ماهان شبکه ایرانیان

کوفه، شهری آخرالزمانی (۲)

۴ـ جایگاه آن امام نور به هنگام ظهور در احادیث فراوانی، به صراحت، اعلام شده که اقامتگاه شخصی حضرت بقیّه الله، ارواحنا فداه، در دوران ظهور «مسجد مقدّس سهله» است

کوفه، شهری آخرالزمانی (2)

4ـ جایگاه آن امام نور به هنگام ظهور

در احادیث فراوانی، به صراحت، اعلام شده که اقامتگاه شخصی حضرت بقیّه الله، ارواحنا فداه، در دوران ظهور «مسجد مقدّس سهله» است. به شماری از این روایات اشاره می کنیم:
1. محدثان عالی مقام شیعه، با اسناد معتبر، در مجامع حدیثی روایت کرده اند که روزی در محضر مقدّس رئیس مذهب شیعه، حضرت امام صادق (علیه السلام) از «مسجد سهله» گفت و شنود شد. فرمودند:
«أمَا إنَّهُ مَنْزِلُ صاحِبِنَا إذَا قامَ بِأهْلِه؛ (1)
آنجا اقامتگاه صاحب ما است، هنگامی که با خانواده اش قیام کند.»
در برخی از منابع، به جای «قامَ»، «قَدِمَ» آمده است؛ (2) یعنی هنگامی که تشریف بیاورند و در نقل برخی از محدّثان، به جای «أما انّه»، «مسجد السّهله» آمده است؛ (3) یعنی به جای ضمیر، اسم صریح آمده است.
2. بیش از دو قرن پیش از میلاد مسعود حضرت مهدی (علیه السلام)، امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) به هنگام ترسیم خط سیر حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) در آستانه ی ظهور، فرمودند:
«کَأنَّنِی بِهِ قَدْ عَبَرَ مِنْ وَادِی السَّلامِ إلَی مَسِیلِ السَّهلَهِ عَلَی فَرَسٍ مُحَجَّلٍ لَهُ شِمْراخٌ یَزْهَرُ یَدْعَو و یَقُولُ فِی دُعَائِهِ لَا إلَهَ إلَّا اللهُ حَقّاً حقّا...؛ (4)
گویی او را با چشم خود می بینم که از وادی السّلام عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی اش همی درخشد، به سوی مسجد سهله در حرکت است و بر لب زمزمه دارد و خدا را این گونه می خواند: «لا اله الا الله حقّاً حقّاً...».
3. بیش از یک قرن پیش از ولادت خجسته ی حضرت حجّت (علیه السلام)، امام صادق (علیه السلام) خطاب به یار با وفایش ابوبصیر فرمود:
«ای ابا محمّد! همانا محلّ نزول قائم (علیه السلام) با اصحاب و خانواده اش در مسجد سهله خواهد بود.»
ابوبصیر عرضه داشت: آیا محل اقامت دائمی آن حضرت، در مسجد سهله خواهد بود؟. حضرت فرمودند: «آری» سپس فرمودند:
«مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ادریس (علیه السلام) بود؛
مسجد سهله اقامتگاه حضرت ابراهیم خلیل الرحمان (علیه السلام) بود؛
خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده، جز اینکه در مسجد سهله نماز گزارده است؛
«مسجد سهله»، پایگاه حضرت خضر (علیه السلام) است؛
کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه ی رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) اقامت کند؛
مرد و زن با ایمانی یافت نمی شود، جز اینکه دلش به سوی مسجد سهله پر می زند؛
در مسجد سهله، تخته سنگی است که تمثال همه ی پیامبران بر آن نقش بسته است؛
احدی در مسجد سهله نماز نمی گزارد که با نیت راستین خدا را بخواند، جز اینکه خداوند او را با حاجت برآورده شده از آنجا برمی گرداند؛
احدی نیست که در مسجد سهله به خدا پناهنده شود، جز اینکه خداوند او را از آنچه بیم دارد، پناه دهد.»
ابوبصیر عرض کرد: فضیلت بسیار بزرگی است!
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آیا برایت بیفزایم؟». عرض کرد: بلی. فرمودند:
«مسجد سهله، از آن بقعه هایی است که خداوند دوست دارد او را در آنجا بخوانند. شب و روزی نیست که فرشتگان به زیارت مسجد سهله نشتابند و در آنجا به عبادت حق تعالی نپردازند.
اگر من در آن سامان سکونت داشتم، هیچ نمازی را جز در مسجد سهله نمی خواندم.
ای ابا محمّد! اگر مسجد سهله هیچ فضیلتی جز فرود آمدن فرشته ها و اقامت پیامبران را نداشت، همین فضیلت بس بود؛ در حالی که این همه فضیلت دارد.
آنچه از فضایل مسجد سهله برای تو بازگو نکردم، بیش از فضایلی است که برایت گفتم.» (5)
محمّد بن حسین بن عبدالله تمیمی، (6) مشهور به ابوسوره از بزرگان «زیدیّه» بود. روز عرفه ای، به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شد. شب عید را نیز در «حائر حسینی» بیتوته کرد. در پگاه «عید اضحی»، به هنگام خروج از حرم امام حسین (علیه السلام) به پیشگاه مقدّس حضرت بقیّه الله (علیه السلام) شرفیاب شد. در محضر آن قبله ی موعود، به سوی «مسجد سهله» حرکت کرد. معجزه ای از آن حضرت مشاهده کرد. مستبصر شد و به آیین تشیّع اثناعشری گروید.
ابوسوره می گوید:
هنگامی که به مقابر مسجد سهله (7) رسیدیم، آن امام همام فرمودند:
«اینجا خانه ی من است». (8)
در این احادیث، از مسجد سهله به عنوان اقامتگاه حضرت بقیّه الله (علیه السلام) به هنگام ظهور سخن رفته است و در احادیث فراوان دیگری، به ابعاد دیگری از ویژگی های مسجد سهله اشاره شده که شماری از آنها را در اینجا می آوریم:
8. شیخ طوسی، با سلسله ی اسناد خود، ضمن یک حدیث طولانی، از وجود مقدّس امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت می کند که به هنگام شمارش مساجد مبارکه ی «کوفه» فرمودند:
«مسجد بنی ظفر، که همان مسجد سهله است، مسجد مبارکی است. به خدا سوگند! در آن، تخته سنگ سبز رنگی است که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده، جز اینکه تمثال صورتش در آن هست.» (9)
9. مرحوم کلینی، در همین باره، حدیثی با سلسله ی اسنادش از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که آن حضرت، در شمار مساجد مبارک کوفه فرمودند:
«و مسجد بنی ظفر، همان مسجد سهله است». (10)
10. امام صادق (علیه السلام) خطاب به علاء بن رزین فرمودند: «در نزدیکی شما، مسجدی هست که شما آن را «مسجد سهله» می نامید و ما آن را «مسجد شری» (11) می نامیم، آیا در آن مسجد نماز می خوانی؟» علاء گفت: آری! جانم به فدایت! من، در آنجا نماز می خوانم.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«آری، آنجا برو؛ زیرا، هرگز اندوهناکی به آنجا نمی رود، جز اینکه خداوند، اندوهش را می زداید. [یا فرمودند: حاجتش را برآورده می کند] و در آنجا زبر جدی است که تمثال همه ی پیامبران و همه ی اوصیای پیامبران در آن است.» (12)
11. امیرمؤمنان (علیه السلام) به مالک بن ضمره رواسنی - که از خواصّ اصحابشان بود ـ (13) فرمودند:
«آیا به مسجدی که در پشت خانه ات هست، می روی؟ و در آن نماز می گزاری؟». مالک گفت: ای امیرمؤمنان! معمولاً، در این مسجد، خانم ها نماز می خوانند.
فرمودند:
«ای مالک! این، مسجدی است که هرگز شخص اندوهناکی به آنجا نمی رود، جز اینکه خداوند همّ و غمش را برطرف می کند و حاجتش را برمی آورد.» (14)
در این حدیث، اگرچه به نام مسجد سهله تصریح نشده؛ اما با توجه به احادیثی که در فضایل این مسجد سخن گفته اند می توان دریافت که این روایت درباره ی مسجد سهله است. (15)
12. امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«هیچ غم زده ای نیست که به «مسجد سهله» برود و در آن دو رکعت نماز میان مغرب و عشاء بخواند و خدای را بخواند، جز اینکه خداوند غم هایش را بزداید. (16)»
13. از امام زین العابدین (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:
«هر کس در مسجد سهله دو رکعت نماز بگزارد، خداوند، دو سال بر عمر او می افزاید.» (17)
14. امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«هنگامی که وارد «کوفه» شدی، به مسجد سهله برو و در آنجا نماز بگزار، آنگاه حاجت های مادی و معنوی خود را از خداوند طلب کن که مسجد سهله خانه ی ادریس نبی بود. حضرت ادریس در آنجا لباس می دوخت و نماز می خواند.» (18)
«هر کس در مسجد سهله خدا را بخواند، برای هر حاجتی که مورد علاقه اش باشد، خداوند، حاجتش را برآورده می کند و در روز قیامت، او را تا رتبه ی حضرت ادریس بالا می برد و از ناملایمات دنیا و نیرنگ های دشمنان پناهش می دهد.»
15. مرحوم کلینی با سلسله ی اسنادش از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:
«در کوفه، مسجدی است که مسجد سهله نامیده می شود، اگر عمویم زید به آنجا می رفت و به خدا پناهنده می شد، خداوند، بیست سال او را پناه می داد. آنجا جایگاه سواره و خانه ی ادریس نبی است. هیچ غم زده ای نیست که به آنجا برود و میان مغرب و عشا نماز بگزارد و خدا را بخواند، جز اینکه خداوند غم هایش را برطرف می سازد.» (19)
شیخ طوسی در توضیح این حدیث گفته است، پرسیدند: منظور از «سواره» کیست؟ فرمودند: «حضرت خضر (علیه السلام)». (20)
16. جعفر بن محمّد بن قُولِویه (استاد شیخ مفید) با سلسله ی اسنادش از امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت کرده که خطاب به ابوحمزه ی ثمالی فرمودند:
«ای ابا حمزه! آیا عمویم زید را در شبی که خروج کرد، دیدار کردی؟» عرض کرد: بلی.
فرمودند: «آیا در مسجد سهیل نماز گزارد؟» عرض کرد: مسجد سهیل کجاست؟ آیا منظور شما «مسجد سهله» است؟ فرمودند: «آری.» [عرضه داشت: نه] (21)
فرمودند:
«اگر در آنجا دو رکعت نماز می خواند. آنگاه به خدا پناهنده می شد، بی گمان، خداوند، تا یک سال او را پناه می داد.»
ابوحمزه ثمالی گفت:
پدر و مادرم به فدای شما! آیا مسجد سهله این گونه است؟ فرمودند:
«آری! مسجد سهله، خانه ی حضرت ابراهیم (علیه السلام) بود، هنگامی که به سوی عمالقه (22) رفت؛ خانه ی حضرت ادریس بود و آنجا لباس می دوخت؛
پایگاه سواره (حضرت خضر) آنجاست؛
آنجا، تخته سنگ سبز رنگی است که تمثال همه ی پیامبران در آن است؛
در زیر آن سنگ، تربتی است که خداوند همه ی پیامبران را از آن آفریده است؛
محلّ عروج آنجاست؛ (23)
فاروق اعظم، در نقطه ای از آن است؛ (24)
آنجا رهگذر مردمان است؛
آنجا از سرزمین کوفه است؛
صور، در آنجا دمیده می شود؛
حشر و نشر، به سوی آنجاست؛
هفتاد هزار نفر از کنار آن محشور می شوند که بدون حساب وارد بهشت می گردند.» (25)
18. ابن مشهدی، با سلسله ی اسنادش از علیّ بن ابراهیم (صاحب تفسیر قمی) روایت کرده که در ضمن یک حدیث طولانی از پدرش ابراهیم بن هاشم نقل کرده، که در «مسجد سهله»، خدمت حضرت خضر (علیه السلام) شرفیاب شده است. در زاویه ی شرقی مسجد، از آن حضرت پرسیده: اینجا چه نام دارد؟ حضرت خضر (علیه السلام) فرمود:
«اینجا، مقام صالحان و پیامبران و رسولان است.» (26)
19. ابن مشهدی، با چند سند از بشّار مکاری روایت می کند که روزی به محضر امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شد، طبقی از خرمای طبرزد را در محضر امام (علیه السلام) مشاهده کرد. امام (علیه السلام) از آن خرما به بشّار تعارف کرد، ایشان عذر آورد که در مسیر خود با حادثه ای دلخراش مواجه شده است، بنابراین نمی تواند چیزی بخورد.
امام (علیه السلام) آن حادثه را جویا می شوند. بشّار می گوید:
خانمی را در کوچه دیدم که زمین خورده بود. به یاد حضرت زهرا (س) افتاده، گفته بود:
«لعن الله ظالمیک یا فاطمه!»
گزارش، به شرطه رسیده بود. شرطه، او را دستگیر کرد. به سوی زندان برد. مرتب، با تازیانه بر سرش کوبید. او نیز هر چه فریاد می زد و یاری می طلبید، کسی جرئت نمی کرد که به یاریش بشتابد.
امام (علیه السلام) دست از طعام کشید. اشک از دیدگان مبارکش سرازیر شد. آنقدر گریست که محاسن و سینه و دستمالش خیس شد. آنگاه به بشّار فرمودند:
«بشّار! برخیز به مسجد سهله برویم و خدای را بخوانیم و آزادی آن زن را از خداوند بخواهیم.»
امام (علیه السلام) کسی را به شرطه خانه فرستاد و به او فرمودند: «آنجا بماند تا هنگامی که از آن زن، خبری دریافت کند.»
بشّار می گوید: در خدمت امام (علیه السلام) به مسجد سهله رفتیم. هر کدام دو رکعت نماز گزاردیم. آنگاه امام (علیه السلام) دست ها را به سوی آسمان برافراشت و دعای: «انت الله لا اله الا انت...» را تا آخر خواند. آنگاه به سجده رفت. من، جز صدای نفس هایش را نمی شنیدم.
پس از مدتی سر از سجده برداشته و فرمودند:
«برخیز که زن آزاد شد.»
بشّار گوید: در محضر امام (علیه السلام) حرکت کردیم. در کوچه های «کوفه» بودیم که فرستاده ی امام (علیه السلام) آمد و آزاد شدن آن خانم را به امام (علیه السلام) نوید داد... (27)

1ـ4. ویژگی های مسجد سهله

از بررسی مجموع روایاتی که درباره ی مسجد سهله رسیده، به این نتیجه می رسیم که برای مسجد سهله ویژگی های فراوان و امتیازات بی شمار است که به گوشه ای از آنها در اینجا اشاره می کنیم.
1. آنجا، از سرزمین کوفه است؛
2. آنجا، اقامتگاه پیامبران و صالحان است؛
3. آنجا، اقامتگاه جانشینان حضرت مهدی (علیه السلام) است؛
4. آنجا، اقامتگاه حضرت ابراهیم (علیه السلام) بود؛
5. آنجا، اقامتگاه حضرت ادریس (علیه السلام) بود؛
6. آنجا، اقامتگاه حضرت بقیّه الله، ارواحنا فداه، است؛
7. آنجا، اقامتگاه دائمی آن حضرت است؛
8. آنجا، پایگاه حضرت خضر (علیه السلام) است؛
9. آنجا، تربتی هست که همه ی پیامبران از آن آفریده شده اند؛
10. آنجا، رهگذر راهیان بهشت است؛
11. آنجا، عبادت گاه حضرت ادریس (علیه السلام) بود؛
12. آنجا، کارگاه خیاطی حضرت ادریس (علیه السلام) بود؛
13. آنجا، مبارک است؛
14. آنجا، محلّ تقسیم غنایم در عصر ظهور است؛
15. آنجا، محلّ عروج است؛
16. آنجا، محلّ نزول فرشته ها است؛
17. آنجا، محلّ نیایش حضرت صاحب (علیه السلام) است؛
18. آنجا، مرکز بیت المال حضرت است؛
19. آنجا، مقام صالحان و پیامبران است؛
20. امام صادق (علیه السلام) برای حوائج مهم به آنجا تشریف می برد؛
21. تمثال همه ی پیامبران در سنگ سبز رنگی در آنجا است؛
22. تمثال همه ی پیامبران و اوصیای آنان نیز در آن سنگ است؛
23. حشر و نشر همگان، به سوی «مسجد سهله» است؛
24. حضرت ابراهیم (علیه السلام) از آنجا به سوی «عمالقه» رفت؛
25. خانواده ی حضرت مهدی (علیه السلام) در هنگام ظهور، در آنجا فرود می آیند؛
26. خدا، دوست دارد که در آنجا نیایش شود؛
27. داوود (علیه السلام)، از آنجا به جنگ جالوت رفت؛
28. دل هر زن و مرد مؤمن به آنجا پر می کشد؛
29. دو رکعت نماز در آنجا، انسان را در پناه خدا قرار می دهد؛
30. دو رکعت نماز میان مغرب و عشا، در آنجا، موجب افزایش عمر است؛
31. دو رکعت نماز میان مغرب و عشا، در آنجا، موجب رفع غم می شود؛
32. صور، در آنجا دمیده می شود؛
33. عبادت در آنجا، همانند عبادت در خیمه ی رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) است؛
34. عدالت الهی، در آنجا ظاهر می شود؛
35. فاروق اعظم، آنجا است؛
36. فرشتگان، هر شب و روز، در آنجا فرود می آیند؛
37. فضایل ناگفته ی آنجا، بیش تر از آن چه بیان شده، است؛
38. گِل همه ی پیامبران، از آنجا برداشته شده است؛
39. «مسجد بنی ظفر»، همان «مسجد سهله» است؛
40. «مسجد سهیل»، همان مسجد سهله است؛
41. «مسجد شری»، «ثری»، «بری» نیز همان مسجد سهله است؛
42. نیایش در مسجد سهله، موجب قضای حوائج و تقرّب به خدا است؛
43. نیایش در آنجا، موجب مصونیّت از ناملایمات است؛
44. نیایش در آنجا، موجب مصونیّت از نیرنگ دشمنان است؛
45. هفتاد هزار نفر از آنجا، بدون حساب، وارد بهشت می شوند؛
46. هیچ اندوهگینی وارد آن مسجد نشود، جز اینکه غم و اندوهش زدوده شود؛
47. هیچ پیامبری مبعوث نشد، جز اینکه در آنجا نماز گزارد؛
48. هیچ کس در آنجا به خدا پناهنده نشود، جز اینکه خدا او را پناه دهد؛
49. هیچ کس در آنجا نماز نگزارد، جز اینکه حاجت روا برمی گردد؛
50. هیچ کس در آنجا وارد نشود، جز اینکه حاجتش برآورده شود.

5ـ پیشینه و گستره ی پایتختی کوفه

قبّه الاسلام «کوفه» به تاریخ 12 رجب 36 ه‍.ق. با ورود مولای متّقیان، امیرمؤمنان (علیه السلام) به عنوان پایتخت حکومت علوی درآمد. (28)
پس از شهادت آن حضرت، در حدود شش ماه، (29) پایتخت حکومت امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود و اینک در انتظار ظهور آن امام نور است، تا یک بار دیگر تداوم بخش حکومت عدل علوی، بر سریر عدالت تکیه داده، جهان را پر از عدل و داد کند، طومار عمر ستمگران را در نوردد و حکومت واحد جهانی را براساس عدالت و آزادی بنیان نهد.
این شهر در سال 17 ه‍.ق. به صورت سرزمین شنزاری بود که در آن سه دیر وجود داشت. (30)
سلمان فارسی و حذیفه بن یمان، پس از فتح «مداین» به دنبال محلّ مناسبی بودند که سبک شهرسازی نوین بنیاد گردد و مرکزی برای استقرار سپاه باشد.
هنگامی که سلمان و حذیفه به سرزمین کوفه آمدند و دیرها را دیدند، آنجا را پسندیدند، دست به دعا برداشتند و عرض کردند:
ای خدای زمین و آسمان، ای خدای باد و باران، ای خدای اختران فروزان، ای خدای خشکی ها و دریاها... این کوفه را برای ما مبارک گردان و آنجا را محل آسایش و آرامش قرار بده. (31)
به دنبال صلاح دید سلمان و حذیفه، اهالی مداین، از محرّم 17 ه‍.ق. دسته دسته به سوی کوفه کوچ کردند و قبایل دیگر نیز از اقطار و اکناف در کوفه گرد آمدند و شهرسازی کوفه به صورت جدید آغاز گردید.
نخستین بنایی که با نقشه و برنامه در کوفه تأسیس گردید، «مسجد اعظم کوفه» بود که به صورت مربع بنیاد گردید. (32) آنگاه قصر (دارالاماره)، بازارها و محلّ بیت المال در مقابل محراب مسجد ساخته شد. (33)
«مسجد کوفه» نخست برای چهل هزار نفر ساخته شد، سپس برای شصت هزار نفر توسعه یافت. (34)
شهر «کوفه» به سرعت توسعه یافت و مساحت آن به پانزده کیلومتر در نُه کیلومتر رسید. (35)
مولای متّقیان، علی (علیه السلام) در تاریخ دوازده رجب 36 ه‍.ق. وارد کوفه شده، آنجا را به عنوان مقرّ حکومت و پایتخت خلافت خود برگزید (36) و بدین سان دوران شکوفایی و شهرت جهانی آن آغاز گردید و شمار ساکنان آن به یک میلیون نفر رسید. (37)
هنگامی که آن دست نیرومند الهی از آستین غیبت بیرون آمده، جهانی واحد را بر اساس عدالت و آزادی بنیاد نهند، کوفه را به عنوان پایتخت دولت کریمه قرار داده و قطر آن به 54 مایل (در حدود 110 کیلومتر) خواهد رسید. (38)
روزی امیرمؤمنان (علیه السلام) با جمعی از اصحاب وارد «حیره» شد، با دست مبارکشان به سوی کوفه و حیره اشاره نموده و فرمودند:
«بی تردید این دو شهر به یکدیگر خواهد پیوست.» (39)
امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«إذَا قَامَ قائمُ آلِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) بَنَی فی ظَهْرِ الکُوفَهِ مَسجِداً لَهُ ألْفُ بابٍ و اتَّصَلَتْ بُیُوتُ أهْلِ الکُوفَهِ بِنَهْرَیْ کَرْبَلاء؛ (40)
چون قائم آل محمد (علیه السلام) قیام کند، در پشت کوفه (نجف اشرف) مسجدی بنا می کند که دارای هزار در می باشد و خانه های اهل «کوفه» به دو نهر «کربلا» متصل می شود.»
و در حدیث دیگری فرمودند:
«إنَّ قائِمَنَا إذَا قَامَ أشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّها...، و یَبْنِی فی ظَهْرِ الکُوفَهِ مَسْجِداً لَهُ ألْفُ بابٍ وَ یَتَّصِلُ بُیُوتُ الکُوفَهِ بِنَهَرِ کَرْبَلاءَ بِالْحِیرَه؛ (41)
چون قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن گردد... در ظهر کوفه مسجدی بنا نهد که برای آن هزار در باشد و خانه های کوفه به حیره و رود کربلا متصل گردد.»
امام باقر (علیه السلام) در همین باره فرمودند:
«هنگامی که دومین جمعه فرامی رسد، مردم عرضه می دارند: ای فرزند رسول خدا! نماز خواندن پشت سر شما، همانند نماز خواندن پشت سر رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) می باشد و مسجد گنجایش ما را ندارد.»
حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) چاره اندیشی می کند، به سوی «نجف اشرف» حرکت نموده، مسجدی را پی ریزی می کند که هزار در داشته، همگان را در خود جای دهد. (42)
این حدیث با سند دیگری نیز با اندک تفاوتی در تعبیر، از آن حضرت روایت شده است. (43)
شهر کوفه در اوایل تأسیس شامل هشتاد هزار خانه ی مسکونی بود، که پنجاه هزار خانه از آنها، از آنِ دو قبیله ی «ربیعه» و «مُضَر»، بیست و چهار هزار خانه از آنها برای دیگر قبایل و شش هزار خانه از آنها اختصاص به «یمنی ها» داشت؛ (44) ولی چون به صورت پایتخت دولت کریمه درآید، همه ی مؤمنان در آن گرد آیند، چنان که در احادیث فراوان به آن تصریح شده است:
1. «برای مردمان روزی فرامی رسد که هیچ مؤمنی نباشد، جز اینکه در کوفه باشد یا دلش به سوی آن پر کشد.» (45)
2. «تا روزی فرا رسد که همه مؤمنان در آن باشند یا به سوی آن پر کشند.» (46)
3. «هنگامی که قائم (علیه السلام) وارد «کوفه» شود، هیچ مؤمنی نمی ماند، جز اینکه در آنجا باشد یا به سوی آن عزیمت نماید.» (47)
4. «چون قائم (علیه السلام) قیام کند و وارد «کوفه» شود، هیچ مؤمنی نمی ماند، جز اینکه در آنجا قرار بگیرد.» (48)
5. «قیامت برپا نشود جز اینکه همه ی مؤمنان در کوفه گرد آیند.» (49)
با توجه به آمار انسان ها و طول مدّت حکومت حقّه و گستره ی حکومت آن حضرت در شرق و غرب جهان، گرد آمدن همه ی مؤمنان در پایتخت، از وسعت شکوهمند، بی نظیر و بیرون از حدّ تصوّر شهر کوفه در عصر ظهور حکایت می کند.
امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«إنَّ القائِمَ یَمْلِکُ ثَلاثَمائَهٍ و تِسعَ سِنینَ کَما لَبِثَ أهلُ الکَهفِ فی کَهفِهِمْ یَملَأُ الأرضَ عَدلاً و قِسطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً و جَوراً و یَفْتَحُ اللهُ لَهُ شَرْقَ الأرْضِ و غَرْبَهَا؛ (50)
قائم (علیه السلام) سیصد و نُه سال فرمانروایی می کند، همان مقدار که اصحاب کهف در کهف درنگ کردند، زمین را پر از عدل و داد کند، آن گونه که پر از ظلم و ستم شده است. خداوند شرق و غرب جهان را برای او فتح می کند.»
برای توجیه امکان گرد آمدن همه ی مؤمنان در کوفه احتمالاتی هست، که با ذکر دو مقدمه ی کوتاه به برخی از آنها اشاره می شود:
1. به طوری که در روایات فراوان آمده، بسیاری از مردمان پیش از ظهور حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) به وسیله ی جنگ، سیل، طوفان، زلزله، طاعون، وبا و دیگر بلاهای زمینی و آسمانی از بین می روند. (51)
2. دیگر کشورها از بین نمی روند، بلکه با دست حضرت بقیّه الله (علیه السلام) گشوده شده و توسط فرستاده های آن حضرت اداره می شوند.
برای اداره ی هر کشور یکی از یارانش را فرستاده و می فرمایند:
«عَهْدُکَ فی کَفَّک وَ اَعْمَلْ بِما تَری؛ (52)
پیمان تو در کف دست توست، هرچه [در آن] می بینی به آن عمل کن.»
پس از این دو مقدّمه ی کوتاه می توان گفت:
1. شاید در هنگامه ی ظهور تعداد مؤمنان از چند صد میلیون نفر افزون تر نباشد و اداره ی آنها در یک شهر و خدمت رسانی به آنها با امکانات مدرن آن روز، ممکن باشد.
2. شاید منظور از مؤمنان، مؤمنان خالص باشد و دیگر باورداران در دیگر مناطق تحت فرمان یاران اداره شوند.
3. شاید شهرها و شهرک های فراوانی در گرداگرد «کوفه» ساخته شوند و مؤمنان در امّ القرای آن شهرها، که همان کوفه باشد و دیگر شهرک های تابعه ساکن باشند.
با توجّه به حکومت جهانی آن حضرت و گستره ی زمانی آن و طول عمر مردم در عصر ظهور که تا هزار تن از فرزندان خود را درک می کنند، گستره ی پایتخت چنین حکومت جهان شمولی از محدوده ی تفکرات ما بیرون است. به امید روزی که حکومت واحد جهانی براساس عدالت و آزادی در پهن دشت گیتی بنیاد گردد.

6ـ کوفه، پایتخت دولت کریمه

از پیشوای به حقّ ناطق، امام جعفر صادق (علیه السلام) پرسیدند: محل اقامت حضرت مهدی (علیه السلام) و محل اجتماع مؤمنان در هنگامه ی ظهور کجا خواهد بود؟ فرمودند:
«دَارُ مُلْکِهِ الکُوفَهُ و مَجْلِسُ حُکْمِهِ جُامِعُهَا و بَیْتُ مالِهِ و مَقْسَمُ غَنَائِمِ المُسْلِمِینَ مَسْجِدُ السَّهْلَهِ و مَوْضِعُ خَلَوَاتِهِ الذَّکَوَاتُ البِیضُ مِنَ الغَرِیَّیْن؛ (53)
مرکز حکومتش «کوفه»، مرکز قضاوت و دادرسی اش «مسجد اعظم کوفه»، مرکز بیت المال و محلّ تقسیم غنایم مسلمانان مسجد سهله، محلّ مناجات و خلوتش «تپّه های سپید غریّین» (نجف اشرف) می باشد.»
امام صادق (علیه السلام) پس از تشریح هنگامه ی ظهور و بیعت مردمان از اقطار و اکناف جهان با امام مهدی (عج)، فرمودند:
«ثُمَّ یَسِیرُ إلَی الکُوفَه فَیَنْزِلُ عَلَی نَجَفها، ثُمَّ یُفَرِّقُ الجُنُود مِنها إلی الأمصَار لِدَفْع عَمَّال الدَّجَّال، فَیَمْلَأُ الأرضَ قِسْطاً و عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً و جَوْراً؛ (54)
آنگاه به سوی کوفه می رود و در نجف کوفه سکنا می گزیند، سپس سپاهیانش را از آنجا به اقطار و اکناف جهان گسیل می دارد تا به دفع عمّال دجّال بپردازند. پس زمین را پر از عدل و داد نماید، آن گونه که پر از ظلم و ستم شده باشد.»
امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«کَأنِّی بِالقّائِمِ (علیه السلام) عَلَی نَجَفِ الکُوفَهِ و قَدْ سَارَ إلَیْهَا مِنْ مَکَّهَ فی خَمْسَهِ آلافٍ مِنَ المَلائِکَهِ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ و مِیکائِیلُ عَنْ شِمَالِهِ و المَؤمِنُونَ بَینَ یَدَیْهِ و هُوَ یُفَرِّقُ الجُنُودَ فی البِلاد؛ (55)
گویی قائم (علیه السلام) را به چشم خود می بیند که با پنج هزار فرشته، از «مّکه» به سوی نجف کوفه رفته، جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپ و مؤمنان در پیش روی آن حضرت قرار دارند، از آنجا سپاهیانش را به سوی کشورها گسیل می دارد.»
و در حدیث دیگری فرمودند:
«یَدْخُلُ الکُوفَهَ و فِیها ثَلاثُ رَایاتٍ قَدِ اضْطَرَبَتْ فَتَصْفُو لَهُ و یَدْخُلُ حَتَّی یَأتِیَ المِنْبَرَ فَیَخْطُبُ فَلا یَدْرِی النَّاسُ ما یَقُولُ مِنَ البُکاء؛ (56)
در حالی که سه پرچم در «کوفه» به شدّت درگیر است، او وارد کوفه می شود، پس کوفه مسخّر او می گردد، او وارد کوفه شده بر فراز منبرش قرار گرفته، به ایراد خطبه می پردازد، مردم آن قدر اشک شوق می ریزند که متوجّه سخنان او نمی شوند.»
امیرمؤمنان (علیه السلام) ضمن یک حدیث طولانی، فرمودند:
«ثُمَّ یُقْبِلُ إلَی الکُوفَهِ فَیَکُونُ مَنْزِلُهُ بِهَا؛ (57)
آنگاه به سوی کوفه رو کرده و اقامتگاهش را در آنجا قرار می دهد.»
و در فراز دیگری از این حدیث فرمودند:
«یَسْکُن هُوَ و اَهْلِ بَیْتِهِ الرَّحْبَه؛ (58)
او و اهل بیتش در «رحبه» سکونت می کنند.» (59)
و در پایان می افزاید:
«وَ الرَّحْبَهُ إنَّما کَانَتْ مَسْکَنَ نُوحِ و هِیَ أرْضٌ طَیِّبَهٌ و لا یَسْکُنُ رَجُلٌ مِنْ آلِ مُحمدٍ (علیه السلام) و لا یُقْتَلُ إلَّا بِأرْضٍ طَیِّبَهٍ زاکِیهٍ فَهُمُ الأوْصیاءُ الطِّیِّبُون؛ (60)
رحبه اقامتگاه حضرت نوح (علیه السلام) بود. آنجا سرزمین پاکیزه ای است و هرگز هیچ یک از آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) جز در یک سرزمین مقدّس سکنا نمی گزیند و جز در یک سرزمین پاک و پاکیزه به شهادت نمی رسد.»
از امام باقر (علیه السلام) پرسیدند: پس از «مکّه» و «مدینه»، کدامین بقعه از بقاع پروردگار افضل است؟ فرمودند: «کوفه»، سپس در ضمن شمارش ویژگی های کوفه فرمودند:
«وَ فِیهَا یَظْهَرُ عَدْلُ اللهِ و فیها یَکُونُ قَائِمُهُ و الْقُوَّامُ مِنْ بَعْدِهِ و هِیَ مَنازِلُ النَّبِیِّینَ و الأوصِیاءِ و الصَّالِحِین؛ (61)
عدالت خداوند در آنجا ظاهر می شود و قائم (علیه السلام) و دیگر قائمان، قیام کنندگان به قسط، که پس از او می آیند، در آنجا ساکن می شوند. آنجا اقامتگاه انبیا و اوصیا و صالحان خواهد بود.»
منظور از «قائمان بعد از او» احتمالاً پیشوایان هدایت گر بعد از آن حضرت می باشند، چنان که شیخ مفید (ره) فرموده:
بعد از حضرت قائم (علیه السلام) برای احدی فرمانروایی نیست، به جز آنچه در روایات آمده که فرزندانش به آن امر قیام می کنند، اگر خداوند بخواهد. (62)
سیّد مرتضی علم الهدی نیز در این باره گفت:
ممکن است پس از آن حضرت پیشوایانی باشند که برای حفظ دین و حراست از مصالح مسلمانان قیام کنند و این موضوع موجب نمی شود که ما از دوازده امامی بودن بیرون برویم؛ زیرا ما به شناخت 12 امام معصوم مکلّف هستیم... (63)
شیخ صدوق (ره) در این باره حدیثی نقل کرده که ابهام حدیث فوق را از بین می برد:
ابوبصیر گوید: به محضر امام صادق (علیه السلام) عرضه داشتم: من از پدر بزرگوارتان شنیدم که فرمودند:
«یَکُونُ بَعْدَ القَائِمِ اثْنا عَشَرَ مَهْدیّا؛ بعد از قائم (علیه السلام) دوازده هدایت گر خواهد بود.» امام فرمودند:
«إنَّما قالَ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً وَ لَمْ یَقُلْ اثْنَا عَشَرَ إمَاماً؛ او فرمود که دوازده «هدایتگر» و نفرمود: دوازده امام.»
سپس فرمودند:
«آنها گروهی از شیعیان ما هستند که مردم را به موالات و شناخت حقّ ما دعوت می کنند.» (64)
شیخ طوسی (ره) حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که در فرازی از آن فرمودند:
«یا أبا حمزه إنّ منّا بعد القائم احد عشر مهدیاً من ولد الحسین علیه السلام؛ (65)
ای ابا حمزه بعد از قائم (علیه السلام) از ما یازده هدایت گر از نسل حسین (علیه السلام) خواهد بود.»
شیخ حرّ عاملی (ره) در این باره و (66) نگارنده نیز در زمینه ی روایات رسیده پیرامون فرزندان حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) به تفصیل سخن گفته اند. (67)
امّا جمله ی: «و هی تکون منازل النبیّین...؛ آنجا اقامتگاه پیامبران، اوصیای پیامبران و صالحان خواهد شد» در حدیث سابق، اشاره به عالم رجعت است.
آیات فراوانی از «قرآن» به رجعت تفسیر شده و احادیث فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده، که بی گمان بیش از حدّ تواتر است؛ (68) بلکه به تعبیر شیخ حرّ عاملی جزو ضروریّات مذهب شیعه است (69) و همه ی علمای شیعه بر آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح مسئله ی اجماعی است. (70)
براساس روایات فراوانی که در ذیل آیه ی 81 سوره ی «آل عمران» وارد شده، همه ی پیامبران رجعت می کنند و تحت فرمان امیرمؤمنان (علیه السلام) قرار می گیرند. (71)
در روایات دیگری از اوصیای پیامبران، از جمله یوشع بن نون به صراحت نام برده شده که رجعت می کنند و از یاران حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) می باشند. (72)
در این روایات از سلمان، مقداد، جابر بن عبدالله، مالک اشتر، اصحاب کهف و جمعی دیگر از صالحان به صراحت یاد شده و تصریح شده که رجعت خواهند نمود. (73)
در حدیثی مفضّل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:
«إذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحمَّدٍ اسْتَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ الکَعْبَهِ سَبْعَهً و عِشْرینَ رَجُلاً خمسه و عشرین [خَمْسَهَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی الَّذینَ یَقْضُونَ بِالحقِّ و بِهِ یَعْدِلُونَ و سَبْعَهً مِنْ أصْحابِ الکَهْفِ و یُوشَعَ وَصِیِّ مُوسَی و مُؤمِنَ آلِ فِرْعَوْنَ و سَلْمَانَ الفَارِسِیَّ و أبَا دُجانَهَ الأنْصَارِیَّ و مالِکَ الأشْتَر؛ (74)
چون قائم آل محمّد (علیه السلام) قیام کند، 27 نفر را از پشت کوفه بیرون می آورد: 15 تن از قوم حضرت موسی (علیه السلام) که به حقّ داوری می کردند و به حقّ، عدالت را رعایت می نمودند. 7 تن اصحاب کهف، یوشع وصیّ موسی، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابودجّانه انصاری و مالک اشتر.»
براساس این بیان قبّه الاسلام، «کوفه» در حدود شش سال در عهد امیرمؤمنان (علیه السلام) پایتخت دولت حقّه بود و در حدود شش ماه در عهد خلافت ظاهری امام حسن مجتبی (علیه السلام) پایتخت خلافت اسلامی بود و به مدّت 309 سال پایتخت حکومت و مقرّ فرماندهی حضرت بقیّه الله (علیه السلام) خواهد بود.

7ـ کوفه، پایتخت دولت خاندان وحی در هنگامه ی رجعت

از ویژگی های «کوفه» این پایتخت دولت کریمه ی اهل بیت (علیهم السلام)، گستره ی زمانی و مکانی آن است که تاکنون هیچ پایتختی در جهان از این نظر مانند آن نبوده است. بر اساس روایات اهل بیت (علیهم السلام) عمر دنیا یکصد هزار سال خواهد بود، که بیست هزار سال آن مربوط به دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و هشتاد هزار سال آن مربوط به خاندان عصمت و طهارت (علیه السلام) است. (75)
اهل تحقیق معتقد هستند که منظور از این حدیث بیان نسبت حکومت حقّه ی اهل بیت (علیهم السلام) در مقایسه با کلّ عمر کره ی زمین است؛ یعنی هشتاد درصد از کلّ عمر جهان مربوط به این خاندان و بیست درصد دیگر مربوط به دیگران است.
روایاتی که مدّت رجعت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) را پنجاه هزار سال، (76) امیرمؤمنان (علیه السلام) را چهل و چهار هزار سال (77) و امام حسین (علیه السلام) را چهل هزار سال تعیین می کنند، (78) گواه بیان فوق می باشند.
آیا به جز کوفه پایتختی سراغ داریم که دوران پایتختی آن به بلندای هشتاد درصد عمر جهان باشد؟
نخستین کسی که در کوفه رحل اقامت افکنده، بر جهان هستی فرمان روایی می کند، خورشید جهان افروز امامت، کعبه ی مقصود و قبله ی موعود جهان خلقت، واپسین حجّت حضرت احدیّت، آخرین مصلح و منجیّ جهان بشریّت، وجود اقدس حضرت بقیّه الله (علیه السلام) است، که به مدت سیصد و نه سال حکومت می کند. (79)
در واپسین روزهای عمر شریف حضرت بقیه الله (علیه السلام)، سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) با هفتاد و پنج هزار نفر از شیعیان (80) و هفتاد تن از شهدای «کربلا» رجعت می کند (81) و مدت فرمان روایی اش به قدری طول می کشد که ابروهایش روی دیدگانش می افتد. (82)
با توجه به اعتقاد قطعی ما، که معصوم را جز معصوم غسل نمی دهد، در احادیث فراوانی تصریح شده که غسل و کفن حضرت ولی عصر (علیه السلام) توسط امام حسین (علیه السلام) انجام خواهد شد. (83)
آنگاه مولای پرواپیشگان امیرمؤمنان (علیه السلام) رجعت نموده، به مدّت چهل و چهار هزار سال فرمانروایی می کنند. (84)
بر اساس این بیان فرمانروایی پیشوایان معصوم در دوران رجعت ده ها هزار سال به طول خواهد انجامید، از این رهگذر گستره ی زمانی پایتختی «کوفه» به بلندای آفتاب بوده، هشتاد درصد عمر جهان را فرا خواهد گرفت.
از روایات رجعت استفاده می شود که پایتخت دولت کریمه ی خاندان وحی در دوران رجعت نیز شهر کوفه خواهد بود که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
4. مفضّل در ضمن یک حدیث بسیار طولانی از امام صادق (علیه السلام) در زمینه ی رجعت سالار شهیدان نقل می کند که فرمودند:
«ثُمَّ یَسیرُ بِتِلْکَ الرَّایَاتِ کُلِّهَا حَتَّی یَرِدَ الکُوفَهَ و قَدْ جُمِعَ بِها أکثَرُ أهْلِ الأرْضِ یَجْعَلُهَا لَهُ مَعْقِلا؛ (85)
امام حسین (علیه السلام) با آن علم ها و لشکرها حرکت نموده، وارد کوفه می شود، آن روز بیشتر مردمان در آنجا گرد آمده اند، پس کوفه را سور دفاعی و مرکز فرماندهی خود قرار می دهد.
امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا در ضمن خطبه ی مفصّلی از شهادت خود خبر داده، سپس از رجعت خویش گفت و گو نموده، در فرازی از آن فرمودند:
«فَأکُونُ أوَّلَ مَنْ یَنْشَقُّ الأرْضُ عَنْهُ فَأخْرج...؛
من نخستین کسی خواهم بود که زمین برایش شکافته می شود، پس من بیرون می آیم...»
و در ادامه فرمودند:
«ثُمَّ إنَّ اللهَ یُخْرِجُ مِنْ مَسْجِدِ الکُوفَهِ ـ عَیْناً مِنْ دُهْنٍ و عَیْناً مِنْ ماءٍ و عَیناً مِنْ لَبَن؛ (86)
آنگاه خداوند از «مسجد کوفه» چشمه ای از روغن، چشمه ای از آب و چشمه ای از شیر بیرون می آورد.»
از این خطبه ی امام حسین (علیه السلام) نیز استفاده می شود که پایتخت آن حضرت در عهد رجعت در «کوفه» خواهد بود.
در حدیث دیگری از رجعت های مختلف امیرمؤمنان (علیه السلام)، از جمله در عهد فرمانروایی امام حسین (علیه السلام) و حضور یکصد هزار نفر از اصحاب که سی هزار نفرشان از کوفه می باشند، سخن رفته است. (87)
و در حدیث دیگری از فرا رسیدن پایان مهلت ابلیس «الیوم الوقت المعلوم» (88) و نبرد امیرمؤمنان (علیه السلام) با وی در سرزمین «روحا» (89) در نزدیکی «کوفه» و پیدایش دو باغ سرسبز «جنّتان مدها مّتان» (90) در حوالی «مسجد کوفه» سخن رفته است. (91)
پایتخت امیرمؤمنان (علیه السلام) در دوران رجعت، «نجف اشرف» (ظهر کوفه) خواهد بود. (92)

پی نوشت ها :

1. کافی، ج 3، ص 495؛ تهذیب الاحکام، ج 3، ص 252.
2. ارشاد مفید، ج 2، ص 380؛ غیبت شیخ طوسی، ص 471.
3. مزار شیخ مفید، ص 25؛ المزار الکبیر، ص 134؛ نیز ر.ک: الصراط المستقیم، ج 2، ص 251.
4. دلائل الامامه، ص 458؛ نیز ر.ک: العدد القویّه، ص 75.
5. المزار الکبیر، ص 134؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436.
6. در برخی منابع نام او محمد بن حسن بن عبدالله تمیمی آمده است.
7. در مورد مقابر مسجد سهله، در کتاب اجساد جاویدان، ص 42، به تفضیل سخن گفته ایم. از بررسی منابع تاریخی معلوم می شود که پس از اسلام نیز افرادی در این مسجد دفن شده اند، که از آن جمله است:
الف) یحیی بن عبدالله بن محمّد بن عمر الاطرف بن امیرالمؤمنین (علیه السلام) که به دست هارون الرشید به شهادت رسید و در مسجد سهله مدفون شد. [الفائق، ج3، ص 436]
ب) علیّ بن ابراهیم خیّاط، صاحب چندین اصل، که به سال 207 ه‍.ق وفات کرد و ابراهیم بن محمّد علوی بر پیکرش نماز خواند. [رجال شیخ طوسی، ص 480؛ قاموس الرّجال، ج 7، ص 259]
ج) احمد بن محمّد طایی، که پنج روز مانده از جمادی الآخر 281 ه‍.ق در کوفه درگذشت. [تاریخ طبری، ج 8، ص 168]
8. الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 471؛ الثاقب فی المناقب، ص 597.
9. امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 168؛ نیز ر.ک: الغارات، ج 2، ص 484.
10. کافی، ج 3، ص 489. تهذیب الاحکام، ج 3، ص 250.
11. این واژه، در بحارالأنوار و متن چاپی قرب الاسناد «شری» ثبت شده است. در نسخه ی خطی آن [نسخه ی کتابخانه ی آیت الله مرعشی، به شماره ی 3918] «بری»، در وسائل و حاشیه ی آن نسخه ی خطی «ثری» ثبت است.
12. قرب الاسناد، ص 159؛ وسائل الشیعه، ج 5، ص 268.
13. مستدرکات علم الرجال، ج 6، ص 334.
14. المزار الکبیر، ص 133؛ نیز ر.ک: کامل الزّیارات، ص 28.
15. همان.
16. مزار شیخ مفید، ص 26؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 38.
17. مزار شیخ مفید، ص 26؛ المزار الکبیر، ص 134.
18. قصص الانبیاء، قطب راوندی، ص 80؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص 65.
19. کافی، ج 3، ص 495؛ مرآت العقول فی شرح الاخبار آل الرّسول، ج 15، ص 491.
20. تهذیب الاحکام، ج 3، ص 252.
21. جمله ی «قال: لا» در اکثر منابع افتاده است، ولی در کامل و مستدرک موجود است.
22. عمالقه جمع عملاق نام شخصی است از فرزندزادگان نوح و قبیله ی عمالقه منصوب به اوست.
23. علامه ی مجلسی فرموده: شاید منظور از جمله ی «معراج آنجا است.»، این باشد که رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) هنگامی که در شب معراج نزول کرده، در مسجد کوفه نماز گزارده، به مسجد سهله تشریف فرما شده، از آنجا به آسمان ها عروج فرموده است و شاید منظور این باشد که معراج معنوی برای مؤمنان، در آنجا حاصل می شود.» [بحارالأنوار، ج 100، ص 437]
24. و در مورد «فاروق اعظم» احتمال داده اند که منظور، وجود مقدّس حضرت ولی عصر (علیه السلام) باشد. معنای حدیث، چنین خواهد بود که در نقطه ای از مسجد سهله، توسط حجّت خدا، بین حق و باطل، فرق گذاشته می شود.» او، برای این سخن استشهاد فرموده به حدیث پنجم که در فرازی از آن، امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «عدالت خدا، در آنجا ظاهر می شود و قائم به عدل الهی در آنجا خواهد بود.» [همان]
25. کامل الزّیارات، ص 25؛ مزار شیخ مفید، ص 24.
26. المزار الکبیر، ص 141؛ مزار شهید، ص 274.
27. المزار الکبیر، ص 136؛ مزار شهید، ص 269.
28. وقعه ی صفین، ص 3.
29. از 21 رمضان 40 ه‍.ق. تا 25 ربیع الاول 41 ه‍.ق.
30. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 55. بحارالأنوار، ج 53، ص 104.
31. تاریخ طبری، ج 3، ص 176، حوادث سال 517 ه‍.ق.
32. تاریخ طبری، ج 3، ص 146، حوادث سال 17 ه‍.ق.
33. همان، ص 148.
34. معجم البلدان، ج 4، ص 491.
35. دائره المعارف الاسلامیه الشّیعیه، ج 10، ص 36.
36. واقعه ی صفین، ص 3.
37. به نقل از مرحوم آیت الله سید محمّد شیرازی.
38. بحارالأنوار، ج 53، ص 12.
39. تهذیب الاحکام، ج 3، ص 253؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 374.
40. الارشاد، ج 2، ص 380؛ اعلام الوری، ج 2، ص 287.
41. غیبت طوسی، ص 468؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 515.
42. همان.
43. الارشاد، ج 2 ص 380؛ اعلام الوری، ج 2، ص 287.
44. معجم البلدان، ج 4، ص 492.
45. دلائل الامامه، ص 463؛ نوادر المعجزات، ص 19.
46. رجال الکشّی، ص 24؛ بحارالأنوا، ج 22، ص 389.
47. غیبت طوسی، ص 455؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 514.
48. بحارالأنوار، ج 52، ص 385.
49. غیبت طوسی، ص 451؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 330.
50. غیبت طوسی، ص 474؛ دلائل الامامه، ص 456.
51. الفتن مروزی، ج 2، ص 612؛ الملاحم ابن المنادی، ص 112؛ الفتن و الملاحم، ص 56؛ معجم الملاحم و الفتن، ج 4، ص 291.
52. دلائل الامامه، ص 467؛ اثبات الهداه، ج 3 ص 573.
53. بحارالأنوار، ج 53، ص 11؛ حلیه الابرار، ج 5، ص 384.
54. گزیده ی کفایه المهتدی، ص 287.
55. بحارالأنوار، ج 52، ص 337.
56. إعلام الوری، ج 2، ص 287؛ الارشاد، ج 2، ص 380.
57. تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 165؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 224.
58. همان.
59. رَحبه در لغت به معنای پهن دشت، چمن زار، بستان، جالیز، تاکستان و سرزمین سبز و خرّم می باشد و «رُحبه» نام سرزمین های فراوان، از جمله نام محلّی در یک منزلی کوفه بر کرانه ی رودخانه ی قادسیه می باشد. [لسان العرب، ج 5، ص 166؛ معجم البلدان، ج 3، ص 33].
60. تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 166؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 225.
61. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 31. مزار شیخ مفید، ص 18. کامل الزّیارات، ص 30. المزار الکبیر، ص 113. مختصر البصائر، ص 178. وسائل الشّیعه، ج 5، ص 255. بحارالأنوار، ج 53، ص 148. حلیه الابرار، ج 5، ص 340.
62. الارشاد، ج 2، ص 387.
63. رسائل الشّریف المرتضی، ج 3، ص 146.
64. کمال الدّین، ج 2، ص 358؛ مختصر البصائر، ص 493.
65. غیبت طوسی، ص 478. بحارالأنوار، ج 53، ص 145.
66. الایقاظ من الهجعه برهان علی الرجعه، ص 362-371.
67. جزیره ی خضرا، ص 38 46
68. بحارالأنوار، ج 53، ص 123؛ بیان الفرقان، ج 5، ص 275.
69. الایقاظ من الهجعه برهان علی الرجعه، ص 82.
70. مجمع البیان، ج 7، ص 235.
71. تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 318؛ تفسیر برهان، ج 2، ص 434.
72. الارشاد، ج 2 ص 386؛ تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 165.
73. همان، دلائل الامامه، ص 463؛ حلیه الابرار، ج 5، ص 303.
74. تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 165؛ الارشاد، ج 2، ص 386.
75. الایقاظ من الهجعه، ص 339؛ مختصر البصائر، ص 212.
76. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 55؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 104.
77. همان.
78. تفسیر برهان، ج 2، ص 408؛ رجعت یا دولت کریمه اهل بیت، ص 190.
79. بحارالأنوار، ج 52، ص 390؛ گزیده ی کفایه المهتدی، ص 305.
80. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 439؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 106.
81. الکافی، ج 8، ص 175؛ تفسیر العیّاشی، ج 3، ص 37.
82. مختصر البصائر، ص 29؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 376.
83. الکافی، ج 8، ص 175. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 51.
84. منتخب الانوار المضیئه، ص 202؛ الایقاظ من الهجعه، ص 338.
85. مختصر البصائر، ص 189؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 35.
86. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 848؛ مختصر البصائر، ص 37.
87. بحارالأنوار، ج 53، ص 74.
88. سوره حجر (15) آیه 38.
89. از روستای رُحبه در حوالی کوفه [معجم البلدان، ج 3، ص 76].
90. سوره ی الرّحمن (55)، آیات 62-64.
91. مختصر البصائر، ص 27؛ تفسیر برهان، ج 5، ص 485.
92. مختصر البصائر، ص 190.

منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، جلد دوم (عراق، عربستان و یمن)، تهران: موعود عصر (عج)، چاپ دوم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان