ماهان شبکه ایرانیان

سیره سیاسی امام مهدی(عجل الله فرجه)

بررسی و تبیین سیره سیاسی امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ در حکومت ایشان هدف پژوهش حاضر است. هدف میانی دین، ایجاد جامعه متمدنی است که در پرتو آن درخت انسانی به بار نشیند و میوه آن یعنی دانش و خرد و نیز عدالت گسترده در تمام شؤون زندگی، بشر را به سعادت نهایی خویش رهنمون گردد.

سیره سیاسی امام مهدی(عجل الله فرجه)

مقدمه

بررسی و تبیین سیره سیاسی امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ در حکومت ایشان هدف پژوهش حاضر است. هدف میانی دین، ایجاد جامعه متمدنی است که در پرتو آن درخت انسانی به بار نشیند و میوه آن یعنی دانش و خرد و نیز عدالت گسترده در تمام شؤون زندگی، بشر را به سعادت نهایی خویش رهنمون گردد.

به بار نشستن درخت سعادت انسان که با قطع شجره خبیثه جهل و جور ممکن می گردد، همان وعده تخلف ناپذیر و اراده حتمی خداوند است که در حکومت علم پرور و جهل سوز مهدی آل محمد ـ صلوات الله علیه و علیهم ـ تحقق مییابد و دین واحد توحیدی بر تمام شؤون حیات بشر سایه میافکند و انسان، به باغبانی آخرین حجت الهی میوه شیرین دانایی و برابری را از شاخههای برافراشته درخت زندگی خواهد چید. در عصر آرمان شهرهای دروغین با سیاستهای خداستیزانه و انسان محورانه که هیچ حجتی در برهان و عرفان خود ندارند، دریغ ورزیدن از تلاش برای گسترش و تعمیق فرهنگ و سیره سیاسی در مدینه مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ، نابخشودنی است. آنچه نگارنده را به نگارش این پژوهش واداشته، تبیین و توصیف سیاستهای ناب وحیانی در حکومت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ میباشد. تبیین برخی از القاب حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ از جمله، بقیۀ الله، خلیفۀ الله و داعی الله و بررسی ابعاد دولت کریمه مهدوی که گسترش عدالت همه جانبه و برقراری امنیت و همچنین احیای کتاب و سنت و مبارزه با بدعتها که از ویژگیهای آن دولت بی نظیر است، از یافتههای این تحقیق به شمار می آید. هدف از مطالعه پیرامون این مسأله، شناساندن روش حکومتی و سیره سیاسی امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ است به جهت اهمیت آن و توسعه و ترویج سیاست های مهدوی در جوامع کنونی و توطین نفوس برای پذیرش حاکمیت الهی آن امام عزیز است. با مراجعه به آیات و روایات مهدویت و همچنین ادعیه و زیارات وارده پیرامون آن حضرت بر می آید که امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ در هنگام ظهور، اقدام به تشکیل حکومت و ایجاد دولت می نمایند. از این رو با بهرهگیری از این آیات و ادعیه و زیارات، خلافت و حاکمیت امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ و همچنین روش حکومتی و سیره سیاسی ایشان مورد بررسی قرار گرفته و ثابت میشود. در ذیل به این دو مهم پرداخته می شود. آثار چشمگیر و ارزندهای درباره حکومت امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ و سیره سیاسی ایشان، نگاشته شده است که «موعودنامه» مجتبی تونهای، امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ موجود موعود اثر گران سنگ آیت بزرگ الهی و علامه معاصر عبد الله جوادی آملی و کتاب الغیبه اثر نعمانی و… در صدرآنها می درخشند.

بخش اول: اثبات خلافت و حاکمیت

بررسی کلید واژه «بقیۀ الله»

یکی از القاب معروف حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ بقیه الله است. بقیۀ الله یعنی بقیه و بازمانده خلفای خدا در زمین از انبیا و اوصیا یا کسانی که خدا به وسیله آنان بندگانش را باقی میدارد و مورد رحمت قرار میدهد. اما ارتباط و اختصاص این لقب شریف به آن وجود مقدس، از این باب است که بنابر مدلول برخی احادیث استفاده میشود که این لقب بر همه خاندان رسالت ـ علیهم السلام ـ اطلاق میشود و همه آنها بقیۀ الله هستند. همچنانکه در زیارت جامعه به همه آن ذوات مقدس به این عنوان عرض سلام داریم: «السلام علی الأئمۀ الدعاه و القادۀ الهداه و السادۀ الولاۀ و الذادۀ الحماۀ و اهل الذکر و أولی الأمر و بقیۀ الله و خیرته و حزبه و عیبه علمه» (صدوق، 1404: 273)گرچه این لقب برای سلمان فارسی نیز با عبارت بقیه الله من البرره الماضین در زیارت نامه وی به کار رفته (ابن طاووس، 1392: 505 و مجلسی، 1373: 99/287) اما در بسیاری از احادیث این لقب شریف خصوص حضرت صاحب الأمر ـ عجل الله فرجه ـ اطلاق شده و آن وجود مقدس خود را به این عنوان معرفی نموده و سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ، حضرت را به این نام نامیدهاند. شاید بتوان گفت قیود این لقب، تعیین کننده اختصاص آن به امام مهدی است. مانند «بقیه الله فی ارضه» یا «فی بلاده» یا مطلق «بقیه الله» در دو زیارت آل یس و منقوله از سید بن طاووس و دعای ندبه (قمی، 1389: 788ـ817) به حدّی این لقب با وجود مقدس ولی عصر ارتباط وثیقی یافته است که لقب اختصاصی آن حضرت ـ عجل الله فرجه ـ شمرده می شودبگونه ای که جز آن منتظر به نظر نمیآید. شاید سرّ مطلب این باشد که او باقی مانده و ذخیره آخرین در میان تمام بقیۀ اللهه است و پس از او بقیۀ اللهی نیست. این لقب اصطلاحی است که در فرهنگ اهل بیت بر همه حجت های الهی اطلاق شده است. هر کدام از حجج الهیّه که از آغاز عالم آمدند، گرچه بقیۀ الله بودند و خدا آنها را برای هدایت خلق باقی و به جا گذارده بوده، بعد از هر یک دیگری میآمد و اگر بقیۀ اللهی از دنیا میرفت، بقیۀ الله دیگر به جا میماند و این رشته باقی بود. ولی آن وجود مقدّس، بقیهای است که پس از او دیگر بقیهای نیست، آخرین بقیۀ الله است. با آمدن او دیگر بقیهای باقی نمانده است که بیاید. (تونه ای، 1389: 172)در حدیث مفصلی از امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ، که متضمن سؤالات یکی از منکران نسبت به عده ای از آیات قرآن است این جمله یافت میشود که سائل پرسید: می یابم که قرآن میگوید: بقیۀ الله بهتر است برای شما. این بقیه چیست و کیست؟ امیرالؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: آنان (اولیای خدا) بقیۀ اللهاند. مقصود مهدی ـ علیه السلام ـ است که در هنگام پایان پذیری این مهلت خواهد آمد و زمین را از عدل و داد پر میکند آن گونه که از ظلم و جور مملو گشته است. از آیات و نشانه های او غیبت است و پنهانی، آن گاه که طغیان گسترش گیرد و انتقام فرا رسد. (مجلسی، 1372: 93 /119) در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال شد: آیا میشود به قائم آل محمد به عنوان امیرالمؤمنین سلام کرد؟ فرمود: نه، این اسمی است که خدا علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ را به آن نامیده و قبل و بعد از او جز کافر به این نام نامیده نشود. راوی حدیث عرضه داشت: فدای شما شوم! پس به حضرتش چگونه باید سلام کرد؟ فرمود: با گفتن: «السلام علیک یا بقیۀ الله» آن گاه آیه شریفه را تلاوت فرمود: «بَقیّۀُ اللهِ خیرٌ لکَمُ اِن کُنتُم مُؤمِنینَ». (کلینی، 1388: 1/411ـ412)در دعای ندبه میخوانیم: «أینَ بقیۀ الله الّتی لا تَخلوا من العترۀِ الهادیه؛ کجاست حضرت بقیۀ الله که عالم خالی از عترت هادی امت نخواهد بود». (قمی 1389: 878) از آنچه گفته شد چنین استظهار می شود که بقیۀ الله به طور عام یا مطلق لقب اختصاصی امام زمان ـ عجل الله فرجه ـ میباشد و ایشان بازمانده خلفای خدا در زمین و واسطه لطف و رحمت الهی بر بندگان هستند. این لقب نشان می دهد حضرت باقی نگاه داشته خداست برای زمانی که باقی نگاه داشته ای نمانده و ذخیره ای است برای تشکیل حاکمیت الهی چونان انبیا و اوصیای الهی.

بررسی کلید واژه «خلیفه الله»

در ادبیات روایی و دعایی شیعی «خلیفه الله» از القاب حضرت مهدی شمرده شده و به معنی جانشین خداوند است. در زیارت آل یاسین میخوانیم: «السلام علیک یا خلیفۀ الله و ناصر حقّه». (قمی 1389: 788)واژه خلیفه معانی متعددی دارد که در فرهنگ روایات و آیات قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله کسی که در کاری به جای دیگری قرار گیرد و وظیفه او را انجام دهد. امام راستین و پیشوای والایی که برتر از او نیست. بزرگترین فرمانروا و پرشکوهترین زمامدار. (طریحی، 1375: 1/684)پیامبر اسلام ـ صلوات الله علیه وآله ـ در حدیثی فرمود: «یخرج المهدی وعلی رأسه غمامه فیها مناد ینادی هذا المهدی خلیفه الله فاتبعوه» (محدث نوری، 1384: ب2/50 و الزام الناصب، 1422: 1/163) مهدی خروج میکند و بر سر او ابری است که در آن منادی ندا میکند؛ این مهدی، خلیفۀ الله است. او را پیروی کنید. همچنین حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ خود را خلیفه الهی می خواند:مهدی در فرازی از نخستین سخنرانی خود پس از ظهور می فرماید: «أنا بقیۀ الله و خلیفته» (مجلسی، 1372: 52/ 192)به راستی حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ، همان خلیفه باقی ماندهای است که قرآن شریف نیز به او اشاره دارد. قرآن هنگامی که انسان کامل را معرفی می کند و او را با تعلیم خود برتر از ملائکه شمرده، به سجود در برابر او فرمان می دهد می فرماید: «اِنّی جاعِلُ فی الأرضِ خلیفۀ» (بقره/30)روایاتی که در ذیل این آیه آمده نشان می دهد امام زمان به عنوان انسان کامل و مصداق کلمه الله، خلیفه خدا و مسجود ملائکه است. یعنی تمام ملائکه الهی در خدمت او هستند و همچنان که خدا امر و نهی می کند خلیفه او نیز امر و نهی می کند و همچنان که فرشتگان «لایعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون» هیچ نافرمانی نمی کنند و هرآنچه خدا بگوید آنان انجام می دهند. (تحریم/6) از امر ولی الهی و خلیفه او نیز فرمان می برند. امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ به مفهوم حقیقی و جامع کلمه خلیفه خدا است و همه معانی واژه خلیفه را دارا است. خداوند او را جانشین پیامبر ـ صلوات الله علیه وآله ـ قرار داده و او برگزیده خداست، نه منتخب مردم (تونه ای، 1389: 305) خلافت حق سبحانه و تعالی معنای دیگری دارد. انسان کامل، صاحب مقام بلندی است که میتواند مظهر تمام اسمای حسنای الهی و آیه و آیینه تمام نمای ذات اقدس او و در همه نشئات وجود، حضور و ظهور داشته باشد. در روایتی امام خود را آیت کبرای الهی معرفی می کند. «ما لِلّه عزّوجلّ آیَۀٌ هی اکبر منّی» (کلینی، 1388: 1/207)این آیت کبرا همان تجلی وجه الله و آینه تمام نمای چهره خدای سبحان است که حکیم متأله درباره آن چنین می گوید: چنین خلافتی یعنی آنچه را خدای سبحان به صورت ازلی و استقلالی ـ بالاصاله و بالذات ـ دارد، انسان کامل که کون جامع و جامع حضرات خمس است، به شکل تبعی و عَرَضی داراست؛ زیرا مظهر «هُوَ الاَوَّلُ و الآخِرُ و الظّاهِرُ وَ الباطِن» (حدید/3) و «وَ هُوَ مَعَکُم أینَ ما کُنتُم» (حدید/4) است و همان است که در شأن او گفتهاند: «لا فرق بینک و بینهما الّا أنَّهم عبادک و خلقک... بَدؤُها و عودها اِلیک» (ابن طاووس، 1373: 145) و همان است که شایستگی جانشینی آن کامل بالذات علی الاطلاق و جمیل مطلق را دارد. (جوادی آملی، 1391: 107)بر طبق آنچه بیان شد و بنابر ادعیه و زیارات وارده، امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ همان انسان کامل است که خلیفه و جانشین خدا و پیشوای والا و بزرگترین فرمانرواست و آنچه را خدای سبحان به صورت ازلی و بالذات دارد، او به شکل تَبَعی و عَرَضی دارد.

بررسی کلید واژه «داعی الله»

از القاب حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ داعی الله است. در زیارت آل یاسین آمده است «السلام علیکَ یا داعی اللهِ وَ ربّانِیَّ آیاتِه». داعی به معنای دعوت کننده است. آن حضرت، بندگان را از جانب خداوند به سوی خداوند دعوت میکند و حضرت، دعوت خود را به آن جا میرساند که دینی در دنیا نخواهد ماند مگر دین جدّ بزرگوارش. (محدث نوری، 1384، ب2/50) همچنین در دعای افتتاح میخوانیم: «اللهمّ الجعَلهُ الدّاعِیَ اِلی کتابِکَ» (قمی، 1387: 290) بر طبق این عبارت از دعای افتتاح، امام ـ علیه السلام ـ دعوت کننده بندگان به سوی احکام و قوانین و شرایع حقّه الهیه ای است که در قرآن کریم آمده است و به این اشاره استنباط میشود که سیره سیاسی امام بر اساس دستورات الهی و کتاب شریف اوست.

بررسی کلید واژه «استخلاف فی الارض»

در قرآن کریم سخن از وعده ای حتمی است. در این قول صدق الهی وعده داده شده است که اهل ایمان را استخلافی خواهد بود چون خلافت دیگرانی که پیشتر بوده اند. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» خدای وعده داده است که اهل ایمان و عمل صالح از میان شما را به خلافت زمین بر انگیزد همان گونه که پیشینیان شان را به خلافت رساند. (نور/55)این وعده قطعی الهی که با فعل ماضی نشان دهنده تحقق وقوع آن در آینده است، آن گاه انجام می شود که دولت کریمه مهدوی بر اساس «البیعۀ الله» تأسیس میگردد. حکومتی که زیربنای آن را توحید و روبنای آن را قسط و عدل تشکیل می دهد و در روایات و تعبیرهای معصومان ـ علیهم السلام ـ دولت حق نام گرفته است. آن حضرت که مظهر نام «قائماً بالقِسطَ» (آل عمران/18) است چون حکومتی را تشکیل دهد، جز اجرای عدل و قسط نخواهد بود. خداوند متعال با ظهور و حکومت حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ بر آنان که مستضعفان زمین بودند و بزرگان آسمان، منت مینهد، همان گونه که با بعثت و رسالت بر مؤمنان منت گذارده است. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (آل عمران/164) و پرچم امامت را که میراث الهی آنان است به آنها خواهد سپرد.«وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» (قصص/5) چهره این جامعه در نقاشی گفتار یک اسلام شناس و مفسر چنین به تصویر کشیده شده است: آنگاه پهنه زمین پس از مرگی طولانی که ثمره رواج ستمگری است، احیا میگردد و از عدل لبریز می شود. احادیث گرانبهایی که هندسه مدینه [عدالت بنیان] مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ را ترسیم و ویژگیهای شهروندان آن را تصویر میکنند، هم از عدل جامعه خبر میدهند و هم از غنای قلوب مردمش و به دیگر سخن، اصول قانون اساسی حکومت آن حضرت که از سرچشمه وحی جاری گشته است، هم نوید عدل می دهد و هم مژده تقویت روح استغنا، همچنان که نبی اعظم اسلام ـ صلوات الله علیه وآله ـ سیره و سنّت او را چنین معرفی فرمودهاند: «و یملأ الله قلوب أمّۀ محمد ـ صلوات الله علیه وآله ـ غنی و یسعهم عدله» (اربلی، 1382: 2/483) یعنی مهدی موعود ـ عجل الله فرجه ـ به امر و اراده الهی دلهای امّت مسلمان را از بینیازی پر میکند و گستره عدل آن حضرت ـ علیه السلام ـ به همگان میرسد. (جوادی آملی، 1391: 255ـ253) همچنین در رابطه با استخلاف حضرت در زمین، در فرازی از دعای افتتاح چنین آمده است: «اللّهم اجعَلهُ الدّاعِیَ الی کتابکَ وَ القائمَ بِدینِکَ استَخلِفهُ فِی الاَرضِ کَما استَخلَفَ الذین مِن قَبلِهِ» (قمی،1387: 326)

استخلاف در زمین یعنی حضور و ظهور دولت کریمه و میزان قسط و عدل.

امام صادق ـ علیه السلام ـ در روایتی میفرمایند: تأویل و مصداق این آیه هنوز نیامده است. هنگامی که قائم ما قیام کند کسی که او را درک میکند، تأویل این آیه را میبیند، هر آیینه دین محمد ـ صلوات الله علیه وآله ـ به هر جایی که شب (ظلمت و ضلالت) برسد، میرسد (یعنی به همه کره زمین)، به صورتی که هیچ مشرکی بر روی زمین نخواهد ماند. همان گونه که خداوند فرمود: «یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً» (مجلسی، 1372: 51/55)

لذا خداوند متعال به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، وعده قطعی استخلاف در زمین را میدهد که مصداق نهایی، اجلی و بارز آن، ظهور دولت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ میباشد و به خواست خدا جامعه را از عدل و داد پر میکند و دلهای امت مسلمان را از توحید لبریز و مستغنی خواهد نمود.

بررسی کلید واژه «تمکین دین»

یکی دیگر از واژه های دال بر تحقق حاکمیت مهدی آل محمد ـ صلوات الله علیه و علیهم ـ می باشد، مکانت و تمکین دین و پیاده سازی و جایگیر نمودن دین مرضی الهی است. «وَلَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ» (نور/55)  تمکین دین یعنی اجرایی شدن و به کار افتادن آن و تمام عملکردهای مورد توقع آن. تمکین هر چیزی برقرار کردن آن در مکان است و این کنایه است از اثبات آن چیز و زوال و اضطراب و تزلزل ناپذیری آن، به طوری که اگر اثری داشته باشد هیچ مانعی جلوی تأثیر آن را نگیرد و در آیه مورد بحث تمکین دین عبارت است از اینکه آن را در جامعه مورد عمل قرار دهد، یعنی هیچ کفری جلوگیرش نشود و امرش را سبک نشمارد، اصول معارضش مورد اعتقاد همه باشد، درباره آن اختلاف و تخاصمی نباشد و این حکم را خدای سبحان در چند جای از کلامش بیان کرده که اختلاف مختلفین در امر دین علت و منشأی جز طغیان ندارد، مانند آیه «وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَینَاتُ بَغْیا بَینَهُمْ» و مراد از دین ایشان به آن دینی که برایشان پسندیده، دین اسلام است. و اگر دین را به ایشان اضافه کرد، از باب احترام بود و نیز از این جهت بود که دین مقتضای فطرت خود آنان بود. (طباطبایی، 1388: 15/211) در آیات دیگری نیز همین امر قابل دریافت است. مفاد «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ» (توبه/33) وعده تخلف ناپذیر الهی است، یعنی دین مرضی او بر همه ادیان فائق میشود و ظفرمندانه بر عالم و آدم فروغ توحید میافکند، به گونهای که فرزندان آدم، دینی جز دین واحد نداشته باشند. همان دینی که پسند او باشد و چنین دینی جز اسلام نیست «وَرَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلَامَ دِینًا» (مائده/3) این وعده حتمی و قطعی، هنگامی محقق میگردد که ولی الله الاعظم ـ عجل الله فرجه ـ ظهور و تجلی کند. آن روز یکتا پرستی و توحید، سراسر گیتی را فرا می گیرد و طومار شرک برچیده میگردد، هر معبودی جز او به آتش چیرگی حق بر باطل می سوزد و نابود می گردد. آنچه الاهه پنداشته میشدند و ارباب متفرق بودند، خواه بتهایی چوبی و سنگی یا غیر آنها، فرجامشان جز نابودی نخواهد بود و بدینسان حق بر تمام عالم حاکمیتی مطلق مییابد. (جوادی آملی، 1391: 256) همچنانکه در ادامه همان فراز از دعای افتتاح میخوانیم: «مَکّن لَهُ دینَهُ الَّذی ارتَضَیتَهُ لَهُ» (قمی، 1387: 290)

بخش دوم: سیره سیاسی و روش حاکمیت

تشکیل دولت کریمه مهدوی

در اواخر دعای افتتاح چنین میخوانیم: «اَلّلهمّ اِنّا نَرغَبُ اِلَیکَ فِی دَولَۀٍ کریمۀ» (قمی، 1387: 291) «دولت کریمه» از بارزترین ویژگی های حکومت حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ است. آرمان تشکیل حکومتی عدل پرور و فضیلت گستر و تحقّق جامعهای حق محور، اندیشمندان بسیاری را بر آن داشته که به طراحی مدل آن شهر طلایی و ایده آل بپردازند و جامعه بشری را بدان بشارت دهند یا برای نیل به آن تشویق کنند. افلاطون نقشه «اتوپیا» را تهیه کرد. فارابی تابلوی «مدینه فاضله» را ترسیم کرد. توماس گامپانلا، ماکت «شهر آفتاب» یا «شهر خورشیدی» را طراحی کرد. تاموس مورد «بهشت زمینی» را نوید داد. و کارل مارکس «جامعه بی طبقه» را وعده گاه آخرین منزل تاریخ دانست. (تونه ای، 1389: 335) لکن مدینه فاضلهای که امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ ایجاد مینماید، تداعی بخش حضور انبیاء و اولیاء در منزلگاه تاریخ است و با ظهور حضرتش بار دیگر بازآفرینی میشود. تفاوت این دوران با دوران گذشته، تشکیل ساختار رسمی حکومت الهی اسلامی به امامت امام معصوم و تحقق کامل اهداف نظام آفرینش است. در این ساختار، در رأس هرم قدرت، عبد الله و ید الله و اراده الله یعنی امام و خلیفه الله قرار می گیرد و هدف این دولت، عزت و کمال مسلمین و عبودیت خداوند متعال است.

سیره تکریم انسان در سایه دولت کریمه

دولت امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ همانند سایر دولتها، در طول حیات سیاسی خود، سیاستهایی دارد که در سایه آنها هندسه حکومت عدل الهی را بنا مینهد. از جمله سیاست خاصی که از ویژگیهای دولت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ به شمار میآید، تکریم حق مداران است. توصیف دولت با صفت «کریمه» حاکی از توجه ویژه حکومت امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ به شخصیت و قابلیت و لیاقت انسان در عصر ظهور است. از این رو میل و رغبت مردم به دولت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ به برقراری رابطه قدرت و سیاست کمک مینماید؛ چرا که در این حکومت، تلاش میشود تا مردم مورد حمایت و تکریم قرار گیرند. لذا حکومت حضرتش فراتر از سیاست مردم سالاری و شایسته سالاری، سیاست کرامت پیشه و حق سالار را در پیش خواهد گرفت و بشر با میل و رغبت خویش، جویای کرامت نفس خویش در دولت کریمه مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ میشود و به همین لحاظ انسان کریم در پی دولت کریمه خواهد بود و اجازه نخواهد داد غیر کریم بر او حکومت کند. (معنوی، 1391: 245ـ244) همچنین آثار رحمت الهی با ظهور آن حضرت تجلی دیگری خواهد یافت و وعده قرآنی «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ» (اعراف/96) عملی خواهد شد، به گونهای که مسافری عراق تا شام را می پیماید، در حالی که جز بر گیاه و سبزه قدم نمیگذارد: «لو قد قام قائمنا لأنزلت السماء قطرها و لأخرجت الارض نباتها...حتی تمشی المرأۀ بین العراق إلی الشام، لاتضع قدمیها اِلّا علی النبات» (صدوق، 1384: 626) چون آن حضرت ظهور کند، امانات و ودایع ظاهری و غیر ظاهری امامت و رسالت را آشکار خواهد کرد. پیراهن یوسف، انگشتری سلیمان، عصای موسی، لوای رسول خدا ـ صلوات الله علیه وآله ـ با او خواهد بود و هیبت موسی، صبر ایوب، حکم داودی، زیبایی و بهای عیسوی و لباس علوی و… در وجود شریفش متجلی خواهد شد. (جوادی آملی، 1391: 246) که قول خداوند متعال حکایت از آن دارد هنگامی که حضرت یعقوب ـ علیه السلام ـ به پسرانش گفت: «إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ» (یوسف/94) امام صادق فرمود: «هو ذلک القمیص الذی انزل من الجنۀ. قلتُ: جعلت فداک! فإلی من صار هذا القمیص؟ قال اِلی أهله و هو مع قائمنا اِذا خرج؛ ثمّ قال: کل نبی ورث علماً اَو غیره، فقد انتهی إلی محمد ـ صلوات الله علیه وآله ـ» (صدوق، 1380: 2/391ـ392 و مجلسی، 1373: 52/327)و انگشتری شوکت سلیمانی و چشمه ساری که با عصای موسی ایجاد شده بود، هیبت موسی و داوری داوود و شکیبایی ایوب نیز با اوست: اِذا ظهر القائم ـ عجل الله فرجه ـ ظهر برایۀ رسول الله ـ صلوات الله علیه وآله ـ و خاتم سلیمان و حجر موسی و عصاه. (نعمانی، 1376: 238)منّا مهدیّ هذه الأمّه، له هیبۀ موسی و بهاء عیسی و حکم داود و صبر ایوب. (مجلسی، 1372: 36/303) و همچنین زره رسول خدا بر تن اوست. و اِنّ قائمنا مَن لبس درع رسول الله ـ صلوات الله علیه وآله ـ. (صفار، 1391: 196)و بر او پیراهن امیر المؤمنین و در رفتارش روش او نمودار است. اَنَّ قائمُنا اهل البیت اِذا قام لبس ثیاب علی ـ علیه السلام ـ و سار بسیرۀ علی ـ علیه السلام ـ. (کلینی، 1388: 1/411)لذا امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ در هنگام ظهور، دولت کریمهای تشکیل خواهد داد که در سایه سیاستهای خود، گردونه حکومت عدل الهی را به گردش در می آورد و در آن دولت، حق مداران تکریم میشوند و قابلیت و لیاقت انسان مورد توجه قرار میگیرد و همچنین سیاست کرامت پیشه و حق سالار را در پیش خواهد گرفت به همین لحاظ انسان کریم در پی دولت کریمه خواهد بود.

سیره دادگری فراگیر

در زیارت صاحب الامر میخوانیم؛ «السلام علی القائم المنتظر و العدل المشتهر» (قمی، 1387: 799) سلام بر پیشوای برپادارنده مورد انتظار و فرمانفرمای پرآوازه دادگری. در خصوصیات قیام و حکومت امام زمان ـ عجل الله فرجه ـ هیچ ویژگی به اندازه «عدالت» و «قسط» روشنی ندارد. آن قدر که در روایات بر ویژگی عدالت گستری آن حضرت تأکید شده، بر سایر مسائل چنین ابرامی نرفته است و این نشان از برجستگی این مهم در دوران ظهور دارد. (تونه ای، 1389: 484) عدل نشان شاخص آرمان شهر شکوهمند مهدوی است. زیرا عدل به قرار دادن هرچیز در جای خود تفسیر شده و عدل در دولت کریمه به معنای واقعی خود متجلی خواهد شد.

احیا و گسترش عدل از سویی و تقویت روح بی نیازی در قلوب انسان ها از سوی دیگر، دو رکن اساسی و شاخص مهم مدینه مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ است. حکومتی که در ساز و کار اجراییاش جز عدل حاکم نیست و برنامه فرهنگیاش، تربیت قلوب و استغنای روح بشر است، همان گمشده انسان است که طریق سعادت را برایش پیمودنی میسازد و زندگی دنیا و آخرت او را آباد میکند. شهروندان این دولت کریمه از هر ستمی در اماناند، آن چنان که در پرتو این عدالت دشمنیها به دوستیها، نزاعها، به صلح و کینهها به محبّت بدل میشود. همان گونه که قرآن کریم میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25) در فضای عدالت گستر و استغناپرور مدینه مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ اثری از بی عدالتی نخواهد ماند، خواه در عرصههای اقتصادی یا سیاسی و بذل و بخششهای بیحساب که آفت عدالت و اُفت انصاف است از میان میرود و حق هر صاحب حقی به او عطا میگردد، بی هیچ کم و کاست یا ضایع شدن. (جوادی آملی، 1391: 259ـ258) «اِذا قام قائمُنا اضمحلّت القطائع فلا قطائع» (عاملی، 1388: 17/222) «قطایع» جمع قطیعه به معنای قطعه زمینهایی است که بدون حساب به کسی اهدا میشد و در روایت به عنوان مصداقی از مصادیق بذل و بخششهای غیر عادلانه نقل گردیده است. امام حسین ـ علیه السلام ـ میفرماید: «اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی کند تا مردی از فرزندان من قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند، پس از آنکه از ستم و بیداد آکنده باشد» (صدوق، 1380: 1/584) از این حدیث بر میآید که ظهور امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ و تشکیل حکومت عدل آفرین او از آن جهت است که جامعه بشری به آرمان آفرینش خویش که گستردگی عدل و گرفتن داد هر مظلوم از ظالم و جلوگیری از شکم بارگی زورگویان و گرسنگی مظلومان است، باید برسد که میثاق مأخوذ خداوند از عالمان راستین دین است. همچنین امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرمایند: «به خدا سوگند، (مهدی) عدالت را در خانههای مردم خواهد برد، آن چنان که سرما و گرما به درون خانهها نفوذ میکند» (مجلسی، 1372: 52/362) در زیارت آن امام منتظر چنین آمده است: «السلام عَلَی المهدی الّذی وَعَدَ اللهُ عزّوجَلَّ بِهِ الاُمَمِ اَن یَجمَعَ به الکلم وَ یلمّ به الشعث و یملأ بِهِ الاَرض قسطاً و عدلا و یمکن لَه و ینجز به وعده المُؤمنینَ» (مجلسی، 1372: 99/101) سلام مهدی ـ علیه السلام ـ، همان که خداوند متعال وعده داده است همگان را گرد هم آورد و دشمنی را از بین می-برد و زمین در اختیار او قرار گرفته، پر از عدل و داد میگردد و وعده الهی به مؤمنین تحقق مییابد. دامنه قسط و داد حکومت امام زمان ـ عجل الله فرجه ـ، نه تنها ثبات را در تمام شؤون زندگی انسانها حاکم می-سازد بلکه برخورد قاطعانه اما عدالت محور او با متجاوزان به عقاید، ایمان، جان، مال و ناموس مردم و طعنه زنان به حریم دین الهی، فرصت هر ضرر و اضراری را از آنان میستاند و مرز دین الهی و سعادت بندگانش را بدینسان پاس میدارد. به ویژه طاغیانی را که بر خانه امن الهی تسلّط یافتهاند و در پی کسب سود تجاری از آنند و آشکارا دین را به دنیا میفروشند و میکوشند تا ایمان موحدان را به تاراج دهند و خود از این طریق به نوالهای برسند، رسوا و خوار میسازد و شرّ شرارتشان را دامنگیر خودشان میکند؛ دزدانی که امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره آنان فرمود: «أما اِنَّ قائمنا لو قد قام لقد اَخَذَهُم و قَطَعَ اَیدِیَهُم و طافَ بِهم و قال: هؤُلاء سرّاق الله» اگر قائم ما قیام کرده بود، ایشان را میگرفت و دستانشان را میبرید و به خواری در کوی و برزن می گرداند و میگفت که اینان دزدان خدایند. (طوسی، 1364: 9/213) بنابراین؛ جامعه مهدوی به عنوان مدینهای فاضله، روزگاری بدون ظلم را تجربه میکند و بشریت از بزهکاری و ناهنجاری نجات مییابد و جور و جائر، گزینهای نامأنوس خواهد شد و تبعیض و اختلاف طبقاتی که همیشه سبب رنجش خاطر جامعه بوده است، از بین میرود؛ چرا که با از بین رفتن ریشه ظلم، انگیزه-ای برای ظلم و جور باقی نمیماند. (معنوی، 1391/253)

سیره برقراری امنیت عمومی

در حالی که پیش از ظهور حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ شرایط ناامنی بر جهان چیره است، یکی از بنیادی-ترین کارهای حضرت، باز گرداندن امنیت به جامعه است. در حکومت حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ با برنامهریزی دقیقی که انجام میشود، در مدت کوتاهی امنیت در همه زمینهها به جامعه باز میگردد و مردم در محیطی پر از امنیت به زندگی خود ادامه می-دهند. (تونهای، 1389/123) اصولاً ناامنی، ظلم، تجاوز و تعدی، آفت ویرانگر اجتماعی است که محصول بیعدالتی است. در جامعه ای که حق مظلوم باز ستانده نمیشود و صاحبان زر و زور مانعی را بر سر راه کامجوییهای خود نمی بینند، امنیت اجتماعی فراگیر، رؤیایی است که تعبیر روشنی نخواهد داشت. آن هنگام که حکومت حق و عدل مهدوی پرچم میافروزد و سرود توحید میسراید و عدل و حق را میگستراند، اثری از ناامنی و ظلم و تجاوز نخواهد ماند، چرا که حق جویان امت نبوی که با آن وجود گرامی بیعت کرده و به برکت حضرتش از کمال عقل و روح استغنا برخوردار گردیدهاند، هم عادلانه رفتار خواهند کرد و هم عدالت و امنیت مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ را پاس خواهند داشت: «من بایعه و دخل معه مسح علی یده و دخل فی عقد اصحابه کان آمناً» (صدوق، 1391: 1/113) در عصر ظهور او عدالت به شکل همه گیر اجرا میشود، به گونهای که هیچ یک از شهروندان دولت جهانی مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ از امنیت و عدالت محروم نمیماند. امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ اموال عمومی و امکانات حکومتی را بر اساس استحقاق شهروندان و مطابق قانون آسمانی وحی، عادلانه پخش میکند، بی آنکه رابطه و تحزّب تعیین کننده استحقاق افراد باشد، چنان عدالتی که خوب و بد، نیکوکار و بدکار را یکسان میپوشاند: «اذا قام قائمنا فَإنّه یقسّم بالسویّۀ و یعدل فی خلق الرحمن البرّ منهم و الفاجر» (صدوق، 1391: 1/192)همچنین امام امیر المؤمنین میفرماید: «زمانی که قائم ما قیام کند، آسمان نزولات خود را فرو ریزد و زمین گیاهانش را برویاند و کینه و دشمنی از دلهای بندگان رخت بربندد و درندگان و چرندگان با هم بسازند، چندان که زنان زیور (زنبیل) به سر، عراق تا شام میپیمایند و جز بر علف و سبزه گام نمینهند و هیچ درنده ای آنان را آشفته و هراسان نمیکند. (محمدی ری شهری، 1385: 1/355) که این حدیث شریف نیز بر امنیت کامل در حکومت حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ دلالت دارد. هر چند در هر عصری اثری از امنیت نسبی مشاهده میشود، امنیت مطلق «تکوینی و تشریعی» از آن کسانی است که بر اساس عقل سلیم و گرایش فطرت پاک به دعوت توحیدی امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ لبیک می گویند و خویش را در سایه سار شجره طیّبه امام کونین مینهند، همانگونه که امام صادق در پاسخ ابوبکر حضرمی چنین فرمود: «هنگامی که قائم آل محمد ـ صلوات الله علیه وآله ـ ظهور کند، همه این راهها امن خواهد شد و هر کس با او بیعت کند و در جمع سپاهیان او درآید، در امان خواهد بود». «سِیرُوا فِیهَا لَیالِی وَأَیامًا آمِنِینَ» (سبأ/18) مع قائمنا اهل البیت؛ و اما قوله «وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا» (آل عمران/97) فمن بایعه و دخل معه و مسح علی یده و دخل فی عقد أصحابه، کان آمناً» (جوادی آملی، 1391: 264 و260) لذا امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ در حکومت خود امنیت همه جانبه را برقرار خواهد کرد و در مدینه مهدوی اثری از ناامنی و هرج و مرج دیده نمیشود. چرا که بیعت کنندگان با ایشان، هم عادلانه رفتار می کنند و هم عدالت و امنیت مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ را پاس خواهند داشت.

سیره احیاء کتاب و سنت محمدی

از روایتهایی که حرکتهای فکری و فرهنگی حضرت را در عصر ظهور بیان میکند، استفاده می شود که در این روزگار، توجیهها، تأویلها، تحریفها، انحرافها و پیرایهها، بسیاری از باورهای اسلام ناب را تهدید میکند و ساختههای ذهنی مدّعیان دین، به عنوان باورهای دینی ترویج میشود. (تونه ای، 1389/51)از این رو در دوران ظهور، حضرتش برای رشد و تکامل مهدی یاوران و ارائه میزانی راهبردی و کاربردی برای برپایی قسط و عدالت، بار دیگر به احیاء کتاب و سنت میپردازند تا جامعه از ضلالت و گمراهی نجات یابد. (معنوی، 1391، 258) در ادعیه و زیارات اشاره ای بر این سیاست مهدوی آمده است: «السلام علیک ایها المؤمل لِاحیاء الدولۀ الشریفۀ» (ابن طاووس، 1392/421) سلام بر تو که امید می-رود دولت شریف عدالت محور را بار دیگر تشکیل دهی. در فرازی دیگر آمده است: «اللهم صل علی ولیک المحیی سنتک» (طوسی، 1411ق/407) در دعای ندبه نیز وارد شده است: «این المدخر لتجدید الفرائض و السنن؟ این المتخیر لاعادۀ الملۀ و الشریعۀ؟ این المؤمل لاِحیاء الکتاب و حدوده؟ این محیی معالم الدین و اهله؟» (مشهدی، 1378: 479) کجاست آن ذخیره الهی که دیگر بار احکام و قوانین الهی را به اجرا میآورد و اجرای آیین اسلام و شریعت پیامبر را اختیار می-کند و رسمیت میبخشد و امید میرود عمل به قرآن و حدود الهی را زنده کند؟ کجاست آن شخصی که امید است علم دین و آموزه های آن را بر دوش کشد؟ حقیقت طرح و برنامه دولت مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ از کتاب و سنت گرفته شده است و حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ مجری این طرح عظیم و این سیاست [دقیق و] پیچیده است و در دوران ظهور با تمسک به کتاب و سنت، فرهنگ جامع نبوی، راهنما و راهگشای جامعه خواهد بود. تفاوت دولت مهدوی ـ عجل الله فرجه ـ با گذشته دولت اسلام، در تحقق کامل آموزههای اسلامی است؛ چرا که توجه و توسل به کتاب و سنت نهادینه میشود؛ در نتیجه امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ با ارائه نسخهای کامل و سالم از کتاب و سنت، با بیانی شفاف و لسانی گویا به جامعه مهدی باور، حیاتی دوباره می-بخشد و فرهنگ اسلامی را بازآفرینی نموده، بار دیگر انسان را در شاهراه سعادت و عبادت قرار میدهد و ریشه ضلالت و گمراهی را به عنوان یک آسیب جدید در فرهنگ مهدوی از بین میبرد. (معنوی، 1391: 259)امام علی ـ علیه السلام ـ میفرماید: «او (مهدی) خواستهها را تابع وحی میکند، هنگامی که مردم، هدایت را تابع هوسهای خویشتن قرار میدهند، در حالی که به نام تفسیر، نظریههای گوناگون خود را به قرآن تحمیل میکنند، او نظریهها و اندیشهها را تابع قرآن میسازد… او روش عادلانه در حکومت حق را به شما مینمایاند و کتاب خدا و سنت پیامبر ـ صلوات الله علیه وآله ـ را که تا آن روز متروک مانده اند، زنده میکند» (دشتی، 1385: 257)همچنین امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: «بر شما (مسلمانان) است که تسلیم (امر ما) باشید و امور را به ما بازگردانید و به انتظار حکومت ما و شما باشید و منتظر فرج و گشایش ما و شما بمانید. هنگامی که قائم ما ظهور کند و سخنگوی ما به سخن آید و تعلیم قرآن و دستورات دین و احکام را از نو به شما بیاموزد ـ به همان شکلی که بر محمد ـ صلوات الله علیه وآله ـ نازل شده است ـ دانشمندان شما این رفتار حضرت را انکار کرده، مورد اعتراض قرار میدهند و بر دین خدا و راه او استوار و پابرجا نمیشوید، مگر در سایه شمشیر، شمشیری که بالای سر شما باشد. خداوند، سنت امتهای پیشین را بر این مردم قرار داده؛ ولی آنان، سنتها را تغییر داده و دین را تحریف کردند. هیچ حکم رایجی در بین مردم نیست، مگر این که از شکل وحی شدهاش تحریف گشته است. خدا تو را رحمت کند، به هر چه فراخوانده میشوی، بپذیر تا آن کس که دین را تحدید میکند، فرا رسد» (عاملی، اثبات الهداه، 1425: 3/560)

از روایات فهمیده میشود که امام، دین جدیدی را به جهان عرضه نمیکند، بلکه چون مردم از اسلام واقعی منحرف شدهاند، حضرت دوباره به آن دین دعوت میکند؛ چنان که پیامبر ـ صلوات الله علیه وآله ـ به آن دعوت کرد و در حقیقت حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ سنت محمدی را احیا میکند. از این روایات چند نکته استفاده میشود:

الف. برخی از احکام الهی، هر چند از سوی خداوند پایه ریزی شده است، ولی شرایط اعلام و اجرای آن در زمان ظهور حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ فراهم میشود و اوست که آن احکام را اعلام و اجرا می-کند.

ب. با گذشت زمان، به وسیله زورمندان و تحریف گران، دگرگونیها و تحریفاتی در احکام الهی پدید آمده است و حضرت قائم ـ علیه السلام ـ پس از ظهور، آنها را تصحیح و تعدیل میکند.

ج. چون فقها در استنباط حکم شرعی، از یک سلسله قواعد و اصول بهره میجویند، گاهی حکمی را که استنباط کردهاند با حکم واقع مطابقت ندارد؛ هر چند نتیجه آن استنباط، برای مجتهد و مقلّدینش حجّت شرعی است، ولی در حکومت امام زمان ـ علیه السلام ـ حضرت، احکام واقعی را بیان میفرماید.

د. برخی از احکام شرعی در شرایطی خاص و اضطراری و برای تقیّه به صورت غیر واقعی اعلام شده است که در روزگار حضرت، تقیّه برداشت میشود و حکم واقعی بیان میگردد. (طبسی، 1382/150)بنابراین حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ در سیره سیاسی خود، احکام و آموزه های کتاب الهی را که از شکل وحی شدهشان تحریف شده اند و نیز سنتهای تغییر داده شده و باورهای نادرست که از اسلام ناب فاصله گرفته اند، احیا خواهد نمود و قرآن کریم را از نو به مردم تعلیم میدهد و دین اسلام را تجدید می نماید.

سیره مبارزه پیروزمندانه با بدعت ها

«بدعت» اسم مصدر ابتداع است که استعمال آن در اینکه به معنی نقص یا زیادۀ (کم یا زیاد) در دین باشد، غلبه دارد. اما بعضی از بدعتها مکروه نیستند و بدعت مباح نامیده میشوند و آن بر اساس مصلحت میباشد که به این ترتیب مفسده آن برطرف میشود مانند پنهان شدن خلیفه از اجتماع مردم و اینکه گفته میشود فردی در فلان امر بدعت نموده است یعنی او اولین کسی است که آن را انجام داده است. پس اسم فاعل میشود به معنی آغازگر و شروع کننده (آن فعل) (فیومی، 1383: 2/38) حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ در زمانی ظهور میکند که بشر میراث فرهنگی انبیاء گذشته را در اختیار دارد؛ اما به دلیل پیدایش بدعتها و خرافات در این میراث، کژتابیها و انحرافات زیادی در آن دیده میشود؛ به گونهای که با وجود رگههای متعدد حقیقت در آن، از کاربرد و کارکرد مناسبی برخوردار نیست. امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ برای فرهنگ آفرینی صحیح، ناگزیر به مبارزه و مقابله با این بدعتها و خرافات است. (معنوی، 1391/260)

به جهت اشاره به این مطلب در ادعیه آمده است: «و اصلح به ما بدل من حکمک و غیر من سنتک حتی یعود دینک به و علی یدیه غضاً جدیداً صحیحاً لاعوج فیه و لابدعۀ معه حتی تطفی بعدله نیرات الکافرین» (صدوق، 1382: 514) خداوندا به برکت امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ آنچه از احکام دین تو، به ماهیت دیگری بدل گشته و از سنت پیامبر تو تغییر یافته است اصلاح کن؛ به گونهای که دین تو بر اساس آن تدوین گردد و به دست او رشد و بالندگی جدید و دوباره در آن روی دهد و به صورت صحیح بدون هر گونه انحراف و کجی و به دور از بدعت پیش رود تا در سایه عدالت او آتشی که کفار برافروختند، خاموش شود. حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ برای به ثمر نشستن تلاش و کوشش امامت در عرصه فرهنگ و اندیشه دینی، سیاست مبارزه با بدعتها و خرافات و کج تابهها را در پیش میگیرد، به گونهای که گویا بنیان فرهنگی جدیدی را پایه-ریزی میکند، چرا که کج اندیشی و انحراف و انحطاط و اعوجاجی در آن مشاهده نمیشوند و دشمن بهره و نصیبی از آن ندارد. در حقیقت امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ با خرافه زدایی از فرهنگ و کنارهگیری از بدعتها، چهره زیبایی فرهنگ اسلامی را آشکار میکند و با حفاظت و صیانت از آن، بستر فرهنگی آفرینی و حمایت از تلاش-گران فرهنگی را فراهم میکند و اجازه نخواهد داد دشمن با نفوذ فرهنگی، شبهه آفرینی و با تشکیک در آموزههای اعتقادی به تخریب ارزشها بپردازد و سنت پیامبر ـ صلوات الله علیه وآله ـ و یا احکام الهی را تغییر دهد از این رو حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ با احیای ارزشها، فرهنگ جامع اسلامی را سازمان دهی مینماید. (معنوی، 1391/261)از جملات موجود در روایات و ادعیه و زیارات استنباط می شود یکی از مهم ترین اقدامات حضرت ولی عصر که بخشی از سیره آن بزرگوار را تشکیل می دهد بدعت ستیزی و بازگرداندن دین به ساختار اولیه صحیح آن است. گویا با گذر زمان و بدون حضور معصوم در جامعه، دین در دست دانشمندنمایان غرض ورز یا دانایان به احکام ظاهری از کارکرد واقعی خویش فرو می ماند و بدعت ها شکل می گیرند و نیاز می شود که دین مجدداً توسط بیانی پیامبرگونه بازسازی و پیکرسازی شود.

نتیجه گیری

پژوهش حاضر به منظور بررسی و تبیین سیره سیاسی حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ در حکومت ایشان نگاشته شده است. اولین یافته ای که از تحقیق حاضر به دست آمده این بود که بقیۀ الله، خلیفۀ الله و داعی الله از القاب معروف امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ میباشند و بر جایگاه حاکمیتی ایشان از سوی خدا دلالت دارند. بقیۀ الله یعنی بقیه و باقی مانده خلفای خدا در زمین از انبیاء و اوصیاء یا کسانی که خدا به وسیله آنها بندگانش را باقی نگه میدارد و مورد رحمت قرار می دهد. لقب خلیفه الله نیز به معنی جانشین خداوند است و واژه خلیفه بر معانی متعددی آمده است که امام مهدی ـ عجل الله فرجه ـ خلیفه خدا به مفهوم حقیقی و جامع کلمه است و همه معانی واژه خلیفه را داراست. همچنین امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ داعی الله خوانده میشود. داعی یعنی دعوت کننده و آن حضرت، بندگان را از جانب خداوند به سوی خداوند دعوت می کند. یافته دیگر این پژوهش اثبات وعده استخلاف در زمین به مؤمنان و صالحان بود و نیز وعده تمکین دین اسلام برای ایشان که معنی آن به طور کامل اجرا شدن دین اسلام را در جامعه است، به شکلی که هیچ کفری جلوگیرش نشود و اصول و معارفش مورد اعتقاد همه باشد.  اثبات تشکیل دولت کریمه مهدوی از دیگر یافته های این تحقیق است. امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ دولتی تشکیل می دهند که عدل پرور و فضیلت گستر است و در رأس هرم قدرت، امام معصوم قرار میگیرد و هدف دولت، عزت و کمال مسلمین و تکریم حق مداران و عبودیت خداوند است. همچنین عدالت فراگیر و برقراری امنیت عمومی و بر چیدن ریشه ناامنی و ظلم و تجاوز و تعدی که آفتی ویرانگر در جامعه بشری است و دیگر هدف تشکیل دولت کریمه، احیای کتاب و سنت یعنی زنده کردن آموزه های دین و احکام فراموش شده آن با ارائه نسخه کامل و سالم از کتاب و سنت، با بیانی شفاف به جامعه مهدی باور است و نیز مبارزه با بدعتها و خرافات و انحرافات در سایه بصیرت افزایی مهدوی و ترسیم و عملیاتی کردن هندسه فرهنگی جدیدی که با احیای ارزشها، فرهنگ جامع اسلامی را سازمان می دهد. از محدودیتهای نگارش این تحقیق می توان به کمبود کتاب های جامع و منظم در رابطه با موضوع مهدویت اشاره نمود. لذا پیشنهاد می شود، آثاری که در زمینه امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ نگاشته میشود، همه جانبه و با نظم و چینش مناسب ارائه شوند.

منابع

1.قرآن کریم

2.ابن بابویه، محمد بن علی بن حسین قمی، الخصال، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1384.

3.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، کمال الدین و تمام النعمه، قم، دارالحدیث، 1380.

4.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، علل الشرایع، قم، انتشارات مؤمنین، 1391.

5.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، عیون اخبار الرضا، نجف، مؤسسه الأعلمی، 1390.

6.ابن طاووس، سید رضی الدین علی بن موسی، اقبال الاعمال، قم، بوستان کتاب، 1372.

7.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، مصباح الزائر، قم، مؤسسه آل البیت ـ علیهم السلام ـ، لإحیا التراث، 1392.

8.اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تهران، نشر السلامیه، 1382.

9.تونهای، مجتبی، موعودنامه (فرهنگ الفبایی مهدویت)، قم، میراث ماندگار، 1389.

10.جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، قم، نشر اسراء، چاپ نهم، 1391.

11.حر عاملی، شیخ محمد بن حسن، تفصیل وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، آل البیت ـ علیهم السلام ـ، 1388.

12.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اثبات الهدا بالنصوص و المعجزات، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1425.

13.رضی، شریف، نهج البلاغه، ترجمه: استاد ولی، حسین، قم، اسوه، دوم، 1384.

14.صفار قمی، ابوجعفر محمد بن الحسن بن فروخ، بصائر الدرجات فی علوم آل محمد ـ صلوات الله علیهم ـ، قم، وثوق، 1391.

15.طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1388.

16.طبسی، نجم الدین، چشم اندازی به حکومت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ، قم، بوستان کتاب، 1382.

17.طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، نشر مرتضوی، چاپ سوم، 1375.

18.طوسی، ابی جعفر محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1364.

19.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، مؤسسه فقه، 1411ق.

20.فیومی، احمد بن محمد بن علی المقری، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکسیر للرافعی، قم، مؤسسه دارالهجر، 1383.

21.قمی، عباس، مفاتیح الجنان، قم، اسوه، 1387.

22.کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، قم، دانش، 1388.

23.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الأئمۀ الاطهار ـ علیهم السلام ـ، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1373.

24.محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1385.

25.مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، مشهد، مؤسسه نشر اسلامی، 1378.

26.معنوی، مجتبی، ابعاد شخصیت حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ در ادعیه و زیارات، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی ـ عجل الله فرجه ـ، 1391.

27.نعمانی، ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر، الغیبۀ، تهران، نشر صدوق، 1376.

28.نوری، حسین بن محمد تقی،النجم الثاقب، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1382.

29.یزدی حایری، علی بن زین العابدین، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، بیروت، اعلمی، 1422.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان