ماشین مدل بالا داشتن یعنی جای شیک رفتن؛ پس مسلما کسی سر شما کلاه نمی گذارد بلکه خدمات بهتری دریافت می کنید که هزینه بیشتری دارد."
در این میان مشکلی که تمام دارندگان ماشین های گران قیمت بر سر آن توافق داشتند هزینه بالای نگهداری از چنین ماشین هایی بود مشکلاتی مثل: استهلاک پر هزینه تر، تامین قطعات گران و کم یاب، نبود تعمیرکار خبره و آشنا به ماشین های خارجی و...
عدم دسترسی به بنزین مناسب و با اکتان بالا، یکی از بزرگترین چالش هاست، تقریبا تمامی خودروهای جدید وارداتی به بنزین خوب نیاز دارند و بنزین سوپر در بسیاری از جایگاه های سطح کشور به شکل منظم عرضه نمی شود.
استفاده از رینگ های بزرگ با تایرهای دیواره کوتاه برای بسیاری از خودروهای جدید معمول است ولی چنین چرخ های توان مقاوت در برابر چاله و دست اندازهای متعدد در سطح خیابان های ایران را ندارند.
به طور کلی اگر در زمره افراد ماشین بازی باشید که به خودرو خود علاقه دارند، رانندگی و نگهداری از یک خودرو جدید و گران قیمت در خیابان ها و شهرهای ایران می تواند تا حد زیاد استرس زا و زجر آور باشد.
مهرداد می گوید:" برای ماشین های ایرانی، همه می دانند که باید از چه روغن موتوری استفاده کنند اما خارجی قضیه اش فرق می کند.
یک زمانی شایعه شده بود که روغن موتور تقلبی وارد بازار شده و اگر روغن اصل نباشد، موتور خودرو از کار میفتد؛ یا زمان تحریم ها، روغن موتور بعضی از ماشین ها کم یاب و بسیار گران قیمت شده بود. از همه بدتر اینکه با یک تصادف کوچک، قیمت ماشین افت زیادی پیدا می کند."
فارغ از موضوع نگهداری فنی، مسئله شرایط سخت رانندگی، عدم پوشش کامل بیمه خودروهای ارزان قیمت برای جبران خسارات، مشکلات مربوط به مانور خطرناک موتوری ها در بین خودروها، ترافیک سنگین، نبود جای پارک و مسائلی از این دست نیز وجود دارد که باعث می شود مالک یک خودرو گران قیمت لزوما نتواند لذت بیشتری را نسبت به رانندگان خودروهای معمولی تجربه کند.
این وضعیت تاحدی می تواند آزار دهنده باشد که امیرعلی علیرغم داشتن یک ب ام و جدید، برای گذراندن تعطیلات عید، تصمیم به خرید یک کیا اپتیما گرفت، چرا که به گفته او بنزین بی کیفیت، ترافیک و مسیر ناهموار جاده های شمال کشور ممکن بود به ب ام و دوست داشتنی اش آسیب بزند و اپتیما خودرو مناسب تری برای غلبه بر این چالش ها بوده است.
مهیار هم به این نکته اشاره می کند: " باید برای رفت و آمد در سطح شهر ماشین دیگری داشت که هزینه هایش کمتر باشد و اگر گوشه خیابان پارک شد، دغدغه ای برای خط افتادنش وجود نداشته باشد.
ماشین گران قیمت داشتن، مناسب بچه پولدارهاست که اگر تصادف هم کردند، فردایش یک ماشین نو را جایگزین قبلی کنند."
داشتن یک ماشین مدل بالا ، شاید صندلی هایی که سیستم گرمایش دارند را برایتان به ارمغان آورد یا باعث شود، در پیچ و خم خیابان، دست انداز های شهرمان را حس نکنید؛ اگر هم خیلی راننده باشید، با چنین ماشین هایی می توانید چراغ که سبز شد، زودتر از پراید کناری خود شتاب بگیرید و لبخند بزنید، اما به قول معروف گفته اند : هرکه بامش بیش ، برفش بیشتر.