این شاعر در گفتوگو با ایسنا، درباره مطالبه اهل قلم از مسئولان فرهنگی گفت: تجربه ثابت کرده «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است»؛ ولی وظیفه ما به هر حال گفتن است و باز هم گفتن. تصور میکنم اگر سیاستگذاران فرهنگی ما بخواهند با گوش شنوا حرفها را بشنوند و عمل کنند راههایی وجود دارد، ولی طی کردن این راهها به شجاعت نیاز دارد چون باید در نگاههایمان تجدیدنظر کنیم.
او ادامه داد: استنباط من این است که سیاستگذاران فرهنگی باید در شکل نگاهشان نسبت به ادبیات، فرهنگ و حتی حوزههای دیگر هنر مثل سینما، موسیقی و بقیه رشتهها تجدیدنظر کنند و با نگاههای تازهای در این حوزهها برنامهریزی کنند. متأسفانه در طول چند دهه گذشته کتاب و کتابخوانی در ایران با یک فاجعه روبهرو شده و حوزه انتشار و تیراژ و کتابخوانی به هم ریخته است. وضعیت اینها واقعیتهایی است که باید با تلخی از آنها یاد کرد.
طبایی گفت: اگر به تیراژ کتابها دقت کنیم به یکسری آمار برمیخوریم که نشان میدهد هر سال نسبت به سال قبل ظاهرا رشد داشتهایم اما وقتی معیارهای این بالا رفتن را مرور میکنیم میبینیم که مثلا برخی کتابهای کودکان و... و برخی کتابهایی که محتوای خیلی سطح پایینی دارند در تیراژهای بالا منتشر شدهاند. بعد مسئولان از این کتابها یک میانگین تیراژ میگیرند و آن را به عنوان برآیند کار خود و به عنوان موفقیت اعلام میکنند. اما کتابهای پرمحتوا و باارزش و کتابهایی که تازه منتشر شده است حکایت تلخی را نشان میدهد؛ به شکلی که شمارگان این دست کتابها گاه به 100 نسخه میرسد اما کتابهای سطح پایین و کتابسازیها در حجم وسیعی است. آمار حقیقی فاجعهبار است.
این شاعر پیشکسوت در ادامه بیان کرد: برای نجات از این فضا و مخمصه و اگر واقعا سیاستگذاران فرهنگی نگران هستند باید نوع نگاه به ادبیات را عوض کنند. متأسفانه ما با یکسری ممیز در ارتباط هستیم که با ذرهبین کلمات و جملات را از کتابها بیرون میکشند. آنها با یکسری بدبینی به کلمات نگاه میکنند که باعث میشود آثار مثله و به شیرهای بی یال و دُم و اشکم تبدیل شود. این نتیجه کار را تأسفبار کرده است. معتقدم باید نگاه از امنیتمحوری به فرهنگمحوری تبدیل شود. باید بیش از آنچه ممیزان و سیاستگذاران ما نگران کلمات و مسائل هزاران بار کلیشهایشده باشند به محتوا توجه کنند.
او در ادامه گفت: خواننده کدام کتاب را بخواند که با حرف و اندیشه تازه مواجه شود؟ وقتی کتابها خالی از اندیشه و حرفهای تازه هستند، کتابهای فرمایشی تولید میشوند و دستورالعمل میآید که چه نوع شعر و داستان و فیلمهایی ارائه شود. در این حالت طبیعی است که آثار تولیدشده از اصالت به دور میافتند.
علیرضا طبایی همچنین اظهار کرد: متأسفانه یک روحیه لمپنی و لودگی در فضای فیلمها و سریالهای ما حاکم شده و ادبیات خاص این سریالها و فیلمها در جامعه رایج شده است. این مسئله باعث شده ارزش کلمات از بین برود و در این بین به تنها چیزی که اهمیت داده نمیشود محتوای آثار، کتابها و ادبیات است. این نبود توجه به محتوای آثار طاعونی است که گریبان ادبیات را گرفته است. هر کسی در این فضا اجازه پیدا میکند هر کتابی با محتوای هر قدر بیارزش را چاپ کند. اگر سیاستگذاران نگران محتوا و ارزش آثار باشند میتوانند تأثیر بیشتری داشته باشند. توصیهام این است که به جای اینکه مسئولان فرهنگی با نگاه امنیتی به مسائل نگاه کنند این روحیه را رها کنند و به شکل و روح و محتوای اثر توجه کنند. البته این نباید دستاویز تازهای برای سانسور و ممیزی باشد.
او در ادامه تاکید کرد: منظورم این است کسانی که کار ممیزی و وظیفه صدور مجوز کتابها، فیلمها و آثار هنری را بر عهده دارند به محتوای آثار توجه کنند وگرنه هر چیز بیارزشی باعث تخریب فرهنگ ما میشود.
این شاعر در پایان بیان کرد: در این سالها فیلمها و سریالهای سطحی در خواربارفروشیها تبلیغ میشود و بیارزشترین کتابها به اسم شعر و ادبیات منتشر و به خورد مردم داده میشود. کارگزاران فرهنگی ما باید برای این مسئله فکری بکنند.