پیش از هر چیزی باید بدانید که، وایلدر فیلم را دوست ندارد تا جایی که کمتر حاضر شده است در مصاحبههای مکتوب غیر مکتوب راجع این فیلم حرف بزند و با این تک جمله همیشه پرونده فیلم را مختومه میکند:
بهتر بود در حد همان نمایشنامه باقی میماند
ولی تماشاچیان وقت فیلم نظرشون هیچ قرابت و نزدیکی با توصیف وایلدر از این فیلم ندارد، آنها این فیلم را که بر اساس یک نمایشنامه موزیکال ساخته شده بود، به یکی از پرفروشترین فیلمهای تمام دوران فیلم سازی وایلدر تبدیل کردند.
و اما منتقدان هم سر سختی خود مولف اثر را نسبت به آن ندارند و فیلم را نه در حد شاهکار سه سال پیش وایلدر یعنی «آپارتمان»(1960) دوست دارند، و نه به اندازه خود کارگردان با آن بی رحم هستنند. کم نیست ستایش هایی که دست کم در باب پیچ و خمهای داستانی این فیلمنامه، نثار بیلی وایلدر و همکار دوست داشتنی فیلم نامه نویسش آی آل دایموند شده است.
اما برای مخاطبین و فیلم بازان قدمی و همچنین منتقدین نسل اول سینمای ایران داستان کمی تفاوت داشت، ایرما خوشگله یکی از معدود فیلم های وایلدر و البته جزو اولین آثار او بود که به فارسی دوبله گردید، به همین جهت تصور این فیلم بدون لحن بینظیر وهمچنین فارسیسازی بسیاری از اصطلاحات داستان توسط راوی ، که همون صاحب کافه سیبل هست امکانپذیر نیست. فیلم در نسخه دوبله فارسی با یک همچین نریشنی آغاز می گردد:
اینجا پاریس و ساعت پنج صبح است، احتمالا شما تو مجلههای مسافرتی
خوندید که پاریس شهریست که خواب ندارد، اصلا باور نکنید
در این وقتِ روز هیچ کاری انجام نمیشه، مگر اینکه تو وزارت بهداشت کار کنید
بهتره بیایید طرفای ما، اینجا «لی ها»ست
بازار میوه و تربار
ما بهش میگیم: «شکم پاریس»، من واسه چنین جاییام
پرسروصدا ، کر و کثیف ، بویناک ، ولی زنده
اینجا محلۀ خانومهاست، یا به قول خودمون ، ……..
ولی وقتی که این جا رو خریدم
اسم اینجا “چز سیبیلو” بود
و خب گذاشتن سیبیل خیلی ارزونتر از خریدن یه تابلو جدید بود
ولی بیشتر مشتریها واسه …….. میان اینجا و بقیه مشتری ها هم رفیقهای …….هستنند
میدونید رفیق کیه دیگه ؟شما چی میگید بهش ؟
محافظ ، شریک؟ مدیر برنامه ؟
خب ، همین جا باشید ، خودتون متوجه میشید
و این صدای راوی و متن جذاب فارسیاش در همه 147 دقیقه فیلم بارها و بارها هوش از سر شما برده و خندههاتون رو یکی پس از دیگری رقم میزند. مخصوصا جملهای که بارها به عنوان خط برگردانِ دروغ های تمام نشدنی سیبیل بیان می شود:
خوب خود ِ این یه داستان دیگست!!!
درست که «ایرما خوشگله» بعد از اتفاقی همچون «آپارتمان» یک شاهکار نیست، اما بی هیچ گفتگویی جزو بهترینهای هالیود در دهه شصت میلادی است. زوج دوست داشتنی جک لمون و شرلی مک لین اینجا هم مثل سی سی باکستر و خانوم کوبیلیک فیلم «آپارتمان» بر روی پرده دلربایی می کنند. بد نیست بدانید که بریژیت باردو همه تلاش و سعیش رو انجام داد تا استدیو را برای به دست آوردن نقش ایرما مجاب کند که با پا فشاری وایلدر ایرما نصیب شرلی مک لین فریبنده و دوست داشتنی شد.
فیلم پر از سکانس های فراموش نشدنی و حقه های فیلم نامه نویس کم نظیر است ولی به رسم همه این خاطره بازی ها اگر مجبور به انتخاب فقط یک مورد باشیم، پیشنهاد نگارنده نه یک سکانس و یا یک گفتگو است، بلکه بصورت کلی ایده این که: بازپرس(جک لمون) به خاطر قتل کارکتری ِ جعلی که خود، آن را خلق کرده، یعنی لرد ایکس دستگیر و راهی زندان میشود، یکی از ناب ترین رودست های فیلمنامه هایِ همه دوران فیلم سازی وایلدراست.
در خاطره بازی بعدی به سراغ فیلم کمتر دیده شده «احمق مرا ببوس» با بازی کیم نواک و دین مارتین در نقش خودش می رویم.
Post Views:
55