وجود تعارض و اختلاف بین همسران، یکی از مراحل طبیعی زندگی مشترک است. اما همسران ناموفق این توانایی را ندارند که این مرحله را بهخوبی پشت بگذارند و ممکن است مدتها و حتی تا پایان زندگی مشترک درگیر این تنشها و اختلافها بمانند و شاید تصمیم به پایاندادن زودهنگام زندگی مشترک بگیرند. یکی از روشهایی که همسران ناموفق برای حل اختلافات خود پیدا میکنند، استفاده از فرد سومی است که بتوانند با او یک تیم قویتر بر ضد همسرشان تشکیل دهند. این نفر سوم میتواند فرزند آنها باشد. در چنین شرایطی هر کدام از والدین سعی میکند از فرزندش یارکشی کند و او را به سمت خود بکشد تا بتواند تعارض را به نفع خود حل کند. در این مقاله میخواهم به پیامدهایی که این یارکشی میتواند در خانواده داشته باشد و راهکارهایی برای حلکردن اختلافها بدون یارکشی از فرزندان بپردازم.
وقتی مثلث ها شکل میگیرد
در هر رابطهی دونفرهای وقتی پای نفر سوم به میان میآید، یک مثلث شکل میگیرد که هر فردی یک گوشه از این مثلث را میگیرد. در رابطههای مثلثی دو نفر بر ضد نفر سوم یک تیم را تشکیل میدهند. برای مثال هر یک از والدین با یکی از فرزندان بر ضد والد دیگر تیمی را تشکیل میدهند و فرزند را به سمت خودشان میکشانند؛ یعنی هر یک از والدین میخواهد که بر ضد دیگری با کودک متحد شود. در این مثلثها اتفاقهایی میافتد که روابط افراد درون مثلث را در طولانیمدت پرتنشتر میکند و اختلافها همچنان باقی میمانند و حتی گاهی شدیدتر میشوند.
واقعیت این است که همهی ما در معرض نوعی از مثلثسازی قرار داریم. وقتی پدر و مادر دربارهی روش تربیتی فرزند با یکدیگر دعوا میکنند، مثلث شکل میگیرد؛ زمانی که در خانوادهها بیوفایی صورت میگیرد و یکی از همسران با نفر سومی رابطه برقرار میکند و یا زمانی که همسران با خانوادهی یکدیگر اختلاف دارند و دائم با هم سر درستبودن یا نبودن رفتار خانوادهی همدیگر بحث میکنند، مثلث شکل میگیرد.
تلاش برای داشتن تیم قویتر
زمانی که همسران قدرت یکسانی ندارند و سر مسئله مهمی با هم به توافق نمیرسند، یکی از همسران که قدرت کمتری دارد، برای خروج از تنش و برای حفظ موجودیت بیشتر خود در رابطه، بهناچار به سمت شخص یا اشخاص سومی حرکت میکند که دارای قدرت کمتر ولی قابلتوجه است و آن فرد گاهی یکی از فرزندان است.
در چنین شرایطی، همسری که قدرت اول را داشته یا باید تسلیم شود، یا کنار بکشد، یا فشار را بیشتر کند و حتی میتواند به سمت یکی دیگر از اعضای خانواده برود و از او یارکشی کند تا تیم قویتری داشته باشد. اگر همچنان مشکل حل نشود، اعضای دیگر خانواده بهناچار یا با میل خود برای کمکردن مشکلات وارد رابطه میشوند، وضعیتی که در همان لحظه میتواند این حس را به هر کدام از همسران بدهد که پیروز این جدال بوده است ولی در نهایت به جای داشتن یک خانوادهی واحد در مقابل مشکلات زندگی، دو تیم بهوجود آوردهاند که مشکلات را رها کرده و بر ضدّ یکدیگر در حال جنگیدن هستند.
پیامدهای یارکشی
- مسئله حلنشده میماند
پیش از این گفته شد یارکشی ممکن است تنشها را تا حدی حل کند اما در طولانیمدت، این تنشها به شکل واقعی حل نمیشود و حتی گاهی میتواند همسران را تا تصمیم به طلاق و جدایی پیش ببرد.
- حالمان بد میشود
هیجانهای منفی مانند خشم، افسردگی و اضطراب از آسیبهای این یارکشی است. فردی که در این مثلث تنها مانده احساس میکند که طرد شده است و خشم ناشی از آن باعث میشود از هر تلاشی برای آسیبزدن به تیم مقابلش فروگذار نکند؛ برای مثال پدری که میبیند همسرش با روش تربیتی او همراهی نمیکند، خشمگین از اینکه چرا اقتدارش زیر سؤال رفته است، سرسختتر از قبل روی روش تربیتی حتی اشتباه خود پافشاری میکند. فرزندان هم گاهی از اینکه مجبورند در این اختلافها نقش یک واسطه را داشته باشند و دائما شرایط پرتنش را تجربه کنند، دچار افسردگی و اضطراب میشوند.
- در تربیتمان اثر منفی میگذارد
همسری که در این بازی تیمی برای خود تشکیل داده، برای اینکه بتواند همچنان تیمش را حفظ کند مجبور است باج هم بدهد و همچنان فرزندش را در تیم خودش نگه دارد. این باج حتی میتواند چشمپوشیکردن والد از کارهای اشتباه فرزندش باشد. برای مثال زمان بیرونماندن فرزندش از خانه را بیشتر کند یا اجازهی بودن با دوستانی را بدهد که مناسب او نیستد.
- اقتدارمان زیر سؤال میرود
تشکیل مثلثها و یارکشی از فرزندان میتواند اقتدار و اعتبار هر دو والد را کاهش دهد. کودک میبیند که هر کدام از والدین جهت یارکشی، والد دیگر را تخریب میکند و قوانین او را زیر سؤال میبرد. در این شرایط فرزندان خیلی زود یاد میگیرند که اگر میخواهند چیزی به دست بیاورند، بهتر است والدین در یک تیم نباشند. آنوقت او طرف کسی را میگیرد که خواستهی او را برآورده کند. این فرآیند درنهایت به ضرر اعتبار و اقتدار هر دو والد است.
چگونه یارکشی نکنیم؟
اینکه اختلافی بین همسران پیش میآید یک اتفاق طبیعی است، اما درهر صورت یارکشی کردن نمیتواند راهحل خوبی برای حل مشکلات و اختلافات آنها باشد. راهکارهای زیادی وجود دارد که میتوانند خیلی بهتر و کارآمدتر این اختلافات را حل کنند. گامهای زیر میتواند کمککننده باشند:
- مثلثها را بشناسید
گام اول برای حلکردن هر مشکلی، شناختن آن مشکل است. اگر شما بدانید که دلیل حلنشدن اختلافهای شما به دلیل بودن شما در مثلثهاست، آنگاه بهتر میتوانید مشکل را حل کنید. با فکر کردن به روابط خود در خانواده ببینید آیا مثلثسازی اتفاق افتاده است؟ آیا در این مثلثها یارکشی هم صورت گرفته است؟ آنوقت با فکر کردن به پیامدهایی که این مثلثها میتواند در زندگی شما داشته باشد، سعی در خارجشدن از این مثلثها کنید.
- مثلثزدایی کنید
بعد از شناسایی مثلثها دقت کنید که چگونه میتوانید از این مثلثها بیرون بیایید. برای مثال میتوانید بدون اینکه تیمی تشکیل دهید و فرزندتان را به سمت خود بکشید. سعی کنید که مشکل را با مذاکره و یک گفتوگوی دونفره بین خودتان و همسرتان حل نمایید. وقتی پای نفر سومی مثل فرزندان برای حل یک اختلاف به میان نیاید، بهتر و روشنتر میتوان آن چیزی که باعث اختلاف شده را مطرح و حل کرد. البته مذاکرهکردن هم مهارتی است که بهتر است بیاموزیم. در این صورت احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانید مشکل را حل کنید؛ درصورتی که این اتفاق نیفتاد فقط یک مشکل حلنشده دارید، نه یک خانوادهی متلاشی. حتی میتوانید به فرزند خود که هماکنون در تیم شماست کمک کنید تا اوقات مشترکی را با همسرتان بگذراند. از طرفی باید سعی کنید از بدگوییکردن از همسرتان در حضور فرزندتان خودداری کنید.
- از یک متخصص کمک بگیرید
اگر مثلثهای زیادی در خانوادهی شما وجود دارد و یا شدت مثلثسازی زیاد است و شما برای شکستن آن نمیتوانید کاری بکنید، بهتر است از کمک یک روانشناس متخصص بهره بگیرید.
.